ملاقات ویلی و جیگر 1

بلاخره طلسم شكسته شد و بعد از يكسال تونستم كه ويولت عزيز :loveرو ببينم
تقريبا يكسال از آشنايي من با ويولت مي گذره يادم نمياد چطور شد كه اصلا با اين وبلاگ آشنا شدم ولي خوب يادم هست كه اولين بار كه به اين وبلاگ اومدم و نوشته هاش رو خوندم به قدري نوشته هاش من رو جذب كرد كه با اينكه اصلا اهل وبلاگ خوندن نبودم در كمتر از 2 روز تمام آرشيوش رو خوندم هر چي بيشتر مي خوندم بيشتر ازش خوشم ميومد اخلاق و روحياتش دقيقا شبيه به خودم بود تقريبا دو ماهي از آشنايي من با اين وبلاگ مي گذشت كه با معرفي يكي از دوستان با مكمل هاي گياهي آشنا شدم و يكروز كه داشتم سي دي تبليغاتي اين مكملها رو كه اين آقاي به اصطلاح دوست (دوست كه چه عرض كنم يه آدم نامرد:waiting) بهم داده بود رو ميديدم در بين بيمارها دو تا خانم بودن كه ادعا ميكردن ام اس دارن و بعد از مصرف اين مكملها بهبودي پيدا كردن!!!!:surprise و حتي تونستن از رو ويلچر بلند بشن و راه برن يه دفه جرقه اي به ذهنم زد و ناخود آگاه ياد ويولت و يكي از پستهاش كه در مورد اين مكملها نوشته بود و خواسته بود كه اگه كسي اطلاعي در اين مورد داره باهاش در ميون بزاره افتادم منم خيلي خوشحال شدم و صبحش اولين كاري كه كردم اين بود كه به ويولت پي ام دادم و اونچيزهايي كه در مورد اين مكملها ديده بودم رو براش توضيح دادم و گفتم اگه دوست داشته باشه شماره تلفنش رو بهش بدم كه خودش تماس بگيره و باهاشون صحبت كنه ويولت هم چون شركت بود و نميتونست زياد چت كنه شماره تلفنش رو داد تا باهاش تماس بگيرم و در موردش بيشتر باهم صحبت كنيم دوستي من با ويولت از همينجا شروع شد راستش قبل از اون هيچ وقت فكرشم نميكردم كه بتونم يكي از دوستان مجازي ويولت باشم چه برسه به اينكه روزي بتونم صداي مخمليش رو بشنوم يا اينكه يكي از دوستاش باشم يا اينكه حتي روزي بتونم از نزديك ببينمش :love
من فرداي اونروز با ويولت تماس گرفتم و اطلاعاتي كه در مورد اين مكملها داشتم رو در اختيارش گذاشتم و شماره تلفنش رو هم دادم ويولت هم قبول كرد كه اين مكملها رو مصرف كنه من خودم هم با اينكه اصلا اعتقادي به اين نداشتم كه اين مكملها بتونه رو بيماران ضايعه نخاعي تاثيري داشته باشه ولي براي اينكه به ويولت اطمينان بدم كه مصرف اين مكملها هيچ عوارضي نداره و اگر هم خدايي نكرده با مصرف اين مكملها اتفاقي براش افتاد براي خود من هم بيوفته:nailbiting قبول كردم كه اين مكملها رو مصرف كنم بگذريم … من و و ويولت چند ماهي اين مكملها رو مصرف كرديم و تو اين مدت هم براي اينكه از حال همديگه با خبر بشيم با هم در تماس بوديم من خودم خيلي اميدوار بودم كه اين مكمل ها روي بيماري ويولت حتما تاثير ميزاره ولي متاسفانه بعد از مصرف تقريبا پنج ماه هيچ تاثير مثبتي روي بيماريش نذاشت :confused به هر حال ويولت بعد از مصرف پنج ماه و صرف هزينه اي بالغ بر 700000 تا 800000 تومن اين مكملها رو قطع كرد منم خودم سه ماه بعد از ويولت مصرف اين مكملها رو قطع كردم من بعد از اين ماجرا كمي احساس گناه داشتم فكر مي كردم نبايد تا خودم امتحانش نكرده بودم به ويولت معرفيش مي كردم چون متوجه شدم ويولت درزمان مصرف اين مكملها دچار حمله شده بود و راه رفتنش هم كمي بدتر شد احساس گناهم وقتي بيشتر شد كه متوجه شدم كه اين آقا اين مكملها رو چيزي حدود 20% گرونتر ازقيمت اصليش داده بود و چون ويولت خودش كار ميكنه و براي تامين مخارجش از هيچكس كمك نميگيره ميدونستم كه پرداخت هزينه ي مكملها در كنارهزينه هاي شخصيش براش چقدر مشكل بود مخصوصا اينكه اون كمك هزينه اي هم كه هومان ماهيانه به ويولت پرداخت ميكرد رو ويولت قطع كرد و ديگه نميگرفت درسته مبلغ كمي بود ولي خوب تو اون شرايط بازم براش بد نبود بگذريم فقط متاسف ميشم از آدمهايي كه براي پر كردن جيب خودشون حاضرن هر كاري بكنن حتي بازي كردن با سلامتي ديگران:nottalkingRazzhbbbt
به هر حال بعد از اين ماجرا دوستي من با ويولت ادامه داشت بدون اينكه حتي كوچكترين حرفي در اين مورد بزنه خوب درسته ويولت 700000 تومن خرج كرده بود و هيچ نتيجه اي نگرفته بود در عوض يه دوست خوب و جيگر مثل من گيرش اومدTeethteeth
بعد از يه مدت ويولت كه از صداقت:teeth و معرفت :teethو اخلاق و رفتار من:teeth خوشش اومد بهم پيشنهاد داد تا تو وبلاگش بنويسم منم چون آخر معرفت و مرام و ازين حرفا هستم:teeth با اينكه اين كار برام مشكل بود ولي قبول كردم نتيجه اش هم شد همون چند تا پستي كه ديديد اين دوستي مجازي ادامه داشت تا اينكه يه روز جمعه زنگ زد و گفت كه با اميد ميخوان بيان و منو ببينن منم چون برام خيلي غير منتظره بود و اصلا آمادگيش رو نداشتم پيشنهاد دادم كه اگه اشكالي نداره ملاقات رو به روز ديگه اي موكول كنيم:loser كه من آمادگيش رو داشته باشم ويولت هم با خوشرويي و بدون كوچكترين دلخوري قبول كرد خوب بعد از اون هم بخاطر شروع امتحانات اميد و بعدش هم ماموريتهاي پي در پي و مسافرتهاي اميد اين ملاقات ميسر نشد تا همين دو هفته پيش (5 روز قبل از عيد) كه ويولت از دم شركتشون تماس گرفت و گفت خونه اي؟ گفتم آره گفت حاظر باش داريم ميايم:smug منم قبول كردم و براي اينكه آدرس رو راحتتر پيدا كنن گفتم كه وقتي به ميدون … رسيديد تماس بگير تا راهنماييتون كنم اونم قبول كرد و بعد خداحافظي كرديم و …. استرس خيلي عجيبي داشتم نميدونم چرا به هر حال اين اولين ملاقات من با ويولت بود دوست خوب و مهربوني كه نزديك به يكسال ميشناختمش و اولين و تنها كسي بود كه من انقدر نديده بهش اطمينان داشتم و با اينكه چند سالي از من بزرگتر بود ولي به قدري شوخ و با روحيه بود كه هيچ وقت اين تفاوت سني رو باهاش احساس نكردم و به قدري باهام صميمي بود كه با اينكه آدم خيلي توداري هستم ولي اولين و تنها كسي بود كه من تو اين مدت مشكلاتم و حرفهام رو باهاش در ميون ميذاشتم و از ازش مشورت و همفكري مي خواستم اون هم هميشه بهترين راه حل رو پيش پام ميذاشت و تا اونجايي كه از دستش برميومد بهم كمك ميكرد
فريد:love


نظرات شما


  1. آورا در 06/04/04 گفت :

    ويولت فوق العاده است. و تو هم فوق العاده ای ( البته اگر گاهی ادمو با اخبار عجيب و غريب شوکه نکنی!#winking )


  2. ويولت در 06/04/04 گفت :

    فريد چقدر فعل بود.بود واسه من بکار بردی انگاری در مورد يه خدا بيامرز حرف ميزنی#sick


  3. سانی در 06/04/04 گفت :

    فريد جان هر چی حاظر نوشتی رو به حاضر تغيير بده #winking


  4. سانی در 06/04/04 گفت :

    رفتم به اون لينک مربوط به مکمل ها . تو کامنتهاش اول شده بودم. اون موقع بود که توی پرشين بلاگ می نوشتم و هميشه توی وبلاگ ويولت اول بودم! #smile زمان چقدر زود می گذره! #thinking


  5. ندا در 06/04/04 گفت :

    فريد ايول به هر حال نوشتيش#grin


  6. ساتين در 06/04/04 گفت :

    جيگر اونم چه جيگری!!!!!!!!!!!!!!!


  7. مهزاد در 06/04/04 گفت :

    اولا که خوش به حالت #winking بعدشم نمی شه اين شماره ۲ رو هم امروز بزاری توو وبلاگ فريد جان؟#grin #thinking


  8. ولنتاین در 06/04/04 گفت :

    ای امید کجایی جیگرت رو بردن هی هی#laugh


  9. الهام۱ در 06/04/04 گفت :

    ای ول فريد جان
    بدون اينکه آخر نوشته ات رو بخونم به خودم زحمت دادم و فکر کردم که کی ممکنه اين نوشته رو نوشته باشه
    آخرشو که خوندم فهميدم حدس يک درصديم درست بوده
    کم پيدايی آقا فريد – در واقع ناپيدا
    خوش باشی


  10. ارام در 06/04/04 گفت :

    #heart


  11. ارام در 06/04/04 گفت :

    ای فريد ناقلا#applause . ببين چه جوری دوست ويولت شده این پسر…….#applause
    آفرين .
    دوستيتون پايدار .#heart


  12. مونا در 06/04/04 گفت :

    سلام#eyelash
    هنوز نخوندم#blush
    ولی می خونم…
    کامنت گذاشتم که بدونی همه چیز مال گذشته بوده#smug
    می خونم اگر تونستم نظرم رو میگم#winking


  13. ندا در 06/04/04 گفت :

    فريد خدا نکشتت با اين نوشتت#grin
    فريد ببين وقتی يه عددی رو صفرهاشو ميزارن ديگه نمينويسن هزار کنارش که پسر#rolling تازه او يه خط مونده به آخرش دوتا از نوشتی #grin
    حاظرتم که ديگه آخرشه#grin #rolling ولی خدايی خيلی باحال نوشتی ها شيرين روان دلنشين ملموس#applause


  14. ندا در 06/04/04 گفت :

    ببين وقتی اين کامنته بالا رو خوندی ميتونی پاکش کنی باشه#winking ناراحت نميشم حالا فهميدم ديروز کجا بودی داشتی تايپ وکردی نه#grin


  15. ساتين در 06/04/04 گفت :

    زودتر بقيه شو تعريف کن فريد جان.


  16. ساتين در 06/04/04 گفت :

    فريد جان بيا يه عالم ازت غلط املائی گرفتن#tongue


  17. ندا در 06/04/04 گفت :

    فريد بيا کامنتم ببين بعد پاکش کن الان آبرو ريزی ميشه دارن متلک ميندازن ببين تازه حاضرا اينطوری تنوين داره #worried بيا ديگه#worried


  18. ندا در 06/04/04 گفت :

    جييييييييييييييييييگر#cry
    #winking


  19. لئون در 06/04/04 گفت :

    آخی آخی …. فريد راستشو وگو اين ويولت چندمين وبلاگداری بود که دلشو آب کردی و ديديش شيطون. به ما هم ياد وده


  20. رزا در 06/04/04 گفت :

    وای چقدر خوبه من وقتی اينجور دوستيای بی ريا رو می بينم يه چيزی تو چشمام مياد که ديگه خوب نمی بينم!#heart


  21. ليلی در 06/04/04 گفت :

    سلام سال نو به همه مبارک باشد
    نحوی آشنائی شما دو نفر خیلی جالب بود
    راستی دوباره از امید خبری نیست.


  22. ساتين در 06/04/04 گفت :

    به هردوتون برای اين دوستی با ارزش تبريک ميگم#kiss #heart


  23. چرا سريالي شد #sad


  24. مهر در 06/04/04 گفت :

    سلام . فرید اینارو که تقریباً می دونستیم . خیلی بدجنسی اصل مطلبو بنویس . #thinking
    بعدشم ویولت راست می گه چقدر بود ، بود گذاشتی برای بنده خدا . زود باش بیا پاچه خواری کن تا دودمانت به باد نرفته جیگر ۱ .
    جیگر ۲ رو کی می نویسی جیگر .
    #kiss #hug


  25. ساغر در 06/04/04 گفت :

    سلام ويلی جونم تمام مدت توی تعطيلات به فکرت بودم عيدت مبارک سالت خوش ببخش دير شد من تهران نبودم کامپيوترم در دسترس نبود جنوب بودم به خاطر وجود مهربون تو يک عالمه عکس از دريا و نخلها گرفتم ئواست می فرستم دوست دارم


  26. مهر در 06/04/04 گفت :

    کامنت بالا چه جیگر تو جیگری شد . #silly


  27. نلی در 06/04/04 گفت :

    آقا فريد پس حسابی زيارت قبول. کلی خوش خوشانت شد ديگه #smile


  28. رها در 06/04/04 گفت :

    سلام #smile #heart #kiss #flower برای ويولت و فريد . منتظر بقيه می مونم . تا بعد ….#smug


  29. ریحانه در 06/04/04 گفت :

    نه دیگه سریالیش نکنید لطفا ،که بعدشم بگید به علت حاضر نشدن قسمت دوم خلاصه قسمت اولو دوباره بخونید و هی کشدارش کنید!
    لطفا ادامه شم بگو فرید جون!


  30. به به سلاااااااااااام.#hug #kiss
    ويلی خوب من چطوره؟وای که چقده من دلم تنگيده براش#hug
    فريد جون چطوره؟خوبی آقا؟ميبينم کههههههههههه بالاخره اين ملاقات ميسر شد.ببينم فريد راستشو بگو از اون دفعه که امادگيشو نداشتی و کل کثيف بودی تا دو هفته پيش هر روز ميرفتی و حمام و ريشاتو می زدی که اگه ويلی يه موقع زنگ زد آماده باشی نه؟#winking #grin
    در هر حال خوش به حالت که ويلی جونو ديدی.ما که همچنان در خماری مانده ايم#yawn
    اون ۷۰۰۰۰۰ تومنم فدای سر هر دوتون.#kiss
    ويلی جون فريد آقای گل سال نو رو هم به هردوتون تبريک ميگم.ايشالله که سالی باشه توام با شادی و سلامتی .#hug


  31. ندا در 06/04/04 گفت :

    فريد بيا بقيشم بگو من فردانيستم#sad #yawn


  32. Neginak در 06/04/04 گفت :

    farid joon che ghashang neveshty manke asan mesle baghie donbale ghalat emlayee nagashtamo nadidam!!! zood bia baghiasho benevisSmile violet joonam khoobiiii???#heart


  33. Asal در 06/04/04 گفت :

    بايد به ويلی پيشنهاد بدم يه جيگرکی #grin باز کنه بلکه اون هزينه رو بتونه از اين طريق جبران کنه#winking #rolling


  34. آرش در 06/04/04 گفت :

    #grin چيزی که در اين نوشته زيبا به شدت! تو چشم می زنه تواضع و فروتنی بيش از حد نويسنده می باشد!!!#eyelash


  35. سلام ویولت مهربون..سال نو مبارک… سال خیلی خیلی خوبی رو برات آرزو میکنم عزیزم


  36. پاييز در 06/04/04 گفت :

    فريد جون يه ريال از سه ريالتو (سریال )نوشتي.بقیه اش هم میتونی بنویسی .من اجازه میدم
    #worried
    کسی به من عیدی نداد#sad #grin


  37. پاييز در 06/04/04 گفت :

    فقط يه سوالی دارم
    فريد از اين که جيگری چه احساسی داری؟#thinking #grin


  38. پاييز در 06/04/04 گفت :

    آه ! راستی ويولت جون سلام
    خوبی ؟


  39. ويولت در 06/04/04 گفت :

    خوبم پاييز جون#heart از ذوق ۱۳۸۵ شدن شماره کامنتم يه مدتی دندون به جيگر گرفتم و حرف نزدم#silly


  40. نسیم در 06/04/04 گفت :

    فريد سلام چه خوشکل داستان پردازی کردی#flower


  41. تو بچه ی تو داری هستی واه واه واه واه عجب رویی داریا#silly .!!!میبینم که با دلالها دستت تو یه کاسس فرید دمت گرم بابا#grin
    فرید منکه ندیده خیلی خیلی دوست دارم تو همیشه روحیه خوبی داشتی و ادمو خجلت زده کردی ویولت هم که دختر نازنینیه و چه خوبه که شما برای هم دوستای خوبی هستین.
    #flower


  42. ندا در 06/04/04 گفت :

    علو فريد فريد
    نيستی


  43. ياس در 06/04/04 گفت :

    اااااااااااااااااااا فريد! بابا عجبا!!!!!!!!
    تو اينهمه از اول آشنائيت تا لحظه ی ديدارت با ويلی رو شرح دادی که طومار شده اونوقت از ماجرای ديدارتون و شرح ملاقاتتون هيچی نگفتی؟خوب پسر خوب ! اونا رو که خودمونم ميدونستيم.حداقل از ملاقاتتون چيزی ميگفتی#nottalking


  44. sara در 06/04/04 گفت :

    جالب بود فرید جان.اما این یاس هم بد نمیگه ها. کاش از ملاقاتتون هم مینوشتی#heart


  45. ساتين در 06/04/04 گفت :

    جيگرمون چرا غايبه؟


  46. ندا در 06/04/04 گفت :

    ياس به اين وگوان……………تکنيک فريد جنگل برد#grin خودشم در رفته
    #thinking


  47. ويولت در 06/04/04 گفت :

    احتمالا يه جيگرکی ديدتش برده به سيخ بکشتش#sick #cry #rolling


  48. فريد در 06/04/04 گفت :

    وای خيلی باحاليد به خدا چقدر از کامنتاتون خنديدم#rolling
    بابا خوب وقتی نوشتم ملاقات ۱ يعنی ۲ هم داره ديگه اون ۱ که گذاشتم يعنی ملاقات شماره ۱ نه جيگر شماره ۱#yawn
    اينجا مگه چند تا جيگر داره که بخوام براش شماره بزارم؟#grin #grin


  49. ندا در 06/04/04 گفت :

    وای ویلی خیلی باحال بود دلم درد گرفت انقده خندیدم#rolling
    فريد بيچاره چه عاقبتی #cry
    #laugh


  50. فريد در 06/04/04 گفت :

    وای ويلی از کامنت ۴۷ چقدر خنديدم#rolling #rolling #rolling #rolling


  51. ندا در 06/04/04 گفت :

    فريد مسنجر ت نصبه هيچ خبری نديدی
    ويولت :فريد ترسيد اومد گفت الان بارم شب هفت ميگيرن#laugh


  52. sara در 06/04/04 گفت :

    آخخخخ راست میگیا من اصلا به عنوانش توجه نکرده بودم#blush


  53. میترا در 06/04/04 گفت :

    ویولت ماهه،ویولت یه فرشتس. خیلی ازش یاد گرفتم. منم از روز اولی که برامون نوشت باهاش دوست هستم و اصلا یادم نمیاد چطور با وبلاگش آشنا شدم ولی از این آشنائی خیلی خوشحالم.خواهان بهترین ها براش هستم و خیلی دوستش دارم. نمیدونم اینو خودش میدونه یا نه#heart #kiss


  54. پشمک در 06/04/04 گفت :

    چی بگم……………..
    اين خوبه ديگه………………#grin #tongue
    هيجان هم داره#devil


  55. مونا در 06/04/04 گفت :

    خوب و اما نظر#grin
    در جريان آشناييتون تا حدودی بودم#eyelash جالب بود #winking
    ديگه ديگه ديگه #thinking
    منتظر بقيه اش هستم#smug


  56. تو كه جيگركي داري عمو فريد………..!!!#winking


  57. فرزانه در 06/04/04 گفت :

    #grin بابا چه خبره اينجا ! همه حرف از جيگر و سيخ و دل و قلوه می زنن . منم می خوام


  58. فرزانه در 06/04/04 گفت :

    ويوی جون سلام ! ايشالا سلامتی و تعطيلات هم بهت خوش گذشته . بووووووووووووس .
    يه کمی جيگر واسه منم کنار بزارين منم دارم ميام


  59. سلام به ويولت جون و فريد جون
    #heart
    خوبين؟
    ميبينم که اصلا فريد خودشو تحويل نگرفته #grin
    چقدم خميردندون تبليغ کردی #grin
    تا اينجای ماجرارو که تکراری پخش کردين ولی بازم به دل نشست منتظر اصل ملاقاتيم
    فکر کنم استرست به خاطر ژولی پولی بودنت بود مگه از این ملاقاتای مهم داشته باشی صفایی بدی
    #tongue
    اونقدر ساده و قشتگ مينويسين که آدم از خودش کيف درومیکنه
    #applause
    اميدوارم اين دوستی سالم و بيريا ساليان سال دوام بياره که دوست خوب نعمتییه
    شاد باشین
    #flower
    تا بزودی…


  60. سولماز در 06/04/04 گفت :

    به به عجب جیگر تو جیگریه اینجا
    جیگر جون یه عکس خوشگل جیگری از خودت بزار ببینیمت#eyelash #heart #smug


  61. سلام
    جالب بود فقط کمی جيگرش رو بيشتر کنيد پلييييييييز#tongue
    اما جدا از شوخی ميدونم که چقدر اون لحظه داستون شيرين و به ياد موندنی بوده … من هم بعضی از دوستای گلم رو بعد از ۲ سال آشنايی ديدم و احساستون رو درک ميکنم #winking
    اميدوارم که دوستيتون هميشه پابرجا باشه#flower
    آقا فريد اگه نوشته هاتون رو قسمت بندی نکنيد خيلی خوب ميشه #sad آخه اينجوری آدم همش بايد منتظر باشه
    به هر حال …شاد و موفق باشيد هم ويولت عزيز هم آقا فريد گل


  62. memol در 06/04/04 گفت :

    سلام چطوری؟!!!!#grin
    اگه بدونی از اينکه می نويسی چقده خوشحال شده بودم … اين جيگر داشت ما رو می کشت …. نيست ما هم معتاد درک نمی کرد …. #tongue
    شنيدم فکر کرده ما دلخور شديم …نا بابا از اين خبرا نيست … ه۸مچنان ما در صحنه حضور داريم .#hug


  63. memol در 06/04/04 گفت :

    هنوز ملاقات جيگر رو نخوندم … اوناييی که نوشتم برای پست قبلی بود #winking
    پس دوباره مزاحمتون می شم ….


  64. مهستا در 06/04/04 گفت :

    به به عيد شما مبارک آقای فريد#flower


  65. memol در 06/04/04 گفت :

    آخه حيف نيست جيگری مثل تو اينقدر شکسته نفسی می کنه …..
    لطفاْ بقيه رو زودتر بنويس #flower


  66. يه دوست در 06/04/04 گفت :

    مبارک باشه ديدار دو دوست نازنين . واقعا که هر دو برازنده اين دوستی هستيد#heart #heart


  67. شهرزاد در 06/04/04 گفت :

    چه جالب !!!
    منم بعد از چند ماه يکی از دوستان مجازيمو ديدم#heart
    برای منم خيلی جالب بود آخه تو ۳۷ سالگی و اينجور دوست شدن#eyelash
    اما يه کيفی دادکه نگو……………
    امروز راهی شهرش شده ومن دلم براش خيلی تنگ شده#cry


  68. خودم در 06/04/04 گفت :

    برخورد نزديک از نوع هشتم #rolling #rolling #rolling


  69. پاييز در 06/04/04 گفت :

    فررررررررررريد
    همش تقصير تو بيد(قافيه روحال کن)#cry
    منو ياد عشق گم شدم انداختی#grin
    وقتی ۱۰ سالم بود يه دوست داشتم اسمش فريد بود يه بار اومده بود تولدم با هم عکس گرفتیم .لا مصب تو ۱۵ سالگی خوشتيپ بود .الان معلوم نيست چه تيکه ای شده#grin
    بچو الان گم شده ازش خبر ندارم#cry
    البته اون موقع عاشقش نشدم از بس گاو بودم اين چيزا حاليم نبود#grin
    اما الان عاشق عکس ۱۵ سالگيش شدم#grin #blush
    يادش بخير#winking #grin


  70. فريد در 06/04/04 گفت :

    به ويولت:
    ويولت جان تمام فعلهای بود رو بکن بود و هست#winking #kiss
    به آرش ال:
    ارش جان من کامنتت رو پاک نکردم دليلی نداره که کامنتت رو پاک کنم راستش تا به حال چندين مورد اينجوری پيش اومده که بچه ها کامنت گذاشتن بعدش که اومدن ديدين نيست#surprise من به جز کامنتهای که حرفای رکيک ميزنن کامنت هيچ کسی رو پاک نکردم و نمي کنم من فقط يه احتمال می تونم بدم اينجا کسايی که حرف بد ميزنن وقتی کامنتشون پاک ميشه آی پيشون هم Block ميشه شايد اونروز آی پي جزء ای پيهايی بوده که بلاک شده بخاطر همين کامنتت ارسال نشده#worried حالا باز با نويد صحبت ميکنم ببينم مشکل از چيه#flower


  71. ياسمن در 06/04/04 گفت :

    وای فريد منم دوست دارم خيلی از اين دوستای اينترنتی رو ببينم…. سال نوت هم مبارک… خوش به حالتون که همو ديدين…#cry


  72. فريد در 06/04/04 گفت :

    به پاييز:
    اتفاقا منم وقتی بچه بودم با يه دختره که همسايمون بود دوست بودم تنها همبازی دوران بچگيهام بود تقريبا ۸-۹ سالم که بود از محلمون رفتن و من ديگه نديدمش تا ۴ سال پيش که تو بهشت زهرا تو مراسم پدرم ديدمش البته من اون رو نشناختم چون ديگه شده بود يه دختر ۲۰ ساله و قيافش خيلی تغيير کرده بود وقتی برای تسليت گفتن اومد و خودش رو معرفی کرد تازه شناختمش خوب اصلا باورم نميشد روزی بتونم دوباره ببينمش اون هم بعد از ۱۲ سال اونموقع من با عصا بودم بعد از اينکه ديد عصا دستم گرفتم کلی گريه زاری راه انداخت که چرا اینجوری شدی و …؟ بعدش هم يکمی از گذشته ها صحبت کرديم و يکمی درد و دل کردیم و یکمی …. و ديگه بعد از اون روز نديدمش
    حالا راستش و بگو ببينم يه موقع تو اون نباشی پته ی مارو اينجا بريزی رو آب #laugh


  73. ملیکا در 06/04/04 گفت :

    سلام ویولت خانوم
    من ملیکا دوست و همکلاسی می گل هستم. سال نو رو بهتون تبریک میگم و امیدوارم امسال سال سلامتی شما و آقا فرید باشه. من و مامانم به شما سر میزدیم ولی این اولین باره که نظر میدم.
    اگه دوست داشتین به من هم سر بزنین. امروز مامانم جای من آپ کرده!


  74. پاييز در 06/04/04 گفت :

    نه فريد جونم نترس
    من نيستم
    اگه هم باشم به کسي چيزی نميگم#winking
    اميدوارم منم اونو دوباره ببینم #grin


  75. پاييز در 06/04/04 گفت :

    آه راستی فريد حالت خوبه
    آخه ويلی تو کامنت ۳۹ گفته بود تو رو به دندون گرفته#grin
    من خيلی نگرانتم#tongue
    راستی ويولت تو که از اين کارا نمی کردی#grin


  76. سارا در 06/05/04 گفت :

    باز سال شروع شد اين فريد شروع کرد به بعريف و تمجيد از خودش#winking #flower


  77. نيما در 06/05/04 گفت :

    دوستيتون پايدار#flower


  78. مانيا در 06/05/04 گفت :

    من نمی دونم اين داستانه چرا برام تکراری بود#grin از کجا دزديده بوديش#devil ؟#thinking


  79. مانيا در 06/05/04 گفت :

    ويلی جونم خوبی#hug ؟ تعطيلات خوش گذشت#kiss ؟ امسال گوشی جديد نگرفتی عيدی#winking ؟


  80. مهديس در 06/05/04 گفت :

    به به تبريک فريد جان #flower


  81. مهديس در 06/05/04 گفت :

    به اميد روزای خوب واسه تو و دوست عزيز هممون ويولت#heart


  82. ساتين در 06/05/04 گفت :

    #surprise وای ويولت پائيز راست ميگه (کامنت ۳۹). تو از اين کارا هم می کردی؟جيگر رو گاز گاز کردی رفت؟#tongue


  83. ساتين در 06/05/04 گفت :

    فريد کجائی؟ ما منتظر دوميش هستيم.