دخترکان سرزمين مادری

امروز مطلبي رو از نوشته هاي ويولت عزيز براتون ميذارم كه ادامه بحث هفته گذشتشه:
سئوالي مدتهاست که ذهنم رو قلقلک ميده …آيا يک فاحش-ه واقعي به واقع هرز-ه است؟
کار ندارم به عروسکهاي دور و برم يا اونهايي که حتي اگه شغل خودفروشي رو پيشه نکردن ولي طوري خودشون رو مي آرايند يا لباس مي پوشند که ديگران در يک نظر فکر کنن طرف جن* ست.
خيلي موقع ها شده که با آقايي بودم و يکي از اين عروسکان گوشه خيابون منتظر! ازم سئوال شده طرف بله؟ گفتم نمي دونم ولله ولي حتي اگه نه مي خواد ديگران فکر کنن که بله.
هميشه از اين تيپ افراد مي ترسيدم … درست مثل زمانيکه ديوونه يا بيمار رواني رو ببينم، دست و پام رو گم ميکنم… وقاحت و دريدگيشون معذبم مي کنه … نميدونم عکس العمل درست چيه؟
در مقابل بارها و بارها از مرام اينجور افراد، اينجا و اونجا خوندم … و اينکه پاش بيفته از خيلي از آدمهاي به ظاهر سالم و پاکدامن خوش مرام ترند.
فاحشگ*ي يک شغله؟ تو فقط فروشنده بدنت هستي ونه روحت؟ … اين مي تونه فاصله هرزگي بين تن و روح رو مشخص کنه؟
شنيدم که يک فاحش-ه امکان نداره بگذاره لبش رو ببوسي دليلش هم ظاهرا اينه که لب متعلق به عاشق واقعيشه … دخترکان به ظاهر دختر ما هم اجازه ميدن همه کار باهاشون انجام بدي ولي فعل اصلي نه. چون بافت متعلق به همسر آينده است … چه شباهت غريبي…………:confused
ويولت

توضيحي در مورد مطلب ديروز رو هم مي تونين در ادامه مطلب امروز بخونين و نظر بدين…:regular


عادت ندارم به كامنت ها (چه موافق و چه مخالف) جواب بدم… اونايي كه خواننده وبلاگم بودن مي دونن. ولي شايد بعضي وقتا اگه آدم جواب نده حمل بر چيزاي ديگه بشه پس بايد به چندتا نكته اشاره كنم:
1- خانم ثابتي عزيز، بخاطر نكته سنجي و تعبير و تفسيرزيبايي كه روي متن من گذاشتين تشكر مي كنم. به هرحال من با الهام از كامنت شما نيم نگاهي داشتم به جايگاه زن در كشورمون (كه متاسفانه جايگاه مطلوب و مناسبي هم نيست) و به هيچ وجه قصد سخنراني نداشتم. چون نه بضاعتش رو دارم و نه نيازي مي بينم كه در اثبات روشنايي خورشيد قلمفرسايي كنم. ولي تصادفا منظور من از قهرمان همون قهرمان خارج از داستان و همون موجوديه كه خارجي ها بهش مي گن” سوپرمن”!!! خواستم بگم كه اين سوپرمن كه ادعاي مرديش گوش فلك رو كر كرده چطور در حق جنس مخالف، از خودش مردونگي نشون داده و ميده.
2- از بقيه خواننده هاي عزيز هم كه اظهار لطف كردن و با نوشته هاي من (كه جز واقعيات زندگيمون نيست) موافق بودن ممنونم. به اميد روزي كه اين واقعيات به خاطرات تبديل بشنRazzraying
3- اصلان جان، تمام آمارها مستند هستن ولي فكر كردم نيازي به ذكر منبع در يه نوشته وبلاگي نباشه…رساله دكترا كه نيست:tounge
4- مطمئنا كسي نمي تونه منكر واقعياتي بشه كه من اينجا به رشته تحرير درآوردم(اگه كسي هست كه اين ادعا رو داره حتما با ادله كافي مطرح كنه) ، اما عده اي اين نوشته هارو سياه بازي !! و شعار و يا نشانه نياز من به تقدير و تشكر دونستن كه در جواب بايد بگم، اولا من چه نيازي به سياه بازي براي جمعي دارم كه لااقل من اونا رو در عالم واقع نمي شناسم و ثانيا شما بايد خوشحال باشين كه با خوندن دست من، اون تقدير و تشكررو ازم دريغ كردين و يه بار ديگه تمام توطئه هاي دشمنان رو نقش برآب كردين و از اين آزمون خطير هم بدون خطر و سربلند بيرون اومدين!!!… من به شما تبريك مي گم:teeth
مخلص كلام اينكه در عالم مجازي (كه علي الاصول نويسنده رو نمي شناسين) سعي كنين نوشته هارو تحليل كنين و نه نويسنده هارو…:thinking.
5- براي ما ايروني ها هميشه شنيدن واقعيت تلخ بوده…هميشه ترجيح داديم صورت مسئله رو پاك كنيم تا اينكه به دنبال راه حل باشيم.مگه نه اينكه گفتن “بي خبري خوش خبريه”!!!؟:whistling
توي كشورايي كه ادعاي دين و ايمونم ندارن(يكيش همين چين كمونيست) وقتي اتفاق كوچيكي ميفته كه باعث جريحه دار شدن افكار عمومي ميشه عاملش (اگه خودكشي نكنه) سريعا بركنار ميشه. من قبلنا با خودم فكر مي كردم كه چرا مسئولين ما با مسائل اينطور برخورد نمي كنن؟:question تا حالا هيچ مسئولي حتي اگه باعث مرگ يه عده شده باشه نه خودكشي كرده و نه تنزل مقام پيدا كرده… نهايتش جابجا شده و مدير يه بخش ديگه شده. ولي مدتيه به اين نتيجه رسيدم كه شايد علتش اين باشه كه افكار عمومي توي ايران به اين راحتيا جريحه دار نميشه!!! اگه هواپيما سقوط مي كنه فقط بستگان كساني كه توي هواپيما بودن پيگير قضيه مي شن و بقيه مردم بي تفاوت از كنارش ميگذرن…:whistling چرا؟ چون مشكل اونا نيست… اگه آمار تصادفات بدليل استاندارد نبودن جاده ها بالاست…اگه اتوبوس دانشجوها توي آتيش ذوب ميشه…اگه قايق دانش آموزها توي استخر پارك شهر در فاصله 600 متري ايستگاه آتش نشاني غرق مي شه…اگه بچه هاي كلاس اولي يه روستا با بخاري نفتي از بين ميرن…اين مشكل من و شما نيست. بذار مشكل هركي هست خودش بره دنبالش و يه فكري براش بكنه.اينطوري برا من و تو راحتتره ، مگه نه؟:wink
خوب با اين تفاصيل فكر ميكنم براي يه آقاهه هم اين مشكلات نه تنها مشكل نيست بلكه خوب هم هست!!! اما اگه” يه آقاهه” تصادفا ” يه خانمه” بود مسلما قضيه به كلي فرق مي كرد…:heehee پس حالا كه از حسن تصادف اينطور نيست چه بهتر كه دنبال يه درددل، حرف نو، حرف زندگي باشه!!!
با اين وجود من از يه آقاهه هم ممنونم كه عليرغم اينكه از اين بديهيات چيزي سر درنياورده، به من عنوان قهرمان داده، كه البته ناشي از ايراني بودن و استاديش در قهرمان پروريه (شايد اگه انگليسي بود، من الان شواليه بودم:teeth)
ميگن يه بنده خدايي داشت دراز كش از لب رودخونه آب مي خورد.يكي بهش گفت: اينطوري آب نخور، عقلت زايل مي شه. اون بنده خدا پرسيد: عقل چي هست!!؟ طرف بهش گفت: هيچي…بخور، با تو نبودم:sick!!؟


دیدگاه ها خاموش