برنامه ريزي…

تمام برنامه هام رو جور كرده بودم كه آخر هفته خوبي رو بگذرونم بخصوص كه تعطيلي شنبه هم خورده بود تنگش :hug.
با دوستم هماهنگ كرده بودم كه پنج شنبه شب كيك بخرم و برم خونه شون و چهار تايي يه تولد خودموني و باحال برگزار كنيم. :teeth
جمعه شب هم بابا همه رو دعوت كرده بود سفره خونه هزار و يك شب با موسيقي زنده و گذروندن يه سورچروني حسابي و در كل حال و حول.:love
شنبه هم با اميد قرار گذاشتم بريم امامزاده تو جاده كن و منم تسبيح شاه مقصودم رو اونجا تبرك كنم:angel.. بعدشم بريم صفاGrinevil شاه توتي و جوجه كبابي و اگه معده راه داد بلالي.:tounge بعدشم معلومه بوس بوس و كادو باز كننون :eyelash
همه اين برنامه ريزي ها چي شد؟ :question
دوشنبه زنگ زدن و عروسي دعوتمون كردن، اونم كجا؟ شهرستون Shockh
نتيجه اينكه چهارشنبه شب سرم رو ميذارم جاي پام و ميرم شهرستون تا خود شنبه يعني تمام اون برنامه ريزي هاي باحال و مفّرح كشك.:whew
كلاغ … پَر.:silly


دیدگاه ها خاموش