خنده درمانی

ديروز بعد از ظهر به مفهوم واقعي يه خنده درماني توپ داشتم،،، قضيه چي بود و از کجا شروع شد؟
گفتم که من تا پام رو از حموم بيرون گذاشتم و زنگ زدم و ديدم اميد دم در خونه ماست! بدون اينکه هيچ کار اضافه ايي انجام بدم فقط يه پيراهن بلند به عنوان مانتو تنم کردم و زدم بيرون، به عنوان شلوار يه ساق پام بود( ساق يه چيزي مثل جوراب شلواري کلفت ولي بدون کف) يک قطره آرايش هم نداشتم موهام هم در اثر خيسي و شونه نشدن جينگول مستون بود! صورتم بعد حموم لااقل يه کرم احتياج داشت ولي نزده بودم واسه همين خشکي و سفيدک زده بود! لبهام تبديل شده بود به قيطون! … خلاصه در يک کلام لعبت خوشگل و خوشتيپي بودم واسه خودم.:silly
وقتي نشستم تو ماشين بعد گذشت چند دقيقه سنگيني نگاه اميد رو روي خودم احساس کردم وقتي روم رو برگردوندم سمتش ديم با شيطاني ترين قيافه ايي که ازش سراغ داشتم گفت: ويلي، تو بدون آرايش چقدر زشتي!!!!!!!!!!! Grinevil
:rolling
ديگه حرفي نبود که نزنه ميگه:
– من کت و شلوار نو، پيرهن نو پوشيدم اومدم ديدن خانوم. اونوقت تو يه جوراب شلواري کردي پات با يه روسري چروک از دهن گاو دراومده!! با لبهاي قيطوني! و صورت سفيد گچي! اومدي ديدن من.:nottalking
– ميگم چقدر تو به لوازم آرايش علاقه داري، نگو اگه استفاده نکني اصلا قابل نگاه کردن نيستي.:thinking
– عزيزم من اين چند سال فقط بخاطر قيافه ات تحملت کرده بودم، امروز فهميدم عجب فاجعه ايي هستي.Shockh
ساعت 8:30 دينگ دينگ موبايل بهم خبر از اومدن اس ام اس داد،وقتي نگاه کردم ديدم از طرف اميده نوشته:
– عزيزم، تو چقدر بي ريختي!!!!!!!:teeth
پ.ن: حالا اين چيزهايي که مي گفت همش اغراق بود و مي خواست من و بخندونه تا از حال و هواي منفي خارج بشم وگرنه بچه هايي که با من دمخور هستند مي دونند که من معمولا يا آرايش ندارم يا اگه داشته باشم خيلي ملايم و سبک.:smug (اينم گفتم واسه روحيه دادن به خودم:wink)
پ.ن: همين شر و ور گفتنها سبب شد که امروز خيلی حالم بهتر از روزهای ديگه باشه.:eyelash
پ.ن: الان يه نگاهکی به کامنت های پست قبل انداختم فقط خواستم بگم يه آقاهه عزيز:sick(:wink)از اين به بعد ميگم تو،تو…ولی شما بخونيد من،من:teeth
پ.ن: معلومه من در هفته زيبای تبلور زنانگی به سر می برم؟:teeth
لينک دانلود آهنگ مدونا


نظرات شما


  1. دوست تو در 08/27/03 گفت :

    دیروز من با پست دوم خندم گرفته بود. نگو که دلیلش این حرفا بوده که من با حس ششم درکش کرده بودم#winking همیشه لبت خندون باشه گلم#heart #kiss #flower


  2. سلام
    سال نو…
    خنده درمانی؟؟
    چی بگم
    راستی لينکت کردم#smug #flower #tongue


  3. زیر خط IT در 08/27/03 گفت :

    شاید باورت نشه اما دیشب خوابت رو دیدم که بهم زنگ زدی و تلفنی صحبت کردیم متاسفانه متن مکالمه یادم نیماد !! کلا یک چند وقتیه نمیدونم چرا خوابت رو میبینیم !؟
    اگه جریانش رو فهمیدی به من هم بگو


  4. مرمرجان در 08/27/03 گفت :

    #heart


  5. مرمرجان در 08/27/03 گفت :

    ویولتکم
    همیشه خندون باشی و باشیم
    به سینا:
    پاچه خوار درسته نه پاچه خار.موید باشی#flower


  6. پانی در 08/27/03 گفت :

    اسم پستت رو به جای خنده درمانی بايد بزاری اميد درمانی#winking


  7. مرجان در 08/27/03 گفت :

    ميگم خوب شد اميد رو نکشتی #tongue من اگه جای تو بودم به خاطر اون شوخيهاش سر به تنش نميذاشتم #grin #rolling عيدت مبارک ويولت عزيزم
    شاد باشی هميشه#eyelash #heart #kiss #flower


  8. سینا در 08/27/03 گفت :

    #heart
    به خانم مرمرجان:
    این اصطلاح از سریال پاورچین شروع شد که در اون سریال منظورشون خاراندن پاچه رئیس بود (بعضی وقتها به طور فیزیکی هم می خاروندن) یا مثلاً می گفتن رئیس پاچه اش می خاره.
    خوار از مصدر خوردنه که به این اصطلاح ربطی نداره.
    موفق باشید #flower


  9. رازقی در 08/27/03 گفت :

    ويلی جون جونی …
    قيافه که توپ! اخلاقم که قند و عسل ! دیدنی بودیا …. #heart


  10. محدثه در 08/27/03 گفت :

    #hug


  11. مهدخت در 08/27/03 گفت :

    #smile #flower


  12. کاشکی اينجا نظر خصوصی داشت من نظرم را يواشکی در گوشت می گفتم … ولی عمومی اش اين ميشه …. کاملا درکت ميکنم . مواظب خودت باش اين روزها … در اوج تبلوری مادر ….


  13. شهلا در 08/27/03 گفت :

    خیلی با حالید شما دو تا #applause
    #kiss #hug


  14. arashl در 08/27/03 گفت :

    #flower #flower #flower


  15. سارینا در 08/27/03 گفت :

    سلام…ميدونی ويولت عزيزم وقتی نويسنده يه وبلاگی یه مطلبی مینوسه مخصوصا اگه توش نظر خواننده رو پرسیده باشه خوب خواننده هم با توجه به نظر و عقاید و معلوماتش جواب میده…مفهوم این قضیه روشن هستش…من خواننده مطلب شما بودم و برای شما کامنت گذاشتم و با شما نویسنده وبلاگ صحبت کردم….نمیپسندم که کسی بیاد و برا کامنت من کامنت بذاره…چون من نویسنده وبلاگ رو در حدی دیدم که بخوام باهاش حرف بزنم و بهش کامنت بدم ولی شاید کسی که برای کامنت من کامنت میذاره اصلا از نظر من کسی نباشه که من بخوام باهاش طرف صحبت بشم…الان مدتی هست که میبینم تو صفحه نظراتتون باب شده هر کی از راه میرسه یه چیزی هم به یکی از کامنت گذارا میگه…در صورتی که ویولت عزیزم شما نویسنده این وبلاگی و هر کامنتی، چه خوب چه بد اگه لازم باشه جوابش رو از خود شما میگیره درسته؟…فکر میکنم خیلی بهتر هستش که وبلاگ رو بخونیم و راجع به متن نویسنده نظرمون رو بدیم و تمام…در واقع نظرات یه وبلاگ برای شخص نویسنده هستش و لزومی نداره هر کی از راه میرسه حتما در مورد کامنت های بقیه هم در فشانی بکنه…ببخشید که تو این اوضاع روحی و جسمی (منظور بیماریتون نیست) تون شروع کردم به گلایه…نمیدونم چرا یه دفعه دلم خواست بگم… #blush


  16. دوره گرد در 08/27/03 گفت :

    ويولت جان بالاخره ما نفهميديم که آقا اميد کار خوبی کرد که به زور محبت ريخ توی حلقومت، يا کار بدی کرد؟!#thinking
    تکليف ما رو مشخص کن#grin


  17. دوره گرد در 08/27/03 گفت :

    در ضمن آقا سينا هم درست می‌گن. پاچه خار درسته#smile


  18. رضا در 08/27/03 گفت :

    عجبا………#worried
    دو روزه ملت را گذاشتي سر كار نگو خانم پرايد در خونشون پاركه#sick #winking
    #flower


  19. آرام در 08/27/03 گفت :

    سلام. من همونیم که ازت راجع به تلویزیون پرسیدم (نوشتم بشناسی مرا!#silly ) وقتی حالت بد بود هی خواستم کامنت بگذارم دیدم فایده نداره!#thinking اما حالا می گم خوشحالم خوشحالی#hug من هم قاط می زنم خوبه امیدی ندارم وگرنه معضلی می شد اگر درک نمی کرد ها!#laugh


  20. مهربانو در 08/27/03 گفت :

    باز تو رفتی پرايد سواری؟#angry #angry
    لب قيطونی#rolling #devil


  21. يه آقاهه در 08/27/03 گفت :

    باز که من رفتم رو تابلو اعلانات ..
    اما .. از يه آقاهه به ويولت که به سارينا بگه که : اولندندش که همين نظر شما يه نظر در مورد کامنت های ديگست . بعدشم شما ميتونين به جای مطالعه و رديابی تک تک کامنت که كي رو نظر شما نظر داده ، پس ار اظهار مرحمت خود به پرنسس ،کليد ارسال رو فشرده چشمان خود را بسته و به محيط مورد پسندتری مهاجرت فرماييد. انشاا… در آينده نرديك شايد روزي ما هم ” در حدي” ! شديم كه مشمول مرحمت شما گرديم ..


  22. يه آقاهه در 08/27/03 گفت :

    ( فکر ميکنم اين من منم ..این تنو این بدنم …اينجا مسريه)#sick
    نميدونم موقعی که خداوند تبارک و تعالی تواضع توزيع می فرمودن بعضی دوستان به چه کاری مشغول بوده اند ..


  23. هانيل در 08/28/03 گفت :

    ويلی جان خودم اميد اومده بوده پز لباس نو هاشو بده هااااااااااااااااااااا#devil


  24. shohreh در 08/28/03 گفت :

    ویولت جان به امید عزیز از قول من اول از همه سلام برسون و سال نو رو تبریک بگو و بعد هم بهش بگو که خانمهای ایرانی همه بدون آرایش بی ریختن ولی بخدا اگه بیاد اینور دنیا و خانومهای بی آرایش آلمانی یا حتی اونایی که آرایش دارن رو ببینه؛ میفهمه بی ریخت یعنی چی . ولی اقلا عکس میذاشتی ما هم ببینیم ویولت خانوم بی ریختو … میبوسمت ویولت جان …خیلی خیلی خیلی مخلصیم …همینجوری …ندیده …همه جوره هم قبولت داریم . سبز باشی .#flower #kiss #heart #hug #flower #flower #flower


  25. باتشکر از اطلاع رسانی به جا و به موقع مرد هميشه در صحنه جتاب آقای اميد خان گوگولی مگوری ، بدينوسيله به استحضار ميرساند کليه پيشنهادات مطروحه جنابعالی پس از بررسی مجدد غيرقابل تحمل ارزيابی و پاسخ اینجانب از درجه اعتبار ساقط است.


  26. شبنم در 08/28/03 گفت :

    خنده درمانی رو هستم :‌) …این هفته طلایی هم میگذره بالاخره …شاد باشی …شبنم


  27. پارميدا در 08/28/03 گفت :

    سلام…سال نو مبارک…الهی سال خجسته ای در پیش رو داشته باشی…[گل]