این من بی نزاکت

تلفني به اميد گفتم نوشته ام ظاهرا دل بعضي از آقايون رو آزرده و از دستم دلخور شدن و نوشته رو تلفني براش خوندم پرسيدم به نظرت من به کسي توهين کردم؟ من که نگفتم همه آقايون گفتم اکثريتشون … اصلا چرا به تو بر نمي خوره؟:nottalking
با خنده گفت اولا که من مي دونم جزو دسته باهوش هام!!!!!!!!!!!(خوشم مياد از اين اعتماد به نفسش:thinking) بعدشم تو کارت مثل شوراي ن*گهبان مي مونه همه رو از دم رد صلاحيت مي کني بعد ميگي حالا بياين صلاحيتتون رو ثابت کنيد!!!.Grinevil
بعد از نوشتن هزارمين پستم و خوندن اين نوشته فهميدم که هايپرگرافيا دارم.!!!:nailbiting
احتمالا از وقتي که ام اس گيجگاهم رو درگير کرده مبتلا شدم.:eyebrow
***********
ادامه بحث ديروز اينجا ست.من فعلا مشغول مرهم گذاشتن رو زخمهای ديروزمم:whistling


نظرات شما


  1. مريم در 08/09/03 گفت :

    يعنی اول ؟؟


  2. مريم در 08/09/03 گفت :

    چه باهال خوشم اومد خوب وقتی اومدم اينجا #grin
    در مورد پست هم بعداْ‌نظر می دم #winking


  3. فاطمه در 08/09/03 گفت :

    lمیبینم که خبرایی بوده ماخبر نداشتیم انشاالله مبتلا به ها ها ها …پچه
    نه عزیز من عطسه ام گرفته بود فقط #laugh نه ولی این نوشتم هم عجب مرض دو.ست داشتنی هست والابقیه نقطه نظرات در واپسین لحظات روز بعد خواندن پست های قبلی و نظراتش اعلام میشود امیدوارم باشه بابا ای بابا باشه نیاز به این همه اصرار نیست والا


  4. فاطمه در 08/09/03 گفت :

    راستی فعلا اعلام موافقت خود را با حرف امید خان اعلام میداریم گر چه نشان از هوشششون داره خداییش ،سریع ما به ازا پیدا کردن


  5. سارا(مامان هدیه) در 08/09/03 گفت :

    ای ول همه خانومها من تازه اومدم نتونستم اونجا چیزی بگم ولی جدا بالاخره یکی تو اقایون پیدا شد که کم نیاره منظورم یکی مثل خیلیاست بابا به مامانت بگو واست اسفند دود کنه#winking


  6. آزاده در 08/09/03 گفت :

    آخه پست قبل واقعا به نظر من شوخی اومد مخصوصا با اسمايلی های آخرش اصلا چيزی نبود که به کسی بر بخوره اصلا برای جبران يه پست بذار در مدح آقايون ما هم بيايم هی تعريف کنيم ای بابا مگه آقايون اينجا چند سالشونه که اين قدر نازشون زياده؟


  7. بهار۱ در 08/09/03 گفت :

    #grin سهلام … اين ديگه چه جور بيماريه #thinking … خوب يا بد ؟!! #thinking … الان خوندم #grin خوب بابا جون فقط يادت باشه هميشه کاغذ داشته باشی #grin #kiss


  8. مريم در 08/09/03 گفت :

    آخه اين که شما هر روز يه پست بزاری که زياد حاد نيست خيلی هم خوبه #grin


  9. m.e.f در 08/09/03 گفت :

    سلام.
    به نظر من آقايان باهوش از اين نوشته ناراحت نميشن و خيلی راحت و منطقی می تونن نظرشونو بگن و بحث کنن.
    راستی روز زن هم مبارک.
    شاد باشی.


  10. خدا در 08/09/03 گفت :

    ايلده من که از خواندن نوشته ناراحت نشدم چون فگط يک دانه زن باهوش موجود شد که اونم حوا بود تازشم اوون کاره دست خدا بود برا همين باهوش بود که ادم بيچاره کرد و سیب خدا را بی اجازه خورد که اونم تنبیه شد و انداختنش به اين عالم خاکی وگرنه از ان موگع ما ديگه زن باهوشی نداريم چون اگر داشتيم الان نسل مردان منگرض شده بود اصولن زن يا همون دختر يا خر خون ميشد يا خوشگل که البته در همون خر خونی هم ما عگل نميبنيم بلکه يک عالمه زور هست که خودش را به مرد برساند پس الکی به اين حرفا دل خوش نباشد چون اگر زن باهوش باشد ديگر اسمش مرد است نه زن. #yawn


  11. خدا در 08/09/03 گفت :

    #grin


  12. خدا در 08/09/03 گفت :

    اما مردها دو دسته هستند ؛ اونهايی که در زمان خلگت بدليل کمبود امکانات و نبودن شیطان رجیم ؛ در کاسه جمجمه روی گسمتی از مگز خالص مرد ؛ همه مگز اسياب شده یک زن فرضی رو مثل نمک ؛ پاشيدن رووش که این گبیل از مردان احساسات زنانه داشته باشند که بگول معروف کافر همه را به کيش خود پندارد اینها خل و چل دیده شده باشند که البته مهم نبود . يگ قسمت از مردان که واگعن مگزشان اصلی است اينها خب نميشود که الکی بلانسبت با چاخان خر بشوند اين است که زن ميگويد برو فسفر بسوزان که خب البته اين فسفر برای جاهای مهم لازم بود و گرنه اين که مهم نبود .


  13. خدا در 08/09/03 گفت :

    ويلی جان من تسليمم !#worried


  14. پانی در 08/09/03 گفت :

    والا اگه نتيجه اين بيماری هايپرگرافيا اين همه نوشته های قشنگ باشه بی زحمت به اين سلولهای بنيادينی که بهت تزريق شده بسپار اين قسمت رو درمانش نکنن#winking


  15. تا باشه از اين بيماريها#hug #thinking
    اما خدايش اعتماد به نفست منو کشته اقا اميد#thinking #applause #blush


  16. بب در 08/09/03 گفت :

    عجب جنجالی به پا کردی #applause خوش به حال خانم ها که راحت آقایون رو به بازی می گیرن#winking


  17. مرمرجان در 08/09/03 گفت :

    ويولتكم:
    در مورد زنها و مردها نوشتي.
    من فكر مي كنم زنها خيلي گناه دارند چون در طول يك ماه تمام حالات و رفتارشون به بالا پايين شدن ۴
    تا هورمون بستگي داره كه اين ظلمه طبيعته!! و براي همين بدجنس تر از
    مردها هستند!!
    من شخصا از كراكتر مردها بيشتر خوشم مياد چون خيلي از رفتارهاي زنها را نمي پسندم!!
    #flower


  18. اصلان در 08/09/03 گفت :

    سلام . به قولم وفا کردم . نظر خودمو تو کافه جويبار نوشتم. اميدوارم خطا نرفته باشم.


  19. مهسا در 08/09/03 گفت :

    سلام ويولت عزيز
    اينجور که تو اون مقاله نوشته بود و من دستگيرم شد منم از اون هايپر مای پر ها دارم چون من هم نويسم که ميگيره رو روزنامه هم مينويسم
    حالا اين بلايی هم سر آدم مياره؟
    ولی خدايی دستش درد نکنه اثرش روی تو که مثبت بوده
    حداقل ما به يه نا و نوايی می رسيم#winking #kiss


  20. آسا در 08/09/03 گفت :

    از وبلاگ اصلان با نوشته هاتون آشنا شدم .منم تازه وارد اين وادی مجازی هستم .سری بزن و نظری بده خوشحال می شم وقت بذاری و برای اندک ژستای من نظر بذاری.


  21. سمنو در 08/09/03 گفت :

    ويولت ازت خوشمممممم ميييييادددد
    خيلييييی زيييييياااد#heart #heart
    #hug #hug


  22. m.e.f در 08/09/03 گفت :

    دوباره سلام.
    من خونودن وب لاگت رو با مطلب يک بوسه شروع کردم.خیل اهل وب و وب خوانی نیستم ولی همون روز دلم می خواست همه آرشيوت رو بخونم کمی شروع کردم به پراکنده خونی ولی فایده نداشت ارضام نکرد تصمیم گرفتم همه آرشیو رو از اول بخونم. این کار رو هم کردم.
    تا امروز که دوباره به نوشته یک بوسه رسیدم.
    باید اعتراف کنم تا حالا هیچ وبی رو کامل نخونده بودم با هیچکدام از نویسنده هاش ارتباط برقرار نکرده بودم. ولی تو فرق می کردی. در همین مدت کوتاه خیلی بهت عادت کردم احساس نزدیکی زیادی باهات می کنم.
    خوندن آرشيو چند سال توی چند روز از بعضی لحاظ جالب بود برخی خاطرات رو برام زنده می کرد ولی يک ايراد داشت اينکه من تغييرات جسمانی را که در طی چند سال برای تو رخ داده بود را با فاصله چند روز شاهد بودم. بعضی وقتها اين تغییرات ناراحتم می کرد اما همين موضوع يک مزيت عمده داشت و اينکه من به استقامت و روح بزرگ تو بيشتر پی بردم. ويولت يک نزول جسمانی را طی کرده بود اما روح بزرگش را نه تنها از دست نداده بود که به زعم من بزرگوارتر هم شده بود.
    با بهترين آرزوها.#kiss


  23. ساتين در 08/09/03 گفت :

    من چيز دلخور کننده ای نديدم در اين بحث


  24. شهرزاد در 08/09/03 گفت :

    عنوان پستتو عوض کن ويولت جان: اين من راستگو…..


  25. رضا در 08/09/03 گفت :

    من كه فكر نكنم كسي از بحث ديروز ناراحت شده باشه
    در ضمن آقا اصلان واقعا گل گفته


  26. بهنام در 08/09/03 گفت :

    درود بر ويولت عزيز .#flower #flower #flower .
    از کدوم اقايون صحبت ميکنيد؟؟؟؟ نديدم کسی از شما آزرده خاطر شده باشه ..
    نظراتی داده شده ..ولی ..هيچ آزردگی در اونها نديدم .
    واما ……………………….
    درود بر صلان عزیز.[گل]
    زن خدای دوم .. بعد از خدایان ما در آسمانها است …
    زن خدای زمین است …
    مگر نه اینکه خداوند اصلی ترین صفتش .. آفرینش است و زایش است….؟؟؟
    خب زن تنها موجودی است که از این ویژگی بهره برده است.
    با ا طرز تلقی نابرابر با زن هم برخورد کردیم …
    این خدای دوم را در اختیار خود انگاشتیم و زن را مزرعه ای معرفی کردیم که بذر را ما میپاشیم و بعد محصول را که کره های نر و پسران مایند تحویل میگیریم .
    و آنان را می آموزیم که زنان را جنس دوم معرفی کنند …
    در سرزمین همیشه آبی من زن از قدر و منزلت خدائی خود بهره میبرد … و مردان همیشه در حسادت موقعیت آنان تن و روح را به هنر میدهند تا این کمبود و ضعف خود را نسبت به زنان به گونه ای کمرنگ تر جلوه دهند.
    موفق باشید . بدرود#flower #hand


  27. ویلی جونم هميشه ميگن حقيقت تلخه#rolling #laugh
    حالا هم واسه آقايون اين يکی به تلخيه زهرمار بوده گويا#grin #winking #rolling
    تو خودتو ناراحت نکن#devil


  28. راحله در 08/09/03 گفت :

    اصلان خان چه زرنگ تشريف دارن!!!!!!!!!! #thinking نظرشونو بردن تو وبلاگ خودشون دادن انگار ما مجبوريم بريم اونجا و ايشون مار و خواننده خودشون به حساب بيارن. گل گفتی ويلی جون. اين جماعت همگی از دم گشت!!!!!!!اوضاعشون ميزونه#rolling


  29. ماندانا در 08/09/03 گفت :

    #flower


  30. اصلان در 08/09/03 گفت :

    به راحله خانم :
    ببخشيد کی شما رو مجبور کرده بياين نظر من رو بخونين؟ اين هم از اون حرفا بود ها.#rolling
    در ضمن مگه به خواننده بيشتر جايزه ميدن و ما بيخبر بوديم ؟


  31. fariba در 08/09/03 گفت :

    ويولت جان
    با خوندن طرز فكر و نوشته هات تنها چيزي كه مي تونم بگم اينه كه فتبارك اله الحسن الخالقين اميدوارم هميشه شاد تندست و سلامت باشي و از نوشته هاي قشنگت بهره مند بشيم #winking


  32. سلام عليكم
    اولن كه هزاره شدن مبارك. 1000 بار.
    دومن بنده 100 در 100 موافقم با حرفات. غير از اين بود نسل بشر ور مي افتاد!


  33. سلام عليكم
    اولن كه هزاره شدن مبارك. 1000 بار.
    دومن بنده 100 در 100 موافقم با حرفات. غير از اين بود نسل بشر ور مي افتاد!


  34. لیلا در 08/09/03 گفت :

    هایپر گرافیات رو عشقه #grin #kiss راستش هنوزم برام عجیبه که چرا از پست قبلی که از لحنش هم مشخص بود تا حدی جنبه طنز و سربسر گذاشتن داره به بعضی ها اینقدر برخورده !!! نوشته دوست مون رو هم خوندم و باهاش در کلیت مطلب موافقم (منظورم پست اصلان هستش) . تو هم ویلی جون ماشالله قوی تر از اونی که با چارکلمه حرف زخمی بشی # بماند که این جناب یکی مث خیلیا زبونش دومترونیمه winking ولی لااقل جدی یا شوخی اومد نظرش رو نوشت . بقیه هم خب به هر حال حق انتخاب دارن اما بنظرم اختیار سکوت راه منفعلانه ایست !
    به بب در کامنت پست قبلی : عزیزم من وبلاگ ندارم #cry


  35. مرجان در 08/09/03 گفت :

    عجب اميد خانی داريا #grin مکالمه تلفنيه بامزه ای بود #tongue
    ميگما ويولت جون !
    پستت به منم برنخورد (غشمولک)#rolling #rolling #rolling #grin


  36. سينا در 08/09/03 گفت :

    ويولت جان:
    قبل از اينکه اصل مطلبم رو شروع کنم مي خواستم بگم که طبيعيه که تو از دست من ناراحت باشي و شايد بخواي کامنت من رو حذف کني، ولي خواهش مي کنم حداقل خودت اون رو بخون.
    شايد بپرسي چي شد که برگشتم؟ براي اينکه دو تا چيز واقعاً دلم رو سوزونده:
    يکي اينکه تو يي که هنوز هم خواهر عزيز من هستي، تويي که من راضي نبودم حتي يک خراش برداري صحبت از زخمي مي کني که احتياج به مرهم داره. گيرم من در حين يک بحث يا دعواي خانوادگي تو رو زخمي کرده باشم. اين به دور از انصافه که تو رو زخمي رها کنم و برم.
    دوم اينکه برخي از افراد رند و فرصت طلب بلافاصله کاسه داغتر از آش شدند و در صدد براومدند که از آب گل آلود ماهي بگيرند و با دامن زدن به دعوا چنين القا مي کنن که من آدم بده هستم و خودشون قهرمان.
    خواهرم:
    من خودم يکي از سينه چاکترين مداحان تو بوده ام و شايد هيچکس قدر من مدح تو رو نگفته باشه. همه را هم قلباً و از سر اعتقاد گفته ام.
    همونطور که قبلاً گفتم، همه دليل رنجش من پست ديروز تو نبود بلکه اون پست کاسه صبر من رو لبريز کرد. از وقتي تو اون پست رو نوشتي زن و مرد مشغول توهين به هم هستند. کجاي اين بحث منطقيه؟ اگه من نخوام تو اين فحش و فحش کاري شرکت کنم چيکار بايد بکنم؟
    در خاتمه بايد عرض کنم اگه منظور تو از کلمه بي نزاکت و بيماري نمي دونم چي چي به دست اوردن دل من بوده بايد بگم به نظر من تو از همه با نزاکت تر و سالم تر هستي و من هنوز هم خاک پايت هستم #cry
    اين هم يه بوسه برادرانه هرچند صورتت رو با تنفر پاک کني #kiss
    پ.ن: از لطف ليلا خانم که با عقل و درايت سعي در حل و فصل مشکل داشتند صميمانه سپاسگزارم#flower


  37. وحيد در 08/09/03 گفت :

    سلام ويولت عزیز
    اميدوارم خوب باشی. بابا مردای اين وبلاگت زود ناراحت ميشن. اینا همش برا این بوده که یه طوری تبادل شادی کنن نه احساس زخم زنی و زخم خوری !Take it easy !!#flower


  38. شيخ حقگو در 08/09/03 گفت :

    ميگم اين بنده خدا اقا اميد هم راست ميگه خيلی تيزه#grin نظارت استصوابی#laugh


  39. بهنام در 08/09/03 گفت :

    اقا سينا ………. خيلی جدی گرفتی .
    اروم باش مرد .
    اگر کسی رو دوست داری ..سعی نکن حقانیت خودت رو بهش ثابت کنی .
    به اون چه که خواهرت رو راضی میکنه راضی باش .مرد.


  40. آسمان در 08/09/03 گفت :

    از قديم ميگن چرا عاقل کند کاری که باز آرد پريشانی؟؟؟؟#laugh اميد عجب جواب باحالی بهت داده‌ها#heart #kiss #hug نميگی از اوضاع احوالت چه خبر؟


  41. آسمان در 08/09/03 گفت :

    درضمن اين آقا بهنام چقدر قشنگ کامنت مينويسه.خيلی دوست داشتم کامنتشون رو#flower


  42. سینا در 08/09/03 گفت :

    پ.ن۲ : اگه جایی شنیدی یا خوندی که تو این یکی دو روز من چیزی علیه تو نوشتم، به هیچ عنوان باور نکن. هر موقع خواستی من می تونم عین مطلب مورد ادعا رو برات بفرستم یا تو کامنتدونیت بذارم.


  43. مژگان در 08/09/03 گفت :

    #hug ويولت خوش سليقه من ! يه کمکی هم دم عيدی به من بکن که يه تزئين ساده وشيک برای سفره هفت سين داشته باشم#hug


  44. آرش در 08/09/03 گفت :

    #grin
    صلوات بفرستین بابا !!!
    طفلکی تجربيات شخصيشو گفته ديگه دليل نمی شه حتما و کاملا درست باشه…#laugh #flower


  45. يه آقاهه در 08/09/03 گفت :

    خانمايی که هی ميگن حالا مگه چی شده و نميدونم چی … مثل اینکه يادتون رفته خود ويولت فراخوان داد که اکثريت آقايون خموده و بي حال در اين جنگ شرکت کنن. ميدونم همین شما ها که میگین مگه چی شده، مگه چی شده ..ته دلتون ميگين ای ول ويولت خوب حالشونو گرفتی .اما شورای ن*گهبانم هر چند وقت گندايی ميرنه که بقيه ميان جمعو و جورش ميکنن.
    راستی منم شايد يه روز يه نوشته بزارم بگم : اکثريت خانم ها خنگ و خلن بعدشم و قتی یه آقا می بینن وقت فسفر سوزوندن ندارن ، ترجيح ميدن سريع به مقصد برسن!! و برن پي کارشون !!! !#surprise
    بعدم وقتي كلي قيل و قال به پا شد و اعتراض .. بگم خاك عالم من كه گفتم اكثريت !! چرا به شما خانم هاي محترم بر مي خوره .
    اين وسطم يه عده overload لاگ رو هدايت کنن به لاگ خودشون که آقا ادامه بحث تو وبلاگ .. نه تو اون وبلاگ ..
    شب خوش


  46. شبنم در 08/09/03 گفت :

    حاضر


  47. جواب اميد شاهکار بود .. شاهکار
    ويولت عزيز ورود شما را به جمع هزار ساله های شوراي نگهبان خير مقدم می گوييم .. گل بريزيد …


  48. سهيل در 08/09/03 گفت :

    وبلاگت يه جورها يی جالب بود لذت يردمhttp://tehran30.blogfa.com


  49. سارا (مامان هديه) در 08/09/03 گفت :

    اقا سینا ناراحت نشو بحث جدی نبود بیشتر کل انداختنه من به شخصه احترام زیادی واست قائلم ازت بعیده بعضی حرفهارو جدی بگیری حالا اشتی هستی یا قهر؟


  50. سینا در 08/09/03 گفت :

    به مامان هدیه:
    نظر لطفتونه.#flower
    با کی قهر باشم؟#surprise اگه منظورتون ویولته که من مخلصشم هستم. اگرم منظورتون خودتونه که من رنجشی از شما به دل نگرفتم و از کامنتتون ناراحت نشدم#smile


  51. غزل در 08/09/03 گفت :

    هوم؟‌من جديدم اينجا #sad


  52. آزادی در 08/09/03 گفت :

    سلام یکی از دوستانم ازم خواست اینجا رو بخوانم. فکر کنم به جاي متهم كردن آقايون به هرزه گري مطالب بهتری هم برای نوشتن باشد. متشکرم


  53. اصلان در 08/09/03 گفت :

    ويولت عزيز ، ممکنه لطف کنی به بعضی دوستان بگی که بنده نه به اورلود لاگ علاقه ای دارم و نه دنبال مهمانهای ناخوانده ای مثل ايشان ميگردم و گرفتارتر از اين بازی ها هستم. لينک به وبلاگ من خواسته شما بود که گويا برای برخی دردآور شده اين داستان.


  54. يه آقاهه در 08/10/03 گفت :

    به اصلان :
    در كامنت 123 اُم !! از يه نوشته بودار و جنجالي ويولت اين جمله پاياني شماست:
    “بقيه بحث رو انشالله در کافه جويبار ادامه ميدم که مشتری هم زياد بشه” #surprise
    انتظار داري ما چطور فكر كنيم؟


  55. راحله۶۲ در 08/10/03 گفت :

    راستی من در اين روز خجسته از همين تريبون اعلام ميدارم آقايون يا واقعا خنگ و خلن يا خودشون رو به خنگي ميزنن. هيپيپ هوراا
    خراب هين جملت شدم #rolling


  56. آسمان در 08/10/03 گفت :

    عسلم نکنه تو از اين بحثا اعصابت رو خورد کنيا.ميدونم عاقلتر از اين حرفايی و هم ما تو رو ميشناسيم هم تو ديگه ما رو ميشناسی.اميدوارم بتونيم منطقی تر نظراتمون رو بگيم و منطقی تر نظرات مخالف رو بشنويم#hug #heart


  57. بهنام در 08/10/03 گفت :

    فراموش نکينم .
    نهاد یک مادر … بر گرفته از زن بودن اوست .
    چگونه ميتونان نگاه معصوم مادر رو ناديده گرفت؟
    مگر نه اينکه او يک زنست؟
    در اينجا نه جنگی هست و نه دفاعی. بغيير از اينکه ويولت عزيز و پر انرژی زمينه ساز جدالی شيرين رو فراهم اورد. من که لذت بردم .
    بازم از اين کار را بکنيد #rolling #rolling
    …………………….
    و آسمان عزيز .
    بسيار متشکرم از لطف شما .#flower #flower #flower #flower


  58. بهنام در 08/10/03 گفت :

    فاتح شد
    و مرا به ثبت رساند
    مرا به نامي، در يك شناسنامه مزين كرد
    و همه هستي ام در شناسنامه او نوشته شد
    در شناسنامه مردي
    به شماره …..، صادره از …..، ساكن ميدان …
    حالا ديگر خيالم راحت است
    مادر آغوش مهربانش را مي گشايد
    و پدر به من سلام مي دهد
    و برادرانم ديگر مرا زني مي دانند
    كه مردي نگهبان اوست
    از امروز، مردي نگهبان من است
    آه!
    جه خوشبختي بزرگي
    حالا ديگر مي توانم كنار پنجره بايستم
    و به همسايه روبرويي
    كه در شناسنامه اش زني به ثبت رسيده است
    از لاي پنجره مرا نگاه كند
    فاتح شد
    و حالا ديگر مي تواند به شلوارش افتخار كند
    درجيب هاي شلوار او
    امروز هم بحران تورم وجود دارد و هم حجم نقدينگي افزايش يافته است
    و او مي تواند به اندازه يك ناصرالدين شاه
    – عدالت گسترانه و مهرورز-
    عدالت را ميان همه زنان بي شناسنامه اش
    اجرا كند
    و او مردي بزرگ بود
    و عدالت را فقط ميان زنانش اجرا مي كرد
    در سرزمين گل ها و بلبل ها
    موهبتي است حضور در شناسنامه مردي
    كه مي تواند نام تو را به تسخير خود در بياورد
    آه! من امروز خوشبختم
    ديگر كسي هست كه وقتي پليس
    در خيابان مرا دستگير كند
    شناسنامه اش را به عنوان صاحب من نشان بدهد
    و ديگر كسي هست كه وقتي پسراني به من متلك مي گويند
    آنها را كتك بزند
    و ديگر كسي هست كه وقتي تلفن زنگ مي زند
    گوشي را بردارد و بپرسد:
    شما! نمي شناسم تان!
    و بعد با نگاهي پر از سووال به چشمانم شليك كند
    از امروز
    من هم در كنار مردي كه
    نيروگاه شلوارش قانونا غني سازي شده است
    و مي خواهد دامن من را به عنوان حق مسلم خود تثبيت كند
    به جهان نگاه خواهم كرد
    از امروز ديگر لكه اي بر دامان من نيست
    و دامن من مي تواند لكه هاي شلوار مردي را بپوشاند كه
    شناسنامه دارد و شلوار
    و شلوار دارد و جيب
    و در جيبش پول دارد و قانون
    به او اجازه مي دهد كه عدالت را اجرا كند
    امروز روز اجراي عدالت و قانون است، فقط براي من
    آه! من امروز خوشبختم
    #brokenheart #brokenheart #yawn #yawn #thinking #thinking #thinking #thinking #thinking #thinking #thinking #thinking #thinking


  59. مرمر بانو در 08/10/03 گفت :

    نمی دونم چرا اسم من بالا نمی ياد#sad


  60. سارا در 08/10/03 گفت :

    سلام ويولت عزيزم
    خيلی خوشحالم که بعد از ۲سال تونستم دوباره به وبت بيام#hug
    از اينکه خدا يه فرصت ديگه برای زندگی بهم داده خوشحالم و خوشحالتر که در کنار عزيزانمم
    گفتم: «لعنت بر شيطان»! لبخند زد.
    پرسيدم: «چرا مي خندي؟»
    پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام مي گيرد»
    پرسيدم: «مگر چه كرده ام؟»
    گفت: «مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام»
    با تعجب پرسيدم: «پس چرا زمين مي خورم؟!»
    جواب داد: «نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس تو هنوز وحشي است؛ تو را زمين مي زند.»
    پرسيدم: «پس تو چه كاره اي؟»
    پاسخ داد: «هر وقت سواري آموختي، براي رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواري بياموز. در ضمن اين قدر مرا لعنت نكن!»
    گفتم: «پس حداقل به من بگو چگونه اسب نفسم را رام كنم؟»
    در حاليكه دور مي شد گفت: «من پيامبر نيستم جوان …!»


  61. سلام اي بابا منم خواستم به مناسبت روز جهاني زن ودر دفاع از حقوق زنان يه مطلب بنويسم….ولي نتيجه اش يه پست شد در دفاع از حقوق مردان…………ميدونم چي كار كنم……يه اقا جرات داره…يه نظر موافق با پست بده….. فقط خانوما حق دارن برعليه اقايون نظر بدن #angry


  62. آسمان در 08/10/03 گفت :

    آقا بهنام اين شعر زيبا مال کی بود؟مال خودتون؟