اولين جايي كه تو كرمان رفتم؛ موزه هرندي بود يك خونه خيلي قشنگ وسط يك باغ با صفا… طبقه اول ساختمون مملو از ادوات قديمي موسيقي بود؛ در فضاي صداي زنده ياد ايرج بسطامي موج ميزد و طبقه دوم پر بود از سفالينه هاي مختلف ؛ فضاي باغ هم پر از انرژي و فرح بخش بود.
روز دوم تور گرفتيم از ساعت 8 صبح تا 9 شب فقط موندم كه چطور اين همه ساعت رو دووم آوردم باضافه اينكه سوار و پياده شدن به اتوبوس وولو با اون پله هاي بلند حكايتي داشت براي خودش … اول رفتيم ماهان مقبره شاه نعمت الله ولي من چون سوار ويلچر بودم و واسه وارد شدن به صحن بايد كفشها رو در مياورديم تصميم گرفتم نرم تو چون بالاخره لاستيك ويلچر همچين تميز نبود ولي نگهبان اونجا اومد بهم گفت اشكال نداره با چرخ برو تو اين آقا خيلي مجربه ايشالله سال ديگه صحيح و سالم مياي خدمتشون.
محل بعدي ارگ بم بود با ولع خيابونهاي داغون شده و نخلهاي خميده و غبار گرفته رو نگاه ميكردم چشمم كه به ارگ ويران از زلزله افتاد جيگرم كباب شد راهنما مي گفت اين اولين بنايي كه بعد ويرانيش به ثبت رسيده ولي مامان مي گفت اينجا رو شهبانو فرح به ثبت رسونده حالا نمي دونم كدوم روايت درستره؟ راهنما مي گفت 5 تا كشور مسئوليت بازسازي ارگ بم رو قبول كردن ولي گفتن اين عمليات 15 سال طول ميكشه.
h
شهروز( برادرم) اصرار داشت كه منو تا بالاي ارگ ببره هرچي هم گفتم سخته و شيبش تنده اذيت ميشي من از همين پايين نگاه ميكنم گوشش بدهكار نشد و بردتم بالا.. زمين سنگ ريزه بود واسه همين چرخها بكسبات مي كردو پيش روي رو سخت. دو يا سه تا پسر شير پاك خورده كه تلاش شهروز رو واسه جلو بردن چرخ من ديدن اومدن كمك و منو سر دست بلند كردن و عين تخت روون بردنم … آي حال داد.:smug عكس خودم رو هم با نمايي از ارگ گذاشتم:teeth. منظره گورستان بم هم جيگر آتيش ميزد.
تابلوي زنده ياد ايرج بسطامي بر سر مزارش
شب برگشتيم باغ شازده ماهان. هرچي از انرژي مثبت اين باغ بگم كم گفتم يكي از آرزوهام اينه كه دوباره اون باغ و شاه نشينش رو ببينم … 11 تا حياط داره كه با پله و اختلاف سطح بهم وصل ميشه تا برسه به شاه نشين اصلي؛ رمپ هاش شيب وحشتناكي داره كه شهروز نازنينم منو برد بالا اونجا خيلي عكس نگرفتم ازبس محو محيط بودم يه فيلم كوچولو گرفتم كه هيچي توش معلوم نيست فقط صداي آب و موسيقي بسطامي كه در فضا موج ميزد شنيده ميشه.
Download file