شفای کودک درون

حالتهاي بد و تهوع آوري دارم.:hypnoid
مي دونم که با علم به تمامي مشکلاتي که برام بوجود مياد اين تصميم رو گرفتم، قبلش هم دوماه مرخصي گرفته بودم ولي اينقدر کارهاي عقب افتاده داشتم که نفهميدم اين دوماه چه جوري گذشت.
بعدشم هرچقدر هم مرخصي بگيري بازم مزه اش مزه صابون يک عمر تو خونه نشستن رو نميده.
اين مدت اتفاقات خيلي مهمي تو زندگيم افتاده و باب خيلي افراد تو زندگيم باز شده که همون ارتباط با اونها کلي از وقت و انرژي ام رو به خودش اختصاص ميده.
يکي از اين افراد نگارهمسر هومان ( همسر سابقم ) است که واقعا وجودش فصل تازه ايي رو در شخصيتم و محک اينکه واقعا تا چه حد به اون چيزي که هستم واقفم و اعتقاد دارم را باز کرد.
اعتراف مي کنم اولين باري که باهاش صحبت کردم چهار ستون بدنم از شدت هيجان مي لرزيد و مرتب مواظب بودم جفنگي نگم که تو حد و اندازه خودم نباشه.
واقعا دختر خوب و دوست داشتني و مي تونم بگم در حال حاضر يکي از بهترين دوستان منه.
هر چند که رابطه ما اصلا تو عرف جامعه نمي گنجه و شايد طبيعي تر اين بود که گيس و گيس کشي مي کرديم.!!!! ولي متاسفانه يا خوشبختانه اينطور نشد و مثل دو انسان و نه حيواني که سر گوشت شکار به سر و کله هم بپرن با هم برخورد کرديم.
از اونجايي که هيچ حرفي رو نمي تونم تو دلم نگه داره شايد نوبت سومي بود که باهم صحبت مي کرديم که چيزي رو که مدتها تو دلم قلمبه شده بود ازش پرسيدم.
– ببينم نگار يه سئوال؟
– بپرس چي؟
– وقتي شما ازدواج کرديد اين خبر رو يکي از دوستان نزديک هومان به من گفت و گفتش تو همون دختري هستي که فلان جا گفته بودي” هومان چقدر خوش تيپه! نمي خواد زنش رو طلاق بده من باهاش دوست شم” آره؟ اين حرف رو تو زدي؟
– ببينم فقط يک چيزي مي پرسم اين آدم “ر-ع ” نبوده؟
و…
حرفهاي ديگه که کاملا متوجه شدم اين حرف از دهن نگار بيرون نيومده و فقط توطئه ايي بوده جهت اذيت کردن من، حالا از اين اذيت کردن چي به اون “ر-ع” مي رسيده ؟ الله علم. جز ارضا روح شيطانيش.
اون فالهاي خيام و يا الهه درون رو هم همسر هومان با ايميل برام فرستاده.
به پيشنهاد نگار يک قرار دو نفره با هومان گذاشتم که حرفها و کدورتهاي بيرون ريخته نشده رو با هم مطرح کنيم و هردو و شايد بيشتر من از افکار منفي رها شيم.
قرار بود هومان بياد دم شرکت دنبالم ولي اميد مخالفت کرد و گفت خودم ميام مي رسونمت زماني که بايد بهت کمک مي کرد کجا بود؟ حالا هم نمي خواد رو کمک اون واسه قدم برداشتن حساب کني.
وقتي مي خواستم ببينمش خيلي اضطراب داشتم چون قرار بود آدمي رو ببينم که تمام رو پا بودنها و بدو بدو هام رو ديده بود و حالا آدمي بودم که براي راه رفتن احتياج به کمک ديگري داشت.
بقيه اش رو شايد بعدا نوشتم از حس نوشتن خارج شدم.Shockh
نگار يک کتاب بهم هديه داده با يک دفتر نقاشي و مداد رنگي همراهش! :toungeاسم کتاب هست ” شفاي کودک درون” نوشته دکتر لوسيکا کاپاچيونه ( آدم و ياد کاپوچينو مي ندازه:smug) برداشتهام رو از کتاب خواهم نوشت.
* تاثير ويتامين B3 بر ام اس.


نظرات شما


  1. Neginak در 06/26/09 گفت :

    #kiss قربونت برم من که انقدر عاقلی از اين حرکت امبد هم خيلی خوشم آمد بقيه شو حتما بگو و نطرت درباره اون کتابه ميبوسمت عزيزم


  2. بابك در 06/26/09 گفت :

    خيلي جالب كه با يه همچين مساله اي انقدر با ديد باز برخورد كردي و ماقول اميدورم موفق باشي و كار هات اونطور كه به صلاح هست جور بشه


  3. سانی در 06/26/09 گفت :

    تو ديگه کی هستی دختر!؟#applause #smile #kiss


  4. سانی در 06/26/09 گفت :

    در ضمن همه خواب موندن با اين آپ در اين ساعت غيره منتظره! #grin #laugh #flower


  5. آوا در 06/26/09 گفت :

    سلام خوب مهربون. من تجربه ای مشابه تو داشتم اما متاسفانه طرف مقابل من درک تو يا دوست تو را نداشت البته شايد انتظار برخورد درست را در چنین شرایطی داشتن کمی زیاد باشه. حتی بعضی از دوستام از برخورد من تعجب میکردند و انظار گیس و گیس کشی داشتن . اگر چه طرف مقابلم نتونست این مساله را درک کنه ولی از عملکرد خودم راضی هستم بخصوص که مطلب تو را هم خوندم. خوب خوب باشی


  6. بی تا در 06/26/09 گفت :

    ویولت عزیزم برام عجیب بود این رابطه جدیدت اما فکر میکنم اینکه بتونی کدورت ها رو کنار بذاری به بهتر شدن روحیات کمک میکنه و این خودش خیلی خوبه.
    کاش من ایران بودم میومدم دنبالت با هم بریم دربند یه عدسی داغ بخوریم. البته بعد از افطار ها#winking


  7. - در 06/26/09 گفت :

    البته ميدونم که {کسی از من نظر نخواسته!} اما فکر ميکنم که نمی بايست به اين رابطه به هرجورش ادامه بدي، مخصوصا که هومان حالا همسری داره و مطمئن باش یه خانم هرچقدر هم که نیت خوب و فکر بازی داشته باشه از مصاحبت و رفت و آمد همسر سابق شوهرش باهاش خوشنود و راضی نیست.#flower


  8. يه دوست در 06/26/09 گفت :

    انگاری داری پوست ميندازی#thinking
    منم منتظرم و دست به دعا که آخر اين پوست انداختن های دردناک چه پروانه ای از تو پيله اش در مياد.
    بايد ديدن داشته باشه مگه نه ؟
    #winking
    زنده و پاينده باشی #heart


  9. - در 06/26/09 گفت :

    میدونی من خیلی آدمای به ظاهر روشنفکر دیدم که به ظاهر نسبت به خیلی مسائل خودشونو بی تفاوت نشون میدن یا طوری وانمود می کنن که انگار نه انگار که دارن بر خلاف عرف عمل می کنن و انگار که از یه طرز فکر خیلی بالا و قوی برخوردارن و خیلی مسائل براشون بی ارزش و بی اهمیته و … اما از درون خورد میشن و زندگی و فکر و روحشون به هم میریزه. اونقدر هم جرات و جسارت و قدرت و اعتماد به نفس ندارن که ناراحتیشون رو فریاد بزنن و ازت بخوان که انگشت تو نقطه حساسشون نکنی و هی آزارشون ندی، در عوض هی به خودشون و دیگران دروغ میگن و اون چیزی که نیستن وانمود می کنن. اینجور موقعهاست که آدم ناخواسته کسی رو عذاب میده و شاید زندگیشو با خطر مواجه کنه { مطلب نارنج رو خوندی؟ منظورم اون مطلب نیلوفر رضاییش- البته منظورم این نیست که نارنج اینطور آدمیه چون خودش هم هیچ وقت همچین ادعایی نداشته، منظورم به همسر شوهر سابقته، تو که نمی خواهی زندگی و فکر و روحشو به هم بریزی؟ همینطور امید زندگانی خودت رو؟}#flower


  10. آلما در 06/26/09 گفت :

    سلام ويولت جون
    آفرين به بلندنظری شما
    #kiss
    منتظر ميمونم بقيه رو بنويسی
    #flower


  11. مهر در 06/26/09 گفت :

    سلام ویولت عزیز
    کاری غیر عرف انجام دادن همیشه نتیجه اش غیر قابل پیش بینی ، نمیدونم همسر هومان به نظرم کار عجیبی کرده که دوباره شماها را بهم نزدیک کرده باید خیلی جسور باشه #thinking


  12. ساتين در 06/26/09 گفت :

    عجب#surprise
    I’m impressed!
    همون آيكون هيپنوتيزم شده لازمه اينجا


  13. متولد ماه مهر در 06/26/09 گفت :

    به نام خدا
    ويولت عزيز.من يک کتابی مشناسم که فکر ميکنم حتما به بهبودت کمک ميکنه.شايدهم خوانده باشی.کتاب ((شفا))اثر آنجلينا باندرا…ترجمه گيتی خوشدل
    من در حساسترين مرحله زندگيم اين کتاب به دستم رسيد و با انجام روشهاش به موفقيت بزرگی تو زندگيم رسيدم.تو اون کتاب هم به همين نکات اشاره شده.اگر مشکلاتت با شوهر سابقت حل بشه و ذهنا رهاش کنی فکر کنم تو بهبود بيماريتم تاثير گذاره.


  14. ساتين در 06/26/09 گفت :

    راستی ويولت مدتيه تعداد نظرات داده شده ی دوستان در پائين صفحه به روز نميشه يا شايدم اشکال از کامپيوتر منه#thinking


  15. ساتين در 06/26/09 گفت :

    ويولت بايد چندين و چند بار اين پستتو بخونم و راجع بهش فکر کنم.
    منم يه تجربه هايی دارم در اين مورد .بدون فکر و مطالعه بگم که به نظرم آخرش به اين نتيجه رسيدم که عليرغم اينکه اقدامی از نوع اقدام تو شهامت رو می رسونه و يک نوع خرق عادته و به نظر من در اون موقع معنی نترسيدن و ميدان رو ترک نکردن ميدادُ نهايتا انگار آدم به اين نتيجه می رسه که از اين جور افراد هر چقدر بيشتر فاصله بگيره بهتره و حتی حرفهائی مطرح نشده بمونه هم انگار بهتره#sad
    من که آخرش به اينجا رسيدم که ايکاش اينکارو نکرده بودم


  16. خانم شين در 06/26/09 گفت :

    ويولت عزيزم ميدونم كه انجام اين كار بلند نظري ميخواد ولي اينكار رو با خودت نكن ميترسم بهت بيشتر آسيب بزنه نميدونم جرا از موقعي كه متنت رو خوندم دچار دلشوره ام واي به حال تو


  17. مهر در 06/26/09 گفت :

    سلام . چه کار بزرگی کردی که باهاش صحبت کردی . بهت بابت این جسارتت تبریک می گم . #applause #heart
    بخشیدن گذشته ها کار سختیه ولی خیلی آدمارو سبک می کنه و فکرشونو آزاد . سعی کن تو دلت از هیچ کس ناراحت نباشی . #flower


  18. زن زمانه در 06/26/09 گفت :

    ويولت جان
    من تجربه تقريبا مشابهي داشتم. به قول تو الان تو حس نوشتن نيستم.
    اگه فكر مي كني بهت كمك مي كنه يا شايد به درد كسي بخوره بگو تعريفش كنم.
    الان روابط دوستانه‌اي (نه صميمانه) داريم. البته سعي مي كنم اون آقا رو نبينم.


  19. آزاده در 06/26/09 گفت :

    ويولت عزيز
    ببخشيد که روراست می گم ولی به نظر من تو فقط داری خودتو گول می زنی چرا داری دنبال يه توجيه برای يه اتفاق تموم شده می افتی ؟
    ارتباط با اين آدم ها نه تنها مشکلی از تو حل نمی کنه بلکه رو سلامتی جسم و روحت تاثير می ذاره .
    من با نظر کسانی که می گن اين يه چيزيه که بايد ذهنت رهاش کنه موافقم . می دونم که خيلی سخته برا ی خود من شاید غیر ممکنه ولی من شخصا هیچ وقت به یه رابطه تموم شده برای هیچ توضیحی از طرف هیچ کس بر نمی گردم .
    به فکر سلامتی خودت باش واقعا ارزش نداره که به گذشته برگردی .
    در ضمن خودتو جای امید بذار اگر تو جای اون بودی با همین اتفاق ( نه روشنفکر بازی ) ها واقعا ته دلت چه احساسی می کردی ؟
    ببخشید که طولانی شد ولی با این پست آخر به خدا نگران شدم و دلم نیومد کامنت نذارم باز هم خود دانی #heart


  20. سيروس در 06/26/09 گفت :

    بيچاره اميد…


  21. ناشناس در 06/26/09 گفت :

    #thinking


  22. نگار در 06/26/09 گفت :

    نگارا همه خيبن #grin ولی ويلی منم مامانم با نامادريم تا زمانی که نامادريام که من بهش ميگفتم مامانی و زن اول لالام بود و طلا ق گرفته بود با هم خوب و رازطه خوبی بود حتی الان مامانم اون يکی خواهر ناتنی ام که مال اون زن پدرمه و يکم ناراحتی هم داره الان به مدت ۳۰ ساله داره نگه ميداره از مام بهتر


  23. فرقی نداره در 06/26/09 گفت :

    سلام.
    در مورد زندگی مشترک تا مرحله جدايی باهات همدردم.
    همسر سابقم هنوز ازدواج نکرده اما دليل جدايی من خيانت بود…نزديک به يک سال و اندی گذشته و من تازه آروم شدم.اونم در ظاهر.
    ميدونی به نظر من شجاعت ما زمانی واقعی ميشه که اون طرف را کامل از زندگيمون خارج کنيم…نميدونم که با ازدواج ايشون چه حسی پيدا ميکنم اما کاش تا اون موقع اونقدر شجاع شده باشم که بدون اون هم وجودم برام معنی داشته باشه .چه تو صلح باشم باهاش چه تو جنگ.
    ویولت عزیز کاش بتونیم کامل جدا بشیم ازشون.حتی دورادور دوست بودن باهاشون عوارضش به خودمون بر میگرده.


  24. hichi در 06/26/09 گفت :

    سلام ويولت جان اقدام بسيار زيبا ومتهورانه ای بود بهت بريک ميگم
    مطمئن باش بخاطر اين قلب پاکت هيچ وقت تو زندگی در نمی مونی#flower


  25. سولماز در 06/26/09 گفت :

    ببين ويولت جون بيا و تو هم با اميد برو تا هومان اميد رو ببينه و فکر نکنه تو خيلی مظلوم و تنها و بيچاره شدی بعد از طلاق.


  26. سحر در 06/26/09 گفت :

    نميدونم ! يه جورايی تعجب کردم ! #worried #thinking
    ولی خيلی گلی تو دختر #heart #kiss #hug


  27. فاطمه در 06/26/09 گفت :

    سلام خوبيد من که سر در نياوردم
    کاش اصل داستان را می گفتی و اينکه چه اتفاقی افتاد ه
    ممنون بای


  28. ,مهديس در 06/26/09 گفت :

    بازم يه کار تحسين برانگيزه ديگه از ويولت گل #heart


  29. پريا در 06/26/09 گفت :

    شما اونقدر خوش قلبی که غير اين انتظاری ازت نمی رفت.#hug


  30. دختر افتاب در 06/26/09 گفت :

    #flower اميدوارم همه ادم های اطرافت در جهت پيشرفت کمکت کنن ويلی جون…
    يکی شونو من می دونم که می تونه نقش خوبی داشته باشه #winking


  31. بهار در 06/26/09 گفت :

    سلام ويولت عزيزم … خوبی ؟ برای حرفايی که زدی نظری نمی تونم بدم … ولی برای کتاب بايد بگم من اين کتاب خوندم … ويولت با حوصله و با فصل فصل کتاب پيش برو خيلی عاليه … اره وسايل مورد نيازش همون چيزايه که تو کودکی خيلی دوست داشتيم و از داشتنش ذوق می کرديم … و الانم من همين طورم … حتی اگر شده از دفتر نقاشي های فانتزی استفاده کن … تاثير اين کتاب معجزست … البته من خودم چون با اين کودک از اول دوست بودم و هستم … اين کتاب واسم فقط ياداوری بعضی نکات بود … مواظب خودت باش ويولت عزيزم #hug #heart #flower


  32. نازنين در 06/26/09 گفت :

    اونقدر از ارتباطت با نگار تو کف موندم که چيزی نميتونم کامنت بذارم.
    اون ر-ع روانی رو بگو!چه آدم مزخرفی بوده.#sick


  33. ريحانه در 06/26/09 گفت :

    نميدونم الان چی بايد بگم!!!!!


  34. فرنگيس در 06/26/09 گفت :

    #surprise


  35. آدم در 06/26/09 گفت :

    ويولت عزيز سلام
    خيلی وقته که ديگه به ندرت وقت پيدا ميکنم توی وبلاگها چرخی درست و حسابی بزنم چه برسه به اينکه چيزی بنويسم.
    الان بعد از مدتی اين چند نوشته اخيرتو خوندم اگرچه معمولا پراکنده اينجا سر ميزدم. آدم برای دوستان مجازی هم دلش مثل دوستان حقيقی تنگ ميشه ولی چه ميشه کرد.
    ميدونم که در چنين شرايطی روزای سختی رو داشتی. اميدوارم بتونی از اين تعطيلات به خوبی استفاده کنی و روزای خوبی رو داشته باشي. برات توی کار بعدی هم آرزوی موفقت ميکنم.#flower


  36. فريد در 06/26/09 گفت :

    ديشب که اين پستت رو خوندم موقع خواب همش داشتم به اين موضوع فکر ميکردم الان که اومدم نظرم رو بگم قبلش کامنت ها رو مرور کردم تا ببينم نظر بقيه چی بوده خوب نظرات بعضی ها جالب بود مخصوصا کامنت آزاده يه جورايی حرفای دل خود من هم بود نمی دونم شايد ناراحت بشی ولی من نميتونم نسبت به کسايی که دوسشون دارم بی تفاوت باشم من نمی تونم باور کنم که نگار آدم خوبيه نميکم آدم بديه ولی اين رو هم نمی تونم باور کنم که نگار آدم خوبيه نميدونم چرا نسبت بهش احساس خوبی ندارم احساس ميکنم اين ۲ تا بيشتر دارن ادای آدمهای خوب رو در ميارن احساس ميکنم دارن با تو مثل يه بچه رفتار ميکنن(مخصوصا کادو دادن دفتر نقاشی و مداد رنگی) احساس ميکنم دارن بهت ترحم میکنم يا شايدم همه اين کارها بخاطر احساس گناه يا وجدان درد باشه
    نميدونم آخه مگه ميشه دوست هومان تو اون مهمونی که شايد به جز نگار ۲۰ ۳۰ تا دختر ديگه هم بوده باشه بياد از يه نفر بهت حرفی بزنه بعد همون آدم بعد از طلاق بشه دوست دختر هومان و همون آدم بعد از ۸ سال بشه همسر هومان #worried
    حرفی ندارم ولی سعی نکن خودتو گول بزنی اجازه نده بهت ترحم بشه اجازه نده باهات مثل يه بچه رفتار کنن مگه نميگی جداييتون با عشق بوده پس چرا تو اين ۸ سال يه بار خود هومان زنگ نزده بگه حالت چطوره چرا اين خانم محبتش بعد از ۸ سال و بعد از ازدواج گل کرده چرا تو اين ۸ سال يه بار به هومان نگفته بابا جون تو که همسرت مريض بوده و طلاقش دادی يه بار شده بهش زنگ بزنی ازش بپرسی حالت چطوره؟چرا وقتی که زنگ زدی و گفتی که ديگه نمی خوام اون پولی رو که ماهيانه پرداخت ميکردی رو پرداخت کنی يه بار پيش خودش فکر نکرد که آخه يه زن مجرد که مشکل داره و نميتونه کار کنه چجوری می خواد از پس اين همه خرج و مخارج بر بياد چه جوری می خواد خرج دوا درمونش رو بده حالا ميگيم هومان يه آدم بی فکر نگار چرا اين فکر رو نکرد؟با کمال پر رويی ايميل زدن و تازه ازت تشکر هم کردن#worried
    هر چند اون پول انقدر ناچیز بود که پول کرایه ماشینت هم نمیشد
    اینکه کینه کدورتها رو از دلت پاک کردی کار خیلی قشنگیه ولی صادقانه بشين با خودت فکر کن فقط هم به خودت فکر کن ببين ادامه اين دوستی برات خوب هست يا نه؟يا ممکن تو دراز مدت تو روحيه ات تاثير منفی بزاره يا نه من با شناختی که ازت دارم بعيد ميدونم بی تاثير باشه #worried
    #flower


  37. احسان در 06/26/09 گفت :

    خشکم زد وقتی ديدم به وبلاگم اومدين.ممنون#blush
    خيلی جالبه می شه بقيش رو بگين؟؟؟
    من از حرفای آقا اميد کلی خوشم اومد#grin #flower


  38. فريد در 06/26/09 گفت :

    #surprise


  39. ًرويا در 06/26/09 گفت :

    دوستی تو و نگار ،يه دوستی خارج از عرف جامعه هست ولی از ۲ تا آدم فهميده و عاقل بعيد نيست.
    #kiss
    دست مريزاد به اميد آقا .بابا باريکلا .به اين ميگن مرد.#flower
    تو دفترتم نقاشيای خوشکل بکش .#grin بعد خوشکل رنگشون کن.#grin


  40. يه زن در 06/26/09 گفت :

    ويولت عزيز متأسفم که بگم تجربه مشابه من هم تو اين مورد جالب نبوده کمااينکه خيلی خوب شروع شد ولی بقولی ضوابط خرابش کرد. طوری‌که من بايد برای هر عمل يا حرفم دليل و توجيه می‌آوردم که منظورم ال نبوده و بل بوده. فقط می‌خوام بگم مراقب باش و تا جائی وارد اين ارتباط شو که می‌دونی اذيت نمی‌شی وگرنه بی‌خيالش شو … مراقب دل نازکت باش خانمی #kiss


  41. الهه در 06/26/09 گفت :

    خب من خيلی کم اينجا کامنت ميذارم ولی روزی نيست که اينجا نيام و از حالت با خبر نشم.#heart من با نظر فريد موافقم…من هم نمی تونم قبول کنم که ادمها يکدفعه خوبيشون گل ميکنه…البته فکر ميکنم هيچ کدوم ما جاي شما نيستيم و حق اينو نداريم که بگيم تو اين شرايط چه کاری درسته يا غلط…هر چه قدر هم خودمونو بذاريم جای شما غير ممکنه درک شرايط…


  42. لئون در 06/26/09 گفت :

    سلام
    ويولت – حرص نخور اينقدر . می خوای خوش باش . به نظر من دردونه و اميد واسه زندگی کردن کافين . دونستن هيچ چيزه ديگه ای هم لازم نيست جز اينکه تويه کتابی باشه !#smile


  43. در اينکه تو دختر عاقل و منحصر به فردی هستي شکی نيست. اينو می دونستيم. اما خوبیش اینه که نگار خانم هم اينقدر با شعور و فهميده ست و اينقدر خوب با هم کنار اومدين.
    بقيه ماجرا رو هم زودتر بگو. حسابی کنجکاومون کردی.#winking


  44. صدف در 06/26/09 گفت :

    من با خوندنش هيجان ولرزش گرفتم چی شد؟ديديش؟ارووم شدی؟خوبه که اميد کنارت هست …#heart


  45. مواظب باش در 06/26/09 گفت :

    مواظب باش و با قدرت برخورد کن نه باضعف يه جوری برخورد کن که عذاب وجدانشون بيشتر شه اونا يه خورده بيکار شدن ياد نامردی شون افتادن می خوان با این کارها عذاب وجدانشون کم شه بعدش هم تو رو فراموش می کنن
    حالا اين نظر من بود تو خود دانی…..


  46. آرش در 06/26/09 گفت :

    #thinking


  47. ويولت در 06/26/09 گفت :

    به فريد:
    #hug #kiss
    به زن زمانه:
    خوشحال ميشم اگه خودت وست داشتی و حوصله اش رو داشتی تو وبلاگت بنويس يا برام ايميل کن#heart
    به ساتين:
    برای من که مشکلی نداره#thinking
    از همگی بابت راهنمايی هاتون ممنون#heart #kiss


  48. arashl در 06/26/09 گفت :

    ajab#thinking 1violet khanoom ba harfaye agha omid movafegham,fekr mikonam bayad mohtatanetar amal konid#flower 1


  49. arashl در 06/26/09 گفت :

    albate manzooram agha farid bood.ke albate manam jaye agha omid boodam hamrahitoon mikardam ama manzoor too comente ghabli agha farid bood.


  50. لیلا در 06/26/09 گفت :

    چه روح بزرگی داری #heart


  51. sadaf در 06/26/09 گفت :

    vili joon man az keshvary haaastam ke ein ravabet kheili rayej hast hatta bishtar az keshvaraye digeh ex wife momkeneh ba new wife khoob bashan vali poshte sare ham yek chizaaye vahshatnaki migan ke baar kardaninist be nazare manam edameh nady behtare


  52. رونيکا در 06/26/09 گفت :

    شکلک ها روداری؟
    مگر اينکه يکی عشق شکلک مثل من بياد تواسپشال#smug
    گرافيک همشون بالا رفت#party


  53. لیلا در 06/26/09 گفت :

    ويولت گلم همونطور که گفتم تو روحت بزرگ و دلت صافه هر تصميمی هم که راجع به زندگيت و روابطت با ادما ميگيری به خودت ارتباط داره اما عزيز دلم حالا که خودت مثل هميشه صادقانه اينجا درد دل کردی ميخوام بگم به نظر من هم تداوم اين دوستی در ميان مدت و دراز مدت واسه تو که روح حساسی داری ممکنه مشکل افرين بشه رابطه با دختری که اول شخص زندگيش زمانی اول شخص زندگی تو بوده راه رفتن بر لبه باريکی هستش که ريسکش بالاست . با خودت فکر کردی تو که خداروشکردور و برت دوستان همدل و خوبی داری حضور اين خانم هر چقدر هم که خوب و خوش قلب و مهربون باشه کجای زندگيت قرار داره ؟ (با توجه به همون شرايطی که بهش اشاره کردم ) . حالا فرض بر اين که نيت اون خالص هم باشه و حتی بقول دوستان از سر وجدان درد نباشه يا نخواد ادای ادمای روشنفکر رو هم بازی کنه خب که چی ؟! حضور اون در زندگيت واسه تو باعث تداعی خاطراتت با هومان و درگيری فکری و روحيت نميشه ؟! حتی به اندازه يه اپسيلون هم ازارت نميده ؟ اونم در شرايطی که بسيار به ارامش روحی واسه تلاش در جهت سلامتيت نياز داری ؟
    شرمنده که پرحرفی کردم ميدونم که ميدونی دوستت دارم و حرفامو به حساب نصايح مادربزرگانه نميذاری . اما راستشو بخوای ته تهش با کامنت فريد و ازاده موافقم . هرکاری می کنی فقط در درجه اول سلامت روح و جسم خودت رو در نظر بگير
    #kiss


  54. ناتالی در 06/26/09 گفت :

    شجاعت مي خواد روبرو شدن با همسرش و دوست شدن با اون! اين نشون ميده تو چقدر تو قضاوت هات منطقي هستي. اما بودنش مدام باعث مرور خاطرات نميشه؟ اين اميد عجب جنتلمنيه ها! نكنه يواشكي دلش بشكنه!


  55. سانی در 06/26/09 گفت :

    ولی وقتی اميد به اين بزرگواری و خوبی رو داری نيازی به هيچ کس ديگه ای نداری يادت باشه!
    ولی به مظر من دادن دفتر نقاشی و مداد رنگی برای ترحم يا اينکه با تو مثل بچه رفتار کنن نيست! اونا هم (نگار و هومان) فهميدن با چه آدمی طرف هستن با يه آدم با يه روح بزرگ که در تمام سختی ها روی پای خودش ایستاده نه يه بچه ! اون دفتر نقاشی و مداد رنگی می تونه سمبل يه دوستی ساده باشه ! چرا بد فکر کنيم؟
    ولی بازم می دونی که اميد مهربان برات هيچ وقت کم نذاشته و نمی ذاره! نمی دونم کی بود گفت : مراقب باش دلش يواشکی نشکنه! #kiss #heart #flower


  56. قصه گو در 06/26/09 گفت :

    چه حس قشنگ و جالبی..البته من از عهده اين کاری که کردی مطمئنم که بر نمی ام.( یعنی حرف زدن و ملاقات با نگار).ولی نمی تونم انکار کنم که کار تو و کار اون هر دو خيلی قشنگ بوده#heart


  57. flor در 06/26/09 گفت :

    harfaye farido goosh kon khanoomi.mibosamet kheili kheili movazebe khodet bash


  58. گلی در 06/26/09 گفت :

    ويلی جون منم ميترسم از رابطت و برات دعا ميکنم راستی اون کتاب خيلی عاليه حتما نقاشی ها و تمريناشو انجام بده معجزه ميکنه#hug #kiss


  59. A.J در 06/26/09 گفت :

    خانوم ويولت
    نزديک ۳ سال هست که وبلاگتون رو می خونم اما تا به حال نظری ندادم…ولی راستش اين بار طاقت نياوردم!
    ويولت عزيزم…اين يه دوستی نيست؛يه بازيه!گاهی باز کردن بعضی گره های بسته شده قديمی نفس آدم رو بند مياره و وقتی چشمات رو باز می کنی ميبينی دور از جون شما تا خرخره غرق ماجرايی شدی که همه چيزهای خوب و دوست داشتنيت رو ازت گرفته…مثل خوشبختيت…مثل شاديت…مثل اميد!اگه هومان مرد بود؛اگر بود؛همسرش رو با هر وضعيتی دوست داشت و رها نمی کرد!و حالا بعد از ۸ سال عشق نهفتش بيدار شده يا همسرش برای تممد اعصاب رفته سراغ اعمال خيرخواهانه و متاسفانه از تو شروع کرده!
    عزيزم تو خوشبختی و برای داشتن همين خوشبختی نيازی به اونها نداری!رهاشون کن…تو اميد رو داری…دردونه رو داری…اين همه دوست خوب که منتظرن هر روز نوشته های تورو بخونن…ويولت تو خودت رو داری!اينها برای خوشبخت بودن يه ادم کافی نيست؟


  60. سولماز در 06/26/09 گفت :

    I agree with A. J. Especially with the part that says: “You have yourself”.


  61. آورا در 06/26/09 گفت :

    من دارم راه هنرمند را ميخونم. اگر اين کتاب را خوندی دوميشم بخون


  62. بک نفر در 06/26/09 گفت :

    سلام ویولت جان نمی دونم چی باعث شد که من کامنت بذارم
    ویولت جان از نوشته هات فهمیدم که آدمی نیستی که خیلی بخوای به یه مساله بپردازی و راجع بهش صحبتکنی بخصوص اخیرا که خیلی راجع به مسائل خصوصیت نمی نویسی برای همین خیلی من در جریان زندگی شخصی تو نیستم و تنها یک برداشت از نظراتم رو بهت انتقال می دم که نمی خوام به هیج عنوان ناراحتت کنه
    من تعجب می کنم هنوز از کارای همسر سابقت خبر داری حداقل اندازه اینکه از کاراش خبردار باشی یا با همسر فعلیش آشنا بشی و بفهمی ازدواج کرده. من طعم عشق رو چشیدم اون عشقی که به عشق آسمونی آدم رو پیوند می زنه همون عشقی که من در رابطت با امید حس می کنم وجود داره، اما وقتی یه نفر تو رو به هر دلیلی و لی شاید یه درصد کم به خاطر بیماریت تنها می ذاره و براش تلاش نمی کنه پس عاشقت نبوده، چطور هنوز اینقدر عادی باهاش برخورد می کنی؟ به نظر یه حریمهایی وجود داره که باید آدم غرورش تو چارچوب اون حفظ کنه، حس می کنم امید تو این حریمو خوب می شناسه که در یک مورد خیلی کوچکش گفته خودش میاد دنبالت. معلومه که آدم کاملا منطقی هستی ولی یه ذره غرور داشته باش.


  63. رضوان در 06/27/09 گفت :

    سلام ويولت عزيز
    خيلی خوشحالم از اينکه اينجا رو خوندم
    آفرين به اعتماد به نفست…تو حق داری…حق داری غصه بخوری ناراحت بشی دلت بگيره ولی حق نداری نااميد بشی…شرايط خاصی داری ولی فکر می کنم خوب از پسش بر ميای
    راستی چطور می تونی يه همچين رابطه ای داشته باشی…اصلا برام قابل درک نيست…شايد تو دل گنده اي داری…حتما همينطوره#heart
    خوش باشي


  64. پرهام در 06/27/09 گفت :

    بعضی موقعها یه ارتباطی اینجاد میشه که قبلش اصلا فکرش رو هم نمی کردی!
    شفای کودک درون به درد تو می خوره؟ اگه می خوره من کتاب معرفی کنم بهت


  65. سعيد در 06/27/09 گفت :

    خودتو ناراحت نکن ما هم نارا حت میشیم#brokenheart


  66. Ocean در 06/27/09 گفت :

    Salam violet jaan,
    Kheili baram jaleb bood ke ba hamsare hamsare sabeghet dar ertebat doostaneh hasti. In neshoon mide ke roohe valaee dari vali har vaght baes tajdid khaterate gozashteh shod dige edamash nadeh va be khodet feshar nayar. Dar morede kar ham fekre dorosti kardi, esterahat mitoone be behboodit bishtar komak kone va hatman khodet midooni ke stress bad tarin chiz baraye pishrafte har noe marizi ast.
    Kheili movazebe khodet bash.


  67. يك دوست در 06/27/09 گفت :

    ويولت عزيزم سلام
    چند ماهي هست كه با معرفي يكي از دوستان عزيزم از خوانندگان پر و پا قرص وبلاگت شدم
    سعي مي كنم هربار كه كامنت جديدي مي خوونم يكي دوتا از كامنت هاي آرشيو رو هم بخوونم تا بيشتر باهات آشنا بشم
    گاهي وقتها هم با اون دوست عزيز ذكر خيرت هست و باهم در موردت صحبت مي كنيم
    مثلا همين جعه پيش بود جات خالي دوتايي رفتيم جاده لشكرك و پيست ديزين و از جاده چالوس برگشتيم تهران خيلي خيلي جاي تو رو خالي كرديم
    ويولت عزيزم
    ملاقات شما با نگار خانم شايد از نظر عرف جامعه كار معمولي نبوده اما يه تست شخصيت براي شما و نگار خانوم بوده
    اين برخورد شما دو نفر نشون مي ده كه تا حدود خيلي زيادي به يك بلوغ شخصيتي رسيده ايد كه مي توونيد تنفر و حسادت و بغض و كينه و تمام احساسات بد رو تبديل به عشق و نيكي بكنيد
    نازنينم توي اين دنيا پليدي و پلشتي زياده و در كنار اين بدي ها و پلشتيها موجودات و شرايطي هم هستند كه استعداد چشمگيري در تبديل زيبايي ها و خوبي ها به بدي دارند
    وجود امثال تو و نگار خانوم براي حفظ تعادل بين بدي و خوبي لازم هست كمتر كسي در طول زندگيش به اين قدرت مي رسه كه بتوونه با بيماري مثل ام اس درست مثل يك همزاد كنار بياد و باهاش يه زندگي شاد و مسالمت آميز داشته باشه
    كمتر كسي پيدا مي شه كه بتوونه با همسر ؛همسر سابقش رو در رو بشينه و بدون بغض و كينه و حسد باهاش صحبت كنه
    دوست عزيزم بهت تبريك مي گم و برات بهترين ها رو آرزو مي كنم
    شما يه پالايشگاه تبديل بدي به خوبي هستي
    از آشنايي با خانم (#flower ) مثل شما خيلي خوشحالم (#hug )
    راستي دوردونه يكي يدونه رو هم از طرف من ببوس #kiss


  68. به اين ميگن ارتباط مدرن از نوع قرن بيست و يکمی#eyelash
    از حرکت امید خان هم خیلی خوشم اومد از جنس خودمه انگار چون منم بودم همچین کاری میکردم
    فکر کنم اين کتابه همون کتابی باشه که فيلم آتش بس رو از روش ساختن آخه اونم کودک درون داشت توش#smug #heart


  69. فرزانه در 06/27/09 گفت :

    منم اين کتاب رو هفته پيش خريدم هنوز نخوندمش . ولی پيشاپيش خيلی دوستش دارم آخه ميدونم موضوعش چيه ؟
    راستی ! می دونی فيلم آتش بس رو بر اساس اين کتاب ساخته ن ؟


  70. فرزانه در 06/27/09 گفت :

    مواظب خودت هم باش خانوم خانوما ! #heart


  71. فاطمه در 06/27/09 گفت :

    سلام ويولت خوب نميدونم من وتو توی سطل زباله گذشته دنبال چی ميگرديم يک سلسله مهری بود که گسست وتموم شد اما هنوز ما بااحساسمون بهش بند شديم راستی اون فاطمه بالايی من نيستم من اين يکی هستم #flower