من و ام اس : .مصاحبه ایی با باور

مصا حبه من با گروه اینترنتی “باور”.
امکان نداره وبلاگ خون باشي و اسم ويولت به گوشت نخورده باشه. توي اين دنياي مجازي، ويولت نامي آشناست و نه فقط در دنياي مجازي، بلکه در روزنامه ها و حتي شبکه هاي خارج از کشور هم از ويولت و توانايي هاي او حرف مي زنند.
ويولتي که هر روز حرفي براي گفتن و مطلبي براي آپ کردن دارد. ويولتي که در نوشتن جسارت به خرج مي دهد. ويولتي که قدرتمند و استوار با MS مي جنگد و پيروز ميدان مي شود.
وبلاگ ويولت در روز بيش از 2500 بازديد کننده دارد و اين چنين مي شود که او برترين زن وبلاگ نويس مي شود و انتخاب او در مسابقه دوئچه وله بعنوان يکي از وبلاگهاي برتر فارسي. همه اينها نشان از معروفيت و محبوبيت او در جامعه مجازي دارد که اين خود گوهر ارزشمندي است.
 سلام کمي از خودت، بيماريت، تحصيلات و زندگي شخصيت بگو؟
اسم مستعارم تو اين دنياي مجازي همانطور که اشاره کردي ويولت ه و به اين نام شناخته ميشم. تحصيلاتم رو تو رشته هاي علوم پايه تو يکي از دانشگاههاي معتبر تهران ادامه دادم. از سال 76 برام تشخيص ام اس داده شد و تا به امروز خورد خورد توانايي هام رو از دست دادم و الان اگه احتياج به فعاليت زياد بدني داشته باشم از ويلچر استفاده مي کنم.
 تا دوسال پيش با همه مشکلات کار بيرون از منزل داشتم ولي ديگه قادر به ادامه دادنش نبودم و از دوسال پيش به اين طرف خانه نشين شدم ولي ارتباطم رو با جهان خارج قطع نکردم
 حتي از طريق وبلاگ و اينترنت تماسم با آدمهاي مختلف خيلي خيلي بيشتر از يک آدم عادي ه.
 از چه زماني وبلاگ مي نويسي؟ و چي شد که تصميم گرفتي وبلاگي تاسيس کني؟ از سال 82 شروع به نوشتن کردم دوست دارم بنويسم در موردخودم و احساساتم و اينکه چه جوري مي خوام با اين ام-اس دوست داشتني که ديگه جزئي از منه و يه ميهمان نا خونده است کنار بيام. دلم مي خواد به ديگران بخصوص افراد سالم نشون بدم که وجود يک نقص تو بدن هر آدمي سبب نميشه ديگه نشه رو فکر و احساس اون آدم تکيه کرد. بگم که اين اتفاق در کمين هر آدميه و نبايد به خوبي و سالمي امروزمون غرّه باشيم.و فکر مي کنم ديگه به جايي رسيدم که هدفم از وبلاگ نوشتنم محقق شده و در جايگاه بلندي چه از لحاظ مجازي و چه حقيقي ايستادم.
 از موفقيتهايي که در زمينه وبلاگ نويسي کسب کردي، بگو؟ و احساسي که بعد از کسب اين موفقيت ها داشتي؟
 اولين جايزه رو از جشنواره خورشيد که مربوط به سلامت و جامعه بود دريافت کردم، يک لوح تقدير. بعد از اون تو روزنامه هاي سلامت و جام جم و همشهري ازم نام برده شد و همشهري جوان يه مصاحبه اختصاصي باهام انجام داد تو نظر سنجي پرشين بلاگ که به مناسبت تولد پرشين انجام شد رتبه 4 ام رو تو کل وبلاگهاي ايراني به دست آوردم و ازم تقدير شد هم چنين رتبه اول وبرتر رو در وبلاگ نويسان خانم به خودم اختصاص دادم. تو مسابقه دويچه وله که يک مسابقه بين المللي بين وبلاگ نويسانکل دنياست.از نظر کاربران اينترنت مقام اول رو تو وبلاگهاي فارسي کسب کردم.

 به نظر خودت عامل اصلي اين موفقيت ها چه بوده؟
 فکر مي کنم مهمترين عامل اين بوده که هميشه سعي کردم خودم باشم و مردم لايه هاي حقيقي يک انسان با وجود تمام مشکلات درگير باهاش رو ديدن و به قولي حرفي که از دل بربياد لاجرم بر دل نشيند.
 هر روز نوشتن و آپ کردن وبلاگ سخت نيست؟ اين همه سوژه جديد براي نوشتن چطور به ذهنت خطور مي کنه؟
 روال زندگي هميشه يه چيزنو براي نشون دادن بهت داره که اگه حواست جمع باشه هميشه چيزي براي نوشتن وجود داره………. البته که کم تحرکي و اجبار به نشستن هم اين موقعيت توجه به پيرامون رو بيشتر فراهم کرده.
 زماني که نوشتن برام حکم اجبار پيدا مي کنه چرا خيلي سخت ميشه اينکه بدوني جماعتي منتظرن تا تو بنويسي حالا نه براي سرگرم شدن خودشون، به دليل محبتي که به تو دارن و مي خوان ازت بي خبر نباشن.
 اين همه انرژي ويولت از کجا تامين ميشه؟
 از يک جفت باطري قلمي!!
 از شوخي گذشته قبول داري دنيا،دنياي عمل و عکس العمله؟ من هرروز صبح يک ليوان پر از انرژي که دوستان و خواننده هام به سمتم سرازير مي کنم مي نوشم و سعي مي کنم همون رو بازگردونم به سمتشون.بعدشم اگه واقعا مي خواي زندگي کني بايد انرژي داشته باشي…منم تصميم گرفتم زندگي کنم.
 چه سالي متوجه ورود اين مهمان ناخوانده (MS) شدي؟ برخورد اوليه ات با اين بيماري چگونه بود؟
 سال 76-اولش گيج و منگ بودم و نمي دونستم چي در انتظارمه ولي وقتي تونستم به خودم مسلط بشم ديدم چيزيه که پيش اومده و آش کشک خاله مه و هنوز هيچ درماني براش پيدا نشده پس همينه که هست. حالا يا مي تونم تسليمش بشم و سالهاي باقي مونده رو به خمودگي بگذرونم يا نه مقاومت کنم و باهاش بجنگم و با توجه به اينکه هنوز خيلي جوون بودم(25 ساله) و راه طولاني و آرزوهاي زيادي داشتم تصميم گرفتم تسليم نشم اينم يه راهي بود براي زندگي متفاوت داشتن.
 قبلا از اينکه متوجه وجود اين بيماري بشي هم، با NGOهاي مرتبط با معلولين همکاري داشتي؟
 نه اصلا
 نظرت در مورد معلوليت چيست؟ آيا نظري که قبلا در مورد معلوليت داشتي با نظري که الان داري، متفاوت است؟
 اول بگم من که اصن خودم رو آدم معلولي نميدونم. معلول يعني چي؟ کسي که بعضي کارها رو نمي تونه انجام بده؟ که خوب اين تعريف شامل حال من نميشه.اگه بعضي کارهاي ساده که بصورت عادت براي افراد عادي دراومده و اصن انجام دادنش از نظر اونها مهم نيست مثل راه رفتن رو نمي تونم انجام بدم در عوض طرز درست زندگي کردن و لذت بردن از لحظه هام رو بلدم که کمتر آدم عادي بلده انجام دادنش رو…حالا کي معلوله؟

 اگر بخواهي تلخ ترين و شيرين ترين خاطره زندگيت را تعريف کني، چه خاطره اي مي گي؟
 سعي مي کنم لحظه هام رو ارزش گذاري نکنم و نگم اين لحظه خيلي شيرين بود يا تلخ
 مثلا جدايي ام از نظر عموم مردم مي تونه يکي از تلخ ترين خاطرات هر انساني باشه يا روزي که خبر بيماريم رو بهم دادن ولي هرکدوم رو نگاه کني ظاهر بد و وحشتناکي داشته ولي هرکدوم به نوعي باعث پيشرفتم شد و ويولتي رو ساخت که الان در خدمت شماست پس خيلي هم بد وحشتناک نبوده.
 تفاوت هاي زندگي قبل و بعد از MS ؟ خيلي زياده تنها مي تونم بگم که اگه پيش نمي اومد اينقدر خودم و توانايي هام رو نمي شناختم و ديدم به زندگي عوض نميشد
 دست و پنجه نرم کردن با MS ، خاطرات و لحظات شيريني هم براي تو به جا گذاشته؟
 خيلي زياد که چکيده اش شده مرقوم کردن هرروزه اونها در مدت 5 سال در وبلاگ
 هدف و برنامه اي که براي آينده در نظر داري؟ دلم مي خواد يک کار عام المنفعه انجام بدم براي کساني که ناتواني هاي ناشي از ام اس مستقيم تو زندگي خانوادگيشون اثر گذاشته و معيشت يا ادامه درمانشون رو به خطر انداخته.
 من به عنوان يک زن خود سرپرست کاملا با ناتواني هاي ناخواسته اين بيماري آشنام و ميدونم اگه پشتيباني نداشته باشي يعني چي؟
 برنامه شخصي ام براي خودم، دلم مي خواد بتونم يه نمايشگاه عکس از عکسهايي که خودم با تمام ناملايمات و سختي موفق به گرفتنشون شدم برگزار کنم.
 چطور با باور آشنا شدي؟ و نظرت در مورد گروه باور؟
 آشناييم از طريق آقاي مبصر و يکي ديگه از دوستان عضو گروه باور بوده
 چه کمبودهايي در باور مي بيني و پيشنهادت براي بهتر شدن باور؟
 اين که تلاش داريد قشر متفاوتي از يک جامعه بظاهر سالم رو به ديگران بشناسونيد جاي تقدير داره… جامعه ما ياد گرفته اگه نمي بينه، وجود مشکل رو تکذيب کنه و جامعه و شهرسازي رو طوري طراحي کرده که حداقل مشارکت رو يک فرد با ناتواني يا کم توانايي جسمي تو جامعه داشته باشه و چون کمتر ديده ميشه عملا از حقوق عادي و مدني اش محروم شده.
 بايد اين اعتماد به نفس به تک تک ما که فرقهايي با ديگر انسانها داريم تزريق بشه که باورکنيم،هستيم و اين و به ديگران هم ثابت و نشون بديم.
 در آخر؛ حرف نگفته ويولت براي باوري ها؟
 مهم نيست رو کدوم پله از ميزان سلامتي و دانش ايستادي فقط خودت رو باورکن …بقيه اش حله.

نظرات شما

نی نی سانی در 09/21/04 گفت :

اييييييييييييينه
چه ميييييييييی کنه اين ويولت!!!!!!!!!#party #party #party #party #party #party #party #party #party #party #party #party #party #applause #applause #applause #applause #applause #applause
نی نی سانی در 09/21/04 گفت :

آخ جونمی جون بازم اول شدم …
ويولت جونم يه صحبتی باهاشون بکن ببين با منم احيانا مصاحبه نمی کنن ؟
من که هی تند تند ميان سر می زنم به وبت و هيم تند تند اول ميشم!!!!!#eyelash
منير در 09/21/04 گفت :

این اولین باریه که برات پیام میذارم و دوست دارم که اولین نفر هم باشم . تو یه انسان فوق العاده ای
خدا رو توی حرفات میبیینم
موفق باشی #flower
منير در 09/21/04 گفت :

ويلی جان اول و هزارم که زياد فرقی نداره ؟ ها ؟
مهم اينه که آدم بالاخره به جایی که باید برسه َ مگه نه ؟#smile
پريناز در 09/21/04 گفت :

#applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause
ويلي دوست داريم! ويلي دوست داريم!(‌به سبك ورزشگاهي ها بخون)
مهدی در 09/21/04 گفت :

سلام خانومی من ايمان داشتم که تو تمام فرداهای زندگی رو مال خودت می کنی به اراده و عزم تو ايمان داشتم بهت افتخار می کنم
پس خانومی تو فردايی هميشه
ليلا در 09/21/04 گفت :

رفتم که متن کامل مصاحبه را بخونم #kiss
موسیو گلابی در 09/21/04 گفت :

هيچ افتخاری بزرگ‎تر از اين نيست که یه آدم بتونه هزاران دوست داشته باشه، افتخار بزرگیه که تو داری … حتی منم مفتخرم به این‎که کسی مثل تو رو می‎شناسم که این همه دوست داره، دیگه خودت که جای خود داری!
این خبر رو هم ببین، مربوط به دو تا از دوستاته (!!!!):
http://www.cinemaema.com/module-pagesetter-viewpub-tid-26-pid-667.html
________________________________________
خوشحالم که پیگیر خبر دوستای خوبم هستی #grin
MaN در 09/21/04 گفت :

#applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause
سيما در 09/21/04 گفت :

#applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause
چقدر نوازش؟
دور از خانه در 09/21/04 گفت :

be man ham emza midi?
ژول در 09/21/04 گفت :

#flower تقدیم با نهایت احترام
سارا در 09/21/04 گفت :

سلام گلم #flower #applause خدا رو شکر به خاطر این طرز فکر خوبت و ممنون از اين همه انرژی که به ما می دی و خلی چیزا ازت ياد گرفتم#flower
گلی در 09/21/04 گفت :

#applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause
به افتخار ويولت
يه امضا به من بده#heart #heart
محمد در 09/21/04 گفت :

سلام باريکلا به تو دختر….#hug
حالا اين سوال هارو کی می پرسيد ؟؟؟؟
باران در 09/21/04 گفت :

این مصاحبه رو خونده بودم… به ایمیلم فرستاده شده بود…#kiss #applause
خوشحالم که خوبی ویولت عزیزم
همین
pirooz در 09/21/04 گفت :

You are Special …
لیلا در 09/21/04 گفت :

خوشحالم …
#flower
مريم در 09/21/04 گفت :

ويولت جان من بات ايميل زدم دريافت کردی؟؟
_____________________________
نه. ایمیلی دریافت نکردم
سانی در 09/21/04 گفت :

فتبارک‌الله احسن الخالقين.
#flower
سوسن جعفری در 09/21/04 گفت :

#smile
نساء در 09/21/04 گفت :

سلام به ويولت محبوب و معروف#flower
مداد سفيد کوچولوی من در 09/21/04 گفت :

سلام ويولت عزيزم
موفق باشی#flower
آشنا در 09/21/04 گفت :

آفرين ويولت زرنگ به آخرين سوال جواب ندادی#winking #kiss
سيرترشي متاهل در 09/21/04 گفت :

هميشه برتری #heart
راحله در 09/21/04 گفت :

سلام عليکم
من وبلاگ خونمُ همه ی وبلاگ های فارسی و انگليسی و ترکی و عربی و فرانسوی و روسی رو هم می خونم. يه وبلاگ هم می خونم که صفحه اش بنفش و از اين حرفهاس اما تا حالا اسم ويولت به گوشم نخورده…
.
.
.
.
امضا محفوظ
از طرف غضنفر سابق
گيتي در 09/21/04 گفت :

#hug #party #party #party
... در 09/21/04 گفت :

تو خيلی قوی تر از اون چيزی هستی که کسی بتونه فکرش رو بکنه #tongue خيلی ميومدم اينجا .. اما هيچ وقت نتونستم کامنت بزارم چون بلاگ قبليم صفحه اش سياه بود و من دلم نمی خواست سياهی رو به اينجا بيارم … وقتی ميام اينجا گاهی پر ميشم از حس زندگی ويولت عزيز … سبز باشی.
hanieh در 09/21/04 گفت :

behet eftekhar mikonam violet jan
حامد در 09/21/04 گفت :

ایشالا که همیشه موفق باشید.
سمیه در 09/21/04 گفت :

خدا قوت…خیلی خوب بود و امیدوارم این مسئله تو روحیه ات تاثیر مثبتی بذاره..از اینکه با آدمی مثل تو مانوسم خوشحالم#kiss
نقش و نگار در 09/21/04 گفت :

سلام آفرين ويولت عالی بود چه جواب های عالی و خوبی .
آفرين به اين حضور ذهن.
برايت موفقيت های بيشتر و شادی هميشگی آرزو می کنم . عالی باشی.
امروز که حالت خوبه.
مهران در 09/21/04 گفت :

مصاحبه ات رو خوندم ویولت عزیز. بابا مشهور، با کلاس، ای در همه چیز اول.
#grin
اما خداییش تنبلی رو بذار کنار و کاری رو که گفتم رو بکن. فک کنم یکی دو سالی از زمان پیشنهاد من گذاشته باشه. من هنوز به این که می تونی اون پروژه رو انجام بدی مطمئن هستم.
زود باش دیگه بابا #angry
_______________________________________
کدوم کار یادم نمیاد! دوباره بگو لطفا#worried
باشو غريبه کوچک.. در 09/21/04 گفت :

یک همیشه یک است . شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک عدد باشد اما بعضی اوقات می تواند خیلی باشد . یک نگاه . یک سرنوشت . یک خاطره . یک دوست.یک وبلاگ. یک ویولت.یک دنیا… …این موفقیت را بهت تبریک میگم..
#party #party #party #party #party
زهرا در 09/21/04 گفت :

واقعا چه جوری اين همه اردرو با هم داری به قول بعضيا من اول چلچليمه (۱۷ سالمه)اينهمه غصه دارم اما تو….
تو خدای روحيه و اعتماد به نفسی
خيلی باحالی اينو تا حالا بهت نگفته بودم#heart #blush #flower
زهرا در 09/21/04 گفت :

ويولت مورينيو ….ويولت مورينيو#grin #winking
ليلی در 09/21/04 گفت :

اين بيماری خيلی چيزا به ما ياد داده! شايد فقط مبتلايان بفهمن من چی می
گم. امامنم فکرميکنم که زندگی و طرز تفکرم با ورود ام اس به زندگيم کلا عوض شد.
تـــــــرانه در 09/21/04 گفت :

ويلـــــــــــــــــــــــی تبريک ميگم عزيزم #hug
ما همچنان به داشتن گلی چون تو افتخار می کنيم #applause
اميدوارم روزی برسه که از طريق همين رسانه ها با خوشحالی اعلام کنی من با تمام انرزی مثبتی که دارم تونستم اين بيماری ِ به ظاهر سر سخت رو شکست بدم و اون روز نزديک ِ خيلی نزديک #applause
تـــــــرانه در 09/21/04 گفت :

به کسی که نه تنها شب بلکه روزها هم گیر است!
شب گير جان معروف به شب گير عزیز !!! شما اگه وقت زيادی داری يه سری به خونه خودت بزن و گرد گيری کن اونجا رو دادش ِ من! يه روزی روزگاری بود که می گفتيم بيچاره شب گير وبلاگ نداره دزديده شده! يه اميدی به دوباره راه اندازيش بود اما حالا ؟!
بعد هم اين همه رفاقتت من و کشته اگه اين خراب شده مثل آدم بود که به عنوان همراه مياوردمت اينجا!#grin
حيف که ايرانی هستين ! باز بياين به ايران و ايرانی بودنتون افتخار کنين !#devil
جینا در 09/21/04 گفت :

سلام ویولت جان
امروز بعد اینهمه مدت یهو زد به سرم که برم آرشیوتو بخونم. از اولین پست هات شروع کردم تا جاییکه اولین بار وبلاگتو خوندم. خرداد 87…
چند نکته به نظرم رسید که دلم نیومد بهت بگم :
اول اینکه چقدر طی این 5 6 سال تغییر کردی
اون موقع مثل یه دختر خانم _اندکی خام_ به نظر می رسیدی و الان کاملا یک زن پخته و سرد و گرم چشیده ای . جوری که می شه بهت اعتماد کرد و ازت راجع مسائل مختلف راهنمایی خواست
سوم اینکه روند این ام اس چقدر غیر قابل پیش بینیه ! مثل نمودار سینوسی می مونه . #surprise
چهارم اینکه نکته جالب تر از همه کامن گذارایی هستن که تقریبا از همون اولا تا همین الان باهات بودن
پنجم اینکه بتا خوندن آرشیوت بیشتر از قبل دوستت دارم
ششم اینکه در طول این چد سال یه کم خشن نشد ی؟ یعنی اینکه انگار یه کم از دلرحمیت کم شده ، البته به نظرم کاملا طبیعیه و به همون پختگیت ربط داره
هفتم اینکه خداییش نزدیک 6 سال ، هر روز یه پست جدید …واقعا انرژی و انگیزه می خواد !
واقعا آفرین به تو
آفرین به تصمیمی که برای زندگیت گرفتی
و در نهایت آفرین به دوستان خوبت که از اون اول باهات وبدن و فکر می کنم بزرگترین عامل انگیزه ات باشن…
گلاره در 09/21/04 گفت :

چه مصاحبه جالب و دوست داشتنی بود .خيلی صميمانه و بی غل و غش .دوست دارم .#flower
ش در 09/21/04 گفت :

من شما را درک نمی کنم خانم ويولت .شما از ام اس به نام يک بيماری دوست داشتنی ياد می کنی در صورتی که به نظر من واقعا يک فاجعه هستش . زمانی که يک ادم سالم که تا ديروز قدرت راه رفتن داشت امروز ديگه اين قدرت را نداشته باشه . من حتی نمی تونم اين مسئله را برای خودم تجسم کنم . شما می گی که تواناييهايت را با اين بيماری شناختی ولی به نظر من شما در موقع سلامتی ادم خيلی قوی و توانايی بودی که در حال حاضر هم داری از باقيمانده قدرت زمان گذشته استفاده می کنی . اگر اينطور نبود تو هم مثل خيلی ديگه از بيماران معلول جسمی دچار انزوا و افسردگی می شدی . شما دوبرابر يک ادم سالم اعتماد به نفس داری که اين از نظر من خيلی جالب و قابل ستايشه .
______________________________________
عدم راه رفتن تنها یک مشکله و کاشکی همین یه مورد بود
توانایی رو تا چی بدونی؟جسمی یا فکری و روحی؟
آره منم جسم رو از دست دادم ولی فکر می کنم در ازاش روح قوی تری پیدا کردم
ايما در 09/21/04 گفت :

از همه مهم تر اينکه من به اين خوبی خواننده وبلاگت شدم#heart .
خانوم زيگزاگ در 09/21/04 گفت :

تعريفت از معلوليت بی‌نظير بود ويولت… روز به روز به دوستی با تو بیشتر افتخار می‌کنم…
رز در 09/21/04 گفت :

نمی دوتم چی بگم واقعا برای همه ما افتخاری#surprise #surprise #surprise #applause #kiss #heart
مه ناز در 09/21/04 گفت :

آفرین #applause من از جوابی که به سوال تعریف معلولیت دادی خیلی خوشم اومد #flower #flower #flower تو واقعا الگوی من در تحمل شرایط سختی دوستم
Jamileh در 09/21/04 گفت :

Wow, u r perfect dear. Just can say I am proud to have such a unique fiend. The way that u look at the downs in ur life and all advantages & rewards that u took from them is great, Yes my dear friend, yes, that is life, that is a perfect and great prospect & viewpoint of a dynamic life. And, that is the secret of ur success, too. My thought and best wishes is with u .Please take good care.
مژگان در 09/21/04 گفت :

وهمینطور خیلی جیگره#hug
بهداد در 09/21/04 گفت :

سلام.یه مشکلی بوجود اومده برام.میخواستم بدونم میتونین کمکم کنین.در مورد یکی از دوستان هست که وبلاگی داشت.اسمش ماه بانو بود.خواهشا.متشکر.منتظر جوابتون هستم.ایمیل یا پیغام بزارین.التماس میکنم
_
______________________________
التماس می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟واسه یه همچین چیزی؟#nottalking
نه نمی تونم کمکی بهت بکنم که لااقل التماس نکنی
بهجت در 09/21/04 گفت :

سلام . نظر خاصی ندارم . فقط برای موفقیتت خوشحالم. من یه بیمار ام اسیم که هر از چند گاهی سری به وبلاگت می زنم تا حالتو پرسیده باشم
فرهمندپور در 09/21/04 گفت :

آفرين بر اين همه استقامت و اراده.مرحبا.#kiss
سینا در 09/21/04 گفت :

#applause #heart #flower
تصاویر در 09/21/04 گفت :

سلام ویولت جان
ویولت= امید ,امید به زندگی در هر حال و با با هر مشکل .
#flower
لیدا در 09/21/04 گفت :

ایضا
#flower
تکتم در 09/21/04 گفت :

تبريک ميگم عزيزم #applause
اميدوارم يه روز از نزديک ببينمت #kiss
نهصت سواد بياموزی مجازستان در 09/21/04 گفت :

از: نهصت سواد بیآموزی وبلاگستان
به:خواهر ويولت بانوی اول مجازستان
موضوع: آموزش ياران برگزيده وپر تلاش
پيوست : ندارد
خواهر ويولت
احتراماٌ
بدينوسيله اعلام می شود که آموزش ياران برگزيده نهضت برای تلاش بی وقفه شان در جهت تصحيح املا و انشای مجازستان برادران مهندس موسيو گلابی : بيشترين کامنتهای غلط املايی برای باران
برنده کيبورد طلايی
برادر مهندس شبگير برای تلاش بی پايان در امر تصحيج املا و انشا مجازستان در همه وبلاگها بخصوص وبلاگ خاطرات بارانی و ويولت دل مشغولی های من و ام اس.
برنده کيبورد زرد قناری تاطلايی و سفر به اصفهان.شيراز ُ . سواحل دريای مازندران و خليج همیشه فارس
می باشند. جهت پیگیری و اعلام
.مستتدام .بر قرار باشید.
رونوشت : به باران خانم ترانه خانم
جنیفير آنجلينو و خواهران وبرادران مجازستان
مراسم اهدای جوايز :روز دو شنبه ۳۱ فروردين.
مکان: فرهنکسرای بزرگ مجازستان سالن ويولت
باز دير رسيدی همه عمر
الاحقر نقش و نگار
ستادبرگزاری انتخاب بهترين ملا نقطی (لغطی) نهضت سواد بياموزي
____________________________________
#laugh
خوب له شون کردی بانو#winking
صدف در 09/22/04 گفت :

بهت تبريک میگم ويولت گلم –
#party خوب شد از قبل باهات دوست بودم وگرنه برای گرفتن امضا بايد تو صف ميايستادم#smug
حامد در 09/22/04 گفت :

افتخار میکنیم که لینک شما در وبلاگمان است
ژاله در 09/22/04 گفت :

سلام ويولت عزيز.
تبریک تبریک تبریک…
واقعا به داشتن چنين دوستی افتخار می کنم. پاسختون به سوالها بی نظير بود. مخصوصا تعريفتون از معلوليت…#flower
مریم در 09/22/04 گفت :

مايه افتخار وبلاگستانی ويلی #kiss
یاسمین در 09/22/04 گفت :

چه افتخاريه با ويولت دوست بودن.
عزيزم واست ارزوی بهترين ها رو دارم#flower #kiss
اسما در 09/22/04 گفت :

ويولت جان بي زحمت به اقاي شبگير عرض كنيد كه بنده منتظر ايشون هستم
همونطور كه خودشونم ميدونن عسلويه-تبريز هفته اي 2 تا پرواز داره ،ميتونن از اين امكان استفاده كنن.فقط لطف كنن موسيو گلابي رو نيارن با خودشون
________________________________
با خوندن این کامنت و دعوت چه حالی بکنه شبگیر عزیز!!!#grin
باران در 09/22/04 گفت :

هزاران بار تبریک به خاطر اینهمه امیدواری و موفقیت.#applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause #applause
گلامور در 09/22/04 گفت :

آفرين ويلييييييييييی#heart
emma در 09/22/04 گفت :

in doroste ke ramze movafaghiatet ine bad az in hame tavajohi ke bet shod yeho vitrini nashodi va barkhordet haghighie va hamonie ke hasti mesle kasi ke fagat vase dele khodesh mineviseh vali havasesh be baghie ham hast
jaye tahsin dare
_________________________________
اگه واقعا تونسته باشم بی اهمیت باشم به این همه توجه و کار خودم رو بکنم…خودم هم خودم رو تحسین می کنم#winking
ش در 09/22/04 گفت :

من هم تا حدودی حرف شمارا در مورد توانايی روحی قبول دارم . ولی معتقدم که وقتی جسم همراهی نکنه روح به تنهايی قادر نيست البته بر عکسش هم همينطور . روح و جسم از همديگه نشاط می گيرند . خيلی دلم می خواد که بدونم شما در چه زمانی زندگی می کنی در حال يا گذشته يا اينده ؟يا ترس از اينده در شما وجود داره يا نه ؟البته اين سوالها را شما به حساب کنکاش در زندگی خودت نزار چون من فقط کنجکاوم . شايد با خودتان بگيد که خودخواهانه است ولی من صادقانه می گم . وقتی خيلی خسته ميشم و زمانی که به قولی احساس می کنم که کاری که براش تلاش می کنم بی فايده است انوقت سری به سايت شما ميزنم و بعد فکر می کنم زمانی که کسی با تمام مشکلاتی که زندگی بهش تحميل کرده هنوز ترنم باران را احساس می کنه اميد می گيرم و البته خجالت هم می کشم که به مشکلات روزمره می گم مشکل.
_______________________________
من از یادآوری گذشته لذت می برم سعی می کنم تو حال زندگی کنم و به اینده کمتر فکر کنم چون فکرش هم وهم آوره
مرسده در 09/22/04 گفت :

#applause #applause
No comment #heart #kiss #applause #flower
مداد سفيد کوچولوی من در 09/22/04 گفت :

#hug #hug #hug
شهرزاد در 09/22/04 گفت :

محشري #kiss #applause
ياسي در 09/22/04 گفت :

از ته دل خوشحالم و برات آرزوی موفقيت ميکنم …………….#flower #flower #applause #applause #applause #applause …………….#flower #flower #applause #applause #applause #applause …………….#flower #flower #applause #applause #applause #applause …………….#flower #flower #applause #applause #applause #applause …………….#flower #flower #applause #applause #applause #applause …………….#flower #flower #applause #applause #applause #applause …………….#flower #flower #applause #applause #applause #applause
ماندانا در 09/22/04 گفت :

ويلی جونم اون قسمت که گفتی سعی می کنم لحظه هامو ارزش گذاری نکنم …خيلی روی من تاثير مثبت گذاشت
تقريبا مثل جمله ی عرفا که ميگن سعی کن از اتفاقات خوب و بدی که برات ميفته نه زياد خوشحال بشی نه زياد ناراحت …يعنی تعادل #flower
ميشکا در 09/22/04 گفت :

آفرين بر تو …#winking احساس می کنم ريه هام پر از هوای تازه شده #eyelash خوش به حال مامانتون که يه همچين فرزندی داره #applause کاش يه جو از اين همه فهم و کمالات رو پسر کله خر من داشت که دو ماه مونده به کنکورش و همش سرش به چيزش داره پنالتی ميزنه#sad ويولت تو رو خدا براش دعا کن خيلی نگران اينده شم#yawn
________________________________
وقتی خودش نگران نیست شما چرا حرص میخوری؟
بهار۱ در 09/22/04 گفت :

#grin جيگرتو که انقدر ماهی … دوست جونه خودمی ويلی جون اينا همش بخاطر کفشای مسدرپيچته … اومد داشت برات #grin #laugh #tongue … تمام موفقيتات دوست دارم و باعث خوشحالی عزيز .#flower #kiss
سایه در 09/22/04 گفت :

خيلی قابل تقديری ويولت عزيزم
معلمی از بهشت در 09/22/04 گفت :

تو می تونی از این بیماری جور دیگه ای برداشت کنی. تو حکمت خدا رو دیدی. این که ازت سلامتی رو گرفته اما خوبیها و توانایی های دیگه ای رو به جاش بهت داده. این قدرت تمییز رو خیلی از ما ها وقتی اسیر ناملایمات میشیم نداریم.خدا خیلی دوست داره. ما هم همین طور. همیشه به یادتم و برات دعا میکنم.#flower #flower #flower
samir در 09/22/04 گفت :

باعث افتخار ماست كه خواننده و مخاطب وبلاگ شما باشيم…#applause
پریا در 09/22/04 گفت :

بازم سلام. خيلی ممنونم که کامنتام رو پاک می کنی. دفعات اول فکر کردم که اتفاقيه ولی وقتی که چند بار تکرار شد فهميدم که اينطور نيست. بهرحال يادم آمد که چرا هيچوقت کامنت نمی گذاشتم علتش همين بوده. بهرحال دوستت داشتم و دوست داشتم باهات دوست باشم. #hand
__________________________________
عزیزم فکر کنم دچار توهم توطئه هستی!!!
و کاری از دست من برنمیاد
هانيل در 09/22/04 گفت :

بالاخره اين مصاحبه رو پر کردی فکر کنم مهديه از انتظار غش کرده باشه#grin #kiss
_________________________________
خیلی وقته انجامش دادم ولی تازه گذاشتمش تو وبلاگ