ويزيت دکتر

وارد مطب شدم و شرح کامل اين مدت و به دکتر دادم
– در ضمن آقاي دکتر تا حالا دو تا بتانتازون زدم.
– واسه چي؟ باز تو خود درماني کردي؟
– آخه تب کردم.
– موقع تب اصلا نبايد کورتن مصرف کني! اينکارا چيه ميکني دختر.
– نه خودم مي دونم همزمان با تب نبود سه شنبه تب کردم آمپول رو شنبه اش زدم.
– آخرين نوانترونت رو کي زدي؟
– آخر آذر پارسال.
– از اون موقع تا حالا حالت بدتر شده.
– نه فکر نمي کنم
دکتر رو به اميد
– نظر شما چيه؟ حالش بدتر شده.
– نه آقاي دکتر ثابت مونده.
– اين خيلي علامت خوبيه معلوه جلوي بيماري گرفته شده دوميش رو ميزني؟
– نه!.
– چرا؟
– شايد بخوام بچه دار شم.
دکتر نگاهي به پرونده پيش روش ميندازه.
– مگه ازدواج کردي؟:eyebrow
– نه!!!!!. ولي شايد خواستم بعداً بچه دار شم.(جان من منطق دندان شکن رو حال کرديد؟):teeth
– خيلي خوب پس نوبت بعدي رو ميندازيم عقب تر تا تکليف معلوم شه!. من ترجيح ميدم يه ام-آر-اي بگيري ببينيم بيماري خاموش شده يا نه.( آدم ياد کوه آتشفشان مي افته!!:thinking)
بلند شدم از در برم بيرون
– آقاي دکتر بتامتازونهاي بعدي رو نزنم؟ کار بدي کردم؟:confused
– نه بزن… کارت براي نوع بيماري خودت درست بوده. :applause
فکر کنم فکر کرد اگه بيشتر تشويقم کنه بدجوری پررو ميشم.


دیدگاه ها خاموش