اهدا زندگی

اين نوشته رو قبلا هم گذاشته بودم ولی ديدم تکرار کردنش بد نيست،یادآوری بشه که اهدا خون بخصوص در اين ايام اهدا زندگي به خيلی از آدمهاست.:love
ماه رمضان 2 سال پيش بود. به علت بيماري و کم خوني شديد و پايين آمدن پلاکت خونم (فاکتور انعقادي خون) احتياج شديدي به فرآورده ي خوني داشتم. خانواده ام براي يافتن دو واحد فرآورده ي خوني (پلاکت) به هر دري زده بودند ولي هيچ چيزي نصيبشان نشده بود جز يک جواب واحد؛ در ماه رمضان اهدا کننده کم و اولويت با بيماراني با وضعيت بدتر است.
شرايط آن موقع را هيچگاه فراموش نميکنم؛ پلاکتم به زير 5 هزار رسيده بود (پلاکت در انسان سالم بين 200 تا 300 هزار است) و هر خونريزي کوچکي به خاطر بند نيامدن خون دردسري بزرگ برايم به ارمغان مي آورد.
داخل چشمانم لکه هاي خوني بوجود آمده بود که بينايي ام را مختل کرده بود. لثه هايم به دليل خونريزي زياد کنده ميشدند. بدنم با هر ضربه ي کوچکي کبود و متورم ميشد و از همه خطرناکتر احتمال خونريزي مغزي بود که هر لحظه تهديدم ميکرد.( در حالت عادي وقتي مويرگهاي مغزي آسيب ببيند توسط پلاکت سريعا ترميم ميشود ولي براي من کوچکترين آسيب خطرناک بود).
همه اينها باعث شده بود خانواده و بستگانم از همه ي توانشان براي يافتن پلاکت استفاده کنند، ولي جواب اين بود؛ در ماه رمضان اهدا کننده کم و اولويت با بيماراني با وضعيت بدتر است.
بالاخره بعد از چند روز با کلي پارتي بازي مشکلم حل شد ولي نکته اي که مرا واداشت تا اين داستان را بگويم اين بود؛ در ماه مبارک رمضان، ماه ميهماني خدا، ماهي که هر کار نيکي چندين برابر پاداش دارد و انسان را به خدا نزديکتر ميکند نجات جان يک انسان پاداشي جز نظر لطف الهي ميتواند داشته باشد؟
ديروز با اجازه ي پزشکم با زبان روزه رفتم و خون دادم. ضعفي بر من چيره نشد ولي اگر هم ميشد هيچوقت به ناتواني دوران بيماريم نميرسيد. تختها همه خالي بودند و من بودم و هزار فکر و خيال. اينکه چگونه ميتوانم فرياد بزنم آي مردم! چشماني منتظرند و دلهايي غمگين. آنقدر به آساني ميتوانيد دل خدا را به دست آوريد که باورش سخت است. به جاي نذر آش و نان و نمک، نذر خون کنيد.
محسن


نظرات شما


  1. کورال در 07/22/09 گفت :

    مخصوصا کسانيکه گروه خون کمياب دارند… به نظرم مسئولند برای اينکار…


  2. سينا در 07/22/09 گفت :

    کار خوبي کردي که اين پست رو تکرار کردي. ايشالله که موثر باشه #smile #flower


  3. سارا در 07/22/09 گفت :

    سلام ويولت عزيز ! خوبيد ؟؟؟؟
    شما خودتون خيلی خوب می دونيد اما آخه شما و روزه و خون دادن ؟ #cry
    و می خوام بدونم شرايط خون دادن را تو اين ماه به خاطر داوطلب کم تغيير می دن ؟ آخه وقت های ديگه که من می رم می گن از شما نمی گيريم #brokenheart ، ضعیفی و این که خانوم شما خودت کم داری ( خون را می گم ها ! ) #winking


  4. فلفل بانو در 07/22/09 گفت :

    من همين الان به جوجوخان گفتم يالا پاشو برو خون بده پاشو
    گفت: چی شدددددددددده#surprise
    گفتم آخه تو که روزه نمی تونی بگيری سه ماهم هست خون ندادی برو خون بده #grin


  5. فلفل بانو در 07/22/09 گفت :

    اون محسنی که پايينش نوشتی راستی چيه؟#thinking


  6. ويولت در 07/22/09 گفت :

    بخاطر داروهايی که مصرف می کنم خونم قابل استفاده نيست و متاسفانه شرايط خون دادن رو ندارم.ولی اگه کسی بتونه خون بده و نده بی انصافی کرده#sick


  7. فرهاد در 07/22/09 گفت :

    چه دل زيبايی داری.#flower


  8. ويولت در 07/22/09 گفت :

    به فلفل بانو:
    محسن کسيه که اين متن رو نوشته و واسه من فرستاده که بذارم تو وبلاگ …کسی که خودش با اين مشکل مواجه شده


  9. ريحانه در 07/22/09 گفت :

    سلام
    خيلی پست زيبا و خوبی بود من هم سعی خودم را می کنم که برم خون بدم البته اگه بتونم چون اين ماه رمضان هم بچه شير ميدم هم روضه ميگيرم
    ولی حتما به شوهرم ميگم اين کار رابکنه
    اميدوارم که هميشه خوشحال و شاد باشی#flower


  10. رونيکا در 07/22/09 گفت :

    غلط نکنم تو هم شونه ات خورده بو شونه اين صدا و سيمای ايران#yawn


  11. مرمرجان در 07/22/09 گفت :

    #heart


  12. نسيم در 07/22/09 گفت :

    چند بار رفتم خون بدم ولي ازم نگرفتن هر بار به يه بهونه ايي.مسخره است واقعا…………….


  13. خانمه در 07/22/09 گفت :

    چه کار خوبی کردی….من وقتی برای اولين بار ميخواستم خون بگيرم کلی اشک ريختم که این وسط حالا يه مرض ديگه بهم اضافه نشه….اما کم کم گرفتن خون و پلاکت شد يکی از بخش های روتين درمانم…و کم کم به اين حس سپاس رسيدم که اين افراد غريبه چطور با اين کارشون منو از اين همه ضعف و خطر خونريزی نجات دادن…فقط خدا ميتونه زيبايی کارشون رو درک کنه …اميدوارم پاداششون داشتن سلامتی باشه که يکی از بزرگترين نعمت های خداست.#flower


  14. ژاله در 07/22/09 گفت :

    من خيلی دوست دارم اين کارو بکنم ولی من واسه يک سرنگ خون از حال ميرم چه جوری برم اون همه خون بدم؟#cry


  15. فرزانه در 07/22/09 گفت :

    خوب اين پست رو يادمه و کامنتي که برات گذاشتم که به سازمان انتقال خون ايران اعتماد ندارم و شايعات پررنگي که در مورد مافياي خون توي ايران هست و به همين علت نمي دونم بايد اين کار رو بکنم يا نه ؟ ولي با همه ي ترديدهام يه روز رفتم و بعد از معاينه ي مختصر بهم گفت تو لازم نکرده خون بدي ، خودت داري مي ميري #grin بعد هم گفت که تا آخر عمر از خون دادن معافي #sad


  16. سوسن در 07/22/09 گفت :

    خيلی تکون دهنده بود


  17. اصلان در 07/22/09 گفت :

    من هر سه ماه يکبار خون اهدا ميکنم. مرتب و منظم . #smug ولی اگه اين مطلبو ميدونستم تنظيم ميکردم که اين نوبت به ماه رمضان بيافته. من قبل سفرم خون دادم و حالا ديگه نميشه #worried


  18. ژاله در 07/22/09 گفت :

    چقدر خوبه آدم يه مدتی سرش شلوغ باشه نه؟البته مدتش خيلی طولانی نشه.آدم وقت نميکنه فکرايه بد بکنه#winking #tongue


  19. BaHaar در 07/22/09 گفت :

    منهم نميدونم چطوری خون بدم ! تا حالا اينجا ( کويت ) ۲ بار رفتم اما اول وزن ميکنند . اگه وزن نسبت به قد کم باشه خون نميگيرند واسه همین از منهم خون نمیگیرند . توی ایران هم اینطوره ؟


  20. نسرين در 07/22/09 گفت :

    سلام ویولت جون.من شنیدم اگر داروی خاصی مصرف کنی نمیشه خون داد درسته؟چون من دارو مصرف می کنم#flower


  21. شمايل در 07/22/09 گفت :

    سلام ويولت جون
    خيلی چاکريم !
    زنای محله
    چيز اشنايی نيست برات ؟؟
    مطمئنی ؟؟
    پس بيا تا برات بگم


  22. آخ گفتي راست ميگي خيلي خوب كاري كردي كه اين پست رو تكرار كردي منم خيلي دلم ميخواد برم خون بدم و تمام تلاشكم اينه كه برم حتما


  23. آسمان در 07/22/09 گفت :

    من برنامه رو ديدم اما تو رو تشخيص ندادم.با اينکه ميدونستم هستی و خيلی سعی کردم بفهمم کدومی#heart جيگرم مواظب خودت باش.برای منم دعا کن اگه ميشه#kiss #heart #hug


  24. آزاده در 07/22/09 گفت :

    فکر کنم آقايون محترم بايد تو اين امر خير پيش قدم شن چون خانوم های ايرانی بيشترشون کم خونن آقايون جبران می کنيم


  25. نيکو در 07/22/09 گفت :

    سلام مممنون که به کوير تنهاييم سرزدی
    بابت نوشته ها شرمنده اخه من به دليل محدوديت هايی که تو خونه ووضعيت الان دارم نمی تونم واضح بنويسم مجبورم تو لفافه درد دل و دلتنگی هام رو بنويسم
    بخشيدن زندگی به ادمها با اهدا خون لذت بخش وقتی اين پست و خوندم گفتم فردا شال و کلاه می کنم و ميرم سازمان اهدا خون اما با ديدن کامنت پاک نا اميد شدم منم نوانترون و ربيف رو باهم مصرف می کنم يعنی من نمی تونم خون بدم اخه گروه خونيم
    او منفی #brokenheart


  26. مرجان در 07/22/09 گفت :

    ای بابا ! بيماری با شرايط بدتر ؟ خوب بدتر از وضعيته تو چی ميتونست باشه ؟ حتما بايد براشون جنازه ميبردن واقعا که #angry خون رو هم بايد با پارتی کش رفت ؟ #angry
    سلام دوست عزيز
    خاطره تلخی بود .. اما باز خدا رو شکر که به خير گذشته
    شاد ببينمت#flower
    التماس دعا


  27. آيناز در 07/22/09 گفت :

    تکرارش خوب بود…..#grin
    وب جالبی داری
    به منم وقت کردی يه سری بزن
    بوس بوس#flower


  28. تندر در 07/22/09 گفت :

    راستش من تا حالا خون ندادم البته خيلی دوست داشتم اما هميشه خونوادم ميگن تو نميخواد خون بدی ضعف ميکنی.. آخه ای همچين بگی و نگی هميشه فشارم پايينه البته من نميدونم اصلا ربطی داره يا نه ولی خوب من همين جا بهت قول ميدم که تا رمضون تموم نشده برم و خون بدم


  29. تينا در 07/22/09 گفت :

    چقدر اين نوشته مفيد بود. کاش کسانی که می تونند برند اين کار رو انجام بدهند. واقعا هزار بار ثوابش از آش و سفره نذر کردن بيشتر است. کاش هر چی زودتر خدا به همه ی مريض ها سلامتی بده


  30. سلام بر ويلي خانم گل دوست عزيز و بسيار گرامي .
    ممنون از لطف بي كرانتان .
    اون عكس را تو همشهري ديدم
    گفتم اي بابا امروز را بايد با همشهري آغاز كنم
    جوكش را شنيدي
    مربوط ميشه به اون روزها كه تازه روزنامه‌ي همشهري در امده بود و در تبليغات ميامد كه صبح را با همشهري آغاز كنيد يه قزويني را كه به خدمت كسي رسيده بود را
    ميبرنش دادگاه ميگن چرا
    ميگه همه جا تبليغ كردن صبح را با همشهري آغاز كنيد من هم كردم
    لذت بردن از اونچه كه داريد را فراموش نكنيد بخصوص تندرستي كه بزرگترين ثروت‌هاست
    به همه با صداي بلند سلام كنيد


  31. ساهاک در 07/22/09 گفت :

    تو چقدر بنفشی ويولت .
    هميشه وقتی ازم می پرسن عشق چه رنگيه ؟؟ جواب ميدم : بنفش .


  32. شاذه در 07/22/09 گفت :

    هميشه فکر کردم چه خوب بود که می تونستم خون بدم. ولی کم خونی خودم هميشه مرزه…


  33. نگين خانوم در 07/22/09 گفت :

    #sad من خيلی دوس دارم خون بدم ولی مثله اکثر زن های ایرانی کم خونی دارم(آنمی)…کاشکی می شد خون بدم ههههههی


  34. مطهره در 07/23/09 گفت :

    وای داییییییییییییییییییییییییییی#heart #kiss


  35. گيتا در 07/23/09 گفت :

    سلام ويولت جان.
    خوبی عزيزم؟ ببين ويولت جان خواهر من هم بيماری شمارو داره.الان ۲ سالی هست که تحت درمانه.گاهی وقتا دچار يه حمله هايی ميشه که کورتون ميگيره.شمارو کاملاْ ميشناسه هم خودم تعريفت رو کردم هم دختر خالم سيمين (ميشناسيش حتماْ)
    يه کمی چشمش دچار مشکل شده بود ديشب ميگفت فکر ميکنه حملست ولی بی محلش کرده شايد اينجوری خوب بشه تابستون هم کمرش مشکل پيدا کرده بود.همش ميگه ميدونم يه روزی ديگه نميتونم راه برم.بعد من از شما واسش گفتم که چقدر پرانرژی و اميدواريد.الان ۲۳ سالشه.حالا ويولت جان ميخوام بدونم احتمال اينکه اين اتفاق واسش بيفته چقدره؟
    ببخش خيلی طولانی شد#kiss


  36. رويا در 07/23/09 گفت :

    ويولت جان لطفآ ايميلت رو چک کن


  37. محسن در 07/23/09 گفت :

    سلام
    ويولت عزيز ممنونم که اين پست رو دوباره گذاشتی.#heart
    خاطرات زيادی برام زنده شد.
    اميدوارم مفيد باشه. حتی اگه يک نفر بره و خون بده….
    اينجا را هم بخونيد http://www.ibto.ir