خر تو خر

امروز صبح تو راه پله ها خوردم زمين. به يک دليل خيلي ساده، خر ِ جا کليدي عروسكيم جدا شد و افتاد رو پله پاييني اومدم خم شم برش دارم تعادلم بهم خورد ومعلق شدم!!
هرچي خودم رو چپ و راست کردم ديدم به تنهايي نمي تونم از جام بلند شم،کف کفشم ليزه و پاهام جمع نمي شه براي بلند شدن. با تلفنم زنگ زدم خونه مامان اينها که يکي بياد کمکم ولي چون تو راه پله بودم خيلي آهسته صحبت مي کردم که همسايه ها خبر نشن! وقتي مامان اومد و بلند کرد مي گه:
– چقدر يواش حرف ميزدي،اول نشناختمت با خودم گفتم جل الخالق! ببين گدا ها هم چقدر پيشرفت کردن!!! ديگه تلفني کمک مي خوان! و گدايي مي کنن.
:eyebrow

در حاشيه: تلفني قضيه رو به اميد گفتم. ميگه:
– واسه چي خم شدي که تعادلت بهم بخوره؟
– آخه خرم افتاده بود.
– اين دليل نميشه واسه اينکه خرخودت رو برداري، خرِ من و معلق کني!!!!!
:thinking
*************************
بازم خواهش می کنم،کسانی که می خوان کامنتشون خصوصی بمونه اول کامنت قید کنن”خصوصی” نه آخر نوشته…اونجوری اگه کامنت ناغافل رفت رو Air کسی دلخور نشه.:shades


نظرات شما


  1. پگاه در 08/21/10 گفت :

    سلام
    وبلاگتون خيلی قشنگه
    موفق باشيد


  2. سميه در 08/21/10 گفت :

    چرا توهین میکنی فرزام؟؟ حق این کارو نداری…
    من دوستت دارم. خیلی! ولی نباید به اعتقادات آدما توهین کنی… نمیگم خودت نباید این طور فکر کنی ولی نباید اینجور بگی با علم به اینکه خیلیهایی که وبلاگ ویلی رو میخونن ممکنه مذهبی باشن. این کار با کار گروه فشار و اون احمقایی که به اسم دین هربلایی که میخوان سر ملت میارن هیچ فرقی نمیکنه….
    ضمن اینکه به هیچ وجه نمیشه گفت این احادیث درست و معتبره و مربوط به این دینه….