جسته و گریخته

1-ميدونم من اگه تو رابطه ايي اذيت ميشم ( فرقي نميکنه چه با هم جنس باشه چه غير هم جنس) بخاطر توقع داشتنم از طرف مقابله و همين کار رو خراب ميکنه و خودم و چه بسا طرف مقابلم اذيت ميشه.
کامنتها رو مي خوندم و با بعضي هاشون به شدت موافقم مثلا کامنت خانم (س ) … با اين حرف موافقم که واسه کسي تب کن که واست مي ميره ولي مشکل از اونجايي شروع ميشه که من منتظر مرگ طرف نمي مونم و همش مشغول تب کردنم!! و وقتي عکس العمل مشابه دريافت نکنم به شدت دلزده ميشم.
2- دايي موقع رفتن ميگه “يادت نره هر روز بنويسيا، با همين اينترنت در پيت” ميگم با همين اينترنت زاغارت که شما حتي حوصله تون نمي گرفت يه ايميل چک کنيد؟ عجب توقعي داريد ها …
3- چند وقتيه اصن تو مود نوشتن نيستم، تصور اينکه ازم توقع هر روز نوشتن ميره اذيتم مي کنه.
4- قاعدتا بخاطره بهاره که عين خرس قطبي مي خوابم و سير خواب هم نمي شم… ولي بي حوصلگي چي؟ اونم دليلش بهاره؟
5- در مورد کیفیت کار!! که در پست پایین گفتم، حرفها هایی دارم:wink ولی این مستلزم همکاری شماست برای گذاشتن کامنت ، پایه ایید؟


نظرات شما


  1. من چی؟! هی می‌افتم و مثل خرگوش خواب‌ هویچ و کلم می‌بینم دم به دیقه!!! حوصله ی هیچی رو ندارم به جز گشتن توی فیس‌بوک!! بدجور هم دارم به حرف شبگیر گوش می‌دم و هر بار که می‌خواهم به روز کنم عین فک بعضی‌ها انگشتانم ور می‌زنن! خلاصه که آبجی خیلی دوستت داریم!
    در مورد یکم‌ت، عین خودتونیم آوجی!#kiss #heart #kiss #heart


  2. گيتی در 09/06/04 گفت :

    يه بار يکی از دوستی من بهم نصيحت کرد برای اينکه يه روزه بالاخره به اين تب کردن مستمر خاتمه بدی بهتره که توقع از طرف مقابلت رو بی خيال شی… ولی شد مگه … نشد که نشد … من موندم با با دلی که يه روز در ميون تب می کنه و نفسی که از دلتنگی دم به دم تنگ و بی حوصله کلافه است… خودمم هم که کم آوردم اساسی… #tongue #smile


  3. نساء در 09/06/04 گفت :

    راجه به پست قبل بعضی از دوستان چقدر قشنگ موضوع رو بررسی کردن.
    مرسی ويولت عزيز که همچين بحثايی تو وبلاگ ميذاري و من نوعی از تجربه ها و نظرات بقيه درس ميگيرم.
    راجه به پست امروزم ویولت هر مطلبی که بذاره من یکی پایه ام واسه کامنت گذاشتن
    ____________________________________
    خودم هم دلم نمی اومد پست پایین رو جمع کنم از بس بعضی کامنتهاش خوب و عالی بود
    نسا جون الان می تونی بفرستی ها فقط با ایمیل بهم بگو کی فرستادی#smile


  4. ماتیلدا در 09/06/04 گفت :

    همه بعد از گذروندن یه مدت که خیلی خوش میگذره بی حوصله میشن….
    من خودم اینجور موقع ها می گردم دنبال یه چیزی که مجبورم کنه به هیجان بیام
    من پایه م#grin


  5. تـــرانه در 09/06/04 گفت :

    من يک ساعتِ اينجام اما پست که بالا نمی اومد کامنت دونی قبلی هم بسته بود #worried
    ويلی من هم از کامنت ها خيلی چيزها ياد گرفتم اما همين طور که بقيه گفتن رسيدگی يعنی توجه حالا از هر نوع و مدلش؛ احساسی؛ عاطفی يا مادی و معنوی.
    اين طبيعی که هر عملی يه عکس العملی داره من اگه کاری واسه يکی که دوستش دارم انجام می دم به هیچ وجه توقع ندارم که عين همون کار رو واسه من انجام بده اما به يه تشکر هم راضی می شم .
    مثلا تو با اين حال و روزت ميای اينجا رو آپ می کنی که دل ما رو خوش کنی خوب ما هم بايد رسيدگی کنيم و توجه نشون بديم و کامنت بذاريم تا تو تشويق شی به ادامه راه درسته ؟!
    هر رابطه ای نياز به رسيدگی داره ديگه چه دوستانه چه عاشقانه!
    در مورد خواب ؛ من هم همش خوابم میاد اين روزها هميشه همه جا دير می رسم .#yawn
    ________________________________________
    حرفت درسته ترانه جونم
    مطمئن کیفیت توجه نمی تونه مثل هم و از جنس هم باشه ولی از لحاظ میزان باید بهم بخوره و هم سنگ باشه نه؟


  6. سینا در 09/06/04 گفت :

    ۱و۲و۳ – امان از توقعات جور واجور که خيلی از گرفتاريهای همه ما به خاطر اين توقعاته #sad
    ۴- يه وقت يه دوستی می گفت که فصل بهار اصلاْ مال کار نيست. بايد همه رو تعطيل کنن که تا آخر خرداد برن دنبال عشق و حال#grin
    ۵- (به قول مهران مديری) جانم؟#surprise می تونی آخر عمری من پيرمرد رو از راه به در کنی؟#grin
    #flower #flower


  7. ویولت عزیز
    وبلاگ زیبای شما رو تازه کشف کردم و نوشته های زیبای رو نوشتی رو خوندم
    خوشحال میشم که بهم سر بزنی تا از تجربه ی خوبت بتونم استفاده کنم.#flower


  8. فلفل بانو در 09/06/04 گفت :

    ببين آيتم يکت اصلا با تصور من از ويلی جور در نمياد !!
    من هميشه تو رو از طريق نوشته هات يه جور ديگه شناختم
    دختر دلبری که با دلبری فقط دل ميبره و ميدونه چطوری با همه برخورد کنه که طرف براش از جون مايه بزاره و اين يکی از ويژگيات بود که برام ستودنی بود#winking


  9. ساناز در 09/06/04 گفت :

    ای خواهر ما که از اول پايه بوديم که #winking


  10. لاله در 09/06/04 گفت :

    ویولت عزیز سلام
    چند ماهی میشه که بطور اتفاقی با وبلاگت آشنا شدم اونم وقتی که داشتم تو اینترنت دنبال اطلاعاتی در مورد ام اس میگشتم ام اسی که تا سال پیش به گوشم نخورده بود .
    البته بخاطر خواهرکوچیکم چون اون به این بیماری مبتلا شده و البته خیلی دیر دکترا فهمیدن یادم وقتی که از دو بینی و بی حسی دست و پاهاش مدام میبردیمش دکتر دکترا در جواب میگفتن دردش از بی دردیه و وقتی این بی حسی به از کار افتادگی دست و پا زده و افتادن پلکها بطور مداوم منجر شد دکترا دلشون به رحم اومد و دقت بیشتری تو معایناتشون کردن
    خیلی سخت بود فهمیدنش میدونم که میدونی که اطرافیان نزدیک هم پا به پای مریض زجر میکشن و غصه میخورن حتی اگه هیچ کاری از دستشون بر نیاد.
    وقتی با وبلاگت آشنا شدم اون و به خواهرم معرفی کردم و خودمم شروع کردم به آرشیو خوندن
    خیلی خوشم اومد از رک گوئی و صادق بودنت حداقل با خودت
    راستش تو خیلی خوش شانس تر از خواهرم هستی چون لااقل به قول خودت ک …. دنیا رو… کردی
    جسور بودی و از نوجوونی و جوونیت استفاده ای کردی و لذت عشق و چشیدی اما خواهرم هیچکدوم از اینکارا رو نکرده و حتی فرصتی نشد که عاشق بشه
    بخاطر همین که خیلی دلم میگیره وقتی که بهش فکر میکنم
    جالبتر این که بیشتر از اینکه نوشته هات روی اون تاثیر بذاره رو من تاثیر گذاشت و بجای اینکه اون خواننده و دنبال نوشته هات باشه ( چون هرچی باشه همدردین ) این منم که نوشته هات و بیصدا دنبال میکنم
    خیلی وقتا با خنده هات خندیدم و با دلتنگیات دلتنگ شدم اما راستش خیلی وقتا بهت غبطه خوردم به اینکه اونقدر توانایی که خودت و با مریضیت سرگرم نکردی بلکه مریضیت و سرگرم کردی تا به کارات برسی
    میدونم که همه اینکارارو باسختی کردی و هزاران بار اشک ریختی تو خلوت خودت تا بتونی به روی ما لبخند بزنی چون اگه تو چیزی باهات مشترک باشم همین یه کارته همین که همه خندم و دیدن تا اشکمو
    ویولت عزیزم مدتیه خیلی نگرانتم . حس میکنم بیقراری دلتنگی و کلی حرف نگفته داری حس میکنم به خیلی از روزای من شبیه شدی میدونم زمان میخواد تا برگردی به حالت عادی به همون ویولتی که به من یاد داد خودم و ندید نگیرم و واسه خودمم زندگی کنم
    نمیدونم درست که این سوال و ازت بپرسم یا نه اگه دوست نداشتی جواب نده اما خیلی دلم میخواد بدونم که این دلتنگیات این بیقراریات و این تغییر و تحولاتت به امیدم مربوط میشه ؟
    من و از جسارتی که به خرج دادم ببخش
    خیلی دوستت دارم و برای سلامتی تو و همه اونایی که دارن با هر مریضی میجنگن دعا میکنم
    مواظب خودت باش /
    دوستدارت لاله
    ________________________________
    لاله جون ممنون از کامنت قشنگت
    عزیزم حال وحول به سن و سال و سالمی و غیر سالمی ربط نداره(الان با این وضعیت به این نتیجه رسیدم) همه چیز برمیگرده به ذات خود شخص
    آره چندوقتیه بدجور بهم ریختم و به زمین و زمان گیر میدم علتش هم امید نیست اون تازه تلاش می کنه من و از این برزخ نجات بده ولی خب دیگه…


  11. فريبا در 09/06/04 گفت :

    سلام خانوم
    در مورد پست قبلت
    منم با شما موافقم هر رابطه اي رسيدگي مي خواد و چقدر بده كه طرفت فكر كنه1- اين رسيدگي فقط با يد از سمت تو باشه و يه جورايي وظيفه حساب بشه و يا اينم كه حس كني طرفت تو رو خر فرض كرده و تمام اين كار هارو هم به حساب حماقت و سادگيت بگذاره ديگه از اون يكي بدتره بدترش هم اينه كه فكر كنه با يك كادو و يا هر چيز ديگه اي مي تونه از دلت در بياره به نظر من كه نهايت توهين به شعور آدمه
    خلاصه به نظرم بهتره با آدمي كه يك سري چيزها رو نميفهمه ارتباط از هر نوع و هر سطحي رو نداشته باشي اين طوري خود آدم راحت تره


  12. مرضيه در 09/06/04 گفت :

    سلام…
    ذوق مرگ شدم که لااقل جزو ۲۰ نفرم…
    خوب هستيد؟
    خوب بهار اومده و مهربون ترين خانوم دنيا هم خوابش می آد ديگه…#kiss
    بوسسسسسسسس#blush #heart #kiss #tongue #kiss #kiss #kiss #kiss #kiss #kiss


  13. شقايق در 09/06/04 گفت :

    #eyelash
    خوب فرق نظر س خانم و شايد حال و روز تو و من و … اين باشه که اون عاقلانه تره و راستشو بخوای به نظرم درست تر ..


  14. پپر در 09/06/04 گفت :

    هلو عليکم ويلی جان . . . جانشم از نوع آسمانی . . . حال هواريوت چطوره ؟ خوبه . . . خدا را سپاس که حال هواريوت خوبه
    نوروز باستانی خوش گذشت ؟ اونم خدا را سپاس که خوش گذشت
    راستی ویلی میخوام از تو راهنمای وبلاگی بگیرم اما روم نمیشه بهت بگم چون حوصله نداری . . . هر زمان حوصله داشتی منا راهنمایی کن ثواب داره #eyelash
    و دوباره راستی . . . شما کرد هستین ؟
    و سه باره راستی . . . هان هون هین . . . یعنی فعلا بدرود


  15. نيکو در 09/06/04 گفت :

    ما که پايه ايم! شما چطور؟#winking


  16. نيلوفر در 09/06/04 گفت :

    سلام ويولت جان
    من هر روز وبلاگ تو را ميخونم و يه جورايی معتاد شدم به وبلاگت#grin
    ميدونی منم مثل تو هميشه در حال تب کردن برای همه هستم و هميشه هم لطمه ميخورم
    من معتقدم تربيت من يکی که غلط بوده چون آنقدر به همه احترام ميذارم و حرمتشون را نگه ميدارم که باورشون ميشه و وقتی به چيزی اعتراض ميکنم
    شاکی ميشن.مدت هاست ديگه حرفم را در لحظه ميزنم و محترمانه
    راست ميگی واقعا بعضی ها نميفهمن که با بعضی از رفتار ها تيشه به ريشه خودشون ميزنند


  17. رز در 09/06/04 گفت :

    بهترین روش از نظر منطقی اینه که برای کسی تب کنی که برات بمیره ولی همیشه ه۸مچین چیزی اتفاق نمی افته. خیلی وقت ها این نوع روابط دست خود آدم نیست
    یعنی تو انقدر طرف و دوست داری که فقط خوشبختیش و می خوای و همه چیزش برات زیبا هست البته چنین احساساتی فقط یک بار در عمر هر فردی ایجاد می شه.
    پس تو روابط عادی باید کاملا دو طرفه باشه


  18. مونس در 09/06/04 گفت :

    ویلی جون واقعا این قضیه تب و اینا راسته. منم مثل خودتم اما واقعا اخلاق خوبی نیست باید ترکش کنیم. به خیلیا گفتم راهنماییم کنن اما نمیدوم چجوری.
    اینم از طرف خودت برا داییت:
    آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هرکجا هست خدایا بسلامت دارش.
    منم پایه ام رو من حساب باز کن اونم از نوع حساب قرض الحسنه که جایزه داره#grin


  19. اصلان در 09/06/04 گفت :

    يه روز داشت از کوچه هميشگی رد ميشد که ديد شهرداری درختی رو که به خاطرش راه کج ميکرد و از اون کوچه رد ميشد ، بريده.
    يه روز داشت به پارک هميشگی ميرفت که ديد نيمکتی رو که به خاطرش راه کج ميکرد و به اون پارک ميومد ، برداشته اند.
    يه روز …
    يه روز …
    و بهانه های خوشبختی يکی يکی از دستانش پريدند تا روزی که پيرمرد ديگری را ديد که به ابرهای بهاری خيره شده بود و عصای نابيناييش کنار نيمکت بود.
    بعد از آن ، ياد گرفت که با خاطره هم ميشود زندگی کرد.
    #flower


  20. ليلا در 09/06/04 گفت :

    ما که پايه هستيم عزيزم#winking امادقت کردی واسه اين مدل پست ها برادران عزيز مخاطب دور از جانشان لال مونی ميگيرن؟! #grin
    _____________________________________
    حتما فکر می کنن خانمها به اندازه کافی در این مورد وقیح هستند#laugh


  21. مسابقه در 09/06/04 گفت :

    اول سلام، دوم سال نو مبارک، سوم از شما دعوت می کنیم در مسابقه وبلاگ نویسی دانشجویان سراسر کشور شرکت کنید، چهارم لوگوی مثلثی درسایت هست، لطف می کنید اگر آن را در وبلاگ خود بگذارید، پنجم به دیگران اطلاع دهید.
    یا علی
    http://qc.ut.ac.ir/weblog.htm


  22. ژول در 09/06/04 گفت :

    با کامنت خانم س کاملا موافقم.این اتفاق در مورد خیلی از افراد برای من افتاده و یاد گرفتم وقتی طرف رئ شناختم دیگه چندباره از کارهاش ناراحت نشم.طرف رو همونی که هست بشناسم و بپذیرم اگر می خوام رابطه ام رو ادامه بدم و صدمه نخورم.در واقع خودم رو طوری وفق بدم که کمترین آسیب رو ببینم چون بالاخره هرچقدر منطقی فکر کنم باز هم از شرایطی پیش میاد که ناراحت بشم.
    در مورد پایه بودن من اگر حرفی برای گفتن داشته باشم حتما در بحث شرکت میکنم.
    ممنون از موضوعات جالبی که مطرح میکنی#flower


  23. be shekle ajibi ba in ghesmat ebraze hamdardi mikonam:
    من منتظر مرگ طرف نمي مونم و همش مشغول تب کردنم!! و وقتي عکس العمل مشابه دريافت نکنم به شدت دلزده ميشم.


  24. Rana در 09/06/04 گفت :

    violet , in aaahnage kheili khoobe! rooham shad shod blog eto baz kardam!Smile akheeeeeeeeey!
    ________________________________________
    خوشحالم خوشت اومده#kiss


  25. سيما در 09/06/04 گفت :

    زندگی در گذر است خوب و بدش با تو


  26. Ocean در 09/06/04 گفت :

    Hi Violet jaan,
    Mifahmam chi migi. Man ham ghablanha hamin joori boodam va kheili baraye doostam maye mizashtam va vaghti kasi oontor ke men bahash boodam nabood kheili aziat mishodam vali yek chand salie ke yad gereftam ba har kas dar hade khodesh basham va be andazeh khodesh mayeh bezaram va alan kheili rahat taram. yek zareh tamrin mikhad vali shodanist.
    Jaye daee khali nabasheh, midoonam vaghti yek azizi mireh adam kheili delesh migireh.
    Movazebe khode bash


  27. یه دختر بلا در 09/06/04 گفت :

    سلام سال نو شما مبارک میدونم دیر اومدم #grin #blush #heart


  28. من همين‌جا رسمن پايه بودن خودم رو اعلام می‌کنم و در مورد مشکلت بايد بگم که توقع بيش از اندازه از اطراف و دوستان يکی از خصوصيات ايرانی ها هست که خيلی از ما رو درگير خودش کرده


  29. تـــــــرانه در 09/06/04 گفت :

    آره عزيزم ميزانش بايد به هم بخوره اما خوب تو بعضی چيزه ها نمی شه!
    اصلا حالا که همه پايه بودنشون رو اعلام کردن خوب يه مثال بزن تا همه بتونن در موردش نظر بدن اينجوری من حس می کنم مبهمه یا شايد هم من ذهنم درگيره امتحان فرداست و نمی گيرم!#silly
    پ.ن. بعيده تو اين مدت زمان با وجود ۲۰۰۰ و خوردی بازديد کننده تعداد نظرات اين اندازه کمه! يا نظرشون نمياد يا …!!
    _______________________________________
    مال همون امتحانه وگرنه تو تیزتر از این حرفهایی


  30. باشو غريبه کوچک در 09/06/04 گفت :

    اگه يکم از خط قرمز عبور کنی من پايه واسه کامنت گذاشتنم…..عاشق بحثهای داغ…


  31. تـــــــرانه در 09/06/04 گفت :

    شما به من لطف داری #blush
    #kiss


  32. بله….
    خيلی ها هستن که توقع دارن که با هاشون خوب باشن.
    ولی باید بفهمند که همیشه دوست داشتن به قربون صدقه رفتن نیست! خیلی وقتا اونی که باهات بد اخلاقه از اونی که هر روز قربون صدقه ت ميره بيشتر دوست داره(شاید همیشه)…آدم بهتره توقعاتش از مهر و محبت ظاهری فرا تر باشه


  33. م در 09/06/04 گفت :

    ويولت عزيز
    من با وبلاگ شما تازه آشنا شدم وبا اين حرفت کاملا موافقم.حرفات خيلی به دلم مي شينه و احساس می کنم يه دوست خوب خوب خوب پيدا کردم.#flower
    __________________________________________
    #smile


  34. نساء در 09/06/04 گفت :

    کامنت قبلیم بد غلط املایی داشتاشتباه تایپ کردم.
    چشم ویولت عزیز.تا آخر همین هفته پستش میکنم و حتما تاریخ دقیقشو ایمیل میکنم#flower #kiss


  35. ali در 09/06/04 گفت :

    البته كه اصل ضرب المثل هست:واسه كسى بمير كه برات تب كنه
    #smile


  36. emma در 09/06/04 گفت :

    kheili khodto aziat nakon
    harroz ke sahle aslanam nanvesi kasi narahat nemisheh
    khialet rahat shod? hala harroz benevis
    #laugh
    asl ine ke adama nabayad farzeshon barin#laugh bashe ke chekonam ke az cheshm naofam
    ch#laugh on onjor kheili kareshon sakht misheh
    shayad behtar basheh vase adama va rabetashon tarikh masraf nazarim… fekr mikoni shodanie?i
    _______________________________________
    شاید با تلاش بشه ولی من که تا حالا نتونستم


  37. نیلوفر در 09/06/04 گفت :

    به ما رو دست کم گرفتی ها … تو که می دونی ما همه جوره باهات پایه ایم .. تو که می دونی ما چقدر خاطرتو می خوایم .. ( فکر کنم خیلی فردینی حرف زدم #grin )


  38. باران در 09/06/04 گفت :

    ۱-البته شايد بشه دقيق تر گفت که بعضی ها قبل از اينکه ببينن اصولا طرف براشون تب می کنه يا نه می ميرن… ولی ويلی من اگر قرار باشه بميرم برای کسی می ميرم که ارزشش رو داشته باشه. واسم مهم نيست تب کنه يا نه!
    ۳- به توقع آدما اهميتی نده. تو يه بار بيشتر تو اين دنيا زندگی نمی کنی عزيزم. ديگران اين قدر ارزش دارن که به خاطر توقعات بيجا اين يه بار رو برای خودت زندگی نکنی؟
    ۴- دليل بی حوصلگی تو فقط می تونه اين باشه که در حد بی اندازه ای و تا سر جنون سرت شلوغ نيست!
    ۵- من پایه ام!


  39. س s@ yahoo در 09/06/04 گفت :

    میخواستم یه چیزی بنویسم وقت گیر، الان باید برم ۵ تا پروژه بنویسم ، همه تعطیلات رو بیکار بودما #sad اینقدر عذاب وجدان گرفتم که خدا میدونه #sad انشاا.. بعدا، فقط راجع به شماره ۵، چی چی رو ما پایه ایم؟ #thinking اینجا زیر ۱۸ سال رد میشه، ما رو مامانامون سپردن به شما ویولت جان #tongue سانفرانسیسکو دیگه چیه؟ کیفیت کمیت یعنی چی؟ دوستان مجرد و البته زیر ۱۸ سال میتونن از من تبعیت کنن و بیان پشت پنجره صورتمون رو میچسبونیم به شیشه و نگاه میکنیم بقیه چی میگن#silly مثل بچه های خوب تو صحبت بزرگترا دخالت نمیکنیم #eyelash #grin
    بهرحال فکر میکنم بحث قشنگی بشه، موفق باشی
    راستی یه پیشنهاد برای مورد ۲، الان که هوا خوبه و بهاری (البته فعلا که زمستون شده) تو هم که پارک میری، laptop ت رو بردار و برو تو یه پارک نزدیک خونتون، هم از هوای خوب استفاده میکنی، هم از وایرلس پر سرعت


  40. دختر مهربون در 09/06/04 گفت :

    خانم ما پايه ايم #flower


  41. سلام ويولت عزيزم
    اگر قابل بدونيد پايه ايم .بقول خودم چرا که نه؟
    من خودم تو دوستی آدم حوصله سر بری هستم .يا درگير خانواده ام هستم يا درگير کار هنری. ودر مورد دوم خدا نکنه وسطش کسی بهم زنگ بزنه .اصلا نمی فهمم چی گفت يا چی جواب دادم.بلا نسبته سگ .
    اما فکر می کنم کسی لازم نيست تب کنه يا بميره واقعا حيف نيست؟
    اول با خودم روشن می کنم جی می خوام . از کجا سو تفاهم شروع شده .بعد مطرح می کنم .و می گم مثلا این رفتار شما برای من موجب این برداشت شده. ویا این رفتارهاتون من را حساس می کنه که برای من زیادپیش می اید چون با سه نسل رندگی می کنم. یا طرفم می فهمه و که معمولا اینطوریه ما اگر بدانیم کسی را ناراحت کرده ایم خودمان بیشتر ناراحت می شویم ویا برایم توضیخ می دهد که بر داشت من اشتباه بوده یا کخا اشتباه کردم و.اشتباه که کرده باشم عذر خواهی می کنم . وکسی هم که مخاطبم بوده یا رفتارش را تصحیح می کندویا خد اقل می فهمد من چه جور فکر می کنم ورو جه مسایلی حساسم .گفتگو کردن را می پسندم نه دلگیری بغض و پغام پسغام. نفر سوم معمولا کار را خرابتر می کند. .و توضیح اینکه : روابط من قابل گسستن و قطع کردن نیست . وآدمهایی که با آنها در ارتباطم می دانم که آنقدر دوستم دارند که با این سوتفاهم ها ازرده نمی شوند اهل فهر هم نیستم از این ور عصبانی می شوم زود هم یادم می رود.


  42. الی در 09/06/04 گفت :

    آقا منم پايه ام !!!#eyelash


  43. هانيل در 09/07/04 گفت :

    اينکه از آدم توقع نوشتن مستمر داشته باشند خودش استرس آوره نبايد توقع داشته باشند که يک نويسنده وبلاگ تمام زندگيشو بگذاره برای اينکار ولی هرچی بگی باز حرف خودشونو ميزنند
    منم به همين دليل تعطيل موقت کردم ويلی#worried


  44. چنگود در 09/07/04 گفت :

    حوصلم نگرفت کامنت خانم س رو بخونم.
    ولی منم مثل توام صبر نمی کنم طرف بمیره خودمو جلوجلو شروع می کنم به تب کردن. و بعدشم که خودت میدونی توقع این حرفا
    اتفاقا من کاملا حس می کردم که حوصله هر روز نوشتنو نداری یه بارم تو یه کامنتی بهت گفتم از بی موضوعی افتادی به خاطرات بوس و بوس بازی . می دونم لازم نیست من یا کس دیگه بهت اینو بگن اما هرجور که خودت دوس داری و راحتتری در مورد زمانای نوشتن رفتار کن


  45. حديث در 09/07/04 گفت :

    سلام
    چرا نميشه اهنگ شيرين رو دانلود کرد ؟


  46. پریانه در 09/07/04 گفت :

    سلام ویولت جان در سال جدید برایت آرزوی سلامتی موفقیت و شادی را دارم گاهی بهت سر می زنم و پستات رو می خونم به نظر من تو دختر حساس و خوبی هستی


  47. samira در 09/07/04 گفت :

    are paye hastim benevis ghol midim janbe dashte bashim!!#grin
    rasti jaye daetam khali nabashe . ishala zod bazam biad


  48. فرزام در 09/07/04 گفت :

    من کهد پايه ام #heart


  49. گلی در 09/07/04 گفت :

    سلام
    خواب اين روزها اپيدميه#winking
    در مورد رو مور بودن و نبودن هم بخاطر هوا و تعطيلات بوده
    در مورد آخرين مطلب هم به قول خودت پايه هستم حسابی#party


  50. بخواب ويلی جان چه لذتی بالاتر از خواب بهاری ؟خوش به حالت با اون دايی کار درستت.گفتم که سفت وسخت دعات کردم سال تحويلی؟


  51. سمیه در 09/07/04 گفت :

    آره این خاصیت بهارو با همه سرسبزیش دوس ندارم…از خواب آلودگی زیاد آدم به مرز افسردگی میرسه..#sad


  52. ساتين در 09/07/04 گفت :

    من تو زندگيم هر وقت تب کردم يا مردم بخاطر خودم بوده و لذت خودم
    معمولا هم نشده از کارم پشيمون بشم
    و چون فکر می کنم هيچ کس مثل من آشنا با عشق نيست #laugh از کسی انتظار ندارم بتونه مثل من باشه
    بنابراين دلزده نميشم
    من کاری رو که می کنم بخاطر دل خودم کردم
    و اگه برام لذت نداشت نمی کردم
    در مورد کميت و کيفيت هم حرف فراوونه


  53. هادی در 09/07/04 گفت :

    یا هو
    نصايح زرتشت
    آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسيده است رنج و اندوه مبر.
    قبل از جواب دادن فکر کن.
    هيچکس را تمسخر مکن.
    نه به راست و نه به دروغ قسم مخور.
    خود براي خود، زن انتخاب کن.
    به شرر و دشمني کسي راضي مشو.
    تا حدي که مي تواني، از مال خود داد و دهش نما.


  54. ويدا در 09/07/04 گفت :

    يادمون باشه هدف از ايجاد وبلاگ چيه بوده ؟
    آرامش داشتن
    ارتباط با دوستان و ..
    سرگرم بودن
    افزایش اطلاعات
    با اين طرز فکر ميشه کار نوشتن رو ادامه داد.


  55. عليرضا در 09/07/04 گفت :

    کاش يادمون بمونه که صميمی‌ترين رابطه‌ها هم ممکنه يه روزی از بين بره و کاش حرفها و ناگفته هايی رو برای خودمون نگه داشته باشيم و همه رو روی دايره نريخته باشيم.


  56. silent در 09/07/04 گفت :

    سلام ویلی ، من نبودم چند وقت . منم پایه ام.


  57. ناصر در 09/07/04 گفت :

    پايه ايم. امسال بهار نمی دونم چی شده که خيليها بی حوصله هستن.


  58. ساسان در 09/07/04 گفت :

    رابطه هات با (جنس مخالف) و موافق چقدر با هم فرق داره؟


  59. مرجان در 09/07/04 گفت :

    سلام ويلي من بيش از 8 ماه با پست هات اشنام . اگر سر به نت بزنم اول بلاگ تو وتوكارو چك ميكنم.مي خواستم بگم تو كشور ما خيلي طبيعي ايه كه تو هر رابطه اي بعد يك مدت اذيت بشيم چون اصلا ياد نگرفتيم جز يك درصد ناچيزي از كسايي كه شانسي در خانواده هايي بودن كه رابطه صحيحي بين افرادش بوده و يك درصدي كه دنبالش رفتن بقيه شوتن. دوستت دارم و برات روز هاي بهتري ارزومندم


  60. ماندانا در 09/07/04 گفت :

    #flower #flower #flower


  61. جوشا در 09/07/04 گفت :

    اون حرفايی که داری و نگفتی رو بگو تا ما هم بدونيم.
    البته:
    کار ما نيست شناسايی راز گل سرخ


  62. لحظه در 09/07/04 گفت :

    #smile


  63. روح الله در 09/07/04 گفت :

    یه رابطه رو یه زرفه پیش بردن گام برداشتن بسوی مرگ لحظات است و رابطه…#flower


  64. ندا در 09/07/04 گفت :

    سلام
    خوبی ویلی جون
    میگم ازامید دیگه نمیگی؟ امیدوارم اوضاع بر وفق مراد تو عزیز بشه و این غرغر کردنها تمام بشه. باورت بشه که من با حسها ی تو حالم تغیر میکنه پس همیشه حس خوب بفرست .#heart


  65. الی در 09/07/04 گفت :

    ۱- به نظر من تو هر رابطه ای که برقرار ميشه اونی که احساساتی تر بيشتر اذيت ميشه و اگه کس بخواد توجامعه روابط زيادی رو تجربه کنه بايد رو احساسات و افکارش تسلط کامل داشته باشه و اين موضوع برای دختر جماعت خيلی سخته خود من بعد از رابطه های حتی يک هفته ای تا چند ماه حالم بد بود
    ۳- هر کاری رو که واقعا دوست داری انجام بده هر کاری که از انجام دادنش لذت ميبری عزيزم
    ۴- وقتی خوابی جای ماروهم خالی کن#grin
    دوست دارم


  66. ويولت عزيز سلام
    بعضی ها سانفرانسيسکو رو نشانه اوج وظيفه خود می دانند . اون بعضی که اون رو هم وظيفه طرف مقابل می دانند رو جزء چه گروهی بايد حساب کرد ؟


  67. آمنه در 09/07/04 گفت :

    سلام فرشته زيبا و دوست داشتنی!
    من هرگز به خود اجازه نميدهم در مورد شخصی که بدرستی نميشناسمش و رابطه ای که از جنسش؛ چند و چونش؛وسعتش؛‌ کيفيتش و حتی کميتش آگاه نيستم قضاوت و اظهار نظر کنم. چون اعتقاد دارم چنین قضاوتی حتما با پیش داوری همراه خواهد بود؛ و از همه مهمتر اینکه در دنیای کوچک و البته بی انتهای وب نمیتوان احساسات و عملکرد وجودی صاحب احساس را بدرستی کنکاش و قضاوت کرد که هر چه گفته شود در نهایت بی انصافی و بدون حضور نظر و عقیده او که خود نیز حق دفاع دارد ؛ بیرحمانه و ناعادلانه خواهد بود. اگر باور داشته باشیم که طرفین هر رابطه ای نیازمند احترام یکدیگرند پس باید بپذیریم که به چالش کشیدن او در حضور یاران و حلقه دوستان تو در این دنیای مجازی کمی بی انصافی و ناجوانمردانه است!
    اما دوست عزیز آنچه مرا واداشت برایت بنویسم ؛ که نه رابطه آسیب دیده تو و نه شازده کوچولوی توست ؛ که آنچه برایم اهمیت دارد خود تویی!
    به گمانم در پس این وبلاگ زیبا؛ این واژه های لطیف که مینگاری و در پشت این شخصیت قوی و دوست داشتنی ؛ خشمی نهفته است. خشمی که باعث شده بشدت به همه چیز بقول معروف گیر بدهی . نمیدانم ریشه این خشم در چیست حتما خود بهتر میدانی . کنترل خشم ؛ هدایت قدرت عظیم آن و تسلی خاطر و یافتن آرامش کاریست بس دشوار اما براین باورم که تو قطعا میتوانی این خشم را از خود برانی.
    به گمان من مجموعه ای از شرایط باعث شده که تو در نهایت به کسی گیر بدهی. تو برخلاف کندی ظاهری فیزیکی بشدت در احساسات پر جنب و جوش و پر تب و تابی. این روح سرکش را اندکی آرام کن . که خود بهتر همه از عمق مشکلاتت باخبری و هم از وسعت اندوه و دردهایت. فقط بخاطر داشته باش هر چه بیشتر عصبانی باشی و ناآرام آن پلاکهای ناآرام و ناخوانده در سر پرشورت بیشتر به پایکوبی خواهند پرداخت. اندکی به خود و به جنس رابطه ات با مهمانی که در خود نهفته داری توجه کن. عزیزم مجموعه این احساسات و این خشم سربرآورده بیش از هر چیز جسمت را خسته خواهد کرد. کمتر بیندیش و بیشتر زندگی کن. حتما سخت خواهد بود اما ‌ آنچه قرار است به پستوی ذهنت و وجودت برانی شاید لازم باشد لحظاتی به اندرونی فرا بخوانی و به سرعت حرکتش توجه کنی دست نوازشی برسرش بکشی که او نیز نیازمند بازنگری و رسیدگی است. او نیز عادت به عدم رسیدگی ندارد که اگر چنین کنی بیرحمانه پیکر نحیف و زیبایت را به باد حملات خود خواهد گرفت. مراقب این دوست دیرین خود ام اس باش . کمی با آرامش به خود و این دوست همیشگی بیندیش از خوشخوابی واهمه ای نداشته باش که به ان نیازمندی.
    سایه ساران خنک آرامش سخاوتمندانه بر سرمان گسترده نخواهند شد اندکی تلاش ما را به چتر سبکی خیال آنان خواهد رساند.
    آرام باشی و برقرار و سنت گیر دادن را فراموش کن !
    #heart


  68. هايدي در 09/07/04 گفت :

    هم بي حوصلم و هم اين عادت مزخرفو دارم كه فقط مي ميرم يكيم پيدا نمي شه واسم تب كنه والا


  69. پريناز در 09/07/04 گفت :

    ويلي شماره ي آخر رو نفهميدم در مورد چي صحبت كردي!!!!از ديروز تا االان هم همش دارم راجع بهش فكر مي كنم، نمي فهمم! جريان سانفرانسيسكو چيه؟


  70. مرضیه در 09/07/04 گفت :

    سلام می شه لطفا یه نگاهی به این آدرس بندازید؟
    http://www.tebbeghorani.com/papers/ms.htm
    آیا می تونم چند تا فایل صوتی در مورد درمان ام اس با تغذیه براتون ایمیل کنم؟


  71. مهرنوش در 09/07/04 گفت :

    همه همينن یا بهتره بگم: همینیم
    به قول قديميا جوونم جوونای قديم!


  72. مدوسا در 09/07/04 گفت :

    ببين مهم اینه که هزارارن نفر با همين اينترنت ذاغارت هر روز ميان و بلاگتو چک ميکنن ويولت جونم #kiss پس بيشتر و مثه قبلنا طولانی بنويس #smile اره فک کنم همه پايه ا ن #smile


  73. اين رابطه دقيقا همونيه که توقعات مارو پوشش می ده!
    يکی دنبالِ پيدا کردن روابط عاطفيه و داشتن يه تکيه گاه که این درخواست تو اين دوره زمونه توقعه مضحکيه !
    و در مقابلش با کسی ارتباط داری که به دنبال ارضا کردن توقعات دیگرشه !
    این ناهمخونی ها باعث دلزدگی میشه و این دقیقا همونی میشه که رابطه ها رو به یک طرفه بودن می کشونه !
    در کل برای کسی مثل من که به دنبال دست نیافتنی هام این رویه و این زندگی مثله یه حبابی میمونه که درش اسیر شدم و قدرت دست و پا زدن رو ازم گرفته !
    حالا بیا و در مورد کیفیت کارا توضیح بده#grin


  74. سلام ويولت اين بحثی که مطرح کردی من حدس می زنم يک بحث کليه مشکل موردی خودت نيست ؟ هست
    چون کامنتها را که می خواندم فکر کردم من اشتباه متوجه شدم .
    بهر حال من رو بحث کلی و روانشناختی حساب باز کردم .که بشه از تو کامنتها يک چيزهايی ياد گرفت.


  75. نگار در 09/07/04 گفت :

    با بند يکت خيلی موافقم. چون منم هويجوريم.تابحال چندين بار شده سر مسائلی که چندان بااهميت نبودن اما من توقع داشتمشون روابط دوستيم رو به هم زدم. ولی بدترين کاری که من هميشه می کنم و هرگز آدم نمی شم و بازهم تکرار می کنم اينه که چشم بسته اعتماد می کنم به هرکسی که ادعای دوستیش می شه و اون وقت اگه يک روز چيزی ببينم که حس کنم اعتمادم زير علامت سوال رفته … مسلمان نشنود کافر نبيند ويلی جااااان ! خودم دلم بحال طرفم می سوزه بسکه در حقش خشانت و برودت به خرج می دم .


  76. تو خوب مينويسی
    اما ننوشتن بهتر از بد نوشتنه….بی حوصله ای…همه همين حالت ها رو داريم…..
    به روزم…بيای ه ا…..موضوع جادو و اين چيزاس…برعکس هميشه غيرفرهنگيه…


  77. سلام
    خوشحال می‌شم به وبلاگم سر بزنی و مطلبم رو بخوني


  78. ويولت عزيز من فکر می کنم برای اينکه يک بحث به نتيجه درست برسه اول بايد تمام شرکت کنندگان ابتدا در مورد اصطلاحات و محدوده ی بحث توافق کنند. اين موضوع انتخابی تو چند واژه ی کليدی داره. (رابطه ، رسیدگی برای بقا ی رابطه ، عدم توجه و نتیجتا آسیب دیدن رابطه). حالا اگر ما دقیقا این سه واژه رو ببریم در محدوده ی یک یا چند رابطه ی مشخص و یا هر کس دقیقا موقع بحث بگه منظورش کدوم رابطه هست ، محدوده ی کلام تنگ تر اما عمیق تر می شه. همه می دونیم نوع رسیدگی و حفاظت از عزت نفس و غرور و یا ایثار و بخشندگی و و فاداری و… در روابط فامیلی والدین فرزندی خیلی با دوستی همجنسان و یا جنس مخالف ، زناشویی یا رابطه عاشقانه فرق می کنه.
    اما از اونجا که اکثرا بصورت پیش فرض سوال تو رو در کانتکستی فرض کردند که رابطه ی عاشقانه و یا دوستانه و یا زناشویی بین یک زن و مرد مد نظر هست ، من فقط به چند نکته اشاره می کنم و اگر مجالی بود و بیراه نرفته باشم بر می گردم و ادامه می دهم.
    یک – این خیلی خوبه که دنیا پر از موجودات متنوعه. این خیلی خوبه که عده ای فکر می کنندمجاز به انجام هر کاری هستند و مغزشون و احساسشون یک نخود وزن هم نداره. چرا؟ خوب برای اینکه ما فلز طلا داریم مس هم داریم و قس علی هذا. اگر قرار باشه یک موهبت به همه اعطا بشه که دیگه موهبت نیست. تا اینطور آدمها نباشند که گوهر فهم و شعور و فرهیختگی گرانبها نمی شه. اصلا اگر تمام دنیا پر از رابطه های اصیل بشه ، بنظر می رسه اصلا ارتباطی وجود نداره. ما به اندازه ی فرشته ها ، به اهریمن ها هم محتاجیم.فقط بایداگر در سطح پایین تر یا بالاتر از آنها هستیم روی آنها خط بکشیم و برای هر کسی به اندازه ی بهایش ، هزینه کنیم. آدمهایی که تو وصف کردی مستحق ارتباط با کسانی مثل خودشان هستند و اتفاقا هم بهشان خیلی خوش می گذرد.
    دو- من فکر می کنم بنای ایجاد یک رابطه مهم و نحوه ی تداوم اون خیلی مهم تره. در رابطه ی دوستانه و یا عاشقانه و یا زناشوهری دو جنس مخالف ، اصل بر ایجاد بلوغ عاطفی و شخصیتی و اجتماعی، رسیدن به لذت عالی روح و جسم ، امنیت و آرامش وتداوم و نگهداری این دستاورد ها در نقطه ی اپتیموم است. روی لذت متمرکز می شوم. خوب همه می دانیم ایجاد لذت در هر مقوله قواعدی دارد. نمک غذا را خوش طعم می کند ، درجه حرارت سالن را مطبوع ، داغی چایی را خواستنی و خنکی شربت را فرحبخش.سوال اول اینست که رابطه ی زن و مرد چه می خواهد که برقرار شود ، چه می خواهدکه همیشه در اوج پایدار بماند و یا در صورت سقوط ، به زیباترین و انسانی ترین وجه تمام شود؟
    گاهی تمام شدن به اندازه ی شروع شدن عالی است. رابطه ی عاشقانه مثل یک رمانس عالی به قلم و خلاقیت نویسنده ای تواناست . پر از گره و ماجرا ، سکوت و پر حرفی ، وصل و فصل …. اصلا کی گفته همیشه محبوب بودن و مورد توجه قرار گرفتن عالی است. گاهی محبوب دوباره شدن عالی است. گاهی لذت در پریدن از خلا ء ها ، بخشیدن ، هدیه دادن و… است. اما اینها که گفتم یک مو فاصله دارد با وضعیت بیمار گونه و بد. همه ی رفتار های ما یک محک اصلی برای سنجش دارد. هر کاری که عزت نفس ، اعتماد به نس ، حرمت ، اخلاق ، و شعور ما را خدشه دار کند باطل است. نگه داشتن یک رابطه نباید به بهای سقوط و یا تنزل فردیت ما بشود. آمن که می گویم آدم نباید هیچکس را در اینگونه رابطه که اسم بردم بیشتر از خودش دوست داشته باشد. اشتباه نشود که من خود خواهم. اتفاقا خیلی خود خواهم. و این خود خواهی در نهایت به دیگر خواهی درست و اصولی منتج می شود. آدم تا بلد نباشد خودش را دوست بدارد و به خلوت خودش عشق بریزد ، چه توقعی است که دیگری را دوست بدارد؟ حالم بد می شود از عشق های یک طرفه ی پر سر و صدا. عشق اگر هم یک طرفه شود ، در والا ترین حالت ، در سکوت و هنر جلوه پیدا می کند.
    ویولت عزیز من می گویم قهر و غرور گاهی به همان اندازه ی توجه و آشتی زیبا و خواستنی است. من متقدم یک رابطه ی درست در زاویه ی دید حاده شکل نمی گیرد. ۳۶۰ درجه و حتی خیلی با زاویه باز تر به رابطه نگاه کردن معجزه می کند. محیط بودن در هر چیزی مردود ایت. باید محاط شد تا به درک درست رسید. حتی عشق و ایثار.رابطه فقط امروز نیست. ما با هر کسی دیروز داریم و امروز. فردا چی؟ یک رابطه ی درست احضار هر سه زمان در ثانیه است. باید که یادمان نرود کسی دیروز به ما سلام کرده و فردا هم ممکن است سلام کند. اینطوری حال و بد حالی امروزش بیشتر درک می شود. کنار آمدن و مماشات باید از جایگاه ارزنده ای به دیگری ابراز شود نه اینکه ذلیلانه یکی سرویس دهنده و دیگری گیرنده شود.
    .
    ویولت عزیزم ،من خیلی حرف دارم. و فکر می کنم پست تو یک تلنگر به مخزنی در دل من بود که هر چه بیرون بریزم تنها قطره ای بوده.