گفتگو

ويولت جون تو پست ديروزت زيباترين و قشنگترين و جامع ترين تعريف از عشق رو تو تمام عمرم تجربه کردم. حيف و صد حيف که آدما ظرفيت محبت ندارن اگه نه دنيا گلستان بود نه بيابان. تنفرم از سياست داشتن تو زندگي به اندازه تمام عشقي است که يه مادر به بچه اش داره وقتي مادر بشي خواهي فهميد که هيچ عشقي به پاي عشق حقيقي و غريزي مادر نمي رسه البته عشق پر عذابيه چون حتي وقتي بچه ات براي خودش مردي بشه و بتونه اون سر دنيا گليم خودشو از آب بيرون بکشه و آويزون تو نباشه باز هم خواسته و ناخواسته، خود آگاه و ناخود آگاه نگراني و منتظر. بنابراين دوست ندارم فکر کني اگه مادر نشدي چيزي رو از دست دادي!!! به خدا سعادتمندي! مي خوام حد تنفرم از سياست زندگي رو تبيين کنم آخ که مي ميرم براي يه ابراز عشق خالص و ناب که هيچ مرد احمقي فکر نکنه اشکي که از شوق تو چشممه از سر درد يا ناراحتي يا غصه است و جونمو مي دم براي اون لحظه اي که اشک شوقم بوسيده شه! حتي با يک نگاه پر مهر و اگر عشقم درک شد، به بازي گرفته نشه عدم درک باعث خراب شدنش نشه و پشت سر هم تيشه به ريشه اش نخوره از من که گذشته اما همونطور که براي پسرم دعا مي کنم براي تو گل زيبا هم دعا مي کنم که چنين عشقي رو تجربه کنين حتي براي مدتي کوتاه هم که شده هر چند باز به قول خودت باز کردن اين کلاف در هم تنيده وقت و انرژي زيادي از آدم مي گيره!!!تو هم مثل خيلي از آدما که دلشون پره و مي خوان يه حرفي بزنن اما روشون نمي شه يا نمي خوان غرورشون جريحه دار شه و تيکه تيکه حرف مي زنن مي نويسي و من با حس خاص خودم و شناختي که از روحياتت دارم احساس مي کنم ابر چشمات پر باره و خيلي هم پرباره بنابراين خواهش مي کنم اگه درست فهميدم و دلت گرفته گريه کن !!!!!!!!!!!!!!!!آره گريه کن مثل يک بچه با صداي بلند گريه کن و يادت باشه چيزي که باعث مي شه يه بچه دست از گريه کردن بکشه و به زندگي برگرده شيطنت بعدي است که او رو به خودش فرا مي خونه!
مراقب خودت باش
اشک مرهم روحه
دعات مي کنم
دلم ميخواد جواب ايميل پر محبتت رو همينجا بدم. درسته، خيلي از آدمها ظرفيت عشق ورزي ندارند و حتي سعي در ايجاد ظرفيتش رو هم نمي کنن، دلم خيلي مي خواست بهم وقت داده ميشد با احساس جديدم کنار بيام، خيلي از آدمها هستند که با کنار کشيدن خودشون از بطن ماجرا سعي در فراموش کردن يا تخفيف دادن آتش درونشون دارن ولي اين سياست به هيچ عنوان شامل حال من نميشه من بايد تو کوران رابطه باشم تا بتونم فراموش کنم بتونم کاستي ها و عدم هماهنگي ها رو ببينم و باد کله ام بخوابه… من آدميم که بايد در رابطه با مشکلم حرف بزنم و حرف بزنم ولي وقتي اين فرصت در اختيارت قرار نگيره غدّهه خفه ات مي کنه ، وقتي باز هم باهات حرف نزنن نتيجه اش فقط ميشه سوءتفاهم و برداشتهاي شخصي از تک تک برخوردها.
امشب بعد يک تلفن اخمهام رفت تو هم و حسم شد يه حس مزخرف و شروع کردم تو ذهنم به محاکمه کردن و راي اعدام صادر کردن، سعي کردم کمي در مورد مشکلم و حسي که دارم با اميد حرف بزنم شايد که اون يه چراغي بده دستم تا از اين ظلمت خارج بشم ولي اونم بخاطر علاقه شديدش نمي تونه حقيقت حرفهاي من و درک کنه و مثل هر عاشق ديگه ايي سعي در پاک کردن صورت مسئله داره و نه حل اون درست برعکس من که هميشه سعي در حل مسائل دارم نه پاک کردن اونها…. اين حس هست پس بايد يه جوري بندازمش تو مسير درستش.
ميدوني خسته شدم از بس که گريه کردم حسم حس يه آدم دل شکسته است، از خودم لجم ميگيره که چرا پاکترين احساس قلبيم رو که مي تونه يه دلتنگي باشه بيان مي کنم و وقتي جواب درست و بالغي دريافت نمي کنم تو خودم مي شکنم و ميگم اينبار هم اشتباه کردي ويلي.Shockh
پ.ن: مي دوني به خودم مي بالم که چنين دوست فهيمي دارم که فقط با چند سطر نوشتن تا ته خط احساسم رو مي خونه و برام مي نويسه از ته دلم آرزو مي کنم که بهترين ها برات اتفاق بيفته، عزيز دل من.:love


نظرات شما


  1. الهام در 07/23/12 گفت :

    #heart اول


  2. سینا در 07/23/12 گفت :

    در اینجور موارد فقط میشه گفت این نیز بگذرد#sad #thinking


  3. محدثه در 07/23/12 گفت :

    سومممم#heart #kiss #hug #hug #hug


  4. زهرا در 07/23/12 گفت :

    سلام من یه سوال دارم ممنون می شوم اگه جواب بدین : حمله های ام اس ممکنه رو نوشتن ودست خط تاثیر بگذاره؟#heart


  5. عسل در 07/23/12 گفت :

    تو هم مثل منی ويلی وقتی تو رابطه ای(حالا هر رابطه ای که باشه) بخصوص اگر طرف برارم ارزش داشته باشه وقتی مسئله ای پيش مياد بايد حرف بزنم وگرنه حناق می گيرم و به قول تو وقتی فرصتش داده نشه يا اگر هم با طرف حرف بزنی انگار که روبرو ديوار نشسته باشی هی…
    نمی گم گريه نکن چون خودمم وقتی اينطور ناراحت و پريشون می شم همه اش گريه می کنم هر چند بعضی وقت کمک چندانی هم نمی کنه


  6. زهرا در 07/23/12 گفت :

    چرا جوابمو نمیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


  7. رازقی در 07/23/12 گفت :

    خیلی قبول دارم وقتی آدم فرصت اینو پیدا نمیکنه که حرفاشو بزنه این احساس خفگی رو همیشه همراهمش داره … اما یادت باشه اينکه بخوای بايستی و راجع به موضوع حرف بزنی تا حلش کنی جسارت ميخواد و اعتماد به نفس و از همه مهمتر شجاعت و ظرفيت پذيرش اشتباه که البته اينا صفات عام نيست …. هر چند شايد اين هم چيزی از اون احساس خفگی کم نکنه ….


  8. امير در 07/23/12 گفت :

    زهرا خانم حمله هاي ام اس و كلا بيماري ام اس رو دست خط تاثير داره؟


  9. مژگان در 07/23/12 گفت :

    #hug قربون اين همه احساسات لطيفت بشم


  10. ستايش در 07/23/12 گفت :

    زندگی سمفونی غريبی است
    که درونمايه های شفاف٬ سر شار و زيبايی دارد.
    من دلم می خواهد زيبا ترين نغمه ها را بسرايم
    و در قابی به وسعت عشق بر لب طاقچه بودنم بياويزم.


  11. مرضیه در 07/23/12 گفت :

    سلام. چه خبره !!!!! چقدر جملات شاعرانه تحويل هم می ديد


  12. ستايش در 07/23/12 گفت :

    ويولت جان
    يه سورپريز داری.جايزه زيبايی نگاهت
    اميدوارم خوشت بياد
    برو بخونش اين جملات بعد از خوندن نوشته هات به من دميده شدن
    الهام من توی اين متن تو بودی


  13. غضنفر در 07/23/12 گفت :

    فکر کنم قشنگترين حرفی که اين اواخر شنيدم اين بوده که «وقتی يکی خودش يه کمپلکس متحرکه٬ نميتونه به ديگری کمک کنه»


  14. آفرين در 07/24/12 گفت :

    من همه ی نیروی بازوان و همه ی وقت و توانایی ام را در اختیار شما می گذارم اما روانم . روانم را نمی توانم به وجود فناپذیری بسپارم آن را برای خداوند محافظت می کنم . ( هریت بیچر استو)
    آپم#winking


  15. تنها در 07/24/12 گفت :

    سلام
    به از پست و پست قبلی مربوط بهش لینک دادم.ممنون


  16. شکيبا در 07/24/12 گفت :

    #smile #heart #flower


  17. بهار۱ در 07/24/12 گفت :

    #heart سلام ويولت عزيز … چقدر دوستت قشنگ گفت … واقعا ظرفيت در عشق و دوست داشتن همينه #smile … منم ازش تشکر ميکنم چون يه جورايی حرف دل بود #heart


  18. آسمان در 07/24/12 گفت :

    #hug
    سلام#smug ويلی جونم خوندم پست قبل رو.خيلی زيبا حست رو بيان کردی هرچند واقعی نبود.من که اين موضوع هميشه يکی از دغدغه‌های ذهنم بوده.در مورد اين پست،نميدونم شايد بگن خرافاتيه،اما ما شهريوريها هممون خيلی حساسيم.منکه خودم درست با شنيدن يک کلمه گاهی چنان دلخور ميشم که تمام سر و صدا و حال خوبم درست مثل يه چراغ که يهو برقش رو خاموش کنی خاموش ميشه و جاشو به یه حس بد میده.يه چيزی رو هم فهميدم که هيچ آدمی نميتونه درک کنه اين حس رو چه برسه بخواد حلش کنه.مگه خودشم دچارش باشه.بنابر اين خودم تو اين مدت خيلی سعی کردم به خودم کمک کنم و خدا رو شکر حالا با اينکه به سرعت ناراحت ميشم اما خيلی زودتر از قبل بی‌خيال ميشم و ميگم چرا کام خودم رو بيخودی تلخ کنم؟
    راستی اون دردونهً خوشگل رو هم بچلونش از طرف منو حسابی ببوسش.چرا ديگه ازش نمينويسی؟#heart #kiss #kiss


  19. آسمان در 07/24/12 گفت :

    همه چیز گاه اگر کمی تیره می نماید
    باز روشن می شود زود
    تنها فراموش مکن این حقیقتی است:
    بارانی باید,تا که رنگین کمانی بر آید
    و لیمو هایی ترش تا که شربتی گوارا فراهم شود
    و گاه روزهایی در زحمت
    تا که از ما,انسانهایی تواناتر بسازد
    خورشید دوباره خواهد درخشید,زود
    خواهی دید
    #flower


  20. يسنا در 07/24/12 گفت :

    سلام چند تا پاور پوينت جالب واست ايميل زدم وقت كردي چك كن


  21. گلبول در 07/24/12 گفت :

    سلام
    من اون دفعه سر تيتر بايگانی مطلبتو با اسم وبلاگ خودم اشنباه گرفتم و مفتی ازت تشکر کردم#laugh
    حالا اگر دوست داشتی سر بزن و تبادل لينک هم که عالی ميشه