جهت اطلاع

بيشتر از 24 ساعت به حالت افقي در اومده بودم. سرگيجه و تهوع شديد. از ساعت 8:30 روزپنج شنبه خوابيدم تا 11 صبح روز جمعه بعدشم از جام بلند نشدم و صبحانه و ناهار رو هم تو رختخواب خوردم تا امروز صبح که ديگه يک تکوني به خودم دادم.
فکر کنم دليل اين تهوع و سرگيجه هاي بي هنگام رو فهميدم. وقتي دوز يکي از داروها از يک مقداري بيشتر ميشه به اين حالت دچار ميشم و اين در حالتي که اين دارو رو ميشه تا 125 میلی گرم در روز مصرف کرد ولي من بالاي 25 میلیگرم شروع مي کنم قاط زدن و باز از اون موارد نادر که تو بيماران ديگه مشاهده نشده و بدن من مجددا تک بازي در مياره.
ترجيح ميدم بازم استراحت کنم و کمتر پاي کامپيوتر بشينم.
پ.ن:
1- دختر خانومهای زير 25 سال به محتوی کامنت مرمرجان توجه کنند،پاراگراف آخر.Grinevil
2- نگران این پسرک شبگیرم، هیچ خبری ازش نیست.:confused


نظرات شما


  1. مژگان در 09/07/03 گفت :

    #eyelash امیدوارم که روبراه بشی


  2. ليلی در 09/07/03 گفت :

    #flower


  3. باران در 09/07/03 گفت :

    کار درستی می کنی عزيزم
    مواظب خودت باش #kiss #kiss #kiss #kiss #heart


  4. يک دوست در 09/07/03 گفت :

    ايشالاه خدا شفا بده…..اما منظورتون احتمالا ۱۲۵ ميلی گرمه ديگه؟؟؟؟؟چون ۱۲۵ گرم خيلی زياده فکر کنم
    ______________________________
    حق با شماست من اشتباه کردم و درستش میکنم


  5. راما در 09/07/03 گفت :

    آخخخخخخخه
    ايشالله که بهتر ميشی خانوم
    اثرات خوش گذشتن توی کنسرته
    #flower


  6. سینا در 09/07/03 گفت :

    #heart #flower


  7. ليبرال در 09/07/03 گفت :

    سلام
    اومدم ديدم نوشتی حالت بده. ناراحت شدم.
    به اميد بهتر شدن اوضاعت.#flower


  8. اصلان در 09/07/03 گفت :

    #sad
    از دست اين تک روی ها
    مراقب خودت باش دوست عزيز و زياد خودت رو خسته نکن .


  9. ناصر در 09/07/03 گفت :

    بيشتر مواظب خودت باش دوست عزيز و خبر بهتر شدنت رو هم به ما بده
    ___________________________________________
    خوبم ناصر جان فقط باید یک کم بیشتر استراحت کنم


  10. کورش در 09/07/03 گفت :

    رونیکا این بار که رفتی دکتر بگو یه چیزایی در مورد نورالژی تریژمینال شنیدی بزار از اون نظر هم بررسی کنن


  11. تـــرانه در 09/07/03 گفت :

    احتمالا آه تو هم کاره شب گير رو ساخته #devil
    تو هم استراحت کنی حله عزيزم#heart
    شايد هم اون شب کذايی چشمت کردن خودت خوشکل بغل يه آقای خوشتيپ چه شود #eyelash


  12. باران در 09/07/03 گفت :

    #laugh حالا مشکل اینجاست که من نمی دونم احمدرضا کیه!!!!!
    ____________________________________
    عزیزم هر وقت بتونم سر میزنم و اگه نظری داشتم حتما می نویسم


  13. آی تکین در 09/07/03 گفت :

    مواظب خودت باش هميشه روحيتو تحسين می کنم.


  14. خوب باش خانومی
    زود زود خوب باش
    راستی بابات تشويقت هم ممنون
    روحیه گرفتم و امروز یه پست جدید نوشتم


  15. سمانه م. در 09/07/03 گفت :

    آخی#sad
    زود خوب شو#kiss #heart


  16. نانسي در 09/07/03 گفت :

    سلام…ناراحت شدم خانوم گلممم…
    درباره شبگير …مطمينن درحالت افسردگی مرموز بسرميبره …بگو چرا؟؟؟حسرت ميخوره چرا جای اون اقا خوش تيپه بازو کپليه نبوده !!هههههههههههههههه


  17. نانسي در 09/07/03 گفت :

    اوی..کوشی؟؟؟؟؟//.احمدرضا خانننننننننننننننننننن
    زودی دستاتو ببر بالا تو موهاتو دونه دونه نکندم…..وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو#grin


  18. نانسي در 09/07/03 گفت :

    درضمن..کارکاره اون شبگيره جلمک شده اس…که چشمت زده مريض شدی!!!!!!#thinking #smug


  19. س در 09/07/03 گفت :

    #blush #blush #blush
    اينا برا پ.ن ۱ #grin #laugh


  20. س در 09/07/03 گفت :

    ايشاا.. هر چه زودتر بهتر بشی و بيشتر اينورا ببينيمت #heart #kiss


  21. کتی در 09/07/03 گفت :

    سلام حس ميکنم يکم با اميد شکر ابی!
    _________________________________
    عزیزم برای یه حس مشکوک من هیچ راه کار و چاره ایی ندارم#smile
    و مسلما هم دلیلی نمی بینم هرچند وقت یه بار نشونه ایی رو کنم که نه بابا….


  22. ويلی جان يعنی هيچ راهی نداره که بتونی عقيده بدنت رو در مورد داروها عوض کنه؟؟؟راستش من الان مدتهاست که اينجا رو ميخونم حتی خود من هم وقتی ميگی ميخوای يه داروی جديد بخوری يا دوز دارو يی رو ببری بالا توی دلم ميگم حتما بازهم بدنش پس ميزنه. بيا يه کاری کنيم اين پيش فرض از ذهن تو و هممون پاک بشه.


  23. گوشماهی در 09/07/03 گفت :

    اميدوارم که زودتر خوب بشی ويولت جان…


  24. ليلا در 09/07/03 گفت :

    آخ، عزیزمKiss ایشالا زودتر میای رو فرم. بابت توصیه برای خوندن کامنت “مرمرجان” هم ممنون عزیزم، خب البته از اونجایی که من 26ساله هستم برای من مفید نبود اما خب… :دی شبگیر هم نکنه رفته به ملاقات جناب “مارچ”! اما فکر کنم بچه از خجالتش که نتونست روی حرفش بمونه دیگه روش نمیشه خودشو آفتابی کنه، شاید هم صبح که بیدار شده بابت جوگیر شدن شب قبل (شام و اینا دیگه) دچار افسردگی شده و هنوز تو رختخوابه! #winking


  25. mehdi در 09/07/03 گفت :

    سلام خانومی از اینکه حالت بد شده ناراحت شدم مواظب خودت باش خانومی همه ما برات دعا می کنیم که بهتر بشی
    بازم می گم خیلی مواظب خودت باش و توی مصرف دارو احتیاط کن
    تو فردایی همیشه


  26. ساتين در 09/07/03 گفت :

    ماها که خيلی کمتر از ۲۵ ساليم
    #grin
    بالاخره سليقه تو رو قبول کنيم يا مرمر جان رو؟
    ببين آدمو چطوری می اندازن تو دو دلی
    #tongue
    ____________________________________
    #laugh
    اگه مثل من به مرد مو بلند معتقدی سلیقه من در غیر اینصورت مرمرجان#tongue


  27. گلی در 09/07/03 گفت :

    سلام
    چه خبرا بوده شب کنسرت
    راستی فکر کنم شبگير از حسادت يا چيزی شبيه به اين لج بازيش اومده اپ نکرده
    خوب يه خورده فکر دل شبگير هم می کردی ديگه ويولت جان#laugh
    می گن حسود حسود هرگز نياسود#angry
    راستی کامنت خصوصی که واست گذاشته بودم رو خوندی؟#kiss


  28. الی در 09/07/03 گفت :

    از ته ته قلبم برات آرزوی سلامتی مي کنم#flower


  29. مرمرجان در 09/07/03 گفت :

    ویولتکم
    تو در هر حالتی بازم برنامه ريزی می کنی!اين همه انرژی شور حال آفرين داره!!
    در مورد شبگير من فکر می کنم افسردگی گرفته چون احتمالا با خودش می گه اون شب همه محفل رو من می خندوندم و پول شام همه رو هم من حساب کردم آخرش عوض اینکه من رو به دخترا پیشنهاد کنند برای احمد رضا تبليغات می کنند!!!


  30. نازی در 09/07/03 گفت :

    صبور باش و محکم و استوار و قوي و يادت باشه هرکه در اين بزم مقرب تر است جام بلا بيشترش ميدهند#kiss


  31. نازی در 09/07/03 گفت :

    اين جمله هارو هميشه با خودم تکرار ميکنم به خصوص وقتی اين دوست جونم (ام اس) سر به سرم ميزاره!


  32. مه ناز در 09/07/03 گفت :

    اميد وارم زود خوب بشی تو خيلی سختی می کشی #sad


  33. پپر در 09/07/03 گفت :

    من فکر ميکردم بخاطر غذايی که بيرون نوش جان کردين حالتون بده شده و مسموم شدين


  34. پپر در 09/07/03 گفت :

    میگم ها . . . بگو ها
    مثل همشه درود . . . مثل همیشه خوب . . . مثل همیشه خدا را سپاس که خوب
    اجازه میخوام دیگر ویلی صدات کنم و شما را تو خطاب کنم
    یه بار دیگر هم گفتم زمانی که من میدونم تو خانم هستی بسیار هم خانم هستی . . . دیگر چه لزومی به بیان کردنه
    خانم ، آقا . . . شما . . . خطاب کردن کسی . . . این قرتی بازی ها مال خارجی هاست نه مال من
    راستی میدونستی اسم واقعی من ولی . . . نمیدونستی ؟ خوب حالا بدون
    ویلی جان . . . جانش هم از نوع آسمونی
    دوباره میگم ها . . . بگوها
    از زمانی که من تو وبلاگم اینا نوشتم
    چون من سابقه ام در بلاگفا و پرشین وبلاگ ننگین بوده
    نمی توانم برای کسانی که دارنده وبلاگ های بلاگفایی و پرشین وبلاگی هستند
    کامنت بذارم . . . چون لو میروم . . .
    شرمسار اخلاق ورزشکاری شما هستم یار بلاگفایی و پرشین وبلاگی من
    هیچکی نمیاد تو وب من کامنت بذاره . . . منم شدیدا پروتین و ویتامین کامنت بدنم کم شده
    نه آخه ویلی جان شکا بگو . . . منی که احساس محساس حالیم نمیشه چی چیه ؟ برم تو وبی که شعر شاعریه چی چی بگم
    الکی برم بگم . . . به به . . . چه چه . . . چه وبلاگ داری یا چه نوشته های زیبایی داری ؟ . . . نه شما بگو
    به نظر تو چرا برای اینکه دیگران بیان تو وبت نظر بدن . . . آدم باید حتما بره تو وبلاگشون نظر بده ؟
    و دوباره به نظرت من باید چه نوع خاکی بریزم تو سرم تا بازدید وبم بزنه بالا
    تازه اگر وبلاگ تو هم این همه بازدید کننده نداشت و معروف نبود اینجا هم کامنت نمیذاشتم . . . #devil
    پپر جدی میشود . . .
    ویولت جان میخوای باور کن . . . میخوای باور نکن . . . یا فکر کن دارم پاچه خواری می کنم . . . هر جور راحتی
    اما نوشته های تو به من
    این احساس و حس را میده که گویی دارم روی ابرها قدم میذارم . . . و راه میروم
    راستی یک کلام ختم کلاک بگو میای تالار گفتمان یا نه که من اینقدر دیگر نگم
    در ضمن شما اگر نیای تالار منم دیگر نمیام به وبلاگت . . . میخواد برات مهم باشه . . . میخواد برات مهم نباشه
    مواظب خودت باش
    شب روزت خوش
    و بدرود
    _________________________________
    نمی تونم بیام تالار گفتمان
    در حال حاضر انرژی لازم برای اینکار رو ندارم


  35. سلام ويولت نازنينم واقعا اميد وارم بهتر شده باشی . دختر فشنگم دوست ندارم ناراختی وبيماريت را ببينم. احمد رضا نگو نمی دانم چی بگو هلو . نتوانستم براش تو وبلاگش کامنت بگذارم ای دی ياهو ندارم .می گم نمی ضه ما که بنده های خوبی بوديم خدا قلمان را همين دنيا قسمت کنه کادو مثلا با منی شه حکيم جو حدایا باجه خرووس تجويز کنه؟ #brokenheart #devil


  36. ژول در 09/07/03 گفت :

    سلام
    یک نظر که شاید بیربط باشه.ولی دخترخاله من وقتی جایی باشه که نور و صدا زیاد باشه دقیقا همین طور میشه.اون که همونجا پس میفته!به هر حال امیدوارم زودتر این حالت برطرف بشه#kiss
    اااا کجا هستند این آقای احمدرضا؟!#grin آخه منم موی بلند رو برای آقایون دوست ندارم!!دورهمی بعدی کیه ویولت جان؟!#grin
    _______________________________________________
    احمدرضا اگه بفهمه!!!!#grin
    آره ممکنه بخاطر صدا هم بوده باشه


  37. دلا در 09/07/03 گفت :

    نگرانی به دلت راه نده. خوب نيست برات!
    حتما کاراش زياده»ايشالله زود پيداش ميشه…
    از خودت مواظبت کن ويولت#flower


  38. آورا در 09/07/03 گفت :

    شما یک کم با بدنت صحبت کن. بابا جان همیشه که خاص و یونیک بودن خوب نیست. عجب بساطی داریم با این بدن تو
    _____________________________________
    باورکن حرص خودمم در آورده از بس ناز داره


  39. پس باید بدون هیچ حرفی از هیچ کجای این جهان ..?؟


  40. نسترن در 09/07/03 گفت :

    ,سلام .
    ویولت تو بیماری شما غذا وخورد و خوراک نقشی نداره .ممنظورم اینه که ثلا بعضی غذاها اونو تشدید نمی کنن ؟
    شاید غذای ناجوری خوردی !
    #flower
    _____________________________________
    چرا غذاهایی با طبع سرد نباید مصرف کنیم
    ولی ناپرهیزی نکردم بخدا


  41. ای وای می بخشيد شما را به جا نياوردم ويولت جان . اگه می دونستم در بلاگ عزيزتان اين همه مورد عنايت قرار می گيرم که همون جا از خوشحالی قالب تهی می کردم و به جای بهره بردن از کنسرت از مصاحبت با شما لذت می بردم.


  42. akheyazizam در 09/07/03 گفت :

    احمد رضا کيه؟
    _____________________________________
    یکی از خوانندگان وبلاگ که اون شب افتخار اشنایی داشتیم


  43. ايشالا زود زود سرحال بشی عزيزم


  44. هانيل در 09/07/03 گفت :

    نميدونم چرا يهو توهم زدم فکر کردم منم بيست و پنج نشدم رفتم دنبال کامنت مرمر که پيداش هم نکردم
    ويلی فکر نميکنی علت تهوع سرو صدای زياد باشه که تو ش بودی گويا چهارشنبه شب کنسرت بودی ديگه


  45. نیکی در 09/07/03 گفت :

    پسر مردم رو بردید از راه به درش کردید
    شبگیر رو میگم
    #laugh


  46. آسمان۱ در 09/07/03 گفت :

    عزيزم اين کنسرت چی بود که همتون مريض شديد بعدش آخه؟#tongue
    ___________________________________
    من که هیچی اینروزا دائم معلقم
    ولی اون با اون پالتو در آوردنش معلوم بود سرما می خوره
    خیلی شب سردی بود


  47. در مورد پستت که امیدوارم هر چه زودتر حالت خوب شه و زودتر حالت خوب شه دوباره! (این دو تا جمله چرا عین هم شدن؟!)
    این پسر دوست‎داشتنی، شب‎گیر، حتماً چشم خورده از بس که خوب و مهربون و بانشاطه! می‎گه نه، حالا ببین! احمدرضا هم یحتمل تا چند روزی ناپدید خواهد بود!!


  48. احمدرضا در 09/07/03 گفت :

    موسیو گلابی راست می‎گه، من هم حالم بده و گفتم این کامنت رو قبل از ناپدید شدن بذارم!
    پ.ن ۱. من موسیو گلابی نیستم، باور کنید! حالا درسته ساعت کامنتم به موسیو گلابی نزدیکه اما واقعاً من اون نیستم!
    پ.ن ۲. می‎دونم که کامنت موسیو گلابی هنوز تأیید نشده اما می‎دونم که راست گفته!
    __________________________________________-
    بله شما که اصلا موسیو گلابی نیستید#thinking


  49. رابعه در 09/07/03 گفت :

    خوب استراحت کن#flower
    بعدا برامون از این آقا احمد رضا بگو#grin


  50. ياس در 09/07/03 گفت :

    #flower


  51. کتی در 09/07/03 گفت :

    شبگير تو تهران دسترسی به اينترنت نداره ٬حسم گفت حسم خيلی صحبت ميکنه!#winking
    __________________________________—
    یازم حست اشتباه کردا!!!
    اینترنت داره ولی تا فردا نباید چیزی تو وبلاگش بذاره یا حتی کامنت تایید کنه


  52. hossein در 09/07/03 گفت :

    ویلی ویلی ویلی ویلی چطوری؟#grin
    ______________________________________
    به به رسیدن بخیر


  53. roz در 09/07/03 گفت :

    salam. balakhare farda az safar miyam va ye dele sir neveshtehaye zibato mikhonam#kiss #kiss #kiss #kiss #kiss
    __________________________________________
    #smile


  54. hossein در 09/07/03 گفت :

    مرسی دلم برا(وبلاگ)ت تنگ شد بود ویلی#grin #grin
    ________________________________________
    pas welcome back#winking


  55. علی در 09/07/03 گفت :

    سلام
    شما ميدونی اين گيلاسی کجاست؟
    شرمنده#blush
    سرفراز باشيد


  56. سلاممممممممممممSmile
    اقلش عکس احمدرضا رو هم کنار عکس رضا يزدانی ميذاشتی.. از ما که گذشته ولی اين زير ۲۵ ساله‌ها بدونن با چه موجودی طرفن!!


  57. شمع سحر در 09/07/03 گفت :

    عجب چيزی گفته ها! اميدوارم بهت شی گلم


  58. خرس مهربون در 09/07/03 گفت :

    ازته دل آرزو می کنم خوب شی#heart #blush #kiss


  59. سلام ویولت عزیز
    نمی دونم چی بگم
    دیونه شدم ، کلافه ام
    راستی من یه پست به اسم شما و
    غزال تو وبلاگم گذاشتم….
    خوشهال می شم که نظر بدین#flower #flower #flower


  60. پپر در 09/07/03 گفت :

    هان هون هين . . . يعنی کاملا درک می کنم و ببخشيد که زياد اصرار کردم . . . انشالله به زودی ویولت پر از انرژی به تالار خواهد آمد . . . آرزومندم
    درضمن من که یه دونه که ویولت بیشتر ندارم . . . چه بیاد تالار و چه نیاد تالار من
    برای تبلیغ وبلاگم به دیدارش خواهم آمد . . . #devil اووو ببخشید اشتباه تایپی شد یعنی برای دیدار خودت خواهم آمد . . . الان گفتی این چه زود پسر خاله شد نه ؟


  61. نانی در 09/07/03 گفت :

    سلام ويولت عزيزم
    چرا گفتی زير ۲۵ يعنی بالای اون باشه ادم از رده خارج می شه؟من الان چه خاکی بيزم به سرم که امسال قراره بشم ۲۵


  62. ماندانا در 09/07/03 گفت :

    ويلی جون امان از اين بيماری لعنتی …
    کاش ميشد دردای جسميت و هم با ما تقسيم کنی … هر چند خود من هم چندان بي درد نيستم…#flower


  63. نسرین در 09/08/03 گفت :

    حالا ما چه جوری با آقای احمد رضا آشنا بشيم ؟ #blush #grin
    خااااااااک وچوک ! ويلی اين کامنت منو وقتی خوندی نقطه چين کن آبروريزی نشه ! #worried


  64. من همون آقای قد بلند مو قشنگ هستم …کی بود منو صدا زد ؟! #smug


  65. نازی در 09/08/03 گفت :

    نسترن جون تو اين بيماری نازک نارنجی ما تغذيه که جای خود داره حتی ترک ديوارم نقش داره!!#winking


  66. نانی در 09/08/03 گفت :

    وااااااااااای
    ويولت نگفتی!#brokenheart


  67. سمیه* در 09/08/03 گفت :

    سلام ویلی عزیزم
    اون ستاره را گذاشتم که با سمیه خانم قبلی اشتباه نشم.
    دیگه نزدیک بود کیبورد را روی مانیتور خرد کنم که بلاخره این پنجره نظرات باز شد،بی نهایت خوشحالم که بهتون خوش گذشته و بی نهایت لذت بردم که شبگیر و موسیو گلابی بلاخره تسلیم شدن ،دمشون گرم،هر چند در اربطه با رضا یزدانی باهاشون موافقم#winking
    و البته بی نهایت هم دلم سوزید که تهران نبودم که ببینمتون#brokenheart
    راستی حالا که رد آقا جیگره را زدی دعدتش کن وبلاگت تا همه باهاش آشنا بشیم،اما بهش نگو چند نفر ندیده پسندیدنش#laugh
    _______________________________________
    شیطنتم باز گل کنه دعوتش می کنم#winking


  68. سميه در 09/08/03 گفت :

    وااااای
    اینقدر با این اینترنت درگیر بودم که یادم رفت، بی نهایت هم خوشحالم که بهتری، به نظرم اونقدر تو با دونه دونه سلول هات برای خوب شدن حرف میزنی و حرفات براشون شیرینه که دیگه اعتنایی به دارو ها نمیکنن#heart و مطمئنم که تو موفق میشی
    ویلی احمد رضا کیه؟


  69. شاهرخ در 09/08/03 گفت :

    درود
    می تونم بپرسم چرا میزان دارو رو بدون مشورت با پزشک افزایش دادی ؟
    این دارو های که شما مصرف میکنید مثل قرص سردرد نیست که یک ذره اش مشکلی ایجاد نکند .
    وقتی دارویی به صورت خود سرانه مصرف شود مواد شیمیایی موجود در ان به جایی از بدن که حساس است ( در هر فردی فرق دارد) وارد می شود و باعث عارضه و بیماری درازمدت در فرد می شود . در کشورهای مانند امریکا در صورت مصرف خودسرانه اگر بعد از ایجاد عوارض بیماری به بیمارستان مراجعه کنید بعد از درمان ، سازمان بیمه درمانی می تواند از شما شکایت کند و شرایط بیمه نامه شما را مورد تجدید نظر قرار دهد که در نوع خود فاجعه است .
    با این حال کشور ایران دومین کشور پرمصرف دارو در جهان است و تقریبا 51 درصد دارو ها بدون مشورت پزشک مصرف می شود . ( مبارکمان باشد)
    مثلا در کشور ما استامینوفن بسیار مصرف می شود در حالی که بنا به تحقیقات دانشگاه هاروارد این دارو در دخترهای جوان 90 درصد باعث ایجاد فشار خون می شود . حتی بنابر یک تحقیق استفاده مکرر از داروهای رفع گرفتگی مجاری بینی باعث بیماریهای قلبی در خانم ها می شود . و از علل ایست قلبی در خانم های مسن می باشد . حال خودتان تشخیص بدهید که مسکن های دیگر چه عوارضی خواهند داشت .
    —-
    در این سایت می توانید با برخی از دارو ها و تاثیرات انها اشنا شوید .
    http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=66175
    ——
    _______________________________________
    شاهرخ جان من سر خود مصرف نکردم
    دکتر بهم گ5فته بود بسته به حالت تا 125 میلی می تونی دوز دارو رو بالا ببری ولی من بالای 25 معلق میشم


  70. احمدرضا در 09/08/03 گفت :

    #surprise ويولت چه خبره اينجا !!!!#laugh
    من اول کامنتای اينجا روخوندم .بعدش رفتم کامنت مر مر رو خوندم.اميدوارم بتونيد چهرمو تصور کنيد که چشام درومده بود.#laugh
    يکی هم به جای اينجانب کامنت گزاشته .که من تکذيب ميکنم.
    من بقیه اتفاقات پیش اومده رو ای میل میزنم
    #grin
    اگه مرمر دختر داشت .سريعا به خواستگاريش ميرفتم#grin


  71. استراحت کن عزيزم …..
    هرکی جای تو بود با اين همه انرژی که اين چند روز مصرف کردی از پا در ميومد ! #kiss
    زود زود زود خوب بشی عزيزم#heart #kiss


  72. منم زير ۲۵سالم !!
    ولی نميدونم چرا اون آقا موو بلنده چشم منو گرفته Big Smile‌!
    ويلی بايد با هم کنار بيايم Big Smile))))


  73. احمدرضا در 09/08/03 گفت :

    #surprise ويولت چه خبره اينجا !!!!#laugh
    من اول کامنتای اينجا روخوندم .بعدش رفتم کامنت مر مر رو خوندم.اميدوارم بتونيد چهرمو تصور کنيد که چشام درومده بود.#laugh
    يکی هم به جای اينجانب کامنت گزاشته .که من تکذيب ميکنم.
    من بقیه اتفاقات پیش اومده رو ای میل میزنم
    #grin
    اگه مرمر دختر داشت .سريعا به خواستگاريش ميرفتم#grin


  74. احمدرضا در 09/08/03 گفت :

    هه هه.اون که همون موسيو گلابيه خودمون بود…
    کمک من جو گير شدم…روم به ديوار#laugh


  75. سید خندان در 09/08/03 گفت :

    خب زدی بچه مردمو لت و پار کردی
    زقل قورت (زغل غورت؟ زقل غورت؟ زغل قورت …) کرد!


  76. سید خندان در 09/08/03 گفت :

    این چند وخ نبودم و امتحان داشتم
    چیکار کردی با خودت ویولت؟
    #sad


  77. سینا در 09/08/03 گفت :

    هشتم مارس مبارک #flower


  78. هادی در 09/08/03 گفت :

    دلايلي که باعث مي ش