![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
برنامه چهارشنبه شب عبور شيشه ايي بي نظير بود.! اول بگم که اين برنامه پخش زنده است.
مهمان برنامه آقاي سيروس گرجستاني بودن، تقريباً آخرهاي برنامه بود که آقاي گرجستاني خواستن يه خاطره تعريف کنند.
گ : من عاشق کارم و حرفه ام هستم براي همين هم هر نقشي رو که به من پيشنهاد بدن مي پذيرم و کار ندارم که نقش اول هست يا نه؟ و چقدر محوريت داستان رو تشکيل ميده… مثلاً اگه نقش يه مُرده هم باشه تو نمايش من قبول ميکنم چون عاشق کارم هستم و به نظر من اين هنر بازيگر که به اون نقش اهميت مي بخشه… چند سال پيش آقاي ايرج راد يک کاري رو کارگرداني ميکردن و نقشي تو اين کار بود که خيلي بي اهميت و ناچيز بود و به هرکي پيشنهاد بازيش رو داده بودن نپذيرفته بود… وقتي به من گفتن با کمال ميل قبول کردم… نقش يه داروفروش(ويولت:شغلش دقيقاً يادم نمياد گفت چي بود) بود که کار کسب و درآمدش خيلي خرابه و واسه همين دچار تيک عصبي ميشه، هي فکر کردم چطوري اين تيک رو در بيارم اگه هي بخوام اينجوري کنم (اداي آدمي رو درآورد که بخاطر تيکش هي چشمک ميزنه) که خيلي عادي وپيش پا افتاده ميشه هي با خودم گفتم چيکار کنم… يه روز پسرم اومد خونه و گفت بابا يه فيلمي آوردم توپ گفتم چيه؟ گفت بذار ببين مايکل جکسون…آقا فيلم گرفتم گذاشتم تو ويديو…آقا اين مايکل جکسون عجب عجوبه ايي!!!… :silly
رشيدپور: خوب… وقت برنامه متاسفانه تموم شد… مجبوريم از شما خداحافظي کنيم.:sick
گرجستاني: دِهه من که هنوز خاطره ام رو تعريف نکردم. ontknow
رشيدپور: بله مي دونم … شرمنده … من همينجا به شما قول ميدم که يکبار ديگه از شما دعوت کنيم تشريف بياريد… ancing
با خودم گفتم دستي دستي نسخه گرجستاني پيچيده شد. h
خلاصه که برنامه ايي بود.آخر خنده.:goon
کساني که تو دوره سني من يا قبلتر باشن مي دونن که واژه ويديو و اونم فيلم مايکل جکسون عجيب خطوط قرمز پررنگي بودن و هستن اونم واسه مطرح شدن تو تلويزيون که تريبون اصلي حکومت اسلامي.:nailbiting
برنامه پنج شنبه شب آقاي رشيد پور اس ام اس هايي رو که بهش زده بودن رو مي خوند که 90% در تقبيح قطع کردن حرف آقاي گرجستاني و به نوعي سانسور حرف ايشون بود و آقاي رشيد پور گفت هيچ سانسوري در کار نبوده و واقعاً وقت برنامه تموم شده بود و واسه اينکه اين سوتفاهم از بين بره يکبار ديگه ايشون رو دعوت مي کنن و مي خوان همون خاطره رو از ابتدا تعريف کنن!!!.
#party
اول#grin
بعد از مدتها اول شدن ميچسبه #grin ببخشيد ويولت جون ولی هيجان زده شدم#blush
هميشه همين بوده و خواهد بود#winking
آخ اشنباه شد #devil دوم#laugh
نوشين جون شرمنده#grin
ببخشيد سوم#sad
بايد ديد واقعا دعوتش ميکنند يا ماستمالی ميشه#thinking
مهديس جون تو همون مهديس عاشقی ؟ عسل خانم وب لاگت خيلی قشنگه#eyelash دوست دارم#heart ويولت خوبم خوبی !#kiss چرا ديگه از ماجراهای خودت و اميد نمی نويسی ؟#winking دلم لک زده واسه شنيدن داستانهای قشنگ شما#hug دوست دارم#kiss
چه جالب من اين برنامه رو ديدم اما نه تا آخرش.
#laugh
برنامه چه ساعتی و چه کانالی پخش میشه
سلام … خوبی ويولت جان … آره بابا ازين موارد زياده من خودم يه چندتايوشو ديدم #yawn … اينجوريه ديگه کاريش نميشه کرد … چرا اين همه بچه ها اول دوم کردن #laugh … #heart
الف: ببينيم و تعريف کنيم که دفعه بعدی وجود داره يا نه.
ب: اينا اصل حرف اون بنده خدا رو ول کردن فرعش رو چسبيدن.
ج: اصلا اون زمان اين فکر ها هم جرم بود چه برسه به حرفش.
د: ايول سيروس خان.
آخ آخ ديدی؟! مرده بودم از خنده. حالا هی گرجستانی ميخواست ادامه بده و هی رشيدپور ميگفت نه ديگه تيتراژ برنامه رفت. احترامم به گرجستانی ده برابر شد…
به کورال: مخلصيم؛ قابل شما رو نداشت#grin
سلامممممم
ويولت اين توييييييييی.وای چقدر دلم برات تنگه .منو که يادت هست#heart #heart
#laugh #laugh
بنظر من که تو صبر حضرت ايوب داري رو داری. یا تو این اوضاع هفته ی بسیج و میزان رای مردم است از تریبون جمهوری اسلامی سر در نمیاری یا همون صبر حضرت ایوب رو داری!!!!!!!!
اخه تو چشمات به زیر نویس های این برنامه ها هم می افته. بنظر من که اگر صدای زنده یاد فرهاد رو از تلویزون بشنوی گناه نابخشودنی کردی
حيف شد ويلی جان من نتونستم ببينم.#cry
“هوالحکیم ”
جناب آقای رئیس جمهور
آقای دکتر محمود احمدی نژاد
با سلام واحترام
بی شک برقراری عدل و عدالت آغازی بر پایان حکومت مستکبران برجهان و مقدمه ظهور حضرت ولی عصر” عج الله تعالی فرجه الشریف ” است و آن طور که قرآن کریم و عده داده است سرانجام (وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)محقق خواهد شد و اینک که دولت شما با شعار عدالت محوری با کسب اکثریت آرا بر مسند قوه مجریه تکیه زده است از سوئی نشان از تشنگی و عطش صاحبان آرا بر گسترش عدالت و تحقق شعارهای رئیس جمهور دارد و از سوی دیگر مسئولیتی نا محدود تا مرز عدالت محوری را به شما و دولت محترمتان اهدا کرده است .
اما گستره عدالت در پهنه ی زمین که حاکمیت ظالمان بر مظلومان همچون حقیقتِ پیچیده در چادر ظلمت خود نمائی می کند، امری است بسیار خطیر وظریف با دقایق ویژه ،ودامنه ای به وسعت ایران اسلامی.
اینجانب بعنوان هنرمندی که سالهای بسیاری از عمر خود را در اعتلای فرهنگ و هنرِ جامعه در قالب خلق ایده و مدیریت فرهنگی صرف نموده ام با شما سخن می گویم . سخنی از سر عشق به اعتقادها و باورهای ایمانی ،عشق به مُرسم انقلاب خمینی کبیر و افتخار به ولایت پذیری،و احترام به رئیس جمهورِ عدالتجو، و بی شک کم شمار نیستند همفکران وهمدردان این حقیر. من از منظر اهل فرهنگ با شما سخن می گویم.
آقای رئیس جمهور
همان طور که مستحضر می باشید امروز در جامعه ی اسلامی ما به لطفِ بی توجهی متولیان فرهنگی، شکافی بس عمیق در طبقات جامعه مشهود است. بر اساس آراء اکثریت جامعه شناسان و روانشناسان ، ابتدایی ترین استدلالِ اختلاف طبقاتی، ناشی از ضعف فرهنگی در هر جامعه است و آن روز که رهبر فرزانه کوس برآورد که بپا خیزید که دهل تهاجم فرهنگی به صدا در آمده است و صدای آن بعداً گوش ها را آزار خواهد داد ، انگار خوابی سنگین و سستی و رخوت آنان را که متولی و پیش قراول بودند درربوده بود وامروز نیز گوشمان درشنیدن ظرایف ودقایق، وروحمان در احساس اندوه عمیقِ محسوس، درفرمایشات رهبر انقلاب که حاکی از لمس شراره های همان تهاجم است عاجزوناتوان می نمایاند.
یکسال ازمدیریت شما در قوه مجریه گذشته است ودوست ودشمنِ منصف، شاهدی صادق است که حضرتعالی برای تحقق شعارهای تبلیغاتی ودستیابی به آرمان های اعتقادی،تمامی وجودِخود را هزینه کرده اید ، شاهد بوده ایم که در عرصه های مختلف، خصوصاً پهنه های اقتصادی، تمامیت ایران را به میهمانی پایتخت نشینان فراخوانده اید. برق شور و عشق را در چشمان فرزندان ایران درسراسر کشور به کَرات به تماشا نشسته ایم و خون دلها و اشک های چشمان مظلومان و نیازمندان را نشسته در بیش از 3 میلیون نامه” به شما “را در خاطرات خود ثبت کرده ا یم.
آقای رئیس جمهور امّا آیا ترنم این نسیمِ خوش باطن وزمزمه خوش الحان، جان وگوش جوانان واهالی علم وفرهنگ را نیز نوازش کرده است؟
پاسخ را می توان در اسناد وشواهد موجود در جامعه ، ظهور وبروز تبلیغاتی مشاوران جوان ومعاونین ومشاورین فرهنگی شما جستجو کرد.متأسفانه در طول تاریخ ، هنرمندان ،عالمان” و در دوران انقلاب، جوانان” ابزار تفاخرعده ای، نردبان ترقی گروهی وطُعمه زراندوزی دسته ای دیگر بوده اند و خود بی بهره یا کم بهره ترینِ این سه گروه باقی مانده اند.
بی شک صاحبان علم ، فرهنگیان وهنرمندان، عناصرجدی ومهم برای تشکیل زیرساختهای هر جامعه به شمار می آیند ودشمن با آگاهی ودرایتِ تمام نسبت به این مهم، با هجمه های فرهنگیِ هوشمندانه ودقیق، حاکمیت خود را بر فرهنگ و هنر که بعضاً در دست متولیان ناتوان و ناکارآمد فرهنگی بود، دیکته کرد. امروز نیز شاهدیم، متولیانی بدون توجه به شایسته سالاری اما با وابستگی های شخصی اعم ازغم نام ونان وحزب و…… بااشغال برخی از کرسی های فرهنگی هنری، زخمی عمیق بر پیکر کم جان هنر می نوازند .
گوشه گیری فرهیختگان وجای خالی صاحبان علم درمصادر امور به همراه ساده ترین ابزار نفوذ دشمن یعنی تجمل گرایی، با قدرت اغواگرانه، درعمق لایه های مدیریتی ، موجبات تخریب بنیادهای اجتماعی واختلاف طبقاتی فاحش، با اعداد و ارقام نجومی را فراهم ساخته است. از جمله نتایج ساده این تهاجم و ضعف مدیریت فرهنگی می توان به خسارات 100میلیونی وارده به درآمد های عمومی در پیِ آمد و شُد برای تماشای یک مسابقه ی ورزشی را برشمرد.
دراین میان جنس بلورین عدالت محوری، برای عالمان ، متفکران ، فرهنگیان و هنرمندان، تنها سازوکاری تبلیغاتی شده است. تا آنجا که رئیس جمهورمحترم که در میادین ورزشی شوق را به جانها ارزانی می دارد وفقر را ازذهن قهرمانان می زداید ودامانشان را زر افشان می کند، صرفا به منظور اهدای نشانی و مدالی در مجلس علم وهنر حاضر است.مدال ها والواح افتخاری که به لطف همان متولیانی که وصفشان رفت ، کوچکترین بهائی در جامعه نمی توان برایشان متصور شد. نه اعتباری ، نه سرمایه ونه هیچ اندوخته اعتباری دیگر، این در حالی است که هر مدال طلای ورزشی معادل 100میلیون ارزش مالی دارد.
اینجانب” نه مانند برخی از منتقدین که نگران از هجمه های مطبوعاتی ویا سایر انواع آن هستندو این جمله راتکرار می کنند” صادقانه می گویم که همراه باغریو پیروزیها مسرور،وهمپای قهرمانان گونه هایم اشک شوق را احساس می کند. چون ایرانیم و باور دارم مجموعه افتخارات ورزشی نیز جزئی از افتخارات کشور است اما باور کنیم که از سویی حاکمیت علم و فرهنگ موجبات ترقی ورزش ملی و ارتقاء آن شده است و از سوی دیگردر همه عرصه ها،سایۀ معنا دار علم وفرهنگ برطاق پیروزی ها وشکستها گسترده است.
کجا هستند استقبال کنندگانی که با حلقه های گل و گروه موزیک و……… ورزشکاران مدال آور را درآغوش وطن می سرایند؟ کجایند مدیران دولتی و وابستگانی از این دست که اموال بیت المال را در قالب زمین ،خودرو و…. به عنوان هدیه وخلعت در جشن پیروزی به پای ورزشکاران هزینه می کنند؟ در جشن استقبال نام آوران عرصه های علمی و اختراعات،جوانانی که با هزینه های شخصی و وام های با بهره،چشم تعجب جهانیان را درانده اند و مدالهای جهانی را از دستان قدرتمند ابرقدرتها ربوده اند،چه کسانی دست افشانندو پای کوبیدند؟آیا اصلا چنینین جشنی برپا شد ؟ چرا؟چرا قهرمانان علم در الممپیادهای جهانی، بی نام ونشان، با سکوتِ فرودگاه استقبال می شوند؟ کجایند خلعت پردازان تا بر دست صاحبان قلم وخالقان آثار فاخر هنری بوسه زنند؟ تا هنرمندان افتخار آفرین عرصه های فرهنگ و هنر را در راستای اهداف بلند شان یاری کنند؟
آقای رئیس جمهور
در وانفسای هجمه های همه جانبه فرهنگی وایجاد زیر ساختهای مهم اجتماعی، کدامیک در خط اول مبارزه ،تحول اجتماعی ،فرهنگی و…… کارساز ترند؟
یک معلم ، یک استاد دانشگاه ، یک هنر مند ملی، یک فرهیخته علمی ویا یک ورزشکارقهرمان ؟ پاسخ روشن است هریک در قواره ای خاص وارزش واعتباری متناسب با جایگاه خود. آیا مقایسه ذیل نشان از همین عدالت وجایگاه حقیقی دارد؟”بطور متوسط وکلی برای هریک از گروه فوق ،ساعتی 2000 تومان و برای هر یک از ورزشکاران ملی، بدون حواشی، ساعتی 20000 تومان”
انکار ناپذیر است که برجسته ترین اساتید ما، دانشمندان و فرهیختگان علمی در خارج از مرز های ایران از اعتبار، امکان وشرایط قابل توجهی برخوردارند وعناوینی چون ریاست بیمارستانهای بزرگ،مدیریت سازمانهای فوق تخصصی و…در سراسر جهان در ید اختیار آنان است و ورزشکاران ملی، به ندرت ازاعضاء درجه یک تیم های خارجی اند ؟ چرا محققان و مخترعان و عالمان فرهنگ و هنر خارج از مرزهای ایران رابا وجود عشق به میهن، بستری مناسب تربرای نیل به اهداف بلندشان می دانند ؟نه اینست که قدرشان را می شناسند و برای خواسته های علمی وهنری وفرهنگیشان احترام قائلند؟
آقای رئیس جمهور
جامعه فرهنگی نیز بدور از مشابهت، از همان منظری که شما به رئیس جمهور آمریکا نامه می نویسید وپاسخ آن را مبتنی برتعامل اجتماعی می دانید، در انتظار پاسخ صریح ،روشن وامیدوار کننده ، نه از سر وظیفه که عشق به باورهای اعتقادی شما می باشد.
والسلام
دکتر احمد ناطقی
اول دیماه یکهزارو سیصدو هشتاد وپنج
اخ گفتی ؟! این مایکل جکسون و اون تریلرش تو سن شونزده هفده سالگی خواب و خوراک رو از من گرقته بود #heart
عجب زدهالی بود#grin
اولا که توصيه می کنم برنامه عبور شيشه ايی رو از دست نديد خيلی جالبه#heart
بعدشم بهار جان اينجا اداره پست نيست که نامه ات رو می سپری به اينجا#thinking
منم برنامه رو ديدم واقعا حرکت زشت ومسخره ای کردن اين برنامه چی های عبور شيشه ای اگه به قول رشيدپور وقت تموم بوده ميتونستن اون شب استثتائا تيتراژ آخر رو پخش نکنن بنده خدا حرفشو بزنه فکر کردن مردم متوجه نيستن
بابا چه گير الکی ميدن اين مردم هم هاااااااااااا بيخيال فوقش سانسور شده ديگه#laugh
عجب ضايعی ان اينا بابا… خوبی ويولت گلی؟ #kiss #heart
منم ديدم اون برنامه رو نقش رو درست گفتی دقيقا مال يه دارو فروش بود که تيک ولی يه چيز رو نگفتی که باعث ميشه عمق فاجعه نمايان تر بشه
گرجستانی گفت پسرم يه فيلم( شايدم گفت سی دی) از رقص مايکل جکسون برام آورد گفت بابا اينو ببين چه رقصی ميکنه منم نگاه کردم ديدم اين جه اعجوبه ای تو رقصيدن که بعد رشيدپور مثله اينکه هاپو گازش گرفته باشه گفت خوب تيتراژ برناممون هم رفت و ديگه قطع کرد
گرجستانی ۲ يا ۳ بار بطور واضح کلمه رقصيدن و اعچوبه رقص رو بکار برد
بعيد بنظر ميرسه که خود گرجستانی ندونه که اگه از اين حرفا اونم تو تلویزیون ایران بزنه ميره جايی که نادر رفت ولی نميدونم چرا اينکارو کرد فک کنم هوس اوين زده به کلش يا شايدم خبرای ديگه ای هست
ولی به هر حال آخر کر کر خنده بود مخصوصا وقتی گفت مايکل جکسون چه اعجوبه ای هست تو رقصيدن قيافه رشيد پور #surprise ديدنی شده يود #laugh
واقعا اينو گفت؟؟#laugh آره ويدو و مايکل جکسون…جالبه وقتی بچه بودم همه ويديو داشتن و همه ميگفتن نداريم!
راست من سواد اينترنتيم در حد جلبکه! پينگ يعنی چی؟؟
از این اسمایل های ترسناکم نذار …ووووی
ميگم اين مردم خوب بعضی وقتها جمهوری اسلامی رو به بازی ميگيرن#party
آفرین به این آقای گرجستانی شجاع#applause
بهار اينجا رو با سايت رياست جمهوری اشتباه گرفته#laugh نيست رنگ و لعابش می خوره به رئيس جمهورا#rolling
اوه اوه بيچاره شد رفت … يادمه يه بار هم از بيوک ميرزايی خواستن يه آواز بخونه چون صداش مثلا قشنگه و اونم شروع کرد: مرا ببوس … مرا ببوس …وااای قيافه مجريه شد عين کسی که دستش رو کرده تو پريز برق :) البته اونا هم همون موقع وقت برنامه شون تموم شد!!!…شاد باشی …شبنم
من هفده هجده سالم بيشتر نبود که مايکل سرو صداش بلند شد و به تبع من هم طرفدار پرو پا قرص. يادم مياد يه مدت کارم اين بود که عکساي مايکل رو پنجاه تا پنجاه تا چاپ کنم بفروشم به کتاب فروش محله. هم پول توش بود هم چون خيلي خطرناک بود کيف داشت !!
اون روز که خاطره اش نيمه کاره موند.
اميدوارم حداقل اين دفعه که ازش دعوت کردن ببينم چی بود خاطرش#thinking
اینجا ایرانه دیگه #laugh
بیچاره گرجستانی! #yawn
سلام ويولت عزيز . منم خيلی دوست دارم اين برنامه رو ببينم . خيلی تعريفش رو شنيدم .
در ضمن خيلی هم دوست دارم بدونم اميد کيه ؟
کاش می گفتی اخه آرشيوت واسم باز نمی شه .
#laugh يه بارم چند سال پیش تو برنامه شب به خير تهران از مهمونشون با اصرار فراوون خواستن که آواز بخونه . مهمون هی خجالت می کشيد و طفره می رفت ٬ بالاخره بعد از کلی کشمکش و اصرار حسينی و احمد زاده ٬ مهمون شروع کرد : ((مرا ببوس … مرا ببوس …)) که يه دفعه احمد زاده و حسينی با هم داد زدن به به دست شما درد نکنه چقدر قشنگ بود . شما برنده شديد و کلی باعث خنده شدن #laugh
راستی ويوی ! منم يه نامه برای مقام معظم رهبری دارم ٬ زحمتش رو می کشی ؟ #grin
#laugh منم ديدم اين برنامه رو جالبه
راستي پيش منم بيا باشه#flower
با اينکه از رشيدیپور چندان خوشم نمياد ولی برنامهاش بدک نيست و بعضی از شبها جالبه ولی متاسفانه برنامه سيروس گرجستانی رو نديدم ولی يکی از جالب ترين قسمتهاش مربوط به بابک بيات بود و سروش صحت
من ميگمممم سانسور کردن
اره واقعا خيلی بد تموم شد بيچاره می خواست بگه که مثلا از اون حرکتهای نمايشيش توی فيلم مکس استفاده کرده بود ولی بد ضايع شد#smile
در مورد برف اون شب هم ما گير افتاديم رفته بوديم ميلاد نور خريد بعد توی چمران از ورودی ژل مديريت رو مجبور شديم تا نوبنياد پياده برگرديم از ساعت ۱۱تا ۲.۳۰ تو راه بوديم اونم |پياده
بابا اینجا دیگه کجاست این وبلاگ کیه یه عکسی بزن یه چیزیزی نکنه همون برنامه شبکه3 اینجا
#yawn #thinking #kiss
داستان فيلترينگ توی کشورهای جان سوم از اهم واجبات است #nottalking
عزيز غيبت داری … حالت خوبه که ايشالله ؟ منتظريم
عجب دموکراتين اين صدا و سيمايی ها!!!هزار ماشاالله!!!نه نه.صد هزار ماشااالله.
#nottalking
تازه روشون هم که به سنگ پای قزوين گفته تو در نيا، ما در خدمتيم.
حيف شد نديدم….#sad