![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
احساس ميکني پر از حرفي. يه چيز هايي داري که بايد بگی به يکي…بالاتر از يه درد دل،يه گره کور يه جايي زير قفسه سينته که گاه و بيگاه داغ ميشه…ميسوزه،آتشت ميزنه. يه معما که هيچ وقت نخواستي حلش کني،يا نتونستي. وحشت داشتي…هميشه ميترسيدي دست بهش بزني،کل کلاف وجودت به پيچه بهم .h
يه روز بهاري از اول صبح،همه بي مهرتر از هميشن. نميدوني چرا،آخه چي شده؟ شايد تو بد شدي… نميدوني .فقط ميدوني که نا مهرباني ها يکي پس از ديگري مثل زلزله هاي کوچيک تکونت ميدن.
نزديک غروب، نا خودآگاه ياد اون راز قديميت ميوفتي… اينبار يه تکون چند ريشتري ميخوري، بي تاب ميشي.به خودت اعلام جنگ ميکني…ديگه تحمل نداري…يه پيام آور صلح ميخواي،يکي که باهاش حرف بزني…به همين سادگي.
فقط يکي که همه چي رو برات ساده کنه. خدايا کي ميتونه باشه؟
يکي بايد باشه.آره آره ،يکي هست.رو موبايلت دنبال اسمش ميگردي .خيلي وقته …خدايا يعني هست؟آره هنوز شمارشو داري.هست هست.raying
کلمه هاتو با احتياط تمام کنار هم ميچيني. هر چي جلوتر ميري براي توحياتي تر ميشن…سعي ميکني کنترل تو از دست ندي.آروم آروم سعي ميکني معماتو براش تشريح کني.
اما،عجيبه، دوست نداري با لبخند به حرفات گوش کنه،ميخواي که چهره اون هم در هم بره…اما نميره. نوع نگاهش گيجت ميکنه.معني نگاهه شيرينش با محتواي حرفاي تلخ تو نميخونه.ولي تو باز ميگي و ميگي… و اون فقط گوش ميکنه.:eyebrow
بالاخره تموم ميشه.تو وجودت دنبال يه جور حس “آخييييييش” ميگردي،اما پيداش نميکني…حرفات ته ميکشن…حس اينکه نتونستي خوب بگيشون شروع ميشه.منتظره نظرشي…يه راهنمايي ،يه همدلي،يه همدردي ،ولي نه…انگار…خداي من..انگار…داره حرفاي ديگه اي بهت ميگه…چيزاي که الان انتظارشونو نداري.h
بهت ميگه که هنوز هم دوستت داره ، بهت ميگه که هنوزم به فکر توست، بهت ميگه که لحظات با تو بودن هميشه با ارزشترين لحظاتش بوده .
همه چي تو ذهنت به هم ميريزه.حس هاتو قاطي ميکني.گيج تر ميشي.ميخواي آشفته شي،فرياد بزني…اما…:hypnoid
اما ..وقتي يقه اوون پيرهن چارخونه آبيتو صاف کرد،….
وقتي هر دو دستتو گرفت ،…
وقتي پوست لطيف و گرم صورتشو حس کردي ،…
وقتي لباش دم گوشت واضحتر از قبل دوباره همون حرفاشو تکرار کرد،…
معماتو ميذاري کنار،
مهم اينه که…
ديگه آروم شدي.
:regular
اول سلام حالا برم بخونم
خوب ويلي جان بطور كلي كه حست رو كاملا؛ درك كردم و تجسم كردم با اين حال وجود اين آدم چقدر ميتونه آرام بخش و مفيد باشه ..
ولي بطور خاص .. : ببينم تو واحد هاي مردم آزاري تو با نمره چند پاس كردي كه انقدر خوب فضولي منو تحريك ميكني .. بميرم واسه خودم كه ۱۰۰۱ سوال بي جواب دارم #thinking #cry #silly
ميدوني چقدر برام عزيزي؟؟#heart #flower
اين حاله من امروز#cry
مهم اينه که آروم شدی و منم از اين بابت خيلی خوشحالم
کاش منم ميتونستم کمکي بکنم
#sad #heart #flower
مهم همون رسيدن به آرامشه…بقيش مهم نيست!!!
دوست داشتن نعمت بی نظیری است … باید قدرش رو دونست… چون، فقط به مرحمت دوست داشتنه که می شه با آرومی نشست و به تلخ ترین معماها و رازها، گوش سپرد و ..
آره به همين سادگی.شده يه وقتهايی همدری شنيدن با اينکه ميدونی تو وقت درسته شه ،حسابی لجت رو در بياره ؟
آره گاهی خزيدن گرمای يه دست زیر پوستت ،چه عاليه و چه احساس امنيتی می ده به آدم.اون لحظه ،برا من که خيلی با ارزش بوده.
خدا رو شكر كه يكي را داري كه اينارو بهت بگه
آفرين خوشم می ياد خيلی سحرخيزی
فرق تو با بقيه اينه که عاشق بودن و عاشق کردن بلدی. و به يک اندازه قدر لحظه های خوب و بد رو می دونی.
فرق اميد با بقيه اينه که او چشم هايی داره که عمق رو می بينه و از سطح می گذره. فرق ما خواننده ها بقيه اينه که نوشته های تو رو نه به عنوان متن های بی اثر ُ بلکه بعنوان بخشی از بهترين لحظات زندگی مون می خونيم.
اين خيلي خوبه چون انتظارش رو نداشتي و طرفت علي الرغم اينكه منظورت رو به درستي نفهميده ولي ميخواد آرومت كنه و با اين كار تو آروم مي شي ولي فكرش رو بكن موقعي كه دل پري داري و مي خواي هاي هاي گريه كني و يك عالمه دلت مي خواد اون دستت رو بگيره و تو بري تو بغلش اون اين كار رو نكنه اون وقته كه بيشتر از قبل دلت مي گيره و ديگه آروم نمي شي
جون مادرتون يکی منو پينگ کنه#worried
سلام ویولت عزیزم
نمی دونی چقدر احساس خوبیه وقتی صفحه رو باز می کنی و می بینی که ویولت آپ کرده!!!!!
دیگه انقدر دور نرو من طاقت ندارم.
سلام
چقدر ابهام!!!!
فكر نمي كني آدمي كه براي دردل انتخاب كردي شايد اشتباه بوده
اوني كه مي خواست تا آرومت كنه رو بهت نگفت در واقع نگرفت چي مي گي
اگه آروم شدي به خاطر اين بود كه يك احساس ديگه اي بين تو و اون بود كه تونست رو تو تاثير بذاره اما به اونچه مي خواستي نرسيدي
سلام
جالبه ، خيلي هم جالبه
اين كه آدما غير قابل پيش بيني هستند و لزومي نداره از طريقي كه ما فكر ميكنيم ما رو به آرامش برسونن.
مهم اينه كه به آرامش برسي.
به همين سادگي
هميشه خوش باشي#flower
اين يکی يه کمی گيجم کرد#smile
هر کسی از ظن خود شد يار من
اين حس برام آشناست. هرچند تجربه نکردمش هنوز…
#smile #flower
ويولتکم
ای کاش آنچه دل را راضی می کرد اسم
داشت!!#flower
محشر بود ويلی.اين حس رو با تمام وجودم درک ميکنم.با تمام وجودم اين نوشته رو ميفهمم.#hug #heart
#thinking
فهمیدم اما نفهمیدم
آرامشه را عشق است
اين حسيه که من قبلا خيلی گرفتارش ميشدم . اما حالا ديگه نه.
بازم خدا رو شکر که آروم شدی . آرامش اين حسيه که به نظر من از همه چی با ارزشتره#flower
من روزی ۱۰۰ دفعه ميومدم اينجا ولی پست جديد ندیدم بعد ۲ تا پست سبز شد با تاريخ های مختلف و n تا کامنت
#worried
خوشحالم که خوبی#heart
سلام سال نو مبارک
به سینا:
در اینجور موارد نخواه که کمک کنی …چون عواقب داره… یقه پیراهنت صاف میشه(و چه بسا دهانت هم ایضا) و کلماتی در گوشت نجوا میشه … خلاصه که در یک کلام بی خیال… خطرناکه حسن
#grin
#winking
به من:
اگه بگم باهات مخالفم دروغ گفتم#worried
حسوديم شد
مهم پاراگراف آخره که حتی به من خواننده هم ارامش داد
آخيييييييش!!!
آخخخخخخ … حس خوبی بود ….
ويلی … ميای پيشم ؟؟ به کمکت احتياج دارم … شايد يه حرفت زندگيم رو عوض کنه …
کمک ميخوام ويلی….#sad #cry
سلام ويلی !
اميدوارم که حالت بهتر از قبل باشه و ساله خوبي و پيشه رو داشته باشی !
اين حسی و گفتی هممون برای يه بارم که شده تجربش کرديم . درست در لحظاتی کلماتيو ميشنوی که اصلا انتظارش رو نداری . دلت ميخواد اون لحظه کله طرف و ببری بعدش بکوبی به ديوار #grin
ولی با یه حرکت یا یه حرفه ساده از طرف مقابلت تمامه غما و مشکلاتت میره کنار .
ولی من یه چیزی و این وسط نفهمیدم #thinking اونم اينکه چه جوری کسی که بهش زنگ زدی تونست يقه پيرهنه چارخونه آبيتو صاف کنه ؟#thinking #smug
مرسی ویلی جون
اگه بدونی چقدر خوشحال شدم#heart #kiss
سلام وبلاگت را دوستم بهم معرفی کرد خوندم و برای يه لحظه بغض گلوم را فشار داد پلک زدم که اشکم بيرون نچيکه !! آخه زشته اينجا توی محل کار همه فکر ميکنن چی شده !!!
ولی بغضم گرفت بخاطر ستاره آسمون خودم که همين مشکل را داره آدرس وبلاگت را ميدم بياد حرفات را بخونه فکر کنم بد نباشه . . .
يقه و دهني که در راه دوست صاف نشه بره زير خاک بهتره.
#flower
#applause #applause #applause #applause
گفته بودم كه بيايي غم دل با تو بگويم
چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايي
ويلی جونه حرکی که دوست داری بيا جوابه منو بده ديگه !
بابا اين قضيه تلفن و صاف کردنه يقه بدجوری رفته تو مخم !!! #sick #worried
به دانيال:
جوابت رو فردا می گيری#winking
بعدشم فاصله بين هر پاراگراف حکايت از گذر زمان داره…يعنی خيلی اتفاق ها اين وسط مسطها افتاده#tongue از جمله به هم پيوستن دو فرد طرف صحبت ما#grin
افتاد؟
چه ساده و زیبا حست رو می نویسی. هنر بزرگیه.
#flower
#flower
عشق؟؟؟#thinking
مرسي ويولت عزيزم.
يه جمله ت كافي بود كه تكونم بده
ممنونم ازت
#flower
خيلی به دلم نشست ومنو به حدود ۱۰سال پيشم برد
به همين سادگی…گاهی ادم فکر می کنه همه چی بايد خيلی پيچيده گفته بشه يا خيلی پيچيده تر حل بشه#hug
هرچی ما شما را پينگ مي فرماييم شما يا آدرس وبلاگ شما ناز می کنن!!! مثل من برات بيس می زنم تو برام ناز می کنی شد!!!!
آره ..دوست داشتن معما نيست .. سادست خیلی ..ماها سختش کرديم.. برامون سختش کردن .
خوش به حالت که اين حس رو تجربه کردی
بارها دلم خواسته کسی باشه ولی نيست #grin
#kiss #kiss #kiss #kiss
اميدوارم هميشه آروم باشيد#flower
سلام ويولت عزيز من فکر ميکنم که حس تو هم مثل هوای اين روزهاست گاهی اسمون صاف وافتابيهوگاهی ابری گاهی هم طوفان به پا می شه
سلام ويولت جان
سال نو مبارك
به زودي بر ميگردم.
همه اين قصه ها از تنهايی هستش
ای اميد با شاخه گلی رزُ بيا!!!
دو تا اراگرافه اولت ویولت جان میتونم بگم انگار سناریوی یه قسمتی یا یه رازی از زندگیه من نوشتی …
مرسی#flower
آرامشت پر دوام #smile #heart
نميدونم…دلم گرفت نوشته ات رو خوندم….بعد گريه كردم….من شماره دارم اما نمي تونم تلفن بزنم چون …..بگذريم….اينكه آدم هنوز مطلوب كسي باشه خودش مايه حياته…عشق ماندگار و جاودانه است اگه واقعي باشه….اما چرا اوني كه اول پا جلو ميذاره و بي تاب ميشه اول ماييم؟….چرا اوني كه اين همه عاشق و سينه چاكه خودش رو پشت اون همه بهونه پنهان كرده…چرا اون دنبالت نمي گرده)منظورم دنبال تو نيست دنبال اونايي كه مثل ما هستن(….حالا دلم با حرفهاي خودم بيشتر گرفت….آيا جاده ي يك طرفه رو دوست داريم بريم تا تهش بدون اينكه كور سو نوري از جلو بياد ….يا نور عين سراب باشه….دوست داشتن قشنگ ترين و سخت ترين كار دنياست…
پست دنباله دار مينويسی؟
کاش همیشه شماره اون دوست دم دست بود#flower