![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
اينقدر قشنگ اين اتفاق رو شرعی کردمش که خودم حظش را بردم:smug
داخلي.شرکت.شب
مونا در حال بستن در شرکت خداحافظي بلند خطاب به شخص داخل شرکت گفته و در را ميبندد در حاليکه زير لب آهنگي را زمزمه ميکند به سمت آسانسور حرکت کرده و دگمه آسانسور را فشار ميدهد صفحه نمايشگر ظاهرا خاموش است مونا چند بار ديگر دگمه را فشار ميدهد ولي اتفاقي نمي افتد زير لب ناسزايي مي دهد و به سمت شرکت بر مي گردد کليد انداخته و وارد مي شود تلفن را برداشته و شماره ميگيرد.
مونا :آقاي ناظمي سلام، اعتمادي هستم… آسانسور خرابه؟
مونا :تا کي طول ميکشه؟
اميد کيف به دست از اتاق خودش خارج مي شود مکثي کرده و به مکالمه مونا گوش ميدهد.
مونا :اي بابا… اين که نشد… مني که ازپله نمي تونم استفاده کنم تکليفم چيه؟
با عصبانيت گوشي را قطع ميکند.
اميد :قضيه چيه؟
مونا :طبق معمول آسانسور ايراد داره دارن تعميرش ميکنن.
اميد :کي درست ميشه؟
مونا :ميگه حداقل دو ساعت کار داره
اينجا اگه آدم يه ربع ديرتر از ساعت معمول از شرکت خارج بشه مجبوره يه تاوان دو سه ساعته پرداخت کنه.
اميد :حالا مي خوايد چيکار کنيد؟
مونا :جز انتظار چاره ديگه ايي هم دارم؟ حالا بگم ده طبقه رو يواش يواش برم پايين هفت تايه بقيه رو يقيقاً ميميرم!!!
اميد :نميشه که دوساعت تنها بشينيد تو شرکت. تازه معلوم هم نيست بعد دوساعت درست ميشه يا نه!
مونا با استهزا، معلومه از موقعيت پيش اومده و اين گرفتاري خيلي تو حرص است ) چطوره زنگ بزنم آتش نشاني بياد با نردبون بيارنم پايين؟ يا نه چطوره يه سبد بياريد بشينم توش و مش قربون بدتم پايين؟
اميد با خنده) راست ميگي اين ايده سبد خيلي خوبه ولي حالا که سبد نداريم بايد يه فکر ديگه بکنيم.
مونا با جبهه) آقاي اميد اين مشکل منه. آسانسور هم فکر نمي کرد يکي تو اين ساختمون باشه که پاي 17 طبقه پايين رفتن نداشته باشه وگرنه اينقدر دم به ساعت خودشو لوس نميکرد.
اميد با صداي بلند) مش قربون يه صندلي محکم دسته دار بيار اينجا.
صداي حرکت چرخ هاي صندلي
مونا شگفت زده) مي خوايد چيکار کنيد؟
مش قربون همراه با صندلي) بفرماييد آقا.
اميد آمرانه) بشين .
مونا :بشينم؟ که چي بشه؟
اميد :بشين رو صندلي. من و مش قربون دو سر صندلي رو ميگيريم ميبريمت پايين.
مونا :نه… بده خجالت مي کشم.
اميد :چي چي رو بده ؟از رو صندلي نشستن خجالت مي کشي؟
مونا :نه اينکه من بشينم و شما سر صندلي رو بگيريد…
اميد :فعلا زمان مناسبي براي اين تعارفات نيست رسيديم پايين کرايه باربري رو ازتون ميگيرم.!!!!!!
مش قربون صندلي را به کنار پله ها برده اميد در شرکت را قفل کرده و به مونا و مش قربون ملحق مي شود. مونا با اضطراب برروي صندلي مي نشيند.
اميد :اگه مي ترسيد چشماتون رو ببنديد فقط کيف منم تا پايين بذاريد رو زانوتون.
اميد :مش قربون کدوم طرف راحتتري؟ همون طرف رو بگير.
گروه به راه مي افتد در حاليکه مونا نفس در سينه حبس کرده با د ستي جلو چشمانش را گرفته و با دست ديگر کيف اميد را به آغوش مي فشارد!
اميد :مش قربون صندلي رو بذار پايين يه نفس بگيريم.
در پاگردي مونا و صندلي را پايين ميگذارند و پس از اندکي استراحت مجدد به راه مي افتند.
خارجي.خيابان.شب
مونا :واقعا نميدونم با چه زبوني ازتون تشکر کنم.
اميد با لبخند) احتياجي به تشکر نيست بعداً هزينه باربري رو ازتون ميگيرم.
مونا با خنده) با کمال ميل پرداخت ميکنم.
اول#surprise #surprise #surprise #grin
ويولت…. باورت ميشه بالتخره اول شدم #grin #surprise #applause #applause
#applause سوم
خوبببببببببببب يعنی بغل کنون رو کردی نشستن روی صندلی؟؟؟#party
خوب شد ولی اولی حالش بيشتر بود نه!!!!!!!!
راستی مرسی که به من سرزدی#hug #heart #kiss
به نگاه: بالتخره نه بالاخره #laugh #laugh
خيلی جالب بيد…(( ولی کيف اميد را در بغل می فشارد !!!!!! )).. اين يعنی چه؟ #grin #rolling
اههههههههه چرا هيچکی نيست برو بچ کجان؟؟؟؟؟؟#rolling #flower
به آرام.. از شدت هيجان بيد.. بعد از دو سال اول شدم #grin #rolling #applause
خیلی جالب بود اين شرعی کردن ماجرا#laugh موفق باشی. ولی من بودم بغل کردن رو ترجيح ميدادم سوای خجالت و مشکل شرعی و … ضريب اطمينانش بالاتره چون اگه بيافتم با ناجيم ميافتم! اما با صندلی ممکنه دسته صندلی بشکنه و من بيافتم و ناجيم نتونه کاری بکنه#worried
نميشه مونا يک دختر ارمنی ..يهودی یا زرتشتی بشه؟ ..که حضشو ببيرم ؟#party #eyelash
#applause #hug #applause #flower #eyelash #kiss #kiss الهی قربونت برم با اون فکرهای قشنگت الحق که قلمم هست قلم ويولت جون واقعا که حظ کردم دست گلت درد نکنه چقدر جای نوشتنت خالی بود خانم گل
سلام
ايکاش ميشد همه چيز را همانطور که هست گفت
ولی سانسور بر خلاقيت می افزايد ميگيد نه نمونه حی و حاضر
فکر هوشمندانه ای بود ولی کلک همون روز صندلی به فکرت نرسيد يا رسيد و خواستی بغلی بگيری ناقلا#grin
#applause بينهايت عالی درش آوردی ويلی جون فقط يه چيزی! هزينه باربری رو چطوری حساب کردی #grin شايد تو هم اول پيش پرداخت دادی بعد #silly #kiss
#applause
نقداْ ؟؟؟
به خدا اين وضعيت شرعی کردن تو سینای ایران هوش نويسنده ها رو ایجور جاها معلوم میکنه. خیلی باحال بود.#smug
سلام . خوب بید . من می دونم هزینه باربری رو چطور حساب کردین .
بعدش رفتین افطار و با یه بوسه هم افطار کردین هم هزینه باربری حساب شده #grin
ولی از طرز نوشتنت میشه شیطنت چشمای امید رو حس کرد . #kiss #hug #kiss #hug
سلام#surprise
خيلی جالب شده#smile همين رو ميتونن زمان فيلمبرداری چاشنيشو زياد کنن که صندلی به چشم نياد #grin
وای بازم اشتباه کردم بعد از سلام بايد اين باشه#flower
چه با حال اسلامی شد حض کردم #flower
سلام ولي ويلي جون اگه من جاي منا بودم به جا يك دست رو پيشاني و يك دست روي كيف اميد #flower يك دستم را محكم به دسته صندلي ميگرفتم چون امكان داشت از صندلي بيفتم پايين #thinking #worried #worried
گذشته از غير معمول جلوه دادن مطلب نوشتت حرف نداشت #applause آخه نه كه همه رعايت كن مسائل شرعي اندتوجامعه مثلا اسلامي ما اين آقا اميد توي فيلمم يكيش #grin #winking موناهم كه ديگه از اون بدتر #eyelash #rolling #rolling #rolling #rolling #rolling #rolling ولي اگه يه حاج آقايي بود حتما ميگفتي بيا در آغوش اسلام#hug
بيچاره مش قربون حالا اميد تصميم گرفته بود که ۱۷ طبقه يک صندلی با سرنشين را ببره پايين مش قربون بيچاره چکاره بيد؟#laugh ولی خيلی باحال تغیيرش دادی#applause
خب كاري نداشت كه مونا خانم كه متاركه كرده بودند ميتوانستند با يك صيغه محرميت ۵ كلمه اي ديگه گناه هم نكنند و قضيه هم خدا پسند باشه هم بنده خدا پسند…ها نميشد#thinking #blush #blush #blush مثلاميشه از اين موضوع در مسائل بعدي و شرعي كردنش استفاده كرد كه بد آموزي بيننده هم نداشته باشد حتي در گردشها#heart #thinking
ای ول!#heart
منم يه بارهمينجوری رفتم پايين#cry
دفعه اولی هم که خوندمش از اين قسمت خيلي خوشم اومد … راستی از نظر من همهاش عاليه …
فشردن کيف اميد در بغل مونا همون سکس پنهان قضيه است#winking
عشقولانه از خودم دروکردم#grin
ميبينم که آغوش گرم رئيس رو به يه صندلی چرخدار بيجان تبديل کردی.#thinking
بعدهم مونا از به آغوش فشردن کيف رئيس(امیدخان)چه قصدی ميتونسته داشته باشه.#thinking
بعدهم ديگه تو سينمای الان بغل کردن ديگه مشکلی نداره و به راحتی پخش ميکنن.
حالا قضيه ی زيپ و توالت و …چه جوری ميخوای شرعی توضيح بدی؟#worried
#brokenheart #cry #tongue هه هه امروز جواف منو نودادی #surprise
#laugh به قول خودت قشنگ شرعی کرديش ولی جدا ارزو دارم اين فيلم به بهترين شکلی ساخته و اکران بشه به خاطر پيام فيلم و اشنايی افراد بيخبر جامعه از مشکلاتی که فرد مبتلا به ام اس باهاش درگيره و کاش با ديدن اين فيلم چشم بينای#thinking مسئولان بيناتر بشه .
اميد چون شيرين بار زده بوده کرايهاش دوبل ميشدهها…بابای من وقتی تو ماشينی فقط خانمها نشسته باشن ميگه طرف شيرين بار زده، اونم از جنس هلو…#grin
ويلی ميشه من نقش صندلی رو بازی کنم؟#grin #grin
نقش کيف اميد رو هم حاظرم بازی کنم#grin #silly #winking
قشنگه………..خيلی قشنگه………………..#applause #applause #kiss #kiss
نفهميدم سکس پنهان قضيه جی بيده؟!#grin #thinking #silly
خيلی عالی بود هم طنز گونه بود و هم شرعی!!!#flower
خيلی توپ اسلاميش کرده بودی.. خب يه چادر هم ميذاشتی اين وسط.. اميد هم يه لباس روحانی می پوشيد ديگه اسلامی اسلامی ميشد.. خيلی خوب بود.. #grin راستی تبريک ميگم به خاطر کشف راه کم کردن تعداد حملات ام اس.. ايشالله روزی برسه که اين بيماری قطعی قطعی درمان بشه.. #kiss
تازه حظ رو با ظ می نويسن!!!
جان من اسم مش قربون رو عوض کن! خفه شديم بس که اسم همه آبدارچی ها مش قربون بود۱
به نگار نوجوان:
توصيه می کنم از ماسک اکسيژن استفاده کنی خفه نشی#sick #silly
بابا تو يه پا فيلم نامه نويسی. خوب شرعيش کردی. راستی توی فيلم اميد توی شرکتت کار ميکنه؟ یادم رفته!
براوو !!!
ويولت جون اينجوری ميگی از فردا همه ميرن دنبال شرکتی که اميد خان رييسشه ديگه دست و کمر براش نميمونه ها :) …شاد باشی …شبنم
خیلی ماهرانه شرعیش کرده بودی.ایول داری#applause #heart
ولی اون کیف امید و اینا خیلی جالب بود#grin
به فرید:نقش صندلی رو خودت بازی کن ولی نقش کیف امید واسه خودمه ها#hug #tongue
#kiss #kiss #kiss
وای خیــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوب بود. کلی کیف کردم. شدیدا منتظرم فیلمش آماده شه. چه شـــــود #grin #kiss #hug
#grin ببين …انوقت تو خودت زرتی انداختی بغل رئيس!! ياد بگير اين اميد آقا چه شرعی اين کار انساندوستانه رو می کنه#rolling
بابا اينها تو سانسور اولن
#applause #applause
اميد هميشه بيسته….
#applause #applause
#rolling #rolling #rolling #rolling #rolling #rolling #rolling #rolling
خيلی باحال بود………..
سلام . ویولت عزيزم از اينکه به مهیارم اينقدر لطف داری ممنونم. نوشته هایت امید ميدهد به من . (بابای مهیار)
kheily ghashange afarin be in fekret!! kheily ghashang eslamshi kardii baba #rolling
vay age fekr kon yeki bekhad biad az 17 tabaghe bala (piade!!!) dige joon too tanesh nemimoone in che vaziee sherkateto avaz kon be nazare man#grin #grin
kheily ali bood afarin khanoomi!
میگم پس این فرید کجاست که کامنت بذاره منم از کامنتش سواستفاده کنم یه کامنت دیگه بذارم #worried
ها؟ها؟ها؟#grin
ها؟!#surprise
کامنت فریدو خوندم#thinking
ما چاکرتیم … ادامه نمیدم کامنتتو#blush
#worried
آخه من چي بگم از دست تو ؟ ها ؟
نه! خدا وكيلي خوت بگو من چي بگم الان ؟!
با اين گونه نوشتن و تعريف كردنت، ساعت ۴ صبح نصف خاندانو از خواب بيدار كردم با خنده هام …
از دست تو …
عالي تر و بهتر از اين نمي شد يه همچين صحنه اي رو تصوير كرد …#kiss #kiss #kiss #grin
سلام
با تشكر از وبلاگ زيبا و مفيد شما
اگر تمايل به تبادل لينك داشتيد خبرم كنيد.
ممنون
bikhod nist migan jomhoori eslami baese khalaghiyat dar zamine filmsazi shode ha ! khodaish kheili bahal eslamish kari! merci ghove takhayol! vali shadidan heif bid… keife oon asle kari koli bishtare! taze koli ham khoshbehale khanoome bazigar mishod![Razz Razz](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/razz.png)
توروخدا اين مش قربون رو حذفش کن. فقط مونا باشه و اميد ….ساختمون هم خالی خالی…اميد هم جای هزينه باربری مثلاٌ يه شکلات کادو بگيره که بعدها کاغذش رو يادگاری نگه ميداره و………#silly فيلم هندی
سلام
اول رفتم اون يکی مطلب رو خوندم بعدشم اينو
عالی بود.به این میگن پیچوندن
–
در ضمن یه سوال
من یه دوستی دارم که ام اس داره.
ممیخواستم بپرسم چطور می تونه توی اسپشال وبلاگ بزنه؟؟
ممنون
حق یارتون
امیر
#party #hug #sick #hand #cry #brokenheart