همدردي

يكي از دوستان عزيزم متاسفانه به سرطان مبتلا شده و الان مشغول شيمي درماني با عوارض وحشتناك:confused خوب ريختن موها يك چيز عادي تو مرحله شيمي درماني ولي عوض شدن طعم دهان انگار كه هميشه يه كوپه كثافت تو دهنت باشه و مزه مزه اش كني :sick ديگه فكر نمي كنم اين عارضه عادي باشه.Shockh خلاصه داشتيم با هم در اين مورد صحبت مي كرديم و اون نالان بود از وضعيت پيش اومده و اينكه بيماريش يك طرف و اين عوارض گند و مزخرف هم يك طرف، ديگه كاسه صبرش لبريز شده و به هيچ عنوان ياري تحمل و ادامه مسير رو نداره بهش گفتم:
– چند سري بايد شيمي درماني كني؟
_هشت نوبت.
_ الان نوبت چندمه؟
_ ششم.
_ خوب نگران نباش ديگه نفسهاي آخر.:teeth
خودم بعد از اين اظهار همدردي بي ربط::sick
پيوست: اين پست آبچينوس رو از دست نديد باز برداشته عكس منو دستكاري كرده:thinking و حسابي هم محجّبه ام كرده :eyelash با ناخنهاي تيز Razzhbbbt كه هرگونه شباهتي رو قوياً تكذيب مي كنم :nottalking من تا جاييكه يادم مياد هميشه ناخنهام مربع بوده، حالا با اين دست قرضي…:eyebrow


دیدگاه ها خاموش