![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
دو روزه يک قرص ديگه رو شروع کردم . بعد تزريق سلول هيچ دارويي روي بدنم جواب نميده- قبلا هم جواب نمي داد ولي حالا بيشتر- عارضه ايي که شديدا اذيتم مي کنه، بي حوصلگي و عصبانيتهاي وقت و بي وقته. به شدت آستانه تحملم اومده پايين و حوصله کمترين ناملايمتي رو ندارم.
آخر هفته با دوتا دوست خوب ديگه رفتيم تفرجگاه. قبلش حالم خيلي بد بود و اميد اصرار داشت که زنگ بزن و قرارمون رو کنسل کن ولي اينکار رو نکردم چون اکثر روزهاي من همينه و اين ديگه جزوي از زندگي من شده اگه قرار باشه با اين چيزا جا بزنم رسما ديگه هيچکاري نبايد انجام بدم و بايد دراز بکشم رو به قبله.
وقتی سر ساعتی که با بچه ها قرار داشتیم به محل قرار رسیدیم، رگبار و باد شدیدی گرفت که فکر کردیم شاید نتونیم به تفرجگاه موردنظرمون رفته و مجبور بشیم به یه رستوران سرپوشیده بریم، ولی از اونجائیکه به قول امید دلمون پاک بود:teeth، خیلی زود هوا مطبوع شد و به جاییکه می خواستیم رفتیم.
هرچند اکثر زمان رو تو حالت هپروت بودم و چيز زيادي براي نوشتن يادم نمياد … فقط محيط با صفا و موسيقي زنده و نم باروني که از لابلاي برگها مي ريخت رومون رو خوب يادم مونده و اون هندونه هاي غلتان تو حوض فواره دار.
موقع رفتن همونطورکه گفتم حال و روز خیلی خوبی نداشتم ولی توی اون 3-2 ساعت بر اثر هوای تمیز و خنک و همنشینی و همصحبتی با دوستان خوبم و اون پسربچه واکسی و مرد عروسک فروش حالم به قدری خوب شدکه برگشتنی تا دم ماشین خودم اومدم.
یه چیزه دیگه: پسرک کوچولویی که سی-دی می فروخت و وقتی امید ازش پرسید: شام خوردی؟ با متانت و خجالت خاصی گفت: بله . ولی وقتی بهش کمی از غذامون رو دادیم زیرچشمی دیدم که با چه ولعی داره اونو می خوره. کاش می شد یه فکری به حال همه “بچه های کار” کردh
اینم هندونه های غلتانی که گفتم:tounge:
دلم نيومد اين عکس رو نذارم.
اينم يک کادو تولد زود هنگام از يک دوست عزيز …به موهاي عروسک دقت کنيد تو حالت عادي، نرمال و طبيعيه و به سرش چسبيده ولي وقتي بيچاره رو ميزني تو گوشش موهاش سيخ ميشه ميره هوا!!!!…. خيلي با نمکه.از همون آقا شاخداره خريداری شده.
#grin
سلام #smile
هميشه به گردش.
#heart #kiss
هميشه به تفرچ
اما نه به تبرج!#grin #devil #tongue
سلام به ويلي
خوب دختر من كه گفتم بايد ددر بري هر هفته برو اگه اميد هم نتونست ما كه نمرديم نه اينكه بخوايم خداي نكرده جا آقا اميد رو كه هيچكي نميتونه بگيره بگيريم فقط طبق يه قرار چندتا از دوستان اينترنتي شما با شما ميريم يكي از همين تفرجگاها هر هفته هم ميتوني با چندتاشون قرار بذاري فكر ميكنم خيلي هم خوشحال بشن از جمله خودم
خب بچه هه غذا خورده بوده اما نه اون غذا تشريفاتی ( البته به نظر اون ) **** اون آقا هه هم خيلی باحاله من که خيلی خنديدم بهش#laugh #grin
کاش يه عکس از اين اقاهه وقتی شاخاش خاموشه!! ميگرفتی ببينيم چقدر تو قيافش تغيير حاصل ميشه#thinking #winking
بايد يه نقشه بکشم سر اين مارچ جونو زير آب کنم تا خودم اول بشم #devil .
پس تو هم در تفرجگاه حماسه آٰفريدي #grin
ايشالله هميشه به شادي و گردش #flower #heart
پسرك واكسي
تعامل بين زندگي مدرن ، فقر و كفش هاي كه در آينده ديگه نياز به واكس ندارند.
و پسرك واكسي تفرجگاه يا شايد سر كوچه ، تو خيابون ووو…
گرسنگي هاي بلند مدت ، اختلاف طبقاتي زياد ، نگاههاي معصومانه و متاسفانه شكل گيري نفرت…
ِ بگذريم.
خوشحالم كه بهتري #flower
#smug
comment ghabli fail shod!!een teste!!!
خوش باشی ويولت جان.#kiss
سلام خانم ويولت
با این ارادهای که شما دارید، متن زیر غیرمنتظره نیست…
چهل سال بعد در همين روز:
آخر هفته با دوتا دوست خوب ديگه رفتيم قلهی اورست. قبلش حالم خيلي بد بود و اميد اصرار داشت که زنگ بزن و قرارمون رو کنسل کن ولي اينکار رو نکردم چون اکثر روزهاي من همينه و اين ديگه جزوي از زندگي من شده اگه قرار باشه با اين چيزا جا بزنم رسما ديگه هيچکاري نبايد انجام بدم و بايد دراز بکشم رو به قبله.
وقتی سر ساعتی که با بچه ها قرار داشتیم به محل قرار رسیدیم، رگبار و کولاک لطیفی در گرفت که فکر کردیم شاید نتونیم به اورست رفته و باید به همین دماوند خودمان بسنده کنیم!، ولی از اونجائیکه به قول امید دلمون پاک بود، خیلی زود هوا مطبوع شد و به جاییکه می خواستیم رفتیم.
هرچند اکثر زمان رو تو حالت هپروت بودم و چيز زيادي براي نوشتن يادم نمياد … فقط محيط با صفا و یخچالهای خفن طبیعی و پرتگاههای ۱۰۰۰ متری در یادم مونده!
موقع رفتن همونطورکه گفتم حال و روز خیلی خوبی نداشتم ولی توی اون 3-2 ساعت بر اثر هوای تمیز و خنک و همنشینی و همصحبتی با دوستان خوبم و دو سه تا شرپای تبتی، اونقدر حالم خوب شد که تا تهران رو پياده برگشتم! بچهها هم در همون کولاک لطيف گير کردند و گروههای امداد، شبانه روز مشغول عمليات نجات هستند!!!
يه عکس هم هست که مربوط به رئيس گروه امداده که با ديدن من، دو تا شاخ آژير کش روی سرش در اومده!!!
************************
#laugh
آفرين ويولتم .هميشه به اينجا ها #grin بايد جای با صفايی باشه#heart
دلمونو بردی#grin
وای ی ی ی حتما حسابی خوش گذشته ويولت
#winking
به به …این دو تا پست اخریت بوی غذا میده … آدم وقتی مخونتشون گشنش میشه#grin #grin #winking #flower
هميشه به خوشی
واااای که من عاشق پيشی هستم ولی اينا قيافشون شبيه الاغه پس شاخهای اون آقاهه رو بچسب#grin
#worried منم از اين غذاها ميخواممممممممم….
نميگی دم ظهری اينارو ببينم بچه م ميفته ؟؟؟#grin
ویلی…
”
می گم این آرشم بازیاش مثل خودش لوسه ها #silly
بر گشته بهم می گه:
“رفیق کامنتهایی که درست می گن رو منتشر نمی کنم.
#thinking
خاطراتی داریم با این دوستان…
و گنده لاتای وبلاگستان…
حالا خوبه من با اسم مستعارم گردش می کنم. #devil
اگه اسم واقعیم رو بدونه تیر کمونشونه می ندازه کنار و از اون سوی مرزها با دوشکا
میاد سراغم… #laugh
بیچاره اش کردما…#devil #devil #devil
حالا ویلی پیشنهاد می کنم ایندفعه با زیر نویس صحبت کنی#silly
شاید یه فرجی بشه… #winking
*******************
به منم گفت
کامنتهایی که درست حدس می زنن رو پابلیش نمی کنه تا بقیه هلو هلو برو تو گلو براشون نشه و از دوگوله ها کار بکشن وحدس بزنن
سلام
من ازتون خواهش میکنم عکس غذاها رو برداربد. #cry نمیگید یکی مثل من که عجیب دلش واسه یه چلوکبابی تنگ شده و حتی همسرش هم رفته واسه تعطیلات ایران و باید همش پیتزا و گوشت کوبیده سرخ کرده و خاگینه بخوره چه عذاب نوستالژیکی با دیدن این عکس ها میکشه#brokenheart
بهرحال امیدوارم همیشه بهتون خوش بگذره و شاد باشید
***************
شرمنده حمید جان#cry
ولی خب دیگه#devil
اميدوارم هميشه به تفرج باشی#grin #hug
حق بديد که خيلی وقت بود از اين عکسای خوشمزه نذاشته بودم#devil … به فال نيک می گيرم#winking
سلام خانومي… آفرين به اين همت و روحيه بالا… تفرجگاهتون کجا بود گلم ؟ بد نيست معرفی کنی تابستونی ماهم سری بزنيم… البته اگه مايلی#grin شاد و سربلند باشی#flower
*************************************
يكي از باغچه هاي فرحزاد…اسمش رو نمي دونم.
ويولتكم
تو و بي حوصلگي!! من كه باور نمي كنم#flower
ahan commentam nayoomadeh!!…gofteh boodam!! cheghadr een aksa makhsoosan akhari ghashangeh,vili jan saay kon bishtar biroon beri hata ba zahmat!#blush #flower
يك سوال اين عكسا رو كه ديگه حذفشون نميكنيد؟؟؟![Wink Wink](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/wink.png)
وای چقدر این هندونه های شناور هوس انگیزه #tongue
هميشه به گردش و شادي#flower
راستی ویلی جان ؛چرا یه مدتی زندگی در یه جای خوش آب و هوا تر از تهران که فاصله اش خیلی دور هم نیست تجربه نمی کنی ؟
ويولت جونم سلام. من اولين باره اينجا پيغام ميذارم ولی هميشه وبلاگت رو ميخونم و از داشتن روحيه خوبت و دل بزرگت لذت می برم ولی نميدونم امروز چرا وقتی به آخر وبلاگت رسيدم گريه ام گرفت ونميتونستم جلوی اشکام رو بگيرم. شايد به خاطر اين بود که اين عروسک همش توگوشی ميخوره، در حاليکه نميتونه از خودش دفاع کنه، واقعن طراح اين عروسک نميتونست يه جور ديگه موهای سرش رو اونطوری کنه؟ نميدونم چرا، تا حالا يه تو گوشی هم نخوردم ولی به شدت الان يه طرف صورتم داغ شده و توی گوشم ويز ويز سنگينی مياد. ….
**********************************
منم دلم نمياد بزنم تو گوشش. فكر كنم طراحش درگير عقده هاي كودكي باشه…#sad
#flower هر روزت شاد باد ويولت عزيز #flower
#flower #flower #flower
#devil
ویلی یه لینک خوشمزه برات پیدا کردم.#devil با حال و هوای این پستت هم حسابی سازگاری داره.#devil
“راهنمای تصویری مراحل ذبح و طبخ سوسمار”
http://robot.freeforums.org/topic-t537.html
نوش جان#sick
این یکی هم حتما” یه نیگا بنداز.#laugh
صحنه هايي كه فقط در ايران رخ ميدهد ( خيلي باحاله )
http://www.iranian-forum.com/showthread.php?tid=2589
#kiss
هميشه به گردش
باز خوبه شما اطرافتون جاهايی هيست که بتونيد بريد گردش
ما اينجا تنها جايی که ميشه رفت گردش تويه آپارتمانا و خونه هايه خنکه اونم زيره باده کولر گازی #winking
آنارام باشی
#kiss #heart #kiss #heart #kiss
ای جان! چه عروسک نازی #heart
ای بابا باز تو رفتی يه جا طوفان اومد؟![Big Smile Big Smile](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/smile-big.png)
قصه شو خواننده هات می دونن؟
**********************
سونامی رو میگی؟#laugh نه تعریف نکردم.قرار بود تو توی وبلاگت بنویسی برادر#winking
همیشه به گردش خانومی .
آخه ببینم توئی که اینقده ددری هستی مگه می تونی خونه نشین بشی ؟؟؟؟؟
دلم کباب خواست .#tongue #winking
من عاشق غذا دادن به گربه هام . يادمه اولين باری که با مهدی رفتيم بيرون تقريباْ نصف بيشتر غذامو دادم به يه گربه چاق و خوشگل و تپل که کلی حال کرد .#silly
دوست دارم دوست ناديده من .#heart
وای چه عروسک با نمکی!#heart
صداتون از وبلاگ نا محرم مياد #grin
****************
آره ناپرهیزی کردم
#winking#laugh