برخورد با يک بی حرمتی

نمي خواستم در اين مورد بنويسم ولي خوندن بعضي کامنتها وسوسه ام کرد.
اول به شدت مخالفم با اين نظر که آدم منطقي اصن خودش رو تو شرايطي و با مردي آنچناني قرار نميده که مورد ت جاوز واقع بشه.
چندسال پيش يه ماجراي واقعي در مورد خودم نوشتم که به اجبار و بخاطر مشکلي که براي جدا شدن از همسرم داشتم با مردي که ادعاي کمک کردن بهم داشت ( اگه يکبار هم تو زندگيت واقعا مستاصل شده باشي مي دوني که تو اون شرايط به هر ريسموني چنگ ميندازي) تو يک مکان تنها موندم و به جرات مي گم که کاملا احساس کردم الانه که مورد ت جاوز واقع شم و صدام هم به هيچ جا نميرسه.پس وقتي مستاصلي ديگه منطق حرف اول رو نميزنه که خودت رو تو شرايط خطرناک قرار ندي…پس ممکنه اين حالت براي هر زني پيش بياد و خوبه فکر کنيم که اگه اينجوري شد چه غلطي بکنيم.
اين ضرب المثل که ميگه ” اگه اينطور شد و کاري از دستت بر نمي اومد سعي کن لذت ببري” فکر کنم مسخره ترين حرف ممکن باشه. آدم تو رابطه ايي که خودخواسته است با هزار زور و ترفند و آزاد گذاشتن روح و فکر سعي مي کنه از ماجرا لذت ببره! اونوقت يه آدم گند و کثافت و بوگندو( که اگه آدم حسابي بود و کسي تحويلش مي گرفت مت جاوز نمي شد) با نفَس مسمومش بهت حمله کنه!! چطوري ميشه لذت برد؟ از وجناتش لذت ببريم؟ يا از رفتار وحشيانه و سراسر توهينش؟
حالا جدا از شوخي و واي خدا نکنه و زبونم لال و اين حرفها… اتفاقيه که هميشه امکان افتادنش هست. کار درست چيه؟چيکار کنيم که کمترين آسيب رو ببينيم؟ واسه يه آدم نوعي مثل من که ميزان تحرکش در حد 10% و نمي تونه دفاع شخصي داشته باشه، بايد چيکار کنه؟
من در مورد خودم فکر مي کنم با توجه به اينکه نمي تونم خيز بردارم يا فرار کنم يا حتي لنگ و لگد بندازم از روش معکوس استفاده مي کنم و خودم رو مشتاق نشون ميدم که طرف بهم نزديک شه و خودش رو در اختيارم بذاره که به زعم خودش بهش حال بدم !!!و در لحظه مناسب ميزنم از مردي ساقطش مي کنم.Grinevil
آقايون هم اگه راهکاري به نظرشون ميرسه، بگن.


نظرات شما


  1. Ameh Khanoum در 09/24/04 گفت :

    میدونی عمه , این کامنت 97 منو یاد این محلولی ” drugs” انداخت که به محلول ت جاوز شناخته شده ان , فکر میکنم انگلسیش بشه ( drug of rape), اما کارش اینه که تمام قدرت دفاعی طرف رو ازبین میبره ولی هوش و حواس بجاست و کاملن میفهمه و حس میکنه فقط که نمیتونه ابدن عکس العملی داشته باشه نحومعمولنم تو نوشیدنی چیزی میریزن مزه نداره و قابل تشخیص نیست
    همیشه به جوونامون سفارش میکنیم هیچجا نوشیدنی باز نگیرن بخصوص الان که همه نوشیدنیا تو قوطیهای بسته در بازار هست فقط اونو استفاده کنند
    بسیاری از مت جاوزین خودی هستن دوست و آشناهاییکه تصورشم نمیکنیم
    #sad


  2. آنجلينا جولی در 09/24/04 گفت :

    ضمنا جناب گلابی من رسما به خاطر اسمی که از شما در پاسخ به کامنت سه دسته بيل بردم عذر خواهی مينمايم…ولی از آنجا که شما رفيق اون سه دسته بيل هستی نميتونم خودمو راضی کنم که اجازه بدم اين دختره جسی خودش رو بدبخت کنه!


  3. doost در 09/24/04 گفت :

    -*خصوصی*-
    سلام ويولت عزيز
    اينکه گفتن خودتون رو در موقعيت خطر قرار ندين!!! آخه خیلی مواقع اصلاً دختر بیچاره تقصیر نداره!
    من یه خواهر داشتم که از زیبایی واقعاً نمیشد توی صورتش نگاه کرد و آنقدر هم خوش هیکل بود که همه می گفتن انگار خدا اون رو تراشیده و الحق والانصاف واقعاً همین طور بود… هر چند من از او کوچیکتر بودم ولی خب من اصلاً اون شکلی نبودم و قیافه ای کاملاً معمولی داشتم و دارم!و تقریباً بهش حسودی می کردم!
    خلاصه من ۱۲ سالم بود و خواهرم ۲۰ سالش بود و دانشجو بود و البته به خاطر همین زیباییش بود که پدر و مادرم خیلی هواش رو داشتن و همیشه مراقب رفت و آمد و ساعت های برگشتش به خونه بودن و خودش هم خیلی احتیاط می کرد…
    یه شب که بابا و مامان هنوز سر کار بودن و من و خواهرم توی خونه تنها بودیم ، برادرم هم اومد خونه و اون شب بیش از حد مست بود. خواهرم توی اتاقش داشت درس می خوند ولی یه دفعه برادرم بهش حمله کرد و…
    جلوی چشم من#surprise …
    البته خواهر من ورزشهای رزمی رو در حد عالی بلد بود ولی چون برادرم هم کاراته و تکواندو کار می کرد و واقعاً هم قوی و هیکلی بود، بیچاره خواهرم بعد از کلی مقاومت نتونست جلوش دووم بیاره و تقریباً فقط به من که از ترس داشتم سکته می کردم با داد و بیداد گفت که برم عموم رو صدا کنم و منم تموم توانم رو جمع کردم و رفتم خونه ی عموم که کنار خونه ی خودمون بود.
    البته فقط پسر عموم که هم سن برادرم بود خونه شون بود و وقتی حال من رو دید که نمیتونم حرف بزنم فقط دنبالم دوید طرف خونه مون ولی وقتی رسیدیم کار تموم شده بود و خواهرم نتونسته بود مقاومت کنه. فقط یادمه پسر عموم مرتب سر برادرم داد می زد که چی کار کردی؟چی کار کردی؟
    و خواهرم بود که از حال رفته بود و بعداً هم متوجه شدیم که از طریق همین برادرم به ایدز هم مبتلا شده و زندگی اش واقعاً تباه شد…
    البته من شخصاً خودم همیشه بابام رو مقصر اصلی میدونم که اینقدر آزادی و پول در اختیار برادر جوونم قرار میداد ولی راه درست استفاده کردن این آزادی و پول بیش از حد رو بهش یاد نداده بود و اینطوری برادرم هم زندگی خودش و هم خواهرم رو تباه کرد#sad
    من خودم شخصاً همیشه یه اسپری معمولی دارم اما زیاد مطمئن نیستم که اگه توی موقعیت قرار بگیرم اصلاً توان مقابله با اون رو دارم یا نه؟ #worried
    ویولت عزیز خیلی خیلی ممنون که چنین بحث هایی رو مطرح می کنی. تو واقعاً لنگه نداری دختر#kiss
    __________________________________
    با اجازه خود کامنت گذار پابلیش شد


  4. تـــــــرانه در 09/24/04 گفت :

    ويلی جون!
    ۱. اگه جای باشيم که صدای دادو فريادمون به گوش کسی نرسه!
    ۲. اگه تو شرايطی باشيم که کيفمون همراهمون نباشه که بتونيم از اسپری و چاقو استفاده کنيم! ( اگه کيفمون با هامون بود که ميشد از تلفن هم استفاده کرد ديگه!!! )
    ۳. اگه همون طور که آقايون فرمودن با مشت و لگد ما آسيبی به عضو شريف نمی رسه!
    ۴.اگه تو يه موقعيت يه هو از پشت مورد حمله قرار بگيری!
    ۵.اگه مثل بعضی ها هميشه مرد مت جاوز روبروت باشه مثل پدر يا برادر!!
    ۶. اگه بگی ایدز دارم و خوده آقا هم داشته باشن و واسشون مهم نباشه !
    ويولت اين جور موقع ها چه کار بايد کرد؟ نمی شه يه راه کاری بگين که تو همه ء شرايط به درد بخور باشه ؟
    فکر نمی کنم همراه داشتن وسیله ای بتونه کمک چندانی بکنه!
    من از دیروز تا حالا یه جوره دیگه ای دارم به مردا نگاه می کنم و همش تو تصورم اینه که اگه فلانی خواست این کارو بکنه کدوم راه کارو به کار ببندم!!!
    من خیلی جو گیرم فک کنم!
    #silly


  5. دلکوک در 09/24/04 گفت :

    با احترام می خواستم به آقای مانی بگم که شما يه مقدار ديدتون را بازتر کنيد و ببينيد در جوامع متمدن مردم چطور فکر می کنند. بحث سر اين نيست که اونجاها به زنی تجاوز نمی شه اما قانون وعرفشون می گه که اگه شما با يه خانم حتی لخت يه جا تنها شديد اگه بر خلاف ميلش بهش حتی دست هم بزنيد مجازات می شيد. حالا ما تو اين کشورهای جهان سومی حتی تحصيل کرده هامون هم فکر می کنند آره ديگه وقتی يه زنی تنها با يه مردی (که احتمالا آشناشه وبهش اعتماد هم داره که باهاش تنها جايی رفته) می ره جايی يعنی از قيل بايد می دونسته که طبيعتا و مسلما بايد بهش تجاوز بشه!!!
    واقعا آقايون و خانوما بياييد يگم بيش از اين حرفها برای خودمون ارزش قايل باشيم!


  6. آرين در 09/24/04 گفت :

    نرون که زیبا چنگ می نواخت شهرش را سوخت, بیکن که فیلسوفی عملگرا بود دوستش را قربانی کرد, نیچه که همگان به احترامش برمیخیزند به دست چیزهایی که هیچ انگاشته بود به جنون کشیده شد, موزارت که ملودی هایش گوش نواز بود به دیوانگان می مانست, هیتلر که در گفتار و سیاست استاد بود بسیار کشت, تولستوی که زیبا می نوشت در آخرین سال هایش همسر بیمار خود را ترک کرد, شاپور که نکته سنجی اش واژه هایی سنگین می داد چنان با فروغ تا کرد که…
    در پستی که کانونش “تک نمودی نبوغ” است از این داستان گفته ام!


  7. Ocean در 09/24/04 گفت :

    Hi Violet Jaa,
    Rahe hale khodet behtarineh!
    Movazebe khodet bash!


  8. ويولت در 09/24/04 گفت :

    دوستی که خصوصی برام نوشتی درمورد خواهر و برادرت اجازه میدی به اسم خودم پابلیشش کنم؟ خیلی نکات خوبی تو کامنتت هست#smile


  9. نقش ونگار در 09/24/04 گفت :

    سلام حسابی جام خالی بوده ها.
    برای من پيش آمده . تو مهمانی . دم دستشويی . با خانواده بودم بچه ها وباباشون . سالهای دور .مرد جا افتاده و محترمی بود وه نوشيده بود مهمانی در حیاط بود. صدا هیچ جا نمی رفت
    .يادمه به ديوار چسبانده بودم .خوب هلش دادم زمين ليز بودرفت عقب .با زانوم کوبيدم بين پاش آمدم بيرون و اصلا نیمشد عنوان کرد.آنقدر خونسد بودم که الان بعيد می بينم و سردرد را بهانه کردم همه را گذاشتم و آمدم خانه حسابی گريه کردم .
    بعد از خانمش شنيدم موتور خورده بهش و وردستهای آن عظو نا کار شده مشغول معالجه است .تا چشمش در می آمد. موتور هم شدم.


  10. نگین وب در 09/24/04 گفت :

    حرف دارم برای گفتن اما الان باید برم.فردا اول وقت میام …
    #flower


  11. ساتين در 09/24/04 گفت :

    وقتی خاطرات تاسف بار بعضی دوستان رو از اينجور اتفاقات در خونه و مهمونی و به دست دوست و فاميل می شنوم فکر می کنم بايد برم هزار هزار بار دستهای مادر و پدرمو ببوسم که در هر شرايطی اينطور از بچه هاشون مراقبت کردند که يکبار هم موردی برای ترسيدنم حس نکردم.
    حالا که بزرگ شده ام می فهمم چه مواردی رو در هر شرايطی مثلا شلوغی و مهمونی و جمع های فاميلی يا با وجود صد جور گرفتاری در مورد من و برادر خواهرام رعايت می کردند.اميدوارم منم بتونم برای پسرم همينطور باشم.
    اولا منم موافق نيستم هميشه قربانی هم تقصير داشته گاهی واقعا اينطوری نيست
    ثانيا تا بتونم جوانب احتياط رو رعايت می کنم با توجه به اينکه زندگی ژر رفت و آمدی دارم
    از صبح تا شب بيرون هستم يا در سفر های شخصی و کاری از اول هم از اون خانمهايی نبودم که شوهرشون می بره و ميادرشون و به عبارتی هيچوقت دوست نداشتم اسکورت داشته باشم.
    حای برای بند و ابروی عروسی تنها عروسی بودم که تک و تنها و بدون ينگه و خاله خواهر زاده خودم رفتم و برگشتم و به نامزدم هم نگفتم بياد دنبالم.
    اما مراقب هستم. مراقب مسير ها. جلب نظر نکردن.
    حالت يه دختر ترسو و بينوا رو نداشتن.
    اگر گرفتار بشم اولا گريه والتماس رو که ابدا انجام نميدم. تو اينهمه گزارش تجاوزی که خوندم نديدم کسی بخاطر عز و جز کسی از تجاوز منصرف بشه.پس انتظار رحم و شفقت از متجاوزین گرامی نباید داشت.
    برعکس جيغ و سر وصدا هر چه بلند تر موثره.حالت تهاجمی و نترس داشتن. حمله کردن… برخی رو منصرف می کنه.
    در آخر هم می تونم بگم اگه آخر قضيه مرگه ترجيح ميدم مرگ قبل از تجاوز اتفاق بيفته يعنی تا پای کشته شدن ميرم لازم بشه خودمو از جايی پرت می کنم يا می کشم اما نميذارم دست کسی بهم برسه بهتر از اينه که اول بهم تجاوز بشه بعد کشته يا اعدام بشم.


  12. به دلکوک ، پرنسس جنی و …..
    خانوم ویولت تو پستش در مورد خانمی نوشته بود که طرفشو میشناخته و طی یک ملاقات حضوری اون بابا که باهاش آشنایی کمی داشته میخواسته یه کارایی بکنه .
    منم اون حرفها ، سوالات و نظراتم رو درمورد اون جور برخوردها گفتم .
    حداقل متن پست رو بخونین به کامنت های من هم دقت کنین و بعد این قد درموردش نظرای اینوری اونوری بدین !!
    ضمنا در کمال احترام خواهشن اینقدر فیلم سینمایی تعریف نکنین من جدن دو سه تا از داستانها رو قبلن تو فیلم فارسی های قدیمی دیده بودم
    حالا یا متجاوزین زیاد فیلم دیده بودن و یا مورد تجاوز واقع شده ها تخیلشون قویه!!
    اگر کسی اعتراض داشت حاضرم اسم فیلمها رو هم بگم !!
    در ضمن خواهر عزیم هم نو از لزفش بی دریغ نگذاشته بو ! حال جدن تو چرا همیشه اونوری هستی !!
    #grin #grin


  13. من در 09/24/04 گفت :

    کامنت ۱۰۳ واقعا…………….#surprise


  14. فريده در 09/25/04 گفت :

    خيلی يکنواختشدی فکر کنم ديگه خواجه حافظ هم بدونه خونتون 17 تا پله داره
    یه چیزی تو دلم مونده بگم بهت
    یه بار گه اینجا اودم راجع به واکرت یه چیزی نوشته بودی که خیلی بهم بر خورد
    ناراحت بودی از اینکه به پولی که میتونستی بدی یه پالتو بخری باید میدادی بهای واکر
    مگه واکرت رو دوست نداری؟؟؟مگه تقصیر اونه که تو مریض شدی؟؟اون فقط کمکت میکنه
    من بچه که بودم آلرژی شدید داشتم یه چیز تو مایه های آسم. اسپری تنفسیم باید همیشه همرام میبود
    خیلی دوستش داشتم با اینکه سالهاست خوب شدم اما هنوز آخریشو نگه داشتم همیشه تو کیفمه عاشقشم
    تو هم واکرت رو دوست بدار لطفا
    با هیچ چیز هم مقایسش نکن
    __________________________________
    اگه همه آدمها با یه خصوصیت اخلاقی و یه روش فکر و حرف زدن و تصمیم گرفتن بودن، دنیا چه جای تهوع آوری بود نه؟
    بعدشم بی زحمت یه تحقیقی بکن اگه خواجه حافظ شیراز هنوز نفهمیده خونه ما 17 تا پله داره من همچنان خستگی ناپذیر به تذکر این مورد ادامه بدم#grin


  15. بنده نه بعنوان يه آقا که بعنوان يه ارولوژيست کاملا موافقم! و هر چه روش اتون تهاجمی تر باشه به نفع ما! باز هم اگه سوالی در مورد چگونگی خلع يه متجاوز از مردانگی داشتيد در خدمتيم#smile


  16. آی دا در 09/25/04 گفت :

    اين کلمه
    اين عبارت
    اين واژه
    همين کلمه ی ۵ حرفی
    می تونه کاری کنه که من تا چند روز حالم بد باشه

    وای#sad


  17. نقش ونگار در 09/25/04 گفت :

    سلام ويولت گل
    برای مجازستان نه ويولت
    ۱ـآقای مانی خان خسته نبا شيد.
    ۲- هيچ زنی دوست نداره در موقعيت تجاوز قرار بگيره . اگرخودش را در آن موقعيت قرار بده که اصلا تجاوز نيست .
    ۳-هر کدام از ما زنها چند بار تا حالا با مردی روبرو شديم که عضوش را بيرون گذاشته بوده؟
    ۴ـچند بار تا حالا در تاکسی دست های مزاحم را روی بدنمان حس کرديم .
    يا توی کوچه کسی دست به جايمان زده .
    البته مقصر خودمانيم که اصلا بيرون می آييم .
    ۵- مانی حق با شماست من هم ديگر مهمانی نمی روم سالهاست.
    تاريک که می شود پام را از در آپارتمان بيرون نمی گذارم .
    يا اگر بيرون باشم سوار ماشين هيچ آشنايی نمی شوم .
    آژانس که سوار شوم تمام مدت آيت الکرسی می خوانم .
    همه بهم می خندند. ميگن که خيلی ترسو هستم . اگر با ماشين خودم قرار باشد در شب مسافتی را طی کنم .ميميرم و زنده می شوم.تا برسم يعد قفل ماشين را باز نمی کنم تا در پارکينگ بسته شود .سوار آسانسور نميشم . از فضای در بسته می ترسم و گوشم صدا های مختلف می شنود.
    من واقعا دوست داشتم تبديل به يک چنين آدمی بشوم؟
    از همه مهمتر به هيچ آدمی اطمينان نمی کنم.
    بگذريم عمه خانم ممنونم .
    چطوری می شه به مردی تجاوز کرد ؟ اگر زن باشی .
    اين مردهای که می روند با وجود همه چيز تمام بودن همسرشان دنبال حال وهول .که اتفاقا در جامعه ما هم مد شده آنها چی متجاوز نيستند؟ از امکانات مالی زنشان هم بهره می برند.
    از اين تجاوز ها که به طريق اولی به زنان می شود.
    مانی جان اصلا نمی توانم گفت هات را هضم کنم اصلا من را ببخش.
    اما کامنت بعدی


  18. emma در 09/25/04 گفت :

    yek chizi yadam oftad
    yek khanomi ke shoharo bache dare toye edarei to yeki az shahrestana kar mikardeh…
    in khanom na kheili khoshgele na kheili jazab, ye khanome mamoli, avakhere 30 salegish… yek rooz mire sare kar…va masoole herasat miad besh mige berim biroon to hayat bayad raje be yek masaleye kheili mohem ba shoma sohbat konam
    in khanom ham kheili mitarseh ke masoole herasat chi mikhad mire to hayat
    onja in agha kheili mohtaramaneh besh mige … ma az manabei motale shodim ke shoma mahvara va filmhaye mostahjan va mashrobate alkoli dar manzel darid va man shakhsan be shoma eradat daram va goftam ke in khanom kheili mohtarame va in chiza be ishan nemichasbeh vali be har hal chon chenin gozareshi shodeh man mikham shoma dar jaryan bashid
    va dar zemn baraye komak be shoma man ghabol kardam shakhsan biam manzele shoma hamin alan baresi konam bebinam in chizaro nadarid va gozaresho tashih konam…
    in khanom ham tarsideh gofte vali shohare man bayad az mamoriat bargardeh va in agha gofte age ma sabr konim in mesle ine ke be shoma forsat dadim ke inaro az khonaton bebarid biron vali age hamin alan ma berim manzele shomaro baresi konim ba ham man shomaro tabrae mikonam…
    in khanom ham hool misheh mige ma hichi nadarim biad bebinid… va mibare in agharo manzele khodesh…
    az onjai ke khanom bahosh bodeh yekami daro baz mikone mige shoma befarmaid man biron mimonam
    va agha mire to yekami dast dast mikone
    bad miad biron mige shoma lebase zir roye band darid va in kheili namonasebe ke man beram bebinam khaheshan biad inaro jam konid… va khanom ro mibare ba in tarfand dakhele khaneh
    albate khanom khodesh inaro badan vase madare man tarif kardeh…
    agha mipare ro khanom va shoro mikone lebasasho be kandan
    khanoma shadidan mitarse va shoro mikone be faryad zadan
    agha ham dastesho mizare ro dahane in zane bichare ke saketesh kone khanome ham az forsat estefadeh mikone va dahanesho baz mikone va daste agha ro gaze kheili shadidi migire..
    in agha enghadr shahvati bodeh ke vel kon nabode va haminjor dastesho to dahane mashghole lokht kardane in bodeh
    va in khanom mige gholop gholop khon be galom foro miraft vali midonestam dige paye namosame va age gaz gereftano motevaghef konam kar tamomeh.. va hamin hal yek chizi mikobe be shisheye bala saresh va shishey mishkane va hamsaye ke ta hala sedaharo mishnide fekr mikardeh khanom dare ba shoharesh dava mikone ba sedaye shishe shekastan boland mige khanoom felani khobid shoma? va agha mitarse hamsayeha sar beresan va dastesho mikeshe biron az galoye in khanom va shalvaresho mikeshe bala va bikhiale zane misheh va mireh donbale karesh…
    in aghaye mohtarame masoole herasat be shahrestane digei montaghel shod va khanom be khatere etefaghi ke oftadeh bod hich ja natonest shekayat kone va khodesho baz kharid kardo neshast khoneh….
    ___________________________________
    تو که اینقدر به مطالب خوبی اشاره میکنی کاشکی تلاش میکردی فارسی تایپ کنی نه پینگلیش


  19. ۱) سلام …
    ۲) من هم خوبم بد نيستم…يعنی هی هستم.
    ۳)بحث های شور انگيزی راه انداختی…آفرين…در مورد پستت …خوب باهات موافقم…اما مسئله ای هم هست اگر اون (لحظه ) ی مناسب سر نرسه چی ؟
    خيلی ها به خاطر اين مسئله سالها توی تيمارستان بودن…اينو شاهدم….فقط چون يک بار اين مسئله براشون پيش اومده…به لحاظ روانی ..نتونستن ترسش رو هندل کنن.
    ۴)اس ام اس زدم بهت…..يه کاری کن…از دست تو بر مياد نه من. چرا بايد بريم ارشاد واسه وب لاگ هامون وجوز بگيريم؟
    ۵)مواظب خودت باش….
    ۶)ميبوسمت ا زدور
    ميس شانزه ليزه
    (جزيره در کهکشان )
    **ما نيز با (ترس هاينم) به روزيم .
    #flower
    __________________________________
    اتفاقا منظورت از اس ام است رو هم نفهمیدم
    یعنی چی که باید بریم ارشاد مجوز بگیریم؟
    کجا همچین چیزی شنیدی یا خوندن؟


  20. نقش ونگار در 09/25/04 گفت :

    باز هم سلام
    با ريتم بخوانيد دسته جمعی
    شششبگير جججججججججججنيفر پيوندتان مبارک
    حسيکا جسيکا مرگ به نيرنگ تو
    گلابی عزيزم می رود از چنگ تو
    گلابی من شروع کردم ببخشيد .من نبايد کامنت نهضت سواد آموزی را می کذاشتم.
    با گلابی کاری نداشته باشيد . مرد محترم را.امید آینده این مرز وبوم است. اه
    هر چه می خواهيد به شيگير بگوييد با آن آدامس نعناييش.دير رسيده هميشه.
    تازه راه استفاده از زبانش را هم می داند .خوب .دست( رد )هم به سينه جنيفر زده.
    ترانه ! تنها تنها !!
    خودم از قبل به زيگزاگ هم گفته ام در کار تحقيقات از نحوه بيرون کشيدن براد از تو فيلمهاش هستم . ولی نامردی نمی کنم بیرون که کشیدمش مسلمانش می کنم با هم مشترکا بهش تجاوز می کنیم . ویولت هستی که . نوبت بندیش می کنیم .ویولی هم که حلال و حرام سرش می شود.
    حق هیچ کدام مان ضایع نشود .
    شما هم هستید . از فردا صیح با در دست داشتن اصل شناسنامه ازدواج درش ثبت نشده باشه . اگر ثبت شده ارائه سند طلاق اجباریست . برای اینکه دست زیاد نشه !ثبت نام می کنیم .!!
    به آدرس
    ./www. sabtenam. bradpit.nobat//
    مراجعه فرمایید.


  21. رکسانه در 09/25/04 گفت :

    #flower


  22. ye bande khodaee در 09/25/04 گفت :

    kheili kare sakhtie ke beshe az daste chenin adamaee tu un lahze khalas shod, vagean baeede, va harcheghadr ham bishtar dasto pa bezani lezati ke un shakhs mibare ro bishtaresh mikoni, behtarin kar ineke khodeto kamelan taslim neshun bedi va hatta kesi ke shok zade shode!!, va havaset albate jam bashe ke forsate monasebi dashti farar koni, ya age tunesti to forsate monasebe ba ye chizi ye zarbei behesh bezanio dar beri


  23. پروشات در 09/25/04 گفت :

    يا خداااااااااااااااااااا
    برادر به خواهر ؟!!!!!!!!!!!!
    خدا مرگم بده !
    فکر کن برادری که بهش تکيه ميکنيه و سنگ صبورته ؟!!!!
    وقتی دلت ميگيره تنها پناهت تکيه به شونه هاشه؟!!!!
    من نميدونم اينا تو چه خانوادهای بزرگ شدند که به اين سمت و سو می روند !
    ولی همه برمیگرده به تربیت‌ِ غلط جامعه ! این که مردها تو این برهه از زمان به خودشون اجازه همچین غلط هایی رو بکنند ! معمولا دیدم همچین ( حیواناتی )‌ از طبقات پایین هستند و یا دهاتی و افغانی و …
    نمی دونم تا به حال نشنیدم که مردی از طبقه ی بالا و با تحصیلات و غیره و ذلک دست به همچین کاری بزنه که اگر اینطور باشه قطعا مریضه !
    تو چه دنیای بی در و پیکری هستیم که حتی ٬ ذره ای ارزشمند نیست مقام‌ ادمیت !!! یکی میگفت یه روز جهان به جایی می رسه یه روز ادم ها به جایی می رسند که ..
    __________________________________
    هم چین ها هم نیست که صرف طرف از خانواده بد و بی فرهنگ یا سطح مالی پایین باشه
    یکی از بچه ها که کامنت خصوصی برام گذاشته بود فرد متجاوز دانشجو دکترا! و تو یه کشور آزاد و نه ایران و دوست پسرش بوده….تمام اینا بر میگرده به فکر و شرف خود اون نفر


  24. دلکوک در 09/25/04 گفت :

    دقيقا من هم منظورم آشنا ها بودن آقای مانی لطفا کامنتم را دوباره بخون! خلاصه اين حرف که خودتون را در معرض تجاوز قرار نديد وگرنه هر بلايی سرتون اومد مقصرش خودتونيد به شدت مسخره است. مردهای ما بايد ياد بگيرن که آدم باشن . اين حرف درست مثل فلسفه حجاب می مونه که به زن می گه برو تو گونی تا از گزند حيوانات نر در امان باشی که هم توهين به مرد ه و هم صلب آزادی زن.
    هيچ کس نمی دونه ماجراهای وحشتناکي که اون ۳-۴ نفر تعريف کردن آيا واقعا براشون پيش اومده يا به قول شما قيلم تعريف کردن. ولی يک چيز واضحه که تو مملکت اسلامی ما هر روز از اين اتفاق ها می افته ولی ۹۰ درصدش رو نمی شه.


  25. فلفل بانو در 09/25/04 گفت :

    وای ويلی اونجايی که گفتی کليد را قورت ميدهد مردم از خنده ياد کارتون تام و جری افتادم#grin


  26. گلی در 09/25/04 گفت :

    #heart #flower


  27. سيما در 09/25/04 گفت :

    ويولت عزيز دو مبحث قبل را بازکری ممنونيم پيشنهادی دارم :
    به نظرشما در يک خانواده (زن ،شوهر و فرزند) يک زن برای نگهداری اسرارش در محيط منزل کجا را دارد؟


  28. عليرضا در 09/25/04 گفت :

    شما که نوشتی، بگو اگه ما يه وقت تو اين شرايط قرار گرفتيم و يه زن خواست بهمون تجاوز کنه چه کنيم؟#sad
    ___________________________________
    راهکار برای آقایون رو هم من بگم؟#thinking
    ما خانومها از پس مشکل خودمون بر بیایم شاهکار کردیم


  29. ويولت عزيز من هم از خواننده های شما هستم اما امروز ديدم مطلب جالبه و بايد که يه موردی رو بگم.
    خرداد ماه سال ۸۷ در حاليکه داشتم از دانشگاه بر ميگشتم تو ميدون ۷۲ تن قم فقط به دليل اينکه کوله داشتم و با تيپ کاملاْ دانشجويی باعث شدم يه عده اراذل و اوباش تو مغز کوچيکشون به اين فکر کنن که من فراری هستم و قابل ربائيدن!
    به همين دليل يکيشون اومد و با اين عنوان که من خواهر فراريش هستم شروع کرد به زدن من تا منو به زور سوار ماشين کنه
    بحث اين قضيه مفصله که قبلاْ در موردش تو وبلاگم نوشتم. حالا ميخوام اينو بگم که آدمی که منو ميزد يه آدم بيجون و به زبون خودمون ريغويی بود که نگو! اما چنان زوری داشت که منی که هميشه ميگفتم اگه کسی بخواد به من چپ نگاه کنه ميزنم داغونش ميکنم نتونستم ۵۰ درصد کتکهاشو جواب بدم.
    پس به اين نتيجه ميرسيم که فقط بايد آدما خودشون رو تو موقعيت خطر قرار ندن و اين تو مملکت هر کی هر کيه ما بهترين راه حله. ببخشيد طولانی شد.#flower


  30. مهدی در 09/25/04 گفت :

    سلام خانومی اميدوارم که خوب باشی
    من با نظرت موافقم از خدا می خوام که برای هيچکی اين اتفاق رخ نده حتی برای آقايون اين اتفاق مختص خانمها نيست ممکنه برای هر مردی هم رخ بده با روش شما هم کاملا موافقم از مردی انداختن کسی که همچين کاری می کنه مردی بدردش نميخوره خدا همه رو به راه راست هدايت کنه
    به اميد سلامتی شما
    تو فردايی هميشه


  31. منم با نظرت موافقم بايد از … ساقطش کرد#laugh


  32. سمير در 09/25/04 گفت :

    ويولت عزيز من شما رو لينك كردم..نميدونم موافق هستين يا نه ولي خوشحال ميشم نظرت رو بدونم…گفتم در هر حال اين كار بايد با اجازه خودتون باشه..راستي موضوع امروز وبلاگم شمايين…#flower


  33. نازي در 09/25/04 گفت :

    من با نظرت موافقم ولي اگه تو يه همچين کاري کني مگه اون ميشينه نگات کنه اونم ميزنه از زندگي ساقطت ميکنه من بهش ميگم باشه حرفي نيست اگه ميخواي بيماري من که شديدن هم مسريه بهت سرايت کنه حرفي نيست ولي اگه ديگه نتونستي درست حسابي بري لس آنجلس با خودته البته اميدوارم ندونه که ام اس مسري نيست


  34. سعيده در 09/25/04 گفت :

    مثل هر موقعيت بحرانی ديگه ای بدترين کار هول شدنه و بهترين کار تدبير. اگه آدم بتونه نقش بازی کنه که مثلا منم بدم نمياد و منتظر فرصت مناسب بودم و الان هم وقتش نيست و من يه پيشنهاد عالی دارم و فرداشب فلان جا و … البته خيلی مهمه که نقش درست بازی شه اينقد که طرف يه کم حالش عادی شه یعنی حواسش یک کم هم که شده از قضیه پرت شه و البته باورش شه حتی اگه لازمه اون صورت نفرت انگيزشو ماچ کنی ( البته واضحه که نه همچين که فکر کنه از سر ترس و دست پاچگيه نه اين که بدتر تحريکش کنه!) خلاصه که لگد پرانی و چاقو گمون نکنم کاری از پيش ببره مگه اینکه ضربه واقعا کاری باشه و بارو درو قفل نکرده باشه کليد رو هم قورت داده باشه !


  35. نگین وب در 09/25/04 گفت :

    تا همین دوسال پیش فکر میکردم که اگر به علاج واقعه قبل از وقوع فکر کنی و خودتو آماده کنی واسه روزای خطرناک و سخت حتما توی شرایط حقیقی هم که قرار بگیری میتونی درست فکر و عمل کنی.
    دو سال پیش بود که داشتم از خرید میومدم خونه.توی یه خیابون نسبتا خلوت همینجور که تو حال و هوای خودم بودم یه عوضی روانی از پشت طوری بهم نزدیک شد که اصلا متوجهش نشدم.با یه دستش دهنمو گرفته بود و با اون یکی دستش سعی داشت کیفمو بگیره.اولش فکر کردم میخواد منو بدزده که دهنمو چسبیده از ترس داشتم سکته میکردم.و تنها کاری که تونستم بکنم این بود که تا تونستم جیغ کشیدم.یه جورایی کم داشت و عقب مونده میزد.از صدای جیغمو ترس اینکه الان ملت میریزن بیرون ترسید و ولم کرد.تو اون شرایط هیچ کدوم از فکرا و نقشه های منطقی که تو شرایط آروم و ریلکس کشیده بودم به دردم نخورد.بعد که رسیدم خونه وقتی یه دل سیر گریه کردم شروع کردم به سرزنش خودم که خاک برسرت حداقل یه مشت میزدی تو شیکمش یا یه لگد میزدی به موتور داغونش.فقط وایسادی و جیغ کشیدی؟اما واقعیت اینه که توی اینجور لحظه ها منطقی فکر کردن کار سختیه.شاید یکم خنده دار بنظر بیاد اما گاهی که خودمو توی موقعیتایی که گفتی تصور میکنم این میاد تو ذهنم که از تکنیکای روانی کمک بگیرمو باهاش شروع کنم به حرف زدن.یا بترسونمش یا متنبهش کنم.#grin
    اگه جواب نداد تمام قدرتمو جمع میکنم تو مشتم یا پاهام و همون کاریو میکنم که تو پیشنهاد دادی.
    خدا برای کسی نیاره…


  36. رزيتا در 09/25/04 گفت :

    ای بايا حالا ديگه نميشه از اين روش استفاده کرد… نبايد لو ميدادی #grin


  37. هايدي در 09/25/04 گفت :

    خوبه فکر خيلی خوبيه. جواب ميده #applause


  38. MaN در 09/25/04 گفت :

    متجاوز


  39. ۲khtar dahati در 09/25/04 گفت :

    من 2 تا سوال دارم ببخشید من متوجه نشدم آقای سه دسته بیل همون شبگیره؟ سوال دوم : بالاخره یه شام عروسی افتادیم یا نه؟
    ببخشید من تازه از ده برگشتم با اصطلاحات شما شهری ها آشنا نیستم!
    راستی حالا چرا 3 تا دسته بیل؟اصلا چرا بیل ؟چرا نمیگید کلنگ یا داس ؟
    با تشکر پیشاپیش از پاسخگویی به سوالم#flower
    __________________________________
    این اسم رو خودش رو خودش گذاشته چون من بعد اسمش همیشه !!! میذاشتم
    امیدوارم هنوز دنون پلو خوری داریم#winking


  40. ماندانا در 09/25/04 گفت :

    ویولت جان
    لطفا اين بحث را ادامه بده
    ولی برای اون خواهر بيچاره اون دختر ۵ ساله و…………… واقعا چيکار ميشه کرد؟؟
    ما داريم دنبال پيشگيری می گرديم ولی اون بيچاره ها چی؟
    ا
    ___________________________________
    حق باتواه
    ولی این بحثها و خوندن کامنتها و بعضا جواب دادن به اونها ،ازم خیلی انرژی می گیره باید فاصله باشه بین مطرح کردنشون