تصورات من

هميشه واسه خودم جاي سئوال بوده كه دوست دارم عكسي يا ملاقاتي داشته باشم با نويسنده وبلاگي كه دوستش دارم يا نه؟
معمولا وقتي آدم نوشته هاي شخصي رو مي خونه اونم به مدت طولاني و بخصوص نوشته هايي كه در مورد خود شخصه ؛ يك تصوير و تصور از شخص نويسنده براي خودش مي سازه كه دست برقضا هم اين تصوير يك تصوير دوست داشتنيه از شخص نويسنده و حالا اگه عكس اون آدم رو ببينه يا باهاش آشنا بشه ممكنه اصلا انتظارش رو برآورده نكنه و حتي سرخورده هم بشه… البته بگم اين اعتقاده منه و هيچ دليلي نداره كه آيه مُنزل باشه.
مثلا زيتون عزيز با اون عكس دوست داشتني كه اون بغل وبلاگش گذاشته … هميشه با همون تصوير دوست داشتني تو ذهن من مياد و با همون تصوير با نوشته هاش ارتباط برقرار مي كنم… حالا اگه يهو ببينمش كه يه دختر نخراشيده و نتراشيده است خوب معلومه كه خيلي توي ذوقم ميخوره و شايد ديگه حتي دلم نخواد نوشته هاش رو هم بخونم.
من از بچه هاي وبلاگي كه نوشته هاشون رو مي خونم و بعضي هاشون رو هم ديدم هميشه تصوري داشتم كه در واقعيت بعضي هاشون شبيه اين تصوراتم هم بودن. مثلا:
آورا ——— اِبرو ( خواننده ترك)
شبنم ——– شهرزاد سپانلو ( خواننده )
گيسو——– هنگامه ( خواننده؛ البته وقتي تپلي تر بود!)
صدف ——- سپيده (خواننده)
مريم ——– گلشيفته فراهاني ( هنرپيشه)
كمبوجيه —- نيكلاس كيج ( هنرپيشه) آدرس وبلاگت رو ندارم كه ننوشتم
نظر شما چيه در مورد اينكه عكس صاحب وبلاگ رو ببينيد يا باهاش از نزديك آشنا بشيد. تصوراتتون بهم نمي ريزه؟


نظرات شما


  1. ويولت در 07/15/06 گفت :

    البته اين تعدادی بود که الان سر ظهر و موقع ناهار يادم بود#grin


  2. کورال در 07/15/06 گفت :

    بله… آدم از هرکسی برای خودش يه تصويری می سازه … مخصوصا وقتی سه يا چها سال با اون نوشته ها زندگی کنه…
    وقتی یه نویسنده رو می بینی.در وهله اول شايد يکمی تعجب کنی و با اون تصوراتت همخوانی نداشته باشه ولی کم کم عادت می کنی و اين خودش يه تجربه جالب است.


  3. منو که ديدی. با تصوراتت چقدر فرق دارم؟ من از تو تصور يه دختر خيلی لاغر و کوچولو موچولو رو داشتم. نميدونم چرا. شایدم بخاطر رنگ جينگولی وبلاگته


  4. منم در ديدن بچه ها با اين تصورات درگيرم ولی خوب کمی که بگذره عادی ميشه ولی اولش کمی سخته بخصوص که شايد مدتها با هم در تماس تلفنی داشته باشيم


  5. رويا در 07/15/06 گفت :

    نه برا من که اينطور نبوده چون امتحان پس دادم.اينو جدی ميگم.تنها صورت ظاهر نيست که اهميت داره.برا م معنويات مهمتره.شعار نيست.


  6. هاله در 07/15/06 گفت :

    بهش فکر نکرده بودم ولی حتی اگه با تصوراتم تضاد داشته باشه سردم نمی کنه.آخه فقط قرار نيست خوشگل ها و خوش تيپها وبلاگ بنويسن که!!! #hug #kiss #heart


  7. BaHaar در 07/15/06 گفت :

    در مورد بعضی به هم ميريزه در مورد بعضی نه #smile


  8. BaHaar در 07/15/06 گفت :

    در مورد بعضی به هم ميريزه در مورد بعضی نه #smile


  9. شهلا در 07/15/06 گفت :

    مگه من چه جوری تصور کره بودی
    #worried


  10. BaHaar در 07/15/06 گفت :

    در مجموع خوبه که ادم عکس بلاگيست رو ببينه. در مواردی خواننده ( فرضا خودم ) به شدت مريض گونه ای ( ابسسیو ) بعد از خوندن نوشته های يک بلاگ ميخواد ببينه که چهره ای که پشت اين نوشته است کيه.


  11. شهلا در 07/15/06 گفت :

    بیشی از دوستان هم بلاگر را دیدم
    همه دختران یا خانم های و پسران با آقایون خوب و فهمیده ای بودند.
    تنها در برخی موارد ، کمی اشتباه کرده بودم#winking
    ولی میدونی برخی از دوستان اصلن دوست ندارند از نزدیک شناخته بشن!
    #thinking نمیدونم چرا خوب!!!!#grin


  12. عليرضا در 07/15/06 گفت :

    منم حتما شکل بيل گيتس تصور می کنی #grin


  13. رونيکا در 07/15/06 گفت :

    مگه می خوای بخوريشون که سرظهر موقع نهار يادت افتاده؟#surprise
    می فهمم چی ميگی#kiss (برو کيف کن چه دوست فهميده ای داری#smug #grin )
    منم تو رو که ديدم آی خوردی تو ذوقم آی خوردی تو ذوقم#devil
    دقت کردی بعد از اون کم شد کامنتام؟#surprise #devil
    خداييش تو با اين قيافه ات نبايد وبلاگ می نوشتی#nottalking بايد می رفتی دختر شايسته می شدی#kiss #smug #hug
    من رو ديدی چه حالی داشتی؟#grin
    حال تهوع؟
    دلپيچه؟#grin
    تورو خدا#surprise
    تعارف نکن#surprise #grin
    بگو چقدر با يک نگاه خاطرخواهم شدی#sick
    ددهههه بگو ديگه#surprise
    من تو رو ياد کی می ندازم؟#grin
    گوگوش؟
    سياوش صحنه؟#surprise
    سياوش قميشی؟#surprise #silly
    تو من رو ياد هديه تهرانی مي ندازی#kiss
    يعنی اون من رو يادتو می ندازه#grin
    منظورم اينه که شبيهيد#smug


  14. yasaman در 07/15/06 گفت :

    وای من خيلی دلم ميخواد همه اونايی که نوشته هاشونو ميخونم ببينم


  15. گيسو در 07/15/06 گفت :

    وای چه خوب ویولت جان… هنگامه#eyelash که من دوستش دارم. خوب شد نگفتی شیلا یا سوزان روشن وگرنه اینجوری می شدم #cry


  16. شقايق در 07/15/06 گفت :

    violet junam man mordam az hasudi manam ke didi #sad to ke kheili nazdik be tasavorate man budi faghat kolli mehrabuntar.


  17. ويولت در 07/15/06 گفت :

    اگه اسم بچه هايی رو که ديدم و به شخصی تشبيه شون نکردم بخاطر اين نيست که مثلا بد يا غير تصور من بودن(وای چه جمله بندی سختی بود#worried ) بخاطر اين بوده که شبيه خودشون بودن#heart
    خلاصه کلام که کسی از دستم ناراحت نشه ها … بايد فهميده باشين که چه آدم مهرطلبی هستم#grin … يه چيزی تو مايه های…#laugh


  18. سارا در 07/15/06 گفت :

    من اصلا نمی تو نم تصور کنم چون معمولان ضايعه !می شه عکستو ببينم؟#kiss #heart #smile


  19. مخمل بانو در 07/15/06 گفت :

    راستش برای من همه چی روح دارتر و دوست داشتنی تر شده بعد از شناختن يا ديدن صاحب وبلاگ. ولی درسته …خيلی وقتها طرف کاملا متفاوت با تصوراتت بوده !‌اولش يه خورده تعجب… ولی بعد اون رابطه نزديگتر و زنده تر ! البته تا حالا هنوز اتفاق نیفتاده که جنسیت فرد با وبلاگش فرق کنه . اگه اینطور شه گمونم خیلی دلخور شم .


  20. ويولت در 07/15/06 گفت :

    می خوام ببينم عقيده شما چقدر با من متفاوت يا يکيه#thinking


  21. از زندگی در 07/15/06 گفت :

    بله !‌ به نظر من هم خيلی تصورات رو بهم می زنه !‌ اما به نظرم به ريسک اش می ارزه Smile


  22. مريم گلی در 07/15/06 گفت :

    ها ها کلی حال دادی بهم Smile


  23. آرمان در 07/15/06 گفت :

    سلام سلام#flower
    خوبی آبجی جون!
    شايد اينطوری بشه که با تصوراتت فرق کنه ولی مطمئنن نبايد تو ذوقت بزنه (خطاب به دوم شخش خودمما! اشتباه نگيريد يه موقع!)
    فقط ميتونه يه امتحان برای شناخت چهره ها باشه يا تجربه ای بزرگ
    که بدونی در پس اين ظواهر و يا ظاهر جسمانی چه روح متفاوتی ميتونه وجود داشته باشی و زياد هم درگير قضاوت های بی مورد نسبت به ظاهر افراد نشی و به ديگران فرصت بدی تا خودشون رو نشون بدن!
    وای چه فلسفی گفتم!#eyelash
    ولی در کل من دوست دارم بيشتر به واقعيت نزديک باشم تا اينکه انقد تو روياهام غرق شم که ديگه واقعيت رو نتونم بپذيرم يا حداقل بسمه از بس تو رويا زندگی کردم
    (( دوست دارم ))
    #kiss #kiss #kiss


  24. شبنم در 07/15/06 گفت :

    ويولت جونم راستش منم اگر اون آدمی که توی ذهنم از کسی ساختم با واقعيتش زيادی فرق داشته باشه اولش توی ذوقم ميخوره مخصوصن اگر رفتارش و برخوردش زيادی برعکس باشه. ديگه اينکه صدای کسايی که ميشناسمشون هم خيلی روم تاثير ميذاره. به نظرم توی صدا يه مهربونی خاصی موج ميزنه. وقتی چشمای کسی رو نميبينی صداش نوبت بعديه:‌) وقتی يه دوست وبلاگی رو ميبينم يا صداش رو ميشنوم و بعد وبلاگش رو ميخونم فکر ميکنم داره خودش برام تعريف ميکنه. تصويرش يا صداش يا هر دو توی ذهنم ميپيچه … در مورد شهرزاد سپانلو هم نميدونم چقدر شبيهم. راستی يه سوال اين تصويريه که از من قبل از ديدن عکسم ساخته بودی يا بعدش؟ :‌) … در مورد تصويری هم که من از تو داشتم توی ذهنم تقريبن همونی بود که توی اون تکه فيلم که آدرسش رو گذاشته بودی ديدم. اما حقيقتن خودت يه چيز ديگه ای و از اون روز نوشته هات رو در حالی ميخونم که توی يه مانتو و شال به همون رنگ و همون مدل آرايش تصور ميکنم … خلاصه که دوستت دارم ديگه …شاد باشی …شبنم


  25. آرمان در 07/15/06 گفت :

    راستی من مثل کيم؟ يا چيم؟
    اينم بگم که من شمارو مث يه فرشته آسمونی ميبينم که فقط چشای خوشگلش معلومه و بقيه صورتش انقد نورانيه که معلوم نيست!
    به خدا همينه! از هندونه هم خبری نيست! تو اين گرما مطمئن باشيد که هندوهارو واسه خودم نگه ميدارم!
    #flower #kiss #smile


  26. عرش در 07/15/06 گفت :

    خُب بذار تصورات خودم رو در مورد شما بگم با توجه به اينکه تاکنون سعادت نداشتم از نزديک و يا تصويري از شما رو ببينم. قد متوسط هيکل تپلي سفيد رو البته بدون عينک و ريش و سبيل #devil درست گفتم ؟
    اما تصورات شما از من چيه ؟


  27. ويولت در 07/15/06 گفت :

    به عرش:
    يه آقای قد بلند لاغر و سبزه رو و عينکی با موهای کم پشت یا تا حدی طاس درسته؟#winking #grin


  28. لیلا در 07/15/06 گفت :

    من قبلا که عکس هایی رو که از خودت در وبلاگ میذاشتی دیده بودم و بیشتر فقط چشمات در اون عکس ها معلوم بود عجیب بنظرم شبیه یکی از دوستانم بودی که البته الان بیست سالی میشه کانادا زندگی می کنه . بعد که دیدمت با اینکه تصور اولیه ام راجع به تشابهت با اون دوستم بهم ریخت اما عجیب بیشتر از قبل بدلم نشستی . فکر کنم به خودت هم گفتم که ته چهره و حالتت یک تشابهاتی با پانته ا بهرام هنرپیشه داره . شاید هم فیگورهات همان حالتی که به نظر یکی از دوستان باعث شده شبیه هدیه تهرانی باشی در واقع یک جور ظرافت رفتاری و ژست های قشنگی داری شبیه ارتیست ها . جدی میگم #kiss .


  29. poriya در 07/15/06 گفت :

    سلام نظرتون در مورد تبادل لينك چيه ؟


  30. ويولت در 07/15/06 گفت :

    به ليلا:#heart
    حالا يه چيزی بگم بخنديد وقتی رفته بودم نمايشگاه آقای کيانيان. کمبوجيه که همراهم بود گفت چند تا خانم تو رو بهم نشون ميدادن و می گفتن پانته آ بهرام#surprise ولی به نظر خودم خيلی از اون خوشگلترم#grin (مرسی اعتماد به نفس#smug ) ولی وقتی تو شب شيشه ايی ديدمش به نظرم اومد از لحاظ قيافه به هم شبيه نيستسم ولی طرز صحبت کردنمون که همش با حرکات دست و تغییر دادن ميميک صورتِ خيلی به هم شبيه#blush


  31. لیلا در 07/15/06 گفت :

    من هم بهت گفته بودم که تو خوشگل تری جیییییییییگر #heart اما دقیقا همینه که خودت گفتی . حالتت بهش شبیه هست . حالا تو فکر کن پانته ا بهرام از کاردرست های تئاتره و خدا میدونه چقدر تمریم کرده به اینجا رسیده . اما تو تمرین نکرده و خدادادی حرکاتت موزونه #winking #heart


  32. لیلا در 07/15/06 گفت :

    تمریم = تمرین #blush


  33. عرش در 07/15/06 گفت :

    فقط قد بلند و سبزه رو درسته.
    يک و هشتاد و پنج قدمه تقريباً ۷۰ کيلو هم وزنمه بدون عينک نمره با عينک آفتابي بدون ريزش حتي يک دونه مو
    اما تصورات من جز عينک و ريش و سبيل درست بود ؟ #grin


  34. ويولت در 07/15/06 گفت :

    به لیلا:
    حرکات موزون منهای راه رفتن#rolling
    تو نمايشگاه گفتم بيچاره پانته آ بهرام که حالا همه فکر می کنن ويلچری شده#sad شايدم فکر کنن واسه فيلم جديدش نشسته رو ويلچر#winking
    البته که من ارادت دارم خدمت ايشون و شوخی کردم خوشگلترم … خودم بهتر از هرکسی می دونم که اسم خوشگل نميشه رو من گذاشت ولی خوب شيرينم#eyelash ( بازم مرسی اعتماد به نفس#smug )


  35. عرش در 07/15/06 گفت :

    و راستي در مورد شما نويسنده اي احساساتي ـ عاطفي و چيره دست . #applause


  36. ويولت در 07/15/06 گفت :

    به عرش:
    فکر نمی کنم تپل باشم#thinking ولی بقيه اش درسته باضافه يه دماغِ…#thinking #grin
    خوب منم گفتم که لاغری بابا ۱۸۵ قد و ۷۰ کيلو وزن لاغره ديگه#worried


  37. عرش در 07/15/06 گفت :

    ببينم ويولت خانم اينترنت شما رايگانه يا اينکه در شرکتي ؟ اداره اي ؟ يا جايي هستي که از اينترنت رايگان اسفاده ميکني ؟ #thinking #thinking


  38. لیلا در 07/15/06 گفت :

    حالا تو هی به خودت برچسب بزن #grin نمی دونی حتی راه رفتنت وقتی امید با اون همه عشق همراهیت می کنه چقدر بدل میشینه و حس زندگی به ادم میده #heart این ترانه منصور هم که داره با صدای بلند از پنجره باز خونه بغلی صداش میاد در این غروب اخرین جمعه بهار تقدیم به تو . شاید به نظر بعضی ها جواتی باشه اما من این ترانه رو خیلی دوس دارم .
    دونه دونه، دونه دونه
    دونه دونه، دونه دونه
    دونه دونه، دونه دونه
    دونه دونه، دونه دونه
    دونه دونه، نگاه تو منو می‌خونه
    کی می‌تونه دل منو اینجور بلرزونه
    دونه دونه، این نگاه‌های عاشقونه
    ما رو آخرش به دیوونگی می‌کشونه
    هیشکی نمی‌تونه اینجور عاشقونه
    دل منو با یک نگاش بلرزونه #heart


  39. زيتون در 07/15/06 گفت :

    آره منم يه تصوراتی از همه دارم و با اينکه يه جورايی کنجکاوم همه رو ببينم اما يه چيزی هم ته دلم می‌گه نبينی بهتره.
    خيلی از بلاگرها رو از نزديک ديدم. بعضی‌هاشون واقعا اثر بدی روم گذاشتن و اون چيزی نبودن که تو وبلاگشون بودن و بعضی هم برعکس. يعنی تو وبلاگستان باهام خيلی بدن اما توی واقع خيلی رفتار دوستانه‌ای داشتن و فهميدم اون رفتارشون در اثر سوءتفاهمی بوده که در دنيای مجازی رخ داده!
    و اما ويولت جون#heart فکر می‌کنی پس چرا من می‌خوام هميشه مخفی بمونم؟#tongue خوب خودم می‌دونم چی‌ام ديگه#laugh
    اوخ. اوخ از نزديک يه نچسبی‌ام که نگوووو#sick


  40. شاذه در 07/15/06 گفت :

    سلام ويولت جان
    مرسی که اومدی. البته من شاذه ام يعنی کمياب. نه شازده.
    ولی درمورد اين تصورات منم خيلی فکر کردم. چند روز پيش با يکی از اين دوستام تلفنی صحبت کردم. اين اصلاً صدايی نبود که توی تصور من بود. طول کشيد تا خودم رو باهاش وفق دادم. تصوير که ديگه هيچی….
    اگه حوصله داشتی از داستانای کنار صفحه ام باز کن بخون. مخصوصاً جن عزيز من…


  41. شبنم در 07/16/06 گفت :

    ويولت جون دقيقن زدی به هدف البته اون اضافهه اونقدری نيست که به چشم بياد همش در حد چند گرم :‌) …شاد باشی …شبنم


  42. شهره در 07/16/06 گفت :

    ویولت جان چند تایی رو که تاحالا دیدم شاید که شبیه تصوراتم نبودند ولی تصوراتم رو بهم نریختند . شاید که من از جمله خوش شانسها هستم . فکر میکنم که اگر کسی نوشته هاش صادقانه باشه با دیدن شکل ظاهریش حالا هر شکلی که میخواد باشه …سرخورده نمیشم . مثل خود گلت که تابحال عکس دقیقی ازت ندیدم ولی میدونم که گلی و حرف نداری . سبز باشی .#flower #heart


  43. پانته‌آ در 07/16/06 گفت :

    من اين تجربه رو داشتم و مثبت هم بوده. من فکر ميکنم خوبه که تصورات آدم به هم بريزه. ضمناً آدمهای تراشيده و نخراشيده هم گناهی ندارند که نتراشيده و نخراشيده هستند. در حقشون بی‌انصافی نکن #winking


  44. سبک وزن در 07/16/06 گفت :

    ویولت جون من قبل از اینکه تو تلویزیون ببینمت تو رو شبیه هدیه تهرانی تجسم می کردم خیلی هم دور از واقعیت نبود …بود؟؟؟؟


  45. هانيل در 07/16/06 گفت :

    باهات موافقم
    هرکی یه تصوری از نوشته ها بهش دست میده. یکیش خودت به نظرم تو نوشته هات با اونچه ظاهرت نشون میده یه کمی فرق داری… البته یه کمی چون من فقط یه نظر دیدمت#winking


  46. ***زهرا*** در 07/16/06 گفت :

    سلام.من اولين باره که تو وبلاگ شما کامنت ميذارم…
    فقط اينو بگم که چند ماهی ميشه که به وب شما سر ميزنم…و نوشته های روان و دلنشين شما رو ميخونم …smile
    براتون آرزوی سلامت و دلی هميشه شاد و لبی هميشه خندان ميکنم …#smile
    شما واقعا اسطوره اميد واری به زندگی و مثبت انديشی و شاد زيستن و صد البته صبر در زندگی هستيد …#applause #applause #applause #applause
    برای من هم دعا کنيد .
    خواهش ميکنم …
    #hand


  47. زن زمانه در 07/16/06 گفت :

    من شبيه کيم؟؟؟؟؟
    آفرين! بگو!
    #hug #hug #hug #hug #hug #hug
    بی زحمت آدمش خوشگل باشه #blush #eyelash #eyelash


  48. زن زمانه در 07/16/06 گفت :

    تو شبيه فرنگيسمونی (خواهر اولی)#hug #heart
    تيو خونه ی ما از همه خوشگلتره (البته اين نظر بقيه است!#brokenheart به نظر خودم که من خيلی ماهم#hug #eyelash #grin )
    حسش بياد، عکسشو برات ايميل می کنم بگی حسم درسته يا نه!


  49. سوسن در 07/16/06 گفت :

    منم موافقم
    چه ضد حالی می شه اگه ببينيش بدش اصلا با اونی که فکر می کردی يکی نباشه
    نتيجه ی اخلاقی: ارزش ريسک کردن نداره


  50. سينا در 07/16/06 گفت :

    من زياد تو نخ تيپ و تريپ مردم نيستم و اونچه که برام اهميت داره باطن و شخصيتشونه. حتي خيلي وقتا قيافه اي که ديده ام يادم نمي مونه.
    البته اغلب کنجکاو هستم که شکل وبلاگ نويسا رو ببينم ولي اين فقط يه کنجکاويه و هر قيافه اي باشن فرقي براي من نداره.


  51. نوش جونت دوست جون دید جاش چه با حاله !#heart


  52. کمبوجیه در 07/16/06 گفت :

    طبق معموول#yawn ولي مرسی که يادی از ما کردی #flower


  53. hi در 07/16/06 گفت :

    nakharashide,,,,natarashide,ajab kalamte zibai!!!!!!!!!!!!!


  54. مژگان در 07/16/06 گفت :

    دقيقا همينطوره.حدود ۵ سال پيش که وبلاگ نوشتنو شروع کردم همش فکر می کردم مسن ترين فرد وبلاگ نويس منم .نميدونم چرا فکر می کردم بقيه کم سن وسال تر از منن#grin تا اينکه همين درباره من وبلاگ شما رو خوندم يا وبلاگ غربتستان….اينقدر خوشحال شدم که بزرگتر از من هم وبلاگ می نويسه !#rolling بقول شما بخصوص در مورد وبلاگهايی که روز نوشت دارن ودر مورد زندگی خودشون می نويسن….ولی درمورد شما من هميشه فکر می کردم چقدر اين خانوم بايد قشنگ باشه! باور کن ويولت وقتی اون عکستو که عصاتو هم گرفته بودی جلوت يا اون ليوان بزرگ دوغ وگرفته بوديد ديدم همونطوری بودی که فکر می کردم خوشگل ومامانی فقط من کمی لاغر تر تصور می کردم#grin کاش بهم می گفتی تصورت از من چيه؟ البته تو وبلاگم بگی بهتره چون شايد يادم بره اين کامنت دونی رو دوباره بخونم !#kiss


  55. عسل در 07/16/06 گفت :

    من که متاسفانه اين موقعیت رو نداشتم از دوستان وبلاگی ام کسی رو از نزديک ببينم #sad
    چهار نفر هم فقط عکسشونو ديدم که ماشاالله يکی از يکی خوشگلتر #winking #kiss تقريبا همونطور که تصور می کردم ولی من تا حالا هيچ کدوم رو شبيه هنرپيشه يا خواننده ای تصور نکردم همينطوری يه تصوير مبهم تو ذهنم ازشون ساخته ميشه که چندان واضح نيست


  56. عسل در 07/16/06 گفت :

    راستی اينو يادم رفت بگم صدات خيلی باحاله، فريد قشنگ گفته بود صدای مخملی
    يه صدای ظريف و ملوس و آرام بخش، خيلی هم شمرده و آروم حرف می زنی، دلنشينه#kiss


  57. عسل در 07/16/06 گفت :

    من صدات و وقتی اولين بار شنيدم با اينکه تصويری از صدات نداشتم#laugh ولی با توجه با شيطنتی که از نوشته هات ازت شناخته بودم فکر می کردم مثل خودم يه کم جيغ جيغو باشی و بلند و تند تند حرف بزنی#rolling (بلا به دور چه تعريف و تمجيدی از صدای خودم به در کردم#rolling ) البته ناگفته نماند يه کم بهتر شدم و الان منم آروم حرف می زنم(البته به شرطی که عصبی نباشم که اونوقت تبديل به مسلسل می شم و رگبار می بندم#rolling ) خلاصه خواستم بگم صدات خيلی دلنشينه#heart


  58. نازمهر در 07/16/06 گفت :

    من که با ديدن تو کلی هم روحم شاد شد و لذت بردم.
    #heart #kiss


  59. ايدن در 07/16/06 گفت :

    تو به همون خوشگلی بودی که من تصور می کردم
    #eyelash
    ****************************
    ويولت جونم يه سوال تخصصی دارم…
    BlogRolling رو چی جوری تنظيم کردی که برای همه domain ها به روز شدن رو نشون می ده #thinking
    وبلاگ من فقط به روز شدن تو رو نشون می ده تو بقيه موارد کار نمی کنه
    #sad


  60. ويولت در 07/16/06 گفت :

    به ايدن:
    نمی دونم والله اينکارها رو يا فريد انجام ميده يا نويد


  61. مادر سپيد در 07/16/06 گفت :

    من فکر ميکنم تو يه کمی تپلی يه عصای خوشگل داری لباسات تو مايه های صورتی بنفشه ! …
    اينا رو که خودت گفتی !
    اما من فکر ميکردم لاغری !


  62. رضا در 07/16/06 گفت :

    سلام
    از وبلاگ بدتر اينكه با يه سري آدم هميشه تلفني صحبت مي‌كني ولي تا حالا قيافشونو نديدي و هميشه صداشونو شنيدي.
    در مورد من هميشه مخاطب‌هام اون چيزي كه هستم و نمي‌بينن. و همه فكر مي‌كنن من يه آدم 40 ساله هستم و هميشه وقتي من و مي‌بينن مي‌خوره تو ذوقشون.
    ويولت خانم بگو بدونم اگر وبلاگه من و خوندي فكر مي‌كني من چه جوريم؟
    پاينده باشي.