صداهای غریب شبانه

بيست سوم گذشته، چهارمين ماهگرد تزريق سلولهاي بنياديم بود… حالا ديگه مي تونم با اطمينان بيشتري صحبت کنم و در موردش بنويسم … روزهاي گذشته، روزهاي خيلي بد و سختي از لحاظ جسمي برام بود.روزهايي که کمتر اين چنين تجربه اش کرده بودم. يه جورايي با دست با شنهای کف دريا بازي مي کردم در حسرت دمي هواي تازه…يک ماه و نيم گذشته کمتر روزخوب؟ نه! روز کمي عادي رو تجربه کردم… ديگه ميشه گفت از خوب بودن يا خوب شدن نا اميد شدم، يعني ديگه مثل سابق هم برام اهميت نداره از بس بهش فکر کردم، دلم رو زده … ديگه الان مي تونم ادعا کنم نه تنها بهتر نشدم بلکه علامتهاي بد جديدي رو هم تجربه کردم مثل از دست دادن قدرت بينايي وقتي بايد رو موضوعي دقيق بشم … خب هيچکس مقصر نيست اينو لااقل مطمئنم … کار و تصميمي بود که خودم گرفتم و هر اتفاق تازه ء ناخوشايندي بيفته، دلگير و ناراحت نمي شم… مثل هميشه تا آخرش سر تصميمم وايستادم حتي اگه بهاي سختي قرار باشه براش بپردازم…
يک روز جمعه اينقدر حالم بد بود و مستاصل که راستش رو بخواي ته دلم يک کم هم ترسيدم … اگه قرار بود کسيدرکم کنه اون يک نفر به غير از دکتر نمي تونست شخص ديگه ايي باشه … با کلي خجالت بهش زنگ زدم.
– سلام! من ويولت هستم … توروخدا ببخشيد روز استراحتتون مزاحم شدم.
– …( نقطه ها نشونه تعارفات معموله که احتياج به نگارش نداره.)
– آقاي دکتر می دونم بايد می اومدم پیشتون ولی حالم خيلي بده، طوريکه با هر قدم يه قرآن ختم ميکنم!! فکر مي کنم هرلحظه ممکنه حادثه ايي برام اتفاق بي افته.
– درد داری؟
– درد؟نه! اصلا …ولی خوب وقتی دستم به پاهام می خوره و کمی فشارش ميدم،مثلا برای جابجا کردن پاهام …حس آدمی رو دارم که سوختگی درجه يک داره … پوست و گوشت پاهام می سوزه…زانوهام داخلش می سوزه و ضعف ميره.
– نزديک پريودته؟
– مي دونستم الان اينو می پرسين … نه يه دوهفته ايي مونده … ممکنه ربطي به تخمک گذاري داشته باشه؟
– داشتم به همين فکر مي کردم … تا حالا شکايتي از اين زمان گزارش نشده.
– ولي من بهتون گزارش مي کنم … يادتون رفته من بيماريم که هيچي بهش سازگار نيست … اينم يه مورد ديگه که با بقيه فرق مي کنه.
– ….
– آقاي دکتر ميشه يه کورتن ضعيف بزنم؟ ميخوام برم عروسي.
– استفاده کن … مي خواي برقصي؟
– چي رقص!!! در حال حاضر پاهام به زمين مي چسبه و نمي تونم تکون بخورم، مي خوام شايد دو قدم بتونم راه برم … فکر رقصيدن مثل جوک هفته است … ديگه پيست مخصوص جوونترهاست نه من!.
– مي دونستي مربي فوتبال هميشه بيرون زمين و يا رو نيمکت تيم رو رهبري ميکنه؟
– مربي؟ فکر بدي هم نيست!… ممنون.
.
.
.
مي دونستم دکتر هم نمي تونه کاري به نفعم بکنه … من يه نمونه آزمايشگاهيم … بايد جلو چشم باشم تا معلوم شه چه بلايي داره سرم مياد.
پ.ن: اشتباه نشه نه افسرده ام و نه ناراحت … دارم سعي مي کنم لحظه هاي خوبي براي خودم بسازم… کي مي دونه يکماه ديگه تو چه وضعيتي هستم؟ پس چيزي که مهمه فقط و فقط همين لحظه است و خودم و حس و حال الانم … بدون در نظر گرفتن و ملاحظه احد الناس ديگه ايي.
منم يک آدم عاديم.تو همين جامعه بزرگ شدم… با همين فرهنگ و با همين عرف سنت …با همه فشارهای تحميلی که رو تک تکمون بوده و هرکدوم به نوعی تجربه اش کرديم…خيلی تلاش کردم تو حال زندگی کنم …چون مزه از دست دادن و اينکه به چشم هم زدنی اتفاق می افته رو کاملا چشيدم … خيلی زمانها موفق بودم و زمانهايي هم بوده که خير.
خيام اگر ز باده مستی،خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی،خوش باش
چون عاقبت کار جهان نيستی است.
انگار كه نيستي، چو هستی خوش باش.

گر من ز می مغانه مستم، هستم،
گر كافر و گبر و بت پرستم، هستم،
هر طايفه‌ای بمن گماني دارد،
من زان خودم، چنانكه هستم هستم.

اين يه شعر عاشقانه ست … به مفهوم عشقيش کاري ندارم… تنها چيزي که اين روزها تو سرم دنگ دنگ ميکنه اينه
” اين آخرين تلاشمه برا به دست آوردنت(سلامتيم)”…يه جورايي حرفها و دلسوزه های من با ام اس ام.
ستار-تلاش

لينک دانلود


نظرات شما


  1. فلفل بانو در 08/17/05 گفت :

    اول


  2. فلفل بانو در 08/17/05 گفت :

    نظر قبلی من چی شد#cry #cry #cry


  3. فلفل بانو در 08/17/05 گفت :

    يعنی تاييد نشد #surprise
    مگه نگفتی اينو به گوش بزرگان برسونيد منم رسوندم #cry #cry #cry


  4. مريم در 08/17/05 گفت :

    امید آخرین چیزیه که از دست میره!


  5. مريم.ز در 08/17/05 گفت :

    آخ آخ گفته بودی کنار اسمم اول فاميل هم بزارم . يادم رفت .#grin
    انشالله دلت شاد باشه و هرچه زودتر سلامتيت رو به دست بياری .
    در نااميدی بسی اميد است …. #flower


  6. فلفل بانو در 08/17/05 گفت :

    آروم باش عزيزم دعات ميکنم#hug


  7. فلفل بانو در 08/17/05 گفت :

    بازم تاييدم نکردی#cry #cry #cry


  8. ايدن در 08/17/05 گفت :

    ويولت عزيزم هميشه تو رو بخاطر داشتن اين قدرت روحی تحسين کرده و می کنم شخصا اين قدرت رو ندارم که ترس از فدا مانع نشه تا از حالم لذت ببرم .
    برات آرزوی سلامتی دارم
    #flower


  9. ناديا در 08/17/05 گفت :

    #sad #sad


  10. ساتين در 08/17/05 گفت :

    به اين ميگن رفتار يک آدم بالغ و شجاع


  11. ( تارا ) در 08/17/05 گفت :

    همونطوریکه گفتی حال رو دریاب و به اینکه چی می شه فکر نکن…می دونم سخته…
    اون شعر ستارم که به سلامتیت ربطش دادی…
    امیدوارم هیچوقت آخرین تلاشت نباشه ویولت نازنین ِ شجاع…


  12. منوخودم در 08/17/05 گفت :

    هر چيزی رو بهش بچسبی بهت می چسبه… مثل خواب…بايد بخوابی تا خوابت ببره….ولش کن بذار بره…حال کن…عشق…عشق کن…
    شايد اين لحظات رو منم تجربه کرده باشم… ولش کن بذار بره…
    گور بابای دنيای مزخرف احمقانه قشنگ…
    به قول خودت لحظه هات رو بچسب …. به لحظه های خوبت اگه بچسبی بعدش اونا هم بهت می چسبن..بعد حالش رو می بری..
    تک تک لحظه هات طلا…


  13. مهدی در 08/17/05 گفت :

    سلام
    برای آدمی که شرایط تو راو نداره خیلی راحته که بگه تلاشت رو بکن و هیچ وقت نگو این آخرین تلاشمه نه؟!!!
    نمی دونم اون کلیپی رو دیدی که یک مادره که یک بچه فکر کنم هفت هشت ماه داره. مادره دو تا دست نداره ولی کاملا کارهای بچه رو انجام میده از پوشک عوض کردن با پاهاش تا نوازش و گرفتن عاروق(نمی دونم همینطوری می نویسنش). من که خیلی کم میارم وقتی این انرژی ها رو می بینم.#worried


  14. BaHaar در 08/17/05 گفت :

    من فکر کنم ادم بيشتر از ناراحتی دچار عصبانيت ميشه وقتی هيچکس کاری براش نميتونه بکنه


  15. ( تارا ) در 08/17/05 گفت :

    راستی یک سوال !
    شرایط افتخار اینکه وبلاگ من هم تو لینک وبلاگ دوستان حضور داشته باشه چیه؟!…#blush
    عکس و فتوکپی شناسنامه و همه چیم دارم!#winking


  16. الهه در 08/17/05 گفت :

    چون عاقبت کار جهان نيستی است
    پندار که نيستی چو هستی خوش باش


  17. fariba در 08/17/05 گفت :

    نمي دونم چي بگم
    فقط از اعماق وجودم برات آرزوي بهبودي مي كنم


  18. فائزه در 08/17/05 گفت :

    خيام اگر ز باده مستی خوش باش
    با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
    چون عاقبت کار جهان نيستی است
    انگار که نيستی چو هستی خوش باش
    ——————
    گر من ز می مغانه مستم، هستم،
    گر كافر و گبر و بت پرستم، هستم،
    هر طايفه‌ای بمن گماني دارد،
    من زان خودم، چنانكه هستم هستم.
    برای همه صبوری هات.
    ويولت من را نميشناسی و خوب من تلاشی برای اين کار نکردم اما خوندن هميشگی متن ها و حرف هات هميشه با من است.
    تو را درک نميکنم اما منم عزيزی را در کنارم دارم که هر روز مثل شمع کنارم آب ميشه و روز به روز درد جديدی بهش اضافه ميشه. شايد تحليل خود آدم تحملش راحت تر از درد مادر باشه.
    دعا ميکنم خدا همه مريض ها را شفا بده. تو هم دعا کن.


  19. عزيزم ارتباطتو با خدا بيشتر کن
    بهت آرامش ميده
    #flower


  20. m.e.f در 08/17/05 گفت :

    همين که از تصميمت پشيمون نيستی خيلی ارزش داره.من مطمئنم ه تو با اجرای اين تصميم به خيلی چيزهای با ارزش دست يافتی که اميدوارم در ادامه بهبود جسمت رو هم در پيش داشته باشه.


  21. الهه در 08/17/05 گفت :

    ويلی جون آب خنک به بهبود چشمت کمک ميکنه دوش آب ولرم که به خنکی بزنه اما نه مدت طولانی که خسته ات کنه


  22. ( تارا ) در 08/17/05 گفت :

    ویولت نازنین…من معذرت می خوام که تو این شرایط روحی احتمالا بدی که داری ، از اضافه شدن به لینک دوستانت صحبت کردم…اصلا جاش نبود…قراموشش کن…


  23. نرگس در 08/17/05 گفت :

    ويلی عزيزم هميشه يه راهی هست مطمئن باش برای تو که دنبال پیدا کردن راههای جديد هستی و از ريسک کردن نمی ترسی پيدا می شه اميدوار باش و خدا را هرگز فراموش نکن .


  24. فريد در 08/17/05 گفت :

    #flower


  25. شکيبا در 08/17/05 گفت :

    سلام #smile
    ويلی جون فقط می شه به اين همه صبوری و شجاعتت آفرين گفت.
    #heart #kiss


  26. شيوا در 08/17/05 گفت :

    می تونم درک کنم که جقدر سخته. ولی شايد الا يک جورايی سلولهه دارم جايگزين ميشن و يک تا بين به شرايط جديد عادت کنن حالت رو بد می کنه. من از پزشکی قدر بک ارزن هم سرم نميشه. ولی فقط دعا می کنه که اين نشونه های بدی که ميگی در حقيقت برای بيماريت خوب باشه/#flower


  27. مهر در 08/17/05 گفت :

    سلام
    ويولت عزيز
    بيشتر از يک ساله وبلاگ تو می خونم
    هميشه ازت نيرو گرفتم به تو آفرين گفتم
    ولی با خوندن اين پستت دلم لرزيد
    دختر خوب برات دعا میکنم
    #hug


  28. اسوه در 08/17/05 گفت :

    سلام دوست عزيزيم من درک نميکنم ولی تمام اين روز ها رو بعد از پيوند خواهرم ديديم و ميبينم نگران نباش همه چيز بهتر ميشه راستی خواهر من اسکلرودرمی و الان کار درمانی ميره بهبش داره کمک ميکنه که حرکت کنه


  29. aseman در 08/17/05 گفت :

    kash bishtar tozih dade budi vili,yani inke halet bade nehsuneye ine ke cellulat dare kharab mikone be jaye inke dorost kone ya ina neshuneye behbudite.toro khoda begoo bebinam doctor chi mige?
    violetam midunam cheghad kofret migire az harfam,ama to hichvaght omideto nabayad az dast bedi.inke ta alanesham bade inhame sal az kheiliha ke in bimari ro daran behtar zendegi kardi be khatere hamin omidi bud ke to dario una nadashtan#heart


  30. اسوه در 08/17/05 گفت :

    عزيزم تو برای من الگويی هر وقت حال خواهرم بد تر يا بهتر ميشه به تو فکر ميکنم و تو رو مثال ميزنم تو به من ياد دادی که خواهرم ميتونه دوباره زندگی کنه مرسی خيلی دوست دارم


  31. سينا در 08/17/05 گفت :

    روش من تو زندگي اينه که حداکثر تلاش رو براي رسيدن به هدفم مي کنم، دعا هم مي کنم و بعد مابقي رو به عهده خدا ميذارم و اگه درست نشد ميگم حتماً خير من در اون نبوده.
    تو تمام سعي خودت رو در مورد اين روش جديد انجام دادي. خودت و صدها نفر ديگر هم برات دعا کردن پس بقيه رو به خدا واگذار کن که شفادهنده اصليه.
    #heart #flower


  32. .... در 08/17/05 گفت :

    تو صبرت زیاده
    باز هم تحمل کن
    اونقد میشناسمت که بگم می تونی!
    پس می گم که می تونی!


  33. ویولت در 08/17/05 گفت :

    اشتباه نکنيد
    من از هيچ چيز گله مند نيستم … و دارم به بهترين نحوه ممکنه زندگيم رو می کنم… اينا هم به هيچ عنوان چس ناله نيست… فقط واسه ثبت در تاريخه که بدونم بعد گذشت چهارماه چطور بودم و هستم


  34. سينا در 08/17/05 گفت :

    در مورد چشمت بازم مي گم شايد مربوط به بيماريت نباشه. ميگن هر کسي بايد هر شش ماه يه بار آزمايش چشم بده.
    #flower


  35. علی در 08/17/05 گفت :

    به امید سلامتی ویلی عزیز#flower


  36. راحله در 08/17/05 گفت :

    چنين است رسم سرای درشت
    گهی پشت بر زين گهی زين به پشت!
    به نظر خسته می آيی دوست من و نیاز به استراحت بیشتر داری.
    اگه نه تو نه آنی که زبونی کشی از چرخ فلک!


  37. Darya در 08/17/05 گفت :

    salam Violet jan..man miyam inja hamisheh roohiyeyeh to sharmandam mikoneh mimoonam chi begam joz salam, oonghadr ghavi hasti ke khodet ende roohiyeh hasti!!shad bashi hamisheh#silly #heart #flower


  38. رز در 08/17/05 گفت :

    وای ويولت تو برام يه آدم قابل تحسينی
    مقاومت کن دختر ما منتظر بهبوديتيم.#kiss #kiss #flower #flower


  39. رويا در 08/17/05 گفت :

    آخ جون باز عروسی#grin #party
    خوب ايندفعه خانوم شيک ،می خواين چه فشنی بزنين؟
    خوب موهاتو که ميدونم چه جوريه.خيلی هم شيک ميشه درست شده ش#kiss
    ولی لباس #thinking
    يه چند تا مدل خوشگل مشکل همين الان اومد تو ذهنم.#grin
    و آرايش صورتت که ميدونم عينه نه ،خود ماه ميشی#grin #heart
    وايی راستی برو تو رنگ زرد قناری #hug


  40. رويا در 08/17/05 گفت :

    حالا عروسی چه تاريخی هست؟#eyelash
    ************************
    گذشت #grin


  41. صدف در 08/17/05 گفت :

    تو روخدا انقدر نکران نباش بخدا هميشه باين فکر کن که تو هر جور هم باشی بازم برای دوستات و خونوادت عزيزی. که اصلا هم بهت نمياد دم از نااميدي بزنی من از اين ويولته خوشم نمياد اون ويولت باحاله رو ميخوام که با نوشتههاش تو وبلاکش غوغا ببا ميکرد#flower


  42. یاس در 08/17/05 گفت :

    #worried #worried #cry #cry


  43. رويا در 08/17/05 گفت :

    چقدر به اين سلولهای خاکستری مغزم فشا ر اوردم #laugh #rolling


  44. بادیس در 08/17/05 گفت :

    میدونستی خیلی جیگری؟! #heart


  45. فرهاد در 08/17/05 گفت :

    براتون دعا می کنيم.#smile


  46. رويا در 08/17/05 گفت :

    راستی اين وبلاگ ابچينوس هم نمايشگاه های خوبی رو تبليغ می کنه .اين کار شاهرخی نژاد رو که ديدم يه دفعه دلم واسه روزهای گذشته دانشگاه غش رفت .ديدی ويولت جان کارشو تو وبلاگ ابچينوس؟


  47. سحر در 08/17/05 گفت :

    کلی نوشتم و همه رو پاک کردم. خودم رو دارای اون صلاحيتی نميبينم که به تو در اين شرايط هيچ جمله ای بگم. هیچیُ‌هیچ جمله ای …
    فقط کاش همه اينا زودگذر باشه.اینو از ته قلبم و با تمام اون چیزی که دارم از خدا میخوام.


  48. غضی در 08/17/05 گفت :

    #flower


  49. زن وحشی در 08/17/05 گفت :

    ويولت عزيزم به قوی بودن و روحيه خوبت غبطه ميخورم چيزی که هرگز ندارم و نداشتم
    تو لياقت رسيدن به ارزوت رو داری
    از صميم قلب برات دعا ميکنم که نتيجه اخرين تلاشت که سلامتيه رو ببينی و ببينيم #flower


  50. ماندانا در 08/17/05 گفت :

    #flower


  51. dorna در 08/17/05 گفت :

    violete aziz agar ham jesmet moshkel dashte bashe khoda ro sad hezar martabe shokr kon ke roohiye va ravane salem,motadel va ghaviyi dari.hame in nemato nadaran.enshalla be zoodi behbood hasel beshe..


  52. هستی در 08/17/05 گفت :

    سلام ويولت جون. به قول يه عزيزی:
    برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد. زيرا آنها بر اين باورند که : يا راهی خواهم يافت … … يا راهی خواهم ساخت
    #heart


  53. pargol در 08/17/05 گفت :

    ketabe Secret ra hatman bekhooon violet jan.nevisandeash rhonda byne hast HATMAN BEKHOONESH DOKHTAREH KHOOB BASHE?#winking #hug #flower


  54. توتیا در 08/17/05 گفت :

    حرفها تو مثل اینه که از دل من میگی من نه سلول بنیادی امتحان کردم نه داروی دیگر و منم حالم بده نه می توانم راه بروم نه پاهام رو پله بالا می اید نه چشمم میبیند برای همین کم میایم نه مشگلم با رییسم حل شده اونی هم که ادعای عشق بهم می کرد رفته پس ببین که تنها نیستی و بدان تو این پوست شهر کسانی هستند که نه دلداریت می دهند و نه می گویند انشاالله خوب میشی فقط تو را حس می کنند مثل خودشان


  55. هانيل در 08/17/05 گفت :

    سلام ويلی
    با يه جملت خيلی حال کردم :‌کی ميدونه يک ماه ديگه چی ميشه……. اين روزها پيش بينی نشده بودند پس روزهای آينده هم غير قابل پيش بينی البته در جهت مثبت#kiss


  56. آورا در 08/17/05 گفت :

    #heart


  57. تا اميدت رو حفظ كني دنيا مال توئه پس نااميد نشو دوست قوي من
    ******************
    نا امید نیستم فقط فکر کنم دیگه بی خیالش شدم و امید واهی نبستم
    شایدم مقطعی و دوباره کنه بشم بهشwho knows?
    #grin


  58. سمیه در 08/17/05 گفت :

    سلام ویولت عزیز، این نشون میده که چقدر قدرت و ظرفیتت رفته بالا و توانائی داری با مسائل سخت تر روبرو بشی. مثل بازیه هر مرحله که بالاتر میری راه حل های پیچیده تر و کمی سخت تر رو تجربه میکنی #thinking مگه نه؟


  59. ۵۰۰ در 08/17/05 گفت :

    سلام عزيزم
    ببخش دير اومدم#heart


  60. کامليا در 08/17/05 گفت :

    خودت رو بسژر دست خدا
    آرزوی شفای خير می کنم برات
    خيلی دوستتون دارم
    #flower


  61. آرام در 08/17/05 گفت :

    عزیزدلم مثل همیشه محکم باش . می دونم و مطمئنم که خدا تنهات نمی گذاره و مطمئنم که بهتر می شی . به امید روزی که بیای تو همین صفحه بنویسی که علائم بهبودی داره ظاهر می شه . گرچه دیر به دیر نظر می دم اما بدون به یادتم و دوستت دارم .


  62. لیلا در 08/17/05 گفت :

    فقط میتونم بگم خیلی دوستت دارم خیلی زیاد #heart #flower


  63. رويا در 08/17/05 گفت :

    البته ويولت عزيزم.هر وقت مايل باشی خانوم باعث افتخاره#kiss


  64. سپيده در 08/17/05 گفت :

    سلام ويولت جونم اين چه حرفهايی هست
    امکان نداره برای تو اتفاقی بيفته من بهت قول ميدم
    تو ميتونی يک کوه را جابجا کنی
    ويولت به خوب شدن فکر کن
    يک لحظه به دنيای بدون خودت فکر کن
    تا بتونی دنيای با خودت را بسازی
    ويولت عزيزم من هم چشمهام نمی ديد هم پاهام راه نمی رفت الان هم چشمهام می بينه هم پاهام راه ميره
    تو بايد فقط مطمئن باشی که ميتونم


  65. Golnoosh در 08/17/05 گفت :

    از ته ته دلم برات سلامتی و روزهای خوب پيش رو از خدا می خوام… نمی دونم حسمو بايد چه جوری بنويسم…


  66. کريستال در 08/17/05 گفت :

    سلام هم درد عزيز اميدوارم هر چه زودتر بهتر بشيد عروسی هم بريد بهتونم کلی خوش بگذره خيلی خوشحال ميشم خيلی خيلی !!!!اگر افتخاربديد باهم آشنا بشيم (آدرس وميل وآی) من هست منتظر تماستون هستم هزار درد ودل دارم #flower #hug


  67. کلاغ لنگ در 08/17/05 گفت :

    سلام ويولت عزيز
    وبلاگی تازه تاسيس دارم و توی اولين پستش از مطالب وبلاگ شما استفاده کردم…ببخشید بابت بی اجازگی …خواننده هميشگی وبلاگت هستم و به روحيت حسوديم ميشه…خدا کنه خوب بشی زودتر…شاد و موفق باشی.


  68. uriel در 08/17/05 گفت :

    کوه بايد شد و ماند
    رود بايد شد و رفت
    دشت بايد شد و خواند…
    حرف را بايد زد!!
    درد را بايد گفت….
    من شکوفايی گل های اميدم را در روياها ميبينم
    و ندايی که به من ميگويد:
    «گرچه شب تاريک است
    دل قوی دار
    سحر نزديک است…»#heart #flower


  69. پریــا در 08/17/05 گفت :

    سلااااااام ويولت نازنينی که به مدت ۳ساله که باهات همراهم بدون اينکه حتی حرفی زده باشم !
    ادم خاصيم درست مثه خودت!
    کسی که باورهايی دارد که زندگی اش را زيرو رو می کند ! اما گاهی نميتونم بگم کم ميارم که نه در شرفش که هستم به صورت ناخوداگاه ميدوم ميام اينجا يه سر بهت ميزنم و ميرم !
    اونوقت ميشم همون ادم قبليه پيش خودم می ميگم ببين ويولتم هنوز داره راهش رو ادامه ميده … برو تو ميتونی !
    ویوووووووولت من به چیزی اعتقاد دارم که حقیقته اما این حس تزلزلی که گاهآ ‌تو وجود هر ادمی می افته نمیگذاره اون بعد سوم یا چهارمی که وجود داره و ببینیم ! میدونی این حقیقت چیه؟!!!
    ظلمات قبل از سپیدی !!!!
    تحملش سخته ! اینکه تو این مدت احساساتی رو تجربه می کنی که باهاش سر جنگ داری و میخوای هر چه زودتر تموم بشه اگه ادم سفت و سختی ام باشی هی میخوای به خودت بقبولونی که اینا همش یه سرابه تموم شدنیه اما امان از اون احساس بده که کارو خراب میکنه !
    ویولت سخته خیلی سخت اما شدنیه !
    اگه بتونی حتی در بدترین شرایط روحیت به خودت بقبولونی که میشه این تاریکی پیش ار سحره !!!!!!
    میشه به خدا شدنیه … فقط احساس خوب ! معجزه میکنه انچه که باور کردنش برات مشکله !!!!!
    احساس خوب ….
    #smile


  70. پانی در 08/17/05 گفت :

    حالا عروسي خوش گذشت؟ از بس هميشه بعد از عروسي عکسهات رو ميزاشتي بد عادتمون کردي #winking


  71. ويولت جان بارها گفتم، حرف تكراريه. اما باز هم ميگم. واقعا قابل تحسيني.
    اينكه هميشه و اينبار هم مثل يك انسان بالغ، فهيم و از همه مهمتر از نظر روحي و رواني در كمال سلامت و صلابت روحي با مسائل برخورد ميكني؛ كار كمي نيست.
    دوستت دارم و سرم را مقابلت خم ميكنم به خاطر درك عميقت از زندگي


  72. ییلاق ذهن در 08/17/05 گفت :

    مهمترين چيز به نظر من اينه که مقاومی و رو تصميمی که گرفتی استوار و پشيمون نيستی برای روزای بهتر آرزو ميکنم #kiss


  73. م در 08/17/05 گفت :

    تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون می باره…


  74. مرمرجان در 08/18/05 گفت :

    ويولتکم
    رها کن .منتظر بهبودی نباش.به کار اين دنيا هيچ اعتباری نيست!! تو اينجا از ام اس رنج می کشی و آن دخترکان معصوم در روستای درودزن از سوختگی!!
    و من و ما هم که به ظاهر سالميم فردا بر اثر تصادفی جان می بازيم!! یا مثل ۳۰ هزار چینی زیر آوار می میریم یا مثل ۷۲ هزار برمه ای در اثر طوفان!!
    بیا دیگه خیره نشیم به زندگی!! از گوش چشم بهش نگاه کنیم و زیر سیبیلی ردش کنیم!! و بزنیم به طبل بی عاری!!
    دوستت دارم که تمامی عشقی در یک وجود!! ویولتکم
    #flower #flower


  75. hossein در 08/18/05 گفت :

    واقعا انسان محکم و استوار و قدرتمندی هستی بهت تبریک میگم #smile


  76. زیتون در 08/18/05 گفت :

    #cry عزیزم جونم… دلم خیلی گرفته بود. گفتم برم دیدن ویولت… حتما بهتر می‌شی. باید بهتر شی#kiss اینو به خودت بقبولون! این وبلاگ بنفش رنگ جذابت هر روز کلی مهمون داره. چه روی نیمکت باشی چه وسط بیست( ب سه نقطه البته) تو همیشه مربیمونی!


  77. بب در 08/18/05 گفت :

    نوشتن تاریخچه بیماریت خوبه ولی گاهی اوقات برای ما شنیدنش سخته
    تو ادم مقاوم و باهوشی هستی #flower


  78. فرزام در 08/18/05 گفت :

    گر من از میکده همت طلبم عیب مکن
    شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود


  79. rose در 08/18/05 گفت :

    داروی خوراکی موثر برای درمان بیماری MS
    اولین داروی خوراکی که می تواند حرکت بیماریMS را کنترل کند توسط پژوهشگران ایتالیایی با موفقیت آزمایش شد. این داروی جدید کهFTY720نام دارد بر روی281 نفر از افرادی که به بیماری MSدچار بودند تجربه و معلوم شد که سبب جلوگیری از حمله مجدد بیماری در حدود 50 درصد از بیماران می شود که رقمی است چشمگیر. جالب اینکه 89 درصد از بیماران تا 3 سال پس از درمان کاملا بهبود یافته و 75 درصد هم ضایعه جدیدی بر روی دستگاه عصبی آنها بروز ننموده که توسط آزمایش MRIتایید شده است. عوارض جانبی این دارو هم ناچیز گزارش شده و درصدی از آنها به عارضه سردرد و نشانه هایی چون سرماخوردگی دچار شده اند.
    گزارش اولیه این بررسی مهم امیدوارکننده است و دانشمندان در نظر دارند این دارو را بر روی عده زیادتری از بیماران تجربه کرده و تحقیقات خود را کامل نمایند. در چند دهه اخیر میزان بروز بیماری خسته کننده و پیچیدهMS افزایش یافته و داروی استاندارد و موثری برای پیشگیری یا درمان آن وجود ندارد. حال با آزمایش اولین داروی خوراکی بیماریMS می توان امیدوار بود که این بیماری به زودی قابل پیشگیری و درمان پذیر شود.
    http://shahrvand.com/?c=119&a=4317


  80. دهاتی در 08/18/05 گفت :

    با سلام
    به اجبار دانشگاه گذر به شهر بي در و پيكري رسيد كه دور انداختم از مطبوعات و كتاب آنچه كه نشئه وكيفورم مي كرد . به دنبال راهي براي جبران خواسته سرخورده . كارم به اينجا كشيد .
    در اين چند سالي كه مي نويسيد افسوس خورده و متاسف شده بر خود كه چه دير رسيده و از قافله چه دور ماندم.
    اينترنت شما و چند تني ديگر شديد وافوري ديگر پس از نو معتاد شدم.
    آنچه مي نگاريد “مارگارت ميچل” را به خاطر مي آورد و شخصتان “اسكارلت اوهارا” را مجسم ميكند در “بدست آورده” و نه “بر باد رفته “.
    از حظي كه در ميبرم عادت آرشيو نمودن مطبوعه را به اينجا آوردم(بهار ، حيات نو ، اقبال … و اين آخري ماهنامه زنان)… آنچه را مي نوشتيد ثبت و ضبط ميكردم.
    دامنه مراجعات به ( ۵>دهاتی>۵/۳) ساعت رسيد چنانكه تصويري را كه چندي پيش در اين بازه گذاشته بوديد به آرشيو پيوست و آنگاه كه حذفش نموديد سرخوش از اينكه تنها من عكسي از شما دارم كه فقط دو چشم آن پيدا بود . ( چندي پيش بر اثر خرده اشتباهي حافظه فلش كن فيكن شد و بودم نابود .و حادثه اسفندي بر روي آتشم كرد) “هدف نه گدايي لز دست رفته كه بيان تمجيدي از شما ست”
    اقبال بلند شما از تعدد كامنت و مهر عطوفت حاوي آن هويدا است … خلا صه در يك جمله “شما بي نظير هستيد”
    از اينكه كرم مغز شما شدم عذر خواهم.
    هميشه مسرور شادمان و پاينده باشيد
    #flower #flower #flower


  81. سرخی در 08/18/05 گفت :

    سلام ويولت جان. خوندن متنت دلم رو لرزوند. تو خيلی قوی هستی ويولت وقتی ميخونم که انقدر درد داری اذيتی دلم يه جوری ميشه . ولی من ميدونم که ادمی به شجاعی تو خيلی بيشتر از ماها که پشت مشکلات کوچيکمون قايم ميشيم و از زيباييهای زندگی لذت نمبريم از قشنگی زندگی لذت بردی و ميبری. ميدونم يه روزی مياد که حالت بهتر شد و شايد همين سلولها کمکت کنن. ميگن تاريکی مطلق شب قبل از طلوع خورشيد. مواظب خودت باش. بهت دلداری نميدم چون ميدونم که احتياج نداری فقط از خوندنت لذت ميبرم. #heart


  82. حسين در 08/18/05 گفت :

    سلام به ويلي
    ميخواستم در مورد بدون شرح بنويسم اما گذشت نتونستم بنويسم ميخواستم بگم حساب سيات خارجي و اصولي كه بايد رعايت بشه وبرنامه اون گرچه در راستاي سياست داخله هست اما با هم متفاوت بدون آنكه بخوام اون سياست خارجه را قبول يا رد كنم اما وقتي به امروز و نوشته امروز رسيدم گفتم دختران آفتاب ايران زمين دختر صبوريها … ميخواستم بگم بدون آنكه تاييد كنم و يا رد بنمايم فقط بگم كه چنين تفكراتي بر اين اساس هست كه از لحاظ منطقه اي نقش خود را ايفا كنيم واصولا بايد و حتما ايران بايد نقش منطقه اي خود را ايفا كند حال اگه راه را نادرست ميرويم بايد اصلاح شود و سياستي را اتخاذ كنيم كه حداكثر منافع ايران را تامين بنمايد اما به يك باره به نوشته امروز بر ميخوري و از خودت ميپرسي به عنوان يك هموطن و در راستاي وظايف كه در اجتماع داري چه اقدامي انجام داده ايم آيا هم اينكه اظهار همدري بنمايم كافي است چگونه ميتوان اهدافي را انتخاب كرد كه در آينده
    اما زماني كه ميبينم دختري از جنس آفتاب اينگونه اميد را به تمام ما هديه ميكند بار ديگر به آينده اميدوار ميشوم
    ويلي عزيز تو سالمي سالم تر از همه
    ببخشيد كه خيلي پراكنده گفتم