خوش تیپ

پنج شنبه هفته گذشته براي کاري بايد مي رفتم حوالي پارک دانشجو، چهار راه وليعصر.
اميد من رو دم در ساختمان پياده کرد و گفت همين جا وايستا تا من برم ماشين رو پارک کنم بيام کمکت.
اونروز يه نمه حالم بهتر از روزهاي قبل بود با خودم گفتم يواش يواش تا اونجايي که مي تونم ميرم، تونستم تا دم در شرکت مورد نظر رو بدون تهديد خطرناکي براي معلق شدن برم وقتي به دم در رسيدم نگاهي انداختم ديدم از اميد خبري نيست، جلوي روم پنج تا پله بود که بايد ازشون ميرفتم بالا و ميرسيدم به در آسانسور، با احتياط و با کمک ديوار شروع کردم به بالا رفتن از پله ها در همين حين از گوشه چشم ديدم که آقايي از کنارم رد شد و رفت کنار در آسانسور ايستاد از سنگيني نگاهش فهميدم تو هِش و بِش اينه که بياد جلو پيشنهاد کمک بده يا نه!
به سلامت وبا موفقيت پله ها رو هم رفتم بالا :applauseو کنار آسانسور ايستادم وقتي آسانسور رسيد طبقه هم کف هنوز از اميد خبري نشده بود با خودم گفتم ميرم بالا اونم که ميدونه کجام خودش مياد.
با آقاهه سوار آسانسور شديم وقتي در آسانسور بسته شد متوجه شدم فقط کورسو باريکي از نور محوطه اتاقک رو روشن کرده !!!Shockh تو اون تاريکي سنگيني نگاهي که به سرتا پام مينداخت رو حس ميکردم از زير چشم براندازش کردم يه عاقله مرد بود تو رده سني پنجاه تا شصت .
آقاهه: خدا بد نده پاتون چي شده؟
اومدم دهنم رو باز کنم به قول اميد شروع کنم به تعريف کردن قصه حسين کرد که در يک لحظه پشيمون شدم موج منفي از طرفش دريافت ميکردم ترجيح دادم شروع صحبت رو تو نطفه خفه کنم.:loser
من: چيز مهمي نيست!!! پام شکسته.:nottalking
اون: خوب خدا رو شکر که خوب ميشه.
با سر تاييد کردم و لبخند کمرنگي زدم احساس کردم خودش رو بيشتر کشيد طرفم و تو اون فضاي تنگ بهم نزديک تر شد، با بي حوصله گي نگاهي به صفحه نمايشگر طبقات انداختم. لعنتي مثل لاک پشت ميرفت بالا.Shockh
خواستم در مورد همسرم صحبت کنم که مثلا بالا منتظرمه ولي بازم پشيمون شدم فکر کردم چه نيازي لولو سرخرمن بتراشم؟ يا خودم از پسش بر ميام يا نميام.
برق نگاه هيزش رو کاملا ميتونستم احساس کنم فضاي داخل آسانسور هر لحظه سنگين و سنگين تر مي شد.
ديگه شونه اش چسبيده بود به شونه ام و جايي نمونده بود واسه کنار کشيدن خودم :confusedنگاه خريدارانه ايي به سرتاپام انداخت و صداي کريه اش تو فضاي بسته آسانسور پيچيد.
اون: دعا ميکنم زودتر خوب شي… خوش تيپ.Winkshades
از لفظي که به کاربرد خنده ام گرفته بود ولي ديدم با کوچکترين نشونه لبخندي کارت سبز رو بهش نشون دادم تکيه ام رو دادم به ديوار با ژست عصام رو يه هوا پرت کردم بالا و ميله فلزيش رو گرفتم تو دستم طوريکه دسته اش آزاد باشه واسه ضربه زدن و حين انجام دادن اين عمليات با نيشخند و تحقير گفتم
ممنون…حاجي.:angry
آسانسور رسيد به طبقه مورد نظرم با عجله در آسانسور رو باز کردم و ازش خارج شدم.
اگه مي خواست پاشو بيشتر از گليمش دراز کنه من چيکار مي تونستم بکنم؟:thinking
سالهاست که ديگه اين برخوردها رو تجربه نکردم هميشه با ماشين بردنم و برم گردوندن هميشه هم کسی بوده که همراهيم کنه ظاهراً به من نيومده از خودم شجاعت به خرج بدم و تنها جايي برم.:tounge


نظرات شما


  1. ندا در 06/01/03 گفت :

    اول#grin


  2. الهام۱ در 06/01/03 گفت :

    سلام ويولت جون خوب بيدی احتمالا دوم شدم نه #grin


  3. آورا در 06/01/03 گفت :

    اط اين نگاه حالم به هم ميخوره. هيچ کاريم که طرف نکنه. همون نگاهش بسه که مو به اندام آدم سيخ شه


  4. نلی در 06/01/03 گفت :

    من چهارم باشم فعلاْ برم بخونم بيام


  5. حالم ازشون به هم ميخوره


  6. ارام در 06/01/03 گفت :

    سوممممممممممممم#surprise


  7. ارام در 06/01/03 گفت :

    نه خير ششمممممممممممممم#surprise #applause


  8. نلی در 06/01/03 گفت :

    مرده شورشو ببرن مرتيکه هيز رو. با اون عصات می زدی تو کله اش تا بفهمه که با کی طرفه #grin


  9. ارام در 06/01/03 گفت :

    مواظب خودت باش.
    ویلی جان الانا اوضاع بدتر شده برای اينکه از دست اين مردهای لجن اعصابت بهم نريزه سعی نکن شهامت به خرج بدی بهتره محتاط باشی.
    مواظب خودت باش. گر چه هستی…#kiss


  10. ندا در 06/01/03 گفت :

    پس چاقوی ضامن دارت کجا رفته ياد اميد و خاطره روز اول بخير#hug #eyelash


  11. الهام۱ در 06/01/03 گفت :

    خوب ميدونی ويولت جون درسته که گاهی اوقات ادم گير آدمهای عوضی و بدذاتی ميفته و در این مواقع هر کسی دست و پاشو گم میکنه ولی حداقل خطرات کوچکتر و امکان مورد سوء استفاده قرار گرفتن رو ميتونه با رفتار سنگين و وقار از خودش دور کنه. ضمنا همينکه آدم اينجور وقتها هول نشه و محکم باشه قسمت اعظم قضيه حل ميشه
    ايشااله که هيچوقت گير آدم ناحسابی (اونهم از نوع ۵۰ – ۶۰ ساله اش #grin ) نيفتی


  12. مهتاب در 06/01/03 گفت :

    آدم حس تهوع بهش دست ميده وقتی اين آدما رو ميبينه#sick به جای حاجی بهش ميگفتی ممنون پدر جان#winking


  13. ساتين در 06/01/03 گفت :

    با پيشنهاد مهتاب موافقم


  14. ساتين در 06/01/03 گفت :

    کی مردم ما ياد می گيرن حداقل تو اماکن عمومی با نزاکت باشن؟#sad


  15. ليلی در 06/01/03 گفت :

    سلام ویلی جون
    حرف دل همه زنها را رو زدی .همیشه آرزو م اینه که این فرهنگ احمقانه درست بشه که تا یه مردی زنی رو می بینه اولین فکری که به سرش میزنه سوءاستفاده نباشه بخصوص که خودمم یک دختر کوچول دارم و هر روز هم دارم میام سر کار و از این موردها زیاد می بینم که خیلی حالم رو خراب می کنه.


  16. ساتين در 06/01/03 گفت :

    آره ويولت عزيز ايشالله که به هيچ کمکی برای راه رفتن محتاج نباشی اما اونوقت فکر بلاهای خوشگلی و خوش تيپی هم باش#smile


  17. نخل در 06/01/03 گفت :

    عزيزم مواظب خودت باش #worried


  18. بیا یید دست در دست هم بدهیم تا خانه ای از اجر طلایی امید بسازیم
    حصیری از گلهای ابی رنگ محبت را بام آن کنیم
    و با گلهای سرخ گذشت آنرا تزیین کنیم
    بیائید فرشی از عاطفه را مهمان این خانه کنیم و تصویری از لبخند مان
    را بر دیوار این خانه طلائی آویزان کنیم
    آنگاه هنگام غروب با مرغ عشق هم آوا شویم و سجده ای بر سجاده عشق آریم


  19. داشتم ميخوندم همش فکر ميکردم اخرش ميگی اميد بود ميخواسه اذيتت کنه و تو چون گاهش نکردی نشناختی ! ولی ديدم اشتباه کردم


  20. ای بابا امروز هم که از صبح بيدار شدم نمره ام دو رقمی شد.#angry ولی عيبی نداره بيستم #smug


  21. آنا در 06/01/03 گفت :

    عجب دوره زمونه ای شده . تو هيچ سن و سالی دست بردار نيستن . #angry


  22. سانی در 06/01/03 گفت :

    مرسی نوشته کنار وبلاگ #grin خوب کردی اينو گذاشتی کاش عمل کنن ديگه بدون اجازت چيزی رو چاپ نکنن#thinking


  23. سانی در 06/01/03 گفت :

    ولی کاش يه جايی اون بالا مالا ها می ذاشتی تا چشماشون ببينه#silly مثلا زير اون منوی اصلی #smile زيرايمیل


  24. خب بايد صبر می کردی تا سه نفر بشين . اين اسانسور همه جای دنيا دردسره . بعی جاها دوربين مدار بسته کار گذاشتن .
    راستی با اون عصات محکم می زديش. منم موافقم هرمات يه تيزی خوش داستی همرات باشه .#devil


  25. ندا در 06/01/03 گفت :

    اين آقا فريد چه زود اسمشم کنار در نظردهندگان بابا فريدکرد#laugh


  26. راستی ويولت می تونم لينک مطلب رو بدم؟#winking


  27. Neginak در 06/01/03 گفت :

    ajab adame porrooyeeee azizam bishtar movazeb bashhhhh age man boodam ke on asa ro mohkam mizadam too saresh ajbaaa#angry


  28. ساغر در 06/01/03 گفت :

    #sick واقعا که پيرمرد بی ادب #angry #thinking می گم ويولت جونم قربونت برم اين روزها حسابی سوپر هيرو شدی اون از هدايت کردنه ماشينه اينم از اين بيشتر مراقب باش فکر عواقب بعديش مو به تنم سيخ ميکنه بايد بکشيم اين ادما رو راستی اميد چی گفت#tongue #thinking


  29. ويولت در 06/01/03 گفت :

    به ساغر:
    اگه بدونی وقتی براش تعريف کردم چه ادا اصولی از خودش در آورد و چه چيزا که بارم نکرد#rolling حالا اينجا نمی گم#devil فقط بگم از اون روز تا حالا که ميخواد صدام کنه بهم ميگه خوش تيپ!!!#sick #laugh


  30. الهام در 06/01/03 گفت :

    سلام ويلی جان . اميد وقتی شنيد چی گفت؟ غيرتی نشد؟#grin #rolling


  31. ساغر در 06/01/03 گفت :

    منم يه بی احتياطی اينجوری کردم که شوهرم ميدونه حالا هر وقت هر از جرات حرف می زنم ميگه يادته ديگه غيرته ديگه کاريش نمی شه کرد شوهر من که تا يه ساعت منگ بود و ميگفت تو واقعا چه طوری فکر نکردی ممکنه يه اتفاقی بيافته #nottalking #cry خلاصه که مواظب خودت باش عزيز دلم


  32. ساتين در 06/01/03 گفت :

    #laugh


  33. پاييز در 06/01/03 گفت :

    #rolling #rolling #rolling وای ويلی مردم از حرکت اکشنت#grin
    يه دفه ديگه يادته مزاحم تلفنی داشتی
    می خواستی بگی من شوهر دارم بهد مثل ايندفعه پشيمون شدی#grin
    من اگه جای تو بودم جدا با عصا ميزدم آقاهه از ريخت بيفته#angry #devil


  34. نا محرم غلط کنه پاش رو بذاره تو وبلاگ من #grin
    لينک مطلب رو در قسمت پيوند های روزانه می زارم.#heart
    راستی آپ کردم#party


  35. پاييز در 06/01/03 گفت :

    من يه بار می خواستم برم کلاس فيزيک يه همچين بلايی سرم اومد
    که يه کم خطرناک تر بود#worried به یه بد بختی در رفتم
    بهد گريه کنان رفتم کلاس #grin يک ابرو ریزی کردم#grin ترسيده بودم آخه #blush بهد معلمون بهم گفت از اين به بعد با خودت پنجه بکس ببر#grin در امان می مونی#devil


  36. ويولت در 06/01/03 گفت :

    قابل توجه همه
    هيچ رفتاری که نشونه غيرت بی منطقی باشه از اميد سر نزد#smug چون يه جورايی معتقد با همه مشکلات جسميم می تونم از پس مشکلم بر بيام چون زبونم جای پاهام کار ميکنه#grin من فقط نگران بودم اگه به طبقه مورد نظر رسيدم و ماچم کرد و هولم داد از اسانسور بيرون و دگمه رو زد که خودش بره پايين من چی کار کنم#thinking ديگه دستم به ت* نمی رسيد مجبور بودم فقط جيغ بزنم#cry


  37. ساتين در 06/01/03 گفت :

    آفرين به اميد#applause
    ويولت کامنت آخريت خيلی با مزه بود.واقعا مرده به عقلش نرسيده بود اينجوری کنه.منم دو بار اين بلا به سرم اومد و به گرد پای طرف هم نرسيدم


  38. شبنم در 06/01/03 گفت :

    خوب حرف بدی نزده که بيچاره . داشته حظ بصر ميبرده :‌) …شاد باشی …شبنم


  39. مژگان در 06/01/03 گفت :

    ویولت ویولت …..خدا خفه ات نکنه !#grin #rolling


  40. مژگان در 06/01/03 گفت :

    #grin چه طوری خوش تيپ!!#rolling


  41. مژگان در 06/01/03 گفت :

    #grin بخورمت خوش تيپ


  42. راحله در 06/01/03 گفت :

    زيبايی يا به نعبير حاجی خوش تيپی دارای دردسر های فراوانی است که از جمله آن ها می توان به کم شدن امکان بيرون رفتن به تنهايی اشاره نمود بعععععععععععععععععععععله


  43. تنها در 06/01/03 گفت :

    ba salam.
    ey kash kheyli adama midoonestan ke ma ensanim va bayad ye farghi ba vohoosh dashte bashim.
    dar zemn che khoob mishod age adama be door az ranghao esmhao jensiat,be onvane ye ensan be hamdige negah mikardand.
    ya ali.
    hagh negahdaretoon.


  44. رکسانا در 06/01/03 گفت :

    سلام .ما شنيده بوديم آقای رييس جمهور آسانسور ها را جدا خواهد کرد#laugh
    حس بدی لابد تو آسانسور تو اون لحظات داشتی
    اما از اين که آسانسور ۱وقت زنانه -مردانه شود بدتر نيست. هست؟#sick #silly


  45. memol در 06/01/03 گفت :

    جگرت را گاز گاز ای خوش تيپ #silly
    جوات شدم خفن نه ؟!!!#rolling


  46. ويولت در 06/01/03 گفت :

    به راحله:
    نه فکر کنم اگه جای من يه گوسفند ماده هم تو آسانسور بود و بوی پشگل چسبيده به پشم هاش هم اتاقک آسانسور پر کرده بود#sick باز حاجی با نيشخند بهش می گفت چطوری خوش تيپ#sick #rolling


  47. ولنتاین در 06/01/03 گفت :

    خوش تیپیه و هزار مشکل#winking خدا رو شکر که پررو بازی در نیاورده. توی اسانسور چون محیط کوچیکه و دررو هم نداره معمولن اقایون بروبر به ادم خیره میشن که خیلی مسخره است. اون حاجی رو خیلی خوب اومدی#applause فقط امیدوارم وقتی رفتی از اسانسور بیرون یه نگاه شرربار بهش انداخته باشی!


  48. فريد در 06/01/03 گفت :

    #surprise #surprise #surprise #surprise #surprise #surprise
    پدر خوش تيپی بسوزه #silly
    خدا رو شکر که اميد تو آسانسور نبود چون اونموقع علاوه بر خودت بايد مراقب اميد هم می بودی#winking #tongue آخه اميد هم خيلی خوشگله ممکن بود حاجی هوس کنه يه ماچ هم از اميد بکنه#rolling #rolling
    ولی خوب بيشتر مراقب خودت باش همه که مثل من چشم و دلشون پاک نيست#eyelash و جنبه ی خوش تيپی رو ندارن#grin


  49. پی براه در 06/01/03 گفت :

    بیچاره اگه میدونست اینقدر معروف میشه حتما یک کاری میکرد #winking


  50. arashl در 06/01/03 گفت :

    bad salighei boodeha#thinking #winking ,ama kharej az shookhi bayad ghabool kard ke hamishe az in masayel boode,khoshhalam ke etefaghe khasi baratoon nayoftad#flower 1


  51. بی تا در 06/01/03 گفت :

    ویولت جان خواهشن این جور جاهای خطرناک فقط به امید عصات تنها نرو.#surprise


  52. ندا در 06/01/03 گفت :

    فکر نميکنی اسم اين آقا ام اس باشه#laugh


  53. ندا در 06/01/03 گفت :

    آخ خيلی خوشسليقس#flower #laugh


  54. ويولت در 06/01/03 گفت :

    بی تا جون آخه نمی دونی چه عصای قابليه وصفش رو از فريد بپرس#winking همه فن حريفه#grin دست آورا درد نکنه که آوردش برام#heart


  55. ارام در 06/01/03 گفت :

    به فريد: خدا خفت نگکنه پسر!!!#rolling
    از شوخ بودنت خوشم ميايد هميشه از پستهای ويلی يه چيز با مزه پيدا ميکنی که همه رو بخندونی.
    شادباشی.#laugh


  56. پشمک در 06/01/03 گفت :

    عجب………
    برام جالب بود……………..
    خوشتيپ!!!!!!!!!!!!!!
    جيگر………….#silly #silly
    ميدونی يه وقت هايی خيلی هم بد نيست…………آدم فکر ميکنه هنوز جوونه#grin #winking
    امروز دستم آزاده برات نوشتم#tongue #smug


  57. ليلا در 06/01/03 گفت :

    يک چيزی بگم شايد باورت نشه من مدتهاست تنها که باشم و ببينم مردی هم سوار اسانسوره اصلا از خير سوار شدن ميگذرم و حتی ترجيح ميدم از پله استفاده کنم ميدونم که واسه تو استفاده از پله مشکله اما احتمالا اگه من تو اون شرايط بودم حتما صبر ميکردم اميد بياد و تنها سوار اسانسور نميشدم البته ماشالا عکس العملی هم که نشون دادی بازم نشون از اين داره که دست و پات رو گم نکردی و اعتماد بنفست به کمکت اومده#اما جدا این جور ادمای عوضی حرص ادمو درمیارنapplause اگه در برابرشون سکوت هم بکنی اينقدر رو دارن که سکوت را به حساب رضايت ميذارن و بيشتر اذيت ميکنن#devil


  58. sara در 06/01/03 گفت :

    مردک هیز بیشعور#angry
    ببخشید اگه لفظ بد به کار میبرم.اگه اینجوری نگم دلم خنک نمیشه#grin
    ولی آفرین به تو که کم نیاوردی#kiss


  59. حقوقدان در 06/01/03 گفت :

    سلام
    بايد عصاتو ميکردی تو چشمش تا ديگه از اين غلطا نکنه مرتيکه ی پفيوزج


  60. ذهن سيال در 06/01/03 گفت :

    #silly ولی تو هم خوب از پسش بر‌اومدی با عصات!


  61. مگنولیا در 06/01/03 گفت :

    ,وااااااااای چقدر از مرد ِ حرصم گرفت. مرتیکه هـــــــــــــــــیز. #angry #angry من که این جور مواقع مغزم و دهنم هر دو با هم قفل می کنن. خوشم اومد از جوابی که بهش دادی #grin


  62. ويولت در 06/01/03 گفت :

    راست می گيد ها بايد سوار نميشدم و صبر ميکردم اميد بياد ولی بخاطر کله خرابی و فراموشی(سالها از تنها بيرون رفتنم ميگذره) و شوق کودکانه که اميد ببينه تنها تونستم خودم رو به شرکت مربوطه برسونم#smug سبب شد اين خبط رو انجام بدم#sad


  63. يه دوست در 06/01/03 گفت :

    آفرين با تموم خطراتی که داشت هم جرات ريسک کردنت و هم عکس العملت عالی بود . فقط از اين به بعد بايد يه چند تا حرکت ضربتی تمرين کنی که قابليت عصات دو صد چندان بشه . شاد باشی


  64. خودم در 06/01/03 گفت :

    همينه كه ميگن خوش تيپي هم بد دردسريه #rolling اما به عنوان يه مرد احساس ميكنم آدم بايد تمام غرور و شخصيتش رو بگذار زير پا تا بخواد اينجور مزاحم كسي بشه و خودش رو به كسي تحميل كنه


  65. ويولت در 06/01/03 گفت :

    به خودم
    عزيزم در مورد مرد حرف ميزنی اينجور آدمها از حيوون هم پست ترن#nottalking
    خوبه بدبخت فقط گفت خوش تيپ و کار ديگه نکرد اين همه فحش شنيد#sick
    ولی باور کنيد عصام به دادم رسيد#grin


  66. سارا در 06/01/03 گفت :

    ايول ويولت #applause يادم باشه خودمو بهت نچسبونم #grin اگه چسبوندم عصاتو تو هوا بقاپم#grin


  67. غزال در 06/01/03 گفت :

    ويولت عزيزم سلام…واقعا کار خطرناکی کردی ويولت جان…هميشه سعی می کنم اگه يه مردی ميخواد با آسانسور بره من با پای پياده پله ها رو گز کنم…اما دقيقا می فهمم چی ميگی…چون يه بار وسط راه دو تا مرد غول پيکر سوار شدن و به من حتی فرصت پياده شدن هم ندادن…اگه بدونی داشتم سکته می کردم…چون واقعا ترسناک؛ هيز و بی ادب بودن…منم نه عصای آهنين داشتم و نه زور و بازوی رستم گونه #winking فقط چند تا صلوات نذر کردم همه چيز درست شد#laugh …


  68. flor در 06/01/03 گفت :

    fek konam hame khanoomaye ironi az in khaterate bad daran.ama khoda ro shokr ke be kheir gozasht.
    ( ye marde 60 saleh#sad in yaroo bachash bayad hamsene to bashe chetor mitone#nottalking


  69. Asal در 06/01/03 گفت :

    به فريد:
    #rolling
    تو بايد جای ويولت اونجا ميشدی که حاجی دست به نقد کمبود ماچت رو جبران ميکرد#rolling


  70. Asal در 06/01/03 گفت :

    خب ويلی تيپ زدی، نور هم که کم بوده همچو نور شمع، بيچاره حاجی جوگير شده #rolling


  71. Asal در 06/01/03 گفت :

    من که ايران بودم با جنس ذکور سوار آسانسور نميشدم #nottalking بخصوص از نوع پير پاتال #rolling


  72. maryam در 06/01/03 گفت :

    من نمیدونم چرا بعضی مردها کمبود دارند؟ اين برای من هميشه سوال بوده که چرا تو کشور ما اين رفتارها بايد وجود داشته باشه چون ما هميشه ادعای فرهنگ می کنيم در صورتی که اين خودش يک نوع بی فرهنگيه
    #thinking #thinking


  73. مريم... در 06/01/03 گفت :

    #surprise #surprise من ديد به دير ميام آخه گفته بودی هر روز آپ نميکنی
    ولی من عقب موندم#winking #grin
    موفق باشی آفرين به پشتکارت


  74. همتا در 06/01/03 گفت :

    سلام
    #smile
    خوش تيپی هم دردسر داره #eyelash
    ممنون که بهم سر زدی #kiss #heart


  75. گلی در 06/01/03 گفت :

    وووی من اینجور موقع ها واقعا نمی دونم چی کار باید بکنم#worried
    راستی چطوری خوشتيب با يک فرزند#grin


  76. مهديس در 06/05/03 گفت :

    ويولت جون خوشتيپی هم دردسره #laugh


  77. ساتين در 06/05/03 گفت :

    تبريک که سايتت هم برگشت.#kiss دلم تنگ شده بود عزيزم#kiss


  78. عرش در 06/05/03 گفت :

    ویولت خانم:
    چرا مدتی سايت بسته بود؟ آيا برای شماها هم همينطور بود؟


  79. ساتين در 06/05/03 گفت :

    بله عرش عزیز برای همه اینطور بود . خدا رو شکر که حل شد


  80. مهر در 06/05/03 گفت :

    سلام . یه کم دیر رسیدم ولی عیبی نداره . ویلی خدا وکیلی حال کردم از این کارِت . ولی یادت باشه عصاتو نیار بالا که بزنی توی سرش . همونجوری که عصا دستته ، پایینشو بیار بالا به طوری که بخوره وسط پاش . اینطوری بهتره بعد که از درد دلا شد حالا فرصت پیدا می کنی که بزنی با سر عصات توی سرش .
    آخه اونجوری ممکنه اینقدر پررو باشه که عصاتو بگیره . ولی اینجوری حواسش می ره به اونجاش .
    جیگرتو . البته خودتون استادین .
    ولی خداوکیلی خیلی هظ کردم از این عکس العملت . ای ول .
    #kiss #hug #flower #hug #kiss #kiss #kiss #kiss


  81. ندا در 06/05/03 گفت :

    ويييييييييييييييولت من اول فكر كردم من فيلتر شدم ولي بعد ديدم نه همه اين مشكل را داشتن ولي نمي دونم چرا پاي كامنت ها تاريخ روز قبل و ساعت 21و 22 و… ميوفته #surprise
    خدايا يعني دوباره چه اتقاقي برا وبلاگ افتاده#cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry #cry


  82. عرش در 06/05/03 گفت :

    به مهر:
    خوب روشهايی رو ميدوند
    خوب به نقات ضعف وارد هستيد#thinking