ذهنيت!!

پيرمرد با جثه اي نحيف روي تخت افتاده بود و به گذشته اش فكر مي كرد…
به روزايي كه با فيدل (كاسترو) و يه مشت پارتيزان ديگه توي جنگلهاي انبوه مخفيانه زندگي مي كردن
به ياد آورد كه چند ماهي رو بدون غذا و فقط با خوردن ميوه و حتي برگ درختا گذرونده بودن
و اينكه براي رفع تشنگي از آب بركه ها و مرداب هاي متعفن نوشيده بود…
به يكباره احساس تشنگي كرد…
با صدايي لرزان و از سر ضعف به جمعيت طرفداراش كه دور تختش جمع شده بودن گفت:
من تشنه ام…
همه تحسينش كردن و يكصدا گفتن:
بله… همه ما تشنه آزادي هستيم
چريك پير اينبار با لحني آمرانه و با صدايي كه حاصل تمام نيروي باقي مونده ش بود تكرار كرد:
من تشنه ام…
و اطرافيان دوباره ضمن تحسين اين جديت پيرمرد، شروع به گفتن جملاتي از اين دست كردن:
– همه ما تشنه آزادي كشور عزيزمون از زير يوغ امپرياليسم …
– ما هم تشنه دموكرا…
– ما به شما قول مي ديم كه…
– ما هممون براي آز…
صداها محوتر و محوتر شد تا اينكه ديگه پيرمرد چيزي رو نشنيد…
پيرمرد با لباني تشنه مرده بود… تشنه جرعه اي آب…
پ.ن:
گاهي اوقات ذهنيتي كه ما از افراد داريم باعث ميشه كه توقعمون از اونا بالاتر از يه آدم معمولي باشه…فقط همين :thinking
************************
این نوشته هیچ منبع خاصی نداره و فقط یک مکالمه ست بین من و امید که برای ثبت شدن بهش داستان اضافه شده.


نظرات شما


  1. سمانه م در 08/12/11 گفت :

    #kiss


  2. سمانه م در 08/12/11 گفت :

    خیلی جالب بود!
    یه وقتایی کاملا درکش کردم این مطلب رو. چه قد خوبه آدما به اندازه خود آدم ازش توقع داشته باشن!!!


  3. nazmehr در 08/12/11 گفت :

    بيچاره پيرمرد


  4. دوستی می گفت خيلی از ما عادت داريم يا دستی رو ببوسيم يا اونو بزنيم و از مچ قطع کنيم. اگه اونجوری باشه که چه بد! معمولا هم سر نزديکترين عزيزانمون اين بلا رو مياريم! راستی فيلم لاست سيتی از اندی گارسيا رو اگه نديدی ببين! بوووس


  5. مژگان در 08/12/11 گفت :

    عجب تاثير گذار#applause


  6. اصلان در 08/12/11 گفت :

    سلام
    چه داستان جالبی . من رو به ياد کتاب حضور اثر يرزی کازينسکی انداخت.
    گاهی توقعات ما از يک باغبان ، در حد يک رييس بالا ميره و او هم به ناچار از خواست جمع پيروی ميکنه در حالی که نميتونه بيش از يک باغ رو اداره کنه.
    #flower


  7. شب گیر در 08/12/11 گفت :

    سلام خانم ويولت
    و شايد هم گاهی از اوقات،اين ذهنيت باعث ميشه که همه‌ی وجه‌های اون آدم رو در نظر نگيريم…
    مثلن فکر ميکنيم که بانوی وبلاگستان بايد صبر ايوب داشته باشه و قدرت هرکول و….#winking #thinking
    ******************
    بیستی پسر مردم از خنده فقط خدا به خیر بگذرونه وقتی که سر برسه…تنوره کشون میاد ها
    فقط تو قسمت کمک خواهیش باید می نوشتی کاپیتان مارچ!! کمک می خواست#laugh
    کاشکی بیاریش تو کامنتهای امروز تعداد بیشتری بخوننش و حظ کنن#grin


  8. رويا در 08/12/11 گفت :

    برداشت من از نوشتت اينه كه هنوز دلت مجروحه .خوب اگه اينطوره حق داری.دفعات بسياری ،برای منم اتفاق افتاده از کسی که برام ارزشمند بوده ،حرکتی يا حرفی رو ديدم و ذهنيتم آوار شده رو سرم.چرا؟ چون فکر ميکردم اون فرديه ماوراء افراد معمولی .ولی در واقع فرد مورد نظرم ،يک انسان مثل بقيه آدمها با تمام خواستنها و نخواستنهای عام و رو تينش بوده .با اين نگرش ،ميتونم وضعيت بوجود اومده رو اندکی تا قسمتی درک کنم و کمی از بار فشار رو قابل تحمل کنم.
    حالا مثل همون خنده هايی که ازت ديدم بخند دختر #heart #hug #grin
    **********************
    رویا جون مجروحه به دو دلیل چون ایشون برام ارزشمندن و حرفشون سنگین و دوم اینکه این حرف سنگین و به زعم من نا عادلانه تبعات سختی در برداشته که مهم ترینشون ایجاد حس سانسور تو بیان رک و صریح من از احساسمه
    و این چیز کمی نیست.هست؟


  9. مرمرجان در 08/12/11 گفت :

    ويولتکم
    دوستت دارم#flower #flower


  10. مونا در 08/12/11 گفت :

    درسته ويولت عزیزم. خيلی اوقات ما آدمای دور و برمون رو اونطور که بايد درک نمی کنيم. همينجا اگه بعضی وقتا نتونستم اونطور که بايد درکت کنم معذرت#kiss
    #flower #flower #flower #flower #flower #flower #flower #flower


  11. مونا در 08/12/11 گفت :

    آخ ويلی دلم گرفت چقدر تلخ بود اين پست#brokenheart #cry
    ببخشمون اگه با حرفامون ناراحتت کرديم#worried #cry


  12. ياس در 08/12/11 گفت :

    #flower


  13. ژول در 08/12/11 گفت :

    سلام
    اين حرف خيلی مصداق داره
    من خودم گاهی از افراد يه قالبی بزرگتر از خودش می سارم که بيشتر خودم اذيت ميشم و گاهی طرف مقابل#sad


  14. سینا در 08/12/11 گفت :

    #flower #heart


  15. ساتين در 08/12/11 گفت :

    از خدا می خوام مردم منو بت نکنند
    #surprise
    که عاقبتم اين بشه


  16. صحيح می فرمائيد#applause
    نمونه ی مشابه اش هم می تونم بگم آقای ش-ه توی ماهواره که مردم بيش از اونچه که هست و داره ازش انتظار دارن!!!
    درست گفتم؟؟#thinking


  17. گ در 08/12/11 گفت :

    #smile #thinking #yawn


  18. امير حسين در 08/12/11 گفت :

    سلام
    حالو احوال؟
    هميشه وبتون رو تااخر ميخونم واز بيشتر مطالبش استفاده ميکنم
    آن چه نپايد، دلبستگي را نشايد»
    رو بزرگ نوشتم و تو اتاق محل کارم نسب کردم


  19. بوبو در 08/12/11 گفت :

    جالب بود#smile


  20. رويا در 08/12/11 گفت :

    نه عزيزم چيز کمی نيست.ولی سعی کن زير اون آوار مدفون نشی.#kiss


  21. آيلار در 08/12/11 گفت :

    حالا اين چريک بير شمايی يا توکای واقعن مقدس؟#winking


  22. و البته اگر از یه بعد دیگه نگاه کنی میتونه منظورش این باشه که وقتی دورت رو آدم های سفیه و چاپلوس بگیرن عاقبتت جز مردن سخت چیزی نمیتونه باشه …


  23. فرزاد در 08/12/11 گفت :

    سلام
    قالبتون قشنگه اما يکميم اولترا ويولتش کنيد آخه غليظ شده اينجور رنگا بهتره رقيقتر باشن مطالبتونم قشنگه راستش منم يه زمانی مينوشتم بعد دلمو زد شروع کردم به کشيدن يا عکاسی حالا اگه بهم سر بزنيد عکسامو ميبينيد ممنون


  24. حميده در 08/12/11 گفت :

    چقدر اين كه گفتي درسته!!!


  25. شب گیر در 08/12/11 گفت :

    سلام خانم ویولت
    چشم بانو،یه باره دیگه کامنت پست قبل رو ارسال میکنم،البته یه خرده هم تغییرش داده ام.
    فیلم لحظات آخر زندگی مرحوم دکتر مارچ!
    نما:خارجی،حاشیه ی خاکی اتوبان تهران-قزوین
    مارچ،خاکی و گل آلود بر روی زمین افتاده و چند نفر هم بر دورش حلقه زدند!
    شب گیر (با دوبله ی صدای آلن دلون!)، مااارچ!لعنتی! من بهت گفته بودم که از مکر خانم ویولت غافل نشو!همه ی این ها یک بازی بود،ما همه تبانی کردیم تا تو رو توی دام بندازیم!
    مارچ(با صدای کاپیتان لینچ در کارتون گالیور!):نه! من نباید بمیرم،صنعت برق ایران به من احتیاج داره!
    شب گیر: نه مارچ! حتی صنعت کنتور نویسی هم به تو احتیاجی نداره!
    مارچ:شب گیر،ما با هم دوست هستیم، خواهش میکنم من رو نکش،در عوض هر چی بخوای بهت میدم،اسم واقعی ویلی،آدرس خونه ی ویلی و حتی میکروفیلمی که از کپی وبلاگ ویلی دارم!
    شب گیر:نه مارچ،من مامورم و معذور!
    مارچ: لیلا خانم! تو یه چیزی بگو! اگه من رو نجات بدی،این پلاک رو بهت میدم! روی این پلاک،شماره حساب و رمز یک بانک سویسی نوشته شده که 250000 دلار ویلی رو توش گذاشتم…
    لیلا:نه آدم فروش،هروقت مردی،خودم برش میدارم!
    مارچ نگاه ملتمسانه ی خود را به جوانکی تنومند میدوزد و میگوید:فرزام،لااقل تو به دادم برس رفیق…
    فرزام با یک انگشت در بینی، بدون اینکه به مارچ نگاه کند،دست آزادش را از دور گردن دخترک تایلندی سمت راستش بر میدارد و دخترک استرالیایی سمت چپش را بغل میکند و میگوید:آی اَم سو ساری مارچ!آی اَم وری بیزی!
    مارچ از فرصت استفاده کرده و به قصد خبر کردن جک و جانورهایش،دم مارمولکی را آتش میزند!
    به ناگاه صحنه پر از دایناسور و سوسمار میشود و مارچ با فریاد میگوید:بچه ها!کمک کنید…
    شب گیر با پوزخندی می گوید:مااارچ!لعنتی! تو یادت رفته که اینجا نزدیک قزوینه و تو هم خیلی خوش هیکلی! هر کسی بیاد اینجا،برای کمک به من میاد!
    جک و جونورها( که آب دهانشون سرازیر شده)، با سر حرف شب گیر رو تایید میکنند…
    در همان لحظه،لیموزین سمند مانندی، در حاشیه ی جاده توقف میکند،شیشه ی عقبش پایین میاد و چهره ی ویولت در حالی نمایان میشه که کنار امید نشسته…
    مارچ فریاد میزنه:ویلِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِی ییییییییییییییییییییییییییییی! کارت تمومه!!!
    ویولت دستش را از پنجره بیرون میاره و بدون کوچکترین تردیدی! شست دستش رو رو به پایین میگیره…
    کات!!!
    در تیتراژ پایانی فیلم،با آهنگی شاد، صحنه هایی از خورده شدن مارچ به توسط سوسمارها و … نشون داده میشود!در یک صحنه، استخوان گردن مارچ که حاوی همون پلاکه است،بین دو سه تا سوسمار و پلنگ صورتی،دست به دست میشود!!!
    در پایان هم پژمان با یک چوب سوسماری را از پا در میاورد،لیلا خانم دولا میشه و پلاک رو از دهن سوسماره بیرون میکشه و رو به دوربین،لبخند تلخی،حاکی از پیروزی میزند
    پ.ن: منتظر اعلامیه ی ترحیمش نیز باشید!


  26. گلاره در 08/12/11 گفت :

    اخ راست ميگی ويلی جان .من هم خيلی در اين مورد تجربه دارم .فکر ميکنم همه مثل من فکر ميکنن.#sad


  27. گلاره در 08/12/11 گفت :

    بيچاره پيرمرد .خدا نکنه که ما به خاطر ذهنيتمون يه نفر رو نابود کنيم


  28. خودش در 08/12/11 گفت :

    ۱- کلی طول کشيد تا تونستم کاری کنم که دوباره مثل يه آدم معمولی به من نگاه کنن و انتظاری بيش از اين از من نداشته باشن . ولی گاهی اوقات بدجوری دلم هوس می کنه که مثل سابق معمولی نباشم و کمی بيشتر از اين ازم توقع داشته باشن . انگار با کاهش انتظارات اطرافيانم توقعات خودمم از خودم کم شده !
    ۲ – از خنده داشتم ولو می شدم و يه کَمََکی دلم برای مارچ سوخت ! ،‌ از خنده اشکامم در اومد #rolling


  29. شب گیر در 08/12/11 گفت :

    اعلامیه
    با نهایت خوشحالی و خوشوقتی، درگذشت به هنگام دکتر مارچ را به اطلاع همگان میرساند.
    با توجه به اینکه آن مرحوم هیچ دوستی را برای خودش باقی نگذاشته است! ، هزینه ی مراسم صرف خوردن نوشابه ی قوطی ای خواهد شد!
    برای امضا و نشان دادن خوشحالی خود، به دفتر ذیل مراجعه فرمایید!
    «دفتر یادبود»
    از طرف:خانم ویولت،امید خان، شب گیر،آبجی گیلاسی (که چون کنکور فوق داشت،نتونست در فیلم حضور داشته باشه!)،داداش فرزام، اون دختر تایلندیه که تو کلاس زبان فرزام اینا بود!،خانم معلم اون یکی کلاس زبان داش فرزام، لیلا خانم، آقا پژمان،جمعی همکلاسان آن مرحوم در ماداگاسکار! استاد بدنسازی شب گیر !
    و با تشکر از:
    خانواده های: کمالی،صولتی، محمدی و اشنایدر(همون کارمند بانک سویس!)
    اهالی محترم فرمانیه و شهرستان قزوین
    ما مورین زحمت کش پلیس راه جمهوری اسلامی…
    پرسنل محترم کلانتری نیاوران…
    کارمندان وظیفه شناس وزارت نیرو
    عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی…
    جک و جونور های دکتر مارچ…
    و کلیه ی عزیزان دیگری که ما را در امر یاری نمودند.
    سلام خانم ویولت
    کامنت قبلی، مقدمه ای برای این کامنت بود،و این کامنت، ابزاری بود برای تبلیغات غیر مستقیم! خیلی سعی کردم که لینک شرکت در مسابقه ی دویچه وله رو تحت عنوان “دفتر یادبود” بذارم، اما متاسفانه نشد،ضمن اینکه شما هم فرموده اید که دیگه کسی از مسابقه حرفی نزنه و همین برای کور شدن ذوقمان کافی بود!
    همه ی این ها رو نوشتم تا بدونی که اطرافیانت فقط ازت توقع ندارند،بلکه همشون خیلی هم دوستت دارند…
    پ.ن: مارچ عزیز مرده و این همه آدم هم شاهد فوتش بودند!
    از این لحظه به بعد هم هرکسی که بیاد و به اسم مارچ کامنت بذاره، مارچ نیست،بلکه همون ربابه‌ست.(خودش یه بار گفته بود من ربابه هستم!)


  30. M_23 در 08/12/11 گفت :

    ۳۳-۳۴ عقبی
    همگی بجنبيم
    باختن بده!!


  31. حديث در 08/12/11 گفت :

    آی گل گفتی ويولت عزيز. گل گفتی.#applause #applause #kiss #flower #hand


  32. پرنسس جني در 08/12/11 گفت :

    يه تشكر مخصوص . از اين به شب گير گفتي كامنتش رو اين جا بذاره ممنونم . بعد چند روز بالا پايين شدن كامنت ها و بده بستون مسايقه اي بالاخره حال و هواي اين جا عوض شد .


  33. ليلا در 08/12/11 گفت :

    اول این که کامنت خانم ثابتی در پست قبل فوق العاده بود #applause #applause #applause بعد هم ای شب گیر خان یا جان بابا حالا درسته این مارچ جنس اش خرده شیشه داره اما دیگه زبونت رو گاز بگیر . خدا نکنه اتفاقی براش افتاده باشه #brokenheart گناه داره بچه . دلت میاد ؟! تازه از همه این ها گذشته تو فکر نمی کنی حتی اگه خبر کذب تو صحت هم داشته باشه روح اش بیاد سراغت ؟! دمار از روزگارت دربیاره #smug پس قبل از هر انتقامی خودت توبه کن و به آغوش مارچ برگرد (این هایی که نوشتم از عبارات قصار خود حضرت مارچه )


  34. ساتين در 08/12/11 گفت :

    تشکر ويژه از شبگير بخاطر کامنتهای فوق العاده اش
    ما همچنان منتظر ظهور روح انتقامجوی مارچ فقيد هستيم#grin
    ادامه در برنامه های بعدي


  35. پریناز در 08/12/11 گفت :

    مثل همون مثل هستش که می گن گازو( آدمی که دندوناش جلوست ) داشت می مرد و همه می گفتن داره می خنده#winking


  36. fh در 08/12/11 گفت :

    عالي #applause #hug


  37. ترانه در 08/12/11 گفت :

    من از خوندن اين پست با کامنت های شب گیر بسیــــــــــــار لذت بردم!
    ويلی عزيز ما اگه توقع بی جا داشتيم ازت معذرت می خواهيم اما به ما هم حق بده چون واقعن از يه آدم معمولی بالاتری #winking
    ويلی يه پيشنهاد دارم ! چه می شه شما و شب گير با هم يکی بشين تا مارچ نيومده!يه وبلاگ اشتراکی راه بندازين #grin


  38. silent در 08/12/11 گفت :

    آره … بعضی وقتها يادمون ميره که آدمهای اطرافمون حق دارن واسه خودشون هم زندگی کنن … کامنت شبگير باحال بود .


  39. خواستم بگم محاله فراموش بشيد ولي گرفتارم!#heart


  40. سلام
    هميشه گفتن بخشش از بزرگانه جدی
    گرفتيد خيلی به آقايون رو بدی ميخوان سوار آدم بشن از قديم گفتن نيش عقرب نه از ره کين است …………….


  41. ويولت عزيز. در مورد توکا بد قضاوت نکن.توکا جزو بزرگترين و مستعدترين نويسندگان و بلاگر های روشنفکر و امروزی ايران زمين است… منصف باش و بپذير که در برابر قلم و دغدغه های همه گير توکا روز نوشته های شما ساده تر و خودمانی تر است.او هدفی جهانشمول تر دارد و دغدغه هايی که شامل زندگی امثال من و شما نيز می شود.هدف دور هم بودن و خوش بودن است. با هم دوست باشيد.ما همه داريم زور می زنيم که زنده بمانيم و خوش باشيم.بهترين آرزو ها را برايتان دارم.اميدوارم سلامت خود را بدست آوريد.#flower
    *********************
    آقای خسروی عزیز به این نکته توجه داشته باشید که خود من به هیچ عنوان نثر یا قلم یا سبک نوشتاریم رو با ایشون مقایسه نمی کنم و کاملا میدونم در این خصوص انگشت کوچیکه ایشون هم نمیشم اگه یک نظر به “درباره من” که اون بالا گذاشتم بندازید متوجه میشید که هدف من ازا راه اندازی این وبلاگ چیز دیگری ست و نه به رخ کشیدن سبک و قلمم از این جهته که دلم از قضاوت ایشون به درد اومد
    ایشون استادن همیشه هم استاد خواهند بود….در این شکی نیست


  42. مژگان در 08/12/11 گفت :

    ما عاشق اين لينکهات شدم اگه شد يه توضيحی درموردشون بده . ميخوام لينکهامو از رولينگ منتقل کنم


  43. عاشق در 08/12/11 گفت :

    امروز خیلی گرفتار بودم #sad
    نتونستم زیاد سر بزنم #sad
    نتیجه رو دیدی #sad ؟
    مگه من دوباره نیام #winking
    هستیم تا رنده هستیم
    میام و کامنت هم میذارم
    فعلا #flower


  44. پژمان در 08/12/11 گفت :

    #smug
    ليلا خانم غمگين مباش که در قسمت دوم اين فيلنامه بيينندگان متعجب خواهند ديد که چگونه مارچ به کمک يکی از دوستانش از محرکه جان سالم به در می برد (از پا در اوردن یکی از سوسمار ها را داشته باش در قسمت اول)و برای انتقام از خائنين به زودی باز خواهد کشت يه دوئل هم در اواسط قسمت دوم خواهيم داشت با اجازه ویلی خانم تو قسمت دوم نقش من و شما پر رنگ تره به لطف فيلم نامه نويس که از اشناهامونه#laugh


  45. واااااااااااااااااای نفسم برید که!
    من رو باش که نشسته بودم کلی روانشناسی‌ت کرده بودم که سر فرصت بذارم توی کامنتینگت! آقا لب‌تاپم خراب شد و رفت دکتر و اینن شد که حالا آمدیم و یک نفس داریم می‌خوانیم و ای ول آبجی!#kiss


  46. نسرین در 08/12/11 گفت :

    خانوم اجازه من تشنمه ! الان چه برداشتی داری از اين سحن من ؟ #grin


  47. ليلا در 08/12/11 گفت :

    خدا بگم چی کارت نکنه شبگیر . دوباره دارم کامنتت را می خونم و نیش ام تا بناگوش بازه #applause فقط خدا به فریادت برسه اگه دوباره سر و کله مارچ پیدا بشه . در ضمن ویولت جونم ما منتظر گزارش کنسرتیم #winking یالا … یالا … یالا #grin


  48. ش در 08/12/11 گفت :

    حقیقتی تلخ و عام در این داستان کوتاه هست ، که جدای از برداشتهای شخصی همه ما ممکن است . باشد و آن اینکه وقتی جامعه ای عادت می کند که با شعار زندگی کند . تظاهر به وجه غالب زندگی بسیاری تبدیل می شود و همه هنگام احتضار پیرمردهایی نظیر شخصیت داستان کوتاه شما ، آنقدر سطحی و شعار زده باشند که قادر به تشخیص درد آشکار بیمار محتضری هم نباشند . در جوامع انقلاب زده دنیا چنین طنزهای گزنده ای بسیار روی داده و می دهد


  49. نگار در 08/12/11 گفت :

    توکا حرفی رو زده که بهش معتقده. تو هم به وبلاگ خودت معتقدی. دلخوری پس چرا؟ به نظرم هم تو و هم توکا سعی می کنید در مقابل عقاید متفاوت از خودتون، جبهه گیری نکنید اما این نفس انعطاف ناپذیری هم، تو حرفا و واکنش هاتون دیده می شه. حالا چرا اینو نمی رم تو وبلاگ توکا نمی گم؟ توکا وقتی می ترسه جلوی منبع ناراحتیش با سروصدا قارقار می کنه و بعد می پره تو دخمه ی خودش. تو اول داد می زنی که شام نمی خورم بعد از چند ساعت برمی گردی و خودت شامتو می خوری.
    اما واکنش هردوتون درامه.
    معنای کامنت دونی هم همینه دیگه.
    ویولت عزیز. این هم عقیده ی منه.


  50. نارسيس در 08/12/11 گفت :

    آخی فوق العاده بود
    يهو خيلی متاثر شدم
    ممنون#hug #flower


  51. emma در 08/12/11 گفت :

    what the hell!?
    vaghti yek chizi barat mohem misheh bet zarbe mohkam tari mitone bezaneh
    to ham age ahamiate in fardo harfesho kam koni dige enghadr zarbe nemikhori az enteghadesh
    you are what you are with all the weak and strong points! and that is what it is, don’t worry about other’s opinion hon!


  52. سايه روشن در 08/12/11 گفت :

    سلام
    ويولت عزيز از خوندن وبلاگتون واقعا لذت بردم. اميدوارم تو نظر سنجی وبلاگ ها برنده بشيد.تبريک
    با اجازه من وبلاگتون و تو وبلاگم لينک کردم.کاش می شد من هم تو وب شما لينک بشم#blush


  53. نيلوفر در 08/12/11 گفت :

    موافقم و خيلی از لينکت ممنونم ويولت گلم #kiss


  54. رز در 08/12/11 گفت :

    چقدر تکان دهنده بود


  55. ليلا در 08/12/11 گفت :

    فدای تو بشم که شب منو ساختی #winking #kiss #heart


  56. Farhood در 08/12/11 گفت :

    تو ميدونی ويولت کجا ميشه ping کرد الان؟


  57. دوکوتو در 08/12/11 گفت :

    سلام…من اولين بار که بلاگت رو می خونم..تا الان هميشه بلاگ آقای نيستانی رو خوندم…در زبان تند ايشون هيچ مخاصمه ای در کار نيست..دختر تو که اينقد +انديشی بهتر نگاه کن به آدمای دورو برت…خاصيت طنز پردازی نگاه تلخ به وقايع است.. نوع نگاه ايشون به بلاگت بخاطر این تلخ که می دونن با هر چیزی نمیشه شیرینی ات رابه دست آورد…و مطمئن باش از همه ی قربون صدقه هايی که خواننده هات برات می رن…۱۰۰ برابر راستين تره…
    البته نظر شخصی ام هست….


  58. هانيل در 08/12/11 گفت :

    حالا باز خوبه اينا ذهنيتشون مثبت بوده
    من هروقت تو خونه اخمام ميره بهم اينا يه فکرايی ميکنند از علل ناراحتی من که وقتی ميفهمم جای ددوتا شش تا شاخ در ميارم
    #sick


  59. :) در 08/13/11 گفت :

    ويولت جان اينم زيبا بود .
    در مورد اون قضيه مسابقه هم متاسفم که اينجور شده. ولش کن … ما هم همگی دوستت داريم.
    برای ما شما در هر حال اول هستی.
    #heart #flower


  60. آسمان در 08/13/11 گفت :

    چقدر احساس بدی بهم دست ميده وقتی اطرافيانم توقعشون الکی از من بالا ميره.اصلاً چرا هميشه در اطرافيانمون دنبال يه فرشته نجات يا معجزه ايم؟ويلی خيلی قاطی کردم.داغونم.


  61. آدمک در 08/13/11 گفت :

    آپ هستم با عنوان ؛ … و ناگاه چه زود دير شد ؛
    اين آپ برام خيلی مهمه و می خوام نظرت رو راجبش بدونم
    ممنون


  62. سبک وزن در 08/13/11 گفت :

    ویولت جون مثل اینکه این مسئول لینکهات از لینک من خوشش نیومده!!!!! ولی جالبیش این است که امروز از وبلاگ تو 30 تا ویزیتور داشتم !!!چه جوریش را خدا داند!


  63. اميد در 08/13/11 گفت :

    سلام نکته خيلی جالب بود
    با اين مطلب به روزم
    آيا عاشقی بيماری است
    بهم سر بزن


  64. سميه در 08/13/11 گفت :

    خیلی جالب و حکیمانه بود ویلی


  65. سلام
    درسته بعضي وقتا برخی اشتباهات ما بخاطر اينه که فهم درستی از کلمات نداريم و هر کدوم از ما از عبارتی يه مفهوم رو تو ذهن می پرورونيم
    شايد اين يکی از دلايل تفاوت آدمها با همديگه باشه


  66. مهدي در 08/13/11 گفت :

    اين داستان واقعی بود؟
    يکم باورش سخته


  67. ليلا در 08/13/11 گفت :

    پژمان جان خدا خيرت بده مادر که با خبرت خوشحال ام کردی #party ولی بین خودمون بمونه . من واقعا از خشم گودزيلايی مارچ می ترسم #grin اين هم که حالا خبری ازش نيست آرامش قبل از طوفانه #devil


  68. yasaman در 08/13/11 گفت :

    باهات موافقم #heart


  69. سلام خيلی زيبا بود#flower


  70. مریم ترین در 08/13/11 گفت :

    سلام…وااااااااااای…منم خيلی اين لحظاتو تجربه کردم…چقدر بده که تو يه لحظه ای بخوای يه کاری بکنی ديگران متوجه نشن و …خيلی بده…


  71. Ricky در 08/13/11 گفت :

    تو بيمار نيستی فقط ادم باهوشی هستی که ميدونه کجا زندگی ميکنه و مردمش رو ميشناسه …


  72. ليلا در 08/13/11 گفت :

    با این که ترجیح می دهم در مورد وقایع اخیر بیشتر سکوت کنم اما الان متوجه کامنت آقای خسروی شدم و مایل هستم چیزی در مورد کامنت ایشان بگم . آقای خسروی عزیز ضمن احترام برای نظرت اما به نظرم آمد به دلیل شیفتگی ات به آقای نیستانی کمی از خط انصاف خارج شده ای . من خودم هم از طرفداران و علاقه مندان نوشته های ایشان هستم اما استفاده از عباراتی مانند “دغدغه های همه گیر و هدفی جهان شمول” در مورد نوشته های حضرت “توکا” تا حدی اغراق آمیز و ناشی از علاقه شاگردی و استادی مایین شما و ایشان و در واقع همان بحث شیفتگی شماست . و گمان نمی کنم خود جناب نیستانی هم چنین ادعایی داشته باشند و بارها هم نوشته اند که هدف شان از ایجاد وبلاگ بیشتر ایجاد فضایی شخصی جهت نوشتن از امور مورد علاقه و دغدغه های ذهن شان است نه آن چه شما به آن اشاره کرده اید .


  73. مريم در 08/13/11 گفت :

    همه ما همين طوريم انسانها را انطور می بينيم که دوست داريم


  74. ويولت در 08/13/11 گفت :

    به ترانه:از نظر من اشکالی نداره انجام بده#winking


  75. ايمان در 08/13/11 گفت :

    وبلاگ جالبی دارين
    به وبلاگ من هم بياين و اگه دوست داشتين تبادل لينک کن
    http://www.poulsazi.persianblog.ir


  76. غزاله در 08/13/11 گفت :

    جالب بود
    #angry


  77. گ در 08/13/11 گفت :

    تا جمعه شب اگه چيزی به ذهنت رسيد بهم بگو
    شنبه ميخوامش
    اگه نه هم که هيچی #sad


  78. پریناز در 08/13/11 گفت :

    ویولت واست آهنگ فرستادم از این رقصیا.
    آهنگ درخواستی داشتی بگو بفرستم واست#grin #eyelash


  79. عاشق در 08/13/11 گفت :

    سلام به بانوی خانه دار #smile
    امیدوارم امروز بهتر از هر رو بوده و باشی
    بالاخره سر و کلم پیدا شد
    منتظرم که آپ کنی، بپرم بشم نفر اول
    راستی منم آپیدم
    نمیخوای سر بزنی #winking


  80. ويولت عزيز، نوشته ت بسيار بسيار تکان دهنده بود… جدا همينطوره! خيلی تاثير گذار بود.. اميدوارم هميشه يادم بمونه که از هر آدمی به اندازه توانش توقع داشته باشم و اينو هم بفهمم که هر آدمی لزوما اون چيزی رو که من می شنوم نمی گه..
    سبز باشی عزيزم.


  81. جعفر در 08/13/11 گفت :

    آواز جغد و ذهنیت را خواندم هر دو زیبا بود موفق باشید.


  82. جینا در 08/13/11 گفت :

    سلام ویولت جونم
    خوبی ؟ امیدوارم که باشی
    من این چند روز خیلی حیوونکی بودم.سه شنبه ساعت 4 صبح با درد وحشتناک بیدار شدم.
    رفتم بیمارستان#sad بهم گفتن سنگ کلیه دارم#cry
    ولی من خیلی دختر خوبی بودم و سنگ بی ادبو از کلیه ام بیرون کردم#tongue
    ولی خیلی درد داشت
    #sad
    خداییش دکتر هم می گفت دو تا درد هست که توی رتبه بندی درده در رده اول هستن.
    یکی درد زایمان و دیگری درد دفع سنگ !
    ببین من چه قویم !#blush
    پس حتما بچه هم می تونم به دنیا بیارم !#thinking
    واسه همین جریانات چند روزی بود پیشت نیومده بودم و….
    نمی دونمب اور می کنی یا نه ولی دلم خیلی برات تنگ شده بود.#blush
    اینقد که دلم هوای وبلاگ تورو کرده بود دلم واسه گذاشتن پست جدید توی وبلاگ خودم تنگ نشده بود.
    مثل همیشه زیاد دوست دارم.#heart
    مواظب ویولت خوشگل و مهربون ما باش عزیزم !#kiss


  83. پرنيان در 08/13/11 گفت :

    سلام من اولين باره به اين وب خوشگل ميام خيلي جالب مي نويسي .گذشته از تعريف خيلي دوست دار باهم تبادل لينك كنيم موافقي؟


  84. جینا در 08/13/11 گفت :

    راستی این پستت خیلی باحال بود و فکر می کنم توی دنیای واقعیمونم خیلی اتفاق میوفته !
    اینکه از یه آدم تصویری می سازیم که در حد توانش نیست وی ه عمر با اون تونهمی که ما از اون داریم تو رودربایستی دیگران زندگی می کنه و حتی موقع مردن هم کسی باور نمی کنه اونم آدمه و لحظه مرگ ممکنه فقط “آب” واقعی بخواد !
    یاد فیلم مکس افتادم که وقتی توی یه سکانس آهنگ “عدس پلو…لوبیا پلو..” رو زد همه بعد از یه مکث کوتاه بلند شدند و تشویقش کردن و فرداشم تو روزنامه ها نوشتن “تافیق زیبای فولکلور تهرانی و موسیقی جدید…” چون نمی خواستن به توهم خودشون شکگ کنن !


  85. من معمولا کامنتهای که واست می زارن رو می خونم مخصوصا کامنتهای کسانی که خودم می شناسمشون يا خوانندگان خودم رو ولی خيلی وقتهاشده کامنتهای که خودت نوشتی رو می خونم و هی با خودم می گم اين ويولت کدوم بود اسمش آشناس مگه من الان وبلاگ اونو نمی خوندم پس چرا خودش اينجاست
    می بينيد درجه بالای آيکيو رو#smile


  86. ملیسا کشمیری در 08/13/11 گفت :

    خانم ویولت ، من از طرفداران آقای توکا نیستانی هستم و می خواستم بگویم چیزهایی با یکدیگر فابل قیاس هستند که از یک جنس باشند ، نوشته های توکا از جنس دیگری است و نوشته های شما از جنسی دیگر ، و این اصلا” به معنای رد یکی و قبول دیگری نیست شما برای همه محترم هستید ، و این سلایق افراد است که آنها را به طرفداری یا رد کسی میکشاند ، توکا سرگرم دغدغه هایش در زندگی است که شاید این دغدغه ها کمی متفاوت با دغدغه های شما باشد ، من به شما اطمینان می دهم که توکا فقط نظرش را در مورد نوشته های شما بیان کرده است نه شخص شما ، به نظر من قضاوت زودهنگام در باره دیگران خیانت به آنهاست ، دلخور نباشید ، با آرزوی موفقیت #smile


  87. ویلی اصلا نمیتونم بگم این نوشته ت فقط یه پست بود … واقعا مفهوم قشنگی داشت … ممنون بابتش … حق با توئه … بعضی وقتا اون قدر رو تصوری که از افراد داریم پافشاری میکنیم که نمیفهمیم واقعا چه جورین و چه نیاز هایی دارن#smile
    اگه لینکت کنم اشکالی نداره؟#flower
    ****************
    اگه بی توقع باشه از نظر من هیچ اشکالی نداره


  88. گالکسی در 08/13/11 گفت :

    سلام….
    ادرس وبلاگ شب گير کجا ميتونه باشه؟!!
    خيلی کامنت باحالی گذاشته بود..
    وبلاگ داره؟!!!!
    ******************
    فعلا وبلاگ نداره


  89. لی لی در 08/13/11 گفت :

    سلام ويولت. راستش چند وقتی از نت دور بودم و پستت رو راجع به از قلم افتادن اسامی بعضی وبلاگها نخوندم. يه روز اومدم اينجا ديدم اسم وبلاگ من توی ليست دوستات نيست. باور کن کلی دلم شکست و غمگين شدم. به خودم گفتم شايد دوست داشته اسم وبلاگ منو حذف کنه. اجباری که توی لينک کردن وجود نداره. خلاصه که کلی افسرده شدم. خوشحالم که قضاوتم اشتباه بوده. موفق باشی عزيزم. #flower


  90. پریناز در 08/13/11 گفت :

    ویولت خوبی؟چرا نیستی؟نگرانتم.