مشکلات تغییر دکور

تو خونه بنايي داشتم، وقتي کارها تموم شد مامان ليندا(دوستيم با ليندا از دوران دبستان تا حالاست) اومد خونه مون و با کمک مامان و شهريار(برادرم) اتاق و ملزومات رو تر و تميز کردن و چيدن برام خودم تقريباً دست به سياه و سفيد نزدم ولي مجبور بودم چند ساعت رو صندلي بشينم و بهشون بگم هرچي رو کجا بذارن و همينطور هيجان ناشي از اين تغيير تحولات سبب شد که خيلي خسته بشم انگار تموم اون کارها رو خودم انجام دادم نه بقيه.:whew
شب دندونهام رو مسواک کردم و چراغ رو هم خاموش کردم آمدم برم طرف تخت خواب که يکهو تعادلم رو از دست دادم و پخش زمين شدم.:sick
با نا اميدي نگاهي به اطرافم انداختم که وسيله ايي پيدا کنم براي اتکا کردن بهش و بلند شدن از جام، مبل کنار دستم بود ولي هرچي دو دو تا چهار تا کردم ديدم سبکتر از اينهاست که بتونم وزنم رو بندازم رو دسته اش و از جام بلند شم چه بسا که تو حين عمليات مبل هم چپه شه روم اگه ميخواستم از لوله رادياتور بگيرم ممکن بود پوسيده باشه و از جاش کنده شه در ضمن اينکه داغ هم بود! اگه از دستگيره در ميگرفتم ممکن بود بشکنه!!!:eyebrow تا تختخوابم که مطمئن ترين و مناسب ترين وسيله بود براي کمک گرفتن و بلند شدن هم مسافتي فاصله بود حالا که نمي تونستم رو پام وايستم چه جوري ميرفتم تا لب تخت؟ روي زانو هام خم شدم و شروع کردم به چهار دست و پا رفتن به سمت تخت خواب از درد روي دستهام که وزن بدنم رو تحمل ميکردن به خودم ميپيچيدم… بالاخره رسيدم به تخت پشتم رو دادم به تخت و دستام رو گذاشتم رو لبه تخت و خودم رو کشيدم بالا، بالا تنه ام رو تخت قرار گرفت مونده بود پاهام نيروي برام نمونده بود که پاهام رو هم بيارم رو تخت، از پاچه شلوارم گرفتم و با فشار پاهام رو گذاشتم رو تخت از اين همه تقلا تمام بدنم خيس عرق شده بود نگاهي به دستهام انداختم روي دستهام به اندازه يه سکه پنج تومني کبود و خون مرده شده بود… اوف Shockhزيرپوشم تو شلوارم قرار نگرفته بود و منم متنفرم از اينکه کمرم موقع خواب لخت بمونه خواستم کمرم رو بدم بالا و زيرپوش رو بسرانم داخل شلوار ولي رمق واسم نمونده بود با بدبختي پاهام رو اوردم پايين و از جام بلند شدم که لباسم رو مرتب کنم ولي… آخ به پهلو افتادم رو زمين آنچنان آخي از ته دلم گفتم که تموم خستگي و دردم رو با همون آخ ريختم بيرون… دوباره عمليات کشيدن خودم رو تخت انجام شد حرصم گرفته بود به خودم گفتم حتي اگه ده بار ديگه هم بخورم زمين بايد رو پاهام وايستم لباسم رو مرتب کنم بعد بخوابمRazzhbbbt دو بار ديگه هم خوردم زمين به همون وضعيت سابق ولي دفعه سوم تونستم به هدفم برسم.:eyelash
هربار که زمين مي خوردم و آخي از ته ته دلم ميگفتم و ميديدم هنوز سالمم و جاييم نشکسته غرق لذت مي شدم.:teeth


نظرات شما


  1. خانومی در 06/02/02 گفت :

    ويولت جان با اجازه بهتون لينک دادم.


  2. ASAL در 06/02/02 گفت :

    قربونت برم ….افرين عزيزم#heart #kiss #heart #flower #flower


  3. aida در 06/02/02 گفت :

    salam vili jun toro khoda movazebe khodet bash kheili ziad duset daram#brokenheart #heart #kiss


  4. شيده در 06/02/02 گفت :

    سلام. خوبی عزیز؟؟؟؟ واقعا به اين استقامتت تبريک ميگم……من جای تو بودی همون دفعه ول که خوردم زمين…… ولش کن اصلا.#flower #hand


  5. مريم... در 06/03/02 گفت :

    #sad #sad
    ايشالله بهتر شی عزيزم


  6. نيما در 06/03/02 گفت :

    سلام
    حيف که پسرم وگر نه می گفتم قربونت برم با اين استقامتت. دمت گرم
    من قبلا هم وبلاگتو می خوندم هااا ولی از اين به بعد با اين اسم ميام. نيما


  7. شادی در 06/03/02 گفت :

    نمی دونم نظرت چیه امامن دارم تمام آرشیوت رو از اول می خونم. قلمت خیلی عالیه. بای


  8. یه سلام عاشغونه وبلاگ خیلی خوبی داری
    میخواستم بگم زندگی با پول میشه گذشت
    اموزش پولدار شدن در وبلاگ http://www.bachebabol.blogfa.com
    ممنون میشم تو وبلاگتون بزارین چون وبلاگ خوشکلیه از یه دوست دوست داشتنی#flower #brokenheart


  9. هیلا در 06/03/02 گفت :

    چقدر دلم ميخواد خانوادم و خودم ، مثل تو قوی و اميدوار بشيم


  10. arashl در 06/03/02 گفت :

    in mozoo baraye chand vaghte pishe?badam mage chand kilooein?#devil #winking #flower 1


  11. حامد در 06/03/02 گفت :

    وبلاگ شما خیلی جالب بود به ما هم یه سر کوچیک بزن
    مرسی
    چنان دل کندم از دنيا که شکلم شکل تنهائي است
    ببين مرگ مرا در خويش که مرگ من تماشائي است
    my id :hamed_66f#flower


  12. نگاه در 06/03/02 گفت :

    ای چه دير رسيدم من #yawn
    —————-
    دير رسيدن خيلی جذابه ها #grin کامنتا ميخونی و ميخندی #laugh .. فريد تو چقدر حواست به همه چی هست #grin #rolling
    ————-
    ويلی جون آخر صبوری.. آخر قدرت ..آخر سماجتی تو#kiss #heart #flower
    —————–
    در ضمن ويلی جون چت ممنوعه اينجا اگه نمی دونستی بدون #devil #grin #rolling


  13. خودم در 06/03/02 گفت :

    آخرین فتوی صادر شده در خصوص مسافرت به قزوین :
    احتیاط واجب آن است که در هنگام مسافرت به قزوین نماز را نشیته خواند نه شکسته#rolling


  14. #flower سلام وبلاک زيبايتان را ديدم زيباست موفق باشيد همسرم ام اس دارد من خودم کارمند بانک هستم او توی شهرداری کار ميکند يک دختر خوشکل بنام پرنيان خانم هم داريم با دو سال سن موفق باشيد با خانمم مطالب شما را خوانديم هم شاد شديم هم ناراحت


  15. خودم در 06/03/02 گفت :

    نشيته = نشسته #silly


  16. نسرین در 06/03/02 گفت :

    سلام ویولت عزیز.
    اولین باره که میام اینجا.
    اولش برام نوشته ات عجیب بود ولی بعد برام جز حس تحسین برای خودت چیزی نبود
    تا شقایق هست زندگی باید کرد


  17. ندا در 06/04/02 گفت :

    بازم به آقا فريد تذکر بدهم همراه با عسل خانم :
    چچچچچچچچچت ممنوع#angry #angry #angry #angry #angry #angry
    ويلی ببينه ميکشتتون#angry #angry


  18. ارام در 06/04/02 گفت :

    #sad #surprise #applause
    خيلی خوبه که همت میکنی برای ايستادن روی پاهات. من اگه جای تو بودم همون دفعه اول از خير گذاشتن زيرپوش توی شلوار ميگذشتم و ولو ميشدم روی تخت.#laugh


  19. ساتين در 06/04/02 گفت :

    #grin


  20. ندا در 06/04/02 گفت :

    بچه ها کامنت قبلی من ۱۱۸ است
    باور نداری ۱۱۸ بپرس#rolling #rolling #rolling آقا اينجا هم معلوم شد فضول کيه#grin #grin


  21. ندا در 06/04/02 گفت :

    بازم به فريد:#angry #angry #angry #angry #angry #angry
    آقا يادته به منو پشمک ميگفتی #angry
    #winking


  22. مهديس در 06/04/02 گفت :

    عزيزم مراقب خودت باش#flower کلی خوشم اومد از پشتکارت #heart


  23. ندا در 06/04/02 گفت :

    آقا امروز هيشکی چرا نيست #surprise


  24. احسان در 06/04/02 گفت :

    سلام ویولت خانوم
    وای اینجا چقدر شلوغه!!!!
    خوب نظر من اینجا گم می شه که!!!!!
    من تابستون یه چند وقتی اومدم ولی بعد که وبلاگ زدم نتونستم زیاد بیا.الان یه هفته ای می شه که دارم همه آرشیو رو می خونم.
    از این به بعد حتما میام.لینکتم می ذارو تو وبلاگم.
    خوشحال می شم به من سر بزنی.
    #smile #flower


  25. احسان در 06/04/02 گفت :

    می ذارو=می ذارم.#tongue


  26. ياس در 06/04/02 گفت :

    #yawn


  27. میترا در 06/04/02 گفت :

    الهی من بمیرم. به خدا شانس آوردی چیزیت نشد.عزیزم مواظب خودت باش ما يکدونه ويلی که بيشتر نداریم#heart


  28. مه سا در 06/04/02 گفت :

    سلام. من بالاخره آپ ديت کردم#grin
    #hug #heart #hug