شرح يک سقوط

صبح دومين روزي بود که مامان از بيمارستان مرخص شده بود(خردادماه). فشار هاي عصبي اون ايام و بي خوابي و فشار مسئوليت و چه کنم چه کنم هاش، سبب شده بود که گيج بزنم. صبح بود و بايد 17 پله دوست داشتني رو طي طريق مي کردم براي ورود به ساختمان. دقيقا روي پله پنجم بود که احساس کردم پام رو بد گذاشتم و گير لازم رو نداره و نصف کمتر ِ کف پام رو سطح پله قرار گرفته و همين هم سبب شد پام رو پله ليز بخوره و با شکم سقوط کنم روي پله ها و عين پنج تا پله ايي که با اون همه زور و زحمت رفته بودم بالا درست مثل کارتون پلنگ صورتي رو شکم سُر بخورم و بيام پايين.
چون فهميدم الانه که بخورم زمين، آمادگي ذهني داشتم پس چونه ام رو گرفتم بالا که در فرآيند پايين اومدن و ليز خوردن داغون نشه! از طرف ديگه دست چپم روي نرده بود و موقع سقوط هم ولش نکردم و همانطور سفت نرده رو چسبيدم که ضرب سقوط گرفته شه و عين ترمز دستم رو شُل و سفت مي کردم تا پله ها رو يکي يکي سقوط کنم و بيام پايين!!!
وقتي به پله آخر رسيدم عين خمير رو کف زمين وا رفتم. چند لحظه ايي به خودم فرصت دادم تا حواسم رو جمع کنم و بفهمم چي شده وکجام؟ تمام هيکلم به گند کشيده شده بود و خاک خالي بودم. با بدبختي از جام بلند شدم و شروع کردم از پله ها بالا رفتن ولي اينبار با احتياط کامل… فقط کافي بود تو اون شرايط منم با فک باند پيچي شده و جاهاي مختلف شکسته بشينم کنار مامان و با هم ديگه خيره شيم به ديوار روبرو.

*******************************
توضیح برای دوستانی که فکر می کنند در دویچه وله رای دادن،همراه با نظری که گذاشتن ولی در حقیقت رای ندادن و فقط ستاره دادن به من…این توضیح شبگیر عزیزه برای روشن شدن اذهان عمومی رای دهندگان عزیز میذارمش اینجا:
باید تو این صفحه رای بدیدو به صورتی که شبگیر گفته عمل کنید اگه تا حالا تو این صفحه نرفتید و یا تایید رای دادن رو نگرفتید یعنی درست عمل نکردید.Shockh
سلام خانم ويولت
با سلام خدمت شما و درود به روان پاک درگذشتگان اخیر، مثل دکتر بعدازاین مارچ عزیز و مرحومان آتی،مانند فرزام جان…
ای داد بيداد!من تا حالا فکر ميکردم که رای دادم،اما امروز که داشتم يکی از دوستان رو راهنمايی ميکردم،متوجه شدم که فقط نظر گذاشتم…
تو دومی،اما با توجه به اختلاف تعداد نظرات اين وبلاگ و وبلاگ اول (حدود ۱۳۰ نظر)،با خودم فکر کردم که ممکنه بعضی از دوستان هم اشتباه من رو مرتکب و فقط اون ستاره‌ها رو انتخاب کرده باشند…
به همه‌ی دوستان:بچه‌ها،وقتی وارد اون صفحه‌ای شديد که وبلاگ ها رو تقسيم بندی کرده،فقط دايره‌ی مربوط به وبلاگ منتخبتون رو تيک بزنيد(ترجيحن و تاکيدن!جلوی اسم همين وبلاگ تيک بزنيد!)…
بعد بايد بريد پايين و بعد از نوشتن نام و ایمیلتون،مربع جلوی «ظوابط رو مطالعه کردم» رو تيک بزنيد و بعد از وارد کردن اون عدد قاطی پاتيه!، روی کليد «ارسال» کليک کنيد.
پ.ن:فکر میکنم یه بار سمیه خانم (عجب دختر پی‌گیر و مهربونیه) نوشته بود که:من برای بار دوم که رفتم،ديدم پايين صفحه نوشته«شما رای داده‌ايد»…
من(شب‌گير) هروقت اون صفحه رو باز ميکردم و اين جمله‌ی «شما رای…» نميديدم،با خودم می‌گفتم:ای ول، عجب کامپيوتر هوشمندی دارم من! (ايکون مردم از خجالت و اين همه خنگی!)


نظرات شما


  1. #flower


  2. ياس در 08/05/11 گفت :

    ياد اون مورچه ای افتادم که يه مسافت طولانی رو با گندمش می رفت از ديوار بالا و هی گندمش ميوفتاد پايين و اون بدون اينکه خم به ابرو بياره باز گندم رو ميذاشت رو کولش و دوباره از ديوار می رفت بالا!!!
    #grin


  3. الهام در 08/05/11 گفت :

    همين روحياتته که ستودنيه . من اگه تو يه همچين شرايطی گير می کردم . ميشستم همونجا و می زدم زير گريه . اين پشتکار و روحيه خستگی ناپذيرت و اين اميدت به زندگی واقعاْ برام يه الگوی کامله . دوست دارم .
    راستی يه چيزی پست قبليت بد جور به دلم نشست . عالی بود . راجع به بحث داغ ديروز تو هيچ جا مطلب به اين خوبی نخونده بودم . ولی به نظرم کار خوبی کردی که پاکش کردی . #winking


  4. ليلا در 08/05/11 گفت :

    اوه اوه می بینم که پست قبلی ناپدید شده #smug حق با توئه ویولت جونم . به دردسرهای احتمالی اش نمی ارزه . حالا یه پست در مورد پیروزی حسین جون(!) یعنی باراک اوبامای خودمان میتونی بذاری #grin


  5. ليلا در 08/05/11 گفت :

    ببخشيد کامنت قبلی ام ربطی به پست نداشت آخه يک دفعه ديدم فضای مطلب صد و هشتاد درجه با پست حذف شده فاصله داره و من هم چنان جوگیر نوشته حذف شده بودم . در ضمن عاشق مامان ات هم هستم #heart


  6. جينا در 08/05/11 گفت :

    ببين می دونی من راست راسکی يه بار از کوه پرت شدم پايين !
    و لحظات آخر سقوطم با خودم فکر می کردم که « چه جالب ! آخرين تصاويری که توی اين دنيا می بينم !»
    چون مطمئن مطمئن بودم که زنده نمی مونم !#sad
    اما زنده موندم !
    خداييش همه اونايی که اونروز همراهم بودند هم فکر می کردند می ميرم !
    حالا سر فرصت جريانشو می نويسم تو وبلاگم !
    خوب شد يادم انداختی !#grin


  7. اصلان در 08/05/11 گفت :

    سلام
    #thinking
    فقط همين گل رو بپذير #flower
    فکر کنم اگر زمان قاجاريه بود اسم تو رو ميداشتن روح الملک ای ويلی ، ای بمب روحيه


  8. سمانه در 08/05/11 گفت :

    واووووووووووووووو
    سه تا پست#surprise #surprise #surprise #surprise #surprise


  9. شب‌گير در 08/05/11 گفت :

    سلام خانم ويولت
    با سلام خدمت شما و درود به روان پاک درگذشتگان اخیر، مثل دکتر بعدازاین مارچ عزیز و مرحومان آتی،مانند فرزام جان…
    ای داد بيداد!من تا حالا فکر ميکردم که رای دادم،اما امروز که داشتم يکی از دوستان رو راهنمايی ميکردم،متوجه شدم که فقط نظر گذاشتم…
    تو دومی،اما با توجه به اختلاف تعداد نظرات اين وبلاگ و وبلاگ اول (حدود ۱۳۰ نظر)،با خودم فکر کردم که ممکنه بعضی از دوستان هم اشتباه من رو مرتکب و فقط اون ستاره‌ها رو انتخاب کرده باشند…
    به همه‌ی دوستان:بچه‌ها،وقتی وارد اون صفحه‌ای شديد که وبلاگ ها رو تقسيم بندی کرده،فقط دايره‌ی مربوط به وبلاگ منتخبتون رو تيک بزنيد(ترجيحن و تاکيدن!جلوی اسم همين وبلاگ تيک بزنيد!)…
    بعد بايد بريد پايين و بعد از نوشتن نام و ایمیلتون،مربع جلوی «ظوابط رو مطالعه کردم» رو تيک بزنيد و بعد از وارد کردن اون عدد قاطی پاتيه!، روی کليد «ارسال» کليک کنيد.
    پ.ن:فکر میکنم یه بار سمیه خانم (عجب دختر پی‌گیر و مهربونیه) نوشته بود که:من برای بار دوم که رفتم،ديدم پايين صفحه نوشته«شما رای داده‌ايد»…
    من(شب‌گير) هروقت اون صفحه رو باز ميکردم و اين جمله‌ی «شما رای…» نميديدم،با خودم می‌گفتم:ای ول، عجب کامپيوتر هوشمندی دارم من! (ايکون مردم از خجالت و اين همه خنگی!)#blush #blush #blush #blush


  10. سمانه در 08/05/11 گفت :

    مطلبت راجع به کردان خیلی جالب بود.


  11. چنگود در 08/05/11 گفت :

    فکر کنم خیلی حال بدی داشتی در اون شرایط که الان هم یادت هست و داری ازش میگی


  12. سمانه در 08/05/11 گفت :

    اااااااااااااااااااااااا
    پاکش کردی#sad #sad
    ولی خوب کردی#heart


  13. سمانه در 08/05/11 گفت :

    یاد اون باری افتادم که مثل spiderman از در تاکسی آویزون شده بودم#grin #grin


  14. negar در 08/05/11 گفت :

    salam violet. shabgir dorost mige. manam ta ghabl az in fekr mikardam ke behet ray dadam, ama faghat comment gozashte boodam dar vaghe! kholase 4-5 ta rayee ke dade boodam behet:#grin dr vaghe dorost naboode. man pishnahad mikonam ke tozihat e shabgir o bezar too ye post. chon fekr konam kheili ha mesle man inkaro kardan
    shayad be khatere hamine ke tedade comment ha enghade ziade chon hame eshtebahi comment gozashtan!.


  15. آسمان در 08/05/11 گفت :

    #hug بميرم الهی.خدا رو شکر چيزيت نشد ويلی.
    اما من الان خيلی ناراحتم.آخه چرا وقتی من دم به دقيقه ميام اينجا تو دير به دير آپ ميکنی اما هميشه پستای جنجاليت رو که بعدم برشون ميداری وقتی ميذاری که من نيستم#cry من اگه از فضولی مردم خونم گردن توئه ها.به جون خودت که خيلی عزيزی از خونم نميگذرم#grin #worried


  16. ماندانا در 08/05/11 گفت :

    #flower #flower


  17. آيدا در 08/05/11 گفت :

    برای اولین بار مهمان کلبه ات شدم که تبریک بگوم انتخاب کلبه ات را در 100 وبلاگ برتر بانوان……همیشه موفق باشی و همچو رود جاری….


  18. ژول در 08/05/11 گفت :

    #silly


  19. ژول در 08/05/11 گفت :

    منم یه بار یه طبقه رو ازپله ها به صورت قل قل زنان طی طریق کردم.
    چند روز سر نزدم چقدر عقب موندم#cry #cry #cry حس بچه خنگا رو دارم که سر کلاس چیزی نمی فهمن.وقتی میام میبینم یه پست یا یه عکس رو گذاشتین و من ندیدم خیلی غصه می خورم#cry


  20. عاشق در 08/05/11 گفت :

    خدا رو شکر که الان سالمی
    در ضمن
    نمیدونم چرا هرچی رای میدم رتبه وبلاگت بالا تر نمیره که نمیره
    میشه دلیلشو بگی؟#smile


  21. رويا در 08/05/11 گفت :

    پست بعد از يک عاشقانه آرامروکه خوندمبه خودم گفتم عجب جنجالی بشه حالا.تو ششو بش اينبودم بيام بگم برش داری ،ديدم خودت زودتر دست به کار شدی.ولی عجب طوفانی کردی دختر#devil
    ميدونستم کمپوت هلودوست داری #winking .
    اما در موردسقوط آزاد.توکه ديگه ويلی ضد ضربه ای.قابل انعطاف ،نشکن ،بادوام با کلی گارانتي#devil


  22. روح الله در 08/05/11 گفت :

    اوه اوه عجب شیرجه ای….#grin


  23. niki در 08/05/11 گفت :

    mishe matlabet ro lotfan baraye man befrest lotfan albateh age emkan dare
    merci ratsi yadam hast bayad yechiz ro bet begam ama hanuz vaght nakardam sorrrry


  24. ۱. در مورد پست قبلیت من که مطلبت رو خونده بودم در نیمه های شب! دل بقیه بسوزه!!
    ۲. مرسی که به وبلاگم اومدی و نظر دادی، یه کم خوشحالم کردی، یه کمم امیدوار!
    ۳. خشوحالم که فکت باندپیچی نشد!
    ۴. با این حساب حتماً وبلاگ من رو تو چند روز آینده فیلتر می کنن، ولی من فقط یه کوچولو طنز سیاسی نوشتم، که تازه سیاهم نبود!


  25. خدا رو شكر كه اينجا رو با گوگل ريدر مي خونم وگرنه مطلب به اون قشنگي و ظرافت رو از دست مي دادم، همون كه پاكش كردين .
    در مورد اين مطلب هم بايد بگم آفرين، هميشه از خوندن نوشته هاتون روحيه مي گيرم .
    قدم به چشمهاي من گذاشتين ويولت عزيز#flower #flower #flower #kiss


  26. ندا در 08/05/11 گفت :

    آخه برای چی ويولی.ترس از چی؟ من تازه برات کامنت گذاسته بودم!#sad
    من شهر هرت وبتو تخته کنن؟
    تا وقتی که خودمون رو سانسور کنيم اوضاع مملکتمون از اين بهتر نمی شه.


  27. غزاله در 08/05/11 گفت :

    جالب نبود
    واست متاسفم
    ودعا رد شدن از اين حمله بيماری روميکنم برات
    منم زياد زمين می خورم
    اون موقع که هنوز درسم تموم نشده بود
    تو جوب می افتادم
    خيلی جلو مردم خجالت می کشيدم
    اما ام اس شوخی نداره#nottalking


  28. يک مامان در 08/05/11 گفت :

    خدا را شکر که به خير گذشت#kiss


  29. عسل در 08/05/11 گفت :

    ميگم از اين سقوط بلوتوث هم داری ببينيم. #grin آخه تصويری‌اش جذاب‌تره#tongue


  30. من رأی دادم بهت راستی! اگه اول شدی به همه خواننده هات جایزه بده! خب؟! من جایزم رو بعداً خودم انتخاب می کنم!


  31. silent در 08/05/11 گفت :

    گفتی ميای شمال ولی ميری رامسر… نه ديگه حساب نيست .بايد بيای رشت …خونه ما ويلاييه و ۴ تا پله بيشتر نداره. در ضمن از اون توالت تاشوها هم داريم .خيالت راحت . تو بيا رشت…بقيه اش با من .يه روز قبلش به من خبر بده .بعد راه بيوفت . بيای سر ميدون اصلی رشت ميام دنبالت .تعارف شابدالعظيمی نيست .جدی ميگم.شماليا مهمون دوست دارن.اره تی بلا می سر… راستی خبر دار شدی که همسر
    آقای اينانلو فوت کرد؟من تو سايتشون خوندم.آقای اينانلو رو که ميشناسی؟
    *************************
    حضور ذهن ندارم.کی هستند ؟و سایتشون چیه؟


  32. پانی در 08/05/11 گفت :

    حيف اون نوشته ات بود من خيلی ازش خوشم اومد خيلی تحليل خوبی بود من تازه می خواستم بهش لينک هم بدم.
    البته خب کاملا هم بهت حق می دم که حذفش کنی من اگه به اندازه تو شناخته شده بودم روزمرم رو هم نمی نوشتم چه برسه به اين چيزا!


  33. ندا در 08/05/11 گفت :

    #grin چک ميل پليز#flower


  34. پژوهنده! در 08/05/11 گفت :

    سلام.
    وسقوط….!
    کاش سقوطای آدم همیشه همینطوری بود.گاهی آدم بدجور سقوط میکنه با دل!#flower


  35. بهروز در 08/05/11 گفت :

    اوبا ما اوباما اوباما …ما با اون ما با اون ما با اون#rolling
    سلام:
    شما هم مثل حزب دموکرات قراره يه دفعه برنده بشين .منتظر باشين#applause


  36. پریناز در 08/05/11 گفت :

    خوشم می آد تو بدترین موقعیت ها هم فکر همه چیز رو می کنی و سعی می کنی بدتر از اون چیزی که داره میشه نشه#hug


  37. سلام مارو حسابی کنجکاو کرديد ميشه لطفا مطلب حذفی را برای من ايميل کنيدمرسی#flower


  38. مژگان در 08/05/11 گفت :

    #rolling #rolling #rolling نميشه يه جور تعريف کنی که من از خنده نميرم ؟….بخدا نه به افتادنت بلکه به تصور افتادنت خنديدم !…چی گفتم ؟
    #thinking
    ************************
    بخند منم با خنده واسه همه تعریف کردم…آخه خنده دارم بود همش یاد کارتون پلنگ صورتی می افتادم


  39. چه لذتی داره وقتی کسی که فکرش رو هم نميکنی نوشته هات رو بخونه واسه ات کامنت بذاره .
    ممنون از حضورت#kiss


  40. بنفشه در 08/05/11 گفت :

    اون مطلبی رو که نوشته بودی راجع به آقای دکتر عزيز خيلی دوست داشتم…


  41. سينا در 08/05/11 گفت :

    جالبيش اينجاست که توی اون هير و وير دست چپت هم مثل ترمز هوشمند عمل می کرد #grin


  42. عین پلنگ صورتی آخرش هم آناتومی ت شبیه پله شده بود؟#winking


  43. مهدیه در 08/05/11 گفت :

    سلام
    خوشحالم که توی وبگردی هام به محبوبترین وبلاگ رسیدم#applause
    واقعا میرسی همه این کامنت ها رو بخونی#eyelash
    به کودکانه من هم بیای خوشحالم میکنی
    هرچند مثل اینجا شلوغ پلوغ نیست#eyelash


  44. ای ول استقامت…#grin
    ميگم تو که اينهمه استقامتت خوبه در برار سختي ها بيا برو دوی استقامت بلکه نفر اول بشی#winking #heart


  45. ساتين در 08/05/11 گفت :

    عجب سقوط ماهرانه ای!#surprise


  46. M.K_Soft در 08/05/11 گفت :

    سلام.
    جالب و متفکرانه مینویسید.
    لینکتون کردم.
    اگر از مطالب وبلاگم خوشت اومد با نام شبهای روشن لینکم کن.
    http://www.thelightnights.wordpress.com


  47. پژمان در 08/05/11 گفت :

    سلام
    چند وقت پیش توی يه پاساژ باکلاس با يکی از همکارا ن از طبقه دوم به اول مياومديم که يهو ديدم دارم به جای پاهام با ک ون حرکت میکنم يه چند تا پله رو بيخيال طی کردم و به اميد اين بودم که اصطحکاک بوجود امده جلوی حرکت رو بگيره اما با کمال تعجب ديدم جاذبه ول کن معامله نيست بلاخره خودم دست به کار شدم و با کف پا ترمز کردم و با کمال آرامش از جام بلند شدم با اينکه خودم خيلی خندم گرفته بود برای اينکه همکارم برام دست نگيره و سر به سرم بزاره به روی مبارک نیاوردم و با قيافه جدی رو به همکارم که ۷-۸ تا پله بالاتر خشکش زده بود کردم و گفتم عجبا کی اين پله هارو اينقدر کم عرض درست کرده ممکنه کسی اينجا صدمه ببينه بابا#thinking
    منم تو اون لحظه به پلنگ صورتی بد بخت فکر ميکردم #grin


  48. ترانه در 08/05/11 گفت :

    من هم مثل شب گير!!! هی می رفتم رای ميدادم مثلن فکر هم می کردم تازه چند بار رای دادم!!!
    آلان می فهمم اصلن چيزی ثبت نشده!
    کاش خودت از اول اينو گفته بودی ( IQ در حد ….)
    بازم به مرام شب گیر #grin


  49. توکا نیستانی در 08/06/11 گفت :

    ویولت عزیزم، متاسفم که تا امشب نوشته هایت را نخوانده بودم و تا قبل از این مسابقه ی کذایی از وجودت خبر نداشتم، در آینده جبران خواهم کرد. امیدوارم همیشه شجاع و قوی بمانی و بر مشکلاتت غلبه کنی، می دانم که توکای مقدس مشکل تو نیست اما اگر بود و بر او هم غلبه کردی هیچ ناراحت نخواهم شد. این بازی را فقط برای هیجانی که دارد ادامه می دهم اما مطمئن هستم از برنده شدن تو خیلی خوشحال خواهم شد.


  50. هانيل در 08/06/11 گفت :

    سلام
    من اون پست حذف شده رو نخوندم در مورد کر دان بوده ؟؟؟#sad
    ميگم که با زمن دارم از خودم نظر در وکنم
    نميشه پله هارو مفروش کنيد يا موکت يا هرچی که لااقل ميزان آسيب کمتر بشه اگر افتادی روش
    و اينکه بسی دلم برای کر دان به درد اومده #sick


  51. سيروس در 08/06/11 گفت :

    salam,haletun chetore?khub hastid,man az weblogetun kheili khosham omade,kheili khube mesle khodetun bayad bashe.movafagh bashid#tongue


  52. :) در 08/06/11 گفت :

    مواظب خودت باش
    ما فقط يه ويولت داريم
    ويولت مدل ام اس با هوش و چموش
    #smile #flower


  53. پروشات در 08/06/11 گفت :

    خندم گرفت واسه اين جمله اخرت که منم تو اون شرايط با فک باند پيچش شده بشنيم با مامان ديوارو نگاه کنيم#grin
    ويولت تازه ميخواستم واست بنويسم که چه چه عجب پستی بود که برش داشتی!!!!!! تازه داشت عشقم نشبت بهت بيشتر می شد که … ببين به اين ميگن رفيق بد ! دارم به عملی ترغيبت می کنم که ميدونيم اخرش به سلول ختم ميشه فک کن! ياد پست چند وقت پيشت افتادم که ميگفتی با لپ تابم مبشينم باز دوباره پست ميذارم !#laugh
    يه چيزی بگم من تاحالا نرفتم تو اين سايتی که گذاشتی واسه رای دادن خيلی پستم نه؟#worried نميدونم چرا شونه خالی ميکردم همش!!!
    ولی الان دارم ميرم!
    دوست بديم ويلی؟ توروخدا؟#cry


  54. مژده چین در 08/06/11 گفت :

    خذا مادر بهت عمر بده خبرمون کردی که رای نداده بودیم اگر نه من که فکر می کردم رای دادم. ویلی جونم امشب دارم میام ایران هوراااااااااااااااااااااا#flower #silly #party #silly همش این شکلی هستم


  55. مسافر در 08/06/11 گفت :

    سلام. راستش داشتم اخبار پرشين بلاگ رو می خوندم که توی منتخب ها رسيدم به وبلاگ شما. يعنی يه جورايی از پله های اينترنت سر خوردم و افتادم اينجايی که دارم می نويسم، واسه ما که ناخوشايند نبود چون از آشايی با شما که به واسطه ی برخی از نوشته هاتون نصیبم شد و خوندمشون خوشبختم….. من آخرین باری که افتادم و پخش و پلا شدم چند وقت پیشا بود که از رو بشکه افتادم کف همین کره ی زمین خودمون ولی دیگه خودمو جمع و جور نکردم، نشستم همون پایین و خندیدم اما دروغ چرا بعدش خودمو جمع و جور کردم ولی بازم دوباره بعد از او سانحه ی قمر در عقرب به خودم خندیدم. #grin …….. اینم اندر حکایت مشروح سقوط ما….اون عکس کاشیا و گلدونای خیس از بارون هم خیلی با طراوت بود….شاد و موفق باشيد، خوشحال شدیم…….
    ببخشيداين ارسال رو ما زديم وسطای فرستادن گير کرد واسه همين نمی دونم فرستا يا نه اگه کامنت دو بار او مده ببخشيد خلاصه.