چهارشنبه سوری

يادمه خيلی بچه بودم، اگه خيلی سن داشتم 7 سالم بوده( که نبود).
يک کوچه بلند و بن بست بعد کوچه ما بود که روز چهارشنبه سوری تمامی همسايه ها جمع ميشدن تو اون کوچه، هرکی چيز بدرد بخوری برای آتش زدن داشت با خودش مياورد، روزنامه باطله… شاخه های نازک تازه هرس شده… بوته های خريداری شده مخصوص اونروز. گُله به گُله از ابتدا تا انتها کوچه آتيش های کوچيک درست ميکردن و کوچيک و بزرگ، زن و مرد پشت سر هم به نوبت با خوندن شعر سرخی تو از من… زردی من از تو از رو آتيش می پريدند.:regular
اون موقع دور دور کوزه هفت رنگ بود و اگه خيلی می خواستن لات بازی در بيارن از اين تفنگها می خريدن و توش ترقه فشنگی ميذاشتن و تق… تق:eyelash
همين:confused
بعد که جنگ شروع شد و خل بازی بيشتر شد دارت اومد تو کار … تا حالا که شب چهارشنبه سوری رسماً شده ميدون جنگ و شايد نوعی اعتراض به جو حاکم بر جامعه.
امشب علاوه بر اينکه مواظب خودتون و اطرافيانتون هستيد سعی کنيد شب خاطره انگيز و بياد موندنی برای خودتون بسازيد.:love
پيوست: به احتمال قوی تو اوج بزن و بترکون امشب من زير ماساژ هر شبه هستم و دارم به آرامش ميرسم.:silly


نظرات شما


  1. ندا در 06/13/03 گفت :

    #grin


  2. احسان در 06/13/03 گفت :

    #grin


  3. ندا در 06/13/03 گفت :

    عجب توهمی اول شدم #grin


  4. ندا در 06/13/03 گفت :

    فکر کنم ويلی جونم همه فکر چهار شنبه سوری و اين برنامه ها هستند#grin


  5. ندا در 06/13/03 گفت :

    احسان جون داداش سوت بزن#laugh


  6. احسان در 06/13/03 گفت :

    آره همه بايد مواظب خودشون و اطرافيان باشن.
    اميدوارم امشب به همه خوش بگذره.#smile


  7. احسان در 06/13/03 گفت :

    ندا تو چجوری اول شدی؟؟من نيم ساعته تو سايتم.#brokenheart


  8. احسان در 06/13/03 گفت :

    #sad ولی جدا مراقب باشينا خيلی خطريه


  9. ندا در 06/13/03 گفت :

    ويولت جونم امشب از بچه دوساله تا پيره زن۸۰ ساله همه مسلحند#worried وای من موندم چطوری شب برم خونه#worried #cry


  10. ويولت در 06/13/03 گفت :

    ما که زودتر تعطيل می کنيم که تو روشنايی روز برسيم خونه#smug


  11. نخل در 06/13/03 گفت :

    #party #party


  12. رزا در 06/13/03 گفت :

    ماساژ؟#silly #rolling
    #kiss


  13. نخل در 06/13/03 گفت :

    اشكال نداره من فكر ميكنم بعد از ويلي جون نفر سوم شدم باز هم خوبه


  14. ساغر در 06/13/03 گفت :

    سلام خوشگلم امسال با کمک خدا سرخی اتش زردی بيماری رو ازت ببره مواظب خودت باش سعی کن تا ديروقت نمونی #kiss


  15. aida در 06/13/03 گفت :

    yyyyyyyyyy khodaya man bavaram nemishe 15om shodam#grin #grin #grin #grin #grin Grin/


  16. مهر در 06/13/03 گفت :

    سلام . وااااااااااییییی امشبو بگو چه شود . #party
    یه تو که ویلی جون حتماً خوش می گذره چون می دونم که دوباره می یاد روت تا صبم باهاش می خوابی .
    جیگرتو #hug #kiss


  17. aida در 06/13/03 گفت :

    16am male manehGrin


  18. aida در 06/13/03 گفت :

    yy tu hamin fasele yeki shod 16 alanam labod baz misham 18#cry #cry


  19. ساتين در 06/13/03 گفت :

    از رو آتیش پریدن الان کم کم داره منسوخ میشه قاشق زنی هم همینطور در حالیکه قشنگترین قسمتش همین بوده


  20. ويلی چراپینگ نکردی؟


  21. ریحانه در 06/13/03 گفت :

    میگم ویولت زمان موشک بارون تهران یادت هست،پشت اداره ما یه مدرسه پسرانه است از صبح ما اینجا در حال پذیرایی هستیم دقیقا آدم یاد جنگ میندازه !
    یکی از همکارام میگه زمان انقلاب اینجوری بود تیرو ترکشو صدای نارنجکو خمپاره !
    من نمیدونم این چه سنتی که همه ازش ترس دارن و توی استرس و اضطراب هستن !مثلا امروز یکی از روزهای سنتی و تاریخی ما ایرانی هاست بعد ببین با چه وحشتی داریم درباره اش حرف میزنیما ازش در حال فرار هستیم!
    نمیدونم اون آتیش بازی چه ایرادی داشت که جلوش واستادن ،حالا این خوبه نمیشه از ترس پا تو خیابون گذاشت!


  22. ساتين در 06/13/03 گفت :

    منم هنوز نمی دونم امروزو چیکار کنم


  23. #rolling #rolling #rolling
    وای وای وای که اين ماساز چقده حال ميده #party


  24. من دو تا صبح شده که زودتر از يازده بيدار شدم و هر دو بار هم نتونستم رتبه مو بيارم زير ده #cry
    بابا خوش بحالتون که اونا همه جوره عليه جو حاکم قر می دين#silly شهر ما شهر مرده هاست#cry فقط اون سه سال که تهران بودم فهميدم چيزی به اسم چهار شنبه سوری يعنی چی #party #party


  25. بهار در 06/14/03 گفت :

    سلام#flower
    منو بگين که بايد تا غروب بمونم.#sad
    از دست اين ترقه ها جون سالم به در ببرم خيليه#worried


  26. سارا در 06/14/03 گفت :

    سلام ويولت مهربونم سال نوی تو هم پيشاپيش مبارک گلم #kiss راستی خواستم بگم هر وقت ماساژت نتيجه داد حتماْ بگو يعنی هر وقت که حس کردی بهتر شدی می خوام بدونم چه تاْثيری داره #brokenheart


  27. سارا در 06/14/03 گفت :

    خواستم #flower بفرستم شد #brokenheart چقدرم به مطلب ربط داره#grin


  28. ریحانه در 06/14/03 گفت :

    ترقه نه بهار جون، الان دیگه نارنجک شده، پیشرفت دیگه !


  29. نازمهر در 06/14/03 گفت :

    ويلی جون من که وحشت دارم از اين چهارشنبه سوری. محله ما رسما ميدون جنگه. به خاطر همين تا از سرکار تعطيل شدم ميرم خونه و تحت هيچ شرايطی ديگه نميام بيرون.


  30. نازمهر در 06/14/03 گفت :

    تازه اگه به مامانم باشه که می گفت مامان امروز ساعت ۱۲ برگرد خونه خطر داره ها#thinking


  31. منم از اين سر و صدا ها خوشم نمياد . هر چيزی رو توی ايران زيادی شورش رو در ميارن. تو هم همون ماساژ بهترين خوش بگذره بهت کيفش و بکن


  32. سولماز در 06/14/03 گفت :

    من نمی دونم تهران چه خبرهاست ولی اینجا ویوونه خونه واقعی. خیابون ها رومی بندن و شروع می کنن به بمب و نارنجک ترکوندن. گاهی هم موسیقی و آهنگ و رقص و از اینا….
    عموما من از ترس جون نمی رم بیرون. امسال خودمو مسلح کرده بودم به انواع نارنجکها و ترقه ها که برم بیرون..اما چنان سرمایی خوردم که از جامنمی تونم تکون بخورم.
    بدجوری دماغم داره می سوزه
    #cry #cry #cry #devil


  33. سولماز در 06/14/03 گفت :

    دلم به حال خودم سوخت
    #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry


  34. ويولت در 06/14/03 گفت :

    سولماز تو مگه کدوم شهری؟


  35. مانا در 06/14/03 گفت :

    سلام .وای منو بگو که تا ۸ بايد سر کار باشم. راستی با اجازه ويولت چون ميدونم اينجا خواننده زياد داره اگه ميشه يک سوال بپرسم!!!!!!#blush #kiss من دنبال چند تا رمان خوب و جذاب هستم .اگر کسی چيزی سراغ داره بی زحمت يا برام ايميل کنه يا توی وبلاگم جواب بده (البته برای جلوگيری از سنگين شدن کامنت دونی ويولت).از خجالتتون در مي يام#heart #kiss


  36. ويولت در 06/14/03 گفت :

    من پارسال رفتم بيرون خيلی هم بهم خوش گذشت ولی امسال به دو علت نمی تونم برم اول قرار ماساژم که خوب مهم دوم احتياج مبرمم به دستشويی يعنی هر دو ساعت يکبار بايد حتما حتما برم خدمت خليفه#silly وگرنه اون مياد خدمت من#thinking


  37. ويولت در 06/14/03 گفت :

    به مانا:
    کتاب ؛ريشه ها؛ از نظر من عالی اگه در مورد سياه پوستها دوست داشته باشی چيزی بخونی ؛صد سال تنهايی اثر مارکز؛دختر کشیش؛غرور و تعصب
    اینا فعلا یادم اومد ببخشید چون آدرس وبلاگت رو نمی تونم ببینم اینجا برات نوشتم #blush


  38. ریحانه در 06/14/03 گفت :

    میدونی چرا بهت خوش گذشته ویولت جون ، چون کسی شما رو غافلگیر نکرد ، رفتی تماشا
    اما نه اینکه کنار خیابون منتظر تاکسی باشی بعد یه نارنجک با صدای عظیم زیر پات منفجر بشه!
    خدائیش اگه خودت تو بودی چه حالی بهت دست میداد؟


  39. مانا در 06/14/03 گفت :

    ويولت عزيز ممنون ولی هر ۴ تاش رو خوندم .ادرسم هست http://www.kalin57.persianblog.com #worried #sick


  40. بيتا در 06/14/03 گفت :

    سلام ويولت عزيز. باو اوله که به وبلاگت سر ميزنم. خيلی کيف کردم. از کارو زندگی افتادم اما هنوز نتونستم آرشيوت رو تموم کنم. موفق باشی عزيزم. به من هم سر بزن


  41. ندا در 06/14/03 گفت :

    به معاون:
    ببينم تو قرارنبود يه آدرس بهم بدی#angry
    وای خدا امشب چه شود من کلی کار دارم نمی تونم زود برم#worried
    ميدونين چهارشنبه سوزی تا چهارشنبه سوری#cry


  42. پشمک در 06/14/03 گفت :

    نوشته های اين چند روز و يه جا خوندم…………#grin
    حالا چی بگم#thinking
    به هر حال اميدارم………..
    اميدوارم که چی#thinking
    بازم نميدونم…………ولش کن چقدر مزخرف گفتم ها………………#tongue #grin #devil
    #heart #kiss #hug


  43. memol در 06/14/03 گفت :

    #party
    روز شب چهارشنبه سوريتون مبارک #silly #party


  44. ويولت در 06/14/03 گفت :

    به ريحانه:
    کاملا حق داری عزيزم من اگه بودم فالب تهی ميکردم#cry


  45. فرزانه در 06/14/03 گفت :

    چهارشنبه سوری مبارک !‌
    تو رو خدا مواظب خودتون باشين


  46. فرزانه در 06/14/03 گفت :

    بهترين کار رو خودت می کنی ويوی جون !‌ منم از سرکار که برگردم صاف می رم تو خونه می شينم سرجام . پارسال دوست يکی از دوستام شوخی شوخی بدون اينکه تو مراسم شرکت کرده باشه موقع عبور از پیاده رو به خاطر برخورد ترکش ٬ چشاش رو از دست داد #sad


  47. مهزاد در 06/14/03 گفت :

    ماساژ در ميدان جنگ#eyelash :می تونه اسم يه کتاب بشه!#grin


  48. همتا در 06/14/03 گفت :

    سلام
    خوبی ويولت جون
    ممنون که بهم سر زدی
    برات ايميل زدم
    #blush
    امیدوارم از عیدیم خوشت بیاد
    #kiss #heart


  49. شبنم در 06/14/03 گفت :

    آی گفتی ویولت جونم … منم این کپه کپه گذاشتن بوته ها رو يادمه . تا همين چند سال پيش هم همين کار رو ميکرديم. اما حالا …. شاد باشی …شبنم


  50. مانيا در 06/14/03 گفت :

    حالا عوضش اينجا يه سينی آلمينيومی می ذارن و يه پنبه الکلی و آتيشش می زنن از روش می پرن دلشونم خوشه#rolling


  51. نيما در 06/14/03 گفت :

    اين جور که بوش مياد انگار قراره به مناسبت چهارشنبه سوری ساختمون خوابگاه ما رو منفجر کنن. خداحافظ دوستان ! #worried


  52. ليلا در 06/14/03 گفت :

    زيباترين خاطرات من هم از چهارشنبه سوری مربوط به کودکی و اوايل نوجوونيه و باحالترينش چادر سر کردن و قاشق زنی و چقدر حال ميداد غنايم #smug بدست اومده در اين قاشق زنيها اما اين سالهای اخير واقعا وحشتناک شده مثلا همين امشب چون کلاس کامپيوتر دارم به اجبار بايد از خونه برم بيرون و از الان ماتم گرفتم شب موقع برگشت چه خاکی #silly بايد با اين شلوغی و ترقه و سر و صداهای اون تو سرم بريزم ؟!#sad


  53. ندا در 06/14/03 گفت :

    وای خدايا شروع شد داره صداش مياد من هنوز سر کارم#worried


  54. ندا در 06/14/03 گفت :

    بچه ها همه ندا رو حلال کنيد دارم ميرم
    #cry #cry #cry #cry #cry


  55. پرنيان در 06/14/03 گفت :

    سلام ويولت جان راستی راستی ميدون جنگه … فکر کنم اون شعره هم اين جوری بود = زردی من از تو سرخی تو از من آخه آدم زرد باشه که خوب نيست زرديشو بايد بده به آتيش سرخی آتيش رو بگيره #heart


  56. ياسمن در 06/14/03 گفت :

    وای اره من که انگار الان وسط ميدون جنگم…


  57. مهستا در 06/14/03 گفت :

    من توی حياط از روی آتيش می پرم!!!#party


  58. بچه مخفی در 06/14/03 گفت :

    زير ماساژ که هستی مواظب باش يه دفعه نارنجک افتاد روی بدنت نترسيا!! با کمال آرامش دو انگشتی بگيرش بندازش اونور و به آرامشت ادامه بده!!#grin #grin #grin


  59. Neginak در 06/14/03 گفت :

    سلام عزيزم چهارشنبه سوريت مبارک…. يادمه ايران که بوديم تا نصفه شب که آسمونو نگاه ميکرديم ازش دود بلند مي شد حالا که بعد 5- 6 سال احتمالا به قول شما ميدان جنگه حالا ويولت اينجا که ما ميريم چهارشنبه سوري خيلي خنده داره از اين فشفشه ها که دست بچه هاست مردم دستشونه- با ترقه با يه صداي خيلي کم -بعدم فقط تو يه جاهاي خاصی ميشه آتيش درست کرد- توي يه کانتينر هاي مخصوص- حالا اينا که چيزي نيست اون بغلم 4-5 تا ماشين اتيش نشاني و آمبولانس هميشه وايساده که کسي آتيش نگيره ….خيلي خنده داره #grin #grin


  60. arashl در 06/14/03 گفت :

    violet khanoom comentetoono too webe nazmehr khanoom didam,khosham nayoomad.mage alan che vazi darin.alan khoob nistin yani?#cry ۱


  61. سارا در 06/14/03 گفت :

    خواشحالم که همه خوابين و مثل من يه بغضی تو گلوتون نيست که هر چی قورتش می دين نميره پايين #flower


  62. پسرحاجی در 06/14/03 گفت :

    دمت گرم! همين جوری الكی! #winking


  63. پرستو در 06/14/03 گفت :

    به مانا: با کتابهای رومن رولان چطوری؟ البته بگم که طولانی هستن.


  64. مهرداد در 06/14/03 گفت :

    سلام
    من هم چهار شنبه سوری زمان قدیم رو بیشتر دوست دارم .اون وقتها من هم می تونستم برم تو خیابون ولی الان فقط صداشون رو میشنوم . خيلی هم وحشتنا که
    بهتون خوش بگذره


  65. ارام در 06/14/03 گفت :

    اره باهات موافقم.
    اعتراض …………………#sick #devil
    اما چه فايده که دودش به چشم خودشون ميره نه جو موجود#worried


  66. ساتين در 06/14/03 گفت :

    اميدوارم دیشب به همتون خوش گذشته باشه.#grin


  67. ساتين در 06/14/03 گفت :

    مانا جان اگه بگی از چه جور کتابی خوشت مياد يا مثلا تا حالا از خوندن کدوم رمان لذت بردی می تونم راهنمائيت کنم


  68. فرزانه در 06/14/03 گفت :

    کجايی ويوی ؟ سالمی ؟ از دفاع مقدس جان سالم به در بردی ؟#grin


  69. ری را در 06/14/03 گفت :

    #angry
    منتظتم برای آخری نوشته هام
    ولی خيلی بدی که من رو فراموش کردی
    بيا


  70. مهر در 06/14/03 گفت :

    دیشب تا حدودی خوش گذشت ولی از شوکه صدای انفجار نارنجک کمرم گرفته و نمی تونم نه راه برم نه دولا و راست بشم و نه از پله بالا برم . #worried
    ولی با کمال پررویی به راهم ادامه دادم و خوش گذروندم . #kiss #hug