آنچه گذشت

به خودم شديداً تبريک ميگم چون بالاخره تونستم از رو ويلچر پاشم.:applause
اين سطور رو مي نويسم واسه يادآوري خودم و اينکه بدونم تا کدوم قعررفتم و برگشتم، بايد بيشتر برگردم به عقب که ببينم اصلاًً چي شد!
ديگه حالم به جايي رسيده بود که حتي تسکين موقت کورتن(پالس تراپي) هم رو بدنم جواب نميداد، دو نوبت آخر که آذر83 و مرداد84 بود هيچ کمک خاصي نتونست بهم بکنه و روزبروز حالم بد و بدتر ميشد ديگه رسماً سايه ويلچر رو به خودم نزديکتر احساس مي کردم با پررويي تمام ميرفتم سرکار و ديگه واسه رسيدن به ميزم اگه لازم بود از چنگ و دندون هم استفاده ميکردم وقتي آبان84 رفتم پيش دکترلطفي و وضع رو به اينصورت ديد گفت تنها راه مونده برامون تزريق نواترون( شيمي درماني) چاره نبود با تمام عوارض بدي که ازش شنيده بودم بايد قبول ميکردم تزريق انجام شد و حدود دو هفته ايي هم حالم خوب بود که جار جارش رو اينجا نوشتم ولي از اواسط دي دوباره شروع کردم به پسرفت سعي کردم طرق ديگه رو آزمايش کنم و رفتم سراغ ماساژ درماني با روغن گياهي اونم خوب بود ولي نه تو دوره بحراني که بودم، بهار و تغيير فصل هم شد قوز بالا قوز اينقدرکه بيشتر از چند قدم اونم به سختي نمي تونستم راه برم اين اواخر فاصله پيمودن بيشتر از پنجاه متر رو بايد بغلم ميکردن و اين طرف اون طرف ميبردنم :cryسعي کردم از حال خرابم چيز زيادي اينجا منعکس نکنم ، مشکل من بود بايد يه جوري حلش ميکردم.
15 بعد از عيد رو هم سعي کردم برم سرکار ولي بعد اون ديگه نمي تونستم و تصميم گرفتم يه مرخصي طولاني مدت بگيرم و به نداي بدنم بيشتر جواب بدم.
وقتي قرار شد برم فيزيوتراپي و مامان رفت که برام وقت بگيره به خانمي که مسئول اونجا بود گفت اين مسير براي دختر من خيلي زياده چه جوري بيارمش؟ اونم گفت نگران نباشيد واکر، ويلچر و تخت هست هرچي لازم باشه بهتون ميديم مريضتون رو بياريد.:confused
دم در درمانگاه با دست پاهام رو از ماشين ميذاشتم بيرون مامان زيربغلم رو ميگرفت مي شوند رو نيمکت ميرفت برام ويلچر ميگرفت با کمک اون ميشستم رو ويلچر و هلم ميداد تا سالن مخصوص فيزيوتراپي ( بعداً از احساس رو ويلچر بودن و نگاههاي ترحمناک بقيه مي نويسم) فاصله بين تخت و سالن ورزش رو هم با ويلچرطي ميکردم.:sick
تا شد چهارشنبه دو هفته قبل که مجدد وقت دکتر داشتم، دکتر بهم گفت لازمه يه پالس کورتن بگيري گفتم دکتر جان دو نوبت آخر هيچ افاقه ايي نکردها! گفت دوباره امتحان ميکنيم بعضي مواقع نواترون فاکتورهاي خوني رو جابجا ميکنه و بدن به دارويي که قبلاً جواب نميداد دوباره جواب ميده. اين شد که پالس گرفتم.
از روز اول تزريق با کمال تعجب و خوشبختي احساس کردم بهتر و سرحال تر دارم ميشم:thinking بعد تزريق دارو وقتي خواستم ادامه فيزيوتراپي رو بدم مسيري رو که هميشه با ويلچر طي ميکردم روز اول يه نصفه رفت با ويلچر رفتم و کل برگشت رو روپاهاي خودم برگشتم با چندبار نشستن و استراحت.:eyelash
روز اولي که مسئولين فيزيوتراپي منو سرپا و بدون ويلچر ديدن از دربان تا مسئول پذيرش و فيزيوتراپم بهم تبريک گفتن و برام دست زدن غرق احساس غروري بودم که فقط يکي تو وضع من درک ميکنه.:hug
امروز خودم ميرم و خودم هم برميگردم بدون اينکه جايي توقف کنم حتي سرراه يه توالت ايراني هم ميرم!!:smug
روز اول که با شعف و غرور پيشرفتم رو براي اميد تعريف کردم لايه هاي بغضش به گونه هام برخوردکرد.:love
يک ساعت بي وقفه ورزش ميکنم ورزشهاي سخت که عرق از بدنم ميچکونه امروز رو صندلي مخصوصي نشسته بودم که بايد پات رو بندازي پشت وزنه مخصوص و با روي پات وزنه رو بکشي بالا و درحالي که زانوت کاملا صافه وزنه رو تا بيست شماره نگه داري. درحاليکه با مامان حرف ميزدم اينکار را تا بيست بار انجام دادم يکهو ياد زماني افتادم که با پام نميتونستم حتي سنگيني پتو رو کنار بزنم و پام رو بکشم زيرش.:regular


نظرات شما


  1. sarah در 06/16/05 گفت :

    Salam violet aziz, ye donyaaaa khoshal shodam az khondan in matlabet sare sobhi!!!#heart Samimane behet tabrik migam va omidvaram ke roz be roz behtar az in beshi khanomi. #hug #flower #heart #heart #heart #heart


  2. نگار در 06/16/05 گفت :

    خوشخالم که خوبی #flower


  3. لئون در 06/16/05 گفت :

    دونده! #smug


  4. در غريت در 06/16/05 گفت :

    خيلی برات خوشحالم ويولت عزيزم
    يک سال و نيمه که هر روز ويلاگت رو می خونم و يکی از دلخوشيهام در غريته.
    اميدوارم روز به روز شاد تر و سلامت تر باشی.
    دوستدار تو


  5. علی شاد در 06/16/05 گفت :

    ای ولله #applause #applause #applause


  6. قربونت بشم عزيزم که اينقدر اراده داری. تو الگوی همه آدما بايد باشی که يه بند الکی مينالن. من ميدونم که تو ميتونی که کاملا خوب بشی. ببين کی بهت گفتم . يک عالمه روزهای سالم و شاد رو برات آرزو ميکنم


  7. دوردوونه در 06/16/05 گفت :

    تبريک ميگم ويولت عزيز
    اميدوارم روز بروز سرحال تر بشی و ديگه هيچ وقت به ويلچر نياز پيدا نکنیSmile


  8. - در 06/16/05 گفت :

    خیلی برات خوشحالم#flower #heart


  9. هم اتاقی در 06/16/05 گفت :

    اول به خودم تبريک می گم بابت کسب رتبه زير ۱۰#grin #grin .
    —————————-
    بعدشم.. ويولت عزيزم .. هر وقت ميام اينجا و می بينم تو داری از پيروزيات می گی .. خيلی خوشحال می شم..
    #heart #kiss #heart #kiss #heart #kiss #flower #flower


  10. پگاه در 06/16/05 گفت :

    خدايا صد هزار مرتبه شکرت. دخترررررر حسابی اشک شوقمونو در آوردی اول صبحی#heart .


  11. نوشين در 06/16/05 گفت :

    #flower
    خدارا شکر که بهتری انشا الله هر روز بهتر از روز قبلی بشوی تا بهبودی کامل


  12. نرگس در 06/16/05 گفت :

    ويولت عزيزم ميشه بگی لايه های بغض اميد به صورتت خورد يعنی چه؟#grin
    من شديدا کنجکاو شدم که اين چيه و چه حرکتيه و در چه موقعيتهاييی اتفاق می افته؟! من بايد از همه چی سر در بيارم#tongue
    خوشحالم که مثل هميشه ژابرجا و مصمم ميبينمت.
    در پاسخ به کامنتت هم باید بگم من اینجا روزنه ای برای لبخند توام
    #flower


  13. ولنتاین در 06/16/05 گفت :

    #applause عالی بود ویولت عزیز#hug اما خانومی نکنه با وبلاگت احساس غریبی کنی. خب می گفتی ما شاید یه اپسیلون انرژی + بهت می دادیم! بهرحال خوشحالم عزیزم. اینم یه کف دیگه که خوب دلم خنک شه. #applause راستی سامانیس رو ندارم عزیزم!


  14. بی تا در 06/16/05 گفت :

    خيلی خوبه که حالت بهتره. آفرين به تو#hug


  15. ليلی در 06/16/05 گفت :

    سلام
    بعد از این همه غیبت دوباره از دیروز اومدم و نوشتهات رو خوندم خیلی برات خوشحالم .


  16. نسیم در 06/16/05 گفت :

    افرين هزار و سيصد افرين دختر خوب و نازنين


  17. Neginak در 06/16/05 گفت :

    ghorboonet beram man afarin afarin afarin azizam koli barikalla kheily khoshhalam ke enghadr pishraft kardy motmaenam ke ye roozi khoob khoob mishi booooooooooooooos#flower #kiss


  18. فر-ايزدی سابق در 06/16/05 گفت :

    خدا رو هزار بار شکر.
    بهت تبريک ميگم.
    به اميد اينکه هر روز بهتر و بهتر بشی عزيز دل.برات دعا ميکنم و در برابر تلاش و پشتکارت سر تعظيم فرود ميارم.#heart


  19. آورا در 06/16/05 گفت :

    فدای شکل ماهت . تو همونی هستی که هیچ بادی ساقه های ظریفت را نمیتواند بشکند.#hug
    #party بی اندازه برات خوشحالم.
    یه چیزی بگم. من هر کاری میکنم نمیتونم اون وزنه را حتی با پاهام بالا ببرم . چه برسه نگهش دارم


  20. . در 06/16/05 گفت :

    #hug


  21. ريحانه در 06/16/05 گفت :

    خيلی خيلی خيلی تبريک می گم. دو سه ساله که وبلاگ شما را می خوانم ولی اولين باری است که کامنت می گذارم که بايد حتماْ تبريک می گفتم. خيلی خوشحال شدم. واقعاْ آفرين به اين اراده و استقامت. شما بايد برای ما الگو باشيد که هستيد. واقعاْ تحت تاثير قرار گرفتم
    اميدوارم که روز به روز بهتر بشويد


  22. پریچهر در 06/16/05 گفت :

    خوشحالم#hug


  23. RahiL در 06/16/05 گفت :

    تبريک #heart


  24. تينا در 06/16/05 گفت :

    از ته قلب خوشحالم و برايت آرزوی روزهای بهتری را دارم#heart


  25. طلا در 06/16/05 گفت :

    ای ول….بابا ورزشکار#heart


  26. gadfly در 06/16/05 گفت :

    روزای سختت رو برا خودتون نگه می دارید و خوشی ها و پيشرفتها رو اينجا می نويسید؟ درسته که اين نوشته ها ی پر انرژی به همه روحيه می ده ولی موقع ناراحتی هم حرفای ديگران ممکنه بتونه به خودتون روحيه بده. پس سختی ها و ناراحتی هايی رو که اميدوارم ديگه هيچ وقت پيش نياد تنها برا خودتون نگه ندارید.
    از اينکه دوباره بهتريد خيلی خيلی خوشحالم. برای خيلی ها عزيز هستيد پس سعی کنيد خوب خوب بشيد#heart


  27. Asal در 06/16/05 گفت :

    ويلی اشک تو چشمهام جمع شد، خيلی برات خوشحالم خیلی#kiss


  28. Asal در 06/16/05 گفت :

    راستی ویلی جريان اين لايه های بغض چيه؟#thinking مگه بغض چند لایه است؟#thinking #silly


  29. غزل در 06/16/05 گفت :

    از ته دلم برات خوشحالم… باور نمي کني؟ نمي دونم چه جوري اشکهاي خوشحاليم رو برات بفرستم تا باور کني؟! خودت نمي دوني که جوري زندگي منو پر انرژي کردي و براي همين تمام خوبيهاي دنيا حق تو هستش. #hug


  30. بامداد در 06/16/05 گفت :

    چی بگم ويولت نازنين ؟ نميدونم …
    فقط يه دنيا خوشحالم و بغض آلود …
    دوست دارم #kiss


  31. ساتين در 06/16/05 گفت :

    ويولت عزيزم تبريک ميگم.
    با خوندن اين پستت امروز اشک تو چشمام اومد.


  32. یک مامان در 06/16/05 گفت :

    خيلی خوشحالم و آرزو می کنم هميشه سالم باشی#hug #kiss


  33. ساتين در 06/16/05 گفت :

    ويولت چه روزهائی رو گذروندی صداتم در نيومد#cry


  34. رکسانا در 06/16/05 گفت :

    #hug #hug #cry #hug #flower


  35. رکسانا در 06/16/05 گفت :

    اين گريه دلسوزی و ناراحتی نبود اين گريه شادی بود.واقعا به وجد اومدم#applause


  36. خيلی برات خوشحالم اميدوارم روز بروز حالت بهتر بشه.


  37. رکسانا در 06/16/05 گفت :

    #kiss #kiss #kiss نميدونی چقدر هيجان زده شدم و شاد… واقعا دمت گرم#kiss #heart


  38. فرناز در 06/16/05 گفت :

    سلام. من از بازديد کنندگان دايمی شما هستم. از اينکه الان بهتر هستيد خوشحالم. درسهايی که توی زندگی هر فرد هست با ديگری متفاوته اما برای هر فرد ارزشمند و سنگينه. اما فقط از آن طريق ميتونه رشد کنه و ادم ديگری بشه .من سختيهای شما را درست درک نميکنم همينطور شما هم از سختيهای ديگران خبر نداريد. خوبش اينه که همه ما فرصت رشد داريم.اين بيماری بهانهای هست که خودمان و فرشته های زمينی را بهتر بشناسيم. برای شما و محبوبتان آرزوهای خوب دارم.


  39. مليک بابا در 06/16/05 گفت :

    آفرین خانم ، آفرین . مدت هاست که دارم میخونمت و امید داشتم که یه روزی از بهبودیت اینجا بخونم . امروز شاید همون روز باشه . شاید هم یک روزی تو مطب دکتر ببینمت یا حتی دیده باشمت. شاد و سلامت .
    شاد زی


  40. سمير در 06/16/05 گفت :

    سلام ویولت
    فقط می تونم بگم خیلی خوشحالم امیدوارم که این توجه به خودت هر چه بیشتر و بیشتر نتیجه بده جدا خیلی خوشحالم موفق باشی


  41. ملودی در 06/16/05 گفت :

    ويولت نازنين بهت تبریک می گم خيلی خيلی خوشحالم برات اميدوارم که هر روز بهتر از ديروز باشی #hug


  42. مرجان در 06/16/05 گفت :

    خيلی خوشحالم و اشکم دراومد#applause #applause #applause #applause #applause #applause


  43. نلی در 06/16/05 گفت :

    الهی شکر #smile
    خيلی خوشحالم ويلی جون. خیلی ی
    الهی که از اينم بهتر بشی خانومي


  44. armin در 06/16/05 گفت :

    har rooz bishtar az dirooz, saalmetar va tandorostar baashi


  45. هیپیپ هورااااااااا#applause


  46. ارکید در 06/16/05 گفت :

    چقدر برات خوشحالم…#party


  47. ليلی در 06/16/05 گفت :

    میدونی هر وقت خيلی ناراحتم حتما نوشته هات رومی خونم .يه شادی نهفته هميشه توش است .باعث ميشه خوشحال بشم.مررسی ازت که هميشه شادی هام را از تو دارم.در حرفات يکجور نيروی مخفی داره.مثل اينه که ميگه تو ابه خاطر اين و اينو اين بايد خوشحال باشی….


  48. آنا در 06/16/05 گفت :

    #hug #party #applause
    هوراااااااااا
    هميشه شاد و سلامت باشی .


  49. بهار در 06/16/05 گفت :

    سلام#flower
    خيلی خوشحالم خيلی زياد#heart #flower


  50. آرام در 06/16/05 گفت :

    عزیز دلم هزاران هزار بار بهت تبریک می گم . مطمئن باش که تو می تونی . مطمئن باش که روز به روز سلامتیت رو بیشتر به دست می یاری . و مطمئنم و شک ندارم که مدتی بعد از رقصیدن هات و دویدنت هم برامون تعریف می کنی . می بوسمت #hug #heart #heart #kiss #kiss #eyelash #flower #flower #flower


  51. سارا در 06/16/05 گفت :

    تبريک ميگم عزيزم!!!
    از صميم قلب بهت تبريک ميگم


  52. مهزاد در 06/16/05 گفت :

    فقط يه تعظيم لازمه در برابر اين همه استقامت: آفرين! ويولت تو بی نظيری!
    #kiss #flower


  53. ۰۰۰ در 06/16/05 گفت :

    منم تا حالا رو ويلچر نشستم !
    نمی دونم چی بگم…
    از همه بدترش نگاه های مردمه
    با وجود اينکه بچه بودم…اما کاملاْ می فهميدم !
    نگاه هایی که هنوزم انگار سنگینش رومه !!!!


  54. مریم در 06/16/05 گفت :

    سلام! تا حالا برات کامنت نذاشته بودم،‌ولی مطلب آخری،‌ اونقدر خوشحالم کرده که نمی تونم چیزی نگم. ای شاالله همیشه سالم باشی و بهتر و بهتر بشی #kiss


  55. سوری در 06/16/05 گفت :

    خيلی خيلی تبريک ميگم.


  56. sara در 06/16/05 گفت :

    نمی دونم چی بگم#heart
    فقط میگم آفریییییین#hug
    به خدا اونقدر خوشحالم که اشک تو چشمام جمع شده#blush
    آفرین به این همه استقامت
    #flower


  57. نگاه در 06/16/05 گفت :

    لابد هزار دفعه تا حالا شنيدی . نه ؟ حالا بار هزار و يکم رو هم بشنو . خب ؟ انسانی بودن نوشته هات انقدر زيباست که زيبايی اش اشک ادم رو در مياره … خسته نباشی … خوش باشی …


  58. ناشناس در 06/16/05 گفت :

    تبریک می گم عزیزم#heart


  59. فرزانه در 06/16/05 گفت :

    #hug #flower بهت تبريک می گم عزيزم . خيلی شجاعی و روحيه ت مثل هميشه فوق العاده س . اين پستت اشک رو به چشمام آورد. می بوسمت و پشتکارت رو تحسين می کنم . سلامتی کاملت هميشه آرزوی منه #heart #kiss


  60. ليلی در 06/16/05 گفت :

    عزيزم منم ام اس دارم ولی هيچ کس نميدونه برام خيلی سخته به خانوادم چيزی بگم آخه ميدونی فکر ميکنند من مريضيم از ضعف و اين خالی بندی هاست .#tongue
    تحمل اين مريضی تنهايی خيلی سخته ولی سايتتو خوندم به خودم اميدوار شدم#grin
    من الان اينقدر دستام ميلرزه نميدونم چجوری دارم مينويسم ميترسم ديگه اين کارم نتونم بکنم.
    يه کم منو اميدوار کن


  61. ويولت در 06/16/05 گفت :

    به ليلی:
    من چيزی جز نوشتن لحظه به لحظه زندگيم و سختی هايی که تحمل ميکنم به نظرم نميرسه#thinking بهتره اميد رو تو دلت تقويت کنی تا خودت نخوای نميشه و هيچکی نمی تونه کمکی بهت بکنه#kiss


  62. ويولت در 06/16/05 گفت :

    ممنون از همگی#kiss #hug
    الان از ورزش برگشتم و هر دفعه سعی ميکنم تعداد تمرين ها رو زيادتر کنم
    من خواستم پس بايد بايد بتونم انجامش بدم#eyelash


  63. يه دوست در 06/16/05 گفت :

    زنده باد #hug غرورت پاينده شاديت دو صد چندان اميدت بالنده #flower
    دیگه چی ميشه گفت در جواب شادیی که با خواننده هات قسمت می کنی#kiss


  64. گيسو در 06/16/05 گفت :

    خيلی خوشحالم ويولت جان#heart #heart #kiss


  65. چه خوب که روزهای بد تمام شد.دوستت داريم و برای سلامتيت دعا می کنيم#heart


  66. فريد در 06/16/05 گفت :

    #heart #kiss #hug #applause #flower #winking


  67. آزاده در 06/16/05 گفت :

    خيلی خوشحال که انقدر با روحيه و خوب هستی#heart #kiss


  68. sara در 06/16/05 گفت :

    اميدوارم هر روز بهتر از روز قبل بشي.هميشه سلامت ، هميشه شاد و هميشه از شاديهات بنويسي و مام با خوندنش سر حال بياييم.


  69. گلی در 06/16/05 گفت :

    وای ویلی چقده خوشحاااااااااااااال شدم ایشالله بهتر تر هم می شی…#hug #kiss


  70. رابعه در 06/16/05 گفت :

    تبريک می گم ويولت جان از صميم قلب تبريک می گم نمی تونی حس کنم چقدر خوشحال شدم #hug #heart
    خيلی وقت بود که کامنت نذاشته بودم
    و خيلی وقت بود که خبری خوشحالم نکرده بود
    آفرين بر اين همه اراده#applause #flower #heart


  71. دارا در 06/16/05 گفت :

    تبريک ميگم. واقعا خوشحال شدم. این خبر انرژی مثبت فوق العاده ای رو به کسايی که مشکل تو رو دارن داده. #smile
    به اميد سلامتی #flower


  72. فرنگيس در 06/16/05 گفت :

    سلام.
    خيلی ماهی.ميدونی يه جورايی نوشته هات منو به خودم اورد حا لا احساس ميکنم قدر چيزايی که شايد اصلا متوجه داشتنشون بودم نميدونستم.دوستت دارم از صميم قلبم.


  73. gharib در 06/16/05 گفت :

    khoshhalam omidvarammmmmmmmmmmmmmmmmmmmm roz be roz sare haltar va salamattar beshi#heart #heart


  74. دختر کولی در 06/16/05 گفت :

    سلام عزيزم … چرا چيزی بهم نگفتی … خيلی دلم گرفت … خدا رو شکر که الآن بهتری … به ورزشت ادامه بده … از الهه هم منو بی‌خبر نذار … يه زنگ بزن حالشو بپرس بهم خبر بده … ممنون می‌شم


  75. خودم در 06/16/05 گفت :

    من هم بهت شديدا تبريک ميگم نازنين #party #flower فقط خط اول و خوندم برم بقيه رو هم بخونم #silly


  76. خودم در 06/16/05 گفت :

    راستی اين معاون کجاست پريروزا يه ميل ويروسی برا من فرستاده بود #thinking #devil چه جلب #rolling #rolling #rolling #rolling


  77. پريسا در 06/17/05 گفت :

    خدا رو شکر که خوبی و آفرين که اينقدر خوب خودت رو تو اون شرايط غير قابل تحمل حفظ کردی…اميدوارم که اين شرايط بهتر شه و مانا باشه


  78. پاييز در 06/17/05 گفت :

    هوراااااااااااااااااا ويولت!!!#grin
    تو می تونی
    من می دونستم
    اما ويولت اين فيزيو هم خوب چيزيه
    به نظر من هميشه برو اگه حتی هفته ای ۱دفعه هم که شده#smug


  79. بابک در 06/17/05 گفت :

    اين اولين باری بود که بلاگ شما را می ديدم. برای منی که در غربتستان روز خسته کننده ای را گذرانده بودم شايد شادی شما خواهر هموطن تنها موردی بود که می توانست اشک شوق و شادی را بر چشمانم جاری سازد. آرزوی شادی هر چه بيشتر برای شما دارم. با احترام بابک لندن


  80. پاييز در 06/17/05 گفت :

    #flower #flower #flower
    #hug #hug #hug


  81. مريم... در 06/17/05 گفت :

    سلام
    واقعا ناراحت شدم و البته خدارو شکر که بهتری
    مکه بودم برای تو و فريد و همه بچه های وب لاگی که مريضن و همه مريضا خيلی دعا کردم
    ان شاا… تو هم خوب بشی و شفا پيدا کنی#heart


  82. flor در 06/17/05 گفت :

    inghad khoshhalam kardi ba in postet ke aslan nemidonam chi benvisam.amma nemifahmam in boghze chera gelomo gerefte dare khafam mikone


  83. flor در 06/17/05 گفت :

    #party #cry inam


  84. arashl در 06/17/05 گفت :

    man midoonestam ke khoob nistid.man alan boghz kardamo yejoori shodam,agha omid ke dige jaye khodeshoono daran.nabayad taslim beshid violet khanoom,hich vaght#flower 1


  85. ماگنوليا در 06/17/05 گفت :

    ويولت عزيز نوشته هات اسک شادی رو رو گونه هام حاری کرد. عزيزم هميشه مستحکم و سربلند باشي. و شاد در کنار اميد مهربونت


  86. 22 در 06/17/05 گفت :

    خدايا شکرت#kiss
    نمیدونم چرا چشمهام خیس شد.
    خيلی خيلی خوشحالم. برای ويولت کار نشد نداره. من مطمئنم يه روزی مياد (که خيلی هم نزديکه) که يه مسابقه ی دو ميگذاريم و تو هم برنده ميشی#hug
    مطمئنم. مطمئنم#smile
    به اميد اون روز#heart


  87. 22 در 06/17/05 گفت :

    راستی! من هم يک بار سابقه ی ويلچير سواری رو دارم#worried ۵ سال پيش که آپانديسم عود کرد، از شدت درد زمين رو گاز ميگرفتم#tongue و چون دستگاه سونوگرافی بيمارستان خراب بود، بايد ميرفتيم بيرون. از روی تخت اورژانس تا دم در ماشين سوار ويلچير بودم، با اون حال زار، چشمها و دماغ از گريه پف کرده#sick ، و با خونی که برگشته بود توی سرم. همه ی جوری نگاه ميکردن که من اصلا دوست نداشتم#sad مثلا يه بچهه منو نشون مامان و باباش داد و کلی ۳تايی برای من متاسف شدند. با اينکه ميدونستم قصدی ندارند و شاید از روی دلسوزيه، اما خب به هیچ وجه دوست نداشتم (و ندارم) که کسی برام دل بسوزونه#worried #brokenheart
    ياد اون موقع افتادم#yawn


  88. فرشته در 06/17/05 گفت :

    اراده و پشتکار شما ستودنيست ، بهتون تبريک ميگم .


  89. 22 در 06/17/05 گفت :

    ببخشيد که برای بار سوم کامنت ميگذارم. یه جیزی رو باید بگم: به هيچ وجه منظورم اين نبود که ويلچير بده يا چيزی شبيه به اين. ميخواستم بگم کاشکی همه (اطرافيان و کلا همه ی آدمها) ما روهمونطور که هستيم قبول کنند و بپذيرند و کسی برای اون يکی دلسوزی نکنه#smile


  90. آدم در 06/17/05 گفت :

    خيلی خوشحالم. منم #cry کردی #flower


  91. ليلی در 06/17/05 گفت :

    ويولت:#flower
    سلام عزيز خوبی؟من الان اومدم سر و اول پيام تورو خوندم خوشحال شدم.
    ميخوام برم جزو انجمن بشم دکترم ميگه اونا رو ميبينی آدم ميشی#sick


  92. الهام۱ در 06/17/05 گفت :

    يه دنيا خوشحالم واست ويولت جون


  93. شبنم در 06/17/05 گفت :

    #applause #applause #applause


  94. صبای بی معرفت در 06/17/05 گفت :

    آنروز با تو بودم و امروز بی توام. آنروز که با تو بودم بی تو بودم و امروز که بی توام با توام. ویولت عزیزم از دی ماه دنبال یه موقعیت می گشتم که دوباره بتونم با تو در تماس باشم. امیدوارم از این به بعد بتونم همراه خوبی برای تو باشم.


  95. صبای بی معرفت در 06/17/05 گفت :

    چشمانت خواه آرام خواه طوفانی، چه فرق می کند برای غواصی که در ژرفا شناور است؟ (برای ویولت پر انرژی که مأیوس شدن توی کارش نیست.)


  96. memol در 06/17/05 گفت :

    وقتی می گم سوپر انرژی هستی باور کن ديگه شمسی جونم !!!!#tongue
    فقط دلم می خواد هميشه هميشه همين جوری باشه …. پر از اميد و انرژی …. البته با سلامتی …. #hug #grin


  97. memol در 06/17/05 گفت :

    #kiss #heart #hug
    لازم بود اين سه قلم يه بار ديگه تاکيد کنم #grin