منطق

من اين نوشته رو با ایمیل گرفتم و هيچ اطلاعی از منبع اش ندارم. اگه کسی منبعش رو میدونه لطفا بگه که قید کنم.
در ضمن غلطهای املایی متن درست نشده.
مطلبی که در پایین نوشته شده ظاهرا متعلق به نویسنده وبلاگ “کافه نادری” است.

فرض کنید شما یک خانم هستید و اگر خانم هستید می توانید بدون فرض کردن به سراغ فرض دوم بروید. به عنوان فرض دوم فرض کنید در موقعیتی قرار گرفته اید که شخصی قصد تجاوز یا اگر بخواهیم با ادبیات روزنامه ای حرف بزنیم قصد اذیت و ازار شما را دارد. به عنوان فرض سوم فرض کنید امکان درخواست کمک با جیغ و داد راه انداختن وجود ندارد. در این موقعیت چه کار می کنید؟
سناریوی اول
شما یک ادم بی منطق هستید و احساسی عمل می کنید.
شما به سمت در می دوید و دستگیره را به سرعت می چرخانید اما در قفل است و باز نمی شود نفس در سینه تان حبس شده و با حالتی دستپاچه و عصبی دستگیره در را تکان می دهید ولی بی فایده است. بر می گردید و مرد متجاوز را می بینید که درگوشه ای ارام ایستاده و با لبخندی شیطانی شما را می نگرد. بعد کلیدی را از جیبش بیرون میاورد و به شما نشان می دهد و در مقابل نگاه مستاصل شما کلید را در دهان میگزارد و قورت میدهد. ارام ارام به سمت شما میاید و شما هم عقب عقب میروید تا میخورید به دیوار و دیگر راه فرار ندارید. مرد شیطان صفت چنگ می اندازد که لباستان را بگیرد شما در یک لحظه به یاد سریال یوسف پیامبر می افتید و فکری مثل برق از ذهنتان می گزرد. فورا به او پشت می کنید تا لااقل پیراهنتان از پشت پاره شود و بعدن کارشناس شما را مقصر اعلام نکند. همانطور که به مرد متجاوز پشت کرده اید یاد چاقویی می افتید که برای روز مبادا در کیفتان حمل می کنید. پاره شدن لباستان را احساس می کنید و می فهمید که دیگر از این مباداتر وجود ندارد. چاقو را محکم در دست می فشارید اما نمی دانید با ان چه کار کنید. تا به حال چاقوکشی نکرده اید اما فرصت فکر کردن نیست با یک حرکت عصبی به سمت مرد بر می گردید. مرد ازار دهنده در دو سانتیمتری صورت شما فریادی از درد می کشد و شما بوی گند سیرترشی را از دهانش استشمام می کنید و بعد هر دو به زمین می افتید. شما برای اولین بار کسی را کشته اید در نتیجه بی هوش شده اید و مرد هم برای اولین بار مرده است در نتیجه به زمین می افتد.
چند روز بعد دادگاه جنایی
قاضی: شما یه نفرو کشتید ایا اعتراف می کنید؟
شما: بله ولی ………
قاضی: بسیار خب بیاین ببرین اعدامش کنین
شما: وا …. یعنی چی اقا جون! بزارید اقلکم حرفم تموم بشه
قاضی: چه حرفی خانم؟ دیگه حرفی نمی مونه اعتراف به قتل برای انشای حکم کفایت می کنه دادگاه وقت نداره بشینه داستان گوش کنه
شما: صبر کنید ببینم. من از حق و حقوقم خبر دارم. دوره قاجار که نیست. من از خودم دفاع کردم به این میگن دفاع مشروع که جزو حقوق طبیعی محسوب میشه
قاضی: ببینید خانم شما هر چقدر هم که حقوق بدونی از من بیشتر نمی دونی. نه من وقت دارم بهت حقوق یاد بدم نه یاد گرفتنش برات فایده ای داره چون زیاد فرصتی نداری که از آموخته هات استفاده کنی اما فقط اینو بدون که در دفاع مشروع اقدام مجنی علیه باید متناسب با فعل مجرم باشه
شما: یعنی چی متناسب باشه؟ یعنی من هم باید بهش تجاوز می کردم؟ خب چیکار میتونستم بکنم با اون مرتیکه غول تشن؟ زورم که بهش نمی رسید تنها چیزی که برای دفاع از خودم داشتم همین چاقو بود
قاضی: استفاده از چاقو اشکالی نداره اشکالش اینه که شما یه نفرو کشتی و هر وقت یه نفر کشته میشه یه نفر هم باید اعدام بشه. می تونستی یه خط بندازی رو طرف یا مثلن الت ارتکاب جرمشو قطع کنی چرا دیگه صاف فروکردی تو شیکمش؟ اینجا روزی ده تا چاقو کش محاکمه می کنیم. چاقو کش حرفه ای هیچ وقت کسیو نمیکشه سر تا پای طرفو خط خطی می کنه اما چاقو رو زرتی فرو نمی کنه تو شکم طرف. این جور کارها کار شما اماتورهاست
شما: خب شما خودتون می فرمایید اونها حرفه ای هستن من که چاقو کش نیستم خودمم نفهمیدم چه کار کردم. حالا اصلا مگه حکم زنای محسنه اعدام نیست؟ ….
قاضی: اولن محسنه نیست محصنه است …
شما: خب من هم همینو گفتم
قاضی: نخیر شما گفتی محسنه باید زبان را بگزاری پشت دندانهای فک بالا و ص را تلفظ کنی……..
شما: محسنه …….مح…ثنه ….محفنه ….مح ….سنه ………
قاضی: نکن خانم جان صورتمو پر از تف کردی
شما: ببخشید. خب حالا این نوع زنا اسمش هرچی که هست حکمش اعدامه دیگه پس اون اقا در هر صورت باید اعدام می شد غیر از اینه؟
قاضی: بله غیر از اینه. اون اقا در صورتی اعدام می شد که شما کاری نمی کردی و می گزاشتی فعل مجرمانه واقع بشه اما شما عجله کردی و حالا شما اعدام می شی
شما: وااااا …….خب یعنی من باید چه کار می کردم؟ اصلا شما فکر کن دختر خودت جای من بود باید چه کار می کرد؟ کار درستی که می شد تو این موقعیت انجام داد چی بود؟
قاضی: من چه می دونم خانم جان چقدر سیم جیم می کنی. اینو از جنبش زنان بپرس. از اونها بپرس که به جای اینکه این چیزها رو یاد زنها بدن راه میوفتن کمپوت امضا درست می کنن
شما: اولن کمپوت نه کمپین
قاضی: حالا هرچی
شما: حالا شما دیواری از جنبش زنان کوتاهتر پیدا نکردی؟ اونها هم که کلن چهار نفرن که سه نفرشون تو زندانه. چرا این چیزها رو تو مدرسه به دخترها یاد نمی دین؟ چرا اجازه نمی دین خانمها از وسایل دفاعی بی خطر استفاده کنن؟ چرا اسپری فلفلو از بسیجیهاتون نمی گیرین بدین به امثال من که بتونن از خودشون دفاع کنن؟ چرا ……
قاضی: بسه خانم! هر چی من می خوام با مردمسالاری دینی حرف بزنم شما گستاختر میشی….. روت زیاد بشه می گم 80 ضربه شلاق هم بهت بزنن ها …….. بیاین اینو بردارید ببرید خسته ام کرد …

سناریوی دوم

شما ادمی منطقی یا شاید بی عرضه و دست و پا چوبی هستید
در این حالت شما به علت منطقی بودن چاقو حمل نمی کنید در نتیجه کسی کشته نمی شود و همه چیز به خوبی و خوشی فیصله می یابد. بقیه ماجرا دو حالت دارد. یا شما علاوه بر منطقی بودن با اراده هم هستید که در این صورت چیزی از این ماجرا به خانواده تان بروز نمی دهید و یک مدت بعد در اثر آشفتگی روحی خودکشی می کنید حالت دوم این است که ادمی منطقی و بی اراده هستید که در این صورت ماجرا افتابی می شود و پدر یا برادر غیرتی شما سرتان را گوش تا گوش می برد می گزارد تخت سینه اتان

نتیجه گیری: منطق نقش چندانی در سرنوشت زنها ندارد


نظرات شما


  1. akheyazizam در 09/22/04 گفت :

    سلام اول داشتم پست قبليو ميخوندم که ديدم اپ کردی
    پس برم ۲تاشو بخونم


  2. akheyazizam در 09/22/04 گفت :

    ويولت جونم نميدونم تو اين ليوان پر انرژی که هرروز خواننده هات به سمتت سرازير ميکننو مينوشی من چه سهمی دارم
    اما دوسداشتم يه قطره ی ليوان بودم و اون قطره رو بهت اهذا ميکرذم در مقابل اين همه انرژی ای که اين وبلاگ بهم ميده#kiss


  3. هرچي دوس داري در 09/22/04 گفت :

    #thinking


  4. akheyazizam در 09/22/04 گفت :

    عزيز دلی با اين مصاحبه خوشگلت#kiss


  5. مرمرجان در 09/22/04 گفت :

    ويولتکم
    من فکر می کنم اگر زن منطقی باشد از همان ابتدا طوری رفتار می کند و طوری زمينه چينی می کند که با چنين مردی در چنين جايی تنها نماند!#flower


  6. akheyazizam در 09/22/04 گفت :

    چه قاضيه نفهمی بود
    چه تلخ
    چه عصبی کننده
    و ……………..
    و چقدر نياز ه که ادم رو خودش کار کنه و بدونه تو هر موقعيتی چيکار کنه
    اما چجوری؟؟؟!!!
    #thinking
    شايد بايد با پليس تماس ميگرفت#grin


  7. ياسي در 09/22/04 گفت :

    سلام گلم#heart
    فكر كنم تو وبلاگ كافه نادري اينو خوندم.
    البته الان ديگه واسم باز نميشه.


  8. مجيدی در 09/22/04 گفت :

    والا چی بگم تا حالا اينقدر عميق ب اين مساله فکر نکرده بودم


  9. akheyazizam در 09/22/04 گفت :

    ولی نميتونيم بگيم منطق بکار زن نميادو به هرحال يه سرنوشت در انتظارشه
    اين متن يه متن انتقادی یا طنز گونه به قوانين بوده قوانينی که خيلی مواقع حقوق زن و ناديده ميگيره و اتفاقو يه جور ديگه ميبينه
    اما اين خود زنها هستن که با منطقی بودن و داشتن هزاران توانايی ديگه ميتونن خودشون و حتی جامعه رو از اين تفکرات نجات بدن


  10. مژگان در 09/22/04 گفت :

    #rolling #rolling #rolling #rolling عجب نوشته ای….بوی سلامتیتو حس می کنم .ویولت همیشه برات دعا م یکنم که اینجا پر از انرژی بمونه


  11. زيبای شب در 09/22/04 گفت :

    مطلب مربوط به وبلاگ کاقه نادری است
    ميتونيد بريد و خودتو اونجا بخونينش


  12. سينا در 09/22/04 گفت :

    چی بگم؟ #thinking #sad


  13. negin در 09/22/04 گفت :

    همچین خوشگل حرصمو در اوردی#winking


  14. گلی در 09/22/04 گفت :

    سلام
    منم اين رو خونده بودم ولی الان يادم نمی ياد کجا بود
    #heart #heart #heart #blush #blush


  15. الناز در 09/22/04 گفت :

    سلام….
    امیدوارم خوب باشی…
    یکسالی هست که دوست هر روزه من شدی … برات دعا می کنم… برات گریه می کنم … باهات می خندم… مامان من هم مثل تو یکسالی هست مهمون ناخونده داره… تا حالا برات پیغام نذاشته بودم… اما حالا دو روز دیگه دارم می رم مکه … حتما تو هم در کنار مامان تو یادم هستی و برات دعا میکنم…
    مواظب خودت باش…#flower


  16. سانی در 09/22/04 گفت :

    سلام بانو ویولت
    ولی من با اين نتيجه و منطق خيلی مخالفم. زن‌ها اگه از نقطه ضعف مردا خبرداشته باشن در کوچکترين خشونتی که می‌شه می‌تونن راحت از خودشون دفاع کنن #grin


  17. سلام ويولت عزيزم.
    معمولا خانمها متهم می شن به راحتی مثلا يارو دختره را از تو کوچه دزديده بعد اعتراف دختره را نشان می دهند که بلی من بد حچاب بودم . يا خيلی .قتها می گن خود زنه کرم داشته. و موجباتش را فراهم آورده.
    احتياط واجب است .ولی مثل همان خانمی که مهمان بوده در کيش بی موقع صاحبخانه مياد تو و خر خانم را می گيره . با خانواده هم خير سرش رفته بوده مسافرت شوهر نازنينش.
    منطق دردی را از زنان دوا نمی کند.


  18. تـــرانه در 09/22/04 گفت :

    يعنی در هر حال ما بايد بميريم ديگه ؟ چه با دست خودمون چه خودشون چه بابا يا برادرمون !! عجب دورو زمونه ای شده!


  19. نساء در 09/22/04 گفت :

    سلام ويولت عزيز.
    به نظر من که منطق تو زندگی خيلی کارسازه(حداقل واسه من که تا حالا نتیجه بخش بوده)
    راجع به کامنت آقای فريد خيلی خوب جوابشو دادي#applause


  20. نقش ونگار در 09/22/04 گفت :

    باز هم سلام يادم رفته بود نوشته آن بالا را عوض کنم .
    کامنت ديروز را بی هوا گذاشتم چون قبل يا بعدش خبرت می کردم مزه اش می رفت . بعد خود شبگير در کامنت مسافرت گفته بود خانم نقش ونگار برای جدی گرفتن قضيه جدی نمی گرفتم؟ من هم مسافرت جايزه دادم .
    من هم گلابی و هم شب گير را دوست دارم مثلا يک سيب پرت کردم بهشون . قصدم جسارت و توهين واين حرفها نبود ويعد هر دو را می شناسم و مطمئنم که شوخی سرشان می شه .
    سرت را درد آوردم
    گلابی ُ شب گير#blush


  21. فريبا در 09/22/04 گفت :

    خوب بود
    بعد هم اينکه سين جيم درست تره
    سوال و جواب


  22. ژول در 09/22/04 گفت :

    راستش گاهی فکر میکنم اگر در چنین موقعیتی قرار بگیرم چکار میکنم ولی راستش همش این فکر رو پس میزدم شاید از بس چندش آور و اعصاب خوردکنه.ولی واقعا اینجا برای زن ارزش قائل نیستن و اصولا تقصیر خانمهاست و اینا!
    #flower


  23. MaN در 09/22/04 گفت :

    #applause #applause #applause #applause #applause #applause حالا بچه ۱ چيزی گفت.#angry
    شما چه را زدی چسبونديش به ديوار مث اعلاميه #grin #rolling
    #applause #applause #applause #applause #applause #applause


  24. بهاری در 09/22/04 گفت :

    عجيب تونستی منو در فضای يه همچين موقعيتی قرار بدی و واقعا با خط خطش نفسم بند اومد ،‌می دونم اگه اونوقت التماسش هم می کردم قبول نمی کرد و احتمالا اگه چاقو هم داشتم بازم جرأت نمی کردم بهش بزنم چون تو یه همچین موقع هایی بدنم خشک می شه و دیگه حرکت نمی کنه شاید دیگه چاره ای جز تسلیم به اکراه باقی نمونه ولی از کجا معلوم که تازه اگه یه بلایی سر طرف نیاری اون بعد از کارش نیاد بکشتت پس باید کاری کرد و اون قاضی که این طوری حکم کنه که واقعا جا داره یه دست . . . بشه تا بفهمه یعنی چی و او ن موقعیت چه قدر هولناکه . خدا از همه دور کنه شر این جور پست فطرتها رو.


  25. MaN در 09/22/04 گفت :

    #applause #applause #applause #applause #applause #applause حالا بچه ۱ چيزی گفت.#angry
    شما چه را زدی چسبونديش به ديوار مث اعلاميه #grin #rolling
    #applause #applause #applause #applause #applause #applause


  26. من همانم که خاطرش در خاطرتان جا مانده بود جایی،آمدم بگویم،بی خداحافظ سلام


  27. يلدا در 09/22/04 گفت :

    ويلی جان يه ضرب المثل انگليسی می گه وقتی داره بهت تجاوز می شه ازش لذت ببر چون کار ديگه ای نمی تونی انجام بدی


  28. بهاری در 09/22/04 گفت :

    يه مطلب ديگه اينه که واقعا اونی که خودش مشکل جسمی نداره و می گه تو روحيه نداری يا چه ميدونم افسرده ای واقعا بايد تو همچين موقعيتی قرار بگيره تا بفهمه ام اس يعنی چی ، آخه من که خودم رو خیلی با روحیه فرض می کردم وقتی شنیدم باید آزمایشی مربوط به سرطان بدم و احتمال داره سرطان داشته باشم واقعا کم آورده بودم و فهمیدم که محکم بودن به حرف نیست.امیدوارم شاد و سلامت باشی و مثل همیشه شکر گذار.#flower


  29. ليندا در 09/22/04 گفت :

    نکته تلختر اينکه تازه اگه طرفو نکشی و بعد ازش شکايت کنی اونوقت جناب قاضی ازت ميپرسه که اصلا چرا خودت را در شرايط ارتکاب فعل حرام قرار دادی و بايد شلاق هم بخوری . پس زنا حتی جرات شکايت هم ندارن#angry


  30. حامد در 09/22/04 گفت :

    نتیجه اخلاقی : به خانم ها چاقوکشی یاد بدهید! البته از کودکی و در سنین دبستان
    و اگر نشد به هرکدام یه اسپری فلفل و یا از همین کوفت و زهرمار ها!


  31. هملت در 09/22/04 گفت :

    متاسف شدم!
    زن هر جور هم بخواد پوشيده و سر به زير باشه، مردی که فکرش خرابه ديگه نميشينه زنها رو محک بزنه که کی اهلشه و کی نيست. کار خودش رو ميکنه.
    ويولت به خدا حالم بد ميشه اين چيزا رو ميشنوم.


  32. نيلوفر.ح در 09/22/04 گفت :

    اوضاع اينقدرها هم که اين نوشته می گه خراب نيست!!


  33. ماندانا در 09/22/04 گفت :

    #kiss


  34. NORTH در 09/22/04 گفت :

    عجب قاضی#surprise #laugh


  35. لیلا در 09/22/04 گفت :

    واقعا شرایط سختیه
    چی بگم والا #nottalking


  36. الی در 09/22/04 گفت :

    تا حالا اصلا به همچين موضوعی فکر نکرده بودم
    جالب بود#thinking


  37. فرزام در 09/22/04 گفت :

    من حالم از قانون جزای اون مملکت و دادگاههاش به هم می خوره پس هیچی نمی گم


  38. سارا در 09/22/04 گفت :

    به نظر من ميشه يه لگد حواله کرد به نقطه ی حساس مردها در اين مواقع
    راستی عاششششششششششقتم


  39. اسما در 09/22/04 گفت :

    ويولت به نظر من اتفاق بد و بي نهايت بديه كه ممكنه برا يه خانم بيفته.
    فك كنم هر كسي باشه سناريوي اولو انتخاب ميكنه مگر اينكه در حد خوبي دفاع شخصي بلد باشه،من به همه ي عناصر مونث توصيه ميكنم به فكر يادگيري اصول دفاع شخصي باشن.
    فيلم taken رو ديدي ويولت؟؟؟خيلي ديدنيه.


  40. نازمهر در 09/22/04 گفت :

    چقدر دلم برای خودمون سوخت#cry


  41. جینا در 09/22/04 گفت :

    خیلی توپ بود#laugh #rolling #laugh #rolling
    و جدا از حالت طنزش واقعی بود . واقعا همینطوره#sad


  42. جینا در 09/22/04 گفت :

    به نظر من همه زن ها الخصوص زن های ایرانی باید دفاع شخصی یاد بگیرن.


  43. صدف در 09/22/04 گفت :

    نه من هيچ کدووم از اين کارا رو نميکنم تنها کاری که ميکردم اين بود که با تمام قوا يه لگد به زير شکم طرف ميزدم بعد کارديش ميکردم ببينم اينجا حرفی از موبايل بميون نيومده پس موبايلمو ا زکيف در مياوردم و سريع به ۱۱۰ تماس ميکرفتم#devil #devil


  44. نعيم در 09/22/04 گفت :

    اگر مردم ايمان داشتند چنين اتفاقی نمی افتاد !
    پوفسور نعيميوس
    ولی جدا حقيقت دردناک است . من اصلا تحمل ندارم شما هم هی روی احصاب ما راه برو ! من اگر زن بودم خودمو ميزدم ميکشتم تا از شر مردا راحت شم . اوا خاک به سرم غذام سوخت !


  45. سمانه م. در 09/22/04 گفت :

    یه طنز تلخ!!!!
    #laugh #cry #laugh #cry


  46. سمیه در 09/22/04 گفت :

    خداروشکر از گلابی و شبگیر خبری نیست ! وگرنه در این پست کلی چیز موجوده که اون دوتا دست بگیرن و مسخره کنن و ملتی رو بخندونن…
    من هم نظرم مثل مرمر جانه چون اگه به مردی آدم رو نده اینجوری نصیبش نمیشه!


  47. هلیا در 09/22/04 گفت :

    #heart سلام عسلم
    دیروز تو اخبار گفت:دانشمندای اسکاتلندی-داروی سرطان و ام اسو درست کردن


  48. چند وقت پيش اتفاقن داشتم سوار يه ماشين می‌رفتم جايي بعد يارو راننده‌هه يه کم خطرناک می‌زد!!! منم تو راه داشتم هی به اينجور مسائل فکر می‌کردم!! آخرش به اين نتيجه رسيدم که اگه اتفاقی افتاد و چيزی گفت منم در نهايت خونسردی بهش می‌گم که ايدز دارم و با لبخند خودم به پيشوازش می‌رم که واقعن شک کنه!!! البته کار مشکليه اما واقعن فکر می‌کنم همين کار رو کنم! اگه بازم از رو نرفت بعد از عمليات می‌رم پزشکی قانونی و برگه‌ی دی‌آن‌ای و مورد تجاوز قرار گرفتن رو دريافت می‌کنم و بعدش می‌رم دادگاه!!!! #grin
    راستی خوشبختانه اون آقا راننده‌هه چنين يزی از من نخواست!!!!


  49. سید خندان در 09/22/04 گفت :

    And they lived happily ever after


  50. بابک در 09/22/04 گفت :

    بهتره دخترها بجای فقط چرت و پرت گفتن و توجه به آخرین مدلها و آهنگها، از نوجوانی هفته ای چند جلسه وقت بذارند و بروند باشگاه، جسمشون را تقویت کنند تا روح، اعتماد به نفس و جراتشون هم خود بخود تقویت بشه و اینجور جاها بتونند از خودشون دفاهی بکنند، و اینجور جاها نه تجاوزی بهشون بشه و نه یخ بکنند و نه به التماس بیفتند و نه به سرنوشتی که نوشتی دچار بشوند


  51. نقش ونگار در 09/22/04 گفت :

    سلام #devil
    البته يک راه های ديگه هم هست ها .
    فکر آبرو و زندگی بچه ها را بکنی .دماغتو بگيری چشمات هم ببندی.#devil
    تا ۲۰ بشمری تمام شده#devil


  52. غزاله در 09/22/04 گفت :

    خيلی با حال بود
    من که اولی رو انتخاب می کنم.در هر صورت که مردنی ام.
    جایی که حق آدمو به آدم نمی دن آدم باس خودش حقشو بگيره!
    تازه من هميشه چاقو رو با خودم حمل می کنم#grin


  53. نيلوفر در 09/22/04 گفت :

    فوق العاده بود ويولت جان
    اند واقعيت!


  54. خانم ثابتی در 09/22/04 گفت :

    والله اين قاضی از همه متجاوز تره. اسپری فلفل در حضور او لازم تره.


  55. کورال در 09/22/04 گفت :

    يادم باشه يه بار توو سايت زنان اين رو خونده بودم که کاملا هم درست است و درش شکی نيست… اينم يه جورشه…
    اين جور وقت ها می گم خدا کنه که خدا واسه ادم بد نخواد…


  56. #rolling
    برام جالبه
    تازگی ها وارد مسائل به قول خودت سانفرانسيسکويی شدی#winking
    اين داستان رو می تونستی تا پرده پنجم و ششم هم ادامه بدی
    ولی به نظر من يه خانم منطقی چه طور می تونه اين قدر بی منطق باشه که با يه نفر توی يه اتاق تنها بشه که ماجراهای بعدی پیش بیاد؟#thinking #smug


  57. سانتا در 09/22/04 گفت :

    اين يکيو نتونستم ساکت بشينم!
    فکر کنم اگه مکان جغرافيايی حادثه عوض شه قاضيش هم عوض ميشه و همه چی حله! اينجاست که جغرافيا بر منطق پيروز ميشه!
    والا مرد متجاوز که مکان و زمان نميشناسه!


  58. سيما در 09/22/04 گفت :

    اين موقعييت را چه کسی ايجاد ميکند ؟ غير از خودمان ؟ ساعتی از شب گذشته سر خيابان چه ميکنيم؟با دوست پسر بدون اطلاع تو ماشينش دور دور ميکنيم؟ ما بايد خودمان ضريب امنيت برای خودمان بالا ببريم در شرايطی که در هر صورت محکوميم و چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشيمانی
    اگر بزرگترها اين مسايل را برای فرزندان خود باز کنند با دليل کمتر شاهد اين گونه فجايع خواهيم بود


  59. ش در 09/22/04 گفت :

    من کاملا موافق اين موضوعی هستم که شما نوشتيد . حداقل اين رو ميدونم که ادم منطقی در جامعه ما ايرانی ها مرتبا دچار دردسر می شه .مخصوصا اگر بزرگترين گناهش زن بودنش باشه.


  60. باران در 09/22/04 گفت :

    سلام ویولت نازنین
    میخواستم بگم که لینکت کردم.
    تا بعد
    شاد زی


  61. الهه در 09/22/04 گفت :

    ای بابا ويلی جون حقوق زن کيلو چند؟!
    ولی يه کار ديگه هم ميشه کرد يه مثلی هست که ميگه اگه نمی تونی در برابر تجاوز از خودت دفاع کنی ازش لذت ببر…ولی خيلی مثل چرنديه چون توی اون شرايط هيچ آدمی نمی تونه لذت ببره#tongue


  62. باران در 09/22/04 گفت :

    سناريوی دوم به شکل فجيعی برای من اتفاق افتاده!اونم نه به دليل منطقی يا…بلکه فقط به اين دليل احمقانه که ايشون ۳۰-۲۵ بودند ومن ۵ساله!!! واااا…ی که چه قدر دردم اومد. حالا کدوم قانون اين خاطره ی بد رو از ذهنم محو ميکنه.هنوز م دلهره اگه باباومامان بفهمن ديوونم ميکنه!!!!!!


  63. اسما در 09/22/04 گفت :

    راستي ويولت در كتاب غير قابل چاپ سيد مهدي شجاعي داستان “هميشه پاي يك زن در ميان است”رو خوندي؟؟؟؟؟
    كامنت خانم ثابتي منو ياد اون داستان انداخت.
    از شبگير چه خبر؟؟؟؟دعوت منو پذيرفته؟؟#grin


  64. سلامممممممممممSmile
    خب بهتره از ته دل دعا کنيم که توی همچين شرايطی قرار نگيريم.. چون اصولن فکر کردن توی اون شرايط (صرفنظر از منطقی بودن يا غير منطقی بودن) بسيار سخته. هر چقدرم خودتو برای چنين شرايطی آماده کرده باشی معلوم نيست بتونی توی اون لحظه کاری از پيش ببری.. بهرحال بايد هم از لحاظ جسمی آماده باشی و هم از لحاظ امکانات!!
    و همه این حرفا یه طرف.. قوانین خوشگل ما هم همونطرف!!!!


  65. یاسی در 09/22/04 گفت :

    من با خوندن حرفای تو زنده میشم….منی که سلامتی دارم اما اندازه تو انگیزه و اراده ندارم تا ازش استفاده کنم . تو به من یاد دادی خدارو شکر کنم و از شکست نترسم…تو به من یاد دادی که روحمو پرورش بدمو از لحظه های زندگیم استفاده کنم….ازت یاد گرفتم قوی باشم و عاشق…عاشق همه دوست داشتنی هایی که میتونه به زندگی معنی بده…دوست دارم ….و از ته دل آرزو میکنم خدا بهترینارو برات رقم بزنه….#flower #heart #kiss


  66. ندا در 09/22/04 گفت :

    جالب بود عزيزم#kiss #kiss


  67. پريا در 09/22/04 گفت :

    من اگه بودم، با مرده راه می اومدم و در يه فرصت مقتضی به اقدامات عاقلانه تری فکر ميکردم.
    شايد يه جورايی خرش ميکردم، شايد حتی کارايی هم انجام ميدادم که شايد خودم اگه بعدا بهش فکر کنم حالم از خودم به هم بخوره!
    ولی خب شرايط اضطراره، به بعدنش می ارزه. بعدا در يه فرصت مقتضی که متجاوز رو رام و خام ميکنم به اقدامات عاقلانه تری فکر خواهم کرد.


  68. پريناز در 09/22/04 گفت :

    سمانه خوب حرفي زد!!! طنز تلخي بود كه تو زندگي خودمون هم به وفور از اين نوع قضاوت ها دريافت مي كنيم!


  69. sanjab در 09/23/04 گفت :

    dar keshvarhaaie be zaaher eslaami zan boodan gonaah ast.


  70. مينا در 09/23/04 گفت :

    خيلی تکاندهنده هست و وقتی کامنت باران رو خوندم بيشتر ناراحت شدم چون مثل باران عزيز دور و بر ما وجود داشتند و دارند و خواهند داشت واقعا اين مساله رو چطور بايد حل کرد!درد عميقی در وجودم دويد!متشکر از مطرح کردن اين مساله دوستت دارم ويولت خانم


  71. رومینا در 09/23/04 گفت :

    سلام
    میگم عجب بدبختی این زن بودن. ولی از طرفی اگر حذفش کنیم عجب دنیا بی موضوع میشه. باور میکنی فکر کردن به این صحنه باعث میشه احساس خفگی کنم.
    حالا جدا از این موضوع میشه سوال خارج از درس کنم؟ موسیقی چی گوش میکنی فکر میکنم اینجوری بیشتر بهت احساس نزدیکی میکنم و به یادت میافتم.(اگه دوست نداری جواب نده.)


  72. آيدين در 09/23/04 گفت :

    شرم بر ما که زن و دختر ايرانی به اين فلاکت دچار است و همه خاموشيم من يه مردم ولی معتقدم فقط از نظر ظاهری با زن فرق دارم نه چیز ديگه يعنی کاملا مساوی بدون احساس برتری های خفت بار که بوی مردونگی آبکی ميده. حيف که صدایم از اين کامنت دونی فرارتر نميرود حيف….


  73. vili, delem ra dard ovordi, ghamam kam bood, yeki ham to gozoshti roosh.
    vali yek chizi, taraf del o joratesh khoob boode ke tooneste az khodesh defa kone, yaani kar e asooni nist, omidvaram azad beshe, har chand ke age azad ham besh in 3 sal omresh ra ki javab goo


  74. مهدی در 09/23/04 گفت :

    سلام خانومی داستان جالبی بود که نمونه واقعی هم داره توی اين جامعه جوری با مردم رفتار کردن که اينجور موارد اجتناب ناپذيره – من با اين گونه موارد اصلا موافق نيستم ولی مشکل هزار تا ست اگه قانون محکمی داشتيم وضع فرق می کرد تا اینکه هر قاضی برای خودش تفسير خاصی از قانون داره تلاش خانمهای محترم هم برای احقاق حق خودشون هم برای تغییر این رویه لازمه اما اگه بزارن …!!!
    تو فردایی همیشه


  75. پارميدا در 09/23/04 گفت :

    #rolling #laugh فعلا تا مرحله اجرا نظری ندارم#laugh
    #hug ای قربون اون لپهای گليت…جيگمل خانومی…#hug


  76. باشو غريبه کوچک.. در 09/23/04 گفت :

    عزيز برادر در اين مواقع اصلن منطق حکم نميکنه به قول بقيه اگه اين خانم منطق داشت که با يه همچين اقائی تنها نميشد….حالا هم که پيش اومده…اگه يارو با حاله خوب از اين بساط يه فيضی ببرد….بايد خودش را راضی کند وبعد صيغه جديد را جاری کننندد که من راضی تو راضی ک و ن لق ناراضی#grin


  77. مه ناز در 09/23/04 گفت :

    البته يه مشکلی هم وجود داره و بايد قبول کرد که قانون درستی و بی عيب و نقصی نمی شه در اين باره طرح کرد چون ممکنه يه زنی با يه مردی مشکل داشته باشه و به اين بهانه اونو بکشه و اگه فکر کنيم اون مرد بيچاره پدر همسر يا برادرمون باشه اونوقت چی … من فکر می کنم اين چيزها رو بايد يه قاضی باهوش و کاملا آگاه تشخيص بده که توی ايران اين محاله و مشکل هم بيشتر در اين قسمت قضيه ست و کمتر در قوانين مزخرف اسلامی


  78. آنجلينا جولی در 09/23/04 گفت :

    های
    من آنجلينا جولی هستم…
    برای دعوت از سه دسته بيل عزيز مجبور شدم باشما تماس بگيرم..راستش نميخواستم موضوع را علنی بگويم ولی چه کنم که ايشان را نميشود در وبلاگ خودشان پيدا کرد!!! من اگر ميدانستم ايشان اينقدر به من لطف دارند هرگز هرگز با برد ازدواج نميکردم و زندگی جنيفر را نابود نميکردم !به ايشان بگوييد هنوز هم دير نشده ومن برای تشکيل تيم فوتبالم از کمک ايشان هم بهره خواهم گرفت!!! بی صبرانه منتظر ايشان ميباشم..خانم ويولت لطفا حلال وحروم رودر نظر بگيريد واز آنجا که ايشان علاقه وافری به اينجانبه دارند مرا در صدر ليست ميزبانان ايشان قرار دهيد..
    ضمنا به ايشان بگوييد زين پس ميتوانند مرا آنجی خطاب نمايند.تنکس.بای


  79. ژاله در 09/23/04 گفت :

    با صحبت دوستان کاملا موافقم. هر خانمي بايد يکي از ورزشهاي رزمي رو خوب ياد گرفته باشه. و يا حداقل دفاع شخصي رو که ساده تره. من خودم تکواندو کار مي کردم. اما تا حالا اينقدر به اهميتش پي نبرده بودم.مثلا تو مسابقات اگه طرف مقابل قويتر باشه دفاع يک جورايي سخت ميشه و شايد هم غير ممکن. البته بستگی به مهارت و تمرین داره…
    ولی الان کاملا قضيه فرق مي کنه …



  80. نقش ونگار در 09/23/04 گفت :

    سلام ويولت امروز خوبی؟ #kiss


  81. نقش ونگار در 09/23/04 گفت :

    سلام کامنت ها را می خواندم می دانی که ويولت سرکرمی دوست داشتنی منه.
    حالا حتما بايد زنه شرايط را فراهم آورده باشه . که ما باز زنها را متهم کنيم.
    خيلی از بچه های ما تا ۷ شب در زمستان کلاس دارند مثلا ته تغاری ۷از قزوين راه می افته ۵شنبه هم سرويس نيست . تا بره ترمينالاز ترمينال ماشين بگيره بياد تهران از آزادی برسه دير وقت شده.
    دوستم با شوهرش مهمانی بودند کفش هاش پاشنه بلند بوده . ماشين دور پارک شده بوده . صبر می کنه تا ششوهره بره ماشين را بياره شرايطی هم نبوده که برگرده تو . يکی خرش را می گيره می گفت فرصت داد زدن وفکر کردن و اينها نداشتم . ويارو من را می کشيد وداشت ميبرد ……….شوکه بود تا مدتها . ماشين شوهره می رسه
    وولی خوب خانم شوک بهش وارد شده بوده .عملی انجام نمی شه . شوهره پياده می شه خانم غش می کنه يارو در می ره .
    منظورم اينکه نه خبر می کنه ونه در آن شرايط قدرت تصميم گيری داری .باز آن خانم زرنگ بوده يارو را کشته . !!
    حالا مثلا بلد باشی دفاع شخصی من بلدم .در اين حالت بايد بکوبی به حساسترين نقطه با زانو . ولی اينکه در آن شرايط کسی حضور ذهن داشته باشه ؟
    در کشور های ديگه خيلی از اين وقايع پيش مياد روز مره . يکی از شاگرد های من با خودش چاقو حمل می کرد .اسپری مهمولی هم می شه
    ولی هميشه داستان اتاق و کليد و اين حرفها نيست.


  82. ژاله در 09/23/04 گفت :

    حقیقت دردناکیه و متاسفانه در جوامع وجود داره.
    تصور کنید طرف مقابل مرده و مرد قويتر از زنه و متاسفانه اين يک واقعيته . تنها کاری که میشه تو این شرایط کرد دفاع شخصیه.خانومها باید یکی از ورزشها ی رزمی رو خوب ياد گرفته باشن و به خوبی با مهارتها و تکنيک ها آشنايی پيدا کنن و این یکی از نیاز های اجتناب ناپذیر جامعه ی امروزه .
    اما شايد بگيد طرف مقابل مرده و فايده چندانی نداره. اما اين اصلا درست نيست و به نظرم يک تصور منفی که زنها از تواناييهاشون دارن و خودشونو دست کم می گيرن.برای افرادی که اينطور فکر ميکنن متاسفم.


  83. بهار۱ در 09/23/04 گفت :

    سلام ويولت جان … من نمی تونم خودمو توی اين موقعيت ببينم … ولی توی اون موقعيت قرار گرفتن سعی می کنی از هر چیزی واسه نجاتت استفاده کنی دیگه بعدش مهم نیست چون همه این اتفاقات توی زمان کوتاه می افته ساعتها وقت نداری که بدونی راه درست چیه یا روی مخ طرف کار کنی … نمی دونم سوال سختیه #worried …


  84. گلاره در 09/23/04 گفت :

    بله واقعيت همينه.البته برای زنا اينجوريه وگرنه مدا هر کاری کردند درسته .توجه به اينکه قاضی هم مرده خيلی جالب ميشه چون خودشم طرفداری ميکنه .#sad