وسایل کمکی

خيلي وقت بود مي خواستم در مورد اين قضيه و حس خودم درباره استفاده از وسايل کمکي مثل عصا بنويسم که حس و حال لازم ايجاد نمي شد و حالا اين مقاله مفيد که روز شنبه گذاشتمش بهانه کافي رو به دستم داد.
روزهاي اولي که عصا دستم گرفتم حس من هم دقيقاً همون چيزي بود که تو مقاله هم بهش اشاره شده اينکه در مقابل بيماري تسليم شدم، علت اصلي که اصلاً تصميم گرفتم عصا دستم بگيرم فعاليت زياد و حضور زيادم تو جامعه و محيطي غير از خونه بود و متعاقب اون زمين خوردنهاي بيش تر از حد معمولم که اين فکر رو برام ايجاد کرد که بهتره وسيله ايي رو به عنوان کمک و اينکه مانع زمين خوردن هام بشه با خودم داشته باشم.
از اول تا الان هم آدمي نيستم که خودم رو درگير فکر بقيه بکنم و ناراحت اين باشم که وقتي مردم عصا تو دستم مي بينند چي فکر مي کنند؟ و به قولي چقدر ضايع مي شم!! حتي مي تونم به جرات اعتراف کنم که اين رو يه نقطه قوت هم براي خودم مي دونستم که اين در ديگران حس احترام هم برام بوجود مياره که با وجود تمام مشکلاتي که وضعيت جسمانيم برام بوجود مياره باز هم حاضرم که تو جامعه حضور داشته باشم و خودم رو کنج خونه قايم نکردم از طرفي اين عصا تکليفم و با خيلي ها روشن ميکرد مثلاً وقتي دارم از خيابون رد ميشم راننده مقابلم ميدونه با آدمي طرفه که نمي تونه به سرعت بقيه خودش رو از جلو اون کنار بکشه واسه همين مي فهمه که بايد سرعتش رو کم کنه و اگه احتياج باشه حتي بايسته …
يک زماني به اين موضوع فکر مي کردم که اگه قرارباشه تنها زندگي کنم يا مسئوليت يک خونه باهام باشه با اين ناتواني هام چيکار مي تونم بکنم؟ اگه بخوام خدمتکار تمام وقت بگيرم که ماهيانه کلي پولش ميشه و اصلاً معلوم نيست از پسش بر بيام يا نه؟ هرچقدر هم خونه رو مناسب سازي کنم از جهت نصب کابينت و چيدمان خونه که بتونه تو راه رفتن کمکي برام باشه بازم روپا وايستادن مثلاً براي پختن غذا يا دستمال کشيدن وسايل رو چيکار کنم؟ مطمئناً کمرم ياري نميکنه و بيشتر از يکي دو دقيقه نمي تونم سرپا وايستم… فکر کردم شايد تو اين وضعيت بتونم از ويلچرهاي ايستاده کمک بگيرم و با کمک اون بعضي کارها رو انجام بدم، ميدوني چيزي که خيلي مهمه اينکه فعلاً درگير اين بيماري با تمام مشکلاتش هستم و بايد بپذيرم که هست و با توجه به تمام اين مشکلات بايد به زندگيم ادامه بدم و بهترين شرايط رو براي حفظ باقيمونده سلامتيم بوجود بيارم و اگه نتونم اينه که مايه خجالته نه استفاده از وسايل کمکي از قبيل عصا و واکر و … .


نظرات شما


  1. ياس در 06/10/12 گفت :

    اووووووووووووووول#grin


  2. ياس در 06/10/12 گفت :

    تو پست قبلی هم آخری هستم#smug


  3. ياس در 06/10/12 گفت :

    حالا برم بخونم#smile


  4. ياس در 06/10/12 گفت :

    ويلی جان:
    واسه نداشتن مشکلی مثل همون آشپزی کردن و گردگيری و دستمال کشيدن و …که گفتی فراموش نکن که اين حضور مادر مهربونته که با کمکهای بی دريغش خيلی از موانع رو برات هموار کرده.#heart من به شخصه ازش ممنونم.#hug


  5. بهار۱ در 06/10/12 گفت :

    سلام ويولت عزيز م … اين خيلی خوبه که فکرت و نظرت نسبت به کمک گرفتن از ايت وسايل مثبت … عزيز من تو بايد هر کاريو که يهيت کمک ميکنه راحت تر باشی انجام بدی … يه جمله ای قبلا خوندم که ميگه :
    ماموريت ما در زندگی بی مشکل زيستن نيست … با انگيزه زيستن است #heart #hug #kiss #flower


  6. بهار۱ در 06/10/12 گفت :

    ااااااااااا #nottalking چقدر غلط املايی دارم … از بچگی همينجور تو املا و نوشتن بی دقت بودم #cry #sick


  7. متولد ماه مهر در 06/10/12 گفت :

    من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
    چرخ برهم زنم ار غير مرادم گردد
    #kiss
    آفرين…به نظر من آدم هايی مثل تو که مشکل دارند و بخوان تسليم بشن اصلا ديگه نميشه گفت انسان هستند.يکی از علايم بشربودن همينه.يعنی يکی مثل من و تو که مشکلمونو پذيرفتيم و داريم زندگی ميکنيم يه مشکل داريم.اما خيلی از آدم ها که به ظاهر سالمند و لی توانايی مقابله با سختی ها رو ندارند هزارويک مشکل دارند.من که به خاطر اين روحيه خوبم هميشه از خدای بزرگ و مهربون ممنونم.#heart


  8. نوشين در 06/10/12 گفت :

    سلام ويلی جون #kiss
    دلم می خواد وقتی اينجا می نويسم حس واقعی خودمو بنويسم ! نه اينکه هميشه فقط دلداری بدم !#thinking
    من هميشه وقتی توی اين سايت ميام و مشکلات بچه ها رو می خونم بد جوری ناراحت می شم و با توجه به اينکه آدم حساسی هم هستم تمام فکر و ذکرم رو مشغول می کنه !
    می دونی تو و بچه های اين سايت از نظر فکری و روحی بی نظير هستيد !!!
    يکی از دوستان ازم خواهش کرد که قول بدم اينجا نيام چون خيلی خودمو ناراحت می کنم ولی من بهش گفتم نه !! من واقعا اينجارو دوست دارم ! اين سايت به من ثابت می کنه که مشکلاتم چقدر احمقانه و کوچک است ! خدارو شکر که من شماها رو دارم تا به عنوان خواهر کوچکتر ازتون درس زندگی ياد بگيرم ! منی که تا يک زخم کوچولو بر می دارم به زمين و زمان فحش می دم و يا جوری رفتار می کنم که انگار هستی خداوند به من بدهکار است . بايد بيام بشينم توی ابتدايی ترين کلاسهای آدم های با ارزشی مثل تو و دوستات ! اونروز رفتم توی سايت با نويد جان و افکارش با محسن جان . با سجاد عزیز شیطون وبقیه بچه ها آشنا شدم واقعا چه جمع زيبايی داريد ! همتونو دوست دارم #hug


  9. تي ام زد در 06/10/12 گفت :

    نرمش و ورزش را هيچگاه از ياد مبر#flower


  10. نوشين در 06/10/12 گفت :

    راستی يک پسری رو تو کلاسهای دانشگاه بعضی وقتا می ديدم ( به دليل مشغله کاری و … مرتب سر کلاسها نمی رم و بچه ها رو خوب نمی شناسم ) اين آقا پسر از اون تيپهای عجيب غريبی می زنه که الان خيلی از پسر ها می زنن و من اصلا خوشم نمی آد . خيلی هم شيطنت های آنچنانی می کنه که بازم من خوشم نمی آد . خلاصه فکر کنم آمار همه دختر ها رو داره و …. در سشم خيلی خوبه ! ولی من هر وقت سر کلاس مزه ای می ريخت و لوس بازی در می اورد اصلا نمی خنديدم !!#nottalking
    تا اينکه اونروز يک لحظه تو راهرو ديدمش با عصا ويک لبخند مهربون و شيرين ( خيلی مودب بهم گفت خسته نباشيد ! ) آقا ! يک لحظه قيافه نويد و سجاد و محسن و …. بقيه بچه های عزيز اين سايت اومد جلوی نظرم ! همچين مهربون و عاشقانه جوابشو دادم که بيچاره سرش گيج رفت ! #grin
    #silly حالا اگه ايندفعه اومد جلو جوابشو چی بدم؟#silly #rolling تقصير شماهاست که انقدر خوبين#grin #winking


  11. زيتون در 06/10/12 گفت :

    ویولت تا این مطلبت رو نخونده بودم متوجه نشده بودم که همیشه ناخودآگاه نسبت به اونایی که عصا دارن احترام خاصی قائلم.
    نمی‌دونم شاید دلبلش این بوده که هر معلولی( چه نابینا و چه اونایی که بدون عصا راه نمی‌تونن برن و چه ناشنواها و…) رو که از نزدیک شناختم از نظر فکری خیلی خوب و روشنفکر و بی‌آلایش بوده.
    استخر که می‌رم ناخودآگاه به طرف عصایی‌ها و کسایی که برای درمان میان کشیده می‌شم و هر کمکی از دستم میاد براشون می‌کنم و حتما گپی باهاشون می‌زنم.
    جالب برام اینه که این‌آدما از نظر روانی خیلی سالمتر از آدمای به ظاهر معمولی هستن. بسیار بی عقده و صمیمی و خوش‌صحبتن.


  12. زيتون در 06/10/12 گفت :

    اینو یادم رفت بگم ویولت جون…
    تعداد زیادی از ماها معلولیم و خودمون خبر نداریم…
    وقتی کمردرد داریم. دندون‌درد داریم. چشامون ضعیفه و به عینک احتیاج‌ داریم… آرتروز داریم…
    یا معلول از نظر روانی هستیم…
    ما همه مثل همیم… یکی کمتر یکی بیشتر… معلوم نیست اونی که خودشو امروز سالم می‌دونه فردا گرفتار چی می‌شه…
    پس به قول سعدی باید عین اعضای یک پیکر باشیم…
    این بود موعظه‌ی زیتون#tongue


  13. - در 06/10/12 گفت :

    #flower


  14. - در 06/10/12 گفت :

    زين پس به جای واژه غريب و نامانوس {ويولت} می گوييم {محترم خانوم} #winking #heart #heart


  15. امير در 06/10/12 گفت :

    سلام ويلت عزيز منم دقيقا با نظرت موافقم استفاده از ابزارهای مختلف برای استفاده خوبتر از زندگی خجالت نداره تسليم شدن در برابر مشکلات خجالن آوره
    راستی يه فکرهايی دارم میخوام با کمک چند تا از بچه ها طرح ريزی يه کارهايی رو انجام بديم اگه پايه بودی يه ايميل برا من بزن
    فدات و ايشالا عروسيت (نتونستم تو پست قبلی نظر بدم اينم مال اون يکی پست#eyelash )


  16. شهــــلا در 06/10/12 گفت :

    ویولت جونم نباید در برابر وسایلی که برای کمک کردن به زندگیمون ساخته شده کم بیاریم و خجالت مجالت هم نداره نازنینم.#flower
    چور بابای حرف و دید منفی مردم …


  17. رويا در 06/10/12 گفت :

    سلام وصد سلامممممممممممممممممممم گل گلابی #grin
    آفرين ،صد آفرين ،هزارو سيصد آفرين ،دختر خوب و نازنين.#kiss


  18. يه دوست در 06/10/12 گفت :

    چيزي نميشه گفت جز اينكه واقعا قابل احترام و تحسين برانگيزه#applause #applause


  19. رويا در 06/10/12 گفت :

    با اجازه ويولت جان يه سلام هم به نوشين گل #grin
    بابا خيلی ديگه بيچاره رو تحويلش نگير ميشه اينطوری#surprise #sick #silly


  20. مژگان در 06/10/12 گفت :

    #grin جوووووون …معلومه که مايه خجالت نيست .خجالت اونه که همکار اين مهندس اتاق بغلی گوربه گور من باشی#rolling


  21. memol در 06/10/12 گفت :

    الهی قربون خودت و احساست ….#hug
    اگه کم کامنت می زارم اين روزا دليل بر اين نيست اينجا نمی يام …. هر وقت کانکت می شم اولين جايی که ميام اينجاست …. منتها وقت نظر دادن ندارم زیاد….
    بيشتر از هميشه مواظب خودت باش .#heart


  22. رضوان در 06/10/12 گفت :

    سلام ويولت عزيز
    ايشالله که حالت خوب خوب باشه#kiss
    به اميد ديدار#flower


  23. masssoud در 06/10/12 گفت :

    Afrinn I been recommending you blg to everyone that I know , can you link me


  24. ماندانا در 06/10/12 گفت :

    موفق باشی


  25. داریوش در 06/10/12 گفت :

    آهای ! چرا اینقدر ناامید؟ مثلا سنبل امید و اراده بودی .حالا یکبار هم عصا رو تفریحی دستت بگیر چیزی نمیشه که#angry


  26. پريسا در 06/10/12 گفت :

    من يه دوره به نسبت طولانی(نزديک به ۹ سال) مبتلا به صرع ادواری(که می گفتند علتش بلوغه) بودم…تو سفرهای دانشجويی يا دانش آموزی هميشه داره رو هفت سوراخ قايم می کردم از ترس اين که کسی ببينه و بفهمه،هميشه نگران اين بودم که يه موقع تو جايی بيرون از خونه اگه دچار حمله بشم چی ميشه و چقدر خجالت آوره.اين اتفاق افتاد ،من شيراز بودم ۱۰۰۰ کيلومتر دور از خونه و خانواده.هيچ چيز خجالت آوری هم نبود و همه خيلی عادی برخورد کردند،تو اورژانس وقتی به هوش اومدم خیلی گریه کردم نه به خاطر حمله که به خاطر ضعفم که همه ديگه می دونن…راستش الان اون حسم برام خنده داره


  27. ساتين در 06/10/12 گفت :

    آفرين بر تو#applause
    اصلا مهم نيست از چه وسايلی کمکی استفاده می کنی مهم اينه که می تونی با استفاده از هر چيزی اينکارو بکني اين واقعا هم احترام بر انگيزه .ضمنا قبول واقعيت شجاعته نه تسليم


  28. بامداد در 06/10/12 گفت :

    فقط مي تونم بگم كه خيلي دوست دارم نازنين خانوم ، خيلي زياد … #flower #flower #flower


  29. کورال در 06/10/12 گفت :

    بله… زندگی ادامه داره… اميدوارم که نه تنها باقی مانده سلامتيت رو حفظ کنی …بلکه باقی سلامتيت رو هم به دست بياری.


  30. سلام. اون جمله‌ای رو که من می‌خواستم بگم شما خودت highlight شده آخر پستت نوشتی. حالا من چی بگم؟؟#smile
    راستی مشکل باز شدن وبلاگتون ديروز برطرف شده بود ولی امروز بازم خراب بود.
    ديگه اينکه مرسی از بابت اينکه با تمام کارايی که دارين به وبلاگ من سر زدين#smile #flower
    پاينده باشی#hand


  31. RahiL در 06/10/12 گفت :

    روحيه ت تحسين برانگيزه. مثل هميشه! #heart #heart #heart


  32. مادر سپيد در 06/11/12 گفت :

    عصا ! عصا !!! با اين کلمه در حوزه نابينايان مشکل دارم ! اصلا اين کلمه کلمه مناسب و قشنگی نيست ! وقتی يک وسيله ميتونه همراه همدم و کمک حال فردی باشه چرا بايد اسمش انگ ناتوانی به فرد بزنه !!؟؟؟
    نگرش مثبت و خوبی ارائه کردی اميدوارم در من هم اثر بگذاره ! #flower #flower #flower #flower


  33. سبک وزن در 06/11/12 گفت :

    در حال حاضر هدف زندگيت اين بايد باشد که تا جايی که می توانی استقلال خودتو حفظ کنی …اگر اون وسايل به حفظ استقلالت کمک ميکنه چرا که نه؟؟؟؟#heart #applause


  34. ميترا در 06/11/12 گفت :

    هميشه با خوندن نوشته ها ت از خودم خجالت .بهت حسوديم ميشه که به اين راحتی تغييرات را می تونی قبول کنی


  35. نوشين در 06/11/12 گفت :

    باشه رويا جان ممنون از راهنمايی های بالا بردن ايمنی در زندگی #rolling #kiss #heart


  36. nazmehr در 06/11/12 گفت :

    چقدر خوبه وقتی ميام تجربيات شماها رو می خونم کمتر از زندگی با ام اس می ترسم#heart


  37. زن زمانه در 06/11/12 گفت :

    #hug #hug #hug #hug #hug #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug #hug #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug
    #hug #hug
    #hug
    #hug #hug
    #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug #hug #hug #hug #hug
    #hug #hug #hug #hug #hug #hug #hug #hug


  38. زن زمانه در 06/11/12 گفت :

    انگار توی محاسباتم يه دونه زيادی در نظر گرفته بودم!


  39. زن زمانه در 06/11/12 گفت :

    به نوشين:
    عزيزم من وبلاگت رو پيدا نکردم!
    لطف کن و آدرسش ر بذار به جای نوشتن اسمش!
    فدات!


  40. سيروس در 06/11/12 گفت :

    مهم اينه که زندگی ادامه داره و کسی مجاز نيست به صورت ذهنی مرگ و ناتوانی رو علاوه بر دوز واقعيش به خودش تجويز کنه#kiss


  41. #flower دقيقا
    #kiss