سالروز آزادسازی خرمشهر،مبارک

نمي دونم کلاس چندم دبستان بودم؟ سوم يا چهارم؟ … يادمه وسط ساعت درسي بود که زنگ اعلام کننده زنگ تفريح به صدا در اومد … هاج و واج مونده بوديم که چي شده؟ … بلندگو اعلام کرد بچه ها همه بيان تو حياط … با سر و صدا رفتيم تو حياط… مدير رو از پنجره اتاق مديريت مي ديدم که ميکروفون تو دستشه و اعلام کرد
” خرمشهر آزاد شد.”
از بلندگو مارش نظامي آزاد سازي پخش مي شد و ما بچه ها دست همو گرفته بوديم وبا حلقه بزرگي که تشکيل داده بوديم شادي کنان دور زمين مي چرخيديم.
ديشب تلويزيون فيلم روز سوم رو نشون داد. تا حالا نديده بودمش … از ته دلم گريه مي کردم … چي کشيدن مردم خرمشهر … حتي تصور يک ساعت از موقعيتي که توش بودن غير قابل تصوره…………
دلم می خواست نوحه کويتی پور مال آزاد سازی خرمشهر رو می گذاشتم … ولی نداشتمش…ديشب با خودم تکرار می کردم و اشک می ريختم برای تمام کسانی که تو اين آزاد سازی از همه چيزشون گذشتن … روحشان شاد.
پ.ن: اگه شما هم خاطره ايي از اون روز بخصوص داريد تو کامنت دونی برام تعريف کنيد.:regular… البته اگه سند و سالتون قد ميده به اين حرفها:tounge
خواننده کاوه يغمايي به نام نسل سوخته

لينک دانلود


نظرات شما


  1. آورا در 08/23/05 گفت :

    يه نظر من هم فيلم روز سوم جز بهترين و گويا ترين فبلمها است برای نشان دادن درد اون روزهای مردم خرمشهر


  2. سلام ويولت جان
    منهم خاطرات خوبي از اين آدمها و آزادسازي خرمشهر دارم.
    الهي همه شهرهاي دنيا هميشه خرم وشاد باشن وتموم آدمها.#flower


  3. خاطرات من با اونها خيلي قشنگ نيست كوتاه نوشتم شايد وقتي براي خوندنش پيدا بشه


  4. مه در 08/23/05 گفت :

    تو چقدر نازي – دلت آزاد
    ***********
    داری مسخره ام می کنی؟یا …چی؟


  5. Darya در 08/23/05 گفت :

    begoo nasle ma koja raft?!…che khoob violet, ma oonrooz 2 marasemeh ye famil boodim ke pesareh darskhooni bood va raft jang va…baad sedayeh shadi 2 oon marasem bood o …hata madaresham khoshhal shod…8 salam bood vali khoob fahmidam….#flower mardom hamdeltar boodand….rooheshoon shad…gahi fekr mikonam ageh dobareh jang besheh bazam javoonha mirand? manzooram agheltar boodaneshoon nist ….rooheshoon shad#flower #flower #flower #flower


  6. رها در 08/23/05 گفت :

    یادآوری خوبی بود ویولت جان.
    سال ۷۳ برای اولین بار خرم‌شهر رو دیدم و کنار پل خرم‌شهر پاهام لرزید…هنوز که هنوزه خرم‌شهر بوی غم می‌ده. جیگرخوری در زیر پل خرم‌شهر و اسب‌سواری کنار رودخونه و همهمه‌ی آدم‌هایی که واسه تفریح اومدن و صدای خنده‌شون از توی قایق‌ها لبخند به لب‌می‌نشونه و … هم نمی‌تونه اون فضای غم‌آلود رو بشکنه.


  7. ايدا در 08/23/05 گفت :

    من نميدونم چه سالی بوده دقيقا واسه همين نميدونم به سنم قد می ده يا نه!
    خاطره ای هم ندارم ! حتی با اينکه وقتی جنگ تمام شد ۶ ساله بودم اما خاطرهء مشخصی ندارم! جز صدای آژير که از راديوی قديمی آمريکايی ما بلند می شد و ما همراه بقيه همسايه ها ميرفتيم زير پله! و چقدر هم خوش می گذشت!!!! آن سالها نمی فهمیدم چرا همسابه ها اغلب شبها خانهء ما که در طبقهء اول بود می خوابیدند! یا چرا مادر و پدرم شبها بیدار می ماندند و نمی خوابیدند… مهم برای من کوچک آن سالها آنهمه بازی کردن بود و آنهمه خوش گذشتن با بچه های همسایه ها!
    همین ها را یادم هست!
    خداوند نسل هر چه آدم جنگ طلب و تروريست است را نابود کند.



  8. مهدخت در 08/23/05 گفت :

    زنده باد ایران! #smile #flower
    **************
    Viva#flower #flower #flower
    من احساسات مهین پرستیم امروز حسابی قلمبه است#grin


  9. ویولت در 08/23/05 گفت :

    وقتی کامنتی رو می خوايد من پابليش نکنم و خصوصی بمونه
    لطفا اول کامنت بهش اشاره کنيد … وگرنه واسه چند لحظه شرمنده می مونم#silly


  10. Darya در 08/23/05 گفت :

    mersi..ki bood linke yemahal(domahal!!) ro gozasht mersi…manam hesam favaran kard raftam iransong nashod peida konam 2 harfeh k didam khanoomeh niki karimi taraneh darh!#surprise ba sherayeh foroogh…bad migam villi jansedayeh 2 ke kheili ghashangtareh mitooni 2 ham ye navar bezani ba deklameh#applause ….daram mamad naboodi goosh midam#flower


  11. Darya در 08/23/05 گفت :

    با اين برنامه مى نويسم تا دوستان بهتر bekhoonand،من ۸ سالم بود مدرسه نرفتم تا بريم بهشت زهرا ghateyeh شهدا براى مراسم پسره جوون فامیلمون وقتى اين خبر رو دادند كل بهشته زهرا هياهو شد،خوب جالبيش اين بود كه قطعه شهدا بود، یاد
    اون جوونای از جان گذشته بخير و روحشون شاد.#flower


  12. مه در 08/23/05 گفت :

    chashm


  13. زن وحشی در 08/23/05 گفت :

    ممد نبودی ببينی شهر ازاد گشت


  14. بانو در 08/23/05 گفت :

    سلام
    من همسن و سال خودتم. از اون روز چيزی يادم نمياد. اما جديدا هر وقت از سيد خندان رد ميشم ياد خرمشهر ميافتم! ميدونی چرا؟ چون اون هتل قديمی رو که ضلع جنوب شرقی خرمشهر بود و زمان جنگ محل استقرار جنگزدگان بود خراب کردند.(اونجا لوکيشن يکی از فيلم های سينمايی دهه شصت بود که آخرش به آزادسازی خرمشهر مربوط مي شد) رد شدن از سيد خندان منو ياد زمان جنگ می اندازه #smile روح همه کسانی که جونشون رو واسه دفاع از این سرزمین دادند شاد…


  15. مرمرجان در 08/23/05 گفت :

    ويولتکم
    من فکر کنم کلاس اول بودم. از حمام تازه اومده بودم بيرون که دختر عمه ام با بستنی سنتی اومد منزل ما و گفت خرمشهر آزاد شد.
    لازم به ذکره که همين دختر عمه ام (که البته از من خيلی بزرگتره) در حالی که ۲۵ روز از ازدواجش گذشته بود شوهرش که داوطلبانه به جنگ رفته بود شهيد شد !! و متاسفانه دختر عمه بيچاره من بعد متوجه شد که باردار ه !!روح بهروز عزيز شاد#flower


  16. Virus در 08/23/05 گفت :

    کدامین ابلیس / تو را / این چنین / به گفتن ِ نه / وسوسه می کند؟ / یا اگر خود فرشته یی ست / از دام ِ کدام اهرمن ات / بدین گونه / هُشدار می دهد؟ / تردیدی ست این؟ / یا خود / گام صدای باز پسین قدم هاست / که غُربت را به جانب ِ زادگاه ِ آشنایی / فرود می آیی؟ == شاملو


  17. Virus در 08/23/05 گفت :

    من هنوز به دنيا نيومده بودم. ولی وقتی از تلويزيون نگاه می کنم يه جوری ميشم. من ميگم بعضی چيزها اصلا نبايد فراموش بشه …


  18. آنارام در 08/23/05 گفت :

    سلام #grin
    من که دقيقا بعد از تموم شدنه جنگ بدنيا اومده ام
    ولی امروز همه تاش مامانم اينا از خاطراته اون روز ميگفتن #grin
    با خودم حس کردم چه دورانی بوده
    آدما چقدر بی ريا و ساده بودن


  19. آنارام در 08/23/05 گفت :

    حتی شنيدنه خاطراته مربوط به اون دوران هم حاله آدمو دگرگون ميکنه #smug


  20. آنارام در 08/23/05 گفت :

    فيلمه روزه سوم رو هم که ديشب پخش سانسور شده بود #winking
    البته يه جاهاييش
    ماشالله اينقدر بروبچزه صدا سيمايی حرفه ايی شده ان تويه سانسور که ديگه فيلمايه داخلی رو هم با هنر نماييهاشون مستفيض ميکنن #applause


  21. آنارام در 08/23/05 گفت :

    آنارام باشی
    #kiss #heart #kiss #heart #kiss


  22. درود
    گفتم شاید این لینک بدردت بخوره
    من که خیلی دوستش دارم
    http://www.domahal.com/g.htm?id=20584
    ********************
    ممنون از تو ورحیل …فقط برای من پخش نمیشه یعنی هرچی صبر می کنم هیچ اتفاقی نمی افته…مشکل کجاست؟


  23. لیلا در 08/23/05 گفت :

    من هم دیشب برای بار دوم روز سوم رو دیدم . بار اول زمان اکران فیلم تو سینما دیده بودمش و چقدر تاثیر گذار بود و بازی ها عالی . همه و همه از ارجمند با یک نقش متفاوت بگیر تا پورسرخ و باران کوثری و بنظرم فوق العاده تر از همه حامد بهداد . در مورد خرمشهر و سوم خرداد شصت و یک : تقریبا بخش اعظم خاطراتش را فراموش نکردم . یادمه تو کلاس بچه ها جشن گرفته بودن و دور از چشم مدیر و ناظم بساط بزن بکوب راه انداخته بودن اون هم در برهه ای از زمان که حرکات موزون (!) بشدت غیر قانونی بود اما اونقدر همه خوشحال بودن و جوگیر شده بودن که حتی وقتی ناظم مدرسه با سروصدای بچه ها به کلاس اومد هیچ عکس العمل بدی در برابر این ابراز احساسات متفاوت نشون نداد . روزهای غریبی بودروزهای جنگ ایران و عراق و هنوز گاهی صدای گوینده رادیو در گوشم می پیچه : شنوندگان عزیز توجه فرمایید .. شنوندگان عزیز توجه فرمایید علامتی را که هم اکنون می شنوید اعلام وضعیت قرمز و … ! ای داد بیداد !


  24. شيخ حقگو در 08/23/05 گفت :

    فيلم رو نديدم و البته سن و سالم هم قد نمي ده به اين حرفا…#grin
    …..
    نتيجه گيری اخلاقی: بچه تر ازين حرفام که فکر ميکردی#grin


  25. رويا در 08/23/05 گفت :

    از خاطرات دوران مدرسه روزی رو يادمه تو مدرسه برنامه داشتيم و منم تو کروه سرود بودم و خودمون رو برای برگذاری سرود پشت صحنه آماده ميکرديم.وقتی نوبتمون شد ،وارد که شديم رديف اول جوانهايی رو ديدم که زمانی دو پا داشتن ،دو دست داشتن ،دو چشم داشتن و اون روز محروم از همه اينها .اون روز چه سرودی خونديم با بغض و اشک .و بعد از همون عزيزان چه خاطره ها از جنگ و جبهه و آزاد سازی خرمشهر که نشنيديم.


  26. شيخ حقگو در 08/23/05 گفت :

    اينم لينک نوحه کويتی پور:
    http://www.aviny.com/Voice/Defae_moghadas/08.mp3
    *******************
    ممنون بالاخره تونستم بشنوم …بازم ممنونم امروزم رو ساختی


  27. آوا در 08/23/05 گفت :

    به کمک شما در وبلاگ يکی مثل همه نياز است. هم اکنون نيازمند ياری سبزتان هستيم!#winking


  28. آوا در 08/23/05 گفت :

    ای ویولت جنگجو به کمک شما در وبلاگ يکی مثل خیلیا نياز است. هم اکنون نيازمند ياری سبزتان هستيم
    ***************
    چیکار کنم؟برم دعواش کنم؟ این بچه اصلاح پذیر نیست… منم ازش قطع امید کردم#sad


  29. آوا در 08/23/05 گفت :

    از حرکت انقلابيتان بسی ممنون. واگذارش می کنيم به امام زمان شايد در هنگام ظهور بتواند درستش کند#tongue
    ***********
    من که چشمم آب نمی خوره


  30. سلامی مجدد
    شاید سرعت اینترنتت پائینه – البته مطمئن نیستم
    ****************
    سرعت اینترنتم که پایین هست ولی با لینکی که شیخ حقگو معرفی کرد تونستم بشنوم …ممنون


  31. ساتين در 08/23/05 گفت :

    من خيلی چيزها يادمه . اما بيشتر از همه متاسفم که هنوزم مردم اونجا يعنی ثروتمند ترين استان ايران محروم هستند. اونطور که باید به اون جاها رسیدگی نشده.
    ضمنا اگه خرمشهر و آبادان قبل از انقلاب يادتون می اومد بيشتر افسوس می خورديد.


  32. سبک وزن در 08/23/05 گفت :

    من يادمه که گفتند خونين شهر آزاد شد! بعدش دوباره خرمشهر را جايگزين خونين شهر کردند…


  33. مژگان در 08/23/05 گفت :

    #grin تولد شوشو منم هست#party #party #party


  34. حسن در 08/23/05 گفت :

    سلام عليكم
    من خاطره ي روشني ندارم اما در عوض مشحونم از خاطرات خاموش!
    كه البته از شنيده ها و خوانده ها شكل كرفته.
    متاسفانه جنك همينه و فرقي هم نداره كه خرمشهر باشي يا فرانسه و يا شاخ افريقا.


  35. سینا در 08/24/05 گفت :

    به عنوان یک بچه خوزستان که در بچگی طعم جنگ و جنگزدگی رو حس کردم این خاطرات چیزی نیست که بتونه از ذهنم پاک بشه.
    یکماه جوونهای خرمشهر و گروهی داوطلب شجاع مثل شهید فهمیده با حداقل امکانات جلوی ارتش زرهی صدام ایستادند و مقاومت کردند تا بالاخره شهر سقوط کرد.
    صدام به حدی مطمئن بود که ایرانیها نمی تونن خرمشهر رو پس بگیرن که گفته بود اگه چنین کاری کردن من کلید بصره رو تقدیمشون می کنم (نمی دونم چرا تقدیم نکرد#grin )
    جایی شنیدم که فتح خرمشهر بزرگترین شاهکار نظامی قرن بیستم بوده (اونم قرنی که توش دوتا جنگ جهانی و چندین جنگ کوچیک و بزرگ اتفاق افتاده) و این ارزش کار نیروهای ایران رو در این جنگ نابرابر بیشتر نشون می ده.
    اگه یادت باشه شهر در دوران اشغال اسمش شده بود خونین شهر و بعد از آزاد سازی دوباره خرمشهر شد.
    یاد و خاطره شهید جهان آرا و شهدای خرمشهر و همه شهدا گرامی باد #flower


  36. سامان در 08/24/05 گفت :

    من خونه بودم. طبقه بالا که ديدم راديو ميگه خرمشهر آزاد شد. خيلی وقتا دلم ميسوزه که خون اون بچه ها رو چماق کردن زدن تو سرم مردم…


  37. arashl در 08/24/05 گفت :

    az in hokoomat be dalayele mokhtalef motenaferam.ama be hameye koshte shodegane rahe mihan jedan ke arzeshe fogholadei ghael hastam.fathe khoramshahr jedan hamase bood.va baese eftekhar
    rooze sevom az elham az yek mozooye vaghei sakhte shod.gar che too vaghe,eye aslish hameye afradi ke braye nejate dokhtarak eghdam karde boodan nejat peyda kardan
    az inke hamchin roozi be yadetoon bood khoshhal shodam.
    movafagh bashid#flower #flower 1


  38. رزا در 08/24/05 گفت :

    سلام ويولت جان
    يه سوال ازت دارم ميشه لطف کنی جوابمو بدی؟ميخواستم بدونم علايم اوليه ام اس چيه؟مرسی
    *****************************
    لطفا خودت از توي مطالب آرشيو توضيحات مفصل رو پيدا كن و بخون…


  39. شارونا در 08/24/05 گفت :

    مرسی برای موزیک ویولت عزیزم.سن و سالم به خاطرات نمی رسه!


  40. شکيبا در 08/24/05 گفت :

    سلام #smile
    ويولت جان سوم خرداد روزيه که من هيچوقت فراموشش نمی کنم. يادمه پسر عمه من شهيد شده بود و ما رفته بوديم بروجرد برای تشيع جنازه همه غمگين و ناراحت بودن . که خبر آزادسازی خرمشهر اعلام شد . خانواده عمه من که خودشون خرمشهر زندگی می کردن از طرفی داغدار پسرشون بودن و از طرفی خوشحال از آزادی شهرشون.
    #flower #flower


  41. منوخودم در 08/24/05 گفت :

    امروز صبح داشتم يه آلبوم عکس از جهان آرا می ديدم …
    بعدش اومدم اين پستت رو خوندم ….
    کلی حالم خوب شد….
    راستی کلی دمت گرم بابت کاری که واسه يکی از بهترين دوستام کردی-فرزام- فکرکنم هيچی نمی تونست اينقدر خوشحالش کنه…مرسی..مرسی


  42. پری در 08/24/05 گفت :

    سلام عزيزم
    واقعا مستندايی که از اون وقتا گرفته شده بدن آدم رو به لرزه در مياره
    #sad


  43. fariba در 08/24/05 گفت :

    چه خشونت غم انگيزي دارد جنگ
    در جنگ انسان ها با دست خود به نابودي تمدن خويش مي پردازند آن وقت بر سر ويرانه هايي كه خود به وجود آورده اند ناچار تن به صلح مي دهند و باز تمدن را از صفر شروع ميكنند
    در و ديوار خرمشهر بعد از اين همه سال هنوز بوي جنگ رو داره


  44. فریدا در 08/24/05 گفت :

    http://little-dolphin.blogfa.com/
    پست این دخترمون رو بخون … یه خاطره ست از اون روزها