امسال عید

امسال عيد شايد اولين عيدي بود که تو اين چندسال من اجتماعي و عاشق شلوغي و مردم هيچ کجا نرفتم و وقتي هم کسي اومد خونه مون از کنج خلوت خودم خارج نشدم.
روز دوم عيد بود که فهميدم خودم رو باختم.
روز دوم عيد دختر عمه ام( دختر همون عمه ام که ام-اس داشت و سالهاست که فوت شده خود دخترش هم يک چيزي حدود 15 سال يا بيشتر از من بزرگتره به شدت منو دوست داره و شديداً آدم مثبتي ) با اذنابش اومد خونه مون از قبل کلي شيکان پيکان کردم رنگ ناخن و سايه و خط چشمم رو با بلوزم که آبي زنگاري بود ست کردم براي تکميل آرايش خط نقره ايي محوي پشت پلکم کشيدم که چشمام مخمورتر به نظر بياد ( تمام اينکارها رو در حالتي که يه دستم به دراور بود که رو زمين معلق نشم و با مردن مردن انجام دادم) وقتي صداي زنگ در حياط رو شنيدم عصام رو برداشتم و حرکت کردم به طرف آپارتمان مامان اينها از يک ساعت قبلش داشتم با خودم کلنجار ميرفتم که الان بعد مدتها منو ببينن چي پيش خودشون فکر ميکنن؟ لابد ميگن ببين بيچاره چقدر وضع بيماريش بده احتمالا سال ديگه بايد صندلي چرخدارش رو تو سالن بيارن! غم عالم رو دلم بود و ترانه هايده مرحوم تو مغزم مي پيچيد که سال سال اين چند سال… هرسال ميگم دريغ از پارسال…
بغض راه گلوم رو گرفته بود وقتي که در رو باز کردم، درحاليکه يه دستم به عصا بود و با دست ديگه ديوار رو گرفته بودم سعي کردم اون هيکل تي تيش و عروسکي رو چند قدم ديگه تا قبل سرنگون شدن جلو بکشم، همه به احترامم از جاشون پاشدن و واسه روبوسي اومدن جلو که من بيشتر تو زحمت طي راه تا دم صندلي اونها نيفتم.
ديگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و توي بغل دختر عمه ام زدم زير گريه حالا گريه نکن کي گريه بکن! دختر عمه ام تنگ در آغوشم گرفت و در حاليکه موهام رو نوازش ميکرد بغل گوشم زمزمه ميکرد: عزيزم… عزيزکم، قوي باش. با سر تاييد کردم ولي زبونم گفت نه ديگه نمي تونم.
رو صندلي نشوندنم و مامان با چشمان گريون رفت برام آب خنک آورد که بتونم به کمک اون بغضي که راه گلوم رو بسته بود پايين بدم… تمام زحمت آرايشم در يک لحظه با اون سيلاب اشک ري* شد بهش رفت.
( ديگه شرح حال ادامه نميدم خاک به سرم اشک خودم در اومد)Shockh
خلاصه مَخلص(؟) فهميدم که خودم رو باختم و بايد از جمعي که بهتر بودنم رو ديدن پرهيز کنم و بيشتر رو روحيه ام کار کنم .
روزهاي خيلي بدي رو گذروندم بجز يکي دو نفر با هيچ کس ديگه رفت و آمد نداشتم نه اينکه اصلاً نخوام نمي تونستم که برم با وجوديکه اينقدر دَدَري هستم.
تصميمم براي بهتر شدن يه تصميم انقلابي بود چون واقعا اپسيلون اميد نداشتم با خودم ميگفتم اين تو بميري ديگه فرق ميکنه با هميشه، يادمه نسيم حرف قشنگي بهم زد گفت من اول روحاً نشستم رو ويلچر شرايطي که دقيقاً احساسش کردم من روحاً آمادگي نشستن رو ويلچر رو داشتم جسمم هم که خيلي وقت بود اين مطلب رو پذيرفته بود حس اعتماد شما و عشق اميد و احساس مسئوليتي که در قبال اين دو مورد داشتم سبب شد که يکبار ديگه امتحان کنم و بتونم.
شايد يه مدت کوتاه اين دوره اوج رو طي کنم و دوباره برگردم اون پايين مايين ها ولي لااقل به خودم ثابت شد که هميشه قدرت شروع از نقطه صفر صفر رو دارم.
از همتون سپاسگزارم که باورم کردين و بهم القا کردين که منم بايد خودم رو باور کنم.:love


نظرات شما


  1. نگار در 06/20/05 گفت :

    #grin اول


  2. نگار در 06/20/05 گفت :

    تو اشک منم دراوردی که ولی من ميدونم تو خيلی قوی تر ز اين حرفايی#hug


  3. مهزاد در 06/20/05 گفت :

    سلام ويولت گل #hug
    اگه ما باعث شده باشيم حتی اندکی بهتر بشی واقعا خدارو شکر می کنم
    تو با اراده خودت تونستی به اينجا برسی
    و البته هميشه دعای ما پشت سرت هست نازنين #kiss #heart


  4. مهزاد در 06/20/05 گفت :

    اونجا رو که گفتی موقع سلام کردن اشکت در اومده واقعا درک می کنم چون يه ام اسی نزديکم هست که…
    براش دعا کن #smile


  5. ويولت عزيزم باور کن که خوب خوب ميشی . صبر داشته باش. آروم باش عزيزم . ميدونی چقدر آدمهايی هستن که حتی چشم يا دست و پا ندارن و حاضر بودن همه عمرشونو بدن تا يک روز جای تو زندگی کنن. به خودت ايمان بيار که تو ميتونی. هر روز برو جلوی آينه و بخودت بگو که امروز حالم خيلی بهتره و هر روز بهتر و بهتر ميشم. مثل دعای شبانه هر شب اينو ده بار بخودت بگو و بعد بخواب. من ميدونم که يه روز تو خوب خوب ميشه . قربونت بشم


  6. فريد در 06/20/05 گفت :

    آره اين حال خرابت رو از لحن و حالت صدات خيلی حوب حس ميکردم خدا رو شکر که الان بهتری#hug #heart #kiss
    پری دریایی درست میگه یادته یه بار گفته بودم یکی از دایی هام نابیناست
    #sad چند وقت پيش که مادر بزرگ و پدر بزرگم فوت کردن اون از همه بيشتر ناراحت بود و گريه ميکرد ميگفت آخر يتيم شدم نتونستم پدر و مادرم رو ببينم #brokenheart
    طفلکی وقتی اين حرف و شنيدم دلم براش خيلی سوخت
    خدا رو شکر که می تونم کسايی رو که دوسشون دارم رو ببينم#heart خدارو شکر که تونستم ويلی رو ببينم#grin #smug


  7. ريحانه در 06/20/05 گفت :

    ويولت عزيز …يه خبر خوب شنيدم گفتم به تو هم بگم شايد خوشحال بشی … خواهر يکی از دوستام بيست و پنج سالشه و مدت دو سال ود که بيماری ام اس رو تشخيص داده بودن. يه دختر ۱ ساله هم داره… چند روز پيش دکترا تشخيص دادن اثری از بيماری نيست. راستش خييييلی خوشحال شدم و دعا کردم همه بيمارها شفا بگيرن … تو شرايط ت نسبت به اون خيلی خوبه، روحه عالی داری …. اون اصلا روحيه خوبی نداشت…


  8. مینا در 06/20/05 گفت :

    واقعاْ‌نمی دونم چی بگموفکر می کنم اشک همه رو مثل من در آوردی.
    فقط آرزو می کنم هکيشه و در هر شرايطی همينقدر قوی باشی و اينکه منم بتونم ازت ياد بگيرم.#smile


  9. مهرانا در 06/20/05 گفت :

    سلام ويولت جونم . قربونت برم تو که اشک مارو هم در آوردی . واقعا عجب روحيه داری ويلی جونم در واقع برنده زندگی تو هستی که از لحظه لحظه عمرت غافل نيستی وقتی شادی قدر اون لحظه رو می دونی و وقتی ناراحتی سعی می کنی از اون لحظه درست بگيری و قدر شاديهات رو بيشتر بدونی . اما ما چی ؟؟؟ با اينکه به ظاهر سالميم . می دويم می شينيم اينطرف و اونطرف می پريم ولی باز ناراضی هستيم و قدر يه لحظه سلامتيمون رو نمی دونيم تا حالا شکرش رو بجا نياورديم.


  10. نرگس در 06/20/05 گفت :

    دوباره و دوباره برخاستنها کار ادمایی فقط مثل تویه.
    همه ی ما باید به نوعی بارها از صفر شروع کنیم.
    نمیدونی دیروز از خندههات از شادیت و از تیپی که زده بودی چقدر خوشحال و راضی بود یه ارامشی تو قلبم بود تا وقتی کنارتون بودم.
    امیدوارم بیشتر بیشتر مواقع همونجور قوی و مصمم باشی ویولت عزیزم.


  11. Asal در 06/20/05 گفت :

    ويلی همچين بغض گلومو گرفت برای اينکه تمام اون حس و حالتی رو که داشتی همچين صميمانه توصيف کردی انگاری که خودمم اونجا پیشت بودم…
    به نظر من هرچقدر هم آدم قوی باشه يه وقتهايی يهو احساس ضعف می کنه و کم مياره، اینجور موقعهاست که با بهونه جزئی یا حتی بدون بهونه یهو می شکنه ولی همينکه اونقدر اراده داشته باشه که خودشو تو اون حال نگه نداره و دوباره ادامه بده ارزش داره و من هميشه برای اينطور روحيه ها احترام قائلم چون واقعا بی نظيرن و ستودنی…


  12. رکسانا در 06/20/05 گفت :

    ويولت جونم.
    اراده قوی تو به خيلی از ماها کمک کرده تا وا نديم. مطمءنم خوب ميشی. همه اونهايی که بخوان به ۱ چيزی برسن آخرش بدست ميارن . تو هميشه خواستی و توانستی.گاهی ممکنه که فاصله اين خواستی و به نتيجه رسيدن زياد باشه اما بالاخره ميشه.
    روحيه تو به من روحيه داد و ميده.لازم به تعريف نيست اما در کنج نااميدی گاهی چنان لبخند اميدوارانه به لبم نشاندی که من هم خواستم از صر شروع کنم.
    هميشه از خدا ميخواهم موفق و سالم باشی..و ميدونم که ميشی . به اين قضيه ايمان دارم#flower #flower #heart


  13. رکسانا در 06/20/05 گفت :

    صر= صفر!! و خواستی=خواستن


  14. حسن در 06/20/05 گفت :

    سلام علیکم
    خودتم می دونی همه اش تقصیر ( خب دقیقا منظورم تقصیر که نیست، همون تلاش! و اراده) خودت بوده. تو قوی هستی خب
    حالا ما رو هم سهیم کردی. گمونم ما باید بیشتر تشکر بکنیم!


  15. طلا در 06/20/05 گفت :

    يا رب اين نوگل خندان که سپردی به منش
    می سپارم به تو از چشم حسود چمنش
    اين تفال رو به ياد تو زدم…خدا ما رو به درجه تو برسونه..امين#flower


  16. سلام
    هميشه ما می تونم از صفر شروع کنيم. ما انسانيم و هيچ موجودی حتی فرشته ها هم قدرت ما رو ندارند. ما می تونيم کارايی بکنيم که خدا رو شوکه کنه
    بنظر شخصی من اون مطلب رو بايد همون روز بنوشتی . امروز هم از خوندنش لذت بردم ولی چون روزی نوشتيش که ازش نتيجه گيری دلخواه رو کردی يه کم ذهنم رو مکدر کرد. البته از نتيجه خيلی خوشحالم ولی بنظر من هيچ حجابی بين ما و مخاطبانمون نباشه
    از اينکه ارايش کردن اينقدر برات مهمه خيلی خوشم اومد. برا اولين بار دلم خواست قيافت رو ببينم


  17. سلام عزيزکم#hug
    تو هميشه برای ما يه نمونه بودی و هستی.من يکی که آرزومه که ای کاش روحيه و قدرتی مثل تو داشتم تا می تونستم به راحتی و با اعتماد به نفس جلوی سيل مخرب افکار منفی رو بگيرم و با قدرت برم جلو و موفق شم.ويلی به داشتن دوستی مثل تو افتخار می کنم.
    ويلی راستی من هر وقت از پای کامپيوتر بلند ميشم مامانم ميپرسه از ويولت چه خبر؟#smile هميشه جويای حالت هست.خبر بهتر شدنتو که بهش دادم خيلی خوشحال شد خيليييييييی#smile
    مراقب خودت باش.#hug #kiss


  18. ويولت در 06/20/05 گفت :

    به مهدی:
    من جزو اون دسته از خانم هام که بی نهايت به سر و وضع و تيپ و لباسم اهميت ميدم حتی در شرايط جون دادن#grin


  19. هاله در 06/20/05 گفت :

    فعلا” به اینا که نوشتی کاری ندارم – فقط همینو بدون ویولت جان که خیلی وقتا از تو شارژ می‌شم و خودت‌ام هیچ خبر نداری. #heart #kiss


  20. کريم در 06/20/05 گفت :

    خوشحالم از اينکه روحيه ات رو نباختی#applause اميدوارم با اين روحيه ات به بيماريت غلبه کنی و اونروز اصلاْ دور نيست.
    به اميد اونروز (به زودی)


  21. ولنتاین در 06/20/05 گفت :

    چی بگم؟ این خیلی عالیه ویولت که تونستی با خودت روراست باشی و مشکلت رو بپذیری. می دونی خانومی قوی ترین ادما هم یه وقتایی دلشون می خواد اشکشون سرازیر بشه. بعدش نیرو میگیرن تا دوباره ادامه بدن. خیلی عالیه ویولت چی میتونه جلوی تو رو بگیره اگه واقعن بخوای؟؟؟#kiss


  22. مژگان در 06/20/05 گفت :

    #heart آخه چرا….من هر وقت فرصتی بهم دست بده ميام اينجا شايد نتونم هميشه برات کامنت بزارم ولی خوندن وبلاگت جز کارامه وتازه به عشقم هم معرفيت کردم ….البته طبيعيه که گاهی آدم کم بياره ولی برای تو …تعجب کردم .


  23. مژگان در 06/20/05 گفت :

    ويولت نازی که من می شناسم قوی تر از اين حرفاست


  24. خانم که می گن بايد همينجور باشه#winking جو دیگه باشه بهش بايد بگی لو لو خوره#devil


  25. الهام۱ در 06/20/05 گفت :

    گلم ! شايد تو فکر کنی که بعضی حرفامون تو بهبود روحيه ات و وضعيت جسميت تاثير مثبت داشته ولی اينو هم بدون که ما هم فکر ميکنيم ما خيلی بيشتر از خوندن مطالبت روحيه گرفتيم و بيشتر از قبل شکر گذار خداييم
    واست دعا ميکنم هميشه


  26. بامداد در 06/20/05 گفت :

    ويولت نازنين من ؛ مطمئنم اگه همينجوری ادامه بدی هر روز بهتر از روز قبل خواهی شد ؛ مطمئنم و هیچ شکی ندارم … بالا پایین داره ولی ۱۰۰٪ روندش رو به بالا خواهد بود گل من ؛ رئحیه تو فوق العادست و خیلی می تونه بهت کمک کنه و همینطور تلاشت و امیدت … #kiss


  27. بامداد در 06/20/05 گفت :

    تو هميشه برای من و تو ذهن من و برای خيليهای ديگه که تو رو ميشناسن يه نمونه بودی و هستی ؛ نمونه و مثال زدنی …


  28. آوای دل در 06/20/05 گفت :

    ويولت عزيزم، قبل از ما دوستانت، اين خودت بودی که خودت رو باور کردی و این از هرچیزی مهمتره. زندگی پستی بلندی زياد داره و اينو مطمئن باش «گر خدا ز حکمت ببندد دری… ز رحمت گشايد در ديگري». درضمن من معتقدم حتی در بدترين شرايط هم خودت رو منزوی نکن و از ارتباط داشتن با کسانی که دوستت دارن و حالت رو درک می کنن خودت رو محروم نکنی چون تو بهتر شدن روحيه خيلی موثره.


  29. ليلا در 06/20/05 گفت :

    ويولت عزيزم ديگه تو با اينهمه بالا پائين شدنا بهتر از هر کسی ميدونی که زندگی پر از فراز و نشيبه واسه بعضيها کمتر واسه بعضيها بيشتر نوع و مدلش هم در عين شباهت اما با هم متفاوته افرادی مثل تو که در اين مسير با مشکلاتی مشابه اونائی که تو باهاشون دست و پنجه نرم کردی مواجه ميشن و در برابر اين مشکلات عليرغم همه ضعفهای بشری خودشونو نميبازن همونائی هستن که قويتر و قويتر ميشن #applause از صميم دل اميدوارم روزی بطور کامل سلامت جسمت رو بدست بياری اما حتما تا حالا به اين فکر کردی که حضور اين بيماری در زندگيت ازت چه شخصيتی ساخته چقدر محکمتر شدی ديدت چقدر بازتر شده نگاهت به زندگی چقدر عميقتر شده حضور گنجی مثل اميد نازنين #flower که با خلوص عشقی را نثارت ميکنه که بجرات بگم بيشتر افراد ظاهرا سالم در حسرت جرعه ای از اون هلاکند عشقی حقيقی و خالص#heart مسلما بدون حضور اين مهمان ناخوانده ويولت ما حالا يه خانم معمولی بود مثل هزاران زن ديگه که دارن زندگی روتينشون رو انجام ميدن و تو همون قالبای بسته درجا ميزنن #sick باز هم ميگم اميدوارم سلامت جسم بطور کامل بهت برگرده و اونوقت يادت بمونه با چه قدرتی بر اون غلبه کردی هرچند همين الان هم اعتقاد دارم تو با روح بزرگت بر اون غلبه کردی #applause #heart


  30. کوروش در 06/20/05 گفت :

    #flower


  31. مرجان در 06/20/05 گفت :

    #applause #flower #flower #heart


  32. آنا در 06/20/05 گفت :

    اشک منم درآوردی #cry
    فقط می تونم اينو بگم که روحیه و اراده ات قابل تحسینه و مثال زدنی #kiss #applause #hug #party


  33. sarah در 06/20/05 گفت :

    #heart #flower #hug #kiss I´m so so happy for you dear one!


  34. ساتين در 06/20/05 گفت :

    منم از تو دارم روحيه می گيرم ويولت


  35. دنيز در 06/20/05 گفت :

    تو قوی هستی و خواهی بود و در آينده ای نه چندان دور اسوه و الگوی استقامت خواهی شد.
    راستی اين عمه ات براثر همين بيماری فوت شدند ؟
    چند سال همدم ام اس بودن؟؟؟


  36. سانی در 06/20/05 گفت :

    #applause #flower


  37. همتا در 06/20/05 گفت :

    #heart #heart #flower #hug #kiss #kiss


  38. يک نفر در 06/20/05 گفت :

    بعد از مدتها سلام
    بايد بگم که امروز برای چندمين بار بهت حسوديم شد. من بيمار نيستم.. يعنی جسمم بيماری خاصی نداره ولی روحم.. هيچ وقت نميتونم روحيه ای مثل تو داشته باشم.. با وجود سلامت چندين برابر تو افکار مخرب و نااميد دارم. ياد اون جمله ات افتادم که گفتی روحتون رو بزرگ کنيد.. اره راست ميگی.. ولی چطور ميشه روح رو بزرگ کرد؟ چطور ميشه آدم به خودش ياد بده که از هر شکستی تا سر حد مرگ نااميد نشه؟ که هنوز ميشه حرکت کرد.. که هنوز ميشه ادامه داد.. که همه چی تو قلبمونه نه تو دست و پاهامون؟ کاش ميشد اينا رو ازت ياد بگيرم… امروز برای چندمين بار بهت حسوديم شد
    برای سلامتی منم دعا کن!
    #flower


  39. gadfly در 06/20/05 گفت :

    تا وقتی اين باور هست هيچی نمی تونه به آدم آسيبی برسونه. خيلی دوست داشتم بيشتر و از نزديک تر باهاتون ارتباط داشتم. اميدوارم هميشه همين روحيه رو حفظ کنيد. مطمئنم که هر زمان لب تر کنيد آدمای زيادی دوست دارن در کنارتون باشن و بهتون روحيه بدن و کمکی اگه بر می آد از دستشون هر چند کوچک انجام بدن. يکيش خود من#eyelash


  40. تازه فين فينم بند اومده بود #grin


  41. لئون در 06/20/05 گفت :

    زندگی مثل يه نموداره سينوسيه . بعد از هر قله بايد منتظر يه فرود بود و بر عکس و فقط در گذر زمان رويه نمودار عمودی قله ها رفيع تر و شکست ها عميق تر ميشن . با تشکر از … و … #smile


  42. ويولت در 06/20/05 گفت :

    به دنيز:
    نه با اين بيماری فوت نشدن ولی از وقتی که عمه ام رو يادم مياد اين بيماری رو داشت و زمينگير بود يه پستم در اين رابطه نوشتم فکر کنم عمع عزيزم سرچ کنی پيداش کنی #smile


  43. نازی در 06/20/05 گفت :

    سلام ويلی:دختر کوهستان#tongue
    دختری که صخره های صعب العبور کوهو مثه آهو پشت سر ميذاره ….از تاريکی شبای کوه نميترسه….با وجود پوست برنزش #winking از خيلی از دخترای شهری تو دل بروتره…..درست مثه تو که وقتی يه گوشه ای از نعمتی که همه ما داريمو به دست مياری اونطور که بايددددد ازش استفاده ميکنی…..ول از اينکه دوباره ممکنه اون روزا برگردن دمو از دست نميدی و با همه اين به قول خودت تاتی تاتيهات باز از خيليا خواستنی تری……تو دختر اراده های محکمی….و آرامشبخش….مثه کوهستان#kiss


  44. سولماز در 06/20/05 گفت :

    ويلي جونم من بر خلاف همه اشكم در نيومد. عوضش كلي هم خوشحال شدم كه با اين وضعت هنوز سر پايي هنوز روحيه جنگيدن با مهمون پررو و ناخونده بدنت رو داري. هژنوز مي توني نفس بكشي هنوز مي توني زندگي كني لذت ببري عاشق باشي. هنوز مي توني بفهمي كه قلبت مي تپه و قرار نيست يه دفعه و ناگهاني زماني كه نمي دوني كيه از كار بيفته. خوشحالم كه مي دوني زنده اي و بايد زندگي كني.خوشحالم كه مي توني احساسك كني عشق رو زيبايي يه گل رو و تطابق با شرايط جديد رو.
    من گريم نمي گيره. خوشحال مي شم. خيلي زياد از اينكه چقدر با روحيه اي. چقدر بزرگي. چقدر خوبي


  45. شبنم در 06/20/05 گفت :

    قربونت برم که دوباره با خودت کلنجار رفتی و جا نزدی. برای من به خدا يه اسوه هستی اينو بدون اغراق ميگم …شاد باشی …شبنم


  46. sadaf در 06/20/05 گفت :

    khoshhalam ke bazham ghavy hasty kare khoobi mikony ta mitooni be khodet beres choon kheili baraye roohieh khoobeh


  47. بهار در 06/20/05 گفت :

    #heart #kiss ويولت عزيزم اميدوارم هميشه محکم و قوی باشی


  48. نسرین در 06/20/05 گفت :

    ویولت عزیز تبریک می گم بخاطر اراده و استقامتی که داری.خیلی خیلی برات خوشحالم که بهتری و احساس بهتری داری.از ته قلبم آرزو می کنم که از اینها بهتر هم بشی.#kiss


  49. آفرين ويولت عزيز#hug #applause #kiss


  50. مانيا در 06/20/05 گفت :

    ويولت عزيز اگر خودت نمی خواستی نه القا و روحيه دادن ديگران و نه عشق اميد بازم بهت کمکی نمی کرد. همه و همه فقط به روحيه ی عالی خودت و اون زنده دلي و استقامتت بر می گرده#heart


  51. امير در 06/20/05 گفت :

    سانی هميشه ميگه:استوار باشيد چون کوه#grin


  52. مهاب در 06/20/05 گفت :

    سلام و پوزش با تقديم #flower
    بعد از مدتی دوری از اين خانه اميد و انرژی مثبت٬ از خوندن مطلب اشکم در اومد و نگران احوالاتت شدم٬ ولی… آخرش خيلی قشنگ و زيبا بود… و باز درسهای از اميد و شروع از صفر… به خاطر همه زيباييهايی که زندگی می تواند داشته باشد. هميشه به يادتان هستم. شاد زی و سرفراز#flower


  53. پريسا در 06/20/05 گفت :

    هيچ کسی کاری برای تو نکرد غير از خودت .اينکه ما ترا باور کرديم تنها علتش اين بود که تو اين باور را در ذهن ما به وجود آوردی.
    ايمان دارم که ديگه به اون پايين پايينا نميرسی


  54. sed hosse!n در 06/20/05 گفت :

    سلام ویولت خوب#flower
    خوش به حال اونایی که تونستن به تو روحیه بدن#eyelash
    ولی بدون اگه خودت نمی خواستی …
    من مثل همیشه واست دعا می کنم
    بهبودی تو باعث خشنودی همه ی ماست#winking


  55. sed hosse!n در 06/20/05 گفت :

    یک نصیحت برادرانه
    باور خون خودتو تا باورت کنن
    اگه تو خوتو باور نمی کردی دیگران نیز…


  56. Neginak در 06/20/05 گفت :

    violet azizam man be in hame erzadeh ke dary eftekhar mikonam va motmaenam ke ye roozi halet z ini ke alan hast ham behtar mishe makhsoosan ba in do sad metry ke jadidan rafty man ke kheily dooset daram violet joooooonam booooooooooooooos#kiss


  57. فرنگيس در 06/21/05 گفت :

    زنده باد به تمام کسايی که روح بزرگی دارن.


  58. صدف در 06/21/05 گفت :

    خوشحالم ه خوبی.منم خوبم ديشب شمارت را ديدم ولی داريم اسبابهارا دوباره می چينيم وقت نکردم تماس بگيرم.قربانت ودوست دارم


  59. یاسی(رزا) در 06/21/05 گفت :

    #heart
    هميشه تو اوج خستگی ياد تو ميفتم و پا ميشم…#hug


  60. ساتين در 06/21/05 گفت :

    ويولت عزيز منم از تو متشکرم . خودت نمی دونی چه شفا دهنده خوبی از کار در اومدی#winking #smile