![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
عجب برف قشنگی اومده :hug ، تو حس نوشتن نيستم نگران نباشيد حالم کاملا خوبه.:smug
پيوست اطلاعات عمومی ژزفين همسر اول ناپلئون که چون نمی تونست بچه دار شه ناپلئون ازش جدا شد و اون بقيه عمرش رو در کاخ مالمزون به سر برد عاشق رنگ سفید بوده و همینطور گل سرخ برای همين کاخ مالمزون مملو از گلهای سرخ بوده و اون همیشه لباس سفید به تن ميکرده و در زمانی که ملکه بوده رنگ سلطنتی دربار سفيد انتخاب شده بود.:smug
حالا يه سئوال کی ميدونه آشيل کیه و پاشنه آشيل یعنی چی؟
هميشه خوب باشی.از برف هم حسابی لذت ببر #kiss
اين يعنی من اول شدم! #hug
سلام ويلی مشهد بودم برای همه دعا کردم#flower
به خودم:
ممنون#hug
#grin
من حرف خاصی ندارمُ از برف هم خوشم نمی آد چون از ليز خوردن متنفرم. فقط ذوق کردم که ديديم چهارم می شم! #winking
آشيل در واقع همون روئين تن خودمونه که همه ی بدنش روئين بوده و ضد ضربه به جز پاشنش که اونم وقتی روئينش ميکردن تو نوزاديش بيرون از آب مونده و روئين نشده آخر سر هم از همين پاشنش تونستن از پا درش بيارن#smug
آشيل قهرمان افسانه يی و رویین تمن يونان باستان بود که در سری جنگهای تروا به دست پاريس با تیری که به پاشنه ی پاش اصابت کرد به قتل رسيد… مادر آشيل زمانی که اشيل رو که نوزاد بود در چشمه ی حيات شستشو می داد پاشنه ی پای آشيل رو توی دستش گرفته بود و برای همين هم بدن آشيل در اون نقطه هيچ مقاومتی نداشت و همون هم باعث مرگش شد …. پاشنه ی آشيل امروزه اصطلاحن به معنای نقطه ضعف به کار می ره
آشیل هر کدوم از ما هستیم که بالاخره پاشنه ای چیزی داریم!#winking اما فعلن که هوا به این توپیه بی خیال پاشنه !
so’aalhaat aaberoorizie !
inaa ro az dorodoone bepors o be oon yaad bede !
vagarna ashil ostoooreh ast o bichareh oon kasi ke taze shenakhtatesh ….
ویولت جان از شما که تحصیلکرده و با معلوماتی بعیده که ندونی آشیل کیه #nottalking اما عیب نداره، حالا برات میگم تا بفهمی:
آشیل پسر خاله ژوزفین بوده که از اول این دوتا عاشق و معشوق هم بودن (همون ماجرای عقد دخترخاله و پسرخاله که تو آسمونا بسته شده و …) اما ژوزفین که ناپلئون به خاطر قد و بالای بلند و تیپ خوبش مخش رو زده بود اولش با ناپلئون عروسی میکنه (این تیکش رو خودت هم بلد بودی!) اما بعد از یه مدتی که از اول ازدواجشون میگذره و ناپلئون دیگه دل ژوزفین رو می زنه و قد و بالاش هم دیگه جذابیتش رو واسه ژوزفین از دست میده ژوزفین فیلش یاد هندوستان می کنه و دوباره عشق قدیمیش -یعنی پسر خالش آشیل- یادش میاد و این ۲تا رو هم میریزن و….ناپلئون هم وقتی می فهمه واسه اینکه آبرو ریزی نشه الکی میگه که ژوزفین بچش نمی شد و به این بهونه طلاقش میده.
پاشنه آشیل هم اندام مورد علاقه ژوزفین بوده که هروقت میخواسته با آشیل عشقبازی کنه بهش میگفته : قربون اون پاشنه ترک خورده ات برم ! #heart
ویولت جان خجالت نکش اگه بازم سوال تاریخی داشتی بگو، من مطالعات آزادم خیلی زیاده و اطلاعات خوبی در زمینه های مختلف دارم#grin
با درود
در مورد ژوزفين چند نکته يادم آمد که با اجازه می نويسم:
اولين زنی که سايه نقره ای را استفاده کرد . و موهای کوتاهی داشت . بسيار ظربف اندام و صورتی به معصوميت يک بچه داشت.
وبلاگ شما را مدتی است می خوانم و استفاده می کنم #flower
پيروز و سربلند باشيد
ياسمين#flower
آشیل (Achilles) ریخت فرانسوی نام آخیلِس قهرمان اسطورهای یونان در داستان نبرد تروا (troy) است. همه پیکر او به جز پاشنه پایش رویین بود و همین بخش تنش هم مرگ او را رقم زد. آشیل پسر پلیوس (پهلوان یونانی و از یاران هراکلس) و دریاپری به نام تتیس بود. زئوس (خدای خدایان اساطیر یونان و پدر اکثر خرده خدایان نسل جدید) قصد داشت خود با تتیس وصلت کند، اما با پیشگویی تایتان پرومتوس مبنی بر اینکه “پسر تتیس از پدر به نیروتر شود” او را به پلیوس پهلوان که مورد لطفش بود واگذاشت. تتیس آشیل نوزاد را به جهان زیرین برد و او را از پاشنه گرفته، در رود سیاه جهان مردگان (استیکس) فرو کرد. تمام تن او جز پاشنه که در دست مادر بود به آن آب آغشته شد و تنها آن نقطه آسیبپذیر باقی ماند. روایت منظومه ایلیاد در میانه جنگ تروآ واز نزاع آشیل و آگاممنون (سرکرده یونانیان، پادشان مسینی) آغاز میشود.بعد از اینکه هکتور فرمانده سپاه تروا پسر عموی اشیل(شباهت زیادی بین اشیل و او بود و این باعث شد که هکتور گمان کند با اشیل مبارزه کرده و او را کشت) ، پتروکلوس را می کشد ، آشیل به انتقامجویی بر می خیزد و هکتور(پهلوانتروا) را می کشد و سپاه تروا را شکست می دهد. قبل از پایان جنگ، پاریس فرزند کهتر پریام، شاه تروآ، آشیل را به تیری زهرآلود هدف قرار داد. آپولون، خدای خورشید، تیر را به پاشنه آسیبپذیر آشیل هدایت کرد و به زندگی کوتاه این پهلوان مشهور پایان داد.
برف که خيلی توپه فقط حيف که يند اومده.
از اطلاع رسانی هم ممنون و در مورد آشیل هم همون که مهسا ميگه#winking
به-:
ميگم شما اطلاعاتت خيلی زياده ها.نميخوای يه کتاب تاريخ بنويسی ؟#grin
سلام
چی شده ويلی جون؟ تازگيها کتاب دزيره رو خوندی؟#eyelash
فعلا انگشت آشيل من شديدا درد می کنه.
با اينکه مدتهاست کتابهام دارن خاک می خورن، اما خوشحالم که يه چيزايی رو بلدم.
حالا من: اوليس کی بود؟
اينا رو بگم که يونانی ها توی يه جنگی که داشتن شکست می خوردن يه اسب بزرگ درست می کنن و از پاشنه اش واردش ميشن و بعنوان هديه می برن ميذارن جلوی دژ و …..
#thinking
به ياس: راستی روئين تن خودمون #grin هم چشماشو وقتی داشتن توی اون آب مش شستنش می بنده برای همين چشمماش ضد ضربه نمی شه!
راستی ويولت اين کامنتدونی رو چی کار کردی؟ من هی يه چيزی يادم مياد بنويسم هی بايد دوباره بازش کنم! اين جوری کردی امثال من زيادی حرافی نکنيم! بابا جونم من روده درازتر از اين حرفهام!#laugh
راستی لينکهات رو از بلاگرد می ذاری؟؟ يا از کجا؟؟#thinking
#grin ميگن ژوفين وضع دندوناش افتضاح بوده واسه همين هميشه سعی می کرد به جای خنده فقط به يک تبسم ساده با لبهای بسته اکتفا کنه !!!#yawn
اومدم جواب بدم ديدم مهسا جون هر چی من می خواستم بگم رو گفته#grin
به -:
ايول#rolling #rolling #rolling
سلام ويولت جان
گذری به اينجا بر خوردم
در مورد اشيل بايد بگم که يکی از قهرمانان افسانه ای يونان باستان بوده (کتاب ايلياد و اديسه) که همه قسمتهای بدنش به جز پاشنه پاش رويين تن بوده يه چيزی تو مايه های اسفند يار ما که از ناحيه چشم اسيب پذير بوده و همين رويين نبودنپاشنه باعث مرگ اشيل ميشه
آشيل در اصل هموون آجيل خودمونه که عربها اينجوری مٌعربش کردن . پاشنه آشيل هم يه اصطلاحه عربیه مثل هممونی که ما ايرانيها ميگيم پاشنه درو از جا درآورد يا کًند اوونا هم ميگن ؛ … الباشنه الاشيل کمثله صخره … يعنی آجيل ته ظرف مثل صخره هست…همونی که ما ميگيم سنگ کف رودخونه هميشه ميمونه…حالا اين موضوع رو بعد ها يوناني ها که با آجيل ايران آشنا شدن از اين اسم استفاده کردن و تودل بوترين پسر کشورشونو آجيل گذاشتن که خب چون منابع در اين زمينه عربی بوده به همون آشيل معروف شده …یه سندی هم هست که میگه اين دردونه پسر با پاش فندوق ها رو ميشکسته ..حالا اوون زمان هم آهنگرای يونانی يه قندشکن ساختن و اسم تجاريشو گذاشتن پاشنه آشيل که خيلی فروش کرد حتی به ايران هم اوومده و تعجب نکنين که ما به اسم سنگ پا ميشناسيم اونو . بگذريم جای تاسف داره که چطوری اين آجيل ما رو تبديل به آشيل کردن…نمونه اش همين خليج عربی يا فارس…اصلا ويلی خانم کار درستی نميکنی که اين اطلاعات ناصحيح رو رواج ميدی …
در هر صورت اگه سوالاتی داشتی با کمال ميل جهت راهنمايی دوستان اعلام ميکنم .
سلام ویولت جونمممممممممممممم #kiss
ممنون از این بحثی که راه انداختی#hug
من عاشق اینجور بحثها هستم.
بچه ها جوابهای خوبی دادن .ازشون ممنون.
واما به زن زمانه:
اودیسئوسکه به تلفظ فرانسوی اولیس گفته میشه ،پادشاه شهر ایتاکا بود که در جنگ تروا به همراه آشیل ،به آسیا اومد و فکر ساختن اسب چوبی و در نتیجه پیروزی یونانیان متعلق به اولیس هست.#grin
اوديسئوس درسته .معذرت موقع تايپ به کلمه بعدی چسبيده.#blush
ويولت جون ديدم برا نوشتن آشيل کی بوده. قصه رويين تن شدن آشيل مث رويين تن شدن اسفنديار ميمونه؛ با اين تفاوت که اسفنديار کودکی بوده که وقتی داخل اب مقدس ميبرنش به مقتضای کودکی چشم رو ميبنده و در مورد اشيل شخص شوينده از مچ پا بچه رو گرفته بوده و بنابراين مچش شستشو نميشه!
فيلم تروی (تروا) به طرز ظريفی مياد و اين افسانه رو باطل ميکنه.
در عين حال پاشنه اشيل کنايه از نقطه ضعف هرکسه.
اينم برا کسانی که بخوان بيشتر با اوايس آشنا بشن.
اون در هنگام برگشت به ايتاکا در دريا گم ميشه و مدت ۱۰ سال سرگذدان بوده .علی اين سرگردانی اين بود :در جنگ تروا ،معبد نپتون رمی رو تاراج ميکنهو مجسمه اون رو ميشکنه .کاهنه معبد ،کاساندرا ،اوليس رو بخاطر اين کارش نفرين ميکنه و از خدايان ميخواد اوليس رو آواره کنه.در نتيجه مدت ۱۰ سال اوليس آواره و دچار انواع بلايا ميشه.در اين مدت که او گم شده بوده ،تمام دشمنان اوليس به خواستگاری پنلوپه زن اوليس ميرن و برای بدست آوردن پنلوپه و پادشاهی ايتاکا تلاش ميکنن.پنلوپه که عاشق همسرش بود و در ضمن نميخواست به صراحة جواب رد بده تا مبادا شهرش رو دچار جنگی کنه ،نيرنگی زد و شروع به بافتن تور ماهيگيری کرد .وگفت هر وقت اين تور تمام شد او آماده ازدواج خواهد شد.روزها تور ميبافت و شبها اون رو ميشکافت .و به اين ترتيب ۱۰ سا ل گذشت .اوليس که تونست از دام نفرين خلاص شود ،موقع برگشت در شهر ميشنوه که زنش بهش خيانت کرده .برای امتحان او ،به صورت ناشناس با صورتی بسته ،به عنوان خواستگار نزد زنش ميره ،ولی متوجه ميشه اون هيچ خيانتی در حقش نکرده.به اين ترتيب اوليس دوباره به آغوش خانواده خودش برميگرده.بعد تمامی دشمنانش رو که هکون خواستگاران زنش بودن ميکشه.
عاقبت اوليس : به دست پسر خود ،تله گونوس کشته ميشه.
اوليس به هوش و خرد معروف هست.
سرگذدان=سرگردان
علی=علت
هکون=همون
آشیل (Achilles) ریخت فرانسوی نام آخیلِس (به یونانی باستان: Αχιλλεύς) قهرمان اسطورهای یونان در داستان نبرد تروا (troy) است. همه پیکر او به جز پاشنه پایش رویین بود و همین بخش تنش هم مرگ او را رقم زد. آشیل پسر پلیوس (پهلوان یونانی و از یاران هراکلس) و دریاپری به نام تتیس بود. زئوس (خدای خدایان اساطیر یونان و پدر اکثر خرده خدایان نسل جدید) قصد داشت خود با تتیس وصلت کند، اما با پیشگویی تایتان پرومتوس مبنی بر اینکه “پسر تتیس از پدر به نیروتر شود” او را به پلیوس پهلوان که مورد لطفش بود واگذاشت. تتیس آشیل نوزاد را به جهان زیرین برد و او را از پاشنه گرفته، در رود سیاه جهان مردگان (استیکس) فرو کرد. تمام تن او جز پاشنه که در دست مادر بود به آن آب آغشته شد و تنها آن نقطه آسیبپذیر باقی ماند. روایت منظومه ایلیاد در میانه جنگ تروآ واز نزاع آشیل و آگاممنون (سرکرده یونانیان، پادشان مسینی) آغاز میشود.بعد از اینکه هکتور فرمانده سپاه تروا پسر عموی اشیل(شباهت زیادی بین اشیل و او بود و این باعث شد که هکتور گمان کند با اشیل مبارزه کرده و او را کشت) ، پتروکلوس را می کشد ، آشیل به انتقامجویی بر می خیزد و هکتور(پهلوانتروا) را می کشد و سپاه تروا را شکست می دهد. قبل از پایان جنگ، پاریس فرزند کهتر پریام، شاه تروآ، آشیل را به تیری زهرآلود هدف قرار داد. آپولون، خدای خورشید، تیر را به پاشنه آسیبپذیر آشیل هدایت کرد و به زندگی کوتاه این پهلوان مشهور پایان داد.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B4%DB%8C%D9%84
In Greek mythology, Achilles, also Akhilleus or Achilleus (Ancient Greek Ἀχιλλεύς) was a hero of the Trojan War, the central character and greatest warrior of Homer’s Iliad, which takes for its theme, not the War of Troy in its entirety, but specifically the Wrath of Achilles.
He is known for being the most ‘handsome’ of the heroes assembled at Troy,[1] as well as the fleetest. Central to his myth is his relationship with Patroclus, characterized in different sources as deep friendship or love.
Achilles was the son of the mortal Peleus, king of the Myrmidons in Phthia (southeast Thessaly), and the sea nymph Thetis. Zeus and Poseidon had been rivals for the hand of Thetis until Prometheus the fire-bringer prophesied that Thetis would bear a son greater than his father. For this reason, the two gods withdrew their pursuit, and had her wed to Peleus.[2]
As with most mythology there is a tale which offers an alternate version of the above events. The tale goes that Zeus tried to have an affair with Thetis, but Thetis was so loyal to Hera that she coldly rejected him. Zeus was furious and decreed that she would never marry an immortal. So Hera recommended that she marry Peleus, as he was as near to an immortal as she was ever going to get.
According to the incomplete poem “Achilleis”, written by Statius in the first century AD, and to no other sources, when Achilles was born Thetis tried to make him immortal by dipping him in the river Styx. However, she forgot to wet the heel she held him by, leaving him vulnerable at that spot. (See Achilles’ heel, Achilles’ tendon.) It is not clear if this version of events was known earlier. In another version of this story, Thetis anointed the boy in ambrosia and put him on top of a fire to burn away the mortal parts of his body. She was interrupted by Peleus and abandoned both father and son in a rage.[3]
However all other sources (before Statius) don’t make any reference to this invulnerability. The same Homer in the Iliad, to the contrary, mentions Achilles being wounded. (In Book 21 the Paeonian hero Asteropaeus, son of Pelegon, challenged Achilles by the river Scamander. He cast two spears at once, one grazed Achilles’ elbow, “drawing a spurt of blood.”) Also in the greek poems in which we can find description of the hero’s death, Kùpria (unknown author), Aithiopis by Arctinus of Miletus, Ilias Mikrà by Lesche of Mytilene, Iliou pèrsis by Arctinus of Miletus, there is no trace of any reference to his invulnerability or his famous heel; and in the pictures of that age presenting Achilles’ death the arrow (in many cases arrows) hit him on the body.
Peleus entrusted Achilles to Chiron the Centaur, on Mt. Pelion, to be raised.[4]
http://en.wikipedia.org/wiki/Achilles
http://en.wikipedia.org/wiki/Achilles%27_Heel
اوه اوه عجب بحثهای تاريخی#surprise
بخصوص ـو کمبوجيه چه اطلاعات مفيدی از خودشون در کردن#grin
خوبه که اطلاعات بقيه رو هم می خونم يه چيزی حاليم ميشه#tongue
بعدشم آشيل که من گفتم مثل بازی يک مرغ دارم روزی يه تخم ميکنه و پس چند تاست؟
از آشيل ساده ميرسيم به اطلاعات فوق سری که کمبوجيه در اختيارمون گذاشت#laugh
پس ادامه می دهيم ( مثل خان مظفر#winking )
سلام..حس نظر دادن نيست!!!!!!!!!!
ويلی جونم قسمت دوم سنگ درمانی رو با نام درمانهای مختلف با سنگ رو گذاشتم دوست داشتی حتما ببين
در مورد همسر اول ناپلئون دیگه چی میدونی#grin
نظرش در مورد چند همسری رو میدونی؟
آحر عاقبتش رو میدونی؟
آحرش با کی ازدواج کرد ،یعنی بعد از تبعید،به چه دلیلی وقتی ناپلئون برگشت بر نگش پاریس؟
میدونی واسه چی اینارو پرسیدم؟بله مازوخیسم!اگه نفر اول بودم در مورد آشیل واست 2 ساعت حرف میزدم#smug
ولی فرصت از دستم رفت!#yawn
ما هم از مهد هميشه ساعت کتابخوانی داشتيم و به قول شما هميشه با کتاب آشتی هستيم#heart جواب آشيل رو هم چون خيلی ها دادن ديگه ما نمی نويسيم#grin .
راستی اين برف قشنگ باعث شد من(گل چه)تعطيل بشم#grin
ممولو ميشناسی …. آشيل داداششه #grin
ولی جداْ اطلاعات منم در حد همون نوشته های شماره ۷ …. منم همونارو می خواستم بگم …#winking
ميگن وقتی می خواستن رويين تنش کنن پاشنه ی پاشو گرفتن و کردنش تو اون مايعی که رويين تن می کرده واسه همين پاشنه ش تنها نقطه ضعفش بوده. يه جا ديگه هم گفته بود کفش پاش بوده ولی با عقل جور در نمياد که #silly
عالیه
یه عالمه مطلب جدید یاد گرفتم. آخه من اصلا فیلم نمی بینم تا به حال هم کتابی در مورد یونان نخوندم و فقط آشیل رو به اسم میشناختم . ویولت جونم بازم از این بحث ها راه بنداز
راستی من به مناسبت برف آپ کردم بهم سر بزنید#winking #kiss #kiss
rasty manam nemidoonestam ashil pashil chye ha! lol khob shod inja fahmidam vagarna aberoom miraft ye jaye dige!!! dordoone khanoomam ajab moaleme ba shooor dare kheily khosham omad az karesh! rasty man nemidoonetam too iran too otoboosa ketab gozashtan kheily jaleb bood baram!
چه سوال خوبی مطرح کردی ؟ مدتها بود بهش فکر ميکردم اما به علت ذيق وقت شديد وقت مطالعه آزاد ندارم و سوالم بيجواب مونده بود اما با خوندن کامنتهای اين پست جوابم رو گرفتم . ازت ممنونم .
سلام ويولت جون.خوبی؟همچنان خواننده وبلاگتم …#winking
می بينم که رفتی تو کار معما ! جايزه هم می دی ؟ ببين من اطلاعات عموميم خيلی بالاس آشيل رو می شناسما #grin . اصلا من چرا انرژی بزارم توضيح بدم . برين فيلم تروآ رو ببينين همه چی دستتون مياد . جايزه رو رد کن بياد#tongue
عجب جوابهايی ويوی ! مخ همه رو از آک در آوردی ها ! فکر کنم الان همه رفتن سراغ کتابهای خاک گرفته شون و دارن آمار آشيل و ژوزفين رو می گيرن . ولی خب اطلاعات ناب (-) خداييش يه چيز ديگه بود . دمت گرم #smile
اين همه براد پيت بيچاره خودشو کشت فيلم به اون خوشگلی بازی کرد حالا تو ميگی آشيل کيه ؟!! تازه اين اکيليس رو که تلويزيون ايران شونصد بار نشون دادش…
آشيل قهرمان تروا است و يك رويين تن در تاريخ از همه ي بدنش فقط پاشنه ي پاش رويين نبوده و آسيب پذير … از همون جا هم زخمي شد و مرد…
حالا خان مظفر:
اين خان يکی از خانهای بزرگ تهران بوده در حدود ۳۰۰ سال پيش خان قلهک هم بوده بعد ها که بزرگتر ميشه تصميم ميگيره حکومتش رو گسترش بده و بنابراين حمله ميکنه به دهات اطراف از جمله فرمانيه و قيطريه و زرگنده و …و خان همشون رو شکست ميده و سر آخر زرگنده رو به عنوان پايتخت خودش انتخاب ميکنه و از اون موقع تا به حال نسل اندر نسل اونجاها زندگی ميکنن.البته الان ديگه اسمشون خان نيست ولی از اونجائيکه زمينهاشون متری ۲ الی ۳ ميليون تومن خريدوفروش ميشه همون خان و خازده و خانزاده های قديم هستند.بای اطلاعات بيشترذ مراجعه شود به سريال تاريخی باغ مظفر هر شب ساعت ۷:۴۵ از شبکه ۳ سيمای جمهوری اسلامی ايران#smug
برف فوق العاده س .آشيل نميدونم چيه از من در مورد لواشک بپرسين واردم!
ويولت اصلا اشيل ما ام اسی ها هستيم که رويين تنيم اما پاشنه نداريم