اولين طعم

مزه اولين بوسه زندگيم رو هيچ وقت يادم نميره هرچند خنده داره اسم بوسه روش گذاشتن، يه ماچ ماچ بازي بپچگانه ولي مزه اش خوب بخاطرمه شور شور بود. هيچ وقت ديگه چنين مزه ايي رو تجربه نکردم… بوسه هم بوسه هاي قديم شور و پرحرارت.


نظرات شما


  1. گيتی در 09/14/03 گفت :

    هيچکی يادش نمی ره#tongue


  2. راما در 09/14/03 گفت :

    الهيييييييييی
    حالا کی بود بوس دهنده؟ از بر و بچ مهدکودک يا همسايه يا فاميل
    ولی هر چی بود که خوب توی ذهنت مونده#flower


  3. نگین در 09/14/03 گفت :

    چند سالت بود؟
    ________________________________
    دیگه بماند#grin
    فقط بدون تو سن ماچ ماچ بازی بوده


  4. اصلا بعضی چیزا فقط قدیمیش خوبه.#grin


  5. فريبا در 09/14/03 گفت :

    واقعا” هيچ وقت از ياد آدم نمي ره


  6. تـــرانه در 09/14/03 گفت :

    نکنه بوسه اش با اشک همراه بوده که مزه شوری می داده ؟!#grin
    ________________________________________
    تعبیر تو که خوب و رمانتیکه
    یه بنده خدایی گفت احتمالا با ا** دماغ قاطی بوده#sick
    #laugh


  7. ژول در 09/14/03 گفت :

    من فکر کنم تو اون سن جنسیت خودم رو هم نمی دونستم!!!
    چه جالب که یادتونه


  8. اصلان در 09/14/03 گفت :

    #grin #winking #grin
    #flower #flower


  9. غسالخان در 09/14/03 گفت :

    چرا همه ميگن شورش خوبه… من ترشش رو دوس دارم…بوسه ترش از دخترای ترش ( منظورم ترشيده اينا نيستا )#grin


  10. سانی در 09/14/03 گفت :

    #laugh


  11. اسوه در 09/14/03 گفت :

    سلام دوستم میگم تا بحال کار درمانی رو امتحان کردی ، من خواهرم رو میبردم بیمارستان فیروزگر واسه کار درمانی ، خیلی روش اثرات مثبتی داشت اگه خواستی خبرم کن که معرفیت کنم میدونی دکتر خواهرم میگفت بهتره اول از کار درمانی شروع بشه بعد برن سراغ فیزیتراپی
    یه چیزهایی میداد گاهی به پاش ببنده و ….. خواستی خودتم میتونی اطلاعات بگیری
    و اینکه بهار هم خوبه چون تا جایی که من میدونم دانشجوها دلسوز ترن ولی تابستون کارکنان بیمارستانن من یکی از بچه های اونجا رو خوب میشناسم
    ببخشید زیادی نوشتم سال نو پیشاپیش مبارک اینم شماره موبایلمه ****
    ______________________________________
    منم الان با حرکت درمانی شروع کردم
    بیمارستان فیروزگر یا بهاربهم خیلی دورن
    کلی هزینه آژانس میشه


  12. رز در 09/14/03 گفت :

    #rolling #rolling


  13. تـــرانه در 09/14/03 گفت :

    من هم می خواستم بگم با اون قاطی شده و حتما تو مجبورش کردی اونم با اشک و آه و اون يکی دیگه ماچ ماچ بازی راه انداخته و شور بووده اما گفتم نگم بهتره !#grin
    چقدر هم خودم رو کنترل کردم و نگفتم !
    #silly
    _________________________________
    #laugh
    اینجوری که من خیلی خبیث میشم بچه رو بزور مجبور کردم ماچم کنه#laugh


  14. نگار در 09/14/03 گفت :

    سلام خسته نباشيد
    تبريک واسه اولين حق التحرير زندگيتون..
    نوشته هاتون اونقدر شيرينه که واقعا جای حق التحرير هم داشت!!!
    بوسه ی شور؟ چه جالب!!
    ادمايی که خيلی چيزا هارو حس ميکنن و حسشون هم درسته به نظر من خيلی عذاب ميکشن..يه جوايی خيلی بده!! درک ميکنم!! مامان منم همين جوريه!! اما من به شدت اون نيستم#grin
    _____________________________________
    من که نفهمیدم چی گفتی!!


  15. گلی در 09/14/03 گفت :

    سلام
    حالا به مزش چيکار دارين اين وسط حالا شوريه هرچی بوده بوس رو بچسب #rolling
    _________________________________________
    آره اون و چسبیدم فقط موندم چرا دیگه شور نیست#tongue


  16. سینا در 09/14/03 گفت :

    اونوقت شرح ما وقع رو با یک بزرگتر مورد اعتماد در میون گذاشتی احیاناً؟ #thinking #grin
    ______________________________________
    اون موقع خودم واسه خودم رفع و رجوعش کردم و شدم اینی که الان هستم#grin
    ولی سالها بعد پیش کشیش اعتراف کردم#laugh


  17. تـــرانه در 09/14/03 گفت :

    خوب ديگه خودتو لو دادی عزيزم #grin
    ولی جدی راست ميگی کاش همه چی همون دنيای کوچيک بچگی هامون بود؛ ساده؛ بی آلايش ؛ بی دغدغه … کاش بر می گشت.
    من حتی حس می کنم غذا هايی که می خورم هم طمع و مزه ء اون موقع ها رو نداره ديگه چه برسه به عشق و احساس و خاطره هامون!


  18. نرگس در 09/14/03 گفت :

    ^.^ منم سعی مس کنم یادم نره^.*


  19. رضا در 09/14/03 گفت :

    اه اه اه بدسليقه Big Smile))‌فقط شيرينش خوبه Big Smile)
    ________________________________________
    شما احیانا منظورتون طعم شیرین بیان نیست که!!!!


  20. مژگان در 09/14/03 گفت :

    احتمالا اون شوری بخاطر ریزش اب بینی نبوده ؟#thinking


  21. niki در 09/14/03 گفت :

    اما من بوسهای فعلیم رو بیشتر دوس دارم و راستش اصلا بوسه اولیه و ثانویه و اینها یادم نیست#laugh
    _____________________________________
    ای سیاستمدار#winking


  22. سمیه در 09/14/03 گفت :

    منم خوب یادمه !
    مزه چند تا مو که از محسناتشون تو دهنم جا مونده بود#laugh
    چطوری الان؟خوش میگذره ؟حتمن میگذره که یاد ماچ ماچ بازی افتادی؟
    _____________________________________
    یا خدا چیکار کردی؟ بدبخت و ریشاش و کندی؟#surprise
    بهت بگم حال جسمیم از همیشه بدتره،باور می کنی؟…باید یه جورایی فراوش کرد نه؟


  23. به به#winking


  24. گلاره در 09/14/03 گفت :

    #eyelash #winking #smug اولين بوسه خيلی کيف داره #smug #smug #smug #eyelash #eyelash #winking #winking #grin #grin #kiss #kiss


  25. چنگود در 09/14/03 گفت :

    شديدا موضوع کم آوردی زدی تو خط خاطرات ماچ و ماچ بازی#tongue


  26. ساتين در 09/14/03 گفت :

    احتمالا هر دوتون قبلش پفک نمکی خورده بوديد
    #grin


  27. ساتين در 09/14/03 گفت :

    من خيلی پاستوريزه بودم
    نميگم سن اولين بوسه ام چی بوده چون احتمالا از نسل دايناسور های منقرض شده هستم
    اما خدائيش بوسيدن بلد بودن می خواد و تو اولين بوسه اصلا آدم بلد نيست
    راستيتش من تو اولين بوسه فقط نگران بهم خوردن آرايشم بودم و به محض اينکه طرف روشو کرد اون ور من آينه در آوردم ببينم ماتيکم پاک شده يا نه
    بعد هم در اولين فرصت به دوست صميمی و محرم رازم اعلام کردم : واقعا که اين کارها همش قاتل زيباييه
    #nottalking
    اينم اضافه کنم بدونيد چقدر ناشی بوديم دوتامون
    بعد از اولين بوسه من تا دوروز نصف لبم کبود بود و برای استتارش خيلی مصائب تحمل کردم
    #worried
    _________________________________
    مطمئنی اون اسمش بوسه ست نه…؟


  28. تاثيرگذار ترين اتفاقات توی زندگيه آدما هميشه اولين‌ها هستن! چه تو اتفاقات بد چه تو اتفاقات خوب…


  29. مهدی در 09/14/03 گفت :

    سلام خانومی امیدوارم که خوب باشی ، این مطلبت منو کلی دگرگون کرد راست میگی آره خیلی بویه خوبه با هر طعمی بوسه هی که همراه با عشقو علاقه باشه الان تو چشمام اشک جمع شده میدونی بخاطرچی؟ به خاطر طعم بوسه ای که هنوز نچشیدم و شاید هم هرگز هرگز هرگز نشه ….#worried
    ولی تو همیشه فردایی
    ________________________________________
    اگه قراره نشه، فمون نشه بهتره


  30. پارميدا در 09/14/03 گفت :

    سال خوبی داشته باشی خانومی…همچو گاو پر از شير و گوشت و ماست و ….#flower


  31. hotblueX در 09/14/03 گفت :

    اولین بوسه . و در اولین عشق هم ؟
    بلینکیم ویولت عزیز ؟ دوست دارم نظرت رو دریاره خاطرات یک کلاغ هم بدانم . قبلا هم دعوت کرده بودمت ولی خب گرفتاری و … امیدوارم که هر روزت بیشتر از روزهایی باشد که پشت سر می گذاری


  32. ... در 09/14/03 گفت :

    سلام خانم ویولت
    وای چه پست قشنگی بود! چقدر در لفافه و پنهانی احساسات‌تون رو بیان می‌کنید! چقدر محجوب و خجالتی! چه شوری شیرینی!
    من تازه خواننده‌ی این وبلاگ شده‌ام و همین امروز آرشیوتون رو خوندم و به نتایج ذیل رسیدم
    ۱- چقدر این جناب موسیو گلابی آقا هستند!تئوری‌های شطرنجش حرف نداره! واقعن داشتن چنین دوستانی نعمت است، من صمیمانه بهتون تبریک می‌گویم.
    ۲- چقدر سلیقه‌ی موسیقی‌یایی شما و لیلا خانم و ترانه جان زاقارت است! آخه من نمی‌فهمم که کجای صدای «بریدن شیشه با اره برقی » قشنگه که شماها اینجوری سنگ آن پسرک اجق وجق انکروالاصوات را به سینه می‌زنید! تیپش هم که آدم رو یاد نوچه‌های مرحوم شعبان استخوانی می‌اندازد!
    ۳-این مرمرجانتان هم که دوست خوبی است، به خصوص عجب قد و قواره‌ای دارد!اما از آنجا که خداوند هیچ گلی را بدون خار نیافریده است، تمام خارهای عالم را به زبان ایشان داده!!! راستی از طرف ما هم تولد پسر گلشان را تبریک بگویید و امیدوارم سال آینده،مرمرجان بی‌خیال دفتر نقاشی شوند! آخه شنیده‌ام چندین سال است که ایشان به همه سفارش می‌کنند تا برای تولد پسرکشان دفتر نقاشی بخرند!طفلک پسرک! حتی اگر رامبراند هم شود، باز به اندازه‌ی یک پیکاسو شدن، دفتر اضافه دارد!
    ۴- خانمنقشونگار که جای خود دارد…
    شنیده‌ام پسرکی ۲۵ ساله دارد که علاوه بر داشتن کمربند سیاه کاراته، گه گداری وبلاگ هم میخواند! لذا احتیاط واجب است که بیشتر تعریف ننماییم!
    ۵-شراره خانم ملقب به شری کماندو!
    آخرین عملیات کماندویی‌اش مربوط به فرار پنج ثانیه‌ای از کنسرت رضا یزدانی بوده!
    ۶- ممدقلی‌میرزا ملقب به الیا!!! که روزهای آخر عمرش رو می‌گذرونه و به زودی توسط خود بنده به دیار باقی شتافته خواهد شد!
    در مورد بقیه‌ی دوستان هم بماند! به خصوص آن آقایی که بعضی از شب‌ها گیر است!
    راستی از ایشون خبر ندارید؟ پسر معقول و دوست‌داشتنی‌ای به نظر میاد!واقعن نگرانش نشدید؟
    خب چرا نگران نشدید؟
    پس کی می‌خواهید نگرانش بشوید؟
    چرا نگرانش نمی‌شوید؟
    آیا احیانن نمی‌خواهید نگرانش شوید آیا؟
    خب با زبون خوش نگرانش بشوید دیگر!
    پ.ن: تابلو نیست که من کی هستم! هست!!؟
    ________________________________________
    ببخشید تابلوش سه بعدی نیست احیانا؟


  33. ليلا در 09/14/03 گفت :

    من هم طعم اولین بوسه را خوب یادمه، مخلوطی از طعم و بوی آدامس و آبجو و توتون. از اون روز به بعد بود که تصمیم گرفتم از جریان بوسیدن سر دربیارم#grin
    _______________________________________
    پس سن بالا بوده که آبجو و توتون هم قاطیش شده
    نه بابا زمان من بوی سرلاک میداد و شیرخشک#grin
    من هل بودم زود شروع کردم!!!!!!


  34. juju در 09/14/03 گفت :

    پس یعنی من خیلی باید شوت باشم که اصلا بوسی در کار نبود ه چه برسه به طعمی #sad خب عیبی نداره من هنوزjujuهستم هنوز وقت دارم مگه نه؟ یکی منو دلداری بده لطفا


  35. ليلا در 09/14/03 گفت :

    ببین کی اینجاس! غلط نکنم شبگیره:دی انگار بچه از کما دراومده، اما هنوز هم داره هذیون میگهBig Smile) خداییش ضربه‌هه خیلی کاری بوده#laugh


  36. ارزو در 09/14/03 گفت :

    موافقم باهات ولی نه تئ شوريش در اينکه ديگه هيچ وقت اون حس تکرار نمیشه#heart #kiss


  37. ... در 09/14/03 گفت :

    به ليلا خانم:
    نه خير! اصلن هم من شب‌گير نيستم! ايشون خيلی آقاتر از اين حرف‌هاست!
    آبجی! فکر می‌کنی اگر تو رو هم مثل يه بچه گربه می‌انداختند زير تشت مسی و دو ساعت با پتک می‌کوبيدند روی تشت، حال و روزت بهتر از من ميشد!!؟ ده روزه دارم سعی ميکنم که فقط اسم خودم يادم بياد!!!
    __________________________________________
    برمنکرش لعنت که ایشون اصن با شما بینام و نشون قابل مقایسه نیستند#winking
    ایشون بالای 100 کیلوه شما چی هان؟هان؟


  38. جــــــــــــــــــــــــــانم؟!!!#eyelash


  39. نگار در 09/14/03 گفت :

    ما که در عنفوان سن ماچ ماچ بازی بايد هی نيگا کنيم و هی تئوري و زاویه گردن و تایم نرمال حفظ کنیم !! بعد هی ميگن مفهومی ياد بگيرين ! سيستم آموزش کاربردی ! آخه بابا جان من کو مجال امتحان عملی؟! #sad


  40. نسترن در 09/14/03 گفت :

    اون بوسه ها چون با ترس ولرز و قایم باشک بازی بود خیلی می چسبید .#grin تازه اون بچگی وصداقت هم قاطیش بود .


  41. شاهرخ در 09/14/03 گفت :

    درود
    لحظه‌ای که ویولت کوچولو ما ان شازده کوچولو ( پدر سوخته) را بوسیده ، باید چیزی شبیه این عکس می بوده .
    http://xs136.xs.to/xs136/09063/6219.jpg
    به قول جناب حافظ (ره)
    « غیرتم کشت که محبوب جانهی لیکن
    روزو شب عربده با خلق خدا نتوان کرد»
    ________________________________________________
    #flower
    وااااااااااای چه عکس خوشگلی
    تخمین سنیش فکر کنم یه کمکی بیشتر باشه#grin


  42. امير در 09/14/03 گفت :

    #kiss …#sick ….#angry …


  43. دختره در 09/14/03 گفت :

    من هیچ وقت ماچ ماچ بازی بچگانه نکردم#sad چقدر پیشرفته بودی ویلی جونم#kiss


  44. من هم ميخوام
    به من هم می دی؟
    ___________________________________________
    بچه درست و کامل حرف بزن اینجا زن و بچه رد میشه دهه


  45. امير در 09/14/03 گفت :

    ما که هنوز اولين بوسمون(که حقیقتا بشه بهش گفت بوس) رو دشت نکرديم….خدايا برسون يه بوس ترش و شيرين….حالا شور هم بود قبوله..تو فقط برسون…آره…اشکال نداره…پيرزن هم قبوله…


  46. امير در 09/14/03 گفت :

    چی شد ياد اولين بوسه ی زندگيت افتادی؟#thinking
    _________________________________________
    فضول و بردن جهنم….هان چی گفت؟#grin


  47. آسمان۱ در 09/14/03 گفت :

    کيه که طعم اولين بوسه رو فراموش کنه؟تو ميگی شور،من ميگم شيرين مثل عسل#winking


  48. سپیده در 09/14/03 گفت :

    چرا شور؟
    شوری اشک بود يا عرق؟
    شايدم شوری پفک نمکی؟#winking


  49. پريا در 09/14/03 گفت :

    حتما داشتين گريه ميکردين که طعمش شور بوده!
    _____________________________________
    بالا هم گفتم احتمالا دماغمون آویزون بوده طعم دارش کرده‍‍!!!!


  50. سلام بانو ویولت!
    این کامنت ربطی به پستتان ندارد، نه این‎که بی‎ربط باشدها اما به هر حال خجالت می‎کشم در مورد این‎جور پست‎ها نظر بدهم! مثلاً اگر بگویم به نظر من اولین بوسه‎ام خیلی شیرین بوده حتماً می‎گویید رفته‎ام هندوانه‎ای را ماچیده‎ام یا یک چیزی در همین مایه‎ها!! آدم با شما که نمی‎تواند جدی حرف بزند، فوراً دست می‎گیرید و می‎کنید یک بهانه برای دست انداختن من!!
    حالا از این حرف‎ها بگذریم که یک مسأله‎ی مهم‎تری اتفاق افتاده! یک مسأله که چه عرض کنم، در حقیقت دو مسأله اتفاق افتاده!!
    اول این‎که در کامنت‎هایی بالا دیدم بالاخره یک نفر نگران آن آقایی شده که شب‎ها گیر است! واقعاً کجاست این شب‎گیر مهربان و دوست‎داشتنی؟ خیلی پسر محشری‎ست به خدا! البته هر گلی یک خاری دارد همان طور که همان آقا یا خانم بالاتر اشاره کرده! و گل بی‎خار خداست!! خار ایشان البته به صورت پنهانی‎ست، که همانا مویشان است!!
    برایشان اتفاقی افتاده؟ چیزی شده خدای نکرده؟! البته دورادور شنیده‎ام بعد از شب کنسرت، در مغزشان سگ‎ها رژه می‎روند! به هر حال اگر یک وقت خبری ازشان شد بگویید دلمان می‎خواهد زودتر به آغوش اسلام بازگردد!!
    دوم این‎که چند دقیقه پیش به سمت شرکت در حال حرکت بودم، زیر پل سید خندان و در زیر باران یک فقره داف دیدم! البته بهتر است بگویم دو فقره داف!! اولی‎شان آقای کارگردان بودند (که شما می‎شناسیدشان!) و دومی هم گویا نامزد یا دوست دختر یا همسر ایشان بودند! به هر حال آن‎چه مشخص است این بود که خواهر یا مادر ایشان نبودند! چون آدم با خواهر یا مادرش این‎جوری رفتار نمی‎کند، آن هم در زیر باران!!! یک‎هو یاد شما و خوانندگانتان افتادم تا دیدمشان! گفتم بیایم این‎جا شرح ماوقع را بگویم تا احیاناً اگر دوستان روی ایشان به عنوان یک case حساب مي‎کردند ديگر نکنند و به همان احمدرضا بچسبند تا اغفال نشده!!
    زياده عرضی نيست … لطفاْ باز هم کامنت‎های این دوستانی را که از من تعریف می‎کنند منتشر کنید! می‎دانم که روزانه چندصد کامنت از این دست دارید و تأییدشان نمی‎کنید! من باز هم از آن کامنت‎گذار ناشناس تشکر می‎کنم و با صدای بلند اعلام می‎کنم که شب‎گیر جان دوستت دارم! (این آخری ربطی به آن کامنت‎گذار نداشت، همین‎جوری گفتم!!!!)
    توضیح اضافه برای خوانندگان:
    ۱. آقای کارگردان همان آقایی‎ست که موهای طلایی بلندی داشت تا کمر و در کنسرت استاد یزدانی در جوار خانم ویولت نشسته بود و تمام چشم‎ها را به خود خیره کرده بود!
    ۲. احمدرضا همان آقایی‎ست که در کنسرت استاد یزدانی در جوار من نشسته بود و روزی تمام چشم‎ها را به خود خیره خواهد کرد!!! تا باد چنین بادا!!
    ____________________________________________
    گلابی جان ایشون یعنی شب گیر احتمالا هنوز تو آغوش اسلام گیر کردن و بیرون نیومدن که پیداش نیست#winking
    اون جیگر اگه دوست دختر نداشت باید به بعضی مسائلش شک میشد
    ولی از آنجاییکه معلومه ماشین نداره که زیر بارون واستاده من انصرافم رو اعلام می کنم!!!!


  51. ليلی در 09/14/03 گفت :

    ويلی جون عزيزم يه خورده شب گير رو تحويل بگيررررررررررررررر
    گناه داره طفلک#heart
    _________________________________________
    از اون بابت ایشون تحویل دونشون پره#winking


  52. ویولت
    این رو خوندم
    گریه ام گرفت
    گریه
    گریه
    مزه ای داره اولین بوسه و خدا نکنه آخرین بوسه….ناباورانه …حسی زیر پوستت رشد میکنه …میره توی مغزت…هنو.ز دوستش داری؟…مهم نیست کی؟….گاهی اوقات اون قدر تنها میشم میگم کاش خدا میتونست بغلم کنه ببیوستم…..برعکس ظاهر شر و شورم…اون روز توی سفارت یه پسره بهم گفت ببخشید خیلی وقته میخوام یه سئوال بپرسم:؛ گفتم بل؟
    گفت :؛ شما سر تمرین تئاتر هم همین جور لبخند میزنید و شادید؟؛
    عذا گرفتم…مردم چقدر زود باورند و ظاهر بین
    گفتم :؛ میخوای الان بزنم زیر گریه که بفهمی خنده ام هم بی خودیه؟؛
    گفت :؛ بزن ببینم؛
    زدم زیر گریه
    حالا گریه نکن کی گریه کن
    گفتم خدا لعنتت کنه …..فلانی…که همه ی مزه هات یادمه…..
    ویلی اون لینک اگه از طریق وب تو گداشته میشد بد نبود ها!….ببی خیال تو وامید یه کم دیگه دوستم ندارید؟و.و…………………..خیلی تنهام……
    ______________________________________
    باور می کنی من خودم چندین روزه ندیدمش اسفندماه و همه گرفتار
    اینقدر حساس نباش دخترک#kiss


  53. زليخا در 09/14/03 گفت :

    #applause


  54. سانيا در 09/14/03 گفت :

    ولی کلا يواشکی بودنش از همه چيز بيشتر بهش طعم ميده
    من اولين بار اين طعم عسلی رو زير بارون چشيدم
    يادش بخير زير بارون چقدر راه رفتيم و گفتيم و خنديديم و در لحظه خدافظی بوسيد من رو و از خجالت فرار کرد!!!!!!!
    از اونن زمان چند ساااااااال گذشته ولی ديگه نميدونم چرا فرار نمی کنه !!!!#laugh
    ___________________________________________
    دلت میخواد فرار کنه؟
    بودنش قشنگتره ها


  55. آيلار در 09/14/03 گفت :

    راست ميگيا الان که فکر می کنم مزش شور بود#rolling
    راستی يه سری به من بزن#heart


  56. یاسمن در 09/14/03 گفت :

    نکنه به جای دهن دماغو بوس کردی که ميگی شور بود؟#rolling


  57. نازلی در 09/14/03 گفت :

    میدونم به پستت ربطی نداره ولی فکر کنم مهمه.
    عمو پورنگ وماجراشو حتما شنیدی،بخاطر ذات برنامه واینکه مخاطبینش بچه ها هستن و پاک و صاف و صادقن ،دچار مشکل شده.
    یه بار از عادل فردوسی پور حمایت کردیم ….
    حالا فکر کنم عمو پورنگ نیاز به پشتیبانیه جامعه داره.
    عمو پورنگ فردوسی پور بچه هامونه.
    ویولت عزیزم هر طور صلاح میدونی مطرح کن.
    __________________________________________
    فکر نمی کنم موضوع مهمی باشه
    منم در موردش خوندم و فکر کردم یه عادل دیگه درست شد
    ولی همین چندروز قبل باز برنامه اش رو دیدم پس قضیه به اون حادی هم نیست


  58. دلا در 09/14/03 گفت :

    ميگم قبلش چيپسی پفکی چيزی نخورده بودين؟ طعم بوسه رو ميگم#grin


  59. هانيل در 09/14/03 گفت :

    هميشه طعم اولين ها به ياد آدم ميمونه و خوش طعم هم ميمونه ولی اينی که گفتی چند سالگی بوددددددددددد؟؟؟؟؟


  60. hotblueX در 09/14/03 گفت :

    يه جواب بذار برا کامنت قبليم و کلمه ی بيشتر رو در جمله ی آخر بهترش کن . چی ام نوشتم .
    چند بار خوندی و نفهميدی ویولت عزیز ؟ خوندن . نه اینکه فقط یه نگاه بکنی چون خاطرات يک کلاغ رو نمي شه اونجوری خوند .
    و اين يعنی اينکه لينک بی لينک ؟
    ما که در هر صورت اين کار رو می کنيم ولی لينک خاطرات يک کلاغ هم اينجا خوشحالمان می کند #winking
    _____________________________________
    حرجی به شما وارد نیست…من حوصله ام کم شده#winking


  61. آسمان۱ در 09/14/03 گفت :

    معلومه خدا رو شکر حال شبگير خوبه.والا ما که نگران شديم خيلی هم شديم اما کسی تحويل نگرفت#angry
    ___________________________________
    خودش حتما متوجه توجه و محبتت شده#grin


  62. رها در 09/14/03 گفت :

    من که ۲۱ سالمه هنوز چنين تجربه ای ندارم!!!!!!!!!!!
    خودمونيما فکر کنم خيلی ضايع بید.بايد هر چه زودتر اين کارم تجربه کنم


  63. ويولت در 09/14/03 گفت :

    به کاملیا در کامنت خصوصی اش
    ببخشید!!!#surprise من کی شماره موبایل خواستم؟؟؟؟#thinking


  64. درنا در 09/14/03 گفت :

    تو بوسه گفتی و کردی کبابم!#worried دلم خواست….اولی و آخريش!


  65. سلاممممممممممممSmile
    اون اولين بوسه تکرار نشدنيه انگار


  66. افسون در 09/14/03 گفت :

    ای جان-عزيزم
    عاشق اين صافی تم.
    مدتهاس وبلاگتو ميخونم اما اولين باره که نظر ميذارم
    ديگه در برابر اين همه /صداقت/نتونستم چيزی نگم.


  67. پریناز در 09/14/03 گفت :

    حالا چرا شور بود؟!!!! #thinking


  68. نيلو در 09/14/03 گفت :

    واسه من آخرياش بهتره و به ياد موندنی تر! البته به حافظم شک نکنی ها!!#tongue


  69. نازلی در 09/15/03 گفت :

    امیدوارم همینی که میگی باشه.
    و این هفته اخرین برنامش نباشه.


  70. مدوسا در 09/15/03 گفت :

    ويلی جوننننننننن چه چيز جالبی گفتی هاااااا. واقعا که ادم يادش نميره #heart #heart اخی. شور بود؟؟ #grin #hug


  71. نساء در 09/15/03 گفت :

    ن که از طعم شیرینی تو هیچ زمینهای خوشم نمیاد از جمله بوس
    همون شورو ترجیح میدم#eyelash


  72. سميه* در 09/15/03 گفت :

    سلام ويلی جونم
    چند روزی نيومدم نت ولی به يادت بودم و برات دعا می کردم. تو رو خدا زود خوب شو عزيزم
    .
    .
    من که خيلی سرتق بودم به اين راحتی بوس نمی دادم #grin #winking


  73. سميه* در 09/15/03 گفت :

    ويلی جونم از شبگير خبر نداری؟
    بعد از کنسرت ديگه خبری ازش نشده …به نظرم یا رضا يزدانی يه بلايی سرش آورده یا واقعا حضور در این کنسرت ناک اوتش کرده #worried


  74. آی دا در 09/15/03 گفت :

    الان من يه عالمه حسوديم شد … از يه طرف ديگه تو سن ماچ ماچ بازی نيستم از يه طرف ازين خاطرات ندارم لا اقل دلم و باهاش خوش کنم … گمونم بايد برم دنبال يه دوست قديمی بگردم ايد خدا خواست و اصالت خودش و حفظ کرده بود
    !
    #grin


  75. نیلوفر در 09/15/03 گفت :

    شیرینی اولین ها همیشه ماندگاره #smile


  76. برداشت بدی نباید پیش بیاد، اینجا بحث لب خوشمزه و اینها بود، خوب من هم دلم می‌خواد!


  77. مد و فشن در 09/15/03 گفت :

    سلام خدمت مدیر وبگاه
    وبلاگ مد و فشن مایل به تبادل لینک با وبگاه شما می باشد
    در صورت تمایل می توانید از طریق نظرات من را مطلع کرده ابتدا لینک شوید بعد لینک وبلاگ را در وبگاه خود قرار دهید ، یا اینکه وبلاگ مد و فشن را لینک نموده سپس من را مطلع سازید تا در کمتر از 12 ساعت لینک شما در وبلاگ قرار دهم.
    آدرس وبلاگ : http://www.chicbrand.blogspot.com
    عنوان : مد و فشن


  78. دلکوک در 09/15/03 گفت :

    از لثه اش خون ميومد؟!#tongue #heart


  79. دلکوک در 09/15/03 گفت :

    چه جالب ! منم لبم بعد از اولين بوسه تا چند روز کبود بود! ولی موقع بوسه اصلا احساس درد نکردم…اصلا نفهميدم چطور گذشت…خدايا چقدر اون روز دوره…


  80. فرزام در 09/15/03 گفت :

    واسه من بوی شیر خام بود. نمی دونم این بو از کجاس و چرا، ولی یکی دو جا خوندم که نویسنده های مرد اینو نوشته ان که بدن دختری که بغل گرفتن و می بوسن بوی شیر خام می ده. هیچوقت دیگه لذت اون بو تکرار نشد. انکار که بکارتی باشه که ازاله می شه.


  81. کورال در 09/15/03 گفت :

    #kiss


  82. اليار در 09/15/03 گفت :

    به رها سلام ناراحت نباش .از قديم گفتن ماهی رو هر وقت از اب بگيری تازست من از ديدن کامنتت واقعا ناراحت شدم من خيلی علاقه دارم اگه کمکی از دستم بر بياد برای دوستام انجام بدم #winking


  83. راحله در 09/15/03 گفت :

    سلام ویلی جون
    مرسی به یادم بودی. جمله اون خانم پیره هم خیلی تاثیر گذار بود. فروغ انسان خاصی بود. قدیس به کی می گن؟ چرا خوبان زود می میرند؟ ممنون عکس گذاشتی از ارامگاه فروغ. می گم بزنم به تخته هزار ماشاالله خیلی خوشگل شدی. مراقب خودت باش
    سال نو هم پیشاپیش مبارک.


  84. پ در 09/15/03 گفت :

    #laugh


  85. اليار در 09/15/03 گفت :

    ويولت جان سلام
    خوش به حالت با اینکه شور بوده ولی ازش خاطره شيرين داری ما که از شانس بدمون اولين بوسمون کلی برامون گرون تموم شد #sad اخه تو اون لحظه جناب مرفی خودشون شخصا دنبال کارام بودن . راستی ويولت جان یه پیشنهاد خواستی از اين پست ها بذاری يه علامت +۱۸ بذاری بد نيست #winking


  86. saeid در 09/15/03 گفت :

    با سلام و خسته نباشید . همسر بنده دارای مشکل ام اس است و ما برای مسافرت های با اتومبیل مشکل داریم . و بدنبال اتومبیلی هستیم که در داخل ان امکاناتی از قبیل دستشویی تعبیه شده باشد . خیلی ممنون میشم بتونین در این مورد اطلاعاتی بدین . بازم بهتون سر میزنم
    _______________________________________
    متاسفم کمکی از دست من بر نمیاد
    منم چنین مشکلی دارم ولی با بردن توالت فرنگی سیار برای توالتهای عمومی یا استفاده از قرص… سعی کردم مشکل رو کمرنگتر کنم


  87. raha در 09/15/03 گفت :

    من که بچه مثبت بودم قبل از عماد کسی زی مثل یه ببانبوسيد اولين لبی که عماد ازم گرفت برام کابوس بود چون هيچ علاقه ای بهش نداشتم فقط قسمت با مزه اش اين بود که قبلش گفت:اجازه می دی لبتو ببوسم؟ منم گفتم باشه!بعد ديگه ول نکرد ومن مثل بز وايساده بودم.گفت:حداقل لباتو تکون بده!بعد من مثل يه بازی اجباری لبامو هی بازوبسته کردم….بعدها لب گرفتنهاش شد اغاز عشق .بازی و آشتی و …(چه بی جنبه م من !)
    ________________________________________
    به خودت ربط داره
    ولی من اگه جای تو بودم یکی از قشنگترین و ناب ترین خاطره های زندگیم رو با این عبارات نه چندا دلچسب شرح نمیدادم


  88. شب‌گير در 09/15/03 گفت :

    سلام خانم ويولت
    به به! می‌بينم که دوستان صفايی راه انداختند! محض اطلاع ما اين دفعه هم از مکر شما جان سالم به در برديم! بگذريم که اثرات سو‌ءاش حالا حالا باقی‌ست.
    ببخشيد که نگرانتون کردم!!!
    من اصلن قصد نگران کردنتون رو نداشتم!
    نميخواستم شما نگران شويد!
    اصلن این همه نگرانی برای چی؟؟؟
    _____________________________
    آرزو بر 40 سالگان عیب نیست#tongue


  89. رضا در 09/15/03 گفت :

    اي روزگاررررررررررررر


  90. نازی در 09/15/03 گفت :

    مهم اينه که جای بوسه يه نفر رو لبامون بمونه نه اينکه هر روز يه بوسه رو لبامون بشينه.
    راستی ويلی جون تو دست کاتوليکارم از پشت بستيا خوب غير مستقيم از همه اعتراف گرفتی!#winking
    ____________________________________
    نه بابا میزان اعتراف کم بود#winking