من فکر می کنم يه چنين ايميلهای زيبا و آموزنده ايي مخاطب خاص نداره و برای خيلی از ماها چه خانم و چه آقا می تونه آموزنده باشه… پس ترجیح ميدم در معرض ديد عموم بذارم که لذت خوندنش رو به تنهايي نبرم و با شما هم قسمتش کنم … باشد که چراغ راه گردد.:wink
ويولت جونم قربون اون احساس زيبا و قلب قشنگ مثل برگ گلت، به خدا الان موقع مناسبي براي درگيري احساسي نيست. تو رو خدا بذار اين برهه زماني به خير و خوشي بگذره. نگرانم اين بيماري لعنتي بازم اذيتت کنه و نمي خوام اين دم آخري مجبور شي راه رفته رو دوباره طي کني خدا ي نکرده.
بنويس، حرفاتو بنويس براي خودم بنويس کلمه به کلمه شو هضم مي کنم و در حد فهمم جواب مي دم به آرامش زيادي نياز داري نمي خوام بگم بي خيالي طي کن چون کار من و تو نيست اما اينکه هنوز واکنش نشون مي دي خيلي قشنگه و معنيش اينه که اين رابطه هنوز قابل احياست مطمئنم تجربه کردي لحظه اي رو که وجود يا عدم يک نفر برات کوچکترين اهميتي نداشته باشه در حالي که اون داره التماس مي کنه و خواهان ادامه دوستيه اما براي تو مرده هنوز به اون نقطه نرسيدي و اميدوارم نرسي اگر هم رسيدي يادت باشه شيخ اجل فرموده: به هيچ يار خاطر مده و به هيچ ديار
که بر و بحر فراخ است و آدمي بسيار
و اينکه حقيقت انکار ناپذيري در مورد عشق وجود داره که در مورد زندگي هم صادقه هر بار که ما به زندگي بر مي گرديم کاملتر، عاقلتر و پخته تريم چون تجربه زندگي قبلي رو تو ناخودآگاهمون داريم بنابراين به نظرم تموم شدن يک عشق مثل مرگ مي مونه و شروع عشق بعدي مثل تولد دوباره عشق بعدي کاملتر و پخته تره. در هر حال چيزي که مهمه اينه: سطح انرژي ات رو بالا نگهدار. خيلي لازمه و صبر کن، به نظرت اون وقتي که نوشتم به پاهاي سالمت نياز داري براي چي بود مي دونم خيلي کارها داري که بايد انجام بدي و براشون نقشه ها کشيده اي! بنابراين بازم تاکيد مي کنم رسيدن به اون نقطه اعصاب آروم مي خواد بريز بيرون تو دلت نگه ندار،الهي مادر فلک خون گريه کنه که توانقدرگريه کرده اي که از گريه کردن خسته شدي. من هم براي تو عزيز ترين، بهترين هاي دنيا رو آرزو مي کنم فقط و فقط خواهش اول و آخرم اينه که کمتر غصه بخوري، البته اگر بشه، چون من نه پيش توام نه جاي تو به همين دليل هم فقط خواهش مي کنم ،مثل هميشه.
اين هم الان به ذهنم رسيد که از هر کسي به اندازه خودش مي شه توقع داشت تو دختر عاقلي هستي و با يک اشاره مطلبو مي گيري فراتر از بوسه رفتن جراتي مي خواد که هر مردي نداره. به خدا نداره!! ترس از خيلي چيزها باعث مي شه مردا جلو نيان همونطور که نوشتم خيلي هاشون اصلاً نمي فهمن کي ما دلمون بوسه مي خواد، کي دلمون پيشرفته تر شو مي خواد و کي دلمون مي خواد فقط سر بذاريم رو شونه مرد محبوبمون و نيم ساعتي در سکوت، زيباتري آواي قلبمونو نثار کنيم و زيباترين آواي قلبشونو بشنويم.اغلب فهم و حوصله جزئيات رو که از قضا براي ما خيلي مهم هستن رو ندارن و همين باعث تخريب ذهن ما مي شه يه وقتي هست يه زن سر هيچ و پوچ دعوا راه مي اندازه در اين مورد مردي موفقه که در جواب حرف زن که ميگه : من همينم، برو عشق و محبتتو نثار کسي کن که بفهمه…..بگه: باشه عزيزم من ميرم که تو راحت باشي،اما بدون فقط تو رو مي پرستم! همچين جمله فضاي سخت ترين دعواها رو تلطيف مي کنه يه مرد بايد بتونه بفهمه فاصله بين عصبانيت واقعي يک زن و ناز کردن اون زن چقدره، چه بسا تو اون لحظه زن نياز داره بدونه هنوز براي مردش مهم هست يا نه، هنوز دوست داشته مي شه يا نه؟ و احمقانه ترين کار بي تفاوت بودن مرده. شخصاً ترجيح مي دم مرد نفهمه، عصباني شه، قشقرق راه بندازه اما آويزون و بي خاصيت يه گوشه نشينه مثل ماست يا بهتره بگم گوسفند و منو بر و بر نگاه کنه!بي خيالش، هر چه پيش آيد خوش آيد.
سکانس آخر فيلم هنرپيشه و اون کلمه “فهميدمت” ماهايا پطرسيان شاهکاره، شاهکار.بالاخره عشق اون مرد کار خودشو کرد و زبون لال باز شد من که خيلي لذت بردم ديشب دوباره فيلمو ديدم