ملاقاتی بین گذشته و حال

از صبح درگيرم. دارم آماده ميشم براي بعدازظهر ..براي يه قرار ملاقات… با دوست قديمي ولي تازه کشف شده از طريق کمپين رقيب.
در عين راحتي قرار سختيه.آدمي رو ملاقات مي کني که کاملا چهره و فيزيک حداقل 10 سال قبل رو تو رو بخاطر داره و چه اتفاقات و تغييرات بزرگي که تو اين ده سال براي من نيفتاده.
وقتي بهم گفت خانومم قبلا تو رو ديده! متعجب شدم گفتم کي؟ کجا؟ و يادم آورد کجا. 11 سال قبل، موهام تا روي شونه بود و بلوند ِ بلوند به سبک مرلين مونرو درستش کرده بودم و منگول منگولهاي رو به بالا آرايش شده با يک رژلب جيغ قرمز و پيراهن مشکي که از پشت سخاوتمندانه تا کمر رو در بر نگرفته بود.
آرشيو رو خونده و ويلي جديد رو کاملا مي شناسه و ميدونه با کي داره ملاقات ميکنه… ملاقات هيجان انگيزيه …از پسش بر ميام. مگه چيه؟ اينم يه ملاقات مثل همه قرارهاي ديگه ست هرچند پيشينه پر و پيمون قبلي داشته باشه.
بايد سعي کنم همچنان آراسته و خواستني به نظر بيام مثل ِ ….


نظرات شما


  1. نيلوفر در 08/19/11 گفت :

    تو همیشه خواستنی ترین خواستنی ها هستی ویولت نازنینم #kiss


  2. يک مامان در 08/19/11 گفت :

    حتما مثل ديروز شيک و خواستنی خواهی بود عزيزم#winking


  3. بادیس در 08/19/11 گفت :

    خوش بگذره#kiss اونم حتما خیلی تغییر کرده، نگران نباش.


  4. هاله در 08/19/11 گفت :

    #heart #heart


  5. ياس در 08/19/11 گفت :

    نگران نباش اگه آرشيوت رو خونده می دونه که داره با يه زن قوی روبرو ميشه . پس مطمئن باش اون بيشتر از تو هيجان زده است#winking


  6. آزاده در 08/19/11 گفت :

    نیاز نیست سعی کنی . بدون سعی هم آراسته و خواستنی خوای بود(البته این صرفا نظر منه )#tongue


  7. ليلا در 08/19/11 گفت :

    تو که تويی قلب منم به تاپ تاپ افتاد #eyelash اما اين را هم در نظر داشته باش که زمان برای اون دوست هم جريان داشته و تنها شامل حال تو نميشه . مهم تر از داستان گذر زمان و تغييرات ظاهری اعم از مثبت و منفی مطمئن هستم با توجه به گذر زمان و تحولاتی که در اين ده سال در وجودت ايجاد شده کاراکترات ده ها برابر جذاب تر شده . دوستت هم نسبت به ده سال قبل ژخته تر شده و تقريبا باور دارم که از مصاحبت خودش و همسرش لذت خواهی برد . خوش بگذره #heart


  8. ليلا در 08/19/11 گفت :

    حالا هم ديگه اين قدر به خودت و سر و صورتت ور نرو و آزار پازار نکن #laugh دير به قرار نرسی #winking


  9. سینا در 08/19/11 گفت :

    تو همه چیزت در حد قدیم یا حتی بهتره جز اینکه راه نمی تونی بری که اونهم تاثیری در رابطه دوتا دوست قدیمی نمی تونه داشته باشه. پس برو حالشو ببر #grin


  10. فرزام در 08/19/11 گفت :

    “موهام تا روي شونه بود و بلوند ِ بلوند به سبک مرلين مونرو درستش کرده بودم و منگول منگولهاي رو به بالا آرايش شده با يک رژلب جيغ قرمز و پيراهن مشکي که از پشت سخاوتمندانه تا کمر رو در بر نگرفته بود.”
    خیال داری بکشی مارو؟!#angry چته بابا؟ چند روز نبودم چه گرد و خاکی کردی! نمی شه دو روز تنهات گذاشت تورو. چه خبره اینجا؟ مارچ چی شد؟ توکستانی کی اومد؟ هر وقت من یه مدت غیب می شم چقد رخداد رخ می ده!#sad اینا که تو سناریو نبودن کی ان؟! من چرا دارم داد می زنم؟ این بچه چیکار می کنه اینجا؟#grin


  11. جينا در 08/19/11 گفت :

    لازم نیست آراسته و خواستنی “به نظر” بیای. چون آراسته و خواستنی “هستی” .
    #smile


  12. فرهنگي در 08/19/11 گفت :

    ويولت عزيز شناختت حسي در من انگيخت كه بايد قسمتي از آن فروكش مي كرد و قسمتي ديگر مي ماند تا بشود يك رمان.داستان “يك زن اسمش را گذاشته بود ويولت” را نوشتم كه در مجموعه ي اخيرم چاپش مي كنم. براي اينكه قبل از چاپ ببيني گذاشتمش توي وبم. بخوانش.اگر حس هاي خودتت را برايم بگويي براي كار بعدي كمكم كرده اي.#flower


  13. سمانه م در 08/19/11 گفت :

    #heart


  14. آذين در 08/19/11 گفت :

    حتما خواهی بود #smile


  15. اتيلا در 08/19/11 گفت :

    سلام.
    اين جهان رنج خود کامهايست که بر گردش افکار ما فرو می ايد.
    اينه تنها نظاره گر من استو تنها دوستم تنهائی من است.
    ژرنده ای از قفس ژريد و اين است دليل تنهائی ما.


  16. منا در 08/19/11 گفت :

    چرا باید اینطوری به نظر بیایم ؟چه فرقی داره ؟ مگه مهمه؟….من هیچ وقت جواب این سوال ها رو در باره خودم پیدا نکردم….شاید هم پیدا کردم اما برای خوم هم قابل قبول نبوده…
    شاید دلیل شما منطقی تر باشد…


  17. ماندانا در 08/19/11 گفت :

    موفق باشی


  18. بنفشه در 08/19/11 گفت :

    معلومه که به نظر می یای#heart


  19. آزاده در 08/19/11 گفت :

    ويولت عزيزم ظاهر همه چيز تغيير ميکنه همه چيز تو دنيا در حال تغييره اگه تغيير نکنه بايد نگران باشی چون تحمل ثبات خيلی سختر از تحمل تغییرات هرچند تغییرات به نظرت خوب نباشند .مدتی نوشته هاتو ميخونم وبسيار لذت ميبرم خوشحال ميشم به کلبه حقير ما سربزنی #kiss #heart #kiss #kiss #kiss


  20. آسمان در 08/19/11 گفت :

    عزيزکم تو بدون موهای بلوند و رژ لب قرمز و پاهای سالم هم دوست داشتنی هستی.مطمئن باش که الان نقصی نداری که به خاطرش احساس کمبود کنی.اميدوارم از اين ملاقات لذت ببری عزيز دلم#heart #flower


  21. حتماً خواهی بود!


  22. زهره در 08/19/11 گفت :

    از صمیم قلب برات آرزوی موفقیت می کنم و می دونم که مثل همشه از پسش بر میای.
    #flower #flower


  23. آرام در 08/19/11 گفت :

    ویولت جان روز جهانی ام اس رو بهت تبریک میگم و آرزوم درمان قطعی تو و همه بیماران ام اس هست، پس به امید خبر خوش درمان قطعی شاد باشی و سلامت#kiss #heart #flower


  24. ژول در 08/19/11 گفت :

    واااای عجب جيگری تو ذهنشه پس#grin
    خوش بگذره#flower


  25. سارا پ در 08/19/11 گفت :

    عکس جديد تو که من ديدم خيلی خوشگلی#flower #kiss


  26. پریناز در 08/19/11 گفت :

    خوب معلومه که همیشه ویولت خواستنی و خوشگله!


  27. پريسان پارسا در 08/19/11 گفت :

    سلام . من اولين باره که وبلاگت رو میخونم . فکر میکنم این دوست گذشته ی تو نباید آدم سطحیی باشه وگرنه تورو از روی نشانه هات نمی شناخت . بنابر این آدم عمیقیه مثل خودت . تورو برای تو و ارزش یک زمان آشنایی میخواد . بنابراین حتی بدوت آراستگی تو براش ارزشمندی . پس خودت رو به خوبی بیارا و برو و مطمئن باش مثل همیشه تو برنده ای. #applause


  28. الهام در 08/19/11 گفت :

    سلام عزیزم
    روز جهانی ام اس بر شما شاد باد
    به امید روزی که درمان سریع و کاملی برای این بیماری پیدا بشه#smile


  29. صدف در 08/19/11 گفت :

    وای چقدر مهيج حتما بنويس چی گذشت


  30. سلام
    چند روزی واسه ختم مادر بزرگم نبودم گويا خيلی اتفاقات افتاده
    اميدوارم هميشه سرحال باشی
    راستی من واسه اولين بار عکس نصفت رو ديدم و حالا اگه بهم نخندی لای همه اين عکسها و عکس خودت و غيره يه چيزی چشم رو گرفت
    ويلچرت خيلی خوشرنگه#blush


  31. مثل هميشه دوست داشتنی و خواستنی . مطمئن باش.#flower


  32. Ameh Khanoum در 08/19/11 گفت :

    The best!!! number one
    I like it…
    5| ياس
    نگران نباش اگه آرشيوت رو خونده می دونه که داره با يه زن قوی روبرو ميشه . پس مطمئن باش اون بيشتر از تو هيجان زده است


  33. تـــــــــــرانه در 08/19/11 گفت :

    چه قدر زمان زود می گذره ۱۰ سال !! کاش آدم می دونست آينده اش چه جوری می شه تا اينقدر غصه نخوره #worried
    نگران چيزی هم نباش تو هر جوری که باشی دوست داشتنی هستی #heart
    يه چی بگم #thinking نمی دونم چرا اما قيافت يه مدلی که آدم رو خواه نا خواه جدب خودش می کنه حتا از اين راه دور با اين همه فاصله #kiss
    خوشا به حال اونهای که می تونن تو رو حضوری ملاقت کنن من که غبطه می خورم #nottalking


  34. مونا در 08/19/11 گفت :

    ويلی جان با شناختی که تو اين مدت ازت پيدا کردم مطمئنم که ملاقات خوبی خواهی داشت#kiss #flower


  35. پژمان در 08/19/11 گفت :

    بچه ها کسی از آنارام خبری نداره یه مدت خبری ازش نیست#thinking


  36. آسمون در 08/19/11 گفت :

    ادم اينجور وقتا کلی دلشوره داره و لی همينکه موقع ديدن اشنايی قديمی مياد تو ذهنت همه چيز روبه راه ميشه


  37. مينا در 08/19/11 گفت :

    عزيزم بعد خوندن داستان خوب آقاي فرهنگي پيدات كردم.كاش براي من هم داستان مي نوشتن.در يه فرصت خوب پستاتو مي خونم .#hand


  38. رز در 08/19/11 گفت :

    مثل همیشه
    واقعا همینطوریه
    آدم ناخواسته تحسینت می کنه#applause


  39. نسترن در 08/19/11 گفت :

    سخته .
    #flower


  40. نسترن در 08/19/11 گفت :

    البته مطمئنا اونم تغییرات زیادی کرده .


  41. علي در 08/19/11 گفت :

    سلام گرمای زندگی و سرود همراهی است ، پس هميشه سلام
    ويولت عزيز ، چند روزی نيست که با شما آشنا شدم .
    آره ، بعد از معرفی وبلاگ نويسهای برتر .
    همت و اراده شما ، خواهر خوبم مافوق درک و توان اين برادر تازه واردته .
    اميدوارم از گذاشتن آدرس وبلاگتون در وبلاگ ساده و صميمی من ، ناراحت نشيد .
    اگه دوست نداشتيد ، حتما، تذکر بديد تا برش دارم .
    راستی اينم بگم ، هرکی رو خدا بيشتر دوست داشته باشه بيشتر با گرفتاری و بيماری و … همراهش می کنه .
    عاشق خدا باش که او عاشق شماست . خواهر گرامی من


  42. هانيل در 08/19/11 گفت :

    منم هربار با يه فرد قديمی ميخوام روبرو بشم همين حسو دارم
    ولی هربار هم ميرم تو شيکم حسم
    با جسارت تمام توی صورت طرف لبخند ميزنم و جای هرنوع حس ترحم رو پر ميکنم تا اجازه ظهور پيدا نکنند
    چيزی از عقل و شعورم که کم نشده شده؟؟؟


  43. y.kiarash در 08/19/11 گفت :

    baz maa bikaar shodim umadim tu in weblog haa web gardi , sharmandeh khodam misham hey man va az khodam ozr mikham


  44. katy در 08/19/11 گفت :

    salam movazebbe bash in ye naghshe az tarafe raghib nabashe ,khodesh gofte bood naghshe mikeshehar chand to az pasesh bar miay#winking


  45. silent در 08/19/11 گفت :

    تو کارهای مهمتر از این این رو به راحتی انجام دادی عزیزم… این که چیزی نیست .


  46. عاشق در 08/19/11 گفت :

    هنوز تا این ساعت که از این دیدار ه به یاد ماندنی ( به گفته u ) خبری دریافت نشده #grin #winking
    امیدوارم خروس خون ه فردا مثل دیدار با رقیب قدیمی و دوست امروز ، یه پست عالی همه ی خواننده ها رو مهمون کنی #flower
    به خودم اجازه ی اظهار نظر توصیفی در موردت نمیدم ، ولی اینو میگم که به نظر از 100 بهت 91 رو اختصاص میدم
    امیدوارم خوش گذشته باشه #smile #eyelash #hug
    فعلا #flower


  47. ساتين در 08/19/11 گفت :

    من ده سال قبل تو رو نديده ام اما شيرينی و ملاحت تو رو نميشه انکار کرد.
    قرتی بازيت هم که کاملا به جای خودش باقيه
    #tongue
    می دونم دل می بری
    اونم به سادگی
    نيازی به تلاش نيست


  48. اون دوست در دفتر يادداشتهای روزانه اش بعد از ديدار تو خواهد نوشت.
    ( بار قبل او فقط زيبا بود . يکی از هزاران زنی مثل هم. ترکيبی از رنگها و نقش های تاثير گذار. اما امروز او زنی منحصر به فرد بود. با دستها و پاهايی که همه ی اطراف را سختب بالا رفتن از صخره می کرد. شده بود حلزونی آرام که خرامان به سمت آب می گشت. تنی نرم اما پوشيده در لاک سفت. نمی شد با او فقط دست داد. به او بايد بعد از اين دل داد. اين زن هيچ روز ديگر و در هيچ ديدار ديگر ُ حتی با خودش تکرار نخواهد شد)


  49. مريم در 08/20/11 گفت :

    اميدوارم خوش گذشته باشه#flower


  50. شب گیر در 08/20/11 گفت :

    سلام خانم ویولت
    نامه ای از برزخ!!!(برزخ مکانیست فی مابین دو دلبر!)
    با سلام و عرض ادب خدمت جناب آقای دکتر مارچ لعنتی! محترم، عزیز، دوست داشتنی و کمر باریک!
    اگه جسارت نباشه،ممکنه منتی بر سر این بنده ی حقیرِکمترین گذاشته و بفرمائید که چه چیزیی خاطر مبارک حضرتعالی را مکدر نموده است؟
    ” افاضات ول دادن” کدومه آقای دکتر؟ خلاف به عرض محترمتون رسونده اند! این شب گیربیچاره، حداکثر میتواند ناله ای خرد و ضعیف از خود در دهد!
    داداش مارچ لعنتی! باز کن اون آغوش گرم اسلامیت را! وای که چقدر دلم برای بغل کردنت تنگ شده بود!، چقدر خوشحالم که اون فیلم “آخرین لحظات زندگی دکتر مارچ لعنتی مرحوم” تخیلی بوده! و الان من میتونم سوالی رو ازت بپرسم که مدت هاست ذهن من و جهانیان رو به خودش مشغول کرده!:
    این واژه ی «لعنتی!»،جزئی از اسمته یا مربوط به فامیلی ات میشه!!؟
    به خدای مجید قسم که هر لحظه ی نبودنت، برایم به سان قرنی گذشته است…
    همین خدا میدونه که من چقدر از عمه خانمت، سراغ تو رو گرفته ام…
    اما هر بار،ایشون با قساوتی بی بدیل،می فرمودند:مارچ لعنتی مرده!…
    در توضیح قساوتش هم همین بس که در تمام مدت عدم حضور تو، این عمه خانم جانت،در همه ی مجالس شادی، آشتی کنون و کنسرت های شاد موجود شرکت کرده و حتی به قول خودش،در کنسرت آخری، وقتی یاد آخرین لحظات زندگی تو افتاده،«تمام وجودش از شدت هیجان میلرزیده!»…
    دوست لطیف تر از برگ گل من! میدونم که دلت از این همرهان سست عناصر گرفته و این همه ریا و دورنگی،روح مهربان و ظزیفت را آزرده است، اما تا من رو داری غصه نخور! من همچنان با صداقت و یک رنگی بی مانندم،عاشق تو هستم!
    در تمام مدتی که تو نبودی،من یا گریه میکردم و یا به دنبال تو در گوگل ارت میگشتم!
    راستش رو بخوای، دو سه بار هم در گوگل ارت،یه چیزهایی پیدا کردم که همگی، یا لعنتی بودند و یا گنده!، اما هر چی سرچ کردم یه “چیزِ لعنتیِ گنده” پیدا کنم، نشد که نشد!
    نفس من!، تو میدونی که چقدر صنعت برق این مملکت (و چه بسا صنعت برق این جهان و حتی جهان آخرت!) به تو احتیاج داره؟ همین امروز در یک سایت تخصصی برقی نوشته بود:
    اینروزها همه برای تعویض لامپ های سوخته ی منازلشون،منتظر دکتر مارچ لعنتی هستند،شما چطور؟؟؟
    اصلن میدونی که این تخصص تو در امر «صفر و یک»، می تونه چقدر چاره گشای مردم این مرز و بوم باشه؟
    خود من سالهاست که یه عدد «یک» نوشته ام و منتظرم تا تو از دانشگاه برکلی فارغ التحصیل بشوی و پس از بزگشت به میهن عزیزت، به من بگی که برای نوشتن عدد «یازده» ،اون یکی «یک»رو کدوم طرف بنویسم!
    خان داداش دکتر!، تو نمیدونی که من با چه دل پر دردی اون فیلم کذایی مردنت رو دیدم!
    در تمام مدت نمایش فیلم، من های های گریستم و به اون« شب گیر مسخ شده » ناسزا گفتم و بابت اینکه به سادگی اسیر حیله‌های عمه ی مکارت شده،لعنت فرستادم…
    در اون لحظات همش به خودم میگفتم که:ای کاش این شب گیر لعنتی اینجا بود تا حقش رو کف دستش بذارم!
    به همین جهت بلافاصله بعد از اتمام فیلم، رفتم توی گوگل ارت و روی درخشان ترین نقطه ی نورانی موجود در جهان زوم کردم!(با توجه به کله ی کم موی شب گیر!)،
    اما در کمال شرمندگی متوجه شدم که خدمت جناب آقای نیستانی عزیز رسیده ام! (امیدوارم که ایشون این جسارت بنده رو به بزرگی خودشون ببخشند،اما به خدا من مقصر نبودم،مشکل از گوگل ارته!)
    داداشی، تو در هر وضعیتی که باشی(با دهن مهن آسفالت و غیره!!!)، در هر کجای این جهان (و حتی آن جهان!) که باشی،عزیز دل منی، قد آغوش منی و روی سر من جای داری(فقط محکم بشین که سُر نخوری!)، اما متاسفانه با خوندن کامنت های دوستان، متوجه شدم که هیچکس! مثل من فکر نمیکنه و همه از تو می ترسند و یه جورایی به عزیز دل شب گیر،به چشم لولو خورخوره نگاه میکنند!
    من فکر میکنم دو عامل اصلی،باعث به اشتباه افتادن دوستان شده است.
    اول:شیوه ی بیان و نگارش “پست مدرن” تو!
    مثلن تو میگی:«خدمت شبگیر میرسم» و منظورت اینه که «همه جوره مخلص جناب شبگیرخان هستم و ازش حساب میبرم!» ، اما ملت فکر میکنند تو داری تهدید میکنی!
    یا مثلن میگی «اینجا ما رو نمودن به معنای واقعی کلمه» و مردم، فکر های بد بد میکنند! و زبونم لال،در مورد تو،یه زمزمه‌هایی راه می اندازند !
    اما با یک بار مراجعه به فرهنگ فارسی معین، به سادگی میتوان پی برد که معنای واقعی کلمه ی “نمودن” ،خسته کردن و کلافه کردنه(و حتمن که تو هم به دنبال بیان همین معانی بودی! چون بعضی از حقایق زندگی، غیر قابل بیان کردن است!!!)
    دوم:همه ی دانشمندان و پژوهشگران دنیا، معتقد هستند که جذابیت ظاهری و جاذبه ی ج*نسی، مهمترین فاکتور قضاوت اهالی وبلاگستانه!
    اما اصلن نگران نباش دوست من،چون تو رفیق مخلص،بی ریا،بی ادعا، فداکار و فروتنی! چون شب گیر داری که میتونه در هر دو مورد و حتی موارد دیگر، کمکت کنه!
    لذا برای اثبات اخلاص،صداقت و عشق پاک و آسمانی ام نسبت به تو،به همراه این «نامه ی پر مهر»، مهمترین و جذاب ترین چیزی! رو که دارم، برایت ارسال میکنم و یقین دارم که استفاده از این ابزار گرانبها ،در کسری از ثانیه،نه تنها باعث بروز تغییرات اساسی و بنیادین در ظاهر و باطن تو خواهد شد،بلکه نظر مردم فهیم وبلاگستان را هم در مورد تو عوض میکنه!
    اما قول مردونه بده که تا یک ماه بعد از اولین تاریخ استفاده از این” چیز” ،، هیچ تصمیم جدی و اساسی ای برای زندگیت اتخاذ نکنی و فقط سعی کنی که یه جوری خودت رو با اعتماد به نفس و شخصیت و محبوبیت حاصل از هدیه ی من،وفق بدی!!!
    اینایی رو که گفتم، خیلی جدی بگیر!
    چون روز اولی که از این “چیز ” اهدایی من استفاده میکنی، کاملن متوجه میشی که مردم به شکلی تحسین آمیز نظاره ات میکنند،حتی ممکنه که گاهی ازت بپرسند،:آقا شما دیپلمه هستی!!؟
    هر جا که بری،با پیشنهادات بی شمار و اغوا کننده ی خانمها رویرو میشی!
    اصلن خودت هم احساس میکنی که شخصیتت عوض شده،مثلن در ابتدای هر کامنتت در این وبلاگ،مینویسی «سلام عمه خانم!» یا در حین گفتگو،دیگه از الفاظ غیرمحترمانه استفاده نمی کنی،ممکنه عادت بد گیر آوردن پسورد ایمیل و وبلاگ های مردم رو کنار بذاری و حتی ممکنه دیگه توی خیابون و محل کارت،سوت نزنی! و شاید هم حتی یه روزهایی احساس کنی که کر کری خوندن و تهدید مردم کار شایسته ای نیست! (البته این یکی رو خیلی بعید میدونم!)
    به هر حال من آرزو میکنم که بتونی در مقابل این همه تغییرات ناگهانی تاب بیاوری!
    ضمنن خواهش میکنم که خیلی مراقب و مواظب این «چهار تار موی» اهدایی من باش!
    آخه میدونی؛ بنا به نظر تمام بانوان ایرانی و خارجی،تمام جذابیت ظاهری و جاذبه ج*نسی من، در همین چهار تا تار مو نهفته بود!
    من که تموم زندگی ام رو پای رفاقت ریخته ام،این جذابیت و جاذبه هم روش!
    من بارها و بارها دنیا رو با آن گیسوانم (منظورم همون چهار تاست!) فتح کرده ام و دیگه از این همه جذابیت و محبوبیت خسته شده ام و دیگه حوصله ی روزی پنج شش ساعت ایستادن جلوی آیینه رو ندارم!
    خلاصه اینکه برو حالش رو ببر!، مطمئن هستم که از این به بعد،درهای خوشبختی به رویت باز خواهند شد و تازه معنای واقعی زندگی رو درک میکنی!
    هیچوقت هم با خودت فکر نکن که این زندگی جدید و این دنیای نو را مدیون ایثار و بخشش من هستی!راستش رو بخوای،اون چیزهایی که برای شما جوانها آرزوست،خیلی وقته که واسه من خاطره شده…
    باز هم تاکید می کنم که تشکر لازم نیست!،همین که درهای توبه رو به روی من باز گذاشتی و من رو در آغوش گرم خودت پذیرفتی کافیه…
    خوشم میاد که تو هم خراب رفیقی و خدااااااااااااااااااااااااااای معرفت!!!
    پ.ن!:الان که میل باکسم رو چک کردم،دیدم یک ایمیل جدید از طرف کمپانی برادران وارنر فرستاده شده و حاوی ” قسمت دوم فیلم “آخرین لحظات….” است ،به محض اینکه دانلودش کردم، برای سرکار محترم خانم ویولت ارسال خواهم کرد!
    پ.ن2: از همه ی خوانندگان عزیزی که مطالب فوق را خوانده اند تقاضا میکنم که با نوشتن کامنت های مثبت،از تغییرات مارچ عزیز تعریف کنند،البته میدونم که تعریف و تحسین کردن ازمارچ عزیز،خیلی مشکله! اما اگر به جای کاپیتان مارچ، اسمش رو بذارید فلرتیشیا! شاید بتونید از ظرافت،متانت،زیبایی اش،یه خرده تعریف کنید و بدینوسیله جوانی را به آغوش هموطنانش باز گردانید،به خدا فلرتیشیای دو متری، خیلی دیدنی و کمیابه ها!


  51. سپیده در 08/20/11 گفت :

    منتظر گزارش قشنگت از اين ملاقاتم#flower


  52. مسافر در 08/20/11 گفت :

    منم بيام؟#eyelash #blush


  53. اصلان در 08/20/11 گفت :

    #flower خوش گذشت ؟ #party


  54. محدثه در 08/20/11 گفت :

    #kiss نگران نباش…باشه گلم؟


  55. emma در 08/20/11 گفت :

    Chera bayad arasteh va khastani be nazar biai?


  56. مسافر در 08/20/11 گفت :

    سلام. اين پستتون باشه واسه خلوت آراسته ی خودتون ولی واسه قبلی می خوام با سانسور بنويسم………………………………..نمی دونم سانسور چيه ولی فکر کنم برای فرار از سانسور با يد آهنگ شعر رو پيدا کرد. آهنگ شعر اونی نيست که آلات موسيقی روی گوش آدم ترسيم می کنه، يه ملوديه ولی نه اون ملودی که از ترتيب نتها شکل گرفته بلکه ردپای يک احساس عاقلانه ست که ترکش هاش دل رو زخمی می کنه. مرهم اين دل پماد نيست که بخواد پا به پای سلولها راه بياد و ترميمشون کنه بلکه مرحم است يا ضمادی است از رحمت. سانسور يعنی سهم من از تو، نگاهت و بانگ پرواز يعنی سهم تو تمام من شد. آخ که يه نگاه گاهی وقتا چی کار می کنه، چه به سر آدم مياره که سهم نگاه رو به تمام سهم های بازار بورس ترجيح می دی و حکايت اين عشقهای آدمای بازاری و اطواری رو به دور می ريزی. خواستن تمام معنايی است که داخل اين دريچه خودش رو عريان به نمايش گذاشته ولی انقدر من و تو غرق ساختن معماهای ساختگی خیالمون می شيم که بی خود دنبال کشف چيزايی می گرديم که نمايانه. بی سانسور يعنی اينکه وقتی با گل رفيق شی و مقدس دوستش داشته باشی ديگه بی نياز از گل می شی. ای بابا شعری رو که بخوای تفسير کنی ديگه شعر نيست که، می شه همون معمايی که وقت رويارويی با اون گنگ می شی، لال می شی و توی چشمهاش چشم به راه مشترک بودن می شی. توی آيينه ی مرداب واسه ديدن سهم تمام تو بايد تمام در مرداب غرق شد و مرد. مرگ توی قالب زندگی می شه همه ی نانوشته ای که حتی اين واژه های گيج و گنگ قادر به ذوب شدن درونش نيست………… بی خيال تفسير چون تفسير يعنی سانسور و سانسور يعنی چهارچوبهای شلوغ قانونمندی که با غزل واژه ی شاد می سازه و بی غزل نمی فهمه که غم يعنی چی…… اون لينکتون رو گوش نکردم، سعی کردم شعرش رو که نه ولی نانوشته هاش رو ببينم نه اينکه بشنوم.


  57. نگار در 08/20/11 گفت :

    ديروز ۱ برنامه اينجاگذاشته بودند کهکسانی که ام اس يا مريضی های سيستمايمنی دارند رو با عقرب معالجه ميکنند


  58. نپتون در 08/20/11 گفت :

    اين کلمه کمپين …. ياد انتخابات آمريکا افتادم#flower


  59. سارا در 08/20/11 گفت :

    سلام ويلی نيازی به سعی نيست تو هميشه عاليی#hug


  60. پریناز در 08/20/11 گفت :

    خوش گذشت آیا؟ ما کماکان منتظر اخبار دیشب هستیما#heart


  61. yasaman در 08/20/11 گفت :

    عزيز دلم مهم روحته که بزرگه…#heart


  62. بوبو در 08/20/11 گفت :

    تو ميتونی


  63. مانا در 08/20/11 گفت :

    موفق باشی.


  64. اين سخاوتمنديها واقعا چقدر دلنشينه


  65. y.kiarash در 08/20/11 گفت :

    albateh az sharmandegi manzooram in nabood ke web log haa sharmandam mikonan balke vaght khodam bood ke bikaar shodam, va kaari joz internet nadaaram


  66. سینا در 08/20/11 گفت :

    به آقا پژمان (کامنت ۳۰):
    آنارام دیروز آپ کرد


  67. گلی در 08/20/11 گفت :

    تصور چهره ات با آرايش مرلين مونرو برام بی نهايت هيجان انگيزه. اون تيپ و اون مدل يه جور جسارت ميخواست ، اون هم ۱۱ سال پيش. جسارتی که ميدونم تو وجود بی نظير تو هست. مطمينم که مثل هميشه شيک و آراسته ميری…


  68. آسمان در 08/20/11 گفت :

    کجايی دختر؟بيا بگو ببينيم خوش گذشت يا نه؟#hug


  69. مطمئن باش همينطوره ويلی عزيزم…


  70. هنگامه در 08/20/11 گفت :

    يادم رفت بگم عرفان حلقه يه سايت هم داره (inter universal.persianblog.ir)
    *********************
    هنگامه عزیز ممنون از توجه ات
    من پیش خود آقای طاهری هم رفتم وویزیت هم شدم ولی هیچی به هیچی
    برای همین هیچ اعتقادی به این روش ندارم
    بازم ممنون عزیزم


  71. مهزاد در 08/20/11 گفت :

    مطمئنا الان ويژگيهايی داری که که ۱۰ سال پيش نداشتی و از ديدن ويولتی به اين کمال تعجب خواهد کرد #smile


  72. فر هنگي در 08/20/11 گفت :

    ويولت عزيز متوجه نشدم بايد آف بخونم يعني چي؟ از دوستاني كه وبلاگ دارند پرسيدم آنها هم متوجه نشدند.اگر منظور ايميل كردن و اينجور كارها باشد در حد بضاعت اندك دانايي اينترنتي من بفرما تا انجام بدهم.
    *******************
    ببخشید اگه نا مفهوم بود پیغامم
    من چون اینترنتم دایل آپ ه معمولا وبلاگهای مختلف رو باز می کنم و اینترنت رو قطع می کنم و مطالب روآف لاین می خونم برای همین اکثرا نمی تونم کامنت بگذارم