![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
… فقط خدا رحم کنه تو این یکی دو هفته ایی که اثر کورتن توی تن و اعصابمه، یه پست خفن از خودم ول ندم:teeth که وَر بی کله و بی ملاحظه و توجه نسبت به قضاوت دیگرانم بدجوری ملتهبه این روزا.
ببینم حضور ذهن دارید بگید کدوم نوشته تو طول این پنج سال بیشتر از بقیه توجه تون رو جلب کرده یا تحت تاثیر قرارتون داده؟
اگه بله یا قشنگ برام توضیح بدید کدوم که متوجه بشم یا حتی اگه امکانش هست آدرس پست رو برام بگذارید…قبلا از همکاری و وقتی که میذارید یک دنیا ممنونم.:love
يکی که يادمه اون نوشته ای که اون اول ها راجع به تموم شدن يه رابطه گذاشته بودی
دقيا يادم نيست ميرم ميگردم ولی نوشته بودی يه ادم چقدر ارزش داره که بهش فکر کنيم و غصه بخوريم
۱روز، دو روزُ، يک هفته، يه ماه
يکی هم پارسال عشقولانه توی جاده
حالت تهوع داشتی اونم خيلی عالی بود و پر از احساس
خالا ميگردم آدرسهاشو
_____________________—–
دومی رو یادم اومد عنوانش بود هوسهای من
ولی اولی رو یادم نمیاد…بازم ممنون
۱. http://violet.special.ir/archives/2004/02/000040.html(فقط بلند فکر کردم)
۲. http://violet.special.ir/archives/2004/02/000025.html (عشق ۳)
۳.
http://violet.special.ir/archives/2008/01/003182.html(هوسهای من)
اين ليسيدن زخم هات عجيب توجه منو جلب کرده ولی بازم بايد فکر کنم نوشته هايی داشتی که من صدبارخوندمشون
ويولت عزيز افتخار نمي دي ، بهم سر نزدي تا حالا چند بار اومدم ، لينكتم كردم اما ….
سلام بهتری ؟؟؟
اون چند تا پستی رو که تازه با امید قرار گذاشته بودی خیلی شیرین و کودکانه بود #heart
راستی ميتونی اين نظرسنجی رو بذاری توی برنامه ۹۰ عادل فردوسی پور#laugh
پست
سلام
من تازه واردم
نمی تونم قضاوت کنم که کدوم بهتره
ولی همه مطالبت جالبه #applause #flower
بازم سلام با يه صبح ديگه عزيز
من تازه شروع کردم آخه من مخالف سر سخت تکنولوژی ام ولی يکی از يکی بهتره
خوبها هستند بسيار بيشمار
آفريده است ايزد کردگار
گر که بينی کار بد يا يار بد
خود بد است يزدان چکار
سروده خودم
اون نوشته اي كه مال پارسال بود و توش نوشته بودي تو جاده بودي . حالت تهوع داشتي و صندلي رو دادي عقب . اره عنوانش همين هوسهاي من بود . بي نظير بود . يادمه ازش پرينت گرفتم و به چند نفر هم دادم تا بخوننش .
http://violet.special.ir/archives/2004/09/000211.html
ویلی این پستت#grin
خيلي جالبه اتفاقا براي من هم همون پست هوسهاي من تو ذهنم خوب مونده و يه پستي كه اولين بار اميد رو ديدي. منتظر ماشين بودي كنار خيابون .
اين دعا را در رابطه با لينک مرگ تدريجي يک عشق ميگذارم؛
: خدایا، کمکم کن تا خود را ببخشم، و بدین ترتیب از طریق خودم تمام کسان دیگر را بخاطر هر چه که من فکر می کنم یا خیال می کنم در حق من یا دیگران روا داشته اند، چه بر له و چه بر علیه، ببخشم.
راستش اون پست هوس های من بود که من هر خط رو چند بار خوندم.چشام گرد شده بود و در عين حال سرشار شدم از مجموعه ای از حس های خوب#flower
و راستش اونی که روز طلاق رو توصيف کرده بوديد …
من تمام پست هاتون رو دوست دارم اينو جدی ميگم.حالا بعضی هارو بيشتر.#winking
من خيلی از پست هايت را دوست دارم ولی اين پست قبلی (ليسيدن زخم ها ) بدجوری اشک هامو سازير کرد
با خوندن اين پست ياد عکسی افتادم که با کمک يکی از اعضا خانواده بلند شده بوديد که برقصيد و تمام صورتتون رو خنده گرفته … يه خنده زيبا که آدم همه غصه هاشو فراموش ميکرد …
پست امروز رو که ديدم يه آرامش لذت بخشی تمام وجودم رو گرفت#flower
هميشه خوب باشيد#flower
خيلی از پستهاتونو دوست داشتم تا حالا
ولی اونی که بيشتر از همه يادمه و روی من تاثير داشته اون نوشته هايی بود که در باره روابط قبل از ازدواح و بعد از ازدواح و روابط موازی و .. بود
مسلما نوشته هايی که از لحاظ نگارش و نوشتاری خيلی قشنگ تر بوده باشه زياد داشتين مثل همين پست هوسهای من . اما بيشترین تاثير رو اون پستها روی من گذاشت و نگرشم رو عوض کرد
من چون تازهواردم تمام پستهاي قبليتو نخوندم، اما كلاً از نحوهي نگارشت خوشم ميياد، مخصوصاً اونايي كه احساسي هستن.
ايشالله خوبيت پايدار باشه و منحصر به همين زمان تاثير کورتن نشه
در مورد سوالت (پیشاپیش از یادآوری بعضی موارد تلخ عذرخواهی می کنم#blush ) :
۱- این پستت رو اصلاْ نمی تونم فراموش کنم. یکی از اولین مطالبی بود که اینجا خوندم و یکی از عوامل جذب من به اینجا شد(حالا تو دلت میگی کاش دستم شکسته بو د #grin )
http://violet.special.ir/archives/2007/01/002467.html (به مدوسا)
۲-
http://violet.special.ir/archives/2006/11/002276.html (همينه که هست!)
۳- این پست رو هم که آقا امید از طرف تو گذاشت خیلی به دلم نشست چون وصف حال کسایی است که بعضاْ نسبت خیلی نزدیکی با من دارن
http://violet.special.ir/archives/2008/05/003442.html (ارزش روز!)
یک بخش هم می خوام خودم اضافه کنم و اون خاطرات بده #grin
۱- يکی از بدترين خاطرات من از اينجا اون دوران اواخر آزادی کامنت دونيت بود که بعضی از عزيزان (#sick )چشمشون رو مي بستند و دهنشون رو باز می کردند. بعضی از کامنتهای زشتی رو که واقعاْ لايق خودشون بود هنوز هم که يادم ميفته عصبانی ميشم#angry
۲-ماجرای قهر پارسالم هم مثل يک کابوس تو ذهنم باقی مونده #sad
#heart #flower #flower
سلام . خيلی دوستت دارم . با اينکه هميشه ميام اينجا و مطالبت رو ميخونم و با اينکه هيچ وقت بهم سر نميزنی ولی يه حسی منو ميکشونه اينجا . تقريبا روزی يکبار را ميام . گاهی پيام ميگذارم و بيشتر اوقات نه .
از وقتی اومدم اينجا و باهات شنا شدم . يعنی از جشنی که گرفتند و تو رو اولين و بهترين وبلاگ شناسوندند هميشه ميام و يخونم . از همون وقت شدی يکی از کسايی که هميشه بعد از نماز و هر جايی که باشه دعات ميکنم . خدا کنه خدا صدامو بشنوه و آرزوهاتو برآورده کنه . دوست دارم
سلام …اون پستت که در مورد آشناييت با اميد بود که باباتون شما رو نديده بود …البته اکثر پستهايی که نوشتيد خوب بودن … اگر بخوام همش رو اينجا بگم بايد تو وبت سرچ کنم تا بتونم دقيق بگم.
#heart
#flower #heart #kiss
من یک بار آرشیوتو خوندم ولی دیگه جرات نمیکنم خیلی سنگینه ادم رو” کن فیکون” میکنه به نظر من اون چیزی که پشت همه نوشته هات هست خیلی قشنگه منظورم خود واقعیته . بدون بازیگری بدون ماسک بدون آرایش . به نظرم خیلی زحمت کشیدی که از زیر و بالای زندگیت یه موج سینوسی قشنگ بسازی موقعی که زندگی بهت سخت گرفته هیچ وقت خودتو ول نکردی که داخل دره های زندگی سقوط کنی با روش خودت دوباره منحنی زندگیتو سعی کردی برگردونی حالت طبیعی . کل آرشیوت قشنگ بود ولی جرات دوباره خوندنشو ندارم برای من سخت بود واقعا.
سلام خانوممممممممممممم#grin
ببينم ميشه شوخيد با اين خانوم امروز؟#devil
اين چند وقته که بسی خطرناک بوديد#sick
خوب يادم مياد پستی گذاشته بودی عشقولانه که عکسشم مربوط به باغ فردوس بود .بسی خوشمان آمد.#winking
پست هوس فوق العاده بود…
بيشتر از همه پستی که راجع به تجربه عاشقانه کنار ساحل نوشته بودی همراه با آهنگش- البته تمام پستهايی که از با کل کلهای خودت و اميد هم گذاشته بودی جالب بود.#heart
يک ساعت و نيم بود داشتم دنبال لينک هاش می گشتم همه رو نوشتم تا ارسال و زدم اينترنت قطع شد #cry
حالا شفاهی می گم من فقط آرشيو ۲ سال و تا الان خوندم از بين اينها از نوشتهء« قويترين مرد شرکت »خيلی خوشم اومد که يادم مونده؛ بعد نوشته هايی که در باره دردونه بود همش قشنگ بود؛ و يکی ديگه که « يک بوسه» بود تو ماه رمضون يادته؟ خيلی رومانتيک بود!#eyelash
و قطعا نوشته های زيبای ديگه ای هم داری که من يادم نمياد يا هنوز نرسيدم بخونم! کاش از اول گفته بودی همه رو يادداشت می کردم!
در آخر همهء نوشته هات قشنگه حتی اونهايی که يه ذره غر داره رو بازم زيبا توصيف می کنی.#flower
شرمنده من فقط چند ماهه که باهات آشنا شدم از دويچه وله به بعد شناختمت.خدا رو شکر که عالی هستی#flower
سلام خانم ويولت
«افتخار رو برام معنی کن» تاثير گذارترين نوشتهات برای من بوده…
پ.ن۱:«قصهی آرايشگاه» خيلی توجه من رو جلب کرد!
پ.ن۲: بعد از ظهر مجددن خدمت ميرسم!
#eyelash #kiss #flower
سلام
اول از همه خوشحالم که خوبی . تموم اونچه که من از اين وبلاگ ميخوام همينه که مطمئن بشم شما خوب و عالی هستی .
در مورد سئوال هم
۱- يک پست که در مورد فرد مورد علاقه گذاشتی و خواستی که ناشناس کامنت بگذاريم و بگيم واقعا چطور شريکی دلمون ميخواست . خيلی برای من چالش برانگيز بود.
۲- يک پست در مورد گروه بانی ام که خيلی خيلی برام نوستالژيک بود.
۳- يک پست که در مورد خوابی بود که يک نفر راجع به شما و اميد خان ديده بود. #grin
#flower #flower #flower
اووووووووه!#grin خیلی پست های زیادی بوده. یه یک وقت می خوام یه نگاه سریع به آرشیوت بندازم، بعد می گم!
خداروشکر که حالتو ن خوبه.من همه پستهاتون رو نخوندم #surprise
اما از پستهای اخیرتون که با دقت خوندم می تونم به _یادته؟
همیشه تا رسیدن فاصله یه قدم بود .معادله ای بعضا بی جواب. وووو… اشاره کنم =همه نوشته هاتون ادم رو به فکر وامیداره.
#flower
اگه راستش رو بخوای خاطره ی روز طلاقت…
رفتن همیشه پر غمه…
اگر بخوای میتونم کلمه به کلمه اش رو هم بنویسم…
الان با اينی که قراره من بگم و با توجه به ور بی کله ت احتمالا منو می زنی از همون پشت کامپیوترت !
ولی من نوشته هاييتو دوست دارم که توشون فلش بک می زنی به خاطره های قديمت و فکرایی که الان درموردشون به ذهنت میاد … تجربه هات.فرقی نمی کنه تلخ يا شيرين … خاطره ها هرچند تلخ به نظر من هميشه يک رگه ی دوست داشتنی توی همشون جاريه … اينکه بهرحال الان فقط خاطره ن !
نزنی هاااااااااااا #worried
_________________________
چرا بزنم جیگر؟؟؟ کتک خور ملس تر از تو تو استین دارم#laugh
ویلی من همه پستهات رو دوست دارم. ولی یه پست داشتی که منو بدجور داغون کرد. یعنی هنوزم وقتی میخونمش گریه ام میگیره.. نه که دلم برات بسوزه ها… نه اصلا…. یه جوری لامصب این حستو منتقل کرده بودی که بغض چنگ میندازه به گلوی آدم
http://violet.special.ir/archives/2008/10/
sorrow_whispers_on_when_leaving_the_one.html
__________________________-
فهمیدم کدوم رو میگی “رفتن همیشه پر غمه” تمام احساسم از اون روز پاییزی بود
يک پست که توصيف يک روز تفريح تو پارک فکر ميکنم پرک يا باغ ….. به همراه آقا اميد تعريف ميکردين از اينکه ايشان کمی افسرده بود و بهش گفتين سرشو بذاره رو پاهاتون و شما شروع کردين به جوريدن و در انتها نزدیک بود شما رو پرت کنه تو دره یا همچی چیزی………. وقتی اينو ميخوندم يه صحنه از فيلم سوته دلان جرقه زد تو ذهنم ……… موقع خوندن اون پست محظوظ شدم کلی
* * *
میدونم این یاد آوریم مغشوشه حيف وقت امتحاناست وگرنه ميگشتم دنبالش پيداش ميکردم#flower #flower #flower
Some one very special and dear to me mentioned your website to me , so i did had a chance tonight to browse though it …I am really speechless by the carriage and positive way of thinking you hold despite the hard times you have exprienced.It is beautiful and touching and if may say it is rather a moving site…beautiful written , colourful with a full of pure emotion.I admire you ,not for what you are ,for the way you think and forward messages of hope you posses.May God bless you and give you the strength to continue your endless hope for other to carry on with hope and with their dreams, what ever dream that may be….. Mr. Mar Mar
___________________________
wow چقدر خوشحالم از دیدن کامنتتون
ذکر خیرتون بسیاره#winking
Some one very special and dear to me mentioned your website to me , so i did had a chance tonight to browse though it …I am really speechless by the carriage and positive way of thinking you hold despite the hard times you have exprienced.It is beautiful and touching and if may say it is rather a moving site…beautiful written , colourful with a full of pure emotion.I admire you ,not for what you are ,for the way you think and forward messages of hope you posses.May God bless you and give you the strength to continue your endless hope for other to carry on with hope and with their dreams, what ever dream that may be….. Mr. Mar Mar
___________________________
wow چقدر خوشحالم از دیدن کامنتتون
ذکر خیرتون بسیاره#winking
باورت ميشه من دونه دونه پستهيت رو ميبلعم؟
باورت ميشه همه پستهايت يه پيامی برای من داره؟
نه من نمی تونم يه دونه اش رو بعنوان تاثيرگذارترين انتخاب کنم
حالت خوبه راستی؟
همه پست ها عالی هستن چون هدفدارند و با احساس نوشته شدند
این اولین وبلاگیه که همه آرشیوش رو خوندم #blush #blush #blush
http://violet.special.ir/archives/2007/01/002467.html (به مدوسا)
۱-اونی که نوشته بودی روز طلاق تو دادگاه با هومان طراحی می کردی… خيلی برام جالب بود.
۲- همين دو تا مطلب آخرت
۳- اونی که در مورد تموم شدن يک رابطه بود
باز هم هست ها….!
چه نظرات باحالی#heart
ممنون بچه ها…روزم رو ساختيد کلی خاطره برام زنده شد با حرفاتون#hug
هميشه شاد باشيد دوستای خوبم#kiss
برای فردا و پست ويژه ات از ديروز تا حالا به خاطر استرس زياد بيرون روی گرفتم!!!#silly
نمیتونم بگم قشنگترین . اما به یادموندنی ترینشون همون پستی بود که نوشته بودی گاز معده داشتی و با امید رستوران رفته بودین و پشت در دستشوئی امید رینگ گرفته بود و …
منو یاد یه قسمتی از فیلم پرنده خارزار انداخت که دخترک معصومانه داشت به کشیش از تغییرات و مشاهدات و کشفیات نوین جسمیش ( عادت ماهانه ) میگفت … چون ما معمولا در بیان خیلی مسائل یا کمرو هستیم یا میشه گفت شجاع نیستیم .
در هر حال اون پست از همه پر رنگ تر بود برام .
سلا گلم.
پستی با عنوان هوسهای من خيلی عالی بود. محشر بود. حرف نداشت. من هميشه ميخوندم مطالبت رو. مخصوصا اينجای که گفته بودی :کورمال کورمال دستاش رو جوريدم و پنجه هاي سردم رو قلاب کردم تو انگشتهاي گرم و لذت بخشش
سلام . توي وبم يه مطلب در مورد دلتنگي گذاشته بودم كه يكي از دوستان كامنت گذاشته بود كه برو تو وب ويولت كه از حس خوب سر شار بشي . اومدم ، پست قبليت كه كلا حالمو گرفت ، ولي ، راست ميگفت ، تو حس خوبي رو به خواننده هات القا ميكني ، حس سرشار از زندگي بودن ، جريان داشتن ، و زندگي كردن ، دنيا همينه ، خوب و بد ميگذره . موفق باشي …
ضمنا كار خوبي نيست كه خواننده هات رو وادار كني يه پست رو از بين نوشته هات انتخاب كنن ، چون كار غير ممكنيه ، چون همه نوشته هات خوبن …
خصوصي بمونه بهتره .#flower
سالی که نکوست از بهارش پیداست..
عنوان پست که اینهمه خوب باشه معلومه نوشته هاش خوبتره#winking
گفتنش برای من خیلی سخته اما فکر کنم این پستهایی که اولا راجع به امید می نوشتی رو خیلی دوست داشتم #flower
salam khob hastin_baraton arezoye salamti mikonam
esme doktoreton ro mikhastam chon dostam hafte gozashte barash tashkhise ms dadan dar hale hazer binaish 0 hast va dar bimarestane hazrate rasol bastarie.mamnon misham
عزیز دلم قبل از هر چیز از سنگین شدن احتمالی کامنتدونیت بابت کامنتم معذرت میخوام، شاید هم این را برات ایمیل بزنم. پیشاپیش مناسبت فردا را تبریک میگم
سوال سختی پرسیدی، راستش برای من همه پستهات به گونهای تاثیر گذار بوده ، چه نوشته هایی که از بیماریات و روحیهی جنگندهات در مبارزه و گاه کنار آمدن با این مهمان ناخوانده نوشتی، چه نوشتههای لطیفت از رابطهات با “امید”، پستهایی که در مورد دخترک شیرین برادر زادهات میگذاشتی و چه… مهم اینه که به نظرم رسالتی را که ازشروع وبلاگنویسی مد نظرت بوده به خوبی ایفاگر بودی، به قول خودت:
سلام منو به اسم ويولت بشناسيد اسم که مهم نيست هست؟ يه ابزاريه واسه متمايز کردن آدما ،چيزي که مهمه احساس و طرز فکر افراد است،از اين ببعد سعي مي کنم از اين امکان که دوست خوب نديده ام نويد در اختيارم گذاشته استفاده کنم و بنويسم در موردخودم و احساساتم و اينکه چه جوري مي خوام با اين ام-اس دوست داشتني که ديگه جزئي از منه و يه ميهمان نا خونده است کنار بيام .پستهای دستهی اول که در کامنت اولم میارم همگی بعد از زمان آشناییم با وبلاگته، و هر کدام برای من به نوعی تاثیرگذار و البته بشدت نوستالژیک. پستهای مورد علاقهام را که مربوط به چند ماه قبل از آشنایی با وبلاگت هستند و بعدا در آرشیوخوانی خوندمشون در کامنت دوم میذارم.
عشق و دیگر هیچ:
http://violet.special.ir/archives/2005/08/love_and_nothingelse.html
سیبزمینی سرخ کرده:
http://violet.special.ir/archives/2005/04/french_fries.html
مشکلات بارداری:
http://violet.special.ir/archives/2005/09/pregnancy.html
اعجاز مداد سیاه:
http://violet.special.ir/archives/2005/09/001418.html
چه جوری به آرامش میرسید؟:
http://violet.special.ir/archives/2005/10/001460.html
یک بوسه:
http://violet.special.ir/archives/2005/10/_a_kiss.html
ترس از…:
http://violet.special.ir/archives/2007/01/afraid_of_.html
اعتماد بهنفس:
http://violet.special.ir/archives/2007/12/selfconfidence.html
لیست ترانههای منتخب من:
http://violet.special.ir/archives/2008/02/my_favorite_songs.html
من و نسیم و موج دریا:
http://violet.special.ir/archives/2008/02/me_the_waves.html
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد:
http://violet.special.ir/archives/2008/02/ill_be_saying_hi_to_sun_again.html
دخترکان سرزمین مادری:
http://violet.special.ir/archives/2008/05/003439.html
تشابه مشکلات دو نسل:
http://violet.special.ir/archives/2008/06/003517.html
یک جنایت خاموش زنانه:
http://violet.special.ir/archives/2008/08/003624.html
رفتن همیشه پر غمه:
http://violet.special.ir/archives/2008/10/sorrow_whispers_on_when_leaving_the_one.html
آشتی کنون:
http://violet.special.ir/archives/2008/11/003800.html
بنا به پيشنهاد دوستان پستهاي عشق3، فقط بلند فك كردم و… رو خوندم كه به نظرم عشق 3 جالبتر بود.
یک تجربه دلپذیر1:
http://violet.special.ir/archives/2004/02/000035.html
یک تجربه دلپذیر2:
http://violet.special.ir/archives/2004/02/000037.html
ازدواج میکردم یا نه:
http://violet.special.ir/archives/2004/04/000118.html
باغچهی اطلسی:
http://violet.special.ir/archives/2004/05/000137.html
زندگی آی زندگی:
http://violet.special.ir/archives/2004/06/000087.html
و این دو تا پست بسیار لطیف که مربوط به آرشیوت قبل از آشنایی من با وبلاگت هستش و عاشقشم:
ویولت و بنفشه1:
http://violet.special.ir/archives/2004/05/000132.html
ویولت و بنفشه2:
http://violet.special.ir/archives/2004/05/000133.html
از نوشته هايی که يه جوری توش ا قا اميد هستو خيلی دوس دارم اونی که اولين باری که سوارت کردو #heart
از شبگير به «ام.اس»:
بد جايی گير افتادی رفیق!
میفهمم که چی داری میکشی…
بذار من هم بگم از دست این خانم چی کشیدم، بذار بگم تا آیندگان بدانند ما در چه دورهای و با چه سختیای زندگی میکردیم!:
من تا چند وقت پیش واسه خودم کسی بودم! و خودم رو استاد سر کار گذاشتن ملت میدونستم…
ده ماه پيش، از بد حادثه گذرم به وبلاگ این خانم افتاد و در کامنتهای اولیهام،به شوخی براش مینوشتم:
سلام خاله (یا عمه) ویلی…
یه روز دیدم کامنتم رو قبل از پابلیش کردن،ادیت کرده و نوشته:«سلام خانم ویولت»…
خیلی بهم برخورد و همون لحظه تصمیم گرفتم اینقدر این «سلام خانم ویولت» رو تکرار کنم تا ایشون رو از رو ببرم و یه جوری صداش رو دربیارم….
از اون موقع تا حالا هر بار خواستم کامنت بذارم اولش نوشتم: «سلام خانم ویولت»…
و بعدش نوشتم: چطوری تو!!؟خوبی تو!!؟…
اما صدا از صفحه کیبرد خودم در اومد،اما از ایشون در نیومد!!!
به خدا یه موقعهایی خودم از تکرار این جمله حالم بد شده، اما ایشون به روی مبارکش نیاورده که نیاورده!!!
تازه راستش رو بخوای،یه بار این جمله رو چماق کرد و زد توی سر مرحوم مارچ لعنتی عزیزکه:
ببین، این که شبگیر همش مینویسه «سلام خانم ویولت»، نشانگر تربیت خانوادگیشه!!!
وقتی این جملهاش رو خوندم، سرم رو کوبیدم توی دیوار و تک تک موهای بلند (و ایضن بلوندم) رو کندم! اصلن از همون موقع من کچل شدم!
ام.اس عزیز، من با این همه ادعا، مدتهاست که خواهر و مادرم دارند از دست خانم، سر کوچه و جلوی چشمام رژه میروند، تو که دیگه عددی نیستی بدبخت!
احترامت رو دست خودت بگیر و تا مثل من کچل نشدی،بزن به چاک…
بیچاره الان واسه خودت هیبتی داری و همه فکر میکنن که لاعلاج هستی…
اما اگر این خانم رو ولش نکنی، تا یه چند روز دیگه یه علاجی برات پیدا میکنه و اون موقع ما هم نظارهگر رژهی خواهر و مادر تو خواهیم بود…
بابا این ویولت، با همهی اون آدمهایی که تا حالا دیدی فرق میکنه…
میگی نه؟ همین پست قبلیش رو بخون!
به عنوان «اولین داوطلب در جهان» حاضر شده به وسیلهی سلولهای بنیادی تو رو به فنا بده…
تازه خانم زیر تزریق و با وجود سوزن سرنگ توی مهرههای کمرش، قرش گرفته بوده و آواز میخونده!!!
البته ایشون سابقه دارهها! این خانم بچه که بوده، مجبور شدند بدون بیهوشی، یه عمل جراحی «قلب باز» روش انجام بدن،اما خانم روی تخت واسه خودش بشکن میزده و میخونده!!!
میگی نه؟ از خودش بپرس!!!
خدا به خیر بگذرونه این روزا رو پس!!
سلام ویولت جان .از امروز من یک ایدی واقعی گذاشتم و دوست رسمی ات شدم.خوشحال شدم که خوبی .بابا دیروز با اون پستت دیشب تا صبح رنج کشیدم تو الان دیگر تنها نیستی قلب ات لی چون خودت گفتی چند تا را نام ببریم خوب اونی که تو دل همه ماها و جود داره و با ناراحتی هات قلب ما درد میگیره یه بار دیگه منو تاراحت کنی دیگه هیچی ا.فردا برای ما هم یه روز خاصیه .کاش میتونستیم به ات یه هدیه بدیم من اگر پیشت بودم به تو بک دسته گل پر از گلای رز با روبانی به رنگ بنفش و بک عروسک با موهای بور و لبای یاسی میدادم .من با همه پست هات زندگی کردهام و همه برایم به یک اندازه دوست داشتنی اند و هرگز نمی توانم بین شان فرق بگذارم چون همه پست هات بدون اغراق با تمام وجودت نوشته شده بود و لی با این حال چون خودت خواستی نام ببریم یکی را میگوییم افتخار را برایم معنی کن.#heart
سلام سلام
راستش ويولت جون اصلا وقت ندارم بگردم و آدرس اون پستت رو پيدا کنم و برات بزارم …. يه پستی نوشته بودی که وقتی بهت خبر دادن همسر سابقت ازدواج مجدد کرده چه حالی شدی و … به نظرم خيلی بااحساس و از ته دل نوشتی … هيچ وقت يادم نمی ره !
خوشحالم#flower
پست تزريقت رو دوست دارم وقتی سلولها رو تزريق کردی
يه پستی بود تو همون دوران حذفيديش
از آغوش گرم آقا اميد گفته بودين و سفر تون و … #flower
یک پست خاص یادم اومد و اومدم تا به تو بگویم نامحرمان حقیقی و مجازی بود کلا همیشه نوشته هات منو بارونی میکنه علتش هم اینه هر کدوم برام یه درس اند و من در زندگیم هر وقت از کسی درس خوبی یاد میگیرم اوج تشکرم بارانی شدن چشمانم است خوب ما هم اینطوری هستیم دیگه #flower #flower
سلام
من از زمانی که این مسابقه برترین وبلاگ شروع شد با شما آشنا شدم و روحیتون برام خیلی جالب بود و این را از خواندن تعدادی از مطالبتان بدست آوردم.
ويولت جون…به نظر من همه ی ژست هات يکی از يکی بهتره…
خوب باشی…
سلام ويولت عزيز باورم نميشه اومدين و از وب منم ديدن کردين واقعا مرسی
دوستتون دارم و اعث افتخاره من شدين
سلا م ويلي
اگه بهت بگم الان ۲ ساعته از اورژانس اومدم و جلوي چشم از حدقه درامده خواهرم كه باورش نميشه با اين حال دارم كامنت مگزارم دارم نظر ميدم هوسهاي من نه به خاطر عشقي بودن كه به خاطر حس تو و اميد تو اون لحظه به هم . ميدونم چيه و بعدي روز تولدت و با روحيه رقصيدن كنجكاوم كرده بود بدجور ببينم اين اتيش پاره رو كه زده رو دست هرچه اتيش پاره هست #blush
______________________
قربونت برم،الان بهتری؟#kiss
پست ؛ليسيدن زخمهات؛بيتر از همه ی پست های ديگه ت برام جالب و کمی غم انگيز بود.
#flower
بنظر من اون چن تا پست بحث برانکيز بوداکه همين يه چن ماه پيش کذاشته بودی حتا کامنتا هم خوندنی بود
راستی اونايی هم که درمورد کذشته ت با هومان مينويسی خيلی جالبه
سلام عزيزمممممممممممممم.هر چی امروز خواستم برات واسه پست قبلی نظر بدم نشد .من اون پست بوسه رو از همه بيشتر دوست دارم .هر چند اونموقع من خواننده وبلاگت نبودم اما از تو ارشيو که خوندم خوشم اومد .عزيزم اميدت به خدا باشه .روز خوش .
مقايسه اميد و هومان اينکه مردای زندگيت هيچ وقت سر جاشون نبودن.من ازدواج نکردم ولی تو اين مدتی که به قول بقيه سر از تخ در اوردم(!!!)هميشه اين مشکلو داشتم#grin اين شد که خيلی اين پستت تو ذهنم موند#flower
سلام ويولت جان. می خوام يه خواهشی از خواننده هات داشته باشم:
من يه دانشجوی ارشد جامعه شناسی ام و دارم در مورد تاثیری که خوندن وبلاگ روی زندگی فردی و اجتماعی خواننده ها باقی می ذاره کار می کنم. می شه اگه هر کدوم از شماها که احساس می کنيد تو مدتی که نوشته های ويولت يا بلاگرهای ديگه رو خوندين ُ طرز فکرتون یا نگاه تون به دنيا يه جورايی تغيير کرده به من ايميل بزنين تا قرار يه مصاحبه رو بذاريم؟
قول می دم وقت زيادی ازتون نگيره. با اين کارتون کمک زيادی به من کردين.
سلااااااااام . من اون پستت که مربوط به جداييت بود به نظرم خيلی قشنگ بود و به دلم سخت نشست.(اون منه نميدونم چيه ييهو اومد بی سوات نيستما اون قدرام)
سلااااااااام . من اون پستت که مربوط به جداييت بود به نظرم خيلی قشنگ بود و به دلم سخت نشست.(اون منه نميدونم چيه ييهو اومد بی سوات نيستما اون قدرام)
ويلی نمی دونم چرا استرس دارم واسه پست فردات می ترسم خواب بمونم تا من نيومدم نصفش رو حذف کنی #devil
تورو خدا بذار حداقل تا شب بمونه من برسم بخونم #worried
__________________________–
چشم#winking
یاد گرفتم که عادت نکنم به هیچ چیز و هیچکس ودر لحظه از حسم و چیزی که در اختیارمه لذت ببرم و……….. این نوشتت خیلی جذبم کرد
دست گلت درد نکنه با اين نظر سنجيت چون باعث شد من راحت رفتم و بی دردسر گل سرسبد نوشته هاتو خوندم#tongue
البته منم اون پست هايی که با آقا اميد کل کل فرمودين رو خيلی دوست دارم#heart
همش قشنگ بوده ولی اونايی که يادمه روز آشناييت با آقا اميد و اونی که برده بودتت تو بيابون#laugh اونجايی که يادم نيست يه زمين داشت يا يه خونه در حال ساخت و ….
اين چيه گذاشتی ويلی؟
همون موزيک خوان قبلی بهتر بود بی اجازم از خودش موزيک ول نميداد!
ويلی همونطور که قبلا هم گفتم شما الان يه چندماهی هست که بی مهابا نيستی عزيزم البته شايد اثرات بی کورتنی بوده باشه نميدونم#grin
اما من ويولت و با پست های جنجالی شناختم که بی ترس از قضاوت ديگران بی پرده صحبت می کرد بدون اينکه حتی ذرده به عکس العمل ديگران طبقات مختلف و متنوع فکری و انديشوی فکر کنه !
ويليه من يکم خودخواه بود (ببخشيد من هميشه بی پرده حرف می زنم) اما الان مهربانيش رو به پشت نمی اندازه و نشان می ده.
و ان زمانی برای من بهترين ويلی دنيا ميشی که همراه با اين دو حس متفاوت و متناقضت باشی.
ویولت عزیز راستش رو بخوای من با این دو پستت ویولتخون شدم
http://violet.special.ir/archives/2004/02/000035.html
http://violet.special.ir/archives/2004/02/000037.html
و این قدر ادامه پیدا کرد تا با خوشیهات شاد و با غمهات غمگین شدم.
هوسهای من عاليه. يه سوال : ميسه آدرس اون پستی که تازه با اميد آشنا شده بودي و برام بزاری؟#smug #eyelash
___________________________
این؟
http://violet.special.ir/archives/2004/02/000035.html
اصلاً قادر به انتخاب کردن نيستم.اما تو پستای جديدت رفتن هميشه پر غمه قلبمو بدجوری لرزوند.دوستت دارم#heart
اون پستت که در مورد مقاله يی که تی روزنامه ی کيهان نوشته بودن بود.. همونی که در رابطه با زنها نشته بود و وظيفه يی که در مقابلمردا دارن!!! اون پستت اگرچه کاملن مخالف نظر من ود اما خيلی توجهم رو جلب کرد… يه جورايي يادم داد که نظر مخالفم رو هم بخونم و بهش احترام بذارم بدون اينکه قبولش کنم و يادم داد که همشه بدترين چيزا هم شايد ی جنبه ی خوبم داشته باشه که بشه چيزی ازش ياد گرفت!#heart
يه پستي هم نوشته بودی تحقيرم کن تا عاشقت بشم! اونم چون به نظرم خيلي درست بود دوسش دارم!
آهان اون پستت هم که همین اواخر بود در مورد محرم و ارو.تیک بودن شعرا هم خیلی روم تاثیر گذاشت…
—
اينم آدرسه نوشته يی که تو کامنت قبلی گفتم دوسش دارم:
ادبيات چاله ميدونی
http://violet.special.ir/archives/2008/10/the_bullshit.html
سلام
اميدوارم که اين پالس کورتن هم به خوبی و خوشی تموم بشه و مشکلی برای شما بوجو نياره
و اذيت نکنه
اون مشکل پخش موزيک هم ۲ جور ميتونه باشه
تو يکسری از اينترنت اکسپلورر ها شروع کار مدياپلير رو ميشه کنترل کرد و از شروع بع کارش جلوگيری کرد البته يکبار بيشتر دستور نميگيره اگه برای وبلاگی دستور رو تاييد کنيد دوباره که به اون وبلاگ ميريد طبق دستور قبلی شروع ميکنه به پخش موزيک يا قطعش ميکنه
تو قسمت تنظيمات پخش موزيک اون کدی که نوشته شده قسمتی هست که شروع خودکار رو کنسل ميکنه و تا دگمه شروع نخوره شروع به کار نميکنه
فعلا
شادزی
ویلی اون پستی که نیلوفر گفته رو میشه آدرسشو بذاری؟#worried
ویلی من استرس گرفتم الان واسه اینکه قراره فردا چه پستی بذاری!!
اگه امتخان شنبه رو به هر دلیل بیفتم فقط و فقط تو مقصری! گفته باشم از حالا که بعداً نگی نگفتم!
یکهو دیدی اومدم وثلاً قالب وبلاگت رو دزدیدم یا بالاخره یک بلایی سرت آوردم!
از صبح من رو اسکل کردی تو آرشیوت دنبال بهترین پست، فردا هم که اسکل پستتم!
حداقل صبح خروس خون پستت رو بذار که ببینمش، بعدش برم به درسام برسم!
واقعا دست به قلمت حرف نداره ليسيدن زخمها – مرگ تدريجي يک عشق
خيلي قشنگ بود.
تو نوشته هاي دوستان ديدم از پست هوسهاي من خيلي تعريف شده بود من پارسال نبودم و نخوندمش
اگه ميشه بازم بزار بخونيمش
موفق باشي#flower #flower
وبلاگتان را خواندم.وبلاگم را بخوانيد.
پست یه نفس عمیقتو دوست دارم ویلی جون
اینم لینکش
http://violet.special.ir/archives/2005/12/001628.html
bayad khodet beduny ke kas-hayee ke inja miand kole harfhate toro doost darand va meepandand. ziadand: vaghtee az ghadeem meeghy, az famile. az doostato mehmoonia (ba roohiat adam beeshtar ashna meeshe), dastanhaye x-rated ke tondy barmeedary#winking , mr. omid, va postyahe ke tooshon aghideye mardomo meekhaye. rahat bego hame chi deeghe
سلام #smile
منتظرم خبرهای بهتر رو بشنوم.
#heart #kiss
اين پستت:
http://violet.special.ir/archives/2008/01/003182.html
#grin
بعدش هم کلا پستهاييت که پادکست يا عکس دارن عالين #grin #kiss
دوست ندارم اين روزا چيزی بگم..
فقط بدون هر روز اينجام#heart
اگه درست یادم باشه یه پستی بود که می خواستی تلویزیون اتاقت رو خودت جابه جا کنی
سلام
من از اون مشتری قدیمی هام, نمیخوام انتخاب کنم, میخوام چیز دیگهای بگم, میخوام بگم آدم کاملا سیر تکاملت را حس میکنه, دقیقا آدم حس میکنه که توانا ی ژورنالیستیت خیلی فرق کرده, الآن دیگه مثل یک نویسندهی حرفه ی مینویسی, در حالی که اگه نوشته ها ی قدیمی ترت را نیگا کنیم خیلی با امروز فرق داشته, الآن خیلی پخته تر و استادانه تر مینویسی, خوب به همین جهت اگه بخوام از بهترین نوشته هات را انتخاب کنم حتما از بین نوشته ها ی جدیدت انتخاب خواهم کرد ( کار نیکو کردن از پر کردن است)
وای بچه ها چقدر خاطره برام زنده کردید#kiss
ممنون كه خصوصي موند ! #laugh
___________________________
عزیزم اول کامنتت باید بنویسی خصوصی اینجوری معاون تایید می کنه بعدن من میام می خونم می بینم ای دل غافل خصوصی بود
حالا چیزی بدی نبود که ناراحت خصوصی منونش باشی نظرت بود که منم قبول نداشتم#winking
ولی اگه قرار باشه یکی را هم انتخاب کنم, اون را انتخاب میکنم که روز طلاقت را شرح داد بودی, هر چند که احساساتش مثبت نبود ولی خیلی پر از احساس بود, آدم دقیقا میتونست خودش را جا ی تو یا جا ی هومن بذاره