پايان ارديبهشت

بالاخره اين ماه ارديبهشت تموم شد.:whew
به من که از لحاظ مالي خيلي سخت گذشت، از وقتي که ديپلم گرفتم کار کردم و حتي تو دوران دانشگاه هم تدريس خصوصي داشتم و همين هم سبب ميشد که هميشه دستم تو جيب خودم باشه و معمولاً نياز نباشه مسائل ماليم رو يکي ديگه حل کنه بعد بيماري و دو يا سه سال وقفه تو کار کردن ( اون زمان هم پشتوانه مالي داشتم) برگشتم سرکار و بقول معروف چپم هميشه قرص بود.
اين دوماه مرخصيم، مرخصي بدون حقوق بود گو اينکه موقع بيرون اومدن رييسم محبت کرد و حقوق فروردين ماه رو بيشتر از اون چيزي که بايد بهم ميداد پرداخت کرد و گفت هرموقع نياز داشتيد يه تماس بگيريد براتون پول بفرستم ولي خوب در ديزي و اين حرفا …
ميدونستم هميشه رو کمک اميد هم ميتونم حساب کنم ولي من آدم رو بندازي نبودم.
اين ماه هم يک عالمه خرج داشتم کلي دارو بايد مي خريدم هزينه پزشک ، بيمارستان ، فيزيوتراپي و آژانس هاي گاه و بيگاه ميزد يه چيزي دور و بر 200 هزار تومن بدون يک شاهي درآمد باضافه اينکه واسه خريد کامپيوتر کل پس اندازم رو هم خرج کرده بودم هيچوقت آدم بي ملاحظه ايي نبودم و هميشه برنامه ريزي دقيق مالي داشتم که مبادا يک وقت تو تنگنا قرار بگيرم تو بدترين شرايط هم يه چند تا اسکناس ته جيبم ميذارم باقي بمونه و به قول معروف تا قرون آخر رو خرج نميکنم اينبارهم تنها چيزي که کمي به فريادم رسيد سرمايه گذاري چندماه قبلم تو نت ورک پيشنهادي بهم بود که تونست پولي بهم برگردونه و يک کم چاله چوله ها رو پر کنه و کنار گذاشتن کم رويي و رفتن دنبال مطالبه طلبهاي کوچولويي که از ديگران داشتم.
تو اين ماه واقعاً بهم ثابت شد که ايراني ها هنرمند و چقدر عالي با هيچي گونه شون رو سرخ نگه ميدارن. :thinking
پيوست: خانمی که از من لينک مطلب مربوط به شروع بيماری رو خواستن، عزيزم زحمت نوشتنش با من بوده تو هم زحمت بکش خودت سرچ کن پيداش کن نخواه که اينکار رو هم من انجام بدم برات.:thinking قاعدتاً بايد تو نوشته های يکی دوماه اول باشه.:regular


دیدگاه ها خاموش