انتقاد مغرضانه رو قبول ندارم

بچه ها ممنونم از گفتن نظرات انتقاديتون که اکثرا بجز تعدادي خزعبلات ،انتقادات سازنده بود.
من اصولا آدم صبوري نيستم.از بچگي تا حال و کار بايد در لحظه انجام شه…اگه کمي صبور بودم شايد جواب بعضي از کامنتها رو در لحظه نميدادم که به نظر شما تند و آتشين بياد و ميذاشتم يک کم خِشانتم فروکش کنه و سر صبر جواب بدم.
هرچند که خودم تندي خاصي تو جوابهام نمي بينم و به نظرم با توجه به چيزي که هستم و زبون تندي که اگه بخوام بکارش بندازم دارم، خيلي آبکي و نرم جواب دادم…واقعا کدوم جوابم اینقدر به چشم اومده که سبوعانه بوده؟(بابا خیلی تی تیشین:teeth )
ميدونم که زبون تندي دارم با کلي گوشه و کنايه و تلخ تر از زهرمار وخوب ميدونم کجا رو بايد نيش بزنم…ولي سالهاست که موارد استفاده اش رو گذاشتم کنار و استفاده نمي کنم و تو ترکم!! که اگه اينکار رو مي کردم اونوقت تازه ميشد يه چيز درست و درمون.:smug
راه دور نمیرم حالا تو قضاوت کن کسی که میاد چنین چیزی کامنت میگذاره و تازه خودش رو خواننده حرفه ایی می نامه و من ساده هم باور می کنم:
“نکته ی دیگه اینه که به شدت دوست دارید روی ملت رو کم کنید. نمیدونم چه معنی میتونه داشته باشه. یه مثال میزنم: شما جواب آزمایش رو گرفتید و اثری از اون پلاکه نیست. میاید مینویسید خدا کنه پلاکه از بین رفته باشه و من بتونم فلان کفش پاشنه بلندم رو بپوشم که روی فلانی کم شه (چشمش دراد مثلاً)(نقل به مضمون)… ”
منم ممکنه به کامنتی جواب ندم ولی اگه حرفی برای گفتن داشته باشه حتما بهش فکر می کنم و ذهنم رو مشغول میکنه(در حالیکه بعضی ایراد گرفتید که اهمیت نمیدم به کامنتها!!!)
رفتم گشتم و دیدم به نوشته ایی که می تونه حرفش رو ارجاع بده اینه و واقعا متاسف شدم برای خودم و بعضی خواننده نما هام که این نوشته سراسر بغض و درد و استیصال رو با چنین تعبیری ازش یاد می کنن و اجازه میدن به خودشون که به عنوان انتقاد!!!! ازش نام ببرن…متاسفم.:nottalking
شايد مصرف داروها تو اين 11سال آستانه تحملم رو که از قبل هم پايين بود،پايينتر هم آورده و واقعا حوصله ام سر ميره که هي پرسيده ميشه،اميد کو؟مارچ کو؟فريد کو؟ توي خواننده ممکنه يکبار به اين سئوالات بربخوري و چون رو اعصابت نيست بعدش با خوندن يه جواب شايد تند و تيز من با خودت بگي،وا چرا اينهمه عصباني؟Grinontknow
ولي من ميگم بجز مورد اول مگه من مسئول اومدن و کامنت گذاشتن بقيه ام؟يا قيّمشون که اينقدر سراغشون رو از من مي گيريد؟بابا در يک کم بالغ باش، شهربازی کودکان که نیست.
در برخوردم با افراد ملاک رو بر خوب بودن طرف ميگذارم،مگر اينکه خلافش ثابت شه(يکي از کامنتگذارها گفته بود تو بدبيني!!که اصلا اين انتقاد رو قبول ندارم) با طرف مقابلم شوخي مي کنم سر به سر ميذارم بهش ميدون ميدم به اين اميد که خودش حدش رو مي شناسه،ولي اگه نشناخت و خواست پاش رو فراتر از گليمش دراز کنه انوقت همين ويلي مهربون ِبامزه ميشه يه ببر درنده و طرف رو خونين و مالين برجا ميذاره…شايد اين به نظر پارادوکس(تضاد) بياد ولي حقيقت اينیه که گفتم يعني خود شخص بايد حدّش رو تشخيص بده.
مغرور هستم و دلم نمي خواد اين خصلت رو درستش کنم چون غرورم و ميزان اين غرور رو بد و نکته منفي تو خودم نمي بينم و فکر مي کنم بخاطر همون فرهنگ ايراني شکسته نفسي و ماخوذ به حيا جلوه دادن در هر شرايطي، من ميرم تو دسته آدمهاي مغرور و نه بر اساس يک تفکر درست و منطقي.
خودسانسوري؟آره يک جاهايي دارم که فکر کنم اگه تو هم خودت رو فقط يک لحظه جاي من بذاري و از بيرون گود نظر ندي،بهم حق ميدي که لااقل احساس کاملا شخصيم رو يه کوچولو سانسور کنم…که باز هم فکر نکنم اينکار اينقدر شديد و تو چشم باشه.
قبول دارم که يک جاي کار رو اشتباه کردم و کنترل اوضاع از دستم خارج شد، اونم شرکت در جشن پرشين بلاگ بود.اصن تصور نمي کردم با اين طيف وسيع اطلاعات جشن پخش شه،چون بار قبل نشده بود.الانم نه اينکه شرمنده کسي يا حرفي باشم ولي خوب دوست ندارم با فلان آدم که رودررو مي شم نوشته هاي من و نظرم من باب سکث تو نظرش بياد…چون من بزرگ شده يک جامعه آزاد نيستم.تعارف که نداريم!
در قبال هيچ اتفاقي هم مصونيت ندارم ديگه چه برسه به اين همه حقيقي شدنم …تو از خوندن خيلي از حقايق عريان شايد لذت ببري ولي من بايد حساب دوقدم جلوترم رو هم داشته باشم.
اونوقت ببخشيد اونهايي که گفتيد من پرتوقع ام ميشه اين و برام معني کنيد؟ببينم من تو چي و از کي توقع کردم؟


نظرات شما


  1. yasaman در 08/03/11 گفت :

    ميدونی ويولت گاهی خود سانسوری اجتناب نا پذیره ! يه زمانی ۶ -۵ سال پيش وقتی مينوشتم لازم نبود همه جوانبو در نظر بگيرم ميومدم پشت پی سی مينشستم و از همه اون چيزايی که ازارم ميداد يا شادم ميکرد مينوشتم بی اون که تو فکر این باشم که الان فلان فامیل دلخور میشه یا فلان همکار از دیدگاهم نسبت به فلان مسئله شاخ در میاره و فردا تو محیط کار همه میگن دیدی یاسمن فلان حرفو نوشت. اما الان … ا لان مجبورم که خیلی از چیزایی رو که دلم میخواد بنویسم ننویسم. چرا که همکارام دوستام و فامیل نوشته هامو میخونن … دو سال پیش يه خونه خريدم در جريان همين خونه پيدا کردن ها کلی اتفاقات جالب افتاد اما هيچکدومو نميشد بنويسم چون ممکن بود بعضی ها که متاسفانه فکر ميکنی دوستن و عزيز ممکن بود بگن خواسته پز بياد همچنان که همون يه معرفی کوچولوی همون بغل باعث شد يه ناشناس (يکی به اسم ناشناس!) بياد بگه عقده داری بگی شوهرم دکتره!!! #rolling يکی نبود بگه گيرم شوهر من بود فاضل از فضل شوهر مرا چه حاصل!!!!#laugh


  2. یاکاموز در 08/03/11 گفت :

    ديدم بعضی ها از اول شدن ذوق می کنن حالا من اول#rolling
    **************
    ببخشید ولی انگار نشد


  3. سمانه در 08/03/11 گفت :

    سلام#heart


  4. آسمان در 08/03/11 گفت :

    انتقاد اگر مغرضانه باشه ديگه انتقاد نيست ويلی.يه جور انتقامه.من خودم انتقاد رو تنها از کسی ميپذيرم که بدونم دوستم داره و هدفش آزار من نيست.دوستت دارم يه دنيا#hug
    اميدوارم اين بحث سعهء صدر و کامنتها اذيتت نکرده باشه خيلی عزيزکم#heart
    **********************
    نه اصلا#kiss
    من به انتقاداتی جواب دادم که احساس کردم از طرف دوستانه نه حسودان و بخیلان


  5. سمانه در 08/03/11 گفت :

    خوب سلام که کردم. هیچ کدوم از مواردی هم که توضیح خواسته بودی من نگفتم پس عملا دارم کامنت بیخود میذارم#grin
    ولی خوب خوشحالم که قضاوت ناعادلانه نکردم.
    شاد باشی همیشه!#flower
    ***************
    انتقاد دوستان همیشه جای تفکر داره سمانه جونم


  6. مرمرجان در 08/03/11 گفت :

    ويولتکم
    طيف وسيعی از وبلاگ خوانان جوانان هستند .از جوانان چيزی به دل نگير !!#surprise #flower


  7. مسافر در 08/03/11 گفت :

    درود بر ويولت عزيز
    گاهی پيش مياد که بايد سعی کنيم ديگران رو با همون نقوص فکريشون دوست داشته باشيم.
    واسه همه پيش اومده که در ازاء هر صحبتی که ميکنن، ديگران جور ديگه برداشت کنن.
    اما واقعاً تکليف چيه؟!
    شايد بايد اونقدر بزرگ بود که اين خرد سنگ ها زياد دريای ذهنمون رو موّاج نکنه.
    من خودم پيوسته در تلاشم، اميدوارم که تو هم مثل هميشه موفق بشی.#heart
    *****************
    منم به خرده سنگا اهمیت نمیدم…واسه همین صفتم میشه مغرور#grin


  8. یاکاموز در 08/03/11 گفت :

    من مثبت اندیش هستم
    از دل غم ها دلیلی می یابم برای شاد زیستن
    نه با انکار بدی ها و
    سرزیربرف کردن
    که اگر غیراز این باشد ….
    خیال باف خواهم بود نه
    مثبت اندیش!#smile گیلاس آبی
    هرکس هرنظری درمورد شما داشت
    گفت
    قرارنیست که به همشون جواب بدی!!#yawn
    *****************
    بسوزه پدر اهمیت دادن به خوانندگان


  9. سینا در 08/03/11 گفت :

    همونطور که یکی از دوستان هم توی پست قبل اشاره کردند، کسی که خواننده دایمی وبلاگی هست، به احتمال زیاد با نویسنده وبلاگ همفکر و هم افقه و یا حداقل به دلیلی بهش علاقه منده،‌ وگرنه چه دلیلی داره که آدمی وقتش رو صرف خوندن نوشته هایی بکنه که براش قابل قبول و قابل درک نیستند و علاقه ای هم به نویسنده ش نداره؟
    برای همین فکر می کنم اکثریت قریب به اتفاق کسانیکه به عنوان خواننده همیشگی از تو انتقاد کردند، ‌کفه محسنات تو رو سنگینتر می بینند و چون خودت اصرار داشتی به نکات منفیت اشاره کردند.
    به هر صورت شکی نیست که آدم تا دقیقاً‌ جای تو و در شرایط تو نباشه نمی تونه قضاوت درستی از رفتار تو ارائه بده. خیلی آسونه که آدم بیرون گود وایسه و بگه لنگش کن.
    #flower #flower


  10. پريا در 08/03/11 گفت :

    سلام ويلي جون
    جالبه كه من اصلا اين مواردي كه دوستان مطرح كردتد رو به نظرم نيومده.شايد چون خودم هم مثل خودتم.
    به هر حال تو ناراحت نشو چون اين مشكل اوناست و هر كسي از ظن خود شد يار من


  11. ساتين در 08/03/11 گفت :

    من وقتی می تونم در مورد تو چون و چرا کنم که هم مثل تو ام اس داشته باشم هم وبلاگی در مورد ام اس . هم اينهمه دوست و آشنای مجازی و خلاصه جای تو باشم
    به نظر من بهتره هر کی جای خودش باشه و در عين حال همديگرو دوست داشته باشيم. اين بهتر نيست؟
    مرمر راست ميگه خيلی از کامنت گذاران خيلی جوان هستند و خيلی چيز ها رو هنوز تجربه نکردن و مسلما ده پانزده سال ديگه نظراتشون هم متفاوت خواهد بود
    *******************
    برای جمله اولت قربون آدم چیز فهم برم


  12. روح الله در 08/03/11 گفت :

    نقد مغرضانه رو هم یه بار فکر کنم بهت گقتم که دلیلش چیه…#winking #flower


  13. جينا در 08/03/11 گفت :

    با دو پست جدید آپم !
    ” اندر احوالات زن ایرانی”……#winking
    ****************
    اونوقت من اومدم و کامنت نذاشتم میشم یه آدم مغرور بی ملاحظه دیگه؟با تعریفی که تو پست قبل از بی توجهی های من داشتی


  14. ۲۲ در 08/03/11 گفت :

    ویولت محترم:
    من منظورم اون پست نبود و شما تا جایی که یادمه اون حرف رو توی کامنتدونی زدید.
    توهم توظئه تا حالا به گوشتون خورده؟ اگه نخورده یه سرچ بکنید ببینید چی به چیه. واقعاً میگم. {رجوع به کامنتهای همین پستتون: حسودان و بخیلان! خرده سنگ Big Smile}
    اینکه ۴ نفر توی اینترنت آدم رو بشناسن باور کنید اصلاً چیز مهمی نیست. هر کس توی دنیای واقعی شخصیت و منش خودش رو داره. لطفاً برای خودتون متأسف باشید؛ نه من.
    اونهایی هم که گفتم خواه پند گیر خواه ملال. ادب هم یه چیز ذاتیه که آدم نه میتونه اداشو دراره نه چیزی.
    خوب باشی.
    **********************
    دوست عزیز عصبانی
    من اول از همه برای خودم متاسف شدم و بعد شما


  15. ليلا در 08/03/11 گفت :

    خيلی دوست دارم#heart


  16. نخل در 08/03/11 گفت :

    #flower


  17. سميه در 08/03/11 گفت :

    ولی این کار تو عین گفتمان و تحمل مخالف بود. ویلی تو خیلی اصلاح طلبی#heart #applause #winking
    ****************
    پس با این حساب کاندید ریاست جمهوری بشم دیگه؟حمایت شما رو دارم دیگه؟#grin


  18. اصلان در 08/03/11 گفت :

    سلام
    من منتظر اين بودم . باور کن منتظر اين بودم . هميشه همينطوريه #flower


  19. باديس در 08/03/11 گفت :

    دیدی چی شد؟! از اولشم میدونستم که به اینجا می رسه …#nottalking
    راستی، یه سوال… از فرید خبری داری؟ #tongue جدی پرسیدم. نه اینکه تورو مسئول بود و نبود اون بدونم ها، اما به خاطر مشکلی که داشت و بعدشم به خاطر رفت و آمدی که توی دنیای حقیقی با هم داشتین که میشه سراغشو خبرشو ازت گرفت، نه؟ حال و روزش خوبه؟
    *******************
    به کجا رسید بادیس جان؟میشه بگی منم بدونم!
    فرید هم خوبه و خواننده خاموش ه


  20. Azarang در 08/03/11 گفت :

    Salam bisabr,
    man on posti ke ghara boode be marda bar bolkhoe rooo khomdam baghalie sare koochamoon sibzamin haye toopi ovorde bodo ye bag begir ta tammom nashode ono ke donbaleshi bedoone rishe va hanooz ham sabz nashode


  21. مينا در 08/03/11 گفت :

    سلام ويلی
    چرا اينقدر خلقت را تنگ می کنی
    بی خيال اين آدمها شو
    ***************
    بخدا اگه خلقم تنگ باشه!!


  22. ياس در 08/03/11 گفت :

    سلام
    خوبين؟
    به نظر من هيچ كسي نمي تونه كامل باشه فقط فرق آدمها اينه كه بعضيها كفه قوتهاشون سنگيني مي كنه به كفه ضعفهاشون. و حالا شما با اين شرايطي كه دارين به نظر من جزو اون دسته از افرادي هستين كه كفه ي خوبيهاتون از سنگيني چسبيده به زمين.حالا اونهايي كه كامنت منو ميخونن اگه مي خوان فكر كنن كه دارم پاچه خواري مي كنم اصلا مهم نيست. مگه من با تعريف كردن از شما چي گيرم مياد؟ من شما رو با خودم مقايسه مي كنم كه با وجودي كه چهار ستون بدنم سالمه بعضي رفتارهايي دارم كه براي اطرافيانم شايد غير قابل تحمل باشه . حتي خيلي وقتها خيليها بهم گفتن اوه اوه اين باز ازون دنده بلند شده.
    بر خلاف اين گه گفتن شما خودسانسوري دارين من كاملا جور ديگه اي فكر مي كنم.يعني بعضي نوشته هاتونو كه خوندم با خودم گفتم ويولت چطوري مي تونه درباره اين چيزا بنويسه؟ حالا نه مطالب ث ك ثي ها نه . هم مثلا يك نوشته ساده در باره دستشويي رفتن . من اگر جاي شما بودم خيلي زودتر از اينها كم آورده بودم.
    بعدشم اصلا يه چيز ديگه: مگه اينجا چهار ديواري اختياري نيست؟ والا تو دنياي واقعي كه اينقدر آدم رو زير كنترل مي برن كه نمي توني نفس بكشي حالا اينجا هم مي خوان هي قاعده و قانون بذارن؟ بابا بذارين راحت باشيم تو رو خدا.
    ويلي عزيز هميشه كسي كه با ديگران متفاوت هست و نمي خواد راه ديگران رو بره با مخالفت روبرو ميشه و بايد مبارزه كنه در حالي كه اين عده اي كه همش ايراد ميگيرنو از دور هم حتي دستي بر آتش ندارن نمي دونن كه اگه همه بخوايم طبق سنتها و مثل گذشتگانمون عمل كنيم ديگه هيچ تغيير رشد و پيشرفتي حاصل نميشه.
    من تنها يكبار احساس كمي ناراحتي كردم اونهم به خاطر اين بود كه ميديدم به بعضي از خواننده هاي وبلاگتون بيشتر توجه دارين. اما وقتي كه تو يكي از پستهاتون در اينباره توضيح دادين كاملا قانع شدم. و ديدم هيچ وظيفه اي نسبت به هيچ كس ندارين كه با اين حالتون بخواين براي همه انرژي بذارين.شما مي نويسين براي خودتون و كساني كه دوستتون دارن حالا هر كي مي خواد مياد مي خونه .نمي خواد هم كه مجبورش نكردن .
    من چيزهايي كه از نوشته هاي شما ياد گرفتم اينقدر زياد بوده كه حاضر نيستم هيچ انتقادي نسبت به شما رو قبول كنم چه سازنده چه غير سازنده eyelash .
    تكبير …#grin
    #flower #heart #kiss #hug
    ******************
    منم از ته دل تکبیر می گم بابت این قسمت از نوشته ات
    “من تنها يكبار احساس كمي ناراحتي كردم اونهم به خاطر اين بود كه ميديدم به بعضي از خواننده هاي وبلاگتون بيشتر توجه دارين. اما وقتي كه تو يكي از پستهاتون در اينباره توضيح دادين كاملا قانع شدم. و ديدم هيچ وظيفه اي نسبت به هيچ كس ندارين كه با اين حالتون بخواين براي همه انرژي بذارين”
    و می گم قربون آدم چیز فهم


  23. مانا در 08/03/11 گفت :

    ويولت عزيز خواستم برای يک.. کامنت بزارم که نشد. خواستم بگم به جفتتون تبريک ميگم برای يه همچين رابطه ای.
    در مورد بعدی بايد بگم من به اين دليل خواننده وبلاگ شما شدم که فضای نظر خواهی ايجاد کردين که برای من خيلی جالب بود. به نظر من هيچ دليلی وجود نداره که يه وبلاگ همه خوانندگانش رو راضی کنه. موفق باشين.


  24. یک ناشناس واقعی در 08/03/11 گفت :

    سلام این پستت هم جالب بود معلومه اصلا به نوشته های من توجه هم نکردی محض اطلاع بگم نه حسودم و نه دشمنت واقعا مثل یه دوست حرفامو بهت زدم .


  25. شادی در 08/03/11 گفت :

    ول كن بابا به اين جماعت نبايد رو داد تو رو خدا بدون توجه به نظرات چه خوب و چه بد با همون روال قبل بنويس من هر روز اولين لينكي كه باز ميكنم وبلاگ توست نميدونم چرا شايد چون هم سن وساليم و يه جورايي هم روحيه احساس نزديكي زيادي باهات دارم پس بنويس براي خودت و دلت


  26. پریناز در 08/03/11 گفت :

    واقعا موندم. خود سانسوری چیه؟! اون هم تو اینجا! خیلی غیر قابل هضم بود برام. ویولت تنها کاری که نمی کنه همین خود سانسوری. ممکنه بعضی از چیزهای خصوصی زندگیش رو نیاد نگه ولی این دلیل بر خود سانسوریش نمی شه . مایی که تقریبا با ویولت تو این چند مدت کوتاه که آشنا هستیم خیلی چیزها ازش متوجه شدیم و این خیلی چیز دونستن دلیل واضحی به این مطلب هستش که هیچ گونه خود سانسوری وجود نداره.
    این مسئله که چه می دونم ما الان اسم اصلی ویولت رو نمی دونیم و این چیزها این دلیل به خود سانسوری نیستش چرا که هممون ویولت رو چه از نزدیک و چه تو عکس دیدیم.
    تنها چیزی که تو ویولت میشه احساس کرد اینه که گاهی اوقات احساسات خودش رو برای این که اون چیزها برای خودش ارزشمندن کنترل می کنه و بروز نمی ده.
    حالا نمی دونم چقدر تونستم منظورم رو برسونم. امیدوارم که تونسته باشم.


  27. ياس در 08/03/11 گفت :

    #grin
    خوشم آمد که همچنان ويلی هستی#grin
    من که جرات و جسارت تو رو ندارم. همين که فهميدم شخصيت اصلی وبلاگم (یعنی خودم) لو رفته اول شروع کردم به خود سانسوری بعدش هم رسما در وبلاگم رو گل گرفتم رفتم پی سماق مکيدنم#grin


  28. علی در 08/03/11 گفت :

    سلام
    خانوم ويوت چرا من شهامت شما رو ندارم؟چ.ن سنم کمتره يا اينکه با اسم واقعی مينويسم؟
    ****************
    به اسم واقعی نوشتن می تونه دلیل محکمی برای سانسور خیلی چیزها باشه


  29. 40tike در 08/03/11 گفت :

    ما که تا حالا چیزی از اون زبون تند و تیز ندیدیم امیدوارم بعد از این هم کماکان ازش استفاده نکنی. #heart
    *****************
    من غلط بکنم در مقابل چون شمایی بخوام نیشم رو بکار بندازم#grin


  30. اميرطلا در 08/03/11 گفت :

    ويولت جان، وبلاگ نويس‌های کم اهميت و کم خواننده مثل من (اينو نذار به حساب همون شکسته نفسی مسخره‌ی ايرانی – منظورم در مقایسه با توست بعنوان وبلاگ نویس یک وبلاگ کاملا مشهور و پر خواننده) هم از گزند چرنديات و پرنديات به دور نيستند، چه برسه به شما! ماجرای ملانصرالدين و پسرش و خرش رو به ياد بيار! هر کاری بکنی يه حرفی هست! داروها در اين ساليان آستانه‌ی تحملت رو کم نکرده، کوچک بودن خيلی ها باعث شده که هميشه تيغی دردآور تر از آستانه‌ی تحمل ديگران در آستين داشته باشند! خب داشته باشند! تو از پس سخت تر از اون هم بر اومدی!
    *******************
    وااااااااای امیر چقدر از دیدن کامنتت خوشحال شدم
    خانوم خوشگلت چطوره؟
    بی صبرانه دلم می خواد شرایط جورشه یه دیدار داشته باشیم
    آره همیشه داستان پیرمرده و پسر و خرش یادمه#grin


  31. هستی در 08/03/11 گفت :

    سلام سلام!
    ويولت جان چرا آرشيوت اينجوريه؟!
    هر ماهی رو که ميزنم باز اولين لينک رو باز ميکنه! Feb 2004!!
    #thinking
    تا امروز صبح مشکل نداشت! سرما خورده انگار! #tongue


  32. طلا در 08/03/11 گفت :

    سلاممممممممممممممممم………..ای خدا چقدر دلم تنگ شده بود برات…ويولت جونم کجا بودی تو؟ آخ عشق من هميشه به يادتم….به جون بچم…عکسش رو در اوللين فرصت ميفرستم….به اميد جونم هم سلام برسون…خدا رو شکر که برقراريد#kiss
    *****************
    چطوری خانم؟مگه اینجوری ازت خبری بشه#kiss


  33. ستاره در 08/03/11 گفت :

    با اين پست اخر مطمئن شدم که اصلا نميشه ازت انتقاد کرد وگرنه ميشيم جز حسودان و بخيلان… نگو اگه انتقاد سازنده باشه مي پزيری … طرف با کلی معذرت خواهی و پوزش و شرمندگی از خصوصيات منفيت صحبت کرده اونوقت فقط کم مونده گردنشو بذاری زير گيوتين…باشه بابا ما هم می گيم خوبی نازی خوشگلی باهوشی نمونه ای بی نظيری … چيز ديگه ای که نميشه گفت وگرنه اسلحه پنجاه نفر از جمله خودت روی شقيقمونه…


  34. آدم در 08/03/11 گفت :

    بی خيال ! مرز مجاز و حقيقت برای تو که گم نشده . شده ؟
    *******************
    فکر می کنم شده


  35. نگار در 08/03/11 گفت :

    هميشه وقتی از بقيه بخوای نقاط قوتتو بهت بگن خيلی طول می کشه تا به زور يکی دوتا بشنوی.ولی ما هممون (ميگم هممون!) جون ميديم واسه انتقاد و گشتن دنبال کم و کاستی يکی. ويولت وقتی تو توی اون پست از بقيه خواستی ازت انتقاد کنن فکر می کنم منتظر همه ی اين حرفها بودی… ياحتی بدترش ! اينطور نيست ؟
    ******************
    آره بودم…حالا مگه گله گی کردم…شنیدم و خوندم و اونهایی که ارزش جواب دادن داشت جواب دادم.همین


  36. سمانه در 08/03/11 گفت :

    بعضی پست هات رو دلم می خواد چند بار بخونم، چند صد بار.. مثل این..
    نمی دونم چرا!


  37. ليلا در 08/03/11 گفت :

    تو جیگری اصلا هم پرتوقع نیستی :ایکس
    به مارچ : خدا عمرت بده آمار اون قاچاقچی که قراره از مرز خارج ات بکنه را به من هم بده شاید الفرار :دی
    **********************
    شما وایستا بیرون کارت دارم#winking
    سراغ مارچ رو نگیر…کشتمش#grin


  38. میخک در 08/03/11 گفت :

    عزيزم چرا فکر می کنی بايد از خودت در مقابل همه چی دفاع کنی؟ بذار فکر کنن پر توقعی. مگه آدم کامل وجود داره؟ خدا کنه اگه آدم عيبی دارخ پرتوقعيش باشه و مثلا دروغگو يا حسود نباشه.#flower


  39. سلام ويولت عزيز .
    چند تا پست آخرت رو باهم خوندم .
    به نظر من اين به خودت مربوطه که چه جوری وبلاگ بنويسی . در چه موردی صحبت کنی . چه نوع نوشتار يا گفتاری داشته باشی و يا اصلا مغرور باشی و يا نباشی و يا هر چيزه ديگه ای .
    اينجا يه جای شخصيه براي تو و هر جور دوست داشته باشی ميتونی در موردش بنويسی . من نوعی اگر خوشم نياد نميام بخونم و يا اگر بيام بخونم نبايد به خودم اجازه توهين و يا هر نوع انتقادی رو بدم .
    مثل مهمونی ميمونه . من اگر از کسی و يا افکار و اعتقاداتاش خوشم نياد نمی رم خونه اش و يا اگر رفتم به خودم اين اجازه رو نميدم که به افکار و اعتقاداتش توهين کنم .
    ما جای شما نیستیم و با بیماری ام اس دست و پنجه نرم نمیکنیم . پس چطور میتونیم هر جور که دوست داشتیم در مورد شما صحبت کنیم و یا انتقاد کنیم .
    تو خوب می نويسی و من خوب نوشتنت رو دوست دارم .
    بهترين چيزی که تو داری و من هميشه ازش سعی کردم استفاده کنم اينکه برای زندگی رو در هر شرايطی خوب ميبينی .
    توی خانواده ما همه شما رو از تعریف هایی که من کردم میشناسم و هر وقت میرم خونه مامان این ها ُ مامانم اولین چیزی که در مورد وبلاگ ها می خواد بدونه اینه که از ویولت چه خبر؟ حالش خوبه ؟
    شاد باشی و عاشق
    #flower #flower


  40. مونا در 08/03/11 گفت :

    ويلی جونم تو خيلی قوی و خوبی و خوبی و خوبی و همينجوری خوبی#heart #heart #heart #heart #heart مادر جان گل بی عيب خداست. ولی اينی که تو اينقدر صبورانه با بيماريت کنار اومدی فوق العاده است. کم چيزی نيست. اينا هم بادمجون دور قاب نبود حقيقت بود#kiss #flower #smile


  41. مريم در 08/03/11 گفت :

    نمی دانم هرکسی نظری داره مهم اين که اون کاری انجام بدهی که دوست داری بقيه بی خيال


  42. مهدوی در 08/03/11 گفت :

    سلام
    از شما چه پنهان من رابطه خوبی با وبلاگ های روزنگار شخصی ندارم اما راستش جدید و بعد از اشنای با وبلاگ شما خیلی از نوع بیان و راحتی نثر شما خوشم امده . برعکس من شما بدون هیچ تعارفی خودتان هستید و این در جامعه ایرانی یک شاهکار است . خوشحال میشوم که با هم تبادل لینک داشته باشیم و به وبلاگ درویشی من هم سر بزنید .
    ممنون همیشه سبز باشی #flower


  43. مه در 08/03/11 گفت :

    خيلی وبت قشنگه
    من و جذب کرده
    خيلی دلم ميخواد ببينم اين کسی که اين وب رو داره
    کيه؟
    ولی با اين همه نظر فک نکنم وقت کنی نظرم رو بخونی
    ولی اگه وقت کردی سری به وب من هم بزن
    منتظرتم
    حتی با يک نظر ميتونی منرو خوشحال کنی
    مرسي


  44. M_23 در 08/03/11 گفت :

    merc ke kament ha ie ma bi arzeshand va ma hasud o bakhil
    شنیدم و خوندم و اونهایی که ارزش جواب دادن داشت جواب دادم.همین
    من به انتقاداتی جواب دادم که احساس کردم از طرف دوستانه نه حسودان و بخیلان
    *************************
    من هرچی بگم بالاخره یکی پیدا میشه که ناراضی باشه یا بهش بر بخوره پس بی خیال


  45. به نظر من آدم ها بايد طرف مقابلشون رو همونطوری که هست بپذيرم . در مورد اون نوشته ای که ارجاع دادين خوب مگه آدما ناراحت نميشن ؟ مگه همه دنيا پاستوريزن ؟ مگه ميشه کسی اين چيزا رو ندونه ؟ من خودم واقعا دلم ميخواد بعضی وقتها آزاد باشم و آزاد بنويسم . با هر کلمه و جمله ای که دوست دارم . هر کی دوست داره بخونه هر کی نداره نخونه ! وااااالاا …#flower


  46. ماندالا در 08/03/11 گفت :

    سلام…اولين اينکه بابت موفقيت خودم خوشحالم …چرا که شما افتخار داديد و منت گذاشتيد با اينهمه مشغله سری هم به ما زديد البته برای پرسش نه چیز دیگر….
    خانم ويولت شما دوباره کامنت من رو مطالعه بفرماييد..من کی گفتم شما بايد مقاله داشته باشيد و يا در هر زمينه ای که نظر ميديد بايد کارشناسی داشته باشيد…؟
    من گفتم نوع بيان شما گاها شکل تحميل و يا تزريق داره (دارم در مورد نتيجه بحث ها صحبت ميکنم)به دليل اينکه بسياری از مسائل اجتماعی رو ارتباط ميديد با زندگی شخصی خودتون و نتیجه ای که خودتون گرفتید .طبعا خواننده هاتون هم با احتیاط نگاه میکنند و به دليل نتيجه ای که شخص شما گرفتيد ميپذيرند…
    شوپنهاور يک کتاب داره بنام: ۱۳ راه هميشه پيروز بودن…
    ميدونيد از چه طريق ..فقط فن بيان…نميخوام بگم سفسطه…اما خانم ويولت شما در مورد ازدواج و صکس و…مينويسيد و خب مثل ساير نوشته هاتون اون رو در رابطه با زندگی خودتون مطرح ميکنيد و انصافا خوب هم ارتباط ميديد …..من قصد بحث کردن ندارم…من نظر شخصی خودم رو دادم اونم در يک کامنت و برای يک نفر که اون هم شخص شماست….ولی شما که ميای راجع به عشق افلاطونی و روابط و…درمیان یه طیف وسیع مينويسی …انصافا چند تا کتاب راجع بهش خونديد…چند تا کتاب خوب راجع به همين عشق …فقط همين واژه..که مکرر هم ازش استفاده ميکنيد خوندید؟ چه قدر آمار و ارقام در مورد روابط و این چیزها در دنیا خوندید و تو ذهنتونه…؟…من ميگم شما در مورد نوشته های شخصی خودتون مختاريد…اما اينکه ميايد يه بحث جنجالی راه ميندازيد در مورد صکس..عشق…خانواده…روابط و… و نظر ميخوايد از ديگران با اين هدف که بفهميد زير پوست شهر چه خبره. از نظر من(تاکيد ميکنم من)چندان خوشايند نيست…چون کارشناس نیستید و حداقل از یه نظر کارشناسانه هم استفاده نمیکنید…
    نمیشه همش گفت:من اینطور فکر میکنم…من اینطور عمل میکنم..من همینم..من… در مورد خودتون مختارید..ولی کسی که مینویسه اونهم در یک وب شناخته شده با این وسعت بازدید باید حداقل در زمینه ای که بحث راه میندازه و…مطالعه کنه و نظر کارشناس بخواد و…
    طرز بيان شما مثل مجله های خانواده و…ميمونه…و اینکه نتیجه بحث به این مهمی در مورد معیارها و عشق و…معلق میمونه…شما در مورد همچین بحثی دارید تحقیقات میدانی میکنید؟!!
    شما در اکثر نوشته هاتون نوع بیانتون طوریه که میگید من اشتباه نکردم(در مورد روابطتون)ولی جامعه حرف دیگه ای میزنه…عرف چیز دیگه ای میگه…مذهب رو نادیده میگیرید…و با قاطعیت حرف میزنید درحالیکه هیچ چیز قطعی نیست..هیچ چیز نتیجه یکسانی نمیده حتی علم…
    همه یه شخصیت ندارند…یه نفر رک حرف میزنه…یه نفر نه…هرکس یه روحیه ای داره…
    زندگی و تجربیات شخصی خودتونو تاویل نکنید در هر مکان و زمان و روی هر آدمی…
    بازم ميگم اين نظر منه….
    و شايد اصلا صاحب نظر نباشم…شما هم ميتونيد نپذيريد..
    ولی مطمئنم نوع بیان شما و قدرت کلامتون روی بسیاری از خواننده هاتون اثر میگذاره چرا که خیلی از ما آدمها اصلا در مورد شرایط شخص خودمون فکر نمیکنیم و اینکه کاملا طبیعیه که یه آدم که در زمینه ای موفق بشه به نوعی الگو میشه….
    ولی خانم ويولت اگه نپذيريم که هميشه بخشی از واقعيت در نزد ديگران است…اون وقت ديگه بحث کردن معنا نداره…
    ضمنا صحبتهای من کاملا کلی است و مربوط به نوشته های و نظرخواهی های جنجالی شماست نه زندگی شخصی تون…ازین واضحتر نمیتونم بگم…
    *************************
    ممنون از نظرت
    اینقدر نظرت میدان وسیعی رو در برگرفت که جواب دادن به تک تک شون در حال حاضر از حوصله و توان من خارجه


  47. M_23 در 08/03/11 گفت :

    narahat nasho, faghat mikhastam ye kuchulu sar be saret bezaram, to be ravand khod edame bed!!!#rolling #laugh
    **********************
    پس موفق شدی#winking


  48. سيروس در 08/03/11 گفت :

    salam azizam halet khobe,bishtar ru karaey ke anjam midy fkr kon,movafaghtari,by byyyy#winking


  49. عمه خانم در 08/03/11 گفت :

    چيزيکه من نميفهمم اينه که چرا اين سوال و جوابارو را ميندازی عزيز !!!
    تو يه انسان صبور و با مقاومت و قوی هستی که تونستی با اين بيماری راه بيايی مطمعنن زمانی احساس ضعف ميکنی ,خسته ميشی و شايد هم بقول بعضی احتياج داشته باشی تعريف و تمجيد بشنوی تا شارز بشی و اماده رند بعدی … خوب چه اشکالی داره ?
    ميدونی بعضی وقتا بنظر مياد که واقعن منتظری که کسی چيزی بگه تا يه خدمتی برسی گاهی من کودن ميمونم فکری که کی کجا چی گفته که يه پست کامل وقفش ميکنی البته اشکاليم نداره ولی بشرطی که اثر خوب و خوشی داشته باشه نه فشار و خستگی روحی …
    امتحان کن ازين به بعد بيشتر به اونايی که تعريف ميکنن خوشحاليتو نشون بده و انتقادارو ايگنور کن
    والله ببين چقد فرق ميکنه
    ************************
    چشم#smile


  50. راست ميگی… بارها و بارها خودم تو اين چن سال شاهد بودم که خيلی از وبلاگ نويسا فقط چون يکی (فقطه فقط يه نفر) از آشناها آدرسه وبلاگش رو پيدا کرده وبلاگش رو کلن تخته کرده و رفته يه جا ديگه… من اين صفته تو رو خودسانسوری نمينامم! فقط ميگم خيلی شهامت داری.


  51. سلام
    مثل اينکه مخاطبين وبلاگت را خيلی تحويل می گيری احتياج به اين همه توضيح نبود.اگر راجع به وبهای منم يه نظر کوچيک بديدخيلی خوب ميشه مخصوصا سياسيه


  52. shadi در 08/03/11 گفت :

    شماره٩٤ در پست قبل به نظر حالش خوب نیست٠چو ن شما نظر خو انده ها رو خو استید نه و کیل وصی و دلسوزی.


  53. سیاوش در 08/04/11 گفت :

    این جماعت منتقد مغرض ” دور نشسته اند و می گویند لِنگش کن!” . میخواهند که انتقاد نکرده از دنیا نروند
    #winking


  54. سينا در 08/04/11 گفت :

    مرسی…#flower


  55. emma در 08/04/11 گفت :

    hala hame ina vase ine ke inja bloge toe dige, age bloge comment gozaran bod hame ro ona focus mikardan va hey angosht to asabeshon miraft… anyways…take care of youirself!#eyelash


  56. sanjab در 08/04/11 گفت :

    salam violet jaan
    vaghty bache tar boodam az doost haam mikhaastam ke zaef haam ro behem began, masalan az bache haaie khaabgaah, oonhaa ham iek toomar radif mikardan o man ham baavar mikardam, delam vaaseie khodam misookht ke cheraa inghadr badam.
    baed haa fahmidam ke in kaar dorost nist, dooste vaagheii jaaiee ke laazem bebine eibet ro mige va laazem nist azash bekhaai
    ie dooste khoob daaram ke har vaght mibine daaram kaj miram baa 1000 ta ghorboon sadaghe raah ro behem neshoon mide
    shoharam ham vaghty mibine part miram baa asabaaniati ke poshtesh eshghe haalim mikone ke ie jaaie milange
    maamaanam taghriban hamishe (be gheir az 3 mored) motaghede man kaamel o bi eib hastam
    kholaase ke khaanoomi ooni ke be gharaze khodesh be moghe harfesh ro mizaneh
    violet jaan, open neveshtan kheili khoobe vali hameie khaanande haa ham mahrame del nistand, hataa man ke kheili dooset daaram iek aashenaa hastam vali mahram nistam
    man ostokhaane ezaafe tooie pashne haam daaram va gaahi hataa nemitoonam raah beram makhsoosan vaghty hava sard o namnaake, vaase hamin taa haddi midoonam moshkele jesmi daashtan iani chi
    pas oon haaie ke goftan nakone be khaatere MS baghie eghmaaz mikonan bedoonan ke iek ensaan majmoo-e ii az hame chize including body.
    age iek nafar sar dard daasht o emtehaan ro 20 shod mosallame ke baaiad bishtar tahvilesh gereft be hamin saadegi


  57. عسل در 08/04/11 گفت :

    سلام ویلی
    ديروز که پستت رو خوندم کلی حرف و نظر و … داشتم که نرسيدم بنويسم موکول کردم به امروز…
    الان اومدم پست امروزت و با کامنتهاش خوندم ديدم يا اباالفضل مارچ بیچاره رو کشتی حساب کار دستم اومد#winking


  58. fatemeh در 08/04/11 گفت :

    salam.khobin shoma?ishalla ke hamishe khob bashin.man sale 3 tajrobi hastam.kheili dos daram dar morede bimariye MS etelaat dashte basham.man ye fekre dige mikardam dar morede kasayi ke MS daran.vali shoma kamelan ono takzib kardin.baram kheli jalebe.
    mishe chand ta soal shakhsi bokonam azaton?
    age are lotfan baram comment bezarin
    montazerama


  59. ويلی جون شما هديه امروز خدايی به من.ميدونی بعد ۲ ماه تونستم وبت رو باز کنم.چقدر دلم واسه بنفش اينجا و اون لحن صادقت تنگ شده بود.پاييزت خوشگل خانم#smug


  60. آلما در 08/04/11 گفت :

    #thinking #worried


  61. نپتون در 08/04/11 گفت :

    #angry در هر صورت ميخوام اين کامنتو خرج از متن و در حاشيه بذارم …. که اصلا به موضوع ربطی نداره …. چند ماه قبل به نیابت از جناب مستطاب آقا اميد يک لغت آذری بکا برديد که مدتها اسيرش شدم ((دوشاب)) و بعد از مدتها مشورت با کرشناسان متعدد ديشب ذرب قار باز شد ((دوشاب:شربتی که روی بستنی و حلوا و… ميريزند))#grin راحت شدم


  62. سميه در 08/04/11 گفت :

    بچه ها رأی بدین به ویلی دیگه… لینک بالا کنار اسمم رو نیگا کنین… ویلی دوم شده ها!!!!!! برین رأی بدین بدویین#heart


  63. سلام عليکم…..
    واقعا تو کف آپديتيت موندم دوروز سرنزنی شونصد تا پست اضافه شده…..!!!!!!#grin
    من آپم با يه شعرطنز فرصت کردی سر بزن…


  64. فريمهر در 08/04/11 گفت :

    سلام
    خب من تقريبا هر روز اينجا رو می بينم و می خونم. چون خوب می نويسی و خواندنی و جذاب. ولی مهمتر از اين ، اينه که نوشته هات حس خوبی رو در من به وجود مياره. حسی مثل اميد/ زندگی يا… اصلا اسم اون حس رو نمی دونم. ولی هست و از اين بابت متشکرم.
    نکته کوچولو اينکه فکر می کنم گاهی خيلی سعی در اثبات خودت به ديگران داری. مثل همين يادداشت. که به نظرم لازم نيست.
    خيلی دوست دارم نوشته ها/ ديدگته ها و حرف های آقای اميد رو بخونم. کاش وبلاگ بنويسه…
    #flower


  65. باديس در 08/04/11 گفت :

    به همينجا که الان توشيم. تو جبهه گرفتی و اینو میشه از لابه لای تک تک کلمات و جملاتت حس کرد… ببین عزیزم این درسته که انتقاد و شنیدنش و فکر کردن واقعی و سازنده بهش میتونه آدم رو به پیشرفت و تعالی برسونه، درسته که دوست خوب اونیه که گاهی آدم رو بگریونه یا اینکه مثل آینه باشه و همه بدیهای آدم رو هم کنار خوبیهاش بهش نشون بده و … اینا همه درسته و همشون رو هم هممون بلدیم. اما انتقادی از طرف انسان قابل پذیرشه که پشتش منطق و دلیلی هم باشه. توی این دنیای مجازی و با این ارتباطات مجازی، واقعا کی میتونه درست و حسابی مدعی بشه که تورو میشناسه، هان؟!! حالا گیریم که اسم واقعی و سن و بعضی اتفاقای زندگیت رو هم بدونه. گیریم یکی دو تا عکس نصفه و نیمه هم ازت دیده باشه یا یکی دوبار توی برنامه تلوزیونی یا توی مراسم از دور دیده باشدت. شنیدن انتقاد از طرف کسانی که برات فقط یه اسم مستعارن، حتی نمیدونی چه سن و جنسی دارن، فقط برات یه دغدغه ذهنی درست می کنه.
    عزیزم همینه که باعث میشه تو ناخودآگاه در برابر انتقاداتی که اینجا میشنوی جبهه بگیری که حق هم داری (نگو اینطوری نیست که اصلا نمیشه). نتیجه راه انداختن این بحثها میدونی از دید من چیه؟ تو به افراد با روحیه های مختلف این حق و اجازه رو میدی که ندیده و نشناخته بر اساس تصورات ذهنیشون یا بهت بد و بیراه بگن یا مدح و ستایشت کنن. فکر نمیکنم بتونی از هیچ کدومشون هم نتیجه ای که میخوای رو بگیری. فقط خودتو توی یه چالش ذهنی میندازی و ناخودآگاه توی دادگاهی میبینی که مجبوری از خودت دفاع کنی. خوشگل خانوم، دنیای مجازیت رو مجازی نگهش دار و حقیقتت رو بگذار برای دوستان حقیقیت. البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند.#kiss
    من دوست دارم نه چون میشناسمت. دوست دارم چون تصوری از تو توی ذهنم دارم که دوست داشتنیه. چون وضعیتی داری که برام با تمام وجود قابل لمس و درکه و هیچ وقت دلم نمیخواد تو رو توی اذیت و آزاری بیشتر از اینی که حالا دنیا برات خواسته بندازم. ازت هم انتقاد نمیکنم.#flower
    **********************
    #flower
    تو من و از نزدیک می شناسی؟از کامنتت اینجوری استنباط کردم


  66. تنها در 08/04/11 گفت :

    ويولت عزيز سلام
    فکر می کنم کامنتهايی که تو پست قبلی بقيه برات نوشتن واسه اين بود که تو خودت از بقيه نظر خواستی وگرنه فکر نمی کنم تا قبل از اون کسی اومده باشه نکات منفی و مثبتت را با اين حجم کامنت گفته باشه. به نظر من اينکه آدم نکات منفی خودش را هم بدونه خيلی خوبه مثلا من خودم خيلی دلم می خواد که بفهمم نظر واقعی ديگران بدون رودروايستی و. .. در مورد خودم چيه. اين باعث ميشه آدم بتونه نقايصش رو اصلاح کنه. البته قبلا هم گفتم که اينجا دنيای مجازيه و ممکنه اين قضاوتها اصلا درست نباشه و بايد اين نظريات رو از کسی پرسيد که خود واقعی تو را ديده
    يکی از کسانی که گفته بود پرتوقعی من بودم و منظورم هم اين بود که به نظر مياد از بقيه توقع داری اونی باشن که تو می خوای و اونجوری رفتار کنن که تو دوست داری وگرنه کلا آدم حسابشون نميکنی (گور پدر بقیه کرده یا چیزایی از این دست که تو نوشته هات هم زیاد هست) يعنی يا يک نفر بايد تو رو دوست داشته باشه و طبق ميل تو رفتار کنه يا کلا آدم نيست. ولی در عوض به نظر مياد خودت حاضر نيستی معيارهات را با بقيه تطبيق بدی.
    به هر حال عزيزم من شخصا چون نظر پرسيده بودی و فکر کردم شايد واقعا دلت ميخواد ببينی نکات منفيت احيانا چيه اين دفعه و دفعه قبل نظر گذاشتم و اگر ناراحت شدی اولا معذرت ميخوام ثانيا خودت نبايد ميپرسيدی
    ثالثا نظريات من و شايد يک عده ديگر با درنظر گرفتن تو به عنوان يک شخصه فارغ از بيماريت. البته نه اینکه فکر کنیم این بیماری اثری روی روحیه آدم نمیذاره من خودم شخصه با اینکه ام اس ندارم نمیدونم چرا همیشه به این بیماری فکر می کنم و یکی از دلایلی هم که اومدم وبلاگ تو رو خوندم همین بود اما نظراتی که گذاشتم واسه این بود که فکر می کنم اگر این بیماری را هم نداشتی شاید خیلی از این خصوصیت را شاید حتی شدیدتر هم داشتی البته شايد خيلی از اين نکات هم بعد از ايجاد بيماريت بوده و دليليه که ميتونه تو را سرپا نگه داره. کی میدونه!
    عزيزم تو حق داری هر جور دوست داری زندگی کنی بدون توجه به نظرات ديگران
    شاد باشی
    اگه نظری داری زير کامنت خودم بگذار
    *********************
    ممنون که گفتی.مونده بودم پر توقع یعنی چی؟


  67. بهار۱ در 08/04/11 گفت :

    سلام ويولت عزيزم … خوبی فندق جون #grin … چرا بايد انتقاد کنيم ؟درست که انتقاد خوبه و اگر دزست باشه و منطقی سازندست ولی من هيچ دليلی نمی بينم که ازت انتقاد کنم #smile چون تو اين ۴ سالی که می شناسمت و هميشه اومدم و رفتم چيزی نديدم که بخواد واسم غير قابل تحمل باشه يا بگم اشتباه … هميشه نوشته هات و با درک کامل از تو خوندم #kiss هيچ وقتم مقايسه در کار نبوده که بگم اينجای کار ويلی درست نبود … نمی خوام بگم هميشه بی اشتباه بودی … ولی با ۴ سال سابقه می تونم بگم جاهايی که اشتباه کردی يعنی از نظر من خواننده اشتباه بوده هميشه جايی بوده که عصابت و ريختن بهم یا با برداشتای غلطشون تعبیرای نادرست شده ازت… در مورد حرف زدنتم تو چون ادم رکی هستی و در حرف زدن با کسی رودربايسی نداری يه همچين برداشتی ميشه ولی برايه من نبوده چون من خودم يه نمونه بارزش (( مامان جونم )) رو دارم که بسيار رک گو و جديه تو حرفاش در کنار بذله گويياش #heart … ويلی جان تو نمونه ثابت شده يه زن قوی و صادقی و دوست جون خودمی حتی اگر هيچ وقت نبينمت#hug …


  68. هانيل در 08/04/11 گفت :

    به نظر من هر وبلاگی که پر خواننده ميشه از اين نظرات ازاردهنده توش زياد پيدا ميشه که شکر خدا خودم ازش مصون بودم لااقل تاحالا جز موارد کوچيک مشکلی نداشتم ولی هميشه هرنوع معروفيتی با ادم های تنگ نظری همراهه
    به نظر من زيادم نبايد روی تک تک حرفها دقيق بشی شايد مثلا اينکه تو با اميد برخوردهای قاطع و محکم داری به نظرشون پر توقعی مياد و توقع دارن چون مشکل جسمی داری موش بشی و هرکی هرچی دلش ميخواد بگه و تو هيچی نگی توقعی که بارها ديدم از خودم داشتن
    ويلی درک جامعه ما همينه زياد رو نظراشون ذره بين بشی و ازشون نظر بخوای حکم تبعيد هم برات صادر ميکنن ولشون کن
    اها يه چی گفتی
    گفتی تند جواب ميدی ديروز اين دوست جان ما فرموده تو هی مثل دارکوب که به درخت ميکوبه تند تند جواب منو ميدی#grin حرفت منو ياد اين تشبيه انداخت#rolling


  69. پریناز در 08/04/11 گفت :

    ویولتی کوشی؟ میای پیشم؟


  70. گيلاس در 08/04/11 گفت :

    من اعتقاد دارم اين غرورت باعث اعتماد به نفس زيادت شده و هونطور که خودت گتی زننده نيست و خوبه! شايد يکی از اصلی ترين دلايل موفقيتت باهش کهمن بهش غبطه ميخورم!


  71. هنگامه در 08/04/11 گفت :

    سلام!همونطور که نوشتم من هنگامم و توی دبیرستان فرزانگان تبريز درس می خونم . از وقتی که معلم زبانمون اومد و وبلاگ شما رو به ما معرفی کرد ما همه عاشق شخصيت و اراده شما شديم و اگه یه نگاهی به آمارتون بندازین می بینین که بازدیدا کمی زیاد شده ! دوستون داریم و آرزو می کنیم خدا صحت کامل بهتون بده منتظر نظر های بعدی من باشین