تشکر نامه

” عصر مرده شورانی که به مرده ها تجاوز می کردند سپری شده است, “
میگه : عصری بیام دنبالت بعد افطار شام بریم بیرون.(دیشب)
میگم: نه!
– چرا؟
– میخوام امروز رو فقط بخوابم و خستگی این 37 سال رو دَر کنم.!!!
پ.ن: دلم خواست اون جمله بالا رو بی هیچ دلیل و استنادی بنویسم …یه مقاله خوندم و این جمله اش بهم مزه کرد.
بچه هایی که احیانا بحثی می کنن تو کامنت دونی، من مشکلی با این موضوع ندارم و از خوندن نظراتتون لذت و استفاده می برم مادامیکه به عقاید طرف مقابل هرچند تلخ و برضد، احترام بگذارید و کار رو به جنگ و بددهنی نکشونید.
از تمام دوستانی که تبریک گفتن به هر طریق، تشکر ویژه دارم و معافم کنید از تک تک پاسخ دادن و تشکر کردن.
عکس قبلی هم بغل دستم همسر هومان(همسر سابقم) بود. اثری از حسادت و خشم و ناراحتی تو چهره ام دیده میشد؟


نظرات شما


  1. رهگذر در 09/10/09 گفت :

    به محمد صمدی
    کامنتاتو خوندم چندتا علامت سوال گنده تو ذهنم به وجود اومده؟
    اول اينکه بلاخره شما بهوجود خدا اعتقاد داری يا نه اون خدای جان خرد تو کيه ميشه برا ما هم بگی؟
    دوم اينکه دينت چيه لاييکی؟مگه ميشه ادم پیرو هیچ مذهبی نباشه
    سوم اينکه شما که اسلامو قبول نداری صد در صد با اصل معاد هم مشکل داری به نظر تو اون دنيايی هست يا نه؟قيامتی در کار هست ؟
    چهارم اينکه شما که زحمت ميکشی اين همه کامنت ميزاری اگه ميشه به جای بحثای تاريخی برو سر اصل مطلب و بگو عقيدت درباره خدا چیه؟دينت چيه؟ اصن به نظرت فلسفه و حکمت افرينش انسانها چيه؟
    پنجم اينکه خيلی دلم ميخواد بدونم شما که اينقدر به خردتمتکی هستی که بيماريتو با کمک اون درمان کردی خالق اين خردت کيه؟ وقتی دلت از بی رحمی دنيا ميگيره به کی پناه ميبری و از کی کمک ميخوای؟
    باور کن محمد جان من يه ادم کاملا بی طرفم که فقط اسمه شيعه رو تو شناسنامم یدک ميکشم اگه بشه جوابه سوالامو بدی شايد بهتر بتونم حرفايی رو که ميزنی رو درک کنم و راهمو انتخاب کنم#flower


  2. Ameh Khanoum در 09/10/09 گفت :

    ستاره جون صبحت بخیر, خوبی عمه ?
    عزیزم خیلی ازت ممنونم برای اطلاع رسونید عمه, ولی چه فرقی تو زندگیه من داره که مصریهای 2000 سال پیش عربی حرف میزدن یانه
    مرجع کامنت 14 پاراگراف 4
    بهرحال مرسی از وقتیکه گذاشتی #kiss


  3. رهگذر در 09/10/09 گفت :

    فقط خواهشن پای اخوندا رو وسط نکش چون دل خوشی ازشون ندارم از تاريخم نگو چون من هيچی از ناريخ سرم نميشه با دين اسلام امام علی وغیره هم کاری نداشته باش فقط بگو دين خودت چيه؟طرز فکرت درباره قيامت و خدا چيه ؟خيلی دوست دارم اون چيزی که به قول خودت تو دو هفته بهش رسيدی رو برام تو چند خط بگي


  4. #blush #blush
    با تاخير تولدت مبارک
    #flower


  5. #kiss


  6. zal در 09/11/09 گفت :

    بابا جان ما راهمان خیلی دوره ، تو ده بالا زندگی می کنیم ، تا برسیم اینجا به عکس ها که هیچ ، برا پیام گذاشتن هم نفر صدم نمی شیم ، تا بیاییم هم شادیاش بگیم ، چند روزی گذشته . خلاصه بهتره که چراغ خاموش رفت و آمد کنیم . !


  7. مريم در 09/11/09 گفت :

    سلام عزيزم! عجيبه ها! اينجا رو فقط يه روز يه کمی دير بيای کلی چيز خوب از دست ميدی/ مقل يه عکس ديگه که من از دست دادم!
    چقدر روح بزرگ و قلب دريايی داری که کنارش نشستی!
    ۳۷ سال خستگی در رفت؟ اميدوارم خوب استراحت کرده باشی#hug


  8. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    درود
    قبل از هر چیز بگم من به هیچ چیزی توی دو هفته نرسیدم … اون چیزی که خوندید مربوط به شکستن تقدس ها در دل بود که من چون آمادگی داشتم دو هفته بیشتر طول نکشید …
    میخواهم از دوستانم عذرخواهی کنم … من دوست ندارم درباره ی اعتقاداتم صحبت کنم … نه برای اینکه از بیانش میترسم … خیر برای اینکه درکش برای یک مسلمان سخته … من از کودکی یک ذهن جنگجو داشتم … از اون بچه هایی که وقتی یک سوال براشون پیش میاد از در و دیوار بالا میروند و همه را کلافه میکنند با سوالاشون … من توی یک خانواده ی کاملا مذهبی به دنیا آمده بودم و به طبع همان طور مذهبی هم بزرگ شده بودم … پس فکر نکنید که حرف شما را نمیفهمم …
    من دین جدیدی نیاوردم … من حرف جدیدی نمیزنم … گفتم که بی خدا نیستم … گفتم که بی دین نیستم … گفتم که هر چه از اعتقاداتم بگم نمیتونید درکش کنید …
    من کمی ناراحتم که توی جایی دارم بحث میکنم که مدیریت اون خودش توی بحث ها شرکت نمیکنه … میدونم چرا این کار را نمیکنه و کاملا هم درکش میکنم اما این احساس را دارم … شاید به خاطر اون کاسه داغ هایی باشه که کامنت میزارند و ابراز نگرانی میکنند و من را به این فکر می اندازند که نکند توی رودربایستی گیر کرده باشند …
    من حاضرم در یک بحث جامع حرفای بیشتری بزنم اما نه با این پراکنده گویی ها … فقط اعصاب ضعیف خودم را خراب میکنم و شب باید بی خوابی بکشم …
    نمیدونم ویولت جان با این طور بحث ها همه اذیت میشوند … من نمیخواستم توی خونه ی یک کس دیگر … ازتون عذرخواهی میکنم … میخواهم نظر شما را بدونم … اگر موافق بحث در این موارد توی وبلاگتون هستید فضایی را ایجاد کنید که بشود به صورت جامع تر بحث کرد زیرا همونطور که دیدید کار به جنگ لفظی و خشونت و قهر کشیده میشه و اگر مخالفید بدون رودربایستی بیان کنید …
    همانطور که گفتم همیشه مطالبتون را دنبال میکنم …
    پاینده ایران و ایرانی با هر تفکر سیاسی و مذهبی به جز خائنان به خاک


  9. anne sheirly در 09/11/09 گفت :

    به نظر من که تازه شروع شده….#sad


  10. من که نديدم اثری ازش…


  11. عارفه در 09/11/09 گفت :

    سلام خوشحال میشم به من هم سر بزنی.


  12. Ameh Khanoum در 09/11/09 گفت :

    صمدی جون نگران نباش اعصابا همه خورده عمه واسه همینم امیدوارم از صمیم قلب که همگی بتونیم حس خشم و غضبمونو با یه حس قویتر عشق و صلح مقابله کنیم , عزیزم مهم نیست به این افرادیکه اسم آوردیم چه اسم و لقبی بدیم بگیم پیغمبر, بگیم دانشمند, معلم, … مهم اون پیامیه که برای ما آوردن و اینکه پیام اونارو تبدیل به تعصب و فناتیزم کور کورانه و خشمگین نکنیم
    دوست عزیز بیا تو هم با من و با بقیه دوستان این لینکیکه گذاشتم ببینیم ,انشاالله که همه بتونن بازش کنن , ببینیم چه گنجینه ای داریم, چه سرزمینی داریم!!!
    ویولت عزیزم هدیه ای برای این 37 سالت
    http://picasaweb.google.com/royabarrette/IranNature#slideshow/5186984596451006162


  13. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    درود
    عمه خانومم یک عذرخواهی به شما بدهکارم … اعتراف میکنم که تند روی کردم که البته دلیل داشت و آن هم پیامبر خواندن زرتشت بود که به نظر من تیشه زدن به ریشه ی وطن است زیرا زرتشت مال زرتشتی نیست بلکه مال ایرانی است و ما باید روزی به ارزش های آن بزرگ مرد بازگردیم و کنار بگذاریم این شرک تقوی نام را … البته نمیگم زرتشتی بشویم چون این دین هم کثیف و ناپاک و خرافی است …
    هنوز روی این حرفم هستم و به اعتقاد من همه چیز با عوض کردن یک اسم شروع میشه و با عوض کردن اندیشه تموم میشه …
    درباره ی لینکی که گذاشته بودید مفصل حرف دارم … فعلا که روی اون عکس پاسارگاد و ستون های بریده شده و به تاراج برده انگلیس ها موندم … حتما توی کامنت بعدی درباره ی این سرمایه بزرگ حرف میزنم … باشه تا ببینیم ویولت جان که احتمالا الان خواب هستند میخواهند یک موضع گیری بکنند یا میخواهند پشت اون جمله من نسبت به نظرات دیگران مسئول نیستم مخفی بشوند که مبادا آمار سایتشون کم بشه …
    #smile شوخی میکنم و میدونم که من را میبخشید … فقط بهم بگید اجازه دارم توی قسمت نظرات سایت شما چنین بحث از دید بعضی ها منحرف را داشته باشم یا خیر#flower


  14. منا در 09/11/09 گفت :

    اگه تو واسه ۳۷ سال ميخوای يه روز بخوابی پس اونايی که ۱۰۰ سالشونه که کلا ديگه بايد خواب به خواب برن#grin
    به اقای صمدی:
    به قول شما يکی يکی رو کشته قاتلشم شقه شده
    ما هم داريم خودمونو جر ميديم
    حالا تو چرا خودتو واسه جر دادن ما داری جر ميدی؟
    بذار ما با اين عقايد به قول تو اشتباهمون جر بخوريم به تو چه زبطی داره
    ما اگه ميخواستيم به حرف تو گوش بديم اول به حرفای اون استاد بی سوادت فاضلی گوش ميداديم
    بعدم يه خل و چلی به اسم مانی هست وبلاگ داره اونم نسبت به تو مقدمه
    برو خدا روزيتو حواله يه جای ديگت کنه
    دست از سر ما جر خورده ها بردار


  15. محمد در 09/11/09 گفت :

    سلام
    ممنون که جواب دادی. ویولت عزیز و دوست داشتنی
    ولی من هر کسی که از راه اومده نیستم. اصلنم نمیخاستم ناراحتت کنم اما خودم از این جمله و لحنی که موقع تایپ این جمله داشتی ناراحتم.
    همین#cry اصلن دیگه برات کامنت نمی زارم تا ناراحت نشی یه موقعه.
    شایدم بهتر باشه اصلن دیگه نیام سراغ وبلاگت.
    ولی اصلن این حق من نبود ویولت
    اما با همه این حرفا من اعتقاد دارم یه روز خوب خوب میشی. یه کم دیگه صبر کن
    خدانگه دار


  16. شهرزاد در 09/11/09 گفت :

    جدا حوصله می خواست خوندن اين بحث! اما خوب من داشتم انگار!!
    ياد وبلاگ خودم افتادم که تو يه موضوع بی ربط پرونده بودم که از زيارت عاشورا به خاطر نفرينای توش بدم مياد! تا ۳-۴ تا پست بحث همين طور ادامه داشت!
    خانوم ويولت عزيزم! يک ساله که وبلاگتو می خونم٬ بار اوليه که کامنت ميذارم..
    در رابطه با عکس ها٬ به نظر من با وجود اينکه آدم ممکنه شکسته بشه اما هميشه عکسای جديد قشنگ تر از قبليا می شن. با عکس ها کاری ندارم اما روحیه ات هم شبیه یک خانوم ۳۷ ساله نیست.. خیلی کوچیک تر به نظر میای.
    مدتیه دلم می خواد به پست در مورد وبلاگت و شناخت کمی که تو این مدت پیدا کردم بنویسم! نمی خواسنم اصلا بهت بگم. اما خوب حالا که دارم کامنت میذارم نتونستم نگم.
    جناب آقای محمد صمدی٬ از اون موقع خیلی به اسمت توجه نکرده بودم اما حالا شک کردم٬ شما همونی نیستی که با اسم کامنتور مزاحم برای وبلاگ ستینی کامنت میذاشتی؟ در هر صورت تا حدود قابل توجهی با حرفهات موافقم
    در رابطه با ملیت پیامبرا٬ ودوستانی که می خوان بدونن..مهم نیست زاده ی چه کشوری بودند٬‌ اما همگی از یک خانواده بودن
    ابراهیم اسماعیل را به مکه برد و محمد تنها پیامبر بعد از اسماعیل است بقیه پیامبرا از نسل فرزند سارا هستند.
    موسی در مصر بود که از نیل گذشت و به بیت المقدس رفت٬ و عیسا هم پیامبر قوم یهود است
    خط حرکت پیامبران را می شود پیدا کرد.
    من هم همیشه مشکل داشتم با این موضوع که چرا پیامبران جهانی نیستند.
    اما به هر حال حضرت علی اگر هم جایی اشتباهی داشته باشد مرد بزرگی بوده.


  17. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    پاسخ به کامنت 114 خانم منا :
    مگه من با جر خوردن و جر دادن تو مشکلی دارم ؟
    امیدوارم الله نگهدارت باشه و به آرزوت برسوندت (محترمانه حرف نزدید که انتظار پاسخ محترمانه داشته باشید)
    من با این سایه شومی که روی وطنم را گرفته مشکل دارم … یک مشکل اجتماعی بگو که ربطی به اسلام نداشته باشه …
    یک جمله هم این آخرش گفتی خانم که “برو خدا روزيتو حواله يه جای ديگت کنه” من به شما که خیلی مسلمانی میگم یک روز کار نکن ببین این الله روزیت را حواله میکنه یا نه … یک روز به الله فحش بده و برو کار بکن ببین پول در میاری یا نه … خیلی سخت و پیچیده نیست …
    چرا چاره ی همه چیز را جای دیگری میجوییم ؟
    من دستی روی سر شما نگذاشته ام … بحثی آغاز شد در بخش نظرات یک وبلاگ نویس محترم که کاملا هم ناخواسته بود و متوقف شدن آن هم فقط با خواست صاحب خانه امکان پذیره نه شما …
    دلم میسوزه که اکثر کسانی که مخالفت میجویند با من از زنان هستند در صورتی که این الله و اسلامش هیچ چیزی به جز بدبختی برای زن به ارمغان نیاورده و بهشت آن دنیاش هم برای مردها ساخته و به پیامبرش گفته بگو که “جهنم پر است از زنان” که یک وقت ادعایی نداشته باشند …
    به یزدان که گر ما خرد داشتیم
    کجا این سرانجام بد داشتیم؟!#flower


  18. مریم در 09/11/09 گفت :

    من از اونایم که ساکته!
    ولی اینبار دلم خواست به یه شعر دعوتت کنم. سراغم میای؟


  19. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    برای کامنت 116 خانم شهرزاد :
    خیر هموطن من کامنتور مزاحم نیستم …
    شما بزرگی علی بن ابیطالب را از کجا فهمیدید ؟ از نهج البلاغه ؟ توصیه میکنم هجونامه ی زن را مطالعه کنید …
    من فکر نمیکنم تمام چیزهایی که به علی بن ابیطالب نسبت داده میشود واقعا توسط او انجام شده باشد …
    مثلا نمیتونم تصور کنم کسی که بزرگترین جنگ آور بوده و شمشیر الله بوده توی خونه باشه و ببینه درب خونش را آتش میزنند و پهلوی زن باردارش را میشکونند و هیچ کاری نکنه تازه باورش سخت تر میشه وقتی اون آدم عرب باشه …
    مثلا نمیتونم باور کنم که یک دیوار ترک بر میداره و یک زن باردار وارد آن میشود و دیوار جوش میخورد و آن زن بدون کمک زایمان میکند و با فرزندش دوباره دیوار را ترک میدهند و میایند بیرون و دوباره دیوار را جوش میدهند … قضیه باور کردنی که نیست سخت تر هم میشه وقتی بفهمی اون دیوار ، دیوار بت خانه ی کعبه بوده (اون موقع هنوز اسلام پاک ظهور نکرده بوده) و سخت تر میشه باور کردنش وقتی از این واقعه ی تولد بی نظیر توسط هیچ تاریخ نگار غیر شیعه اسمی برده نشده است …
    من با بزرگ یا کوچک بودن علی بن ابیطالب هیچ مشکلی ندارم …#flower


  20. ارمين در 09/11/09 گفت :

    به محمد صمدی(خیلی نور بالا میزنی)
    داداش همه رو گذاشتی سر کار خودت خبر نداری#eyelash
    خدا رو قبول داری ولی اسلامو قبول نداری ؟خوب اگه خدا رو قبول داری پس چه جوريه که حرفا و دستوراشو قبول نداری؟اسلام دين خداست امام علی پيامبر خداست چه جور اسلام و اماما رو رد ميکنی بعد ادعا ميکنی که خدا رو قبول داری فک کنم يه جورايی منظورت گاهی با اصول گاهی با رسوله#thinking هر نظريه جديد يا فکر جديد حتما چندتا استدلال باحال باید داشته باشه تا سندیت پیدا کنه جنابعالی به جای جواب دادن به سوال بچه ها بحثو میپیچونی بعد قربون صدقه این و اون میری که شاید ماره با زبون خوش از لونه در بیاد#nottalking یه جا تو ميگی من تومورو با تکیه بر خردم درمان کردم و گول حرفای اعتیاد اور که همون منظورت توکل به خداست رو نخوردم بعد يه جا ديگه ميگی من به خدا ايمان دارم#surprise خوب اگه ايمان داری پس چرا توکلو کردن و از خدا کمک خواستنو مضحکه ميکنی #surprise


  21. ستاره تنها در 09/11/09 گفت :

    وای این سارا چقدر فجیعه
    #sick


  22. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    من خداوند جان و خرد را قبول دارم نه بت بزرگ خانه ی کعبه الله را که به خاطر نجات پدر محمد خدای احد و واحد شده است (تاریخ را بخونید) …
    هر دم از این باغ بری میرسد … تازه تر از تازه تری میرسد … علی هم پیامبر شد یهو ؟؟؟ خیر من ادیان را قبول ندارم اما خداوند جان و خرد را قبول دارم …
    گفتم که من حرف جدیدی نمیزنم که بعدا از من کتاب و آیه نخواهید …
    من خدای عمله را قبول ندارم … جمله ی “إن شا الله” از زبان هیچ مسلمانی نمی افته … اگر خدا بخواهد … من قبول ندارم … این خدا را قبول ندارم … خدای من به من خرد داده … عقل داده … من را گوسفند نیافریده … من را با قدرت تفکر آفریده تا خوبی را از بدی تشخیص بدهم … من به خدا توکل نمیکنم چون خدای من به من عقل داده که به عقلم تکیه کنم … شما هر خدایی را که دوست داری داشته باش من مشکلی ندارم ولی با نام اون خدا نمیتونی سر من شیره بمالی و زور بگی و حقم را بخوری …#flower


  23. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    کامنت ۱۲۲ جواب کامنت ۱۲۰ آقا آرمین بود#flower


  24. نیک ناز در 09/11/09 گفت :

    به کامنتِ ۱۲۰
    راستش بهتون حق میدم که بگین آقای صمدی می پیچونن بحث رو و شما به جواب سوالتون نمی رسید.یه توضیح کوتاه میدم شاید به بحث کمک کنه.
    به طور کلی ۳ نوع نگرش به هستی و موجودات و نحوه ارتباط اونها وجود داره:
    ۱. نگرش بر مبنای ادیانِ سامی
    ۲. تکامل
    ۳. Emanation
    توضيح:
    ۱. تمام اديان سامی(مسيحی يهودی اسلام و…) بر اساس داستان آدم و حوا و يک خداوند واحد هستند که در اسلام آن خدا را الله می نامند و در زبانهای ديگرGOD, Dieu…
    ۲.با شناختهای علمی ،بشر دیگر نمی تواند قصه های ادیان سامی را که به زعم برخی بسیار کودکانه هستند بپذیرد…قصه سیب و گندم و آدم…قصه بهشت و درخت و سایه و رودخانه…
    چون می دانند که ملیارها سال است که مواد به هم تبدیل شده یا منقرض شده اند و ما فقط یکی از محصولاتِ میلیارد ها سال فعل و انفعال هستیم که روزی هم مثل دایناسور ها تمام خواهیم شد…در دین یهود و اسلام آفرینش هستی تنها به ۵۰۰۰ سال پیش بر می گردد که نشان از بیخبری ادیان سامی و ابتدایی بودن آنها دارد…
    ۳. این مورد با عرفان ایرانی تشابه زیادی دارد که مبنای آن عقیده به وجودِ یک منبعِ برترِ نور .انرژی یا معنویت می باشد و همه ما موجودات پاره ای جدا افتاده از آن منبع هستیم…که هر چه بیشتر به کمالِ روح برسیم ،به منبع نور نزدیک تر می شویم و….مولوی هم میگه :از نیستان چون مرا ببریده اند….
    خدا یه مفهومِ انتزاعی است با تعابیرِ مختلف…همین


  25. خاطره در 09/11/09 گفت :

    تو عکس… يه اندوه قشنگ تو چشاتون بود… ميگم قشنگ چون از اون غصه ها بود که باعث ميشن يه نقاش دلش بخواد اون اندوه رو به تصویر بکشه و يه عکاس دلش ميخواد ثبتش کنه…
    اندوهی که بيننده رو تحت تاثير قرار ميده… و اون قطره اشک تاثیرش رو جاوید میکرد…
    اما خشم و حسادت؟!! نه اصلا…


  26. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    پاسخ به کامنت 124 خانم نیک ناز :
    دوست هموطن من اعتقادی ندارم که یک مطلب را پوست کنده در اختیار کسی قرار داد و این موضوع در مبحث اعتقادی اهمیت بیشتری دارد …
    مشکل امروز ما در جامعه این است که همه میخواهند کسی به آنها چیزی بگویند و آنها باور کنند … حرف هر کسی بهتر باشد به دور آن جمع می شوند و از آن جایی که در حکومت دیکتاتوری امروز تمام صداهای مخالف سر بریده شده است همه به دور آخوندها جمع شده اند …
    تنها قصد من از مطرح کردن این مسائل این است که کمی به خود بیایند و بروند و تحقیق کنند تا خود به آن چیزی برسند که من امروز به آن رسیده ام … اگر قرار باشد من یا شما به آن ها چیزی بگوییم و آن ها قبول کنند … فردا کس دیگری چیز دیگری میگوید و … تا وقتی که مردم فکر کرده اند آن خدایی که قبول دارند عقل را برای این به آنها داده است که بلااستفاده رهایش کنند و به جای تکیه بر خرد از یک ماده مخدر به نام توکل استفاده کنند … این الله عمله ی انسان ها بر روی زمین است که هرگاه مشکلی پیش آمد …
    البته مطرح شدن این مسئله بد هم نبود … تنها یک توضیح میدهم که در نظریه تکامل هم نبود یا وجود خدا اثبات نشده است … آخوند این نظریات را طوری دیگر برای شما جلوه میدهند که اگر کسی را دیدید که کمی حرفهای عجیب و غریب میزند به او بگویید ماتریالیسم و فکر کنید که عجب تیکه ای بهش انداختم …
    بحث بهشت و جهنم مطرح شد …
    کسی هست که به بهشت و جهنم اعتقاد داشته باشد ؟ اگر هست کمی توضیح بدهد …#flower


  27. مانيل در 09/11/09 گفت :

    با تاخير تولدتو تبريک ميگم عزيزم. يه سوالم داشتم اگه دوست داشتی جواب بده شما در حال حاضر با همسرتون زندگی ميکنين يا جدا شدين؟
    _____________________________________
    نزدیک به 9 ساله از هم جدا شدیم


  28. ویولت در 09/11/09 گفت :

    خوب ظاهرا چون توی بحث شرکت نمی کنم آقای صمدی می خوان که من موضعم رو مشخص کنم.
    اولا که من مطالعه و سوادم به اندازه شما نیست که بخوام پایاپای بحث کنم و عادت هم ندارم بخاطر این نقیصه! صدای شاید مخالفم رو خاموش کنم پس ترجیح میدم بخونم و اگه یادگرفتنیه یاد بگیرم.
    من اعتقاداتم رو بر اساس تجربه های زندگیم کسب کردم و هیچ کدوم رو اکتسابی و به این دلیل که بهم ارث رسیده انتخاب نکردم
    پس در خیلی موارد با شما موافقم و در موارد دیگه خیر
    من خدای خودم رو دارم و بسیار هم دوستش دارم و میدونم همه جوره حواسش بهم هست حتی اگر بخوام کاری برخلاف شرع! انجام بدم…راه رو باز می کنه که خوش باشم و خدای خشمگین و تنبیه کننده ایی نیست
    به بهش و جهنم اونطور که برامون توصیف کردن معتقد نیستم و زنده نیستم به این امید که بدخواهم تو دنیای دیگه مجازات میشه، همین دنیا دار مکافات افراده…بازم بگم؟
    و چون صاحب خونه هستم باید حواسم به میزان مصرفم باشه تا اوضاع از کنترل خارج نشه#smug


  29. سلام خانم ویولت
    تولدتون مبارک ، امیدوارم که همواره شاد و سربلند باشید.
    یک پست به نام زنجیره عشق نوشتم جالبه بخونیدش #smile #flower


  30. شهرزاد در 09/11/09 گفت :

    آقای صمدی٬
    من نهج البلاغه نخوندم
    قران هم نخوندم
    به پیامبری پیامبران اونقدری اعتقاد دارم که به پیامبری خودم!
    و با حرفهای شما هم هیچ مشکلی ندارم که حتی شاید از جبهه ی شمام.
    به عقیده ی من حضرت محمد و حضرت علی برای عربستان مرد های بزرگی بودند.
    امیدوارم از لفظ کامنتور مزاحم ناراحت نشده باشید. محمد نامی بود که برای یک وبلاگ که پوشیه داشتن رو تبلیغ می کرد کامنت های مشابهی میذاشت
    همین.
    به خاموش نظاره گر وبلاگ شما بودن ادامه می دهم وبولت عزیز #kiss
    _____________________
    چرا خاموش؟


  31. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    ویولت جان من جسارت نمیکنم …
    گفتم که درک می کنم …
    من نمیخواستم درباره ی اعتقاداتتان حرف بزنید … میخواستم بدونم که از این بحث ها که شاید بی ربط با مطالبتان باشد ناراحت نمیشوید که جواب خودم را گرفتم …
    #flower #flower #flower


  32. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    برای خانم شهرزاد (کامنت 130) :
    چرا هر مخالفتی را جبهه گیری برداشت می کنیم ؟!
    من با هیچ شخصی در این وبلاگ آشنایی قبلی ندارم … هیچ وقت هم قضاوت نمیکنم …
    در یک کامنت حرفهایی زده میشود که من درباره ی اون نظر موضع خاص خودم را دارم و این موضع را بیان می کنم که این بیان موضع را نمیتوان مخالفت یا جدا کردن برداشت کرد …
    موفق باشید#flower


  33. دلا در 09/11/09 گفت :

    چیزی که تو اصلا و ابدا نداریش حسادته. با هر کی میخواد باشه باشه، فرقی نمیکنه. #heart


  34. Ameh Khanoum در 09/11/09 گفت :

    ای وای عمه مثل اینکه این بحث تمومی نداره !!!
    صمدی جان تروخدا این داستان عجیب غریب تو کامنت 119 رو از کجا آوردی عمه???!!!
    پس اینا هستن داستانای بعد از انقلاب که تو مغز مردم میکنن? والله اصلن فکرشم نمیکردم که تا به این حد!!!
    ببین همینه که میگم وقتی دین زمانش که میگذ ره تبدیل به دگما میشه


  35. ليلی در 09/11/09 گفت :

    به عمه خانوم
    بله اين داستان و داستان رو ۳۰ ساله دارن به ما ميگن….باورتون ميشه اکثر مردم فکر ميکنن حضرت محمد فقط يه دختر داشته؟ و غير از حضرت فاطمه اسم هيچکدوم از دخترهای ديگه اش رو نميدونن؟…باورتون ميشه يه همکاری دارم که خيلی مومنه و وقتی من بهش ميگم عايشه رو دوست دارم چون هم زيبا بوده هم قوی! تا چندروز با من قهر ميکنه؟
    ما داريم در همچين مملکتی زندگی ميکنيم عمه خانوم عزيز!!!!


  36. ليلی در 09/11/09 گفت :

    ببخشيد اصلا نميخواستم وارد بحث بشم چون اطلاعاتم زياد نيست ولی نتونستم جلوی خودم رو بگيرم…#flower


  37. Ameh Khanoum در 09/11/09 گفت :

    صمدی جان – 122 -دوباره منم (با یه دنیا معذرت از ویولت عزیزم) عمه تو کجا زندگی میکنی?
    آخه میدونی چیه آمریکائیا که چپ میرن راست میرن آخر هر جمله ای میگن خدا آمریکا رو حفظ کنه, اروپائیا همش اگه خدا بخواد میگن, اسپانیا و پرتغال که هیچی اصلن همون کلمه انشاالله رو استفاده میکنن البته با تلفظ خودشون, آمریکای لاتینا که اصلن اینقد برای هرچی پای خدارو وسط میکشن که نگو, و البته این ملتا بطور عموم شیعه هم نیستن عمه !


  38. Ameh Khanoum در 09/11/09 گفت :

    وای برمن عمه چقد شرمنده ام
    سی ساله و من امروز واقعن کشف کردم شستشوی مغزی یعنی چی, اگه باورهای جدید این چیزا هستن پس … !!!
    اصلن نمیدونم چی بگم چه احساس بدیه عمه!!! دنیای من دیگه وجود نداره


  39. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    کامنت 137 عمه خانوم ملت ایران :
    عمه خانوم خوب شد که آگاهمون کردید … من سه روز خارج ایران دوام نیاوردم …
    خوشحالم که شما مثل من این شکلی وطن پرستی نمی کنید و کشورهای بسیاری از جمله آمریکا و اروپا و اسپانیا و پرتغال و آمریکای لاتین (و خیلی جاهای دیگه که شاید شرمتون شده بگید) را گشته اید و زبان تموم این کشورها را هم بلدید که بفهمید و با فرهنگ مردم آنجا هم به شدت آشنایی دارید …
    اگر من (با عرض پوزش) از روی باد شکم حرف میزنم امیدوارم منو ببخشید …
    خوشحالم که شما مثل من نیستید و با در نظر گرفتن تجربیات شخصی و علمی خودتون صحبت میکنید و نه مثل من …
    من معذرت میخواهم
    موفق باشید#kiss


  40. ليلی در 09/11/09 گفت :

    به عمه خانوم
    نه عزيز من…نه ناراحت باشيد و نه شرمنده…شايد همين اطلاعات غلط باعث شد افراد زيادی خودشون دست بکار شن و دنبال به دست آوردن اطلاعات صحيح برن که اين خودش خيلی با ارزشه…ضمنا حالا نسلی رو داريم که نميشه به راحتی سرش رو کلاه گذاشت و برای همه مون مايه افتخاره#flower


  41. ویولت در 09/11/09 گفت :

    بابا اینقدر از من معذرت نخواهید برای پیگیری بحثتون
    کامنت دونی برای حرفهای شماست نه من#smile


  42. ساقی سيمين ساق در 09/11/09 گفت :

    اين پستت مال روز تولد منه#grin
    اون عکسها هم دوس داشتم ببينم دير رسيدم
    ميخوای واسه هديه روز تولدم واسم ميلشون کن#grin


  43. صورتی در 09/11/09 گفت :

    ويولت جونم من عکس و نديدمNeutral


  44. صورتی در 09/11/09 گفت :

    #hug


  45. نيلوفر... در 09/11/09 گفت :

    سلام
    با اصل مطالب محمد صمدی موافقم. من هم به نيرويی معتقدم که اون رو خدای خودم می دونم و هيچ وقت فراموش نمی کنم که از عقل و خردم برای رسيدن به خدايم استفاده کردم. تو وجودش هيچ شکی ندارم… چون به مرور زمان و با در نظر گرفتن و نگرفتن خيلی چيزها بهش رسيدم… من هم معتقدم قرآن و نهج البلاغه و … تحريف شده و اگر نشده ، وای بر مسلمانانی که اينچنين سنگ اعتقاداتشون رو به سينه می زنند!
    پندار نيک، گفتار نيک، کردار نيک و تمام! به نظرتون اين کافی نيست؟!
    و اما در مورد اعتقاد به جهنم و بهشت… واقعا دوست دارم نظرات مختلف رو با دلايلشون بدونم!
    ( ممنونم از ويولت عزيز… واقعا ممنونم بخاطر صداقت و خوبيهاش.)


  46. دختره در 09/11/09 گفت :

    حدس زدم بغل دستیت کی باید باشه. کلا تو خیلی رله ای کاش منم عین تو بودم این چیزا به. ..م نبود.


  47. ليلا در 09/11/09 گفت :

    ویولت عزیزچرا هی عکس ميذاری و به دو روز نخورده حذف ميکنی خوب من هی ميام ميبينم نوشته حذف شد لجم ميگيره نميشه اقلا يک هفته بمونه؟ شايد يه بنده خدايی مثل من جز خواننده های خاموشی باشه که نميتونه هر روز ان لاين بشه#sad


  48. فرزام در 09/11/09 گفت :

    عکس با همسر همسر سابق؟ ببین وقتی می گم تو متفاوتی می گی نه!#thinking


  49. شيرين در 09/11/09 گفت :

    جناب صمدی دلسوزيتون جای تقدير داره#flower من هم مشابه شما فکر ميکنم.اما به من ثابت شده اين جور بحث فايده نداره جز اينکه تو دلشون ادمو يه بی دين منحرف فرض کنن.و بخوان به راه راست هدايتت کنن.
    قهرمان مردم ما کسيه که به شمشيرش معروفه#sad اون نماد مهربانيه. ميگن انقدر بچه ها رو دوست داشته که اونا رو رو کولش سوار مي کرده.خب بقيه مردم که بچه ها رو ميبينند چيکار ميکنن؟پس ادم هايی که همه ی ثروتشون صرف کمک به بچه های يتيم ميکننوصرف يافتن درمان بيماری های لا علاج ميکنن در حالی که نه حودشون نه خانوادشون هيچ بيماری ندارن وفعالين حقوق بشر که در کشورهای ازاد و دموکراتيک دل برای مردمان بيچاره ای ميسوزانند که اون سر دنيا زندگی ميکنن.پزشکان و محققان که سال ها برای درمان بيماری ها زحمت میکشن٬اتش نشان ها که برای نجات مردم خودشون به مهلکه ای مي اندازند که همه ازش فرار ميکنن و … پس اون ها کی هستند؟به نظر من قهرمانان واقعی اون ها هستند.ميگن فلانی باقر العلومه اون يکی از همه ی علوم جهان سر در میاره. اما کو یه اختراع علمی؟در حالی که دانشمندان فراوانی در طول تاریخ بودن که زندگی حال حاضر ما رو ساختن و …
    وقتی بچه بودیم هر بار از معلم این سوال ها رو میکردیم ما رو می پیچوندن. #nottalking


  50. ارمين در 09/11/09 گفت :

    محمد جاااااااااااان مگه نميگی خدا رو قبول داری خوب پس يعنی اين خدای شما هيچ ازت نخواسته ؟هيچ دين و ايينی نداره؟نگفته به خاطر این همه نعمت عبادتم کن یا به دستوراتم عمل کن بلاخره هر خدايی بندشو ملزم به رعایت و اجرای سری از اعمال ميکنه دیگه!!!اون خدای تو که ميگی دین اسلام از اون نيست خودش حرفی واسه گفتن نداره دين نداره ؟اگه دين نداره و فقط کارش اينه که انسان خلق کنه و ازت هيچی نميخواد پس صد در صد اون دنيا و اخرتی هم نيافريده؟#thinking پس ما اومديم اين دنيا بخوابیم و بخوريم و بکنيم و حالشووو ببريم به به#laugh ايول چه خدای باحالی داره پسسسسسسسرمن تحقيق نکرده عاشق خدای باسخاوتت شدم#hug


  51. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    درود
    شاید مهمترین دکان ادیان ابراهیمی یک داستان باشد …
    بهشت و جهنم
    این بحث را قبل از اینکه بخواهیم آغاز کنیم باید کمی از مسائل دیگر جدا کنیم و آن بحث جهان پس از مرگ با بهشت و جهنم است …
    به نظر من نقاش ازل یک اثر هنری را آفریده که این به معنای این نیست که نباید نقاشی بهتری بیافریند اما این فلسفه با بهشت و جهنم از زمین تا آسمان متفاوت است …
    بهشت جایی است که افراد خوب به آن میروند که جوی شیر و عسل داره (که جدیدا لوله کشی هم شده) و یک سری زن و مرد فاحشه که روی یک فرش زیر درخت سیب خوابیده اند تا …
    جهنم جای آدم های بد است که با زنجیر به آنجا برده میشوند و آب جوش و سیخ و کباب دارد و دستگاه پوست ساز ! شما در آنجا به سیخ کشیده میشوید و اصغر کبابی شما را روی آتش میگرداند و هر چند وقت یک بار برای تنوع (لااقل جهنم تنوع داره ولی بهشت که از ازل تا به ابد یک شکل و بی هدفه) داخل آب جوش و نمک فرو برده میشوید و بعد داخل دستگاه پوست ساز میشوید و دوباره سیخ و اصغر و … جهنم مزیت های بسیاری از جمله نوای دلنشین هایده و سیمای بی بدیل براد پیت و آنجلینا جولی را دارا میباشد (برای کسب اطلاع بیشتر به قرآن رجوع کنید) …
    این خوب ها و بدها به صورت کلی در قرآن گفته شده است اما از آنجایی که باید دکان آخوند به راه باشد اتفاقات جالبی می افتد …
    قرآنی که خود گفته است که من به زبان ساده ی عربی آمده ام که شما بفهمید تفسیر پیدا میکند که این تفسیر تنها از دست آخوند برمی آید …
    قرآن کلی گو معرفی میشود و صدها جلد حدیث از قول فلانی که اون فلانی از فلانی شنیده که اون فلانی از فلان شخص شنیده که شخصی خودش از دهن مبارک شنیده و از آنجایی که انسانها وقت نمیکنند این احادیث را بخوانند مجبوریم که این وظیفه ی خطیر را بدست آخوند بسپاریم تا او برای ما بگوید …
    وقتی متولد میشوی آخوند بالای سرت می آید ! وقتی ختنه میشوی آخوند هست ! وقتی به سن تکلیف میرسی آخوند هست ! وقتی ازدواج میکنی آخوند موجود است ! وقتی میمیری آخوند هست ! وقتی نمیدونی با کدوم پا وارد دستشویی بشوی آخوند هست !
    این موجودات عجیب که در ادیان ابراهیمی با نام های خاخام و کشیش و آخوند شناخته میشوند وظیفه دارند که این خوب و بد هایی که الله و پدر آسمانی و یهوه برای بندگان گوسفند بی مغز حلقه به گوشش گذاشته است را بیشتر باز کنند و حق خمس و زکات و صدقه بگیرند و بخورند و بخوابند …
    افرادی که اسیر این خوب و بد ها میشوند زندگی نمیکنند بلکه مردگی میکنند … این گوسفندان بی مغز حلقه به گوش امروز نقد خود را از کف میدهند و به آخوند میدهند تا فردای نسیه ای بدست آورند که هیچ تنوعی ندارد …
    اصولا از دیدگاه این افراد زندگی بر روی زمین به این زیبایی (در کامنت 112 یک لینک جالب هست) پوچ و بی هوده است … اگر به این افراد ظلم بکنی تو را به الله میسپارند که آن دنیا حق را از تو بگیرد …
    خیلی حرف زدم … خواهش میکنم از بهشت و جهنم که اصل ادیان ابراهیمی بر پایه آن گذاشته شده است دفاع کنید …


  52. Ameh Khanoum در 09/11/09 گفت :

    صمدی جان (139) تروبجدت عمه یا کامنتای منو درست بخون یا دست از سر کچل ما بردار
    نمیفهمم من خیلی عجیب و غریب مینویسم یا تو هرچی من مینویسم وارونه میکنی???!!! بابا جان سی سال خارج از ایران بودن لابد واسه خودش دلیلی داره مرد حسابی , من وقتی از ایران رفتم, رفتم که چندماه بعدش برگردم خوب برنگشتم, به تو نوعی این حق رو نمیده که درباره وطن پرستی و وطن نپرستی من قضاوت کنی , اصلن چه ربطی داره?!
    درثانی من بهیچوجه ادعای دنیا گردی و علم و دانش نکردم که , شاید در واقع آدمائی از ملیتای مختلف شناختم یا , کتاب خوندم یا , تو نت دیدم… بابا مرد بخدا تو ازین شیعه هائیکه اینقد انتقادشون میکنی متعصبتری! حالا عقیده داری یا نداری, هرچی, ولی همونو میخوای بزور تو حلق دیگران کنی اگرم ببینی یا حتا احساس کنی کسی ولو به نسبی موافق حرفت نیست پرخاش میکنی , حالام دست به متلک شدی
    آه ایکاش دست از تحقیر کردن همدیگه برمیداشتیم
    باباجان بیا بقولی سرخپوستا چپق صلح رو بکشیم #hand #eyelash


  53. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    پاسخ به کامنت 150 آقا آرمین :
    خدای من به من عقل داده است که خدای تو به تو عقل نداده است ! این عقلی که به عنوان تفاوت انسان و حیوان معرفی میشود که باعث میشود من انسان قادر به درک شرایط باشم ! این عقل میتواند خوب و بد را از هم تشخیص بدهد (خوب و بد در فطرت مشترک انسانها تعریف شده است اما بعضی از ما این فطرت را کور میکنیم) …
    خدای من بی نیاز است و از من چیزی نمیخواهد … خدای من هنگامی که مرا آفرید دین و آیین خود را هم در وجود من و طبیعت قرار داد تا آن را درک کنم ! شما بویی از انسانیت برده اید ؟ شما بویی از راستی و درستی برده اید ؟ این ها آیین من است …
    خدای من عقده عبادت ندارد که من روزی 17 بار (که ابتدا 80 بار بوده اما محمد بن عبدالله سوار بر خر پرنده خود میشود و با همراهی جبرئیل به آسمان هفتمی که ما نمیدانیم کجاست میرود و با چانه زنی های بسیار و با وصیت موسی این تعداد را به 17 میرساند … دینتان را بخوانید تا بفهمید) سرم را بزارم زمین و باسنم را هوا کنم که او راضی بشود و من را به بهشت راه بدهد … خدای من همه جا حاضر است و خانه ندارد …#flower


  54. Ameh Khanoum در 09/11/09 گفت :

    دوست عزیز عمه, لینک 112 به این زیبائی همون ایرانه, همون ایرانیکه منو ازش جدا کردی, ازم گرفتیش و به مالکیت انحصاری خودت درآوردی
    حالا دارم میفهمم اینجا بحثای عجیب راه میندازی که مخالف و موافق رو شناسائی کنی #thinking


  55. محمد صمدی در 09/11/09 گفت :

    برای عمه خانم :
    عمه جان تقصیر من نیست
    من گفتم خودم خیلی وطن پرستم که نمیتونم از ایران جدا بشم (هرچند توی ایران کلی دشمن داشته باشم) نگفتم که شما که سی ساله ایران نیستی وطن پرست نیستی … اصلا من نمیدونستم که شما ایران نیستید …
    میخواهید راستش را بدونید ؟ من از این لحن صحبت کردن سه پهلو توی جایی که داره مسائل به صورت جدی مطرح میشه خوشم نمیاد و همین باعث میشه که پاسخ هایی که در جواب کامنت های شما که خطاب به من نوشته شده با لحنی صحبت کنم که شما طرز اظهار نظرتان را عوض کنید اما شما با همان لحن سه پهلو و شبهه آور درباره ی یک مطلب جدی اظهار نظر میکنید و از آنجایی که دیگه در اون موقع حرف من تنها نمیشه مجبورم که پاسخی بدهم که شاید جالب نباشه …
    من از شما خواهش دارم که اگر این باره اظهار نظر میکنید کمی لحن جدی داشته باشید و این لحن تمسخر آمیز را کنار بگذارید و من هم سعی می کنم که اشتباهاتم را تصحیح کنم (باور کن نوشتن با حرف زدن خیلی فرق داره … از یک منظورت هزار تا برداشت میشه و من عادت ندارم)
    امیدوارم از دست من دلگیر نباشی#flower


  56. Ameh Khanoum در 09/11/09 گفت :

    صمدی جون خوشت نیاد عزیزم, میخوای اصلن یه سری اعترافات کنم و زیرشم امضاء با اسم و آدرس کامل? میخوای بگو عمه تعارف نکن !
    اصلن مگه ما همه از همه چی خوشمون میاد? نخیر جانم, ولی خوب باید یاد بگیریم دیدمونو وسیع کنیم و با همه جور آدمی از هر سطحی, با هر سوادی و با هر لحنی صحبت کنیم نمیتونیم بگیم برو کتاب بخون , سواددار شو یا لحنتو عوض کن که من باهات صحبت کنم چون خوشم نمیاد, منم که نه فحشی دادم نه بد وبیراهی گفتم, بیتربیتیم که نکردم, خوب حالا جریمت بکنم بگم برو از رو همه کامنتای من صد مرتبه بنویس ???!!!