جمع بندی کامنتها

1- اکثرا توصيه کرديد که براي رفع مشکل پيش روانشناس برن و يا سکث تراپ
کاملا توصيه متين و عقلاني. ولي شما بگو کدوم مردي رو سراغ داريد که بپذيره تو اين مورد مشکل داره و لازمه خودش رو به دکتر مربوطه نشون بده… همه آقايون به زعم خودشون ماشالله يه پا گنزالسن و اگه مشکلي هم باشه صدالبته مشکل از خانمه که يا زيادي زياده خواه که آقا براش کمه و از پسش برنمياد يا برعکس سردمزاجه که جوابگو گرمي و باحالي و حرکات ژانگولر آقا نيست … با يه همچين تفکر غالبي چطور ميشه يه آقا رو راضي کرد که در جلسات درماني شرکت کنه؟ اگه هم خانم به تنهايي بره که من يکي فکر نمي کنم فايده داشته باشه.
( البته که با خوندن کامنت عمه خانوم و Emma فهمیدم که ظاهرا تنهایی رفتن هم موثره)
2- بعضي ها حکم به همجن سگرايي آقا داديد. من خودم قويا اين مسئله رو فقط به صرف همين دليل که طرف ِخانومش نميره رد مي کنم. به نظرم عدم تناسب خواسته و نگاه و انتظاري که از اين رابطه دارن دليل محکمي براي دلزدگي ه. يا نشون دادن يه عکس العمل نابجا يا داشتن يه خاطره بد و يا حتي عدم رسيدگي و توجه به بهداشت فردي يا حتی داشتن عیب و ایرادی و نقصی تو بدن (هرچند که دلیل احمقانه ایی باشه) مي تونه دليل هاي محکمي باشه براي ارتباط نداشتن.
3- در مورد احتمال وجود يه شخص سوم نمي تونم نظر قطعي بدم . باز اينجا اين سئوال پيش مياد که اگه سرش يک جاي ديگه بنده پس ديگه خودا.رضايي اونم به دفعات چه معني ميده؟ اين و وقتي مي تونيم يه احتمال بذاريم که فقط عدم رابطه رو داشته باشيم . غير اينه؟
4- با اين حرف موافقم که وقتي صنايع دستي يک امر عادي و متداول شد ديگه ارتباط با شخص دوم سخت ميشه چون طرف دوم مثل خود شخص نمی دونه لحظه حساس يا نقطه اوج کجاست و يا ممکنه يه حرکت حساب نشده انجام بده و يا حرف نابجا بزنه وهمين سبب ضدحال خوردن بشه و طرف ترجيح بده خودش زحمت خودش رو بکشه نه يه شخص ديگه.
5- موافقم که عکس العمل شريک جن سي و ادا و نازکردنهاي نابجا يا نشون دادن عدم رضايت از انجام عمل همش نارضايتي و سردي مياره و سبب سوق دادن به سمت تجسم سازي و صنايع دستي بي منّت … که اين هم همش بر مي گرده به کيفيت کار و يا تفکر غلطي که از بچگي تو ذهن خانومها رفته که اگه زن طرف باشي و بخواي بهش حال بدي بدون غر و نک و ناله ايي از سر نارضايتي، بي ارزش ميشي و با يه فا.حشه فرق چندانی نداري.
6- کاری ندارم که انگیزه این خانم از مطرح کردن این مشکل با منی که هیچی از زندگیش نمی دونم تو دو یا سه خط نامفهوم و ناکافی چی بوده؟یا خواسته از موقعیت وبلاگ و تعداد کامنتهاش برای هدفی دیگه یا حتی شخص دیگه استفاده کنه …واقعا برام مهم نیست وفقط امیدوارم با این سئوال و این نظر خواهی به خودش یا دیگری کمک درستی شده باشه.
دیگه اینکه این مشکل بیان نشده خیلی از زوجهاست که بخاطر قبح اجتماعیش کمتر رونمایی میشه واین نظرخواهی مجالی بود برای مطرح کردن حرفهای نگفته و ارائه راهکارهای درست…………… بازم از همکاریتون ممنونم.:love
7- اگه برداشتهای من اشتباهه لطفا بهم تذکر بدید.


نظرات شما


  1. ساسان در 09/09/04 گفت :

    تو واقعا کارگردان خوبی میشی


  2. کورال در 09/09/04 گفت :

    به نظر من هردو به مشاوره نياز دارن و همون طور که خودت هم گفتی اين تموم ماجرا نيست.
    ضمن اينکه اين دوتا اگه به هم تمايلی ندارن بعد اين همه سال چرا هنوز باهم زندگی می کنند؟


  3. مرمرخان در 09/09/04 گفت :


    7- اگه برداشتهای من اشتباهه لطفا بهم تذکر بدید.”
    آخرالزمان شده ؟؟ اين جمله رو تو نوشتي ؟؟؟#eyelash


  4. نساء در 09/09/04 گفت :

    #flower


  5. تـــرانه در 09/09/04 گفت :

    جمع بندی کاملی بود ؛ مرسی که اين موضوعات رو مطرح می کنی تا ما جوونا!!!!! يه چی ياد بگيريم .#eyelash
    يه چی ديگه هم هست اگه مشکل از خانومه باشه مرده چه طور حاضر ميشه اين همه مدت زن رو نگه داره و يه خرج اضافه بذاره رو دست خودش ؟!
    ما چون تو زندگيشون نيستيم نمی تونيم عادلانه قضاوت کنيم اما هر مشکلی راه حلی داره همون بهتر که خانومه خودش بره دکتر و حداقل مشکلات خودش رو رفع و رجوع کنه.


  6. بلفی در 09/09/04 گفت :

    واييی ويولت خيلی خيلی پيچيده به نظر ميان اين مسائل!
    ترس برم داشت!
    آدم بايد خيلی چيزها قبل از ازدواج يا شروع يه رابطه جدی بدونه
    از کجا بايد دونست؟؟؟؟؟
    نه جدی می‌پرسم!


  7. پريناز در 09/09/04 گفت :

    ببخشيد ويلي جان كه تو بحث شركت نكردم! چون نظري نداشتم!

    اونجا هم نظر ندادم كه وسط بحثتون مزاحم نشم!!!
    به هر حال خواستم عذر خواهي كرده باشم!!!


  8. بی نام در 09/09/04 گفت :

    سلام
    ویولت جان
    خیلی‌ ممنون از مطرح کردن مشکلی‌ که من داشتم و دارم.
    همهٔ نظرات را خواندم.
    فکر می‌کنم بهترین راه حل به پزشک مراجعه کردن باشه.
    خیلی‌ از دوستان در مورده جدایی گفته بودند ولی‌ من نمیتونم جدا بشم شوهرم خیلی‌ ادمه خوبیه و احساس می‌کنم اگه این کارو انجام بدم خودم زندگیمو باختم.
    باز هم ممنون


  9. الهام در 09/09/04 گفت :

    #heart


  10. رز در 09/09/04 گفت :

    به نظرم این دو پست آخرت خیلی مفید بودند حتی اگر نتونست دلیل اصلی رئ پیدا کنه. فکر می کنم کسایی مثل من که هنوز ازدواج نکردند باید اطلاعات کامل و جامعه ای داشته باشند و بعد ازدواج کنند نه اینکه بدون هیچ اطلاعاتی ازدواج کنند و نتونند از پس مشکلاتشون بربیایند.
    بهر حال هم از تو ممنونم هم از دوستان کامنت گذار#flower #flower


  11. به نظر من در مورد همجنسگرایی مرد محترم زیادی مثبت فکر کردی ویلی جان! من هم با نظر کسانی که این مسئله را به قبل از ازدواج ربط دادند قبول دارم. خصوصاً یکی از دوستان که نوشته بودند احساس گناه همراه خودرضایی باشه و اینها. به هر ترتیب خانوم بهتر هست که تشریف ببرند پیش مشاوری، روانشناسی، کسی. خیلی مسخره‌ست می‌دونی. این همه مدت داره تبدیل به عادت می‌شه و عادت خیلی بده. تبدیل می شه به واقعیت. یعنی شده فکر کنم!#kiss


  12. مریم گلی در 09/09/04 گفت :

    #flower


  13. سامان در 09/09/04 گفت :

    با اين يه تيکه از متنتون اساسی مشکل دارم :…همه آقايون به زعم خودشون ماشالله يه پا گنزالسن …
    تا زمانی که خانوما فکر ميکنند تمام مشکلاتشون از صدر اسلام تا کنون به اين دليله که همه مردها سر و ته یک کرباسند، همین آشه و همین کاسه.
    ________________________________________
    حرفت درست
    ولی اینم نظر منه چون هرچی آقا تو زندگیم بهش برخورد کردم کم و بیش فکر میکرده خیلی کار درسته!!!


  14. ليلا در 09/09/04 گفت :

    با ربط البته شاید بی‌ربط:
    درست مثل غذا خوردن است. اولش فقط گرسنه می شوی. هر چیزی جلویت بگذارند می خوری. سریع می خوری. خیلی هم فرق نمی کند که چی باشد. ساندویچ باشد، پیتزا باشد، پلو خورش باشد، خوشگل باشد، کثیف باشد،…گرسنه ای دیگر.
    کمی که سیر می شوی، کمی که از دست و پا زدن بیرون می آیی، تازه نگاه می کنی. انتخاب می کنی. می فهمی گاهی ساندویچ دوست داری و گاهی دل و جگر کنار سینما را. گاهی فقط کباب می چسبد و بعضی وقت ها نان و پنیر و گوجه را دوست تر داری.
    بعد ترش طعم ها را کشف می کنی. می فهمی طعم شور را از همه بیشتر می خواهی. فرق ترش و ملس را می فهمی. می بینی تلخی هم می تواند گاهی ، مثلن در قهوه ، لذت بخش باشد.
    کم کم حرفه ای می شوی. شروع می کنی به ترکیب کردن…به جستجو کردن… به کشف لذت های ناب. کشمش های قرمز را توی ماست و خیار می ریزی و یک کمی پودر گل محمدی هم رویش می پاشی. فوق العاده است. توی شربت سکنجبین ات خیار رنده می کنی و یک ذره عرق بهر نارنج می چکانی… ترکیب اش مست ات می کند.همینطور پیش می روی. حالا می توانی طعم زیره را توی نان محلی پیرزن پیدا کنی. می فهمی پودر سیر چه چیز هایی را خوشمزه می کند و می شود توی خیلی از سالاد ها شوید ریخت و کیف کرد. حالا لذت می بری از خوردن . حالا کشف کرده ای ریزه کاری ها را. حالا اگر گرسنه هم بشوی نمی توانی هر چیزی را بخوری.
    درست مثل همین است.
    می دانی که چه چیزی را می گویم!
    http://havva12.persianblog.ir/post/143
    ______________________________________
    چقدر قشنگ و حقیقی


  15. نسرین در 09/09/04 گفت :

    خب چون اولش مشکل داشته اند و آقا در زمان تجرد به حد کافی از اين امر تصنعی لذت ميبرده برای همين اين کار رو ادامه ميده ! مسلما قبل از هر چيزی نياز به روانکاوی داره ! ولی يه سوال برای من پيش اومده خانومه بعد از چند سال چطور تحمل کرده اين موضوع رو ؟!!!!!!! به هر حال اينجا هم ميشه گفت خانومه هم چمدان از اين امر ناراضی نيست … چون راحت ميتونست طلاق بگيره !!! چيزی که مسلمه اينه که هر دو نياز به روانکاوی دارند … يکی از اساتيدمون ميگفت يه زوجی برای همين امر بهش مشاوره کرده بودند که آقاهه به زور پيش استادمون رفته بوده ولی بعد از چند جلسه روانکاوی نتيجه باور نکردنی بوده … ديگه هر يک روز يک بار !!!!!!!!
    ______________________________
    اول کامنتت بنویسی” خصوصی” خصوصی می مونه


  16. شمع سحر در 09/09/04 گفت :

    نه برداشتات خوبه و همين طورم کامنتای دوستان.#flower


  17. ترا در 09/09/04 گفت :

    وقتی دو نفر دارن سالها اينطوری زندگی ميکنن ،معنيش اينه که توی اين رابطه تعادل وجود داره. يعنی هردو به نوعی به ادامه چننين رابطه ای راضی هستن. و این رابطه برای هر دو طرف به نوعی منافعي داره. اگر نبود تغييرش ميدادن


  18. الهه در 09/09/04 گفت :

    ويلی جون چرا منو از ليست دوستات حذف کردی؟!
    همين چند نفری هم که از لينک من به وبلاگ سوت و کورم ميامدند ديگه نميان…
    باشه دوست جون ُ هر چه از دوست رسد نيکوست…
    _________________________
    پیداش کردی؟


  19. الهه در 09/09/04 گفت :

    ببخشيد عزيزم چشام باباغوری ديد#tongue #flower


  20. سارا در 09/09/04 گفت :

    يه بار در مورد سشوارپرسیدی من اينو توصيه می کنم ببخشيد بی ربط بود
    http://www.shopmehr.com/shop/components/com_virtuemart/shop_image/product/1.jpg


  21. من در 09/09/04 گفت :

    سلام ویلی جون.لازم دیدم تجربه ای را که داشتم بگم شاید به دردت بخوره.من آقایی را میشناسم که همچین مشکلی داره البته اون مجرده.وقتی باهاش صحبت میکردم میگفت این کار را اول از روی کنجکاوی شروع کرد ولی کم کم شد یه عادت که نمیتونست ترکش کنه.اون میگه قبل از شروع این کار به جنس مخالف تمایل داشته ولی الان دیگه این حس از بین رفته.مهم ترین علت این عمل بیکاریه و این آقا با علاقه به موضوع خاصی مثلا همون صنایع دستی داره تلاش میکنه که کمتر به سراغ این کار بره. در این موضوع خانم هم مقصره ولی مشکل آقا این خانم نیست یه چیز دیگه باعث این کارش میشه.
    راستی ویلی جون چه خبرا از خودت عزیزم؟#kiss #flower


  22. ميگم ويلی حالا چرا اين چيز هارو برای تو مينويسند و با تو درد دل ميکنند؟؟
    .
    .
    بعدش هم ..اين برداشت هارو بي خيال
    سريع بگو که از اين مرتيکه ی بی… طلاق بگيره.تموم


  23. نیکو در 09/09/04 گفت :

    ویولت جون
    تو مورد اول که 100% باهات موافقم! چون حتی آقایونی که مشکلاتی مثل واریکوسل و امثال اون رو هم دارن از ترس این که کسی بهشون بگه شما یه مداوایی باید بکنین یا خدایی نکرده ” ناتوانی جنسی” دارین، دکتر نمی رن؛ چه برسه به این که فقط مشکلشون ارتباط با همسرشون باشه!!!
    اما تو مورد دوم باید بگم که خیلی ها هستن که تکلیف خودشون رو هنوز نمی دونن یعنی طرف نه دقیقاٌ استریته نه همجس باز، بنابراین تو سکس داشتن مشکل داره. اصطلاح انگیلیسی اش down the low .
    یه مشکل دیگه هم هست، همه قبول دارن که یه قسمت مهم تو ارضا شدن ذهنیه نه فیزیکی. برای همینم اونایی که خیلی خود ارضایی می کنن یا زیاد فیلم پورن می بینن ، یه قسمتی تو مغزشون دچار اختلال می شه به این صورت که دیگه با آدم واقعی ارضا نمی شن و حتی دچار درد و سکته و …. این جور عوارض عجیب غریب می شن.
    منم موندم که با این طرز تربیت جنسی ما و این که حتی حرف زدن درباره اش ایراد داره، چطور این خانم یه همچین ایمیلی برای تو زده!!! باید شجاع بوده باشه یا desperate.


  24. Ameh Khanoum در 09/09/04 گفت :

    یادمه بعضی وقتا ویولت از عکس العملها و رفتارهای نزدیکانش در مورد بیماریش مینویسه و ازینکه چجوری بعضی میدونن چه موقع چکار بکنن و برعکس اون بعضییکه حتا بخوان کمک کنن ولی زیاد خوب درنمیاد درسته عمه ?
    اینم همینطور
    البته که تنها دکتر رفتن خانم بقولی بعضی دوستان میتونه مسخره بنظر بیاد ولی منم نگفتم خانم تنهایی بره وبلیط سانفرانسیسکو برای اون یکی بخره این خانم تنها که نمیخواد سفر بره ولی میتونه اطلاعات خوبی از آژانسش بگیره
    یه متخصص در مرحله اول میتونه این دوست عزیز رو راهنمائی کنه که مثلن عکس العملش در بعضی شرایط چجوری باشه یا چی بگه و چی نگه اصولن چجوری خودش با این موضوع کنار بیاد و رفتار کنه و زمانیکه برای خودش موضوع روشن بشه بتونه به طرف مقابل کمک کنه
    اینهمه سال نرفتن سانفرانسیسکو چندی دگرهم روش ولی عوضش اگه با یه آژانس خوب کار کنن سفرهای راحت و خوبی خواهند داشت و بهشون خوش میگذره
    Bon Voyage


  25. هانيل در 09/09/04 گفت :

    سلام ويلی
    تازه در جريان قرار گرفتم اين مدت يه سری دنبال اينجور اطلاعات بودم حالا چراشو خودمم نميدونم کاربردی برام نداره ولی توی چند تا سايت در اين زمينه ها مطلب خوندم
    الان با اين احتمالاتی که تو نوشتی اينا به يادم اومد
    تنوع در محل انجام عمل
    تنوع در رفتار
    تنوع در پوشش همه اينا ميتونه از عواملی باشه که آقاهه تحريک بشه شايد دچار يکنواختی شده
    راستی من متوجه نشدم از اول اينجوری بوده يا بعد از چند سال اينجوری شده!!!


  26. سینا در 09/09/04 گفت :

    #smile


  27. پپر در 09/09/04 گفت :

    دم مرده گرم . . . بسيار خوش خوشنام شد
    بهترين راه حل را به شوهران آنيده نشان داد
    يعنی اگر عروس به مادر شوهر گفت بالا چشمت ابرو . . . بهترين راه حل تنبي او . . . همان تشنه نگه داشتنه


  28. یک دوست در 09/09/04 گفت :

    شاید خصوصی- ویلی جون انتخاب به عهده خودت- در ضمن ای دی فیس بوکت رو اگه ممکنه بهم بده تا اددت کنم خانومی-
    خوب به سلامتی که سرکار خانم هم متوجه شدن که باید برن پیش پزشک انشااله که ماجرا ختم به خیر میشه ولی من به عنوان یک فرد متأهل فکر میکنم مشکل از خانومه است چون اینقدر عرصه رو به آقا تنگ کرده که مجبور به شستن رختهاش با دست شده حتماً به خودش نمیرسیده و یا ……………. در هر صورت انشااله که همه ماجراها همینجوری به خوشی و خرمی به پایان برسه
    __________________________________
    violet weblog


  29. سینا در 09/10/04 گفت :

    ويلی عزيز اين رو بخون شايد برات جالب باشه:
    http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100903714395
    #flower #flower


  30. یک محمد در 09/10/04 گفت :

    عجب!!#thinking
    حتی حيوونم همچين کاری نمی کنه!!
    می کنه؟!#thinking


  31. sitora در 09/10/04 گفت :

    سلام .
    در مورد از چشم افتادن حرف زده بودی . راستش من از خودم می ترسم ! تا حالا شده یه لحظه فکر کنی یه نفرو می خوای و بعد یکم که بگذره یهو دیگه اصلا نخوایش ؟ اونم مثلا با یک کار ساده و پیش و پا افتاده ؟! یعنی یه کاری که اصلا اشتباه نباشه و فقط از نظر تو یهو بزرگ بشه . مثلا اینکه فکر می کنی می تونی با یه فرد خاص نزدیک بشی و بعد اون فرد به کار بسیار عادی ازش سر بزنه و بعد یهو احساس کنی نه من اصلا نمی تونم با این باشم ؟! حالا در کنارش این رو اضافه کن که ممکنه با کارات یجوری به طرف فهمونده باشی که می خوایش و وقتی که احساس کنی نمی تونی اون رو برنجونی ( حتی با وجود اینکه بینتون هیچ اتفاقی نیافتاده باشه)
    ______________________________
    بارها برای منم اتفاق افتاده برای همین سعی می کنم یک کم حساب شده تر پیش برم


  32. مهرانه در 09/10/04 گفت :

    اميدوارم مشکلشون حل بشه زودتر.من هم با تجربیاتم از دوباره نوشتن رو آغاز کردم #heart


  33. sara در 09/10/04 گفت :

    man san francisco zendeghi mikonmam to ro khoda inghadr nagin san francisco halam bad shod#cry


  34. نازيلا در 09/10/04 گفت :

    سلام
    نمي دنم فيلم Little Children را ديدی يا نه. توی فيلم شوهر نفش اول داستان همين کار رو می کنه . علت اين کار زندگی بدون عشق ذکر شده.
    __________________________
    ندیدم


  35. mibakhshi man chizi nemigam, in ha az savad ma bishtare!


  36. حامد در 09/10/04 گفت :

    خوب من به عنوان مثلا یه مرد میتونم درک کنم که چه عواملی این مشکل میتونه داشته باشه.
    خودتون هم نوشته بودید که رفتارهای گذشته زن میتونه تاثیر زیادی در این مشکل حال حاظر داشته باشه. اما نه تا این حد. من شبیه این مشکلات رو بارها دیدم. نمونش یکی بود که به خاطر رفتارهای زنش هفته ای یک بار و اونم بدون هیچ احساسی سراغش میرفت در اصل عشق و علاقه ای نمونده بود و فقط برای از بین بردن خلائهای روحی این کار رو انجام میداد. اما نه خودش راضی بود و نه زنش پس رو به صنایع دستی اورده بود. پس تاثیر این مورد خیلی زیاده.
    یکی دیگه از دلایل میتونه تعهد ذهنی فرد به خودش باشه که با اینکه اشتباهه ولی طرف برای خودش دلیل و منطق داره. مثلا وجود یه عشق قدیمی یا مجازی میتونه عامل اصلی در این امر باشه.
    یا اینکه باورهای غلط و بد فرد و یا شک داشتن به همسرش که اون رو از خودش دور میکنه و یا ترس از مساله خاص، بیماری یا همچین چیزهایی.
    کامنت های قبل رو نخوندم ولی ایشون از اول هم همینطوری بودن؟!
    کلا تو روابط زناشویی اوایل رابطه ها خیلی زیاد هست و به مرور طرفین از هم دلسرد میشن و ممکنه زمانی برسه که به این حد هم برسه اما مورد ایشون فرق داره. ممنون میشم اگه یه مقدار ریشه ای تر توضیح بدید.
    ___________________________________
    حامد جان منم خیلی در جریان کل قضیه نیستم
    همونطور که گفتم اطلاعات منم درحد چندتا ایمیله
    ولی اینجور که به من گفته حداقل اینقدر رابطه داشتن که ازاله بکا.رت بشه


  37. عليرضا در 09/10/04 گفت :

    سلام . دو تا پست اخیر و کامنتهاشو خوندم. در هردو پست , بیش از 95 درصد پاسخها برای خانم ها بود و در بسیاری از کامنتها هم , همه !مردها , فردی خودخواه و بیمار و از خود راضی و .. معرفی شدند ! از ویلی عزیز ممنونم که این بحث را مطرح کرد.
    اما پستی که در مورد اون زوج گذاشتید : هفته پیش یکی از دوستانم که 2 سال بود ازدواج کرده , زنگ زد و پس از 2 سال زندگی میگفت که به خاطر برخی از رفتارهای زن و مادر زن ( به خاطر دخالتهای زیاد و بی مورد در زندگی اونا ) و خلاصه کلام رفتار فوق العاده بچگانه زن ( با وجود 28 سال سن ) , زندگیش تبدیل به جهنم شده و بسیاری از مشاورین بازاری ! هم بهش گفتن که خ.و.د ع.رزا.ع.ی کن تا برای ص.ک.ص , به زن خودش رو نندازه و تنها دلیل این پیشنهاد هم اینه که در خانواده مرد , طلاق امری ناپسنده و مرد حتی نمیتونه به طلاق فکر کنه. اما در برخی از پستهای خانوما که دیدم , طلاق اولین راه حله ! بدون یک ذره فکر برای حل مشکل ! بدون کمی تعقل!!
    شما خانوم ها که در بسیاری از پستها مردها را بیمارانی خوندید که از جوانی صنایع دستی کار میکنن و امثالهم … کمی به زندگیتون نگاه کنید. نمیخوام زیاده روی کنم . اما یعنی هیچ کدوم از خانومهایی که کامنت دادن توی دوتا پست اخیر , خود.ا.ر.ز.ا.ع.ی نکردن.!هم من و هم شما , جواب این سوالو , به خوبی میدونیم.
    بسیاری از شما هم همینکارو کردید . اما ظاهرا ای کار فقط برای مردا حکم ارتداد داره و برای خانم ها هم حلاله .بگذریم. نمیخوام از بحث اصلی دور شم.
    ببینید چرا مرد تمایلی به رابطه نداره. با کامنتهایی که خوندم , نتیجه گرفتم همه مردها بیمار و همه خانمها بردگانی هستند که مجبورند خواب راحتشان را با حرکات ژانگولر این بیماران , ناراحت کنند! اگر الان صفت \”خودخواهی \” را به شما نسبت بدم ,داد همه در میاد . کمی منصفانه تر نظر بدید.
    __________________________________
    ممنون علیرضا جان
    به نکته خوبی اشاره کردی
    ولی تا وقتی هیچ آقایی از حق خودش حتی تو یه وبلاگ پیزوری دفاع نکنه اوضاع و حکم قطعی همین می مونه،درست نمی گم؟


  38. مينا در 09/10/04 گفت :

    سلام.من سالهاست به دلايل شخصی اينترنت نيومده بودم ولی قبلا هميشه خواننده وبلاگتون بودم.شايد اين سوال نا بجا باشه.ولی سر دوستتون اميد چی اومد؟يادمه قبلنا خيلی ازش حرف می زديد/اگه سوال بديه ببخشيدو


  39. مدوسا در 09/10/04 گفت :

    وای چقدر بده که مرد به زن کشش نداشته باشه. طفلی خانومه چه زجری ميکشه. اينا همه ريشه و دليلای قديمی داره. جديدا تو سريالی که مشغوله نگاه کردنش ستم زن و شوهر فيلم با هم مشکل ج ن سی پيدا کردن به اين شکل که زنه فوق العاده نرماله ولی مرده طرفدار س ک س خشنه و فقط وقتی بهش خوش ميگذره که زنه با پاشنه های تيز کفشش رو پشت اقا راه بره و به تخت ببندتش. خب شايد يه بار جالب باشه ولی هميشه که نميشه ادم اين داستانو اجرا کنه …. ادما هر کدومشون تو رختخواب يه جورن و جالب اينه که ادمهايی که ظاهرا ميبينی و اصلا بهشون نميخوره و خیلی خیلی ادمای اتو کشیده ای هستن تو رابطه ی جنسی اون قدر گاهی غير نرمال هستن که اگه بفهمی باورت نشه ْْ!!!


  40. ژول در 09/10/04 گفت :

    مرسی از مطرح کردن ان موضوع و وقت و حوصله ی که برای جمع بندی کامنت ها گذاشتيد#flower


  41. هيچ کس از همه چيز هرکسی اگاه نيست
    حتی قاضی دادگاه هم از کل جريانات با خبر نيست و حکم صادر می کنه
    می دونی
    يه اشکال خيلی مهمی که ما داريم هميشه ديگران رو مقصر می دونيم
    و خودمون بی گناه
    همين جريان هم اين خانومه داره مظلوم نمايی می کنه ولی شک نکن که حرکت اول از ايشون بوده به غير از اختلافی که با خانواده همسرش داشته
    مشکل جای ديگه ايست
    زياد سراغ دارم که طرف به خاطر همسرش قيد خانواده شو زده
    و اين دليل قانع کننده ای نيست
    اگر عشق و علاقه در ارتباطات باشه هر دو طرف خيلی مسائل رو ناديده می گيرن
    والسلام#smug


  42. ويلی من يکم چند ساعتيه که به اون کلمه ی سکس تراپ ميفکرم….در حدی که خواب بعد از زهرم رو خراب کرد…..نزديک بود چند تا خوابم ببينم.
    آبجی روم به ديوار خوب سوالم اومده
    ميگم
    با خوندن کلمه ی تراپ بايد فهميد که با حرکات عملی اون قدرت س ک سی رو تقویت میکنند….
    آره؟……سکث تراپ یعنی ایییییین؟
    بازم میگم روم به دیوار یا روم به هرجا که تو بگی
    __________________________________________
    سکص تراپ شخصیه که مشکلات زناشویی و روابط خصوصی بین زوجین رو برطرف میکنه


  43. نیکو در 09/10/04 گفت :

    با اجازت می خوام یه جواب کوچولو برای علیرضا خان بنویسم:
    علیرضا جان
    من در مورد بقیه نظر نمی دم اما اگه من همسرس داشتم که بچه گانه رفتار می کرد و باعث شده بود که پای دخالتهای بی مورد دیگران تو زندگیم باز بشه، من به جای این که برم خودارضایی کنم، از دوست و آشنا سراغ یک مشاور خانواده مجرب رو می گرفتم و با خانمم می رفتم پیشش. تا مشکل رو حل کنم . نه این که یه مشکل به مشکلات قبلیم اضافه کنم!!!


  44. silent در 09/10/04 گفت :

    به احتمال خیلی زیاد مشکل این آقا به قبل از ازدواجش برمیگرده و مشکلات خانوادگی بهانه ی خوبی دستش داده تا برگرده به وضعیت سابقش. چون هیچ تلاشی برای نجات روابطشون انجام نداده . البته ظاهرا خانم هم تلاش جدی نکرده.


  45. سلام قصه ما به سر رسيد کلاغه به خونش نرسيد ؟ يا رسيد
    بهر حال بحثی را مطرح کرده بودی که داستان خيلی از زندگی هاست . حالا نه دقيقا به اين شکل . ولی در همين حدود حقيقتی ما به زندگی زناشويی وارد می شديم بدون آموزش با باور های غلط . حسی که فکر می کرديم کار بد است از خودمان و خواسته هايمان شرمگين . وهميشه حس گناه يک کار بد نکند کسی بفمد .ما را از باز گو کردن .و ياد گرفتن وبهتر شدن دور می کرده . باز کردن اين بحث که جرات می خواست يک پله بود . مشکل را حل نکرد ولی خيلی ها را به اطلاعات تازه رساند. يادمان باشد هر کدام از ما زنان می توانيم به جای آن خانم باشيم . زياد دور از ذهن نيست می تواند اتفاق بيفتد . پس بهتر است فکر کنيم و پيشگيری کنيم.


  46. مريم در 09/10/04 گفت :

    سلام.
    من بار اوله ميام اينجا و من چقدر عاشق اين رنگم!!!
    چه نظر خواهيه جالبی بود! من با برداشت ۴ تو خيلی موافقم! اونم دليل داره! دوستی دارم که مشاور هست و ميگه اکثرا به اين دليله و يا حضور يه فرد سوم/ که برداشت ۴ شما محتمل تره!
    متاسفانه همون طور که گفتی تو مملکت ما هيچ آقايی حاضر نيست مشکل رو بپذيره! چاره ای نيست جز اينکه تنها بره و يه سری رفتار و واکنش ياد بگيره
    موفق باشی#flower #kiss


  47. سپیده در 09/10/04 گفت :

    سلام ويلی جون
    دقيقا همين مشکلو دوستم تو وبلاگش نوشته:
    http://www.sadafshell.blogfa.com/post-61.aspx
    نکنه اين خانومه همون خانومه است؟#thinking


  48. پانته آ در 09/11/04 گفت :

    ويولت عزيز سلام. ببخشيد من از طريق وبلاگ دکتر رضا می دونستم که شما هم ديگر رو می شناسيد. من از خواننده های وبلاگ هاتون هستم ولی زياد اهل کامنت بازی نيستم. امشب ديدم که وبلاگش نيست. و نمی دونم چی شده. اگه می دونی می تونی لطفا من رو هم در جريان بزاری؟؟؟
    _________________________________________-
    میدونم وبلاگش فیلتر شده ولی بیشتر خبر ندارم


  49. یه دختر بلا در 09/11/04 گفت :

    راستی به چند نفر باید تمام رازها را گفت وگرنه ضرر می کنه خود آدم :
    دکتر و وکیل .
    این مشکلات برای همه ما ممکنه پیش بیاد و جدایی راه حل جالبی نیس مخصوصاً توی ایران .
    تنهایی هم بره خیلی هم تاثیر بسزایی داره که تجربه یکی از دوستان رادیدم .
    حتی ممکنه مرد کم کم راضی شه بیاد برا ادامه این راه .
    تنوع تو زندگی خیلی ضروریه همانطور که لیلا خانم گفت راجع به ریزه کاری ها
    یکنواختی توی زندگی آدمو میکشه چه رسه به یک رابطه !
    حتی می توان از طرف مقابل پرسید که از چه کاری خوشش میاد و س ک س دیشبشون چطور بود ؟ ممکنه اولش ناراحت بشه ولی بعداً بهتر میشه این رابطه حتی هیجان انگیز میشه وقتی که دونفر باهم فکرشون درمیون بگذارند . محبت هم لازمه تو این رابطه .خجالت کشیدن تو این رابطه مقدس زناشویی به نظرم گناه هس
    کتابهای هیچکس کامل نیست و رازهایی درباره ی مردان خیلی جالبه که همه خانم ها بخونن .
    ببخشد زیاد حرف زدم #blush


  50. حامد در 09/11/04 گفت :

    خوب
    شما گفتین که اطلاع شما فقط در حد رابطه هست.
    پس رابطه ایشون فقط در حد رفع تکلیف بوده (البته تکلیف تو جامعه ما!)
    میتونم 50 درصد احتمال بدم که این حرکت ایشون به دلیل انتخاب ناخواسته بوده و یا با فشار خانواده.
    تو جامعه ما از این اتفاقا زیاد میفته که در یه خونواده مردسالار پدر تصمیم میگیره که پسر با فلان دختر ازدواج کنه و هیچ راهی هم جز ترد شدن و از دست دادن حمایت خانواده برای فرار از این مساله وجود نداره.
    طبیعیه که بعد از ازدواج تمایلی به همسرش نداشته باشه چون اونو مصوب تمامی کمبودهاش و به هدف نرسیدناش میدونه.
    حالا اگر این وسط پای نفر سومی هم قبل از ازدواج در میون بوده باشه که بدتر.
    یکی از فامیل های نزدیک ما دقیقا همین وضع رو داشت و بعد از فوت کردن پدرش با زن دلخواه خودش ازدواج کرد و حالا هردوتا زنش میدونن که هوو دارن. سال تا سال هم به خونه زن اول سر نمیزنه و اصلا کاری باهاش نداره.
    یکی از دوستان نزدیک خودم هم همینجوری بود اما خوب خوبی های زنش باعث شد بعد از دوسال از زندگیشون به طرف اون گرایش پیدا کنه و الان هم خدا رو شکر زندگی خوبی دارن.
    اما مطمئنم این خانوم تو این مشکل کاملا بی تقصیره و قضیه به شکل و به شیوه دیگه ای رقم خورده و باید ریشه یابی بشه.
    اما اصل محبت رو هیچ وقت نباید فراموش کرد حفظ رفتار و گرم بودن با شوهرش میتونه دوباره اونو راغب کنه البته وقت میبره اما شدنیه.
    درضمن با جدا شدن هم فقط صورت مساله پاک میشه و این راه درستی نیست.


  51. ماندانا در 09/11/04 گفت :

    #flower


  52. هادی در 09/11/04 گفت :

    یا هو
    سخنان زرتشت
    کسي را فريب مده تا دردمند نشوي.
    از هرکس و هرچيز مطمئن مباش.
    فرمان خوب ده تا بهره خوب يابي.
    بيگناه باش تا بيم نداشته باشي.


  53. مهدی در 09/11/04 گفت :

    سلام خانومی امیدوارم که خوب باشی
    فقط می تونم بگم آفرین به تو که همیشه یک قدم جلوتر از همه ای برای کمک به دیگران اگه خدا چیزی رو از تو گرفته ولی مطمئن باش که چیزهای زیادی رو بهت داده که در نظر خدا از هزار سال عبادت براش با ارزش تره مثل همین موضوع کمک به دیگران و نگران همنوع بودن
    تو فردایی همیشه


  54. شش در 09/11/04 گفت :

    ويولت عزيز من قصد بی ادبی يا جسارت نداشتم فقط دلم از بعضی مردهاپره که تو اين چيزها هم سو استفاده می کنند. به نظر شما چند تا خانم به خاطر خانواده شون چند سال طرف شوهرشون نميرند و چند تا آقا تحمل می کنند؟


  55. اهو در 09/11/04 گفت :

    سلام.من بهت لينک ميدم البته با اجازه شما!اميدوارم همچين مشکلی در زندگی آينده من پيش نياد .


  56. شکيلا در 09/11/04 گفت :

    ويولت عزيزم سلام.اميدوارم که خوب خوب خوب باشی عزيزم.من يکی از خواننده های پرو باقرص وبلاگتم.يه رنج کشيده مثل خودت.ويولت جان ميخواستم کمکم کنی.واگه ميتونی ،كه ميدونم ميتوني يه مطلب در مورد مرداي خودشيفته اي بنويسي كه تا يه نفر نگاشون ميكنه و احترامي بشون ميذاره فكر ميكنند طرف عاشقشون شده ومنتظر نشسته تا برن خواستگاريش و بعد با كلي نيش و كنايه به آدم ميفهمونند كه قصد ازدواج ندارندواگه بخواهند ازدواج كنند بهترين ها را انتخاب مي كنند.ممنونتم عزيز دلم


  57. نانسی در 09/11/04 گفت :

    سلام ….حد اقل حسنی که اين کار شما داشت اين بود که وب لاگتون از حالت خاطرات هر روز و روز مره در اومد
    و با توجه به اینکه بیننده زیاد داره …..سبب خیر شد و این بار به جای گذاشتن کامنتنهای خاله زنکی و خنده و مسخره (گاهی ) تونست ……مشکل زندگی يکی رو هر چند کم حل کنه …..البته بگم اين مشکل خيلی از خانوادده های ايرانيه ….که به علت جا نيفتادن درست اين مطلب و فرهنگ غلطمون …همه پنهانش می کنن …….
    جای تشکر داره اينجا از شما که اين کار نيک و خدا پسندانه رو انجام داديد چون اين وب لاگ متعلق به شماست …. و ميتوونستيد همچنين اجازه ای رو نديد به مشکلات شخصی ديگران ……..
    اما واقعا دست مريزاد ..#applause
    گاهی اگه اين کار رو انجام بديد خدا وکيلی ميگم هم خيلی ها خيلي چيز ياد ميگيرن …..هم فکرای آک بند کمی به کار می افته و به تلاش وا داشته ميشن که فکر کنن و راه حل بدن برای زندگی کسی …..که هر تجربه ای برا خودش واقعا يه دنيا..ست و خيلی عاليه
    با تشکر از شماو دوستانی که زحمت اين کار و به خودشون دادن /نانسی #flower
    ___________________________________
    این دفعه اول نبود من هر از چندگاهی یه همچین بحثهایی رو مطرح می کنم