شايد آغازی و پايانی

ديروز وبلاگم دوساله شد.
انگار همين ديروز بود که اولين صفحه رو کيبوردي کردم!.
اول تصميم داشتم با تموم شدن دو سالگي وبلاگم يه پست خداحافظي بنويسم و به قول يه فيلمي که يادم نيست کدوم فيلم بود، خِلاص.
جسته گريخته تصميمم رو با چند تا از دوستان مطرح کردم ولي همشون به نوعي رأيم رو زدن راستش رو بخواين يکم خستم استرس هر روز آپ کردن و حرفي واسه گفتن داشتن هم مزيد بر علّت شده.
خواستم بگم ميرم مرخصي وبلاگي اگه حسش بود شايد بازم هر روز يه مطلب گذاشتم اگه هم نه که خوب چيزي نمي نويسم بدونيد حالم خوبه و هيچ مشکلي هم در کار نيست. :kiss
پيوست1: دوستانی که در مورد شرعی بودن اتکا به بازو اميد گفتن بايد بگم اين ديگه ربطی به فيلم نامه نداره اين هنر کارگردانه که چطور صحنه رو تغيير بده که مجوز پخش بگيره همانطور که خيلی ها بهم تذکر دادن که ممکنه فيلم ساخته شده زمين تا آسمون با چيزی که من نوشتم فرق بکنه، من خودم رو آماده کردم و تنها چيزی که خيلی برام مهمه که نقش ام-اس و آشنايي و اطلاعاتی که در مورد اين بيماری به مردم داده ميشه لوث نشه وگرنه حالا اسم مانی بشه تقی يا اميد بشه يه پسر 20 ساله يا يه خانم فهيم سن بالا پشيزی برام ارزش نداره خودم ميدونم واقعيت چی بوده و چی شده و همين برام مهمه.:regular
پيوست 2: خانمی که تو کامنت پست قبل ادعا کردن که استاد دانشگاه اند و شاگردی دارن که به ام-اس مبتلاست… خانم عزيز به شما اطمينان ميدم که ام-اس مغز شاگردتنون رو زايل نکرده فقط فعاليت بدنيش رو محدود کرده شما توقع درسيتون از ايشون بايد مثل بقيه باشه ولی اگه واسه نوشتن و نت برداشتن کند است نبايد مورد مواخذه قرارش بديد و بدونيد ممکنه غيبت ها وِيا تاخیر هاش از بقيه شاگردان عادی ممکنه بيشتر باشه که با درک شرايطش گذشت شما رو می طلبه.:love
اين قبيل سئوالات و عدم آگاهی از وضعيت يک بيمار مبتلا به ام-اس بيشتر از هميشه عزمم رو جزم ميکنه که اصرار داشته باشم فيلم ساخته شه.Shockh
:hand


دیدگاه ها خاموش