مو ريزون!

پنج شنبه نمي تونم بگم حالم بد بود ولي ترجيح ميدادم همش در حالت درازکش باشم و استراحت کنم احساس ميکردم درونم خالي شده حال تهوع هم داشتم نه اينکه بالا بيارم ولي يه جورايي دلم هم ميخورد.
رو تخت دراز کشيده بودم که تلفنم زنگ زد وقتي جواب دادم ديدم رکسانا دوست عزيزم که زنگ زده بود حالم رو بپرسه.
رکسانا: بهتري؟:love
من: آره احساس مي کنم حالم از قبل تزريق خيلي بهتره، سختم هست ولي انرژي انجام کارام به تنهايي رو دارم.
رکسانا: خوب خيلي خوبه. عوارض دارو اذيتت نمي کنه؟
من: اين حال تهوعش کشتتم. بالا هم نميارم که خيالم راحت شه فقط دلم هم ميخوره. مي دوني چه تصميمي گرفتم؟ مي خوام وقتي موهام شروع کرد به ريزش برم با نمره 4 بزنمش!!! فکر کنم بهم بياد.:tounge
رکسانا: ديوونه.:silly
من: آخ آخ.Shockh
رکسانا: چي شد؟
من: الان دست کردم لاي موهام سه تا تار مو از يه جا اومد پايين غلط نکنم شروع شد.:nailbiting
رکسانا: سه تا؟ ببينم کي حموم بودي؟:thinking
من: حموم؟ يادم نمياد فکر کنم دوشنبه، شايدم يک شنبه! حوصله حموم رفتن نداشتم.:eyebrow
رکسانا: پاشو پاشو برو حموم بهت قول ميدم مشکل ريزش موت حل بشه اين ريزش از کثيفيه نه عوارض دارو!!!:loser


دیدگاه ها خاموش