میوه ممنوعه

از سريال ميوه ممنوعه خيلي خوشم مياد يعني مهمه برام که حتما ببينمش، بازي علي نصيريان فوق العاده اس، نقش قاضي شارع تو سربداران هنوز که هنوزه برام خاطره انگيز و بياد موندنيه.
به نظر من تا به الان، اوج بازيش وقتي بود که به قدسي(همسرش) راز دلش رو گفت و گفتش که دل در گرو ديگري نهاده که البته بازم به نظر من چون هستي(دختر مورد نظر) اون رو ياد دخترش غزاله مي اندازه ( اگه يادتون باشه اولين بار که هستي وارد دفتر کار حاج يونس شد اون داشت عکس غزاله رو با يک شال آبي روي سرش تو گاوصندوق نگاه مي کرد و هستي دقيقا با همون رنگ شال و در همون لحظه وارد دفتر کار حاجي شد.) و حالا اين مهر را با عشق پيرانه سري! اشتباه گرفته.
بعد اين قسمت داشتم با دوستم تلفني صحبت مي کردم که گفت ديدي پيرمرد پررو چطوري به زنش گفت عاشق شده ، عجب پررو اند اين مردا اين ديگه آخرشه بخدا!. بهش گفتم برخلاف نظر تو به نظر من اين نهايت شجاعت اون رو مي رسونه که راز دلش رو از نزديکترين فرد به خودش مخفي نکرد. مي دوني چرا ناراحت شدي؟ چون به ما از بچگي ياد دادن تا مي تونيم مثل کبک سرمون رو زير برف نگه داريم و دور از جونت خودمون رو بزنیم به خريت تا زماني که گندش علني در نيومده … اينجوري امن تره.
من به شدت کار حاج يونس رو مي پسندم و تاييد مي کنم که راز دلش رو به همسرش گفت (خودم هم اگه در چنين موقعيتي قرار بگيرم بی برو برگرد همين راه رو انتخاب مي کنم، هيچ کس از راستي و درستي ضربه واقعي رو نخورده.)
گفتنش به نظر من دو معني مي تونست داشته باشه يکي اينکه خودش هم به واقعي بودن اين احساس شک داره که جاي بحث و موشکافي قضيه رو براي زن و شوهر باز ميذاره و در نتيجه با کمک هم مي تونن يک تصميم منطقي بگيرن و دوم اينکه نشون داد ارزش زنش را اونقدر بالا ميدونه که محرم قرارش بده و ازش کمک بخواد که هردوي اين موارد به نظرمن قابل احترامه.
نظر خود من در مواجه با همچين مواردي دقيقاً همينه يعني داشتن عين صداقت بدور از هر مخفيکاري، يکبار ديگه هم تو همین وبلاگ گفته بودم که عشق سن و سال نميشناسه و در هر زماني ممکنه به سراغ آدم بياد و يقه ات کنه. اين تويي که بايد رفتارت درست و منطقي باشه و در قبالش عشق واقعي از هوس رو بتوني تشخيص بدي و اين هم امکان پذير نيست مگر در محيط امن عاطفي و پشت گرمي به يار و همراهي که بدوني حتي اگر حست اشتباه بوده و هوسي بيش نبوده بهت گوش ميده و منطقي تصميم ميگيره و از خطات به شرط عدم تکرار چشم پوشي ميکنه و در رو بروت نمي بنده چرا که انسان جايز الخطاست.
نظر شما چيه؟ ترجيح ميديد هيچي رو نفهميد تا زماني که گندش در بياد و بشيد آماج تمسخر در و همسايه و فاميل؟
پ.ن: هردو سريال ميوه ممنوعه و مدار صفر درجه عجب نفس گير بود. آقاي حسن فتحي دستتون درد نکنه و متشکرم که نشون ميديد به شعور بيننده تون احترام ميذاريد. در ضمن ديالوگهاي مطرح شده در متن کار بيسته بيست.:love


نظرات شما


  1. چكامه در 07/02/10 گفت :

    موافقم


  2. نرگس در 07/02/10 گفت :

    سلام.
    كاملا موافقم.به نظر من مدار صفر درجه يكي از بهترين سريالهاي اين سالهاست.


  3. مهسا در 07/02/10 گفت :

    #smile


  4. رويا در 07/02/10 گفت :

    ويولت عزيز
    به نظر من هم بهترين کار را حاج يونس کرده و نميدونم اگر من هم چنين شرايطی داشتم آيا شهامت اين کار را پيدا ميکردم يا نه .ولی در هرحال من خيلی تحسينش کردم .
    راستی از وقتی که گفتی اميد شبيه سرگرد فتاحی هست بيشتر از قبل برات آرزوی موفقيت وخوشبختی دارم .پاينده باشی .


  5. ويولت در 07/02/10 گفت :

    به رويا:
    تيپ ان شبيه اند ها نه ميميک صورت
    اخلاق هم که خيلی شبيه#heart
    ديشب دلم کباب شد براش بخصوص وقتی حلقه رو دست کرد و بعد…#sad


  6. رويا در 07/02/10 گفت :

    سلام ويولت ماهم.کار نوشتن چطور پيش ميره؟مطمئنم همه سد ها رو مثل هميشه از سر راهت برمی داری.
    اين پست امروزت منو ياد يه پست ديگت انداخت (عشق بعد از ازدواج آری يا نه ؟) مربوط به سپتامبر ۲۰۰۶ ميشد.
    يادمه اونجام نوشته بودم بايد زوجها مشکلات رو با هم مطرح کنن و با هم اونارو اصلاح کنن.يعنی به هم کمک کنن.حالا تو اين سريال ميوه ممنوعه داره همين رو مطرح ميکنه.تا ببينيم آخرش ميخواد چه راه حلی نشونمون بده.
    مهم اينه که تو زندگی امروزی ما فکر ميکنيم وقتی بچه ها بزرگ شدن و رفتن سر خونه و زندگيشون و پدر و مادر هم يه سن وسالی ازشون گذشته،ديگه نيازی به محبت ،ابراز عشق نسبت به هم ندارن .انگار اصلآ بده وگناهه که پدر و مادر بهم ابراز علاقه کنن در سن بالا.خوب نقص فرهنگيه.بر عکس اين زمان که دوباره تنهايی سراغشون اومده ،اونا نياز مبرم به محبت وعشق همديگه دارن.
    کاش اين قرار دادهايی که خودمون برا خودمون به اشتباه درست کرديم رو اصلاح کنيم تا لااقل نيمی از مشکلات به دست خودمون حل بشه.


  7. کورال در 07/02/10 گفت :

    کار فوق العاده ای است…
    حاج یونس کار درستی کرد.. عکس العمل همسرش بد بود…
    تازه عاشق شدن که دست خود آدم نیست…


  8. جوادی در 07/02/10 گفت :

    سلام
    به نظر من هم حاج يونس از درماندگی اش در مقابل احساسی که خودش هم دقیقا نمی داند چیست بوده که آن را به نزديک ترين فرد به خودش بيان کرده و چون بدون در نظر گرفتن ظرفيت خانمش به اين کار مبادرت نمود دچار اشتباه شده .
    بهتر بود که حاج يونس يک دوست واقعی از جنس خودش داشت و اين راز را به او می گفت و از او کمک و مشورت می گرفت.
    بيان حقيقت در ظرف زمانی خودش می تواند مفيد و در غير اين صورت می تواند مضر باشد.
    در کل به نظر من اين يکی از بهترين فيلم هائی است که در ظرف اين چند سال پخش شده و گاهی تعجب می کنم که چطور اجازه پخش گرفته!


  9. فلفل بانو در 07/02/10 گفت :

    ولی ويولت جونم به نظر منم خوب کرد که اين رازو از همسرش پنهان نکرد ولی اين کار از ريشه مشکل داره که يار و عشق قديمشو فراموش کرده و اينطوری عاشق کسه ديگه شده
    ولی من اصلا از حرفای ديشبش خوشم نيومد چون خودشو توجيح کنه که کاره بدی نکرده همرو محکوم کرد اين لحظه ها برام خيلی آشنا بود #sad
    ولی به نظر من زنشم اشتباه ميکنه با اون همه ثروت بايد شيش دنگه حواسش به شوهرش باشه به نظر من مردی که تخليه شده باشه نسبت به همه بی حس ميشه جز زنش#blush


  10. مرمرجان در 07/02/10 گفت :

    #heart


  11. ويلی جون باهات موافقم صد در صد … يه جايی خوندم که (( کار دل دوست داشتنه . اما اگر ديدی با عقلت کسی رو دوست داری بدون عاشق شدی)) ديشب هم سر همين وضوع با خرناس خان بحث ميکرديم که دما تو هر سنی ميتونن عاشق بشن فرقی نميکنه کی باشه و چند سالش باشه مهم اون اخرشه که تشخيصت رو دی…..#flower


  12. نلی در 07/02/10 گفت :

    ویلی جان باهات موافقم.
    بازی نصیریان بی نظیره. بازی دیشبش هم تو اون قسمتی که حساب همشونو می ذاشت کف دستشون حرف نداشت.
    به نظر منم کاری که نصیریان کرد هرچند هضمش (برای قدسی) سنگین بود اما کار درستی بود.
    منم ترجیح می دم که بدونم


  13. دريا در 07/02/10 گفت :

    ويلي من واقعا؛ دلم براي حاج يونس نوعي مي سوزه .. بدترين چيز اينه كه آدم هر كاري كه بكنه براش عذاب باشه هم اگه دنبال عشقش بره ناجورو دردناكه هم اگه نره … خيلي وقتا ممكنه اين اتفاق بيفته براي همين ميگم يونس نوعي..
    منم همينو ميگم ..عشق با هوس فرق مي كنه آدم كه هوس بازه دنبال هر كي راه ميفته ولي وقتي در عين ناباوري يهو اين حس مياد سراغ ادم ..فقط عشقه… وباوركن تنها سلاحي كه ميتونه دل هر مردو زني رو از عشقاي ديگه مصون كنه فقط اينه كه شريك اصلي عشقش بيدريغ اونو از حس خوب عاشقي پر كنه ..نه اوايل بلكه تا سالها كه از اول اشنايي هم ميگذره آدم بايد همون مثله اوايل ابراز عشق كنه ..بي كم وكاست اينطوري آدم اصلا مرد يا زن برتري رو از عشقش نمي بينه #heart #flower


  14. وا… شهامت میخواد تو روی زنت نگاه کنی و بگی من عاشق شدم#sick
    اما راستش من خیلی دلم برای قدسی خانم سوخت اخه طفلی بعد این همه زندگی و عمر و جوانی گذاشتن یه دفعه بهت بگن شوهرت دلش پیش کس دیگه ایه#cry
    اما در مجموع سریال قشنگیه -اما خودمونیم ها بداموزیم زیاد داره#rolling


  15. لیلا در 07/02/10 گفت :

    وای ویولت جونم پست امروزت بشدت حرف دل من بود . شاید خنده دار بنظر برسه اما باور می کنی از دیشب تا حالا صحنه ها و دیالوگای این دو تا سریال باهام همراهه ! الان هم که نوشته تو رو دیدم میخکوب شدم . مدار صفر درجه که عالیه . تا حالا حتی یک قسمتش رو هم از دست ندادم . دیشب هم که مخصوصا ان دقایق پایانی اشک در چشمم نشاند . اتفاقا همش یاد تو بودم باورت میشه ؟! نمی دونم چرا ؟ شاید چون قبلا هم اینجا راجع به سریال و کاراکتر سرگرد فتاحی نوشته بودی .
    در مورد میوه ممنوعه هم فوق العاده اس . جدا هر دو کار اقای فتحی جزو بهترین هاست . خداییش همه بازی ها هم خوبه از گوهر خیراندیش تا امیر جعفری و هانیه توسلی و … گل سرسبد هم که بازی محشر اقای نصیریان . باهات موافقم که در واقع حسی که به هستی داره امیخته ایست از حس پدری و حمایت و …. البته با چاشنی از عشق . شاید حاج یونس هم نماینده نسلی ست که به وقت جوانی عاشقی نکرده و حالا …. یک بار در یکی از دیالوگایی که با منشی اش تهرانی داشت می گفت : بچه که بودم بازی نکردم بعد که پدر شدم با بچه هام بازی می کردم و قواعد بازی رو از اونا یاد گرفتم و عجیبه که من از اون ها بیشتر از بازی لذت می بردم ! احتمالا در مورد جوانی و عاشقی نکردن هم این داستان تا حدی صحت داره . راستش من هم مثل تو با شفاف بودن همه چیز مابین دو طرف کاملا موافقم . حالا در مورد حاج فتوحی که به قول تو احساسش امیخته ایست از عواطفی که خودش رو هم گیج کرده اما کلا حتی اگر در رابطه یکی از طرفین به این مسیر بره به نظر من هم روراست بودن بهترین انتخابه . البته هر رابطه ای پیچیدگی ها و شرایط خاص خودش رو داره و مطمئنا نمیشه برای همه یک نسخه پیچید ! اما متاسفانه پنهان کاری در این باب در جامعه ما بسیار زیاده و متاسفانه طرف مقابل و مخصوصا خانم ها در این شرایط معمولا خودشون رو اونقدر به بی خبری و تجاهل می زنند که به قول تو گندش درمیاد و مسخره عام و خاص میشن . به نظر من هم در این گونه موارد مذاکره و صحبت بهترین راه هست . این که به شریک زندگی خود بگی که به هر علتی : عشق – اتفاق – نیاز به تنوع و یا هر انگیزه دیگه ای شخص دیگه ای وارد زندگیت شده یا از نظر احساسی جذبت کرده . این جوری همه چیز شفاف و واقعی تره . ببخشید کامنتم طولانی شد .
    ممنون بابت نوشته قشنگت
    #heart


  16. سلام…
    دوست عزيز يه لينک هم به ما بده.
    خيلی وقته ازت درخواست کردم.#flower


  17. maryam در 07/02/10 گفت :

    به نظر منم ميوه ی ممنوعه از همه قشنگتره ، در مرحله ی بعد هم شکرانه … افتضاح تر از همه هم اغماست #grin


  18. خانمه در 07/02/10 گفت :

    من با اين اعتراف موافق نبودم.چون خودم اين اعتراف رو شنيدم و هرگز نميتونم حسم رو برات بگم چيزی شبيه مرگ بود….
    من انتظارم اين بود که تعهد همسرم به زندگیمون باعث بشه زندگی مشترک رو حفظ کنه اما يه مرد وقتی اين اعتراف رو به همسرش ميکنه که بخواهد با آگاهی همسرش نفر بعد رو هم داشته باشه که خيالش راحت باشه و حتی زحمت پنهان کاری رو هم نکشه.
    ويلی خيلی حس کشنده ه ای داشت.بد تاوانی رو براش دادم#sad


  19. الهام در 07/02/10 گفت :

    سلام ويولت جان خوبی#heart


  20. marjan در 07/02/10 گفت :

    Salllam
    Bebakhshid ke pinglish minevisam!
    Midooni khanoomi daghighan bahmane parsal in bala sare khoonevadeh man oomad!
    Man kharej az keshvar hastam va daghighan parsal tabestoon joory shod ke baradaram ham dige Iran naboodan!
    Pedaro madaram nemooneh ye zoje movafagh, ashegh va doost boodand va hame ja zaban zad boodan AMMMA nemidoonam chi shod (shayad khalae naboode maha) ke pedaram ham be rahe khalaf raft! Ba parastare madarbozorgam!!
    Daghighan pedaram ham oomad hamin kare haj younes ro kard va ghaziyaro bara madaram tarif kard (fekr mikard zane hamelast)
    Violet jan enshalah hich hast hich vaght dar in sharayet gharar nagireh!
    Bavaret nemisheh mamane man be hichhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhh kas in ghaziyaro nagoft pa be paye pedaram komak kard ke oon ghaziyeh raf besheh!
    Fekk kon daghighan haman roozi ke in pedaram in ghaziye ro bara madaram tarif kardeh bood, mane ahmaghhhh az in sare donya yehoei vojdan dard ke khodaya man ke inghadr pedaro madare khoob daram chera khodam badam!! Va eine ahmagha zang zadam!! Vali yek kalameh be room nayavordan! Mamane man 3 mahe tamoom in zajro be joon kharid va be ahado nassy hatta bachehash nagoft! Ta inke man oomadam Iran va sare ghaziyei majbor shod be man ham bege!
    Kheiliiiii kheiliiiii hesse badiyeh, pedaram nemidooneh man midoonam baradaram hichiii nemidoonan, va in dard mano mamanamo dare divooneh mikoneh, va man hich kary az dastam bar nemiyad!
    Shayad age pedaram nemigoft na man na madaram in hame zajr nemikeshidim. Alanam shodeh ye adame moody! Yani ye 2 rooz khoobe ye 2 rooz mige in ettefaghy hast ke bara hame miofteh va mamaname ke kheili in ghaziyaro bozorg kardeh!!
    Maghzam dare soot mikeshe inaro barat minevisam, vali vaghean dardnake! Dardist ke age be zaboon biyaram zaboonamo misoozoneh va too delam negah daram atisham mizaneh! Kheiliii sakhteh!
    Vaghty parishaba (man download mikonam mibinam) ke man hanooz in ghesmaty ro ke haj younes be zanesh migaro nadideh boodam, didam hale mamanam badeh! Dishab dasht migoft cheghadr zajr avar boodeh, man nemitoonam befahmam hanooz kare khoobist goftan ya na! shayad chon babam gahi mige hame in karo kardan hatta bill clinton man fekr mikonam nagoftanesh behtareh!
    Fekk kon many ke joonam be joone babam basteh bood, mani ke botam pedaram bood va cheghadr behesh eftekhar mikardamo hamishe be aghaye shohar fakhr miforookhtam babate hamchin pedaro madary, hala moondam heiroon! Heiroone heiroon


  21. لیلا در 07/02/10 گفت :

    در ضمن عاشق ترانه های پایانی هر دو سریال هستم مخصوصا ترانه پایانی مدار صفر درجه #heart جالبه که ترانه سرای هر دو کار هم دکتر افشین یداللهی هستش .


  22. خانمه در 07/02/10 گفت :

    نميدونم چرا دوستان اينجا اينقدر راحت ميگذرن از حس همسری که اين اعتراف رو ميشنوه….
    نه زن نه مرد براحتی پذيرش شنيدن اين مسئله رو ندارن …اين تو فکر دوستانه که ميشه اين کار رو کرد اما واقعيت چيزه ديگه ايست.
    اگر در اون لحظه خود خواهيت و به حس آرامش رسيدنت بهت ذره ای اجازه بده که همسرت و آرامشش رو ببينی اين مسئله رو با اون مطرح نميکنی و کس ديگه ای رو برا مشورت انتخاب ميکنی.
    خدايی کی ميتونه بعد از شنيدن اين اعترافات با ارامش به زندگی ادامه بده؟؟؟


  23. ويولت در 07/02/10 گفت :

    به رويا:
    دارم آروم آروم می نويسم خيلی کم کم سعی می کنم بيشتر تمرکز کنم تا خاطرات کودکی و نوجوانی يادم بياد و اون ها رو ثبت کنم#smug


  24. آورا در 07/02/10 گفت :

    من هم از این سریال حوشم میاد. ار اینکه یک نفر درگیر عشقی میشه که اول انکارش میکنه و بعد فریاد میزنه.
    اینکه آدما عاشق میشن و هیچ ربطی هم به ست و سال ودین و ایمان نداره. فکر کنم ذهنیت اصلی این قصه را از ماجرای شیخ صنعان گرفته باشه.
    ولی اعلام عشق کار سختیه. جه مشروع عاشق بشی و چه نا مشروع.
    و خیلی خصوصیه.
    اما اگر آدم گیر به حسی بیفته که یا بحواد عوضش کنه یا تمومش کنه یا خلاصه با اون حس درگیر باشه گفتنش به یه محرم و نزدیک لازمه.
    اما من فکر کنم که نمیگم


  25. ويولت در 07/02/10 گفت :

    به خانمه و ديگران دوستان:
    واقعا وحشتناکه که يارت تو چشمات نگاه کنه و بگه عاشق شده هيچکدوم فکر نمی کنم منکر اين قضيه باشيم
    ولی اين حقيقتيه که اتفاق افتاده بايد بذاری تو کفه ترازو ببينی ابله ايی و چشم بسته بودن رو می پسندی و ترجيح ميدی يا اينکه رو حس و عقلت حساب شده و طرف ازت کمک می خواد هرچند کمک سختيه چون خودتم ذی نفعی
    من به شخصه دومی رو ترجيح ميدم و از بازی در نقش يه زن ابله گريزونم هرچند شنيدنش برام سخت سخت باشه#thinking


  26. mrb در 07/02/10 گفت :

    شايد…


  27. مرجان در 07/02/10 گفت :

    سلام ويولت جان نويسنده #grin
    اتفاقا منم از اين حرکت حاج فتوحی خيلی خوشم اومد … يعنی به نظره من حتی اينجا هم صداقتشو به زنش ثابت کرد و نشون داد که اهل پنهون کاری نيست … درسته که اون خبر واسه خانومش غير قابل تحمل بود اما ديگه از شوهرش نپرسيد که الان چه تصميمی داره و چی از زنش ميخواد .. خودش بريد خودشم دوخت .. خيلی با عجله تصميم گرفت
    #kiss #flower


  28. ويولت در 07/02/10 گفت :

    به مرجان:
    از خوندن سرگذشتت واقعا متاثر شدم
    ببين من فکر کنم اين حرکت پدر رو ميشه نام هوس و هوسبازی روش گذاشت چرا که برای توجيح ميگن همه اينکار رو می کنن#thinking يا مگه بيل کيلينتون هم اينکار رو نکرده؟يعنی فورا ميرن تو موضع قدر و اينکه مرد و دستش واسه هرنوع کثافتکاری باز(البته ببخشيد#blush ) و وقتی گندکار بالا اومده و طرف حامله شده پناه آوردن به مادر و کمک خواستن
    ببين من ميگم آدم هرچی هم باشه گندخور نباشه نمی دونم منظورم رو ميگيری يا نه؟
    يعنی وقتی پيش خودت هم دست به مقايسه زدی دلت واسه خودت و اينکه اينقدر خوار شدی نسوزه


  29. ويولت در 07/02/10 گفت :

    کامنت قبلی خطاب به مرجانی بود که فينگليش نوشته
    به خانمه:
    ببين هيچکس به من لااقل نمی تونه بگه جای سفت نشستم و از سر شکم سيری دارم نسخه می پيچم
    چون در مقطعی هم جای زنی بودم که همسر طرف فکر می کرده قاپ شوهرش رو دزديم#surprise و هم جای همسری بودم که شوهر می خواسته سرم کلاه بذاره ولی زهی خيال باطل#smug مچش رو گرفتم و يادش دادم که هرچند سخت ولی بگه چه غلطی داره ميکنه و چون حکمش هوس بازی بود دست و پام رو جمع کردم
    ولی خوشحالم که از هر دو رابطه سربلند اومدم بيرون و پيش وجدان خودم و خدای خودم سربلند سربلندم#smile


  30. آزاده در 07/02/10 گفت :

    من نمی دونم اين شعر مال کيه که جز راست نبايد گفت هر راست نشايد گفت من با اين شعر موافقم خيلی چيزها رو خود آدم می فهمه من اگه شوهرم بهم خيانت کنه خوب اگه يه ذره دقيق بشم لا اقل بهش شک می کنم حالا اين که بياد منو ببره دربند و بشينه روبروم بگه می خوام صادقانه بهت بگ من عاشق يک خانوم ديگه شدم برا من قابل توجيه نيست يعنی چه کمکی می تونم بهش بکنم بگم آخی نازی عزيزم کی هست حالا اين خوشگله بيا بريم دستتون رو بذارم تو دست هم !
    و اون آقا تو اون شرايط واقعا توقع چه کمکی از من داره ؟
    اين که يه زن ابله باشم رو دوست ندارم ولی اين که طرف هم بياد بهم همچين حرفی بزنه رو توهين به شخصيت خودم می دونم ؟
    اصولا بعضی چيزها رو نبايد گفت و گفتنش دليل بر صداقت گوينده نيست .
    در ضمن به نظر من حاج يونس از ترس اين که قدسی خانوم خبر رو زودتر از دهن جلال نشنوه مجبور شد بهش بگه
    در اين که بازی ها تو سريال عاليه شکی نيست مخصوصا خانوم گوهر خيرانديش که هميشه بازيش محشره


  31. سينا در 07/02/10 گفت :

    به اعتقاد بنده اگر کسی -به هر دليلی و با هر توجيهی- تمام یا بخشی از جای همسرش رو در قلبش به دیگری بده، بايد فاتحه اون زندگی رو خوند و فرقی هم نمی کنه که با زبون هم اعتراف کنه يا نه که گفتن: «چيزی که عيان است چه حاجت به بيان است»


  32. ويولت در 07/02/10 گفت :

    يه چيز ديگه هم بگم
    به نظر من اين برميگرده به اينکه فکر کنی هيچ کس تو زندگی برات موندنی نيست و نبايد همه سرمايه گذاريت رو روی يک نفر انجام بدی که وقتی ببينی می خواد ترکت کنه يا برات شريک بياره خرد و خمير بشی… سرمايه گذاری بيشتر بايد روی اعتماد به نفست باشه که اگه اين چنين هم شد بعد يه مدت که آلام روحيت تقليل پيدا کرد بتونی بزنی در کو*نت و راه بری بگی گور باباش لياقت تو رو نداشته
    اين و تجربه ۳۵ سال زندگی و دست و پنجه نرم کردن با آدمها دوپا با شرايط جسمانی که دارم يادم داده
    غم طبيعيه و کسی منکرش نيست فقط نبايد بذاری خوردت کنه
    وای چقدر حرف زدم معلومه امروز يه کلمه هم رو کتابم کار نکردم؟#silly


  33. ويولت در 07/02/10 گفت :

    ميدونم اينجا يه وبلاگ تقريبا زنانه است
    ولی کاشکی آقايون بيشتری تو بحثمون شرکت می کردن
    ممنون سينا جان از نظرت#heart


  34. آزاده در 07/02/10 گفت :

    ويولت جان با اين حرفت کاملا موافقم که آدم نبايد کل سرمايه گذاری زندگی اش را رو يک نفر انجام بده تا اگه اون به هر دليلی از زندگی من بيرون رفت بخورم زمين و نتونم بلند شم به قول يکی از دوستان در کامنت ها هيچ چيزی تو اين دنيا واسه آدم موندنی نيست


  35. عسل در 07/02/10 گفت :

    به نظر منم بايد در موردش حرف زد چون يه جوری بی معرفتی در حق يار و همراه آدم ميشه اما اينکه محيط عاطفی امن بمونه مطمئن نيستم ولی در هر صورت دوست دارم همراهم اگر احساسی نسبت به کسی ديگه داشت من اولين نفری باشم که در جريانش قرار می گيرم اينکه بعدش آدم چه تصميمی می گيره وقتی آدم تو موقعيتش باشه مشخص ميشه


  36. سينا در 07/02/10 گفت :

    خواهش مي کنم. قابلي نداشت#flower #smile


  37. marjan در 07/02/10 گفت :

    Gilli hamin adamo mikosheh ke gand khor!
    Va inke fekr konii in pedar! Vaghean pedaro madaram nemooneh ta be oon lahzeh boodan! Alanam faghato faghat negarane mamaname! Na mitooneh ba kessi dardo del kone na kary az dastesh bar miyad, hamin alan bahash harf zadam, badtar az man bood! Nemidoonam chikar misheh kard! Chera inghadr aghayooon bazihashoon vaghihan!!!


  38. سارا در 07/02/10 گفت :

    به نظر منم حاج يونس کار درستی کرد ولی واقعا چند نفر از مردا شهامت گفتنش رو دارن؟


  39. درست اينه که آدم بگه. اما بيشترها نمی گن چون از واکنش طرف مقابل مطمئن نيستن. مثل حاج يونس که واکنش خوبی نديد.
    من بيشتر با اين موضوع در اين سريال مشکل دارم که اقا عاشق شده چون خانمش پست گرفته و سرش شلوغه . تبليغ اينجور نگاههای سنتی به رابطه زن و مرد در تلويزيون ايران خيلی خيلی بده و به هر مردی که زنش شغل مهمی داره اينو القا می کنه که بسم الله. به تو توجه کافی نميشه. برو عاشق شو.


  40. ويولت در 07/02/10 گفت :

    به مرجان فینگليش:
    چمرجان جون مامان تو هم طبق تعليمی که ديده صبوری پيشه کرده و نمی تونه سفره دلش رو پيش کسی باز کنه و چه بسا که همين روش به افسردگيش بي انجامه من می تونم يک پيشنهاد بدم که به مامان منتقل کنی چيزی که خودم هم در مقطعی انجامش دادم تا از فشار روحی خلاص شم
    بهشون بگو برن پيش دکتر ص ن ع ت ی روانپزشک نه اينکه بطور تنها ويزيت شن بلکه در جلسات گروه درمانيشون شرکت کنن
    اين جلسات بصورت ۱۰ نفره تشکيل ميشه با حضور دکتر خانمها از خصوصی ترين زوايای روحيشون و چيزی که آزارشون ميده صحبت می کنن و هرکدوم از اين ۱۰ نفر اگه تجربه مشابه داشتن يا چيزی برای حل مشکل به نظرشون مياد بيان می کنن و در همين خلال و با همين صحبتها روان درمانی ميشن دکتر هم ناظره که بحث از مسير خارج نشه و جنبه های بی مورد وسط کشيده نشه
    اگه دکتر تشخيص بده دارو درمانی برای شخص رو شروع ميکنه در غير اينصورت خير
    اونجا دوستانی پيدا می کنه تو رده سنی خودش که به مفهوم واقعی بهش نزديکن و می فهمنش چون يه جورايی شبيه خودشن
    من فکر می کنم تو اين مقطع شرکت تو اين جلسات خيلی بهشون کمک کنه و جای خالی تو هم کمتر بهش فشار بياره
    وقتی اون راحت باشه مسلما تو هم راحتتر خواهی بود
    آدرس مطبش روبروی فرش کاشانی بالاتر از پارک ساعی از ۱۱۸ هم می تونيد شماره اش رو بگيريد
    فقط يادتون باشه رفتن پيش روانپزشک لزومن نشون دهنده ديوانگی طرف نيست چون اينم تو جامعه ما جا نيفتاده اين فقط کمک به خود شخصه
    در ضمن وقتاش خيلی طولانی مدته پس هرچه زودتر تماس بگيريد جلوتريد#heart
    اميدوارم دفعه بعد خبرهای خوبتری ازت بشنوم عزيزم#kiss


  41. ويولت در 07/02/10 گفت :

    دوستان توجه داشته باشيد که من در متن اصلی مرتب تذکر دادم که اين نظر شخصی منه و نه نسخه پيچی برای ديگران
    راست می گيد بايد ظرفيت افراد رو در نظر داشت
    من به شدت شامه تيزی دارم در تشخيص بوی خيانت و به هيچ عنوان سرم کلاه نميره پس چه بهتر که خود طرف قبل اينکه من بخوام به روش بيارم و حريم شکنی بشه بياد راست حسينی به خودم بگه داره چيکار ميکنه


  42. غضنفر در 07/02/10 گفت :

    با اينکه با نظرت درباره مدار صفر درجه موافق نيستم اما از ميوه ممنوعه خوشم اومده. به نظرم بازی نصيريان وقتی دختره داشت ميومد خونه اش هم خيلی معرکه بود.


  43. رامونا خانوم در 07/02/10 گفت :

    کاملن با حرفهات موافقم. به نظرم عکس العمل زن حاج يونس (گوهر خير انديش) بدترين عکس العمل ممکن بود. به جای همراهی و همدلی. نتیجه ش رو هم دید.


  44. آمتيست در 07/02/10 گفت :

    ناپلئون ميگه:حرفيو بزن كه بتوني بنويسيش، چيزيو بنويس كه بتوني امضاش كني و چيزيو امضا كن كه بتوني پاش وايسي…
    #thinking
    من فکر می کنم همین عاشق شدن حاج یونس بیشترش به خاطر بی توجهی های زنشه.خوب این زن ابلهش باید بفهمه وقتی شوهرش خورد و خوراک نداره،از اون ور پسرش(جلال)خیلی سر بسته قضیه رو میگه،خودش عینا دیده که شوهرش تو خواب اسم هستی رو صدا می کنه،خوب به احتمال زیاد یه خبرایی هست.اونوقت قدسی خانم بی خیال همه چی میشه و می چسبه به خانم امیری!
    نمی دونم،شاید هر کس دیگه ای هم جای این خانم باشه حتی قدرت فکر کردن رو هم از دست بده اما میشد خیلی قبلتر جلوش رو گرفت.


  45. آیدا در 07/02/10 گفت :

    واقعا” دیشب یکی از شب هایی بود که فکر کنم نصف ملت پای تلویزیون میخکوب شدن…
    البته بیشتر واسه مدار صفر درجه ….
    ولی الحق اگه منم جای دختره بودم خودمو میکشتم #thinking


  46. نگار در 07/02/10 گفت :

    از اولش معلوم بود که باید عشق سرگرد فتاحی و زینت ناکام باشه. باید این طور می شد. ولی وقتی زینت گلوله رو شلیک کرد من بیشتر از هر چیز فکر کردم بهروز فتاحی هستم و نمی دونستم چکار کنم تا جلوی اتفاق افتاده رو بگیرم.


  47. تينا در 07/02/10 گفت :

    من با صداقت موافقم اما یک سوال واسم پیش اومده!
    اگر زن ه قصه عاشق یک مرد دیگه میشد و میومد به شوهرش این راز رو میگفت، بازم نظرت این بود یا مثل دوستت میگفتی بی حیا بوده؟
    #smile


  48. marja در 07/02/10 گفت :

    Salllam Violet joonam, mercii bara rahnamaeit, hatmane hatman be mamanam miga, oon a zoon moghe mishe doctore ravanshenasi be esme Dr Arfa mireh va morataban dare ghorse mikhoreh (Zanax) , vali hatman ino behesh migam, mamnoonam az rahnamaeit kheiliiiiiiiiiiiii lotf kardi


  49. اقلیما در 07/03/10 گفت :

    جالبه که پست آخر من هم در همین مورده!


  50. نیکی در 07/03/10 گفت :

    سلام ویلی جون دقیقا باهات موافقم حرف زیاد دارم اما اکانتم آخرشه بعدا برات می گم بوس


  51. ويولت در 07/03/10 گفت :

    به مرجان:
    اگه رفتن حتما بگن که می خوان گروه درمانی بشن که فقط تلف نشه
    به تينا:
    ديگران رو نمی دونم ولی خودم مطمئنم که اگه اين اتفاق تو زندگيم بيوفته حتما به طرف مقابلم می گم و زير آبی عمل نمی کنم
    چون مطمئنم کسی رو برای زندگی انتخاب می کنم که همدل و همزبونم باشه و ظرفيت شنيدن داشته باشه و من رو هم خوب بشناسه همينطور که قبل ازدواج اولم تصميم راسخم اين بود که من با کسی ازدواج نخواهم کرد که ب ک ا ر ت براش مهم باشه و سرلوحه تصميماتش نه به اين خاطر که خودم در اين مورد ضعفی داشته باشم نه
    به اين خاطر که به نظر من کسی که اين جزو شرايط ضمن عقدشه از پايه ريپ ميزنه و مشکل داره


  52. هاله در 07/03/10 گفت :

    سلام ويولت عزيز#kiss ممنون که سر زدی و خبری گرفتی.راستش من يه ۴۵ روزی ايران بودم ۲ هفته ست که برگشتم و متاسفانه از بس گرفتار بودم و به خيلی از کارهام نرسيدم و به کسی هم خبر ندادم و هيچ کدوم از بچه ها رو نديدم#sad مرتب اين صفحه رو می خونم و در جريان اخبار اخيرت هستم.می بوسمت خانومی#kiss #hug


  53. گنجيشك در 07/03/10 گفت :

    سلام!
    “ميوه‌ي ممنوعه” رو زياد دوست ندارم. ولي موافقم كه بايد در اين موارد آدم حرفش رو به ديگري بزنه.
    خيلي جالبه اتفاقاً همين موضوع چند وقت پيش براي من و گربه (دوستمه، پسره، و با هم وبلاگ مي‌نويسيم) هم پيش اومد. يعني براي گربه پيش اومد و اون موضوع رو به من گفت و با همديگه تونستيم تصميمي درباره‌ش بگيريم. اتفاقا در اين مورد هم هر دومون از ديدگاه خودمون نوشته‌ايم.
    در هر حال، من كه كاملاً موافقم!


  54. مرجان در 07/03/10 گفت :

    سلام ويولت جون
    منتظره آپه جديدت هستم .. به نوشته هات عادت کردم#grin


  55. گنجيشك در 07/03/10 گفت :

    سلام!
    “ميوه‌ي ممنوعه” رو زياد دوست ندارم. ولي موافقم كه بايد در اين موارد آدم حرفش رو به ديگري بزنه.
    خيلي جالبه اتفاقاً همين موضوع چند وقت پيش براي من و گربه (دوستمه، پسره، و با هم وبلاگ مي‌نويسيم) هم پيش اومد. يعني براي گربه پيش اومد و اون موضوع رو به من گفت و با همديگه تونستيم تصميمي درباره‌ش بگيريم. اتفاقا در اين مورد هم هر دومون از ديدگاه خودمون نوشته‌ايم.
    در هر حال، من كه كاملاً موافقم!


  56. نوشین17 در 07/03/10 گفت :

    ويولت جان بشدت باهات موافقم #smile با اجازت به اين


  57. نوشین17 در 07/03/10 گفت :

    ويولت جان بشدت باهات موافقم #smile با اجازت به اين پستت لينک دادم


  58. آبرنگ در 07/03/10 گفت :

    درود
    ۱-حاج يونس فقط دل باخته بود.
    دلباختگي بدون هيچ دليل/و كسي و كه براي شنيدن رازش انتخاب كرد همان
    معشوقه اي بود كه سالها ي پيش دلباخته اش بود ولي اين بار نه تنها از روي دل،بلكه از روي همان احساس هوشمند و شاعرانش.
    و توي اين بحبوحه قدسي هيچ نقشي نداشت . اگرچه ما خانومها(خانوم!#smile )هميشه چنين اعتقادات مزحكي داريم.ميوه ي…سرياليه كه ارزش ديدن داره.البته نه برا من كه امسال نميدونم بايد با كنكور چه جوري سرشاخ بشم.
    اين روزا دعا فراموش نشه.
    سبز باشيد


  59. memol در 07/03/10 گفت :

    با نظرت کاملاْ موافقم…
    مدار صفر درجه اين قسمت خيلی نامردی بود!!!!


  60. مهسا در 07/03/10 گفت :

    همه ی وبلاگاتونو خوندم.از وبلاگاتون معلومه که بچه معروفيد.خوشحال ميشم به من مبل بزنيد.دوست دارم باهاتون دوست شم.#heart


  61. ويولت در 07/03/10 گفت :

    بچه هايی که خارج از کشور هستند ميشه محبت کنند آدرس اينترنتی که ميشه باهاش سريال ميوه ممنوعه رو تو اينترنت ديد بهم معرفی کنند واسه فک فاميا سفر کرده بفرستم#smug


  62. ويولت در 07/03/10 گفت :

    به مهسا:
    مهسا جون قربونت برم شما برای من ايميل بزن لطفا


  63. #grin #winking #heart #applause #nottalking #flower #thinking #smug


  64. سلام بر ويلي خانم گل دوست عزيز و بسيار گرامي .
    ممنون از لطف بي كرانتان .
    من كه بهت گفته بودم نويسندگي ربطي به تحصيلات نداره و شما تواناييش را داري من ديكته‌ي دوم دبستانم را تك شدم چون اون سال تازه به اون محل رفته بوديم و من از يه محط ايزوله به يه محيط بي در و پيكر پا گذاشتم و ديگه درس خون نشدم
    ‌لذت بردن از اونچه كه داريد را فراموش نكنيد بخصوص تندرستي كه بزرگترين ثروت‌هاست
    به همه با صداي بلند سلام كنيد
    #tongue


  65. مامان آیسان و آیلین در 07/03/10 گفت :

    من اين سريال رو نديدم اما به نظر من واقعا کار جالبی کرده . چون اين کار تو فرهنگ ما جا نيفتاده . مخصوصا اگه زن بخواد همچين کاری بکنه خدا ميدونه چه تهمت هايی بهش ميزنن. من خودم نميدونم اگه روزی شوهرم بياد بهم بگه عاشق يه دختر ديگه شده چه عکس العملی نشون ميدم . شايد بتونم کمی منطقی باشم اما مسلما ضربه بدی خواهم خورد و ممکنه بخوام کار بی منطقی بعدش انجام بدم. ويولت جون به حرف راحته اين رو شنيدن اما فکر نميکنم زياد رفتار بعدش عادی باشه . لااقل برای منکه اينطوره


  66. سپيده در 07/03/10 گفت :

    سلام منم موافقم حاجی غرورش را شکوند از همسرش که فرهنگی بود انتظار بيشتری می رفت ! نبايد بيخودی شلوغش می کرد . واسه يه مرد چنين اعترافی سخته.خدا نکنه واسه کسی پيش بياد چون عشق دست خود آدم نيست.حاجی هم که خودش گفت اون قسمت که من از بچگی بازی نکردم !
    موفق باشی


  67. ساناز در 07/03/10 گفت :

    سلام ويولت جون .نوشتت خوب بود باهات موافقم . راستی می دونی مامان گلک ديگه بين ما نيست. بيشتر وقتا که باهاش حرف می زدم حالت رو می پرسيد . مراقب خودت باش


  68. پشمک در 07/03/10 گفت :

    دقيقا همينه که تو ميگی من که زيادی موافقم.ای دو سريال بينظير که نه ولی کم نظيرند .بخصوص مدار صفر درجه اون از بيست هم اونور تره.
    راستی سسسسسسسسسسسسسلااااااااااااااممممممممم . اين طرفا#tongue
    حالا هم برم چون ميوه ممنوعه شروع شد.#surprise


  69. غزاله در 07/03/10 گفت :

    سلام دوست عزيز.
    يه مدتی میشه وبلاگت رو می خونم.
    اين دفعه تصميم رفتم به بهانه موافق بودنم با نوشته ات توی اين پست واست کامنت بذارم.
    وبلاگ خيلی قشنگی داری سبک نوشتنت خيلی قشنگه.
    در ضمن اميدوارم تو کار نويسندگی هم موفق باشی…#flower


  70. ژاله در 07/03/10 گفت :

    من خيلی سريال نگاه نمي کنم.در مورد مدار صفر درجه که اصلا نديدم که خوب طبيعتا نظر نميدم ولی اين جريان عشق و اينا رو نميتونم هيچی نگم.اصولا در اکثر موارد اين اتفاقات برای آقايون محترم ميفته.وقتی موضوع رو ميگن يعنی همينه که هست ميخوای بخواه نمی خوايم به … می گن حقيقت تلخه ولی تلخ تر از اون عشقه و عاشق شدن يه عذاب و شکنجه است.بدترين شکنجه و عذابی که خدا می تونه واسه بنده اش بفرسته.(البته ۱۰۰ درصد منظورم عاشق شدن و نرسيدنه) کار اين آقا واسه من قابل هضم نيست.همه جای کارش ايراد داره از بيخ و بن.اينکه عشق خبر نميکنه و سن نميشناسه و … فقظ توجيهه واسه دله بودن


  71. ژاله در 07/03/10 گفت :

    منم فقط نظر خودمو گفتم چون واقعا صدمه خوردم و هنوز از ضريه اش گيجم.روند زندگيم تغيير کرده و … هزار تا مشکل ديگه که احساس ميکنم هيچ وقت نمی تونم زير بار اين شکست کمر راست کنم


  72. هانيل در 07/04/10 گفت :

    سلام
    ويلی جون تو از زاويه صداقت بهش نگاه کردی ولی امروز يکی ديگه رو ديدم که در مورد اين موضضوع يه جوری ديگه حرف ميزد… زاويه اون وقاحت بود. اين بود که خيلی خوشم نيومد. به هر حال به زاويه ديد بستگی داره


  73. الهام در 07/04/10 گفت :

    http://www.bia2music.com
    سلام ویولت جان این هم آدرسی رو که خواسته بودی.که سریالها رو ببینی.


  74. دريا در 07/04/10 گفت :

    سلام من با نظر خانم ژاله موافق هستم يک زن بعد از اعتراف شوهرش ديگه نمی تونه قد علم کنه .


  75. شب تاب در 07/04/10 گفت :

    ويلی جون منم کار حاج يونس رو که پيش همسرش از اين رازش پرده برداشت رو ميپسندم.اين يعنی اشتراک و زندگی با هم.


  76. هستی در 07/04/10 گفت :

    همه نظرات از بعد حاج يونس بود. حالا اگه شما جای قدسی ( همسر حاج يونس ) بودين چيکار مي کردين؟؟؟


  77. marjan در 07/04/10 گفت :

    Violet jan site
    http://www.persianhub.com
    http://www.iranprou.com
    As in sitha mitoonan bebinan


  78. مژگان در 07/04/10 گفت :

    #grin دقيقا حس منو بيان کردی


  79. سلام
    والا منم اولش یه کم قلقلکم شد و شروع کردم حرص خوردن که آره پررو و از این حرفا اما بعدش که دیدم حاج خانوم سفره دلشو باز کرد و ارزش برای خلوت خودشو شوهرش قائل نشد بیشتر حرص خوردم .آخه من نمیدونم چه تعصبیه که روی این خلوته دارمو عین ناموس بهش حساسم و ورود احدی به این خلوتگاه دونفره رو نمی تونم تحمل کنم.اینه که با بک گراندی که از اون صحنه تلاقی عکس دخترش و هستی توی ذهنم بود باز دوباره حالم نرمال شد و از حای یونس بدم نیمد
    راستی ویلی جان خیلی وقته از وضعیت جسمیت چیزی نگفتی.الان چطوری؟این روزا بهتری؟مامان دیروز حالتو می پرسید.
    قربونت برم.بوس


  80. نگار در 07/04/10 گفت :

    منم عاشق اين سريالم#eyelash البته اغما رو هم خيلی دوست دارم.آدم رو به فکر می بره.
    منم آپم#grin


  81. شكوفه ياس در 07/04/10 گفت :

    سلام نسيم جان.
    من هم با همه اشتباهاتی که حاج يونس داشت در مورد دخترش غزاله و جوو سنگينی که توی خونه شون داشت حاکم می شد. از اين رفتارش که همسرش رو برای چاره جويی برای رازی که در سينه داشت انتخاب کرد خوشم اومد.
    کاش همه اينقدر شجاعت داشتند…
    #smug


  82. شكوفه ياس در 07/04/10 گفت :

    ببخشيد ويولت جان…
    من يه لحظه وبلاگتون رو با وبلاگ نيسم اشتباه گرفتم.


  83. yalda در 07/04/10 گفت :

    اینکه حاج آقا عاشق شده حرفی نیست و قابل قبوله چون عشق همونطور که همه گفتن سن و سال نمیشناسه! اما اونجایی که درخلوت به خودش میگه آب ندیده بودم وگرنه شناگر قابلی بودم مشخص میکنه که این آقا با محدود کردن ؛خودشو سالم! نگه داشته. در ضمن حاج آقا ار خانومش انتظار چه کمکی داشته؟! یعنی حاج خانوم باید کاری میکرد که احساس حاج آقا از بین بره؟ یا تغییر کنه…مثلن با عمل جراحی خودشو شبیه هستی میکرد؟ من با اون دیالوگ گوهر خیر اندیش که گفت حاجی تو روحیه کاسبکارانه بازار رو تو خونه آوردی برای همین اینجا همه بدهکار هم شدیم به شدت حال کردم.به نظر من که یه جوری اینا میخوان مردا رو منزه جلوه بدن که حتی بیراه رفتنشون هم به خاطر دلایل و مسائلیه که تو خونه دارن! نه اینکه اینا بی تاثیر باشه ها اما اینکه از زن توقع بشه که حتی برای مشکل عاشقی همسرش راه حل پیدا کنه و یه جورایی نبودن زن در خونه به خاطر مشغله کاریش رو یکی از علتهای این مسئله بدونن دیگه کمال بی انصافیه. و البته چیزیه که داره اینروزا روش مانور زیاد داده میشه.من میخوام بدونم به نظر شما گوهر خیر اندیش چه کاری می تونست بکنه یا چه راه حلی میتونست پیش پای حاجی بذاره؟


  84. علی در 07/04/10 گفت :

    با احترام
    به هيچ عنوان موافق نيستم.#flower


  85. مدوسا در 07/04/10 گفت :

    طاقتم تموم شده ويولت من


  86. شبنم در 07/04/10 گفت :

    صد در صد با اينکه خر انگاشته بشم مخالفم و ترجيح ميدم حتمن از ماجرا با خبر باشم نه تازه وقتی که گندش در بياد … شاد باشی …شبنم


  87. arashl در 07/04/10 گفت :

    salam doostan,khodaeish shoma khanooma,chand darsadetoon mishinin eyne khanooma ta hamsaretoon hata doost pesaretoon ke jedi doosesh darin va sare karesh nazashtin biyad pishetoon be sarfe sham davatetoon kone va bege azizam man ashegh shodam,albate eshtebah nakon asheghe shoma naha,yeki dige,albate khodam nemikhastama,ama shodam dige,hala begoo chi kar konam.khodaei chand darsadetoon hamoonja dado havar rah mnindazin?khodaei chand darsadetoon oonja khod,dari mikonid ama badesh too tanhaeitoon kharab mishin?mkonsef bashid.khob?


  88. بهار۱ در 07/05/10 گفت :

    #heart #kiss منم باهات موافقم ويلی جونم #hug


  89. البت ما هم که عاشق شديم با شجاعت کامل به خانممان گفتيم نتيجه ی خوبی برايمان نداشت!!!!