از همگي ممنون

اول از همه از تمام دوستان چه اونايي که تبريکشون رو مکتوب کردن چه اونايي که نکردن و علي الخصوص فريد و هيلا نازنين و دوست داشتنيم تشکر مي کنم که به شدت سورپرايزم کردن.:love
بوس چسبونکي واسه همه تون. :kiss
چهارشنبه بعد از ظهر اميد دنبالم و گفت ميريم خريد!!! گفتم چي ؟ کجا؟ خريد چي ؟ :thinking( ناگفته نماند که خودم رو زده بودم به کوچه علي چپ وگرنه که از همه بهتر مي دونستم منظورش چيه!!!:eyelash) گفت ميريم کادو تولدت رو بخريم چون تو اين دو يا سه روزه به دردت ميخوره … ديگه شرح ماوقعه نمي گم فقط در جهت ارضا فکرهاي جستجوگر!!!!(از اين پس بجاي واژه منحوس فضول مي گوييم افكار جستجوگر :teeth) بگم که يه دوربين ديجيتال سوني خريدم مدل W50 با يک گيگ رم اضافه!. :hug
بقدري عروسي بهم خوش گذشت که حد و اندازه نداشت بعد از مدتها فاميل از نوع باحالشون دور هم جمع شده بودن و واسه 30 نفر آدم سفره و رختخواب پهن ميشد.
تو اين دو روز هم حال من الحمدلله خيلي خوب بود و هيچ احتياجي به عصا پيدا نکردم و آي قر ريختم که نگو و نپرس .:smug
شب تولدم هم چون قبلش اعلام نکرده بودم و فاميل آمادگي لازم رو نداشتن!!!!:nottalking با يک ربع کيکي که از شب قبل (عروسي) مونده بود با دو تا شمع نره خر جشن گرفتيم به قول دختر عموم اگه مي خواستيم شمع به تعداد سنم بذاريم جا رو کيک کم ميومد!!! :sillyواسه همين دو تا شمع کت و کلفت گذاشت که باز به ادعاي اون هر شمع به لحاظ جثه نماد 30 سال بود!!!!!!! Shockh
طفلکي ها هرچي رفته بودن بازار و واسه خودشون خريد کرده بودن اقلام زيورآلاتيش از نوع انگشتر و گوشواره و پابند رو آوردن دادن به من. منم پررو پررو گفتم اگه مي دونستم اينا نصيب من ميشه حتي اگه شده مجبور شين کولم کنيد خودمم ميومد با سليقه خودم خريد ميکردم واستون.! :tounge
پيوست: ولي خودمونيم ها اين تولدهاي بعد سي سالگي وقتي که تفاوت سنيت با خدا کم و کمتر ميشه!!! عجب حالي ميده ها. :shades


دیدگاه ها خاموش