![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
• ميگه نوشته هات غمگين شده، بوي غم ميده. ميگه تو بايد مقاومت کني، تو از پسش برمياي… فکر مي کنم يه چي مي گه براي خودش، تو چه داني از حال من؟ اگه هرکدومشون بيشتر از 5 دقيقه زمان صرف کردن براي اينکه دمپايي رو به پاشون بند کنن اونوقت مي تونن ادعا کنن يکي فقط يکي از دغدغه هاي من و مي فهمن و …
• بهم ميگه اين نوشته ها نوشته هاي آدميه که خسته شده نه اينکه بُريده باشه … آدمي که مي بره صبح باهاش خداحافظي مي کني عصر خبر مرگش رو برات ميارن… خانم،آدمي که بريده باشه رو نديدي، اصلا اين مدلي نيست.
• دکتر ميگه بذار فيزيوتراپي رو امتحان کنيم. مي گم مي خوام برم آب درماني ميگه خوبه اونم برو ميگم نفستون از جاي گرم در ميادها من ميگم انرژي دو قدم اضافه رو ندارم بعد هم اين و برم هم اونو؟ ميگه پس برو فيزيو اونم فيزيو مخصوص افراد قطع نخاع!
• دکتر ميگه دوشنبه صبح ام آر آي رو بفرست ببينم، خودت هم نمي خواد بياي. اميد ميگه تا اونجايي که من نگاه کردم چيز خاصي بابت داشتن مشکل تو ري پورت ننوشته.
• میگه راحت می تونی بری با یه پسر 20 و خورده ایی ساله دوست شی! میگم چرا؟:surprise میگه هم صورتت و هم هیکلت بیشتر از 25 نشون نمیده … با خودم فکر می کنم این لطف خداوند نیست یکی دیگه از اون شوخی های اين چند سالشه که با موهبتی که بهم داده نمیذاره نه خودم و نه دیگران باورکنیم که من یه مشکلی دارم و همین هم سبب میشه با موقعیتم کنار نیام و توقعی بیش از این از خودم داشته باشم.
• ميگه موندم، وقتي روحيه ام خرابه حال جسميم هم بهم ميريزه يا وقتي حال جسميم خرابه روحيه ام رو هم ازدست ميدم؟… نميدونم فقط ميدونم درهاي قلبم اينروزا بسته است . بسته بسته و هيچ منفذي هم نداره.
• ميگه من تو کامپيوتر يه فولدر درست کردم و تمام آهنگهايي که تو روي پست هات گذاشتي دانلود کردم و گذاشتم تو اون فولدر، اسمش هم هست “حال و هواي ويلي”. کارش برام خيلي جالب بود… خودم هم الان هدفون گذاشتم و دارم آهنگهاي انتخابي ام رو گوش ميدم …گاهي غمگين گاهي شاد و سرخوش.
Forozen-Maddona
ویلی جونم اومدی ونسازی آخه آدم در قلبش را بروی این همه آدمی که دوسش دارن و نگرانشن می بنده شوخی می کنی#thinking #devil #surprise
ویولت نازنین آب درمانی رو حتما برو . برادر و پدرم با همین آب درمانی چند نفر رو تا حد عالی خوب کردن فقط باید مربیت کار بلد باشه ….کسایی که خیلی تو شرایط بدی بودن ولی حالا خدا رو شکر خوب شدن .
#kiss
گاهی شاد گاهی غمگین…
وای از دست اونایی که کنار گود نشستن
برات دعا می کنم
#heart #flower
هه هه هه.منم يه فلدر دارم به اسم ؛
violet’s selection
سی ديش روهم تو ماشين دارم.کلی هم مشتری پيدا کرده.احتمالا پولدار ميشم#grin
_______________________________
چه جالب
تو هم؟#winking
دوستم، تولد فردات مبارک باشه#kiss
با بهترین آرزوها پسر خوب
#flower #flower #flower
دوست خوب من هستی و من غمگين امروز تو و شاد با خاطرات روزهای ويولت شاد و پرانرژی .
اون روزها نموندند ، اين روزها هم نميمونه . مطمئنم
#flower #flower #flower
نداشتيم ها…………….
منم به فکر افتادم آهنگ ها رو جمع آوری کنم.
#kiss #hug
آخيش درست شد #heart
ويلی جون حق داری خانومی.
#heart #kiss
بغير از دعا کردن واميدددادن کاری از دستمون برنمياد عزيزم….درهای قلبتو نبدن من اين پشت سرما خوردم !#smug
______________________________________________
قبل له شدنت لای در یه سر به فیس بوک بزن یه سئوال داشتم#grin
manam to kafe in mondam ke mishe ye rozi dampaye be pam band beshe
ويلی جون من هم از روزی که اولين آهنگ رضا يزدانی و اينجا شنيدم يه فولدر زدم به اسم ويولت! همهء آهنگ های که می زاری اونجا سيو می کنم هر وقت دلم ميگيره سريع ميرم سراغ همين فولدر! اگه می دونستم خوشحال ميشی زودتر از اينا بهت گفته بودم!#grin
الان باز سر و کلهء شب گير پيداش ميشه انگار پَرِش رو آتيش می زنن با آوردن اسم رضا یزدانی!
سلام…نصيحت کردن و دلداری دادن به کوهنوردی که همه قلل مرتفع زندگيو فتح کرده واسه يکی مثله من که تو گردنه يه تپه کوچک زندگی به نفس نفس افتاده بی هنريه….شما مدتهاست که از همه ماها که مثلا سالميم تو اين کوهنورديه زندگی سبقت گرفتين…..چه توقعی دارين؟….از يکی مثل من که فرسنگ ها ازتون عقب تره ديگه چی جز همين حرفا ميخاهين بشنوين….فقط ميتونم بگم دست مريزاد…یادتون باشه سر قله بلندی که هستین جای هر ادم ضعیفی نیست که دنبال یکی مثل خودتون میگردین که همصحبت بشه باهاتون…و حرفی بزنه که نشنیده باشین تا حالا
هفت شهر عشق را ويلی بگشت
ما هنوز اندر خم يک کوچه ايم#winking
#kiss همينجوري.خيلي وقت بود كامنت نذاشته بودم خواستم بگم .هستم.
ويلی جون فکر کنم آب درمانی بهتر از فيزيو باشه
حداقل در آب انسان حس سبکی و آرامش داره
ولی خوب بهرحال دکتر فيزيو رو تجويز کرده
اينکه گفته فيزيوی قطع نخاعی ناراحت نباش. مطمئنا شدت اين فيزيو بيشتره و برای تو که در اون وضعيت نيستی شايد باعث بشه خيلی زودتر خوب بشی عزيزم#flower
#hug
بعضی وقت ها يه آغوش گرم از هر حرفی موثرتره…
ويولتکم
ميگم چرا تحويل نمی گيری! پس بگو در دل رو بستی! و من همچنان تو سرمای زمستون پشت در نشستم و منتظر اشارتی و يا گوش چشمی از توام که بپرم تو و …#flower
بعضی وقتها لغت قطحی میاد برای گفتن ..خواستم بگم خوندمت
و از خودم شرمندم که نمی تونم برای خیلیها که دوستشون دارم من جمله تو ،در چنین مواقعی کار ی کنم جز سکوت و دعا#sad
سواره کی خبر از حال پیاده دارد….راست میگی ما هیچوقت نمیتونیم حال تو رو درک کنیم چون حتی تحمل یه بریدگی کوچولو رو دستامونو نداریم چه برسه به وضع تو…فقط می تونیم هر روز بیایم اینجا و بهت سر بزنیم و حالتو جویا شیم و باهات همدلی کنیم…خدا کنه زودتر حال و هوات بهتر شه و آهنگای سرخوشانه بذاری#heart
___________________________________________
آره حال خودمم داره از خودم بهم میخوره
به خودم میگم …جمعش کن بابا#tongue
#flower
چقدر بده وقتی هيچ کاری از دستت بر نمياد. اين قدر اوضاعت بیريخته که دعاهات هم راه به جايی نمیبره #sad
در ها بسته است؟
#sad
می دونی گاهی وقت ها بهتره آدم حالش رو هی توصیف نکنه واسه خودش…مثلا نگه : بریدم؟افسرده شدم؟خسته م؟ دیوونه شدم؟ یا چه مرگم شده اصلا!…همین که آدم هی بیاد اسم روی اوضاع و احوالش بذاره بیشتر بهش تلقین می شه که مثلا خسته باشه یا افسرده یا خیلی چیزهای دیگه…گاهی باید گذاشت زندگی بگذره و ما فقط سعی کنیم قوی ترین و بهترینی باشیم که توی هر موقعیت می تونیم….هرچند گاهی شرایط سختی برای هر کسی ممکنه پیش بیاد…اما زندگی همینه…به قول خودت گاهی شاد..گاهی غمگین…این زندگی گاهی بدجور آدم رو گیج می کنه…اما من همیشه تو رو ستایش می کنم به خاطر اینکه احساس می کنم نهایت سعیت رو توی هر موقعیتی انجام می دی…هرچند می دونم یه جورایی شاید حالت بهم بخوره از اینهمه ستودن بقیه!
#blush
حرف هاتون کاملا قابل درک و احترامه.فکر میک نم ابدا تو وضعیت روحی نیستی که به خوای دلداری بشنوی.
پس فقط می گم برام عزیزی #flower
ويولت عزيزم
نفی مشکل بزرگترين اشتباه است و تا کسی تو اين حال و هوا نباشه نمی تونه کسی را ارشاد کنه که چرا جا زدی يا چرا بريدی
امشب ما سفره حضرت رقيه داريم
نمی دونم تا چهقدر معتقدی ولی من برات دعا می کنم و همچنين برای شوهرم
دعا اين نيست که حتما بخواههيم خدا کاملا شفا بدهد من هروقت دعا می کنم ميگم خدايا اگه دادی و بايد باشه پس باید صبرش را هم بدهي و اگه لاح ميدونی که نباشه با تمام نيرو اين درد را دور کن
شايد من زيادی قانعم ولی هيچ وقت تا حالا از خدا چيزی را به زور نخواستم
به اميد روزهای بهتر
ماندانا
این درسته…
گاهی شاد…گاهی غمگین
گاهی تلخ…گاهی شیرین
گاهی بی حال…گاهی سر حال
گاهی آپ….گاهی لو
این زندگی همینجوری، اگه آدم بخواد حالشو بگیره باید همه جوره ازش لذت ببره!#kiss
می گم کی گفته می تونی بری با پسر 20 و خورده ای ساله دوست شی و از شکسته شدن گردنش نهراسیده؟#grin
دعا کردن تقاضا کردن نیست بلکه قرار دادن خود در دستان خداو گوش دادن به صدای او از اعماق قلب است
سلام ويولت عزيز
هر جور باشي حق داري. تو هم حق داري داد بزني و بد و بيراه بگي حتي
تا همين حالا هم فوق العاده بوده اي
با يه پسر ۲۰ ساله دوست بشی؟!#surprise در ايکی ثانيه يا تو از دست حرصایی که اون بهت میده چند تا گامبی نثارش ميکنی يا اون از دست تو ميزنه به بيابون #grin
_________________________________________
موافقم تازه باید کلی کلاس آموزشی”زنها رو بشناسیم” براش دایر کرد
#tongue
ميگه ميگه ميگه زندگيمون شده همين
هيچ كس ويرانيم را حس نكرد
وسعت تنهائيم را حس نكرد
در ميان خنده هاي تلخ من
گريه پنهانيم را حس نكرد
#flower
به امید روزهای بهتر….
بخش عزیزم، حرفم میاد کلاً امروز!
۱. موقعی که بیماری را بیحسیی نخاعی میدهیم، یک جور مور مور شدید بدنش را میگیره که واقعاً طاقتشون طاق میشه، دکتر بیهوشی برمیگرده به رزیدنت بیهوشی میگه: حق داره خانوم دکتر، خیلی ناجوره این وضعیت مورمور شدن!! اونوقت من میگم: من مدام و مدام توی این حالتم!
توصیف این بیماریی لعنتی مثل توصیف کردن خداست. چون نمیشود به هیچ درد و مرضی شبیهش کرد. سالهاست که سعی میکنم به همکارانم بفهمونم که چه وضعیتی را هر لحظه تحمل میکنم و چه به روز خودم میارم تا کم نیارم ازشون و اونا هم پیش خودشون فکر کنن سوسن که چیزیش نیست، از ما سرحالتره و پر انرژیتر! ولی هیچ کدوم توی خونهی ما نیستن که ببینن سوسن از دقیقهای که وارد خونه میشه تا فردا صبحش که باید بره سر کار، دراز به دراز مقابل تلویزیون مییوفته و زل میزنه به سقف لعنتی! دستهاشو مثل صلیب باز میکنه دو طرفش و به بدنش میگه، استراحت کن عزیزم. ببخش خستهت کردم و چشماش خیس میشه و ارزو میکنه فردا صبح یا بیدار نشه یااینکه اگر بیدار شد معجزه رخ داده باشه و قبراق از جاش بلند بشه … ولی …
نه ویولت! درک سردرد و معده درد و کمر درد و هر چی فکر کنی سادهست چون حدااقل یکبار در طول زندگیشون تجربهش کردن ولی درک این کرختی و سستی و خستهگی و واماندهگی واقعاً سخته … حتی در واقع این ها که نوشتم هم نمیتونن توصیف کننده باشند. نه … نمیشود!
۲. نه! بریدن ندیدن ویولت … ندیدند.
۳. گاهی میروم استخر و بنا به سفارش دکترم توی آب راه میروم. پای چپم خل میشه و زمین میخورم توی آب و اگر کسی نباشه حتی توی عمق یکمتریاش ممکن است خفه بشوم و بعد میترسم و میروم یک گوشه میایستم و تماشا میکنم که چطور مردم دارند توی آب وول میخورند و با اینکه شناا بلدد نیستند نمیترسند که ممکن است خفه بشوند و من که روزی اونطور خوب شنا میکردم حالا … از عمق یک متری هول میکنم.
۴. دعا میکنم برات عزیزم.
۵. برای باران نوشته بودم که این درد لعنتی شبیه هیچکدام از دردهای لعنتیی دیگر نیست و نباید سرزنشت کنه، وای ویولت … چی میشد اگر این بغض لعنتی نبود؟
۶. من هم میخوام ببندمش!
۷. من بیشتر آهنگهات را نمیتونم بشنوم ولی اکثرشون را دارم و مادونا هم خیلی دوست دارم.
#heart
می دونی ویولت ؟ پشت همه ی ناراحتی هات ، احساس بدت ، درد کشیدن هات و …. یه زنه با تمام احساساتش . اگه از من بپرسی می گم ویولت یک زن ناز و تو دل برو با تمام جذابیت های زنانه ست که با همه دردهاش خواستنیه . روحیه ش قابل تحسینه و باید بهش افتخار کرد . این روزها زیاد می بینم آدم هایی که با یک درد کوچیک دنیا براشون تمام می شه ، اما ویولت ما با تمام دردهاش ، ( زندگی ) می کنه …. دردهات رو می فهمیم عزیزم ولی باور کن باور کن خیلی باید قدر خودت رو بدونی . به عنوان یک زن ، به تو همجنسم با این روحیه افتخار می کنم . دوستت دارم عزیزم …
یک بار خیلی شلوغ بودیم توی اتاق عمل و یکی از همکارام که دیسک کمر(؟) داره، هی چپ رفت راست رفت گفت وای مُردم خسته شدم وای کمرم! آخرش عصبانی شدم گفتم ببین فلانی! دیسک کمر پیش اماس مثل زکام میمونه پیش آنفولانزای مرغی! پس اینقدر پیش من یکی غرولند نکن!
یک مورد بیربط!: آقا این خانوم نماینده ی فروش دستمال جادوییتون آی داره واسه بیمارستان ما سرویس میده! آی سرویس میده#grin
قربونت برم ویولت. خیلی دوستت دارم. دلم میخواست و خیلی حرف داشتم برات. خیلی خیلی دوستت دارم خواهر خوبم#heart #kiss #kiss #kiss #kiss این بوسهها را حس میکنی روی گونههات؟ من گونههات رو حس میکنم زیر لبهام!#blush
سلام ويولت عزيزم
ميبينی خانومي چه وجوه مشترکی بين خواننده ها بوجود آوردی. فکر کنم خیلی از اونها مثل من یه فولدری به نام ویولت دارن. اکثر مهمونای اين خونه با شاديات شادن و با غصههات غمگين.
خوب من ميدونم لب گود ايستادن و فرمان خاک کردن حريف قدر رو دادن خيلی راحته. ولی من يکی برای درس گرفتن از مبارزهّهای پيروزمندانت به اين خونه ميام و مهمونت میشم. ميام تا ازت درس زندگي- شجاعت- شهامت و خيلی چيزای ديگه رو ياد بگيرم.
حتی وقتايی که به قول خودت میبُری و به آخر میرسی برام آموزندس چون میدونم بعد از اون یکی دیگه از درسهای بزرگ استقامت رو میتونم از تو ياد بگيرم.
تنها چيزی که میتونم در مورد تو بگم اينه که قابل ستايشی ويولت ما.#flower #flower #flower
منم مثل خيلي ازخواننده های ديگه وبلاگت ،اونموقعها که تازه شروع کرده بودم به خوندن نوشته های سرشار از سرزندگی و امیدت از ته دل تحسینت می کردم حتی به روحیه قويت غبطه می خوردم.حالا نذار که من و اون بقيه فکر کنيم اشتباه می کرديم.#kiss #flower #heart
#flower
اخ عزيزم بهتره هيچی نگم.#sad شايد حرفی بزنم ناراحتت کنه .يا اينکه حرف من برات تکراری باشه .
کابوسی به نام فیسبوک، یک شرکت تجاری مالک لحظات خصوصی شما:
http://www.etemaad.ir/Released/87-12-04/260.htm#135722
حضور محترم سرکار خانم ویولت
مدیر محترم وبلاگ من و ام.اس و بانوی اول همهچیز.
موضوع: پسرک اجق وجق!
با سلام و عرض ادب
احترامن به استحضار ميرساند که پیرو فرمایش حضرتعالیه مبنی بر «سر دادن سیدی آن پسرک انکروالاصوات به دستگاه پخش شبگیر»،تعداد طرفدارن آقای رضا يزدانی به هزار و سه نفر ارتقا پيدا کرد! هزار نفرش که شما هستيد و سه نفر ديگهاش هم بنده،ليلا و ترانه.
از اين لحظه به بعد، بنده روزی يکی دو ساعت به صدای ايشان گوش فرا خواهم داد تا بتوام در آن دنیا جهنم را راحتتر تحمل نمایم.
لازم به ذکر است که گوش کردن به صدای ایشان، بهتر از دزدی و یا حتی دوستی با موسیو کاسپاروف است.
از لطف حضرتعالیه در امر سر دادن، کمال تشکر را دارم.
با تجدید احترام
شبگیر
رونوشت:
۱ـ دبیرخانهی جهنم: جناب آقای مارچ لعنتی
۲- اتاق تایپ، غیبت و مانیکور :سرکار خانمها لیلا ،ترانه و آسمان۱
۳ـ واحد تدارکات و پشتیبانی: سرکار خانم مرمرجان
۴ـ مرکز اسناد و آرشیو: سرکار خانم س (با توجه به مرتب و منظم بودن ایشان)
۵- مدیریت هتل و خوابگاهها: جناب آقای کاسپاروف(موسیو گلابی)
۶- آموزش: سرکار خانم سمیه نوستالوژی!(با توجه به سابقهی شرکت در صدها کنکور کارشناسی ارشد)
۷- روابط عمومی: سرکار خانم باران هوچی
۸-فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی: سرکار خانم «نقش و نگار»
۹ـ مرکز مطالعات،پژوهش و ارشاد: سرکار خانم ثابتی عزیز
كاش من مسيح بودم، يا حداقل ابوسعيد ابوالخيري چيزي بودم اون وقت تو يك چشم يه هم زدن خوبت مي كردم.
ميدونم مسخره س. ببخشيد. اما اين اولين فكري بود كه كردم.
#heart #kiss #hug
#flower ميام فقط بزای اينکه بدونی به يادتم خانمی #flower
ويولت عزيزم
نميدانم چرا هميشه حسی بهم ميگه که تو خوب ميشی
نميدونم چرا
شايد اشتباه فکر ميکنم اما اين اعتقادمه که تو روزی روی پاهای خودت ميايستی مثل روزهای اول اول
اميدوارم
خدايا نااميدم نکن#flower
نمی دونم چی بنويسم.
اولش که اصلن نمی خواستم بنويسم.
ولی حالا يه قدم جلوترم و نمی دونم چی بنويسم….
ولش کن اصلا……..همين يه قدم کافيه..
حال پخته در نیابد هیچ خام . . .
من تمام آهنگ ها رو رو سیستمی که تو شرکت دستمه ریختم ولی خوب اسم منبع انرژی رو ننوشتم#winking خوب آهنگ های به این توپی میذارین معلومه آدم یه سلکشن توپ واسه خودش راست و ریست میکنه#smile #heart
سلام گلم#flower #hug
این آهنگ مورد علاقه منه ، اوج آرامش من با این آهنگه . تجربه ثابت کرده نهایتا تا سه رو دیگه اوضاع روبه راه می شه و تو می ری روی پیک نمودار انرژیت . ( بقیه نظرم رو حذف کردم ، بار انرژی منفی داشت ) #flower
حالا درهای قلبت رو به روی هر کی می بندی اشکال نداره ولی به روی من یکی باز کن … من طاقت بی مهری تو رو ندارم ! یا دراشو باز می کنی یا خودم می یام به زور بازش می کنم #tongue
سلام خانومی می خوام یه حرفی رو بزنم که نمیدونم چقدر باهاش موافقی من توی گزارش وبلاگت دیدم که خیلی بازدید کننده داری و به خودم می گفتم اگه هر نفر از بازدید کننده های وبلاگت از خدا بخوان که یه ذره از درد و رنجی رو که از این ام اس می بری رو بهمون بده فکر کنم وضعت بهتر بشه من اولیش آماده ام – تو فردایی همیشه
___________________________________________
نگو…انشالله که حتی یه لحظه اش هم برای فرد دیگه خواسته نشه
سلام خانم ویولت
آره!همیشه همینطوره…
آدم گاهی شاده و گاهی غمگین اما این زندگی لعنتی، با همهی سختیهایش، اینقدر دوستداشتنی و زیباست که نمیشه ازش دل کند…
هیچکس هم نمیتونه بگه چرا و یا چقدر زیباست، از هرکسی هم که بپرسی، یه انگیزهای برای ادامهی زندگی داره…
به نظر من، زندگی یه جورایی شبیه توست!
ما هر روز میاییم و وبلاگت رو میخونیم…
معمولن برایت کامنت میذاریم…
یه موقعهایی هم تو به کامنتامون جواب میدی…
یه ندرت! پاسخت پر از تعریفه و خوشحالمون میکنه (در این صورت بقیه هم تشویق میشوند به کامنت گذاشتن و خوشحال شدن، حتی ممکنه که رقابتی هم راه بیفته)…
هزار دفعه هم میزنی توی پوزمون!!! ( که حتی اگه ناراحت هم بشویم، باز انگیزه پیدا میکنیم برای نوشتن کامنتهای خوب).
از هر کدوم از خوانندههایت هم که بپرسند: چرا وبلاگ ویولت رو میخونید، کسی جواب درست حسابیای نمیده! و هر کس انگیزهی متفاوتی رو بیان میکنه،یکی میگه چون خیلی دافه، یکی میگه چون خیلی مظلومه! و غیره…
اما همه متفقالقولند که: ویولت، یه جوریه که نمیشه ازش دل کند (پس ویولت هم زیباست و دوست داشتنی)
زندگی هم همینه خواهر من، هر کسی از دید خودش، یه جور زیبایی رو در زندگی میبینه و در نهایت هم نمی شه ازش دل کند.
من هیچ وقت در وضعیت تو نبودم اما ببخش که اینا رو میگویم ام اس داشتن اخر دنیا نیست و ما در هر وضعی هستیم از نظر جسمی همانطور که برای بهبودی مان تلاش میکنیم باید اون قبول کنیم میدونی من خیلی چیزها رو از بیماری تو بدتر میدونم که تو همین دنیا وجود دارند مثلا وضعیت امنه بهرامی خیلی بدتر از تو هست وضعیت خیلیا دیگه بدتر از تو هست مادری را میشناسم که در زیبایی نظیرش را ندیدم اما وقتی فقط بچه اش یک ساله بود در اثر یک حادثه 25 ساله به پشت در اسایشگاه خوابیده و هزاران مورد دیگه خدا به اندازه رنجی که تو این دنیا به ما میده حتی به اندازه فرو رفتن یک خار در پایمان برای بندهاش هزاران چیز نیکوی دیگر در نظر میگیرد دنیا داره خیلی سریع میگذره و تا چشم به هم بذاریم ما همه رفتنی هستیم چه سالما چه اونایی که جسمشون ارامش نداشت و تحمل این روزا برات سخته و دیدن تو به این شکل برای خیلیا سخته اما به این فکر کن باید تحمل کنی و به ان جایی برسی که ببینی مصلحت خدای تو در کجا بود ….تو خیلی خوشبختی ..چون پیش خدا که از همه بالاتره پاکترینی و بدون گناه
_________________________________________________
بارها گفتم که قبول دارم خیلی خوشبختم
ولی میدونی چیه؟فکر می کنم اینم زرنگی خداست یا توجیه خودمون که همیشه چشم به بدتر از خودمون داریم تا جای شکرکردن رو باقی بگذاریم
همانطور که الان توی نوعی من و نگاه میکنی و خدا رو بابت آرامش و سلامتیت شکرگزاری
ام اس شاید آخر خط نباشه ولی ابتدا و آغاز خیلی چیزها و اتفاقاته
شايد دیگه حرفای تکراری ما برات خسته کننده باشه ….
جــز دعا و سکوت که هميشه خوش آيند است ……
سلام خوب حاالت خوب نيست حق هم داری/ خدا وکيلی فيلم دريای درون را نمی خواهد نگاه کنی بگذارش برای يک وقت ديگه . از نظر من اميد حرف قشنگی نزده ولی منظور بدی نداشته می خواسته روحيه ات بهتر بشه .خوبه نزدی با لنگه کفش توی سرش من بودم برای همين دو روز گريه می کردم.
می فهمم چه حالی داری .وقتی همه کار مشکل می شود.ولی فايل کردن آهنگها کار زيبايی بوده . بهر حال بايد يک کاری برای خودت انجام دهی يا فيزيو تراپی يا آب درمانی.بدونه توجه به جواب ام ار آی کاری را در جهت قوی شدن جسمت و کارهايی برای بيرون آمدن از اين حال بد که .اقعا بد است و درمانت را کند می کند انجام بده . همان دوست پسر ۲۰ ساله هم بد نيست!!! من بستنی را هم می گويم امتحان کنی. بستنی نسکافه يا نعنايی کاله. ! برای در آمدن از اين حال استفاده از راهکارهای موقتی مثل تماشای فيلمهای سبک وشادو سرگرم کننده هم شايدکمک کند اول حال روحيت مهم است. جسمت تابعی از روح است. در نظر داشته باش. برايت دنيا دنيا شادی.و سعادت بی پايان و سلامتی آرزو می کنم.
________________________________________
دریای درون رو دیدم…بدم هم نیومد…عین حقیقت بود
فقط خواستم بگم دوست دارم عزيز#flower
سلام
هر وقت ميام اينجا رو ميخونم صفحه ي كامنتا رو باز ميكنم ولي هيچ وقت نميتونم كامنت بزارم نميدونم چرا؟احساس ميكنم حرفاي گفتني رو بقيه گفتن….اما خب منم مثل بقيه نه؟؟؟
ويولت جان از صميم قلبم ارزو ميكنم به چيزي كه ميخواي برسي…راستي هفته ي پيش 5 روز خونمون روضه داشتيم كلي دعا كردم برات#heart #flower
میدونی حق با تو هست اینو قبول دارم یه مدت طولانی با یک مشکل بد جسمی درگیر بودم همه اش ادمای دیگر را میدیدم میگفتم چرا من جای یکی از انها سالم نیستم من همه حرفایی که تو گفتی رو قبول دارم هر کدوم ما از فردای خودمون خبر نداریم که چه چیز انتظار ما رو میکشه دوستی داشتم تا چند وقت پیش سالم بود اما چند وقتیه بر اثر تصادف قطع نخاع شده باور کردنی نیست یک دختر جوون که چند ماهی از این اتفاق نمیگذره لبخند از لباش پاک نمیشه فعلا به خاطر وضعیتش مادر پیرش براش لگن میذاره ..اینو گفتم تا بدونی اونم از اینده اش خبر نداره اما خیلی ها هم هستند که مثل تو ام اس دارند و حتی یکبار نتونستند از ته دل بخندند من جای تو نیستم که حرفی بزنم فقط خواستم مثل یک دوست که دوستت داره به تو بگویم عزیزم ما همه مطمءنیم با دیدن تو ما برای سلامتی خودمان شکر گذار نیستیم با اشنا شدن با تو ما با غم هایمان کنار میاییم …چون داری به ما خیلی چیزا رو یاد میدی ما هم شاید اجازه داریم به تو گاهی بگوییم تو خوشبختی چون دوستایی داری که براشون مهمی…
سلام ويلی
خواستم بگم منم فولدر ويلی دارم اما فقط آهنگ های انگليسی را سيو ميکنم #blush
اگه دلت خنک ميشه خوب يکم هم غمگين باش عيب نداره من ديگه اينطوری نميشم #angry
اصلا ما چه ميفهميم حال تو رو؟؟ من يه مادر بزرگ داشتم از ۴۰ سالگيش ميگفت من مريضم دارم ميميرم نشون به اون نشونی که پارسال تو ۷۲ سالگی مرد وای از روزی که بهش ميگفتی عزيز جون چتونه؟ميگفت يه درد دارم کسی نداره .اينم يه کامنت تلخ .
راستی هر وقت حالت خوبه فک ميخوابونی اما وقتايی که بی حوصله جوابهای مرموز و ارام میدهی . راستی ميدونی چقدر دلم ميخواست از نزديک ميديدمت ؟ #smile
_______________________________________
شاید دیدیم همو#winking
پست دنیای گرد م رو خوندی؟
منظورت اینه که منم یه چیزی تومایه های مامان بزرگ شمام؟؟؟#angry
#grin
من به دعا واين هزاران نفری که دعا می کنند اعتقاد دارم .
حس می کنم دیگه از امیددادن های ما خسته شدی! دوست نداری حرف های تکراری بزنیم. حرف ِ تازه می خوای و من یکی هیچ حرف ِ تازه ای ندارم.
هی ویلی منافذ رو باز کن. بزار رخوت نفوذ کنه . این چیزیه که بهش نیاز داری#thinking
سلام ويولت جان . خوبی ؟ امیدوارم سلامتیت رو بدست بیاری .
عزيزم شما نمی دونيد چرا وب سايت گيلاس خانومی باز نميشه ؟ فيلتر نيستا . فقط صفحه سفيد نشون ميده . ممنون ميشم اگه راهنمايی کنيد . مرسی .
همه بالا پائینی دارن. ویلی جان حق داری . برات آرزوی سلامتی دارم.#kiss
ان شا ا… هميشه شاد و سر خوش خوب باشی گل شداب من#kiss
بازم سلام
اگه منظورت این لینکه آره .
http://violet.special.ir/archives/2008/11/003805.html
نه منظورم اين نبود که عين مادربزرگم هستی چون اون مريض نبود دوست داشت مريض باشه . اينو گفتم مزاح کرده باشم . اون خدا بيامرز حرفهای جالب زياد ميزد مثلا ميگفت من سواد داشتم اما پسرم که مرد از غصه يادم رفت #eyelash به قولی کم نمي اورد
کلا عجیب بود مو هايلايت می كرد و شعر پست مدرن می گفت
عطرهای شاه عبدالعظيم را
در شيشه های ادوكلن فرانسوی می ريخت. خانم شما کجا ايشون کجا . نوه به مادربزرگش ميره . الان که ميگی ۳۵ سالته من که باور ندارم ويلی ۷۰ ساله چه جوريه يعنی #thinking
________________________________________________
من عاشق این مامان بزرگام…بوی زندگی میدن#heart
همه ما پريم از اين حالتهای مختلف که شايد به فاصله چند دقيقه تغيير کنند
فکر می کنم خوب بلدی هر دو نوع رو کنترل کنی #heart #kiss
می دونی هر بار میام اینجا چه شاد نوشته باشی چه غمگین! چه افتادنت باعث شکستن انگشت کسی شده باشه چه کادو خوشگل ولنتاین گرفته باشی..در هر حال از خودم خجالت می کشم….نمی دونم بابت لحظه هایی که میگذرونی و ناراحتی بهت چی بگم اما یه کتابی هست به اسم *روزگار بهتری از راه می رسد* مجموعه اشعار چندین شاعر انگلیسی زبانه که ترجمه شده همراه با یه عالمه نقاشی خوشگل…گردآوری :سوزان پولیس شوتز و ترجمه عبدالعلی براتیو انتشارات سیم دانش اکثر کتاب فروشیهایی که کتاب زبان می فروشن تو انقلاب دارنش…..شاید برات پیامهای خوبی داشته باشه این کتاب خانمی….
سلام ويلی جونم.
بعد ار یه غیبت صغرا دلم خيلی واسه نوشته هات تنگيده بود.
راجع به آب درمانی يکی از فاميلای ما دو دوره آب درمانی داشت واسه ام اسش ولی خودش ميگفت اصلا تاثير نداشته
#flower #kiss #heart
salam khanoomee, man to canada hastam, dishab yek barnameh bood rajebhe ms, nemidonam mitoni az oonja bebini ya na ctv.ca rooze shanbeh saate 7 dar vancouver, ageh beri roo sitesh shayd betooni bebini, kholaseh yek dr dar ottawa hast ke dareh yek karhaee mikoneh\” steam cell\” va yek nafar raa neshoon dad ke khoob shodeh bood , ishala to ham khoob mishi va migoft dar china ham 32 hezar $ migiran va in kar raa mikonan bayad yek mah oonja bemooni sitesh ham ine chaina steam cell.com mitoni beri va bebini
___________________________________________
سونیا جان
من یک سال پیشStem cel l رو امتحان کردم
بهتر که نشدم هیچ بدترهم شدم
وايييييييييی ويولت جونممم اهنگايی که ميذاری فوق العاده هستن. من با سرعت کمم نميتونم دانلود کنم اما ميرم اين اهنگارو از البوما پيدا ميکنم و گوش ميدم #heart #kiss مخصوصا Scorpions #heart
ويولت جان
اميدوارم هميشه شاد باشيد
اميد که اونورا نيست #tongue
خيلی دوست دارم يه حسی منو هر روز ميکشونه اينجا تا مطالب زيباتو بخونم درسته هر روز نظر نمی ذارم ولی هرروز مطالب رو ميخونم
خيلی دوست دارم ببينمتون
سلام
ويولت تا حالا بدون قلمو نقاشی کردی؟؟
یعنی، با انگشتات.
یا با شونه ی تخم مرغ خمیر درست کنی و ماکت بسازی.
باور کن زیاد انرژی نمیبره. ورز دادن خمیرش هم خیلی راحته.
اگه دوس داشتی میتونم بهت بگم چه جوری.
#heart
__________________________________________
جالبه. نه
فقط یه زمانی با انگشتهام رو گل نقش و نگار انداختم
اين شعر از احمد شاملو را بهت تقديم می کنم:
… دوستت دارم بی آنکه بخواهمت.
بدرود.
خداییش نمیشه اصلا مقایسه کرد فقط میشه ادعا کرد که حالو میفهمم. وگرنه!!
ولی من با دلر پشت دیوار قلبت کمین کردم.آماده باش ویولت#thinking
ویلی عزیز! ویلی دوستداشتنی! ویلی آشپز! ویلی عکاس! مشاور بیبیسی فارسی! مدیر افتخاری صدای آمریکا! نامزد احتمالی ریاست جمهوری! ویلی جان!!
زندگی همین است، با همهی تلخیها، با همهی شیرینیها، با تمام فراز و نشیبها … هیچوقت من و امثال من نمیتوانیم قدر سلامتی را بدانیم، هیچوقت؛ اما اینها دلیل نمیشود تلخیها و شیرینیها را نفهمیم … میفهمیم، خوب هم میفهمیم! کاش میشد چند نفری مثل من اعتراف کنند که زندگی ویولت با همهی غمها و غصهها و تمام مشکلاتش، از زندگیشان بهتر است … به خاطر انگیزهی فوقالعادهاش، به خاطر امید دوستداشتنیاش (هم این امید و هم آن امید!)، به خاطر صداقتش و دروغهایی که کمتر میگوید، به خاطر داشتن دوستانی خوب (مثل ما!) و به هزار و یک دلیل دیگر که شاید در زندگی من نوعی پیدا نشود …
زندگی همین است، گاهی شاد، گاهی غمگین!
راستی، در مورد دوست شدن با یک پسر بیست و چند ساله قدری شوکه شدم! نه به این دلیل که بیست و چند سالهام و نه به دلیل اینکه دلم برای آن پسر بسوزد که باید سوژهی عکاسی ویلی شود، نه! به این دلیل که باید رضا یزدانی را هر روز گوش بدهد و الکی اظهار خوشحالی کند!
________________________________________
هان کلک با خط آخرت معلومه بدت نمیاد اون پسر خوشبخت باشی ها#tongue#grin#devil
در پاسخ به شبگیر:
تا دیروز به یمن زور بازوی ویولت و قدرت نهانی که داشت مجبور بودیم رضا یزدانی را گوش بدهیم و جیکمان هم در نیاید؛ اما امروز شبگیر را هم خائن یافتیم! اینجاست که میگویند مارادونا را ول کن؛ غضنفر را بچسب!
غضنفر عزیزم! آبروی چندین و چند سالهی ما را که با این نامگذاریات بردهای، بیا و الحق و الانصاف آبروی خودت را نبر! بگذار همان 1002 نفر باقی بمانند!!
جزو بهترين تبريکای تولدمُ تبريک شما بود…چون سورپيريز شدم.واقعا ممنون.
به اميده چهره ای هميشه خندون
_______________________________
#flower
عزيزم اين نيز بگذرد……
فقط ميتونم از راه دور بهت بگم که همييييشه به يادت هستم و واست دعا ميکنم.
فقط بدون توی لحظات غمگينت هم تنها نيستی کلی دوست هستند که به يادتن و تنهات نميگذارن چيزی که خيلی از ما ارزوی داشتنش رو داريم#flower
مهارت در کسب هنر ناراحت نشدن انسان را به جايی می رساند که کمتر کسی ذوق و شعف و عزت ناشی از آن را درک می کند. مهارت هم فقط با تمرين و تمرين حاصل می شود. بکوشيد اين مهارت را تمرين کنيد و تمرين کنيد و تمرين کنيد.يا حق
سلامت ویولت عزیز
خیلی وقت بود نیومده بودم اینجا. حالا که اومدم چندین پستت رو با هم خوندم. ناراحتم از اینکه باز حالت خراب تر شده. به راستی شنیدن کی بود مانند دیدن، کسی نمی تونه موقعیت رو که تو داری، اونطور که تو درک و لمس می کنی احساس کنه. اما خوب همونطور که خودت بهتر می دونی این کلام اطرافیانت به دلیل علاقه و اهمیتی است که نسبت به تو دارند، و اینکه تلاش می کنند برای نزدیک تر شدن به تو بیشتر درکت کنند. با اینکه حتما خیلی موفق نیستند.
تو همیشه مقاوم بودی و حتما خودت می دونی که الگوی مقاومت شدی برای بسیاری از دیگر عزیزانی که ام اس دارند و حتی دیگرانی که بیماری های خاص دیگه رو دارند، امیدوارم تویی که امید و الگوی دیگران در سختی هاشون هستی، بتونی به زودی روحیه ات رو مثل همیشه باز پس بگیری و خداوند هم در تک تک سلول هات سلامت و مقاوت بدمد تا شادی و سلامتت رو دوباره احساس کنی.
برات دعا می کنم دوست نازنینم، تو نمونه ی زنانگی زیبا و مقاومی
چون خودم خسته ام نميتونم چيزی بگم فقط اميدوارم بهتر باشی
چقدر بده وقتی هيچ کاری از دستت بر نمياد. اين قدر اوضاعت بیريخته که دعاهات هم راه به جايی نمیبره ….. اين کامنت خودم رو خوندم احساس کردم شايد خواننده فکر کنه مخاطبش شمايی ولی من خطاب به خودم اين رو نوشتم. سوءتفاهم نشه #flower
چه شاد بنويسی چه غمگين دوستت دارم و از نوشته هات انرژی می گيرم.
and at the end i proud of you
سلام خانمی .درهای قلبت را نبند لطفا
۱. به نظرمن که نوشته هات بوی غم نمی ده؛ از ديد من اين نوشته ها بيشتر از اون که از غم بيان از خستگی ناشی از فشار ميان؛ گاهی اين فشار همون طور که خودت گفتی؛ می تونه توقع زياد از خود داشتن باشه يا توقع خواننده ها که دوست دارن به جای يک زن معمولی با دغدغه ها و نگرانی هاش با يک کسی مثل wonder woman رو به رو بشن! غافل از اين كه واقعي بودن نوشته ها و احساساتي كه مي نويسيه كه خيلي ها (از جمله منو ) اينجا مياره.
۲. با توجه به اونچه تو بند ۵ اومده ؛ و اين كه چهره شما عمراًٌ هيچ ربطي به عدد شناسناه ات نداره ( بزنم به تخته!!!) پس پيشنهاد بند ۵ هم هست و مي شه بهش فكر كرد( البته با همون تبصره اي كه آوردي!)
۳. از انتخاب آهنگ امروزت يه كمي تعجب كردم جون با نوشته ات تو بند ۶ كاملاً متضاده! اگه درست يادم باشه تو frozen مي گفت:
You only see what your eyes want to see
How can life be what you want it to be
Youre frozen
When your hearts not open
سلام ويولت عزيز
ببخشيدا يهو از وسط ازت ميپرسم…
شما از گيلاس خانومی خبری نداری؟
نميدونی چرا وبش باز نميشه؟
يا نکنه واسه من باز نميشه؟
ويولت خوبم
ميدونی که من تا حالا نظر خاصی ندادم وفقط برات دعا کردم و اومدم حاضر زدم اما راستشو بخوای الان از همکارم شنيدم که يوگا در مورد بيماری ام اس معجزه ميکنه چون اون خودش به چشم اينو ديده
البته شايد قبلا هم دوستات اينو بهت گفته باشن اما منم وظيفه ی خودم دونستم که ضمن سلام و احوالپرسی اين شنيده ی چند ثانيه قبلمو بهت بگم و باز تاکيد کنم هميشه به يادتم و برات دعا ميکنم #flower
می آم اينجا يه کم به خودم می آم …..ناراحتت نمی خوام بکنم !
اما ارادتو تحسين ميکنم
و ميدونم خدا دستتو ميگيره
حتی اگه تو يه قدمی رفتن باشی
ايمان داشته باش
به اونی که قدرتش از همه قدرتها بالاتره
ويلی جون جون تو ميتونی #grin … دوست شدن با پسر ۲۰ ساله رو ميگم #winking …
روزی که متن انگليسی “سه روز برای دیدن” را بعنوان یک تکلیف آموزشی خواندم هنوز بسيار خوش باور بودم و به ترتيب يک روز عاشق مدادم مي شدم و روز دوم دلداده ی پنجره و روز سوم مجنون سيبی که برای چاشت بايد می خوردم. برایت لینک اش را می گذارم . اما بگویم ترجمه اش فاقد زيبايی لحن نوشتار انگليسی است .
http://aftab.ir/articles/art_culture/literature_verse/c5c1180351200_note_p1.php
این متن یک اوج درخشان دارد که انگلیسی اش بوده.
Those who live or have lived in the shadow of the life , bring a mellow sweetness to everythings they do.
(آنهایی که در سایه ی زندگی ، زندگی می کنند و یا کرده اند ، یک شیرینی زاید الوصفی به هر آنچه انجام میدهند، می بخشند)
لازم نیست که بگویم ما در دو زمان و به نقش میزبان و یا میهمان ، عزیز می شویم. در دو لحظه ی استقبال و وداع. این ها هر کدام طول اش چند ثانبه است که برای هم آغوش باز می کنیم برای سلام و خداحافظی و تکریم وعشق ورزی . که البته در لحظه ی وداع ، حس های پیجیده تر و متعالی ترین نصیب ما می شود. گاهی این لحظه ی وداع برای تعداد قابل توجهی از آدمها مساوی کل و یا بخش اعظم زندگی می شود. همان که هلن کلر تحت عنوان (زندگی کردن در سایه ی زندگی از آن نام برده). نمی گویم این یک مزیت است و یا یک باختن. چون این روز ها خوش باوری ام هم دچار نسبیت و تردید شده و به جای اش “اندازه باوری ” نشسته..
روش عاشقی ام عوض شده. مثلا امروز دلداده ی سرچ گول ام. که تمام خواستنی ها را در دسترس ام کرده. اینکه هیچ کلمه و حسی در دنیا بدلیل محدودیت نشر و اقلیت ناشر و ضعف قدرتی نویسنده ، میرا نمی شود. این ک جزئ ها مساوی کل شده. ما خودمان را نمی توانیم ابدی کنیم. اما مهمتر از خودمان ، می توانیم خیالمان را و خواستن مان را در تن کلمه های سالم و قبراق ، زندگی جاویدان ببخشیم. پس همیشه کلیدی تازه برای دری بسته وجود دارد. فقط باید جیب های خودمان را دقیق تر بگردیم.
ویولت عزیز این تو نیستی که نزدیک خط پایانی. از سرشاری حس تو و عمق نگاه تو می شود فهمید تو در مرحله ای از بلوغ تازه ی روح هستی. نوزادی که نچرخیده اعلام تولد کرده ای. داری نه از سر که از پا وارد دنیایی متفاوت می شوی. و این درد و خطر را چند برابر کرده. تو در مرحله ی آغاز درکی از جهان و زیبایی و رابطه و درد هستی که مشمول تعداد کمی از آدم هاست. نمی گویم بیماری تحت هر عنوان و شکل آدم را متعالی می کند. اصلا و ابدا. برای همین می بینیم که خیل عظمی از آدمها با از دست دادن واقعا در صف بازندگان قرار می گیرند. ثروت ، سلامت و … فرقی نمی کند.تو هم با کمی اهمال ، شاید تمام این سالها را بی فایده می کردی یا بکنی. اما بندبازی روز طناب باریک، نیفتادن در ورطه ی توقع و تسلیم و ضجه و افسردگی ، اعتماد به نفس و با زاویه ی باز حوادت و وقایه را دیدن و تفسیر کردن ، ذهن تحلیل گر و منطقی تو ، اطرافیان مستعد و با شعور ، تو و نوشته هایت حرفهای ویولت درباره ی ام اس و نه ام اس در باره ی ویولت. تو فاعلیت خودت را در زندگی حفظ کرده ای. حتی وقتی بند کفش از چسبیدن به پایت سر می زند. نگو که نمی دانم ۵ دقیقه چه زمان طولانی است. شاید من بدانم. حتی بالاترش را. کفشی که یک عمر است اندازه ی پایی نمی شود. اما آن پا هنوز غرور دارد و برنده مسابقات رسیدن است. چون خودش را در جهان خودش با خودش مسابقه میدهد و روی تمام گزینه های غیر همسان خط می کشد.
تو این روز ها وضعیت نوشته هایت را به خط پایان نزدیک کرده ای. منظورم اینست که ننوشته های متن ات را کم کرده ای. فرصت کشف و سخنگویی را راکد کرده ای. کمابیش روزنه های حضور و خنده و پر حرفی را بسته ای. این حق توست. فقط گفتم که بدانی بی حرف هم می شود متن های تو را با همان دقتی خواند که پر حرف. تعداد کمی از ما استعداد مارچ لعنتی شبگیر شده و موسیو گلابی خوش مزه را داریم که اینهمه ظرافت و طنازی را در خلال خطابه بگویند و دست آخر همه را دعوت کنند برای شادی روح غم و غصه فاتحه بخوانند. اینها هنرمندد که با مهارت خنده خیرات می کنند. من که به شخصه و متاسفانه فقط روضه ی دستان بریده ی ابوالفضل بلدم. واقعیت اینست که تو بیشتر داری همه را آماده ی شنیدن صدای اولین نفس و گریه های ظهورت بعد از خارج شدن کامل از این دالان تولد می کنی. تو در دامن زنی بزرگتر و پخته تر از خودت به دنیا می آیی. کاش نامت کِرم بود که من بعد از آن پروانه صدایت می کردم عزیز.
ویولت عزیز من قدرت عجیبی در آرام کردن داشتم. حرفهایی بلدبودم و لحنی داشتم و انگشتهای که به جز خودم روی همه موثر بود. اما حالا فکر می کنم این کمی خستگی است که استراحت و کمی ناامیدی است که امید و کمی مرگ است که زندگی و کمی بی عدالتی است که عدالت و کمی ناآرامی است که آرامش را ارزشمند م یکند. پس تو باید گریه کنی که خنده ات درخشان تر شود. ام اس تو را انتخاب کرده. همانطور که زخم های کرون خانم ایکس را و تالاسمی آقای ایگرگ را و ژن کوتاهی قد همسایه ی ما را و لب شکری دختر کوچک همکارمان را. گاهی با یک آتش طرف ایم که ما را برگزیده تا در جوارمان باشد. یا می سوزاندمان ویا گرم مان می کند. اینکه کدام صفت اش را فعال کنیم سخت و طاقت فرساست.
آخرین روزنه امید در دنیا یک تئوری اثبات شده است. اینکه هیچ چیز این دنیا خاصیت پایداری و ازلی ندارد. غم و شادی ، زشتی و پیری اش به همان اندازه ی جوانی و زیبایی اش، سلامت در مقابل بیماری اش و…. با هم و درهم وجود دارد. دو گونه ی ، یک چهره هستند. خوبی اش اینست که همه چیز تمام می شود و به در اوج به شکل دیگر ظاهر می شود. آنچه که باقی می ماند ، مکث ما در هر لحظه و امید ما به تغییر است.
ویولت غزیزم تو بیست و پنج ساله نیستی. تو دویست و پنجاه ساله ای. بگذار جوانی و طراوت برای نهال هایی بماند که امسال اولین باد بهاری دورشان می پیچد و می لرزندشان. این گردو های رسیده بر سر شاخه های تو ، چرب تر و مقوی تراز آنست که کلاغ ها به تنومندی تو گواهی ندهند.
حرفهایی که برایت گفتم وجه عمومی حرفهایم بود. روزی که هنگام اش برسد من خصوصی ترین کلمه هایم را برایت کنار همان آتش گرم خواهم گفت. پس دعا کنیم هوا سردتر شود.