به سختی پنیر

آخرين تير ترکش چهارشنبه صبح از چله رها شد اونم زماني که رفتم رو ترازو خودم رو وزن کنم ببينم چيزي بهم اضافه يا کم شده؟
دستم رو از روي ميز اُپن برداشتم که وزن صحيحم نشون داده بشه و مامان هم خم شده بود تا شماره روي وزنه رو بخونه که … سرم گيج رفت و قبل اينکه مامان بتونه بگيرتم پخش زمين شدم.
زمين، زميني بود که هميشه مي خورم ولي اينبار فرق مي کرد و مملو از خشم بودم و عصبانيت که چطور وقتي فردي کنارم حضورداره نميتونه بگيرتم و زمين مي خورم… مامان هم وجدان درد گرفته بود بخصوص که آرنجم هم شَتَلق با صدا خورده بود رو سراميک و فقط شانس آوردم که جاييم نشکست ولي مامان! تو اون هاگير واگير که نتونسته بود من و بگيره انگشت کوچيکش گير کرده بود به من و به گفته خودش صدا! هم داده بود و حالا درد ميکرد … و همونجوري به ادامه کارش که تهيه ناهار بود ادامه داد… عصباني بودم ولي هراز چندگاهي حال انگشتش رو مي پرسيدم که مي گفت درد داره.
بعد ناهار اميد اومد دنبالم و بردم بيرون يک کم حال و هوام عوض شه ولي از بدو حرکت زدم زير گريه از استيصال و درد کمر و ناکارايي پاها … ولي انگار هيچکي توقع گريه من و نداره، انگار آدم آهنينم يا چي؟ بهم ميگه ني ني شدي؟ گريه مي کني؟
شب که برگشتم فهميدم انگشت مامان شکسته اونم از دوجا!!! و تا آرنج تو گچه.
حس گند و مزخرفي وقتي ببيني يکي فقط و فقط بخاطر تو آسيب ديده … خيلي حس گنديه.
بخدا منم يه موقع هايي مي برم و اينروزا جزو همون موارده…من نگفتم جون هرکي دوست داري من و بذار اسوه صبر و مقاومتت… توقع نکن منم يه آدمم درست مثل تو با همه حسهاي خوب و بد…بايد چندصباحي با خودم تنها باشم تا اين ملغمه ايجاد شده آروم بگيره و ته نشين شه…


نظرات شما


  1. سانی در 09/13/02 گفت :

    #sad دو هفته ديگه از گچ در مياد. اتفاقه ديگه افتاده تو خودتو ناراحت نکن #kiss


  2. ماندانا در 09/13/02 گفت :

    حق داری عزيزم و من کاملا درکت ميکنم


  3. Leon در 09/13/02 گفت :

    اي بابا ، اسوه هم ، اسوه هاي مقاومت قديم ، خوبي تهمتن؟ مهم دله انگشت كه چيزي نيست خوب ميشه


  4. گ در 09/13/02 گفت :

    صبور باش ويلی … موقته بازم قدرتت برميگرده #kiss


  5. سيما در 09/13/02 گفت :

    اون کسی که آسيب ديده مادره و مادر يعنی عشق


  6. اصلان در 09/13/02 گفت :

    #worried
    جزء گندترين اتفاقاته … آدم هرچقدر سعی کنه جلوی سرزنش درون رو بگيره باز با ديدن حال و روز اون آدم ، ميبينه نميشه .
    چه رسد به اينکه اون آدم مادرت باشه .
    ويولت ،
    تصويری که مردم از تو ميسازند يک مفهوم انتزاعی است که اصلا دلشون نميخواد تغيير کنه . تو به اين تصوير کار نداشته باش ، تغيير کن ، بشکن ، بيافت ، بلند شو ، گريه کن ، بخند .
    به هر حال ، اين تصوير بايد تابع تو باشه و نه تو تابع اون.
    #flower #flower #flower


  7. باران در 09/13/02 گفت :

    منم گاهی دچارِ این حس میشم.
    چه قدر بده که هیچکس گریه ی آدم رو نفهمه…. #sad
    من می فهمم و کاش پیشت بودم و بغلت می کردم تا هرچی می خوای گریه کنی و بغضت رو خالی کنی…
    من ویولت بودنت رو دوست دارم. ویولت آدم آهنی نیست ولی یه دختر فوق العاده ست.
    حتی الان هم که حالت خوب نیست بهترینی عزیزدلم #hug #sad #kiss


  8. منتظر ميمونيم#flower
    فقط زود خوب شو


  9. افسانه در 09/13/02 گفت :

    برای منم چند بار اتفاق افتاره ويلی جان ميفهمم چی ميگی
    ولی گذراس غم به دلت راه نده


  10. آسمان۱ در 09/13/02 گفت :

    وای که اين احساس رو چقدر خوب درک ميکنم.لمسش کردم.آدم بدترين احساس دنيا رو داره وقتی اينجوری ميشه.
    کی گفته تو نبايد گريه کنی؟کی گفته تو نبايد داد بزنی؟کی گفته تو بايد هميشه صبور باشی؟
    برو يه جايی رو پيدا کن و تا ميدونی داد بزن.اين خشمی که توی دلت جمع شده رو بريز بيرون.گريه کن،بنويس،هرکاری که آرومت ميکنه رو انجام بده تا بگذره.
    من بعد يه گريه با صدای بلند و يکم فرياد زدن حالم جا مياد.تو شايد با چيز ديگه بهتر بشی.
    من دلم نميخواد تو رو هرگز ناراحت ببينم اما به دل خواستن من نيست.توام يه آدمی با همهء احساسات بشری.
    من دعات ميکنم.اين تنها کاريه که از من بر مياد.و اميدوارم اين دوران مزخرف رو بگذرونی و بهتر بشی هرچه زودتر.
    فقط توصيه ميکنم اينو به ياد داشته باش که هرچقدر به چيزی فکر کنی از اون چيز بيشتر خواهی داشت.
    دوستت دارم با تمام قلبم.


  11. سینا در 09/13/02 گفت :

    ویلی جان برای کسی که در موقعیت تو نیست درک شرایط و احساست کار آسونی نیست. اما من اینو می دونم که گاهی بریدن و گریه کردن هیچ منافاتی با اسوه صبر بودنت نداره. تو مثل یک کوه آتشفشان هستی که با همه صلابت و استواری بعضی وقتا منفجر میشه و هر چی توی دلشه میریزه بیرون.
    از مشکلی که برای مادر پیش اومده متاسف شدم. فکر می کنم این حادثه باعث میشه که کار خونه مثل چند ماه پیش بیفته روی دوش تو. خدا کنه مثل اون موقع باعث بشه که نیرو و انرژی مضاعفی کسب کني.
    #flower #flower


  12. تنها در 09/13/02 گفت :

    نميدونم اميد رو چطوری ميشه معنی کرد. ولی ميدونم هرچی هست نتيجه اش مقاومت و تلاش و پشت کاره.
    از شما ميتونم کمک بخوام که اگه واسه خودت اميد رو معنی کردی به من هم بگی؟
    البته اگه حالشو داری و به اندازه کافی تنها بودی و آروم شدی.


  13. little dr در 09/13/02 گفت :

    سلام گلم
    نگران نباش . خوبيش اينه که اين روزا هر چند سخت اما ميگذره.
    Kiss


  14. ليلا در 09/13/02 گفت :

    #sad


  15. شاید خنده دار باشه که من این حرف به کسی مثل تو بزنم اما گاهی لازمه که آدم ساده ترین حرفا رو یه بار دیگه بشنوه تا حس کنه کمی از پیچیده گی زندگیش داره کم می شه تو زندگی هر آدمی لحظه های سختر از سختی وجود داره که آدم از همه جا می بره من این و خوب می فهمم اما خوب یا بد بدتر یا وحشتناکتر به خودت بگو این نیز بگذرد نه به مرگ فکر کن نه به ناامیدی همه مهمون یه روز و دو روز این دنیاییم همه دیر یا زود میریم و هیچکس نمی دونه کی مهم همین الان من مطمئنم این روند رو به افول جسمیت دوباره به تعادل می رسه خودت و نباز مبارزه کن#flower


  16. مه ناز در 09/13/02 گفت :

    تو حق داری ببری … حق داری سخته سخت#worried #kiss


  17. ليلی در 09/13/02 گفت :

    اگه بگم عاشقتم چی ميگی؟اگه بگم از نرژيت سيراب ميشم چی؟خدايی اگه يه ادم جدی و درست حسابی دوروبرم هست خودتی#kiss


  18. س در 09/13/02 گفت :

    من هم روزهای خیلی بدی رو ميگذرونم، روزی هزار بار می پرسم چرا من؟
    اما خوب اينو ميدونم که درد و رنج هيچ کس واسه بقيه قابل درک نيست، مگر اينکه تو هم از درد مشابهی رنج ببری که در اون شرايط هم باز نميشه گفت صد در صد طرف رو درک ميکني
    هر چی هم بگن (ميفهميم، درکت ميکنيم) دريغ از يک لحظه درک شرايط و رنجی که اون طرف ميبره
    همدرديمون هم نسبت به همديگه در اکثر موارد در حد حرف ميمونه، تقصير هيچکی هم نيست چون جای همديگه نيستيم، من خودم به شخصه تحمل شنيدن همدردی رو تو اين جور مواقع ندارم، بيشتر اعصابم رو خرد ميکنه، مگر از طرف کسی که تو شرايط مشابه من باشه
    فقط اميدواريم به روازی خوب آيندست برای خودم و تو و هزاران نفری که توی مخمصه گير کردن
    گاهی درد و رنجت اينقدر متفاوته و اينقدر وسيع و عميق که وقتی به زبون مياری يا اصلا باور نميکنن يا اينکه واسشون خيلی دور و غير قابل درک، اينجور مواقع ياد اون ماجرا ميفتم که (خوب مردم نان ندارند بخورند، نان شيرينی بخورند)
    و حالا همه ی مشکلاتی که تو سالهاست باهاش درگيری( به دلیل نوع مشکلاتت) خيلی خيلی دور از ذهن بسياری از خواننده ها و حتی فاميل و دوستانت هست
    بهترين آرزوها برای تو#flower


  19. س در 09/13/02 گفت :

    (تصويری که مردم از تو ميسازند يک مفهوم انتزاعی است که اصلا دلشون نميخواد تغيير کنه . تو به اين تصوير کار نداشته باش ، تغيير کن ، بشکن ، بيافت ، بلند شو ، گريه کن ، بخند .
    به هر حال ، اين تصوير بايد تابع تو باشه و نه تو تابع اون.)
    اصلان خيلی خوب گفت


  20. ليلی در 09/13/02 گفت :

    اين کيه هم اسم منه؟!!!!!!!!#laugh


  21. مامادو در 09/13/02 گفت :

    #heart


  22. عاصی در 09/13/02 گفت :

    #flower


  23. پرنسس جني در 09/13/02 گفت :

    دارم فكر ميكنم قبل از ايني كه اسوه صبر من باشي . حتي قبل از اين كه الگوي من بشي. يا حتي قبل تر از ايني كه بيمار بشي : يه آدمي . آدمي با تموم مشكلات خودش به علاوه ي باري كه من ؛ من غريبه روي شونه هاي نحيفت ميذارم. اين خيلي مسخره اس اگه توقع داشته باشم هروز خدا بيام از لحظات خوب يه انسان بخونم و كيف كنم ولي تا بياد لب باز كنه بهش بگم تو اسوه ي مني پس حرف نزن .ويولتم حماقت من رو ببخش . اگه نميخوام باور كنم كه تو هم آدمي. آهن نيستي.


  24. ياس در 09/13/02 گفت :

    #flower


  25. رز در 09/13/02 گفت :

    سخته وقتی کم میاری بهت می گن آخه چرا تو
    تو که انقدر ایمانت قویه تو که انقدر ارادت محکمه تو که انقدر صبوری تو چرا؟
    بعد دلت می خوای گریه کنی و جیغ بزنی بخدا منم خسته می شم حتی خسته می شم که خدا بعضی وقت ها به خاطر صبر من بهم افتخار می کنه
    سخته ولی اینم می گذره.


  26. آفرین همینه.
    آدم وقتی ناراحته باید ناراحت باشه.اصلا اگر بخواد به زور جلوی این حسش رو بگیره عقده میشه بدتر.
    دوستی داشتم که می گفت عمش افسردگی حاد گرفته بودن.
    هر کاری می کردن اثری نداشت.تا اینکه یه روانشناس فهیم به پستش می خوره.
    دکتره تشخیص میده مشکل بنده خدا روز به روز حادتر هم میشه چون اطرافیان میگن خوب باش بخند حتی به زور و …..
    خلاصه می دونین تجویز دکتر چی بود؟
    حداقل روزی یک ساعت گریه کنه.
    و حداقل روزی هم یک ساعت بخنده.
    این تخلیه احسای توامان حال ایشون رو خوب کرد به طوری که می گفتن من وقتی گریه می کردم اوایل بهش خو گرفته بودم چون بهش نیاز داشتم،خالیم می کرد،سبکم می کرد.
    ولی وقتی هر روز این کار رو انجام دادم فهمیدم چقدر من بی دلیل ناراحت می شدم و جوری شده بود که به خودم می گفتم اصلا من چرا گریه می کنم و بدون دلیل ناراحت می شم .
    وهمین باعث بهبود ایشون شد.
    سرتان را در آوردیم#smile
    _______________________________________
    چه تجویز جالبی
    منم به گریه های نکرده خیلی احتیاج دارم


  27. ۰۳۰۳۱۱۱۲ در 09/13/02 گفت :

    #flower #flower
    باهات موافقم
    آدم تو تنهايی قويتر ميشه .. خودشو بهتر می سازه #winking


  28. منم یه بار باعث شدم دست مامانم بشکنه اونم البته به خاطر انگشتش بود که تا آرنج گچ گرفتن پس فکر نکن فقط این اتفاق ممکنه برا تو بیوفته .
    هرچقدر هم دوست داری گریه کن آدم خیلی راحت میشه بعدش.
    بعدشم ویولتت مبارک #winking


  29. #flower


  30. پریناز در 09/13/02 گفت :

    ویلی عزیزم، همه می دونن که تو مقصر شکستگی دست ِ مامانت و هر چیز ِ دیگه ای نیستی.
    ویلی ِ عزیزم خودت رو آروم کنه. مییی دونم سخته! ولی یه کم به خودت آرامش بده! نمی دونم با چی؟! هر چی که فکر میکنی برات آرامش بخشه! حتی اگه شده کامپیوترت رو ببند و بذار یه گوشه و تا اونجایی که امکان داره بهش نزدیک نشو.
    هممون درکت میکنیم.
    نبینم غَصه خوردنتو!#heart


  31. مهزاد در 09/13/02 گفت :

    #kiss #flower


  32. مینا در 09/13/02 گفت :

    ویولت جان من از اون دسته از آدمایی بودم که هیچ وقت باهات ارتباط برقرار نکردم دلیلش هم این بود که طرز زندگی کردنت از من خیلی دور بود وهست خیلییییییییی! میبینی که من خیلی هم کم برات کامنت گذاشتم
    اما از ناراحتیت من هم خیلی ناراحتم قصدم اصلا تظاهر نیست مطمئن باش! فقط میخوام یه توصیه بهت بکنم البته میدونم ممکنه اصلا به حرفم گوش ندی اما من سعیمو واسه کمک کردن به تو میکنم هرچند ناچیز باشه!
    ازت میخوام یبار که حوصلت اومد از تمام خوشیایی که تو زندگیت داشتی و داری بنویسی خیلی وقتتو نمیگیره و با این مهارتی که تو نویسندگی داری مطمئنم زود تموم میشه. فقط بنویس نمیخوام برای ما بذاری تو وبلاگت، واسه خودت بنویس از تمام لحظه های خوشی که داشتی با تمام جزئیات قول میدم که روحیتو بهتر میکنه حداقل باعث میشه همش یاد خاطرات خوب بیفتی سعی کن درمورد همۀ خاطرات خوبت بنویسی حتی اگه گریت گرفت بازم بنویس اگه قبل از خواب باشه که خیلی بهتره و یه چیز دیگه ((حتماً نوشتتو نگه دار))
    امیدوارم حرفمو گوش کنی
    این روزا میگذره واسه همه همینه یه روزایی شیرینه یه روزایی….
    #flower
    _____________________________________________
    عزیزم 5 ساله دارم همینکار رو می کنم.نمی کنم؟


  33. ava در 09/13/02 گفت :

    به خودت زمان بده.همه چی درست میشه.


  34. نیلو در 09/13/02 گفت :

    منم یک بار به طرز خیلی احمقانه‌ای باعث شدم دست مامانم بشکنه. مچ دستش شکست و توش پلاتین گذاشتن. من خیلی حالم گرفته شد ولی اون انگار نه انگار… می‌خندید می‌گفت فکر می‌کنی این دست دردش از درد زایمان بیشتره؟ واقعا عین خیالش نبود. مادرا عجیبن#worried
    _________________________________________________
    مسئله اینه که این مادر برای من خیلی فرق داره تا یک مادر و دختر عادی
    مادر عصای دست من ه و حالا انگار دست دستی زدم چشم خودم رو کور کردم


  35. بابک در 09/13/02 گفت :

    تو قرار نيست اسوه صبر و مقاومت باشی. ولی به هر حال برای فايده مند بودن همين بس که يک عده ميان توی این وبلاگ مطالبت را می خونند و لذت می برن (اگه لذت نمی بردن يا براشون جالب يا مفيد نبود که نميومدن Smile ). نوشتن کار سختيه و مگه بقيه تو اين دنيا چه کاری می کنند؟ پس با همه اين سختی های که می کشی می تونی مطمئن باشی که برای خيلی ها مهم بودی و هستی و خواهی بود و همين حس کافيه که تو لااقل لحظه ای اخم هاتو باز کنی …
    ___________________________________________
    #smile


  36. #kiss
    …………………..
    نميدونم چرا حس ميکنم اين نوشته صدا داره …. من صداشو ميشنوم…..
    کاش اين روزای بدت زود بگذره …
    کـ ا ش
    ______________________________________________
    کاش


  37. پ در 09/13/02 گفت :

    صبر کن


  38. شهلا در 09/13/02 گفت :

    بعضی موقع ها لازمه که کم بیاری ،ببری، بشکنی، خوورد شی، بچه شی تا بتونی بازم برگردی. بعد وقتی برگشتی زلالی و سبک. حس قشنگیه.
    پس ویلی قشنگم اشکال نداره اگه کم آوردی و خسته شدی .ایرادی نداره که بریدی فقط بخواه که برگردی .
    امیدورام این بار زلالتر از قبل ببینیمت.
    #flower


  39. تـــرانه در 09/13/02 گفت :

    عزيزم باور کن اينقدر که تو ناراحتی مامان ناراحت نيستن٬ چون مادرا جونشون رو هم واسه بچه هاشون میدن اين که فقط يه اتفاق نا خواسته بوده و بس.
    بارها شده مامان من خواسته مواظب باشه دادش کوچيکم نيفته از پله٬ به جاش خودش سر خورده افتاده اين که فقط مختص تو نيست نازنين واسه همهء ما از این اتفاق ها میفته اما حس میکنم تو بیشتر حساس شدی #flower


  40. راستی عزيزم
    وبلاگ قبلی من واسه خيلی از دوستان فـ یـ لــ تــ ر شد !!
    الان توی
    http://www.viv2.blogfa.com
    مينويسم !
    اگه لطف کنی توو لينکدونيت يه ۲به اسم وبلاگم اضافه کنی خيلی ممنون ميشم…
    از اين به بعد توو همين وبلاگ جديدم آپ ميکنم‌!
    بازم ممنون ويولت عزيزم !


  41. عزيز دلم …
    چقدر حرف داشتم امشب برات بنویسم …
    می‌دونی حالا دل مادرت چقدر الان بده؟ و نه به این خاطر که انگشتش شکسته اونم از دو جا … چون نتونسته نگه‌ت داره … نتوسنته بگیردت …
    ویولت، می‌ذاری بغلت کنم؟ محکم؟ … خیلی محکم …


  42. الهام در 09/13/02 گفت :

    این روزها اینگونه ام ، ببین :
    ز بس که به دیوارهای فولادی ناخن کشیده ام
    همه ی سر انگشتان روحم زخمی شده اند
    از بس که به درهای بسته مشت زدم
    دستانم بی حس شده اند
    و از بس که به ماه خیره شده ام
    چشمانم تار می بینند
    ولی هنوز شعله ی امید در من روشن است !
    مرهمی است بر سر انگشتان روحم
    و قدرتی دوچندان در گره مشت هایم
    و سویی در چشمانم
    و همه را تو به من ارزانی می کنی
    خداي مهربانم ….
    #flower


  43. مریم گلی در 09/13/02 گفت :

    سلام اگرچه خودم حاله درست و حسابی ندارم این روزا اما الان چطوری خانمی؟ ما مان چطوره ؟ #smile


  44. آسمون در 09/13/02 گفت :

    راست میگی! گاهی آدمهای دور و برانگار به خوش روحیه و صبور بودن آدم عادت میکنند. وقتی میبری همچین نگاهت میکنن که انگار یک آدم مریخی جلوشونه.


  45. 40tike در 09/13/02 گفت :

    به خاطر تو انگشت مادرت نشکسته. یه حادثه اتفاق افتاده که اتفاقی تو هم توش بودی. می تونست فرضن چه میدونم مبل رو جا به جا کرده باشه میتونست رفته باشه رو چهارپایه شیشه پاک کنه افتاده باشه رو زمین (مامان من نصف باسن و کل پشتش سر همین ماجرا مدت یک ماه سیاه سیاه بود! کبود نه سیاه) هزار تا سناریو متفاوت. می تونست بدتر از همه اینا باشه. این وسط تو مقصر نیستی همونطور که مادرت. مواظب خودت و مامانت باش. #flower #kiss


  46. مدوسا در 09/13/02 گفت :

    ويولت جون Big Frown((((((((


  47. باران در 09/13/02 گفت :

    خوش به حالت ويولت. چه قدر خوبه آدم وقتی حالش بده اين همه آدم بهش روحيه بدن و حمايتش کنن.
    اين خيلی نعمت بزرگيه دختر. قبول نداری؟


  48. چه فرقی می کنه؟ یه دختره! در 09/13/02 گفت :

    چرا به سختی پنير؟!

    می دونين چیه خانم ویولت؟ من به شما افتخار می کنم… #smile


  49. سلام دوست دارم#flower #applause


  50. نگين در 09/14/02 گفت :

    نميتونم بگم ميفهممت چون حرف مفته!ولی برات دعا ميکنم


  51. هی نوشتم و پاک کردم … چيزی ندارم که بگم #flower
    با اجازه يا بی اجازه ؟! لينکت کردم .


  52. بهار در 09/14/02 گفت :

    بهت حق ميدم عزيزم
    من که هيچکدوم از مسائل و مشکلات
    تو رو ندارم خيلی وقتا با مواجهه با
    کاستيهای زندگی به خدا ميگم:
    بذا دستم به دامنت برسه اونوقت …


  53. پژمان در 09/14/02 گفت :

    #sad سلام
    عجب بد شانسی اوردی
    کی گفته که تو نباید از چیزی ناراحت بشی
    مگه ادم نیستی
    اسوه کدومه؟
    آدم یعنی حق نداره از اتفاقات بد ناراحت بشه عجب بی انصافی هستن بعضی ها#surprise
    همه قشنگی آدم ها به این احساساتشونه مگه آدم ماشینی هستیم ما؟؟؟؟؟؟؟


  54. گوشماهی در 09/14/02 گفت :

    اينها نشون ميده داری زندگی ميکنی… حس ميکنی… گريه ميکنی…عصبانی ميشی…ميخندی…
    اما اميدوارم خيلی زود دست مامانت و حال خودت خوب بشه ويلی جان.


  55. تـــرانه در 09/14/02 گفت :

    هیچوقت نگفته اند که به زور باید لبخند زد ٬ بعضی وقتها باید تا نهایت آرامش گریست
    آنگاه تبسمی مهمان لبهایت میشود که زیباتر از رنگین کمان بعد از باران است . . .#flower


  56. ناتالي در 09/14/02 گفت :

    قابل دركه Frown


  57. سمانه م. در 09/14/02 گفت :

    ایشالله که هم تو و هم مامان بهتر بشید…


  58. آورا در 09/14/02 گفت :

    من کاملا بهت حق میدم.تو انسانی. حق داری گریه کنی . ناراحت شی. کم بیاری. یا هر چیز دگه ای.
    اما وقتی همه این احساسات و حسها مثل ابر ند تو آسمون. گاهی میان . گاهی میرن. گاهی ابرهای گل کلمی. گاهی بارونی. گاهی آفتابی.
    همش یه جور یک نواخته چه واسه تو. چه واسه بقیه. عادتشون نده به همیشه آفتابی بودن . گاهی ببار. مهم تویی که آسمونی. ابرا گذریند


  59. ال در 09/14/02 گفت :

    يک جايی خوندم اگه فهميدی ديوانه ای زياد ناراحت نشو چون در هر صورت ديوانه تر از بقيه مردم نيستی با اين راهی که دارن ميرن درد و رنج تو زياده (با ارزوی بهبودی و سلامتی )ولی نگاه کن بقيه مردم بلاخره با زندگيشون چی کار ميکنن درواقع هيچی در هشتاد سالگی حسرت جوانی رو ميخورن وخاطراتشون . اگه حساب کنيم به تجربه که هشتاد و نود مثل برق ميگذره اونوقت ميفهميم که ۵۰۰۰ سال در واقع ۵۰ يا ۶۰ تا عمر که مثل برق گشته بدون اينکه کسی چيز زيادی فهميدم باش بايد زندگی انسان اسرار اميز تر از اين ها باشه بايد راه های ديگه ای باشه .مقاوم منسجم و رو به بهبودی باشی


  60. پروشات در 09/14/02 گفت :

    ويلی ! دوست دارم حرف بزنم اما چيزی نميگم !
    يه چند وقته حرف دارم اما نميزنمش!
    گير کرده نميدونم تو کدوم طريق!
    .
    .
    .
    گاهی دوست دارم يه اتاقکی داشته باشم که بتونم داد بزنم هوار بگشم فرياد بزنم و کسی نباشه تا به قول خودت استيصالتو ببينه !
    توی همون اتاقک که پر شده از خنزل پنزل هايی که يه موقع جزو جدا ناشدنيم بود و پر رنگ هايی بود که خودم با قلموم به ديوارهاش کشيده بودم!
    همه چی توش بود و هيچی نبود !
    گاهی انتظار معجزه رو نداريم … دور ميشيم دور دور دوررررر حتی عقبکی ام می خوريم به ديوار … انوقته که باز به سمت جلو می ريم تا جايی که تمام وجودت رو خلا پر کنه و باز هوای درموندگی !
    زندگی دقيقا مينون همين سياه و سپيديه ! و تو دقيقا پاتو می ذاری جايی که نبايد بذاری …
    فقط فرار نکن !
    گريه ههههههههههههههه تونستی داد بزن …
    ويلی نميدونم چرا اين حرفها رو زدم شايد چون حسی مشترک داريم و متناقض !
    عصبانی که نيستی؟


  61. shadi در 09/14/02 گفت :

    vy azizam, javabee ke be niko dadee delamo dard ovord. man khodam ghahee meeboram, va be jayee ke dark besham beeshtar hame meereezand beham, ke chera beham reekhtee? inghar man mojastamam. jalebe na? boro aziz yek ahang bezaar, yek seeghar chagh kon, in daste golo ham az man begeer be monasebate rooze eshgh khanom violet gol #flower #flower #flower


  62. emma در 09/14/02 گفت :

    sorry to hear about your momFrown
    and you should rest a bit may be… take care#kiss


  63. عليرضا در 09/14/02 گفت :

    نمي‌تونم خودم رو جات بذارم و بگم درکت می‌کنم واقعا شايد اصلا متوجه نشم چی می‌کشی ولی از صميم قلب برات آرزوی سلامتی دارم. و از اينکه چند وقته انگاري مشکلاتت بيشتر شده ناراحتم. ولی با تمام اين حرفها کاملا هويداست که آدم صبور و توانمندی هستی. شايد اگه من بودم …


  64. حباب در 09/14/02 گفت :

    سلام. اميدوارم اين روزهات سرانجامش خير باشه .
    بی مقدمه می پرسم : از گيلاسی خبر داری؟ يه دفه تاپديد شده بدون هيچ رد پا!!!! نگرانشم #sad


  65. ارزو در 09/14/02 گفت :

    به نظر من آدم خوش بختی هستی ويولت عزيزم .#heart #hug


  66. يک مامان در 09/14/02 گفت :

    #heart #kiss #kiss


  67. مهدی در 09/14/02 گفت :

    حق با توه ولی اتفاقه خانومی ، من قبلنا خیلی غصه می خوردم بابت هرموضوعی اعصابمبهم می ریخت و ناراحت می شدم البته موضوع تو خیلی خاصه فقط می تونم بگم زندگی ارزش غصه خوردن رو نداره اینو من تجربه کردم سرنوشت هر چی که باشههمون رقم می خوره و هیچ اتفاقدیگه ای نخواهد افتاد امیدوارم حال مامان جونت زودترخوب بشه که حتما هم خوب میشه آخه اینم تو سرنوشتش بوده قوی باش و بای بای خانومی


  68. شکیبا در 09/14/02 گفت :

    سلام
    ويلی جون به خاطر اين حادثه متاسف شدم.
    کی گفته که اسوه صبر و مقاومت اجازه گريه کردن نداره؟!! ويلی منم هم تا چند وقته پيش مثل تو اسوه صبر و شکيبايی بودم که همه انتظار داشتن هر بلايی که سرم بياد (يا بيارن) دم نزنم تا اينکه بالاخره يه روز از ته دلم فرياد کشيدم و بهشون گفتم که منم يه آدمم مثل شما .
    #kiss #heart


  69. س در 09/14/02 گفت :

    سلام ويلي عزيز
    اعصابم خرد می شه وقتی ميام و می بينم يک مطلبو حذف کردی.
    ۷ ماهه مرتب وبتو می خوانم ولی بعضی روزا دسترسی به اينترنت ندارم وقتی ميام با ْحذفّ مواجه می شم #angry
    آخه چرا؟


  70. سحر در 09/14/02 گفت :

    سلام ويلي عزيز
    اعصابم خرد می شه وقتی ميام و می بينم يک مطلبو حذف کردی.
    ۷ ماهه مرتب وبتو می خوانم ولی بعضی روزا دسترسی به اينترنت ندارم وقتی ميام با ْحذفّ مواجه می شم #angry
    آخه چرا؟


  71. سحر در 09/14/02 گفت :

    در من راجع به اين پست آخريت هم می فهمم چی ميگي واقعا آدم ناراحت ميشه مخصوصا اگه طرف مادرش باشه!


  72. بهار۱ در 09/14/02 گفت :

    ويولت عزيزم تو اهنی نيستی اتفاقا بسيار دختر لطيفی هستی چرا نبايد انتظار گريه ازت داشت ؟ اتفاقا بايد گريه کنی … گريه بهت آرامش ميده برای مامان هم ناراحت شدم ولی خوب بازم جای شکرش باقی عزيز ممکن بود ازين بدترها اتفاق بيفته #heart مواظب خودت باش .


  73. ماندانا در 09/14/02 گفت :

    سلام ويلی جونم
    ما هم که هميشه ميگيم تو هم يه آدمی مثل بقيه …ولی خودت اصرار داری فرشته باشی#kiss


  74. کيانا در 09/14/02 گفت :

    خواهششششششششش ميکنم بگو چرا وب گيلاسی باز نميشه
    وبش چی شده؟


  75. مهری در 09/14/02 گفت :

    سلام خانم محترم قطعا خیلی حق داری وگریه هم لازمه هیچکس حق نداره انقدر از تو توقع داشته باشه با روحیه ای که داری این بحران رو هم پشت سر میذاری موفق باشی عزیز دلم#heart #kiss #flower


  76. ژول در 09/14/02 گفت :

    یه چیزی میگم ولی امیدوارم که حرفم حرصی نباشه.
    آدم وقتی عصبی میشه انگار همه چی دست به دست هم میده که اوضاع رو خراب تر کنه!یعنی اون قوانین مورفی واقعا در اینجور موارد صدق میکنه!نه اینکه بگم آدم اصلا نباید عصبانی بشه بالاخره آدم آهنی که نیستیم به قول خودتون.
    اینکه آدم یه مدت دپرس و ناراحت باشه خیلی عواقب نداره.بالاخره آدم تو یه بازه زمانی حالات روحی مختلفی رو تجربه میکنه.ولی عصبی شدن و موندگاری این حالت اوضاع رو وخیم تر میکنه و انگار هی شاخ برگ بهش اضافه میشه.
    این تجربه شخصی منه و شاید در مورد دیگران صدق نکنه ولی گفتم شاید تاثیری هرچند اندک داشته باشه.
    بهتر باشید#flower #heart


  77. سارا پ در 09/14/02 گفت :

    قربون ويولت گلم برم#flower #kiss



  78. هادی در 09/14/02 گفت :

    سلام
    خواب ها مثل یک برگه ی گزارش روزانه هستند. آنها نشان می دهند که در ماموریت طول زندگی خود چطور پیش می رود حتی اگر از آن خبیر نداشته باشید.


  79. ياسی در 09/14/02 گفت :

    ولنتاين براي تو و عشقت مبارك
    هميشه برات دعا ميكنم و آرزوهاي خوب براتون دارم #flower


  80. این نیز بگذرد………


  81. سلام گلم
    منم يه مادرم
    و اينو مي دونم كه يه مادر حاضره بدترين سختيها رو خودش تحمل كنه اما آب توي دل فرزندش تكون نخوره .
    عزيزم تو اگر دوباره ،مي دونم سخته اما دوباره روحيت رو خوب كني و مثل گذشته روزي حداقل يكبار از ته دلت بخندي باور كن انگار به مادرت دنيا رو بخشيدي
    شايد نمي توني براي مادرت كاري بكني ولي مي توني با لبخندهات اونه از ته دل خوشحال كني
    پس براي مادرت براي كسي كه ذره ذره ناراحتي تو اونو از داخل ذره ذره خرد مي كنه بخند و براي اينكه شادش كني تنهاترين و بزرگترين كاري كه يك فرزند در حق مادر مي تونه انجام بده تو انجام بده نمي گم حتما ولي سعي كن مادرت رو شاد كني
    مي دوني عزيزم درسته تو مريضي سختي داري ولي مطمئنم تحمل مريضي خودت راحتره تا اينكه ببيني مادرت زجر ميكشه پس اين درد سخته و تحمل كن تا مادر كمي آرام باشد .
    …….
    #flower


  82. ميم در 09/14/02 گفت :

    مامانن ديگه…اگه تو يه چيت ميشد اين حس ها گند رو مامانت داشت!
    از خيلی جهت ها بده موقع گريه بهت بگن ني نی شدی …از يه جهت خوبه …يعنی تو انقدر قوی بودی که…


  83. ميم در 09/14/02 گفت :

    راستی
    کاملا فراموشيدی که بنظری واسه اون نوشته ۲ـ ۳ پست پيشم!!!


  84. دلا در 09/14/02 گفت :

    همونقدر که محکم بودن لازمه و خندیدن و تفریح کردم دوست داشته دوست داشته شدن و ………… گریه هم لازمه!


  85. باديس در 09/14/02 گفت :

    عزيــــــــــــزی#flower


  86. پريا در 09/14/02 گفت :

    سلام ويولت جان. ناراحت نباش. مامانها اونقدر دل بزرگی دارند که اين يکی از کوچکترين بديهايی است که ممکنه ما برايشان ايجاد کرده باشيم. يکبار مامانم رفته بود برای تولد من چيزی که دوست داشتم بخره. با عجله رفته بود سمت فروشگاه و دم در فروشگاه خورده بود زمين و مچش از چند جا شکسته بود. منم با همسرم خانه بودم و منتظر که مامانم بياد و با هم قرار بود جايی بريم. بعد که با پدرم دير کردند و منم عصبانی شده بودم که چرا ما را معطل کرده ايد. وقتی که اومد روی دستش رو پوشانده بود که من احمق گچ دستش را نبينم. گفتم چرا دير کرديد‌؟ و طبق معمول شروع کردم به احمق بازی البته اين موضوع مال ۱۰ سال پيشه. بعد که دستشو بهم نشون داد شروع کردم به گريه کردن. تا يکماه بعد هم من نفهميدم که بخاطر کادوی تولد من خورده زمين. ميبينی مامانها چه قلب بزرگی دارند؟ عزيزم بهتره غصه نخوری. من ميام اينجا که از تو زندگی کردن و روحيه داشتنو ياد بگيرم. عزيز دلم مطمئن باش اونقدر که مامان عزيزت از زمين خوردن تو ناراحت شده از شکستن دستش ناراحت نشده.


  87. پريا در 09/14/02 گفت :

    سلام ويولت جان. ناراحت نباش. مامانها اونقدر دل بزرگی دارند که اين يکی از کوچکترين بديهايی است که ممکنه ما برايشان ايجاد کرده باشيم. يکبار مامانم رفته بود برای تولد من چيزی که دوست داشتم بخره. با عجله رفته بود سمت فروشگاه و دم در فروشگاه خورده بود زمين و مچش از چند جا شکسته بود. منم با همسرم خانه بودم و منتظر که مامانم بياد و با هم قرار بود جايی بريم. بعد که با پدرم دير کردند و منم عصبانی شده بودم که چرا ما را معطل کرده ايد. وقتی که اومد روی دستش رو پوشانده بود که من احمق گچ دستش را نبينم. گفتم چرا دير کرديد‌؟ و طبق معمول شروع کردم به احمق بازی البته اين موضوع مال ۱۰ سال پيشه. بعد که دستشو بهم نشون داد شروع کردم به گريه کردن. تا يکماه بعد هم من نفهميدم که بخاطر کادوی تولد من خورده زمين. ميبينی مامانها چه قلب بزرگی دارند؟ عزيزم بهتره غصه نخوری. من ميام اينجا که از تو زندگی کردن و روحيه داشتنو ياد بگيرم. عزيز دلم مطمئن باش اونقدر که مامان عزيزت از زمين خوردن تو ناراحت شده از شکستن دستش ناراحت نشده.


  88. ساناز در 09/14/02 گفت :

    ۱


  89. رابعه در 09/14/02 گفت :

    هممون خیلی وقتا کم میاریم یکی بیشتر یکی کمتر.یکی ضعیفتره یکی قوی تر.
    یه چیزی یا کسی رو پیدا کن تا ناراحتی هات و حس های بدت رو بریزی سرش و راحت شی.
    فکر نکن کار بدی می کنی نه .مطمئن باش یه روزی هم اون به تو نیاز پیدا می کنه تا ناراحتی هاش رو بریزه سرت#heart


  90. س در 09/14/02 گفت :

    ببخشيد شايد مهم نباشه، فقط خواستم بگم من س با ايميل s@yahoo.com هستم، نخواستم با کسی اشتباه بشه، هميشه هم ايميل رو اينجا ميگذارم چون ديدم س ديگه هم هست #worried


  91. آتی در 09/14/02 گفت :

    تنها کاری مکه ازم ساخته است اینه که برات ریکی بفرستم و برای مامانت هم همینطور#heart


  92. مـــرسی ويولتـــکم ….#heart


  93. ثبت در 09/14/02 گفت :

    چقدر بد و ناراحت کننده.نمیدونم چی باید بگم.ناراحتی روحی اش بیشتر از جسمی شه.ایشاالله زودتر خوب شن.تو هم از این حالت زود تر دربیایی.صدقه بده.


  94. مژگان در 09/14/02 گفت :

    معلومه که طبيعيه …چرا اينقده سخت می گيری…هم بايد گريه کنی وهم احساسا عجز تا دوباره قدرت بگيری….به کاری که شده فکر نکن….زياد هم سخت نگير…زمان همه چی رو حل ميکنه .نميدونم چی می تونم بهت بگم جز اينکه واقعا از صميم قلب خواهان سلامتی تو هستم .#hug


  95. صدف در 09/14/02 گفت :

    #sad آخ چقدر خدا به خودت رحم کرده تصور کن تو و مامان با هم آسيب ميديدين. خدارو شکر باز تو طوريت نشده ايشالله مامان هم خوب ميشن وجدان درد نگير مامان مادر شده برای همين چيزا ايشالله خودت مادر ميشی ميفهمی#kiss


  96. نگار در 09/14/02 گفت :

    چندتا پستی رو که نخونده بودم خوندم. تو اسوه نيستی برای من يا هرکس.يک انسانی … با همه ی انسان بودنش.
    مواظب خودت باش.اميدوارم از ديروز تابحال چندتا جیغ زده باشی و چندتا فحش به چندتا عوضی داده باشی و چندتا لیوانم شکسته باشی و … خلاصه یعنی حالت رو به راه تر شده باشه!
    #smile #winking #kiss


  97. ببین چی دارم واست#heart
    http://fatif.persiangig.ir/image/tokenz-valhmp062.jpg


  98. مريم ط در 09/14/02 گفت :

    “عاشقم … عاشق ستاره صبح … عاشق ابرهاي سرگردان … عاشق روزهاي باراني … عاشق هر چه نام زندگي ست بر آن ”
    ولنتاين رو بهتون تبريك ميگم [گل]


  99. تـــرانه در 09/14/02 گفت :

    اين هم به ۱۰۰ برسه بد نيست ها #party