عشق بعد ازدواج! آری یا نه؟

نمي دونم چرا دوباره اين فکر افتاد تو کله ام؟شايد بخاطر چيزي بود که خوندم يا دوباره ديدن فيلم Unfaithful .
جداً اگه بعد ازدواج بعد اينکه تعهدي رو نسبت به يک آدم ديگه قبول کردي به هردليلي غير هوس يک عشق ديگه بياد سراغت چيکار بايد کرد؟ يعني درسترين کار چي مي تونه باشه؟
وقتي ماجرا عشقش رو نسبت به يک مرد زن دار خوندم ازش بدم اومد حالت اشمئزاز… يک کم بيشتر به خودم وقت دادم واسه قضاوت دوباره. چرا ازش بدم اومد؟ کارش که از رو هوس نبود؟ پس چرا بايد اينطوري در موردش قضاوت کنم؟
ديدم خودم رو گذاشتم جاي زن طرف و قضاوت کردم فکر کردم قربانيم اونم قرباني اين عشق دعوت نشده. ولي اگه سعي کنم خودم رو بکشم بالا و بدون طرف به قضيه نگاه کنم اين حالت بدم تخفيف پيدا مي کنه.
حالا اگه قضيه برعکس بود چي؟ يعني زن بعد ازدواج عاشق مرد ديگه مي شد… بازم تاکيد مي کنم به هر دليلي غير هوس… اونوقت تکليف چي ميشد؟
بد مخمصه ايي نه ؟ اگه واسه خودت و عقل و شعورت حساب جدا و درستي قائل باشي قاعدتاً بايد به اين احساس تازه بها بدي و در غير اينصورت بايد بري تو قالب فداکاري و از خود گذشتن واسه اينکه احساس همسرت رو فداي اين حس تازه شکل گرفته ات نکني.
واقعاً کار و تصميم درست چيه؟ يک لحظه بدون پيش داوري ( کاري که من در ابتدا کردم) خودتون رو بگذاريد تو اين موقعيت و بگيد اگه شما بوديد چيکار مي کرديد اعم از اينکه 1-از زندگي فعليتون راضي بوديد يا نبوديد 2- بنابر سنتها ازدواج کرده بوديد يا بر اساس تصميم عاطفي يا عقلي خودتون.
مي دونم که فاکتورهاي زيادي مي تونه دخيل باشه ولي چند روزه اين فکر مشغولم کرده که با عشق بعد ازدواج بايد چيکار کرد؟:thinking


نظرات شما


  1. فرنگيس در 06/18/10 گفت :

    اول


  2. فرنگيس در 06/18/10 گفت :

    ميخونم نظر ميدم


  3. ۴۰تیکه در 06/18/10 گفت :

    سخت! برای من پیش نیومده ولی نه دوست دارم جای زن طرف باشم و نه جای اون زن که عاشق شده نه جای مرده!#winking


  4. arashl در 06/18/10 گفت :

    farangis khanoom a zkoja peydashoon shod#cry 1


  5. arashl در 06/18/10 گفت :

    va albate 40 tike#yawn 1


  6. arashl در 06/18/10 گفت :

    agar kasi vaghan tarafesho doost dashte bashe va sarsh be kare khodesh garm bashevo tarafe moghabelesh hich vagh asheghe kas edigei nemishe,ashegh shodan zamine mikhad,moghadame mikhad.kasi ke hameye fekro zehnesh ye nafar bashe va be yeki alaghe va ta,ahod daste bashe asheghe kase dige besho nist


  7. فرنگيس در 06/18/10 گفت :

    دست روی موضوع سختی گذاشتی.من ازدواج نکردم اما هر جوری بخوای نگاه کنی بن بسته !


  8. خوابزده در 06/18/10 گفت :

    اگه برای من اين اتفاق افتاد جوابت رو ميدم


  9. ناتالی در 06/18/10 گفت :

    بايد رابطه اول كات بشه بهرحال!


  10. شانه بسر در 06/18/10 گفت :

    ميدونی ويولت جان، بنظر من تا وقتی آدم حقيقتاٌ -و نه فرضاٌ- در بعضی موقعيتها قرار نگيره نميتونه بگه که در اون شرايط چکار ميکنه يا چه تصميمی ميگيره. بارها برای خودم پیش اومده که درباره موضوعی با شدت و حدت اظهار نظر موافق یا مخالف کردم ولی وقتی عین اون موقعیت برام اتفاق افتاده همون رفتاری رو داشتم که خودم قبلتر محکوم کرده بودم. در شبیه سازی این وضعیت هم فاکتورهای زیادی دخیله و همونطور که گفتی قضاوت کردن واقعاٌ سخت ميشه، کما اينکه هيچ دوتا موقعيت اینجوری هم شبيه به هم نيستند.


  11. آزاده در 06/18/10 گفت :

    آرش راست می گه آدم اگه واقعا عاشق طرفش باشه امکان نداره يه عشق ديگه پیش بياد يعنی اصلا چشمت کس ديگری رو نمی بينه اما خوب اين عشق واقعی بعد از ازدواج فکر می کنم خيلی انگشت شماره .
    حالا چاره چيه ؟ بستگی داره ديگه
    بذار تو يه ترازو سبک سنگين کن ببين چی رو يا چه کسی رو داری فدای چی می کنی اگه واقعا طرف قبلی ارزش نداره ولش کن البته نه با خيانت بلکه با جدايی.


  12. آزاده در 06/18/10 گفت :

    ناتالی رو ديدم الان کاملا موافقم رابطه اول صد در صد يه جاش می لنگه و بايد کات شه


  13. سيروس در 06/18/10 گفت :

    ویولت عزیز؛ به نظر من عشق بهونه خوبی برای ازدواج نیست. دلیل قانع کننده ای هم برای ادامه اش نیست. اون چیزی که به ازدواج قوام میده نوعی قرارداد اجتماعیه و کسی که زیر سند ازدواج روامضا میکنه وارد یه معامله شده که فسق اون هم مشمول یه سری قواعد دیگه است. اون چیزی که تو و منو دچار این پارادوکش ناتموم میکنه٬ تقدسیه که به ازدواج و به پشتوانه عشق میدیم.


  14. هما در 06/18/10 گفت :

    ويولت جان مساله ای که مطرح کردی به نظر من خيلی عوامل توش دخيل هستن. به نظر من اينجوری نيست که آدم همين کشکی عاشق کسی بشه. حتما توی زندگی يه موردی هست که باعث ميشه آدم ناخواسته و يا شايدم آگاهانه به طرف شخص ديگه ای گرايش پيدا کنه. در مورد آقايون اگه نگم صد در صد- اما اکثراْ مشکل رابطه جنسيه و در مورد خانمها به نظر من ميتونه خيلی چيزها باشه. مثل کم توجهي- توقع زياد همسر- کار خونه- سردرگمی نگرانی از آینده خودش و یا بچه هاش و يا حتی مسائل مالی. به نظر من اگه اين مسائل شناخته نشن صد در صد اون رابطه مشکل دار خواهد شد و اون طرفی که مشکل رو حس ميکنه ميره دنبال يه سرگرمی عاطفی جديد. من خودم دوست دارم که هميشه بفهمم دردم چيه و حلش کنم قبل از اينکه توی يه بحران عاطفی ديگه خودم رو گير بندازم.


  15. پارميس در 06/18/10 گفت :

    ويولت جان. به مسئله جالبی اشاره کردی. من مجردم اما بارها به مقتضای کارم با افرادی برخورد کردم چه زن وچه مرد که دچار اين مسائل شدن.نمی شه هم اگر اين قضيه يک بار اتفاق افتاد بگيم طرف يا همسرش مشکلی دارن. بهرحال هيچ آدمی صد در صد کامل نيست و هيچ دو نفری صددرصد جور نيستن آدمی انقدر گوشه های پنهان داره که گاهی خودشم می مونه. اما می تونم به جرات بگم اين قضيه برای اکثر ادما پيش مياد فقط شدت و ضعف داره. در اين قضيه حتی ميتونی عشق خودت و همسرت رو محک بزنی.اگر اين يه احساس آنی و موقت باشه حتما دوباره به زندگی عاديت برمی گردی و حتی بيشتر از پيش قدر همسرت رو می دنوی. اما اگه رابطه اولی توش مشکلی باشه خوب معلوم ميشه که بهتره تموم شه.می دونم که تحمل همسری که عاشق يکی ديگه شده وحشتناکه اما يه عاشق حقيقی پاش وايميسه!#heart #heart


  16. ًرويا در 06/18/10 گفت :

    ويولت جونم،اولآ تشکر خانومي.نظر لطفته.
    دومآ اين بحث خيلی جواب دادنش مشکله.چون از مرحله عقلانی ميگذره و ديگه احساسی میشه . تا وقتی زندگی مشترک میتونه ادامه دار باشه که طرفين (منظورم زن و شوهر هستن) وقتی پی به مشکلات هم بردن ،سعی کنن که اونو رفع کنن.اینطوری به هم ثا بت ميکنن هنوز به هم علاقه دارن.و به هيچ اظهار علاقه بيرونی تمايل پيدا نميکنن،چه زن ،چه مرد.ولی وقتی گذشت تنها يک طرفه باشه و فقط یک طرف بخواد خودش رو اصلاح کنه ،از طرف مقابل هيچ عکس العمل مثبتی سر نزنه،خوب مسلمه که چه زن و يا مرد ،به محرک بيرونی جواب ميده.و حتی خودش رو در اون غرق ميکنه.راستش کنار اومدن با احساس و سرکوب کردن اون ،امری بسيار سخته و آدمی با اراده ای قوی ميطلبه.آيا تو چنين فردی رو سراغ داری؟


  17. رونيکا در 06/18/10 گفت :

    به نظرم عشق بعد از ازدواج می تونه حاکی از دو چيز باشه:
    ۱.عادت!!!!!
    ۲.شناخت
    مورد اول که خوشايند نيست
    مورد دوم رو هم با امکاناتی که الان در اختيار جوونا هست(همچين ميگم انگار خودم پيرزنم#surprise #laugh #smug )قبل از ازدواج هم حل شده است#winking
    فوقش برای خانواده های مذهبی کار به نامزدی می کشه#kiss
    خوبی ويلی؟؟؟
    دلم تنگ شده برات#hug
    به زودی بهت می زنگم#heart


  18. فرنگيس در 06/18/10 گفت :

    نمی خواستم بگم اما يهو گفتم بگم بهتره.برای خود من که پيش نيومده اما برای پدر مادرم جرا .پدرم در عين اينکه زن و دو بچه داشت از خانومی خوشش اومد حالا به هر دليلی که من با اونش کاری ندارم اما شايد به پدرم حق دادم ولی بايد رابطه اش با مادرم کات ميکرد بايد اين کار ميکرد. مادرمم حق داشت .همون طور که پدرمم حق داشت. خلاصه جونم برات بگه اگه جسارت عشق بعد ازدواج داری بايد شهامت پشت پا زدن به خيلی چيزها رو داشته باشی .هر چيزی تاوان داره.
    ولی هميشه معتقدم کع بايد کات ميکرد چون مادرمم به همون نسبت حق داره و داشت.


  19. ویولت در 06/18/10 گفت :

    یه چیزی رو مد نظر داشته باشید که خیانت و عاشق شدن دو مقوله کاملا مجزاست تا اینجای کامنت ها رو که خوندم احساس کردم بیشتر شبه خیانت برای شما ایجاد شده
    به نظر من خیانت از هوس میاد و اونوقت که باید یه نگاه به خودت بندازی که کجای کارت می لنگیده که طرفت رو به سمت خیانت سوق دادی
    ولی عشق مقوله ایی است مجزا که منطق بر نمیداره که اگه برداره دیگه اسمش عشق نیست#thinking
    عشق هر زمانی و بی هیچ منطقی ممکنه گریبانگیرت رو بچسبه حتی سر پیری#worried اونوقت آدم باید چه خاکی به سرش بریزه؟


  20. با آزاده و آرش موافقم: آدم اگه واقعا عاشق طرفش باشه امکان نداره يه عشق ديگه پیش بياد يعنی اصلا
    چشمت کس ديگری رو نمی بينه
    … به هر حال اگه پیش اومد باید صادق بود و خیانت نکرد…


  21. نازلی در 06/18/10 گفت :

    اول بگم چلام#kiss (من سلام نکنم نميتونم حرف بزنم#tongue )
    يه جورای جواب دادن به اين سوالتون برای کسايی مثل من که هنوز ازدواج نکردن سخته ! البته سخت نه از اين نظر که نميشه جواب داد از اين نظر که ممکنه واقعا اون چيزی که توی سر من هست ممکنه از نظر اونایی که ازدواج کردن اصلا قابل قبول نباشه !
    والان همه بهم بگن برو بابا#winking تو ازدواج نکردی این حرفا رو میزنی…
    به هر حال من اگر بعد از ازدواجم عاشق مرد ديگه ای بشم به همسرم ميگم ! ميدونم سخته …هم گفتنش هم قبول کردنش از طرف اون…اما سعی ميکنم اين مسئله رو يه جوری بيم خودمون حل کنيم
    حتی از اون هم ميخوام که اگه روزی عاشق کسی شد بهم بگه…البته همه اينا وقتی قابل قبوله(با همه سختی هاش اما میشه قبولش کرد!) که به قول خودت اون عشق از روی هوس نباشه !
    فکر میکنم توی تجربه های قبل از ازدواج هم این مسئله جواب بده !
    همونطوری که ‌BF م رفت سراغ یه دختر دیگه …و من برخلاف نظر همه که میگفتن جوری برخورد کن که دختره متوجه بشه این کار رو نکردم…حتی با وجود اینکه میدونم علاقه BFم به اون از روی هوس بوده و هست ! اما هیچ وقت حاضر نشدم که اون دو رو از هم جدا کنم …چون هر چیزی که اون دو رو به طرف هم جذب کرده (چه هوس چه غیره !) چیزیه که نتونسته من و اون رو به سمت هم بکشونه…پس….
    (این رو هم تاکید میکنم که من توی همه رابطه هام تعهدم رو فراموش نمیکنم..چه اون رابطه Bf & Gf چه غیر !)


  22. لادن در 06/18/10 گفت :

    ويولت عزيز ايميل زدم برات . فوريه. ميشه چک کنی ايميلتو؟


  23. نازلی در 06/18/10 گفت :

    #surprise واااااای چقدر حرف زدم#laugh من رو بگو که ميخواستم يه چيز ديگه هم بگم٬الان که کامنتم رو ديدم اصلا يادم رفت#tongue
    آهان#grin اينکه…من برعکس قضيه رو نميتونم هيچ وقت تصور کنم#winking شايد بتونم با اطمينان بگم که به خودم هيچ وقت اجازه نميدم که عاشق مرد زن داری بشم
    چون ميدونم هنوز برای خيلی ها اين مسئله يه مسئله حل نشده ايه (تقريبا برای بيشتر آدما#worried )
    اميدوارم هميشه همينطوری باقی بمونم که ديدن خوشبختی ديگران برام ارزش داشته باشه حتی اگه خودم از اون عشق و خوشبختی محروم باشم#heart


  24. یکی مثل همه در 06/18/10 گفت :

    سلام و سلام
    واقعیت اینه بعد از خوندن این نوشته ات تصمیم نداشتم نظری بدم چون سکوت در این شرایط خیلی بهتره این تجربیات یکی از تجربیات منحصر بفردی که فقط مخصوص شخصی که در آن شرایط قرار میگیره چون معنی هر کلمه ای که تو در نوشته هات گفتی در نظر خواننده وبلاگت و سایر انسانها با هم فرق داره بخاطر همین در ذیل معنی بعضی از این کلمات که در نوشته هات هست و فکر می کردم اساسی تره رو از فرهنگ لغت نوشتم اماتصمیم گرفتم نظر بدم فکر میکنم اگر همه صادق باشیم این نوشته ات میتونه چیزهای خوبی به همه ما یاد بده ، به نظر من انسان گاهی در شرایطی عاطفی ناخواسته و همچنین در کانون احساسات متفاوتی ، بنا به بشر بودنش قرار میگیره و با توجه به تجربه اش میتونه روی آنها اسم بذاره احساساتی رو هم که براشون نمی تونه اسم پیدا کنه رو یه جوری برای خودش ترجمه میکنه و باهاشون کنار میاد تا تبدیل به یه تجربه بشه و بعدا بتونه براش اسم بذاره یا اسم واقعی آن تجربه رو بفهمه که بهتره امیدوار باشیم تجربه تلخی برامون نباشه .این فیلمی که ازش اسم بردی رو من دوبار دیدم اسم فیلم بی وفاست همونطور که اول فیلم می بینی فیلم با یه طوفان شروع میشه که همه چیز رو به هم میزنه و یک خانواده خوشبخت ( در ظاهر) رو نشون میده و در پایانش سر یه چهار راه یه زن خیانتکار( به همسر) همراه با همسر قاتلش در کنار فرزندشون پشت چراغ قرمز در یک خیابان خلوت در نیمه های شب در ماشین نشسته اند و اگر به چراغ راهنمایی دقت کنی چند بار سبز ، زرد و قرمز میشه ، به نظر من همه چیز رو در این قسمت از فیلم به ما میگه ، من اینطور تعبیرش می کنم گاهی وقتها وقتی سریک چندراهی برای تصمیم گیری قرار می گیریم ما می تونیم در یکی از راه ها قدم بذاریم یعنی تصمیمونو بگیریم ولی اگه لحظه ای صبر کنیم و به نقطه ای که در آن ایستادیم فکر کنیم شاید تصمیمی بگیریم که پیشمون نشیم یا اگر اشتباه کردیم جرات قبول کردنشو داشته باشیم و شاید بهترین تصمیم رو بگیریم……
    راستش در ابتدا باید به این نکته در حرفهات اشاره کنم که تفاوتی هست بین عشق قبل از ازدواج( نسبت به غیر همسر) که ممکنه بعد از ادواجم طول بکشه با چیزی که تو گفتی یعنی عشق بعد از ازدواج. اول از همه بهتره یه نگاهی به معنی کلمات بندازیم
    عشق : عشق میل مفرط است و اشتقاق عاشق و معشوق از عشق است و به معنی فرط حب و دوستی است و نیز مشتق از عشقه است و آن گیاهی است که بدور درخت پیچد و آب آنرا بخورد و دو رنگ آن را زرد کند ،برگ آنرا بریزد و بعد از مدتی خود درخت نیز خشک شود . عشق نیز چون به کمال خود رسد قوا را ساقط گرداند و حواس را از کار بیندازد و طبع را از غذا باز دارد و میان محب و خلق ملال افکند و از صحبت غیر دوست ملول شود یا بیمار گردد ، یا دیوانه شود یا هلاک گردد…………
    عشق مجازی : ابتدا محبت و هوی و بعد علاقه و بعد وجد و عشق است ، که منشا آن هوی و حب مجازی است
    عشق حقیقی :ذات حق است که واجد تمام کمالات است و بالجمله عشق حقیقی عشق به لقای محبوب حقیقی است که ذات احدیت باشد و مابقی عشق ها مجازی است و عشق مجازی یا محبوب و ممدوح است ، یا مذموم و ناپسند ، برحسب منشاء و مبدا و اساس آن که عشق حیوانی است یا محبت پاک است به زیبا رویان و مظاهر جمال حق از جهت آنکه مظهر حق اند.و بلاخره در اینکه محبت و عشق و علاقه پایه و اساس زندگی و بقا و موجودیت عالم است شکی نیست .زیرا تمام حرکات و سکنات و جوش و خروش جهانیان براساس محبت و عشق و علاقه است و بس.
    عشق افلاطونی : عشق یا محبتی که پایه و عناصر جنسی ندارد
    ازدواج : جفت شدن زن و مرد بر طبق شرایط حقوقی و فقهی
    هوس : خواهش نفس ، میل بیش از حد ، از نظر روانی عاطفه با هیجان شدید
    احساس :دریافت چیزی با یکی از حواس 5 گانه
    زندگی:زنده بودن ، مدت عمر
    سنت : کاربردهای گوناگون چیزها، زبان و تفکر که در طول قرون و اعصار به وسیله افراد یک جانعه حفظ شده و سینه به سینه به دیگران منتقل شده است
    وفادار :کسی که در دوستی خیانت نمی کند،که بر سر قول خود می ایستد.وفاداری : پای بند به عهد و پیمان. وفا کردن: به جا آوردن وعده و اجرای شرایط دوستی و محبت .
    خیانت : از تعهدات عاطفی ویا اخلاقی سر تافتن : از وفاداری دست کشیدن ، بر سر پیمان نماندن ، عملی منافی وفاداری انجام دادن ، عهد و پیمان را نقض کردن
    فکر می کنم حالا بهتر بتونیم نظر بدیم میدونم پر حرفی کردم ،ولی باور کنید این میتونه خدای ناکرده به یکی از مشکلات خود شما در زندگی شخصیتون تبدیل بشه بیایین جدی بهش فکر کنیم .
    آن که کوه را از میان برداشت کسی بود که سنگ ریزه ها را برداشته بود


  25. لیلا در 06/18/10 گفت :

    ويولت عزيزم
    سوالت سخته ! احتمالا به تعداد ادمايی که درگير اين روابط شدن يا نشدن اما راجع بهش فکر کردن واسه اين پرسش پاسخ وجود داره . هر فردی تا خودش درگير چنين به اعتقاد من معضل بزرگی نشده باشه هر قضاوتی بکنه يا هر نظری بده ميشه همون ضرب المثل : بالا نشستن و دستور به لنگ کردن !
    راستش شخصا فکر ميکنم در گام اول تشخيص اين که چنين احساسی عشقه يا هوس بسيار دشواره ! اصلا مرز ميان عشق و هوس کجاست ؟ فکر می کنم خط کشی ادما واسه تفکيک اين احساسات با هم متفاوته . ايا اگه اون کشش صرفا جاذبه جنسی باشه هوسه و در غير اينصورت عشق ؟ ! اون حسی که معمولا در قالب عشق نامگذاری ميشه حداقل واسه ما ادمای زمينی مسلما نميتونه عشق افلاطونی خالص باشه . اميخته ايِست از احساسات و عواطف بانضمام کشش ها و غرايز جسمانی و جنسی .
    از اين حواشی که بگذرم اگه بخوام با ذهنيت و تفکر و احساس خودم جوابت رو بدم بايد بگم شرايط خيلی مهمه : مواردی مثل تعداد سال هايی که در اون ازدواج سپری شده احساساتم نسبت به همسر اول احساسات و عواطف اون نسبت به من اهميت حضورش در زندگيم و حضورم در زندگيش شخصيت و تفکرش داشتن يا نداشتن فرزند و حتی سن و سال فرزندان (وقتی بچه هم در کاره مطمئنا فاکتور بسيار مهمی در تصميم گيری هستش اونموقع ديگه منصفانه نيس که فقط به حس و حال خودم اهميت بدم هر چند خيلی اذيت بشم اما مسئول فرزندی هم هستم که من اونو بدنيا اوردم ) و ………… ديگه اينکه سعی ميکنم احساسات و عواطفم رو با روشن بينی تحليل کنم ( با کمک حرفه ای گرفتن از يک يا حتی چند روانشناس و مشاور مجرب ) و اگر به اين نتيجه برسم که احساساتم علاوه بر جاذبه جنسی ساير پارامترهای مهم ديگه رو هم شامل ميشه و حضور شخص دوم در زندگيم اونقدر از نظر عاطفی پررنگه که باعث شده با همسرم به مرز طلاق خاموش برسم مسلما از نظر خودم ماندن و ادامه اون باصطلاح زندگی مشترک نه تنها برای هيچکدام از ما (من و همسرم ) سالم نيست بلکه يکجور فريب بزرگه . در واقع همانطور که خودم ترجيح ميدم اگه با کسی زندگی مشترک دارم همه جوره و بقول معروف شش دونگ باهاش باشم و نميخوام کسی از سر ملاحظه يا ترحم و ناچاری باهام زندگی کنه (حتی اگه من يکطرفه عاشقش باشم ) در مورد طرف مقابل هم چنين ظلمی رو روا نميدونم هر چند ميدونم با بريدن و جدايی از اون ادمی که در شناسنامه زمانی بهش تعهد دادم احساساتش جريحه دار ميشه دچار دل شکستگی ميشه و و و ….. اما به نظر خودم اينجا انتخاب بين بد و بدتره مسلما جدايی بهتر از نگه داشتنش در رابطه ای است که با موندن ظاهری اما غير صادقانه من واسه يک عمر با احساسش بازی بشه و اون عشقی رو که مستحقه و ميتونه در کنار ديگری بدست بياره از طرف من نوعی دريافت نکنه . ببخشيد طولانی شد .


  26. نانی در 06/18/10 گفت :

    ويولت جان من از طريق سميرا باهات آشناشدم و نوشته هات رو می خونم . من مجردم تا حالا کسی رو نديدم که بعد از ازدواجش عاشق کسی بشه البته خيانت تا دلت بخواد چرا !!!
    بعد از ازدواج هوس وقتی مياد وسط همه پای عشق ميذارن !!!
    بنظرم فیلم unfaithful حکايت خيانت و عشق زودگذر و بی اساس يه زن بود شايد حس تنوع طلبی يا هوس !!!
    خودم رو ميذارم جای يه زنی که بعد از ازدواج عاشق ( واقعی ) ميشه اول از شوهرم جدا ميشم که بيشتر از اين بهش خيانت نکنم بعد زار زار ميزنم زير گريه . واااااااااااای من ترسيدم تا حالا بهش فکر نکرده بودم . ويولت ته دلم خالی شد #worried


  27. سميرا در 06/18/10 گفت :

    من يه قرار با خودم گذاشتم که بعد از ازدواجم چشمهام رو به روی هر چی جنس مذکره ببندم.البته به جز همسر خودم.اينو جدی گفتم


  28. آورا در 06/18/10 گفت :

    چند سالی میشه درگیر این سوالم و جوابی براش ندارم


  29. khanom copy در 06/18/10 گفت :

    fek nemikonam vaghti ba ye nafar dorost hesbi peyman bebandi, dige eshgh be soraghe adam biad !#thinking


  30. گيتی در 06/19/10 گفت :

    می دونی جواب دادن به سوالی که آخر نوشته ات پرسيدی از خود موضوع سخت تره ….چون اگر نخواهیم عشق به خیانت تبدیل بشه با عشق بعد از ازدواج هیچ کاری جز تحمل نميشه کرد#sad …. هيچ کاری …. اگر بخوام خیلی شخصی جواب بدم من جزو آدم هايی هستم که اين موضوع خيلی برام تابوست اما در عين حال هم اونقدر به خودم غره نیستم و اعتقاد دارم که این عشق دردناک تو هر زمان و هر مقطعی و برای هرکسی می تونه پیش بیاد و به شدت اعتقاد دارم که اين وابستگی و عشق – و نه هوس – وقتی که مياد نه سن می شناسه … نه دينداری و مذهبی بودن می شناسه …. و نه حتی تاهل می شناسه ….. در نتيجه ويولت گل برای اين عشق – و هيچ عشق ديگه ای – بعد از اين که به وجود اومد هيچ کاری نميشه کرد …. همون طوری که همه عاشق ها نتونستن تا حالا هیچ کاری کنن …. ما تنها کاری که می تونيم بکنيم اينه که زمانی که به کسی تعهد ارتباطی داريم – که به اعتقاد من فرقی نمی کنه دوست پسرمونه يا دوست دخترمون يا همسرمون – حق نداريم به آدم های ديگه اونقدر نزديک بشيم که دل ما هوای عاشق شدن به سرش بزنه…. چون عاشقی هيچ وقت خبر نمی کنه … و آدم ها خيلی زود تر از اونی که بتونن جلوشو بگيرن به هم وابسته می شن ….#sad


  31. بامداد در 06/19/10 گفت :

    بحثي كه مطرحش كردي ويولت گل ، از اون بحثاست كه يه دنيا اما و اگه داره …


  32. بامداد در 06/19/10 گفت :

    اگه بگم تمام نظراتي كه برات گذاشتن رو قبول دارم باورت ميشه ؟


  33. بامداد در 06/19/10 گفت :

    ولي اون فيلم و كار اون زن در عين عشق به شوهرش افتضاح بود ، افتضاح …


  34. بامداد در 06/19/10 گفت :

    #angry


  35. avan در 06/19/10 گفت :

    vagheiat ine ke chizi be esme eshghe bad az ezdevaj vojod nadare hala migam chera
    age kasi ezdevaj karde bashe va dar ezdevajesh khoshhal bashe sex va atefeye dar hade mamoli ro dar yaft kone ehteemale inke betone asheghe kasi digei beshe khieli kame chon eshgh serfan keshesho jazebe fekri nist be poshtvaneye ehssasie ghavi niaz dare ke zan ya mardi ke mozdavaje va sexo ehsasate atefisho mitone toye ezdevaj dashte bashe dige tavanaie ziadi vase eshgh varzidan be gharibe peyda nemikone, ino mitoni az harki mikhahi beporsi, hala mimone inke ezdevajet erza konande nabashe be har dalil, kesel konande bashe va ya harchi, onvaght ezdevaj marize va khob chon jaye khali yechizi azaret mide ehtemalan ono ba ye eshghe dige por mikhahi bokoni, ke kheili ham tabiei.
    gahi hamsare adam behtarin dosteshe ama chon hanoz jaye eshgho hayejan khalie ashgh mishe shod, va khob baz bastegi dare taraf cheghadr khodesh ro mojaz be donbale ravie niazhash midone
    in on chizie ke man fekr mikonam shayad am eshtebah bashe


  36. بی تا در 06/19/10 گفت :

    من باشم عصبانی شدن اولين واکنشم ه. اما فکر کنم از طرفم بخوام به خاطر همه سالهايی که با هم بوديم به جای پرداختن به عشق جدید به بهتر شدن رابطه مون یا عوض کردنش فکر کنه. اگه برای خودم هم پیش بیاد همین کار رو میکنم.


  37. زن زمانه در 06/19/10 گفت :

    به نظر من آدمی که می‌تونه عاشق واقعی باشه! می‌تونه خودش رو هم کنترل کنه. که اگه نتونه به نظر من اون عشق هم يه هوس مزخرف بوده.
    ببين! يه مثال خنده‌دار:
    من می‌خوام رژيم بگيرم. يه رژيم واقعی برای اينکه يه مقداری از وزنم رو کم کنم. از ان طرف عاشق شکلات هم هستم. اگه تصميم من به رژيم گرفتن يه تصميم واقعی باشه بايد بتونم جلوی يه سری از تمايلاتم رو بگيرم.
    اين جوری نه رژيمم رو از دست دادم نه علاقه‌ام به شکلات رو!
    چون مطمئنا برای آدمی که توی رژيم هستش، خوردن شکلات، وجدان‌دردی رو به ارمغان مياره که فقط اونايی که تجربه‌شو دارن می‌دونن!
    پ.ن: شايد مثالم زيادی خنده‌دار و بی ربط باشه. اما خوب ديگه يه جورايی مثاله! هر چند اينکه توی اين قضيه رژيم ازدواج باشه ، شکلات عشق! يا برعکس يه کم قاطی پاتيه!!!!!


  38. پرهام در 06/19/10 گفت :

    ویولت جان
    اول باید ببینیم واقعا عشق هست یا چیز دیگه ای هستش؟
    بطور کلی که عشق یکدفعه بوجود نمیاد پس در کل آدم باید خودش رو از شرایط خاص دور نگه داره … یعنی ارتباط بیش از حد با یک نفر … اینجوری هم شروع میشه که خب احساس می کنی دوست داری بیشتر با این آدم حرف بزنی …
    اینجا بیشتر اشتیاق کار می کنه تا عشق
    در فیلم بی وفا هم اون خانم هوس کرد که جواب رد به طرف مقابلش نده و بره منزلش … منظورم رو متوجه میشی دیگه؟ و در کل اینکه اون پسر اصلا عاشق این زن نبود و حتی شاید خود این زن هم همینطور … هیجان و سکس زیاد بهش القا می کرد که عاشقه
    حالا اگه توی یه شرایط خیلی خاص طرف واقعا عاشق شد شاید بگیم بهتره با نفر اول تموم کنه رابطش رو
    اما اغلب هیجان بیش از اندازه و شوق واشتیاق ( مثل زمان جوانی ) هست که آدم رو گول میزنه
    مورد دیگه اینکه دامن نزنن به موضوع از هر دو طرف
    شک کردن تو احساسات و به طرف مقابل هم خیلی خطرناکه به تنهایی می تونه رابطه رو تموم کنه
    یعنی حتی اگه کسی عاشق فرد دیگه ای نباشه اما دچار افکار و حساسیتهای بی مورد بشه باز هم عشقش نسبت به نفر اول کم میشه و ممکنه اون موقع سریعا عاشق فرد دیگه ای بشه…
    بهر حال کلا نمیشه نظر داد … باید دعا کنیم گرفتار نشیم چون اغلب نتیجش خوب نیست … من تو آشناها دیدم خانمی رو که عاشق مرد دیگه ای شده و ازدواج کرده و در نهایت بعد از چند سال از اون هم طلاق گرفته
    می تونست البته اینجوری هم نباشه ها !!!


  39. فرزانه در 06/19/10 گفت :

    منم مثل سيروس فکر نمی کنم عشق دليل درست و کافی برای ازدواج باشه . از اون طرف هم ازدواج يه تعهده . موضوع تقدس ازدواج نيست ٬ فکر می کنم موضوع تعهده ٬‌ تعهدی انسانی که به يکی ديگه داديم .
    ولی وقتی پای عشق دوم به ميون مياد ٬ در واقع فرصتی پيدا کرديم که بشينيم و زندگيمون رو بسنجيم . ببينيم واقعا از زندگی چی می خواييم ٬ چقدر زندگيمون اونی که ميخواييم هست ٬ چقدر با اون طرف ميشه به اونجا که ايده آله رسيد و ضمنا بايد به فکر همسرمون هم باشيم چون ممکنه بیگناه دچار کلی دردسر بشه به خاطر عشق ما .
    ولی به قول معروف عشق که از در بياد تو ٬ عقل از در ديگه ميره بيرون . بنابراين شايد نشه اصلا به چنين موضوعاتی فکر کرد . فکر کنم وقتی توی همچين موقعيتی قرار بگيرم همه مشاعرم مخلوط می شن و امکان فکر کردن رو از دست ميدم .
    #worried


  40. فرزانه در 06/19/10 گفت :

    يه چيز ديگه هم هست ! به نظر من عشق حتما نبايد به ازدواج ختم بشه . خصوصا عشقی که ردی از هوس توش نباشه … اين که هر عشقی با ازدواج به پايانی خوش و دلخواه می رسه مال فيلمای ايرانيه و تلقين جامعه ما … چنين عشقی می تونه تبديل بشه به يه دوستی خيلی خيلی قشنگ و پاک و شايد اينطوری اون عشق واسه هميشه زنده بمونه … بر خلاف عشقای ايرانی که بعد ازدواج ٬ زير بار هزار تا مشکل و مسئوليت له می شه و به تنفر می کشه يا در بهترين حالت تبديل به عادت ميشه …


  41. فاطمه در 06/19/10 گفت :

    سلام مردها کمترنظردادن .من ديدم وقتی يک مردی عاشق زن ديگه ايی ميشه چه حالی داره اولين کاری که ميکنه بهانه گيری بگومگو جروبحث های اعصاب داغون کن واگر يک دست اويزی هم که پيداکنه که ديگه خوش بحالش مثل مريضی همسرش ديگه نونش توروغن خلاصه کاری ميکنه که عطاش رابه لقاش ببخشی وخودت بری توعروسی اش براش برقصی #worried


  42. مهرداد در 06/19/10 گفت :

    می دونی اين تضادها چرا برای انسان پيش مياد؟ جوابش ساده است ولی بدليل اينکه حقيقت بسيار بسيار تلخيه و قبول کردنش باعث قبول کردن فناپذیری برای همیشه انسان پس از مرگ میشه بسياری از افراد از قبول اون سرباز ميزنن. جواب اينه: انسان که جزيی از طبيعت مادی است خودش نيز مادی است و ناگزير از مکانيزمهای حاکم بر طبيعت تبعيت ميکند. اون چيزی که ما به عنوان احساس ميشناسيم نتيجه واکنشها و مکانيزمهای مادی است(مثل واکنشهای شيميايی) که تو مغز و بدن ما رخ ميده . همونطور که ميدونيم مکانيزم و واکنش شيميايی که خوب و بد و مقدس و حرام و تعهد و وفا و… نمی شناسند! اين مفاهيم فقط يک اسم هستند و بس. يک مثال موضوع را روشن ميکند. چرا ما وقتی یک روز به يک کودک درمانده و يا يک صحنه ترحم انگيز نگاه ميکنيم آن حس خوبمان فعال ميشود و می خواهيم کمک کنيم ولی روز ديگر ممکن است همان صحنه خيلی مارا متاثر نکند؟ برای من تحليل اين اتفاق با تزی که به آن معتقدم بسيار راحت است. ولی برای يک انسان معتقد به مذهب يا مکتب انساندوستی و يا… چطور؟
    دوستان عزيز بياييد انسان را همانگونه که هست قبول کنيم و منطقی فکر کنيم.


  43. فاطمه در 06/19/10 گفت :

    ميدونيد همسرمن عاشق زن ديگه ايی شد نه اينکه من رادوست نداشته باشه اما عشق يک چيزديگه اس اصلا مخ تعطيل ميشه اونم حسابی


  44. دنيا در 06/19/10 گفت :

    #thinking ويولت عزيز در زندگی عادی را نمی دانم ولی در فيلم بی وفا بيشترين چيزی که ديده می شه يه هوس تازه اس نه چيز ديگری.


  45. فاطمه در 06/19/10 گفت :

    وقتی رفت يک قطره اشک ازشهرچشماش جاری بود همون وازش گرفتم اخه يادگاری بود #flower


  46. فرزانه در 06/19/10 گفت :

    می دونی ويوی ؟ الان همه کامنتا رو خوندم . به قول بامداد ٬ باورت می شه همه شون پذيرفتنيه ؟ و به قول ليلا به تعداد هر آدمی که ذهنش به هر نوعی درگير اين موضوعه راه حل وجود داره و همه ش هم درسته . اما هر کدوم واسه يه موقعيت و يه نفر … خيلی خيلی موقعيت سختيه ! حتی فکر کردن بهش همه ذهن آدم رو درگير می کنه وای به وقتی که خدای نکرده برای کسی پيش بياد … #sad #worried


  47. دنيا در 06/19/10 گفت :

    خيانت نفرت انگيز ترين چيزی است که از يک نفر سر می زند. نفرتی که تا ابد در وجود خيانت کننده باقی می ماند.
    ويولت عزيز هر کسی دليلی برای خيانت دارد ولی در نتها خيانت ُ خيانت است . روح انسان را به قهقرا می برد


  48. sed hosse!n در 06/19/10 گفت :

    با سلام
    من يه خورده از شما گله مندم
    (این اجازرو دارم؟)


  49. sadaf در 06/19/10 گفت :

    man basham misham aziz saltaneh too filme daei jan napelon#party


  50. خودم در 06/19/10 گفت :

    اگر اين اتفاق بيوفته من و عشق يك عشق حقيقي باشه ، خود عشق جوابش رو به آدم ميده . عشق نيروي عجيب و غريبي داره كه كارهاي بزرگي رو ميتوني انجام بده . انقدر كه شايد اين لحظه با لحظه ي بعدت كلا متفوت و حتي متضاد باشه . عين و شين و قاف را اندر كتب تفسير نيست . وقتي كه عشق حقيق و نه هوا و هوش مياد سراغت بهت يه انرژي شگرفي ميده كه خيلي كارها نا ممكن رو انجام بدي . براي من اگر اين اتفاق بيوفته . جوابش رو از خود عشق ميگيرم .


  51. خودم در 06/19/10 گفت :

    ويلي جان مادرت اين باكس نوشتن رو بزرگتر كن . من وقتي زياد مينويسم اصلا دلم نميخواد تو اين يه خورده جا هي بالا و پائين برم براي اديت كردن . يه جوريه آدم حس ميكنه تو زندان انفرادي گير افتاده . انوقت نتيجه اش ميشه متن بالا#rolling #rolling


  52. نفيسه در 06/19/10 گفت :

    عشق بعد از ازدواج؟ من به عنوان يه فرد نژمتاهل لرزه بهم ميوفته از تصورش که تازه با عشق هم ازدواج کردم ولی مگه توی همين فيلمی هم که گفتی او دوتا عاشق هم نبودن؟ و بعد اونطوری شد؟