!

چند وقته ذهن و روحم درگير اين قضيه شده.
چند وقت پيش دوست هومان(همسر سابقم) بهم زنگ زد و بعد حال و احوالپرسي معمول ازم پرسيد: از هومان خبر داري؟ گفتم آره کم و بيش خبر دارم چطور؟ بعد يه مقدمه چيني کوتاه گفت هيچي ازدواج کرده.
انگار تو اون لحظه يه مشت آب سرد پاشيدن تو صورتم بروي خودم نياوردم و بعد تشکر از خبرش گوشي رو گذاشتم.
طبق معمول هميشه اميد بهم تلفن کرد ولي هيچي بهش نگفتم يعني نمي دونستم اصلا چي بايد بگم خودم هنوز از شنيدن اين خبر گيج و منگ بودم هنوز نتونسته بودم احساس خودم رو آناليز کنم ببينم واقعاً ناراحتيم چيه؟ مگه غير اين بود که خودم خواسته بودم جدا شم؟ و به تعبير عامه من طلاقش داده بودم! کجا نوشتن بعد جدايي و بعد گذشت اونم حدود 5 سال ديگه طرفين حق ازدواج مجدد و تشکيل زندگي ندارن؟
ميدونستم تمام اين گيجيم مال اينه که تجربه همچين اتفاقي رو نداشتم شايد بخاطر اون عشق آسماني و بخاطر اينکه بدون دعوا و فحش و فحشکاري از هم جدا شديم و حتي بعد جدايي رابطه محترمانه و دوستانه مون رو با هم حفظ کرديم توقع ازدواج مجدد هومان رو نداشتم شايد ته دلم ميخواستم همچنان وفادار بمونه، دوست دختر داشته باشه ولي شريک زندگي نه!
گيج و منگم آخه دردم چي بود؟ اين همه غصه اين بغض سرباز نزده مال چيه؟ يه تحقير احساس ميکنم يه حس ناخواستني بودن دوباره بعد سالها اومده سراغم.
گريه کن خره گريه کن. حرف بزن بذار بفهمي دردت چيه با سکوت و مات و شيشه ايي نگاه کردن هيچي حل نميشه جسم و روحت ديگه توانايي حمل دردهاتو نداره قسمتش کن بذار يه نفر ديگه هم کمکت کنه.
بايد بنويسم هميشه نوشتن بهم کمک کرده…
شايد تو اين مدت بعضيهاتون احساس کردين که موضوعي ناراحتم کرده و اين حتي تو نوشته هام هم بازتاب داشته. يابازم در موردش مي نويسم يا يه مدت سکوت ميکنم تا اين حس بد ته نشين بشه و به مود سابقم برگردم.
بالاخره بغضم ديشب ترکيد و يه دل سير با اميد در اين رابطه صحبت کردم و چقدر خوب و دوستانه به حرفام به دردلهام گوش کرد و به زخمهاي کهنه ايي که باز تازه شده بودن مرهم گذاشت دوست خوب هميشه نعمته ولي اينجور موقع ها از نعمت هم يه چيزي بالاتره.


نظرات شما


  1. ناشناس در 05/28/08 گفت :

    #grin


  2. ناشناس در 05/28/08 گفت :

    آخيش اينقدر كمين كرده بودم كه اول بشم…..#eyelash


  3. ناشناس در 05/28/08 گفت :

    ويولت عزيز گاهي وقتها يك دوست خوب خيلي بهتر از همسره. گاهي وقتها همسرها فقط اسمش رو يدك مي كشن ولي يك دوست خوب هميشه مثل يك مسكن عمل مي كنه. #flower


  4. ويولت در 05/28/08 گفت :

    يکی منو پينگ کنه لطفا.واسه خودم فيلتره#sad


  5. دختر صحرا در 05/28/08 گفت :

    ویولت جان منم این مسئله را تجربه کردم خیلی برای آدم گرون تموم میشه چون همه ما یه جوری احساس مالکیت را داریم ولی صبور باش و اصلا هم خودت را نارحت نکن


  6. خوب اين رو هم تجربه و لمس کرده ام…يه حس ناخواستني بودن ولی کسی نبود کمکم کنه…


  7. ساتين در 05/28/08 گفت :

    کاملا می تونم درک کنم اصلا کلمه ازدواج برای ما بار بخصوصی داره هنوز هم.طبيعيه که مدتی احساس خالی شدن داشته باشی حتی اگر خودت او را نخواسته باشي.ولی مطمئن باش برای تو با اون قلب مهربونت حتما خير و خوبی در پيشه


  8. Anna در 05/28/08 گفت :

    آخجون ۷!
    می گم اصلاً غصه نداره! اين يه چيزه طبيعيه! هرکی جای شما بود اين احساس و می کرد..ولی همونجور که اين احساس سرزده مياد٬ سرزده هم ميره…قول مي دم!


  9. Anna در 05/28/08 گفت :

    فکر کنم شد ۸#sad #cry


  10. مهتاب در 05/28/08 گفت :

    خوبه که اين غصه رو تو خودت نگه نداشتی و با يکی دردودل کردی و چه کسی بهتر از اميد که حرف دلت رو بهش زدی…اميدوارم که هرچه زودتر آروم بشی. ميدونم که سخته فراموش کردنش اما تو قويتر از اين حرفهايی. شايد بعضيها اينجور مواقع حسادت کنند يا خيلی ناراحت بشند اما تو که به قول معروف خودت طلاق خواستی نبايد ناراحت باشی…قوی باش دختر… خدا به هرکسی اندازه توانش غم و غصه ميده! ميدونی هر اتفاقی هرچقدر هم بد باشه حداقل يه جنبه مثبت داره سعی کن جنبه مثبت اين قضيه نگاه کنی اينجوری پذيرشش راحتتره!! مراقب خودت باش عزيزم#kiss #flower


  11. مهتاب در 05/28/08 گفت :

    پينگت کردم#winking


  12. پونه در 05/28/08 گفت :

    خوبه که تو اميد داری


  13. شبنم در 05/28/08 گفت :

    ويولت جون اين اتفاق دير يا زود ميوفتاد . فکر اين رو بکن که اگر برای خودت اين موضوع پيش ميومد به اون هم حق ميدادی که ناراحت بشه يا فکر ميکردی که اين حق توست و حالا که جدا شدی هيچ تعلق و مسوليتی در قبال اون نداری ( که همين هم هست ) . این حس طبیعیه که با وجود جدا شدن و عدم وابستگی به اون طرف باز هم بخوای ببینی که غیر از تو کسی با اون نیست اما سعی کن به احساست غلبه کنی . با وجود دوست و عاشقی به خوبی اميد اين کار برات راحت تر ميشه … هميشه شاد باشی …شبنم


  14. تينا در 05/28/08 گفت :

    به نظرم اين طبيعی ترين عکس العملی که هر کس با اين مسئله داره در ضمن اينکه کاملا برات غير منتظره بوده اما راستش من بيشتر از دست اين دوست مشترک حرصم ميگيره. چه لزومی داشته که اين خبر را مستقيم بهت بده . در هر حال مطمئنم گذشت زمان اين مسئله را برات حل می کنه طوری که ممکن حتی خودت نسبت به عکس العملی که نسبت بهش داشتی تعجب کنی .حرف زدن با يک دوست هميشه آدم را سبک می کنه و خوش بحالت که يک همراه خوب داری


  15. سميرا در 05/28/08 گفت :

    ويولت عزيز بهترين راه اينه که خودت رو بگذاری جای هومان. ببين هيچ وقت نبوده که تو اين پنج سال بخوای ازدواج کنی. يا حتی قصد نداشتی در اينده ازدواج کنی؟ اون وقت می فهمی او کار منطقی کرده.


  16. نرگس در 05/28/08 گفت :

    سمیرا کامنت خوبی برات گذاشته.
    تو ناخواسته ی اون نیستی که.خودت میگی که خودت خواستی.
    منم موافقم دوست خوب مثل یه آمپول دیازپام میتونه باشه که تو رگ بزنی فقط مواظب باش اور دوز نشی که#grin
    در مورد پینگ هم بخودم یه اس ام اس بزن میپینگمت آبجی#winking


  17. صدف در 05/28/08 گفت :

    تعلق خاطر ما باعث می شه برای خودمون حق قايل بشيم.ولی مطمئنم تا به حق و حقوق ديگرات خيلی بها می دی#heart


  18. مونا در 05/28/08 گفت :

    salam.nemidonam chi begam vali fekr mikonam oon boghz tabie,har chi fekr mikonam nemitonam dalilesho benevisam be nazaram gheire ghabele bayane,vali hast.vili joonam narahat nabash hame chiz migzare,shayad intori barat behtar boode,be khoda tavakol kon va saboor bash.aval khatam ba ye esme dige barat comant bezaram ke fekr nakoni in bachast halish nist,motmaen bah mifahmam chi migi#flower


  19. هيلا در 05/28/08 گفت :

    .. اين روح آدميزاد چقدر سوراخ سمبه های ناشناخته داره .. خوب کردی با امید در میون گذاستی . دوست یعنی همین دیگه با اينکه منم نميدونم از چی ناراحت شدی ٬ اما منم ناراحت شدم .. و نميدونم چرا؟ .. ولی فکر کنم يک دليلش اينه که ميخواستی چهره هومان همون طوری تو ذهنت باقی بمونه؟ .. به هر حال ميدونم که به زودی اين احساس هم کمرنگ ميشه #heart . و يک چيز ديگه: اين همه کشته مرده داری باز فکرای بيخود ميکنی؟! #hug .. و خدا هم که از همه مهربون تر و مهم تر . .. #kiss


  20. دختر كولي در 05/28/08 گفت :

    درکت می‌کنم عزيزم


  21. ارغوان در 05/28/08 گفت :

    الهی من قربونت برم#hug کاش پيشت بودم سرتو رو شونم ميذاشتی منم يه عالم نوازشت ميکردم تا آروم بشی…
    ولی خودمونيما تا اميدو داری شونه ی من کيلو چنده؟؟#rolling


  22. نونوش در 05/28/08 گفت :

    سلام
    ميشه واضحتر توضيح بدي. علت جدايي تو چي بوده. اينطور فهميدم خودت خواستي. شوهرت اگه با تو مشكل نداشته پس موضوع چي بوده
    ببخشيد ولي احساس ميكنم راجع به اين موضوع زياد صحبت نكردي . شايد هم نخواستي.


  23. ويولت در 05/28/08 گفت :

    از لطف همه دوستان ممنون#blush
    فعلا اميد بايد بره يه پيرهن نو بخره که سرشونه هاش آغشته به اشک و ريمل شد#worried


  24. ويولت در 05/28/08 گفت :

    به نونوش:
    زحمت بکش آرشيو رو بخون همون ماهای اول توضيح دادم مخصوصا يه پستم اختصاص داره به جريان دادگاه رفتن و بيان علت جدايی#smile


  25. نونوش در 05/28/08 گفت :

    ويولت جون
    من ارشيو رو خوندم .يادم اون موقع هم علامت سوالهاي زيادي توي ذهنم اومد
    ولي باز چشم دوباره ميرم بخونم .
    خبرشو بهت ميدم
    يا حق


  26. مژگان در 05/28/08 گفت :

    #sad منم نفهميدم ناراحتيت برای چی؟


  27. arashl در 05/28/08 گفت :

    violet khanoom hamoontori ke goftid kare ishoon gheyre manteghi naboode.bayad rahattar in mozoo ro ghabool konid.mesle hamishe manteghi bashid va in hese zanoonatoono az khodetoon door konid ke edamash mitoone kheili aziyatetoon kone


  28. نونوش در 05/28/08 گفت :

    هومان يعني چي؟
    چرا اين اسم رو اينجا براش انتخاب كردي؟
    آرشيوتو خوندم دوباره . باز سوالهاي مختلفي دارم. ولي بهش فكر نكن . همه چيزت طبيعيه.


  29. نگاه در 05/28/08 گفت :

    ميدونی ياد چی افتادم… ياد زيور کليدر.. شايد موضوعش فرق کنه.. ولی احساس زن بودنش نه…


  30. صادق در 05/28/08 گفت :

    سلام
    الان مطلب مروری بر گذشته را خواندم #angry خنگ


  31. سارا در 05/28/08 گفت :

    سلام ويولت عزيزم.خوشحالم که تونستی حرف بزنی و درددل کنی.اينطوری آدم خالی ميشه و راحتتر ميتونه نفس بکشه.
    موفق باشی ويولت گل#heart


  32. صادق در 05/28/08 گفت :

    شوخی کردم
    اما اين احساس تو طبيعی است اما ايکاش آن دختری که با او ازدواج کرده در دامی که تو افتادی نيفته
    اما هرچی فکر می کنم می بينم ايکاش طلاق نمی گرفتی گرچه نتيجه خوبی داشت و اون هم اشنا شدن با اميد بود
    راستی تا حالا به اين فکر کردی که اگه طلاق نمی گرفتی اونها با وضعيت جسمانی تو چطور کنار می اومدند شايد محترمانه می گذاشتنت خونه بابات و همين مراحل دوباره چند سال ديرتر اما با ضربه روحی بيشتر برای تو تکرار ميشد
    به هرحال سعی نکن تلافی کنی چون در اين حالت تو خيلی ها به فکر تلافی می افتند که معمولا نتيجه خوبی نداره


  33. ويولت در 05/28/08 گفت :

    تلافی؟#worried يعنی شوهر کنم منم؟#nottalking عمراْ#silly #rolling


  34. نت باز در 05/28/08 گفت :

    مخور غم گذشته گذشته ها گذشته
    هرگز به غصه خوردن
    گذشته برنگشته
    به فکر آينده باش
    دل شاد و سر زنده باش
    بقيش اميد داره که ديگه خودت بلدی #grin


  35. ولنتاین در 05/28/08 گفت :

    می دونم چقدر سخته. این حس مالکیته که غافلگیرت کرده. میخوای مال خودت باشه. حتا اگه نمی خوایش. قول میدم تا یه هفته دیگه واست جا بیفته و با هاش کنار بیای . به این فکر کن که الان امیدو داری و خیلی دوستای خوب دیگه#smile نبینم غصه بخوریا #hug #hug #hug


  36. ولنتاین در 05/28/08 گفت :

    می دونم چقدر سخته. این حس مالکیته که غافلگیرت کرده. میخوای مال خودت باشه. حتا اگه نمی خوایش. قول میدم تا یه هفته دیگه واست جا بیفته و با هاش کنار بیای . به این فکر کن که الان امیدو داری و خیلی دوستای خوب دیگه#smile نبینم غصه بخوریا #hug #hug #hug


  37. پشمک در 05/28/08 گفت :

    از جهتی خوشهالم که يه تجربه وحس جديد داشتی……تونستی تحليلش کنی و با هاش کنار بياي.اين اتفاقی بود که می اوفتاد.#kiss
    من فکر می کنم تو هنوز اون خاطرات رو دوستداری……. شايد يه گوشه هنوز هومان رو هم دوست داری.
    این طبيعی .هر کس ديگه هم که بود همين بود و همين کارو می کرد.
    به هر حال تو يه مقطعی اون تو جسم و روحت شريک بوده.
    از اينکه اين موضوع کم و بيش برات حل شد خوشحالم.سعی کن تو خلوتت هم زياد بهش فکر نکنی.ميدونم تصور يکی مثل اون موقع ها………با اون …….جای تو!
    اما به هر حال مواظب سلامتيت باش ………خيلی خيلی.
    وای ببخش سرت و خوردم و زياد ور زدم.#blush #tongue فقط خواستم بگم ميفهممت همين.#heart #flower


  38. طنين در 05/28/08 گفت :

    ویولت جان سلام
    میدونی عزیز این احساس کاملا طبیعیه / حتی اگه جداییتون با
    دعوا و بد و بیراه هم بود باز این احساس بهت دست میداد .
    به هر حال یه کم زمان لازمه تا یه روح آزرده بتونه تجدید قوا کنه .
    کاش بی ساما نی ام را خدا سامان میداد !
    بدرود
    #flower


  39. نونوش در 05/28/08 گفت :

    ببخشيد مثل اينكه بنده يك سوال از شما كردما.
    دختر هم دختراي قديم لااقل جواب ما رو ميدادن


  40. شهلا در 05/28/08 گفت :

    نمیدونم چرا ناراحت شدی!!!!#flower
    مگه تو برای آزاد بودن انسانها ارزش قائل نیستی نازنینم؟
    پس ازدواج مجدد برای همسرت پیشینت نیز حقی است که در این آزادی نهفته و باید آن را بپذیری فدات شم#kiss #kiss
    کمی به خودت فرصت بده خیلی راحت میتونی همه رو درک کنی و به او نیز حق بدی.
    ببین وجود امید جان برای تو نعمت بزرگی است برای داشتن چنین دوستی همیشه بهت غبطه خوردم. چون همسر فقط نام همدم رو با خودش مثل قوض بی ریختی حمل میکنه و ……
    حالا من بیام اونجا باید بشینیم با هم ساعتها حرف بزنیم.
    خیلی دوستت دارم میدونم که میتونی بدونی چقدر#winking
    بیشتر مراقب خودت باش نازنینم.


  41. اميدوارم تا هميشه خدا اين دوست خوب رو ازت نگيره.


  42. pargolak در 05/28/08 گفت :

    این احساس ناخواستنی بودن رو خیلی خوب درک می کنم #sad


  43. فرید در 05/28/08 گفت :

    که اينطور#thinking #thinking
    پس چرا اونروزی برای من تعريف نکردی؟#nottalking
    خوب شايد چون مامانت اونجا بيده و نمی خواستی اون بدونه شايدم اصلا من و آدم ندونستی که تعريف کنی#sick
    خوشحالم بلاخره بغضت ترکيد و تونستی خودتو خالی کنی اين رو مدتها بود که حس می کردم هم وقتی تلفنی باهات حرف ميزدم هم از نوشته هات #worried
    بلاخره دير يا زود اين اتفاق بايد ميوفتاد می دونم که خودت همه چيز و خوب می فهمی و شرايط رو درک می کنی اين حالت تو هم خيلی طبيعی هست خاطرات تلخ و بد زندگی مثل زخمهايی می مونه که تو روحمون ايجاد ميشه و بايد درمان بشه وگرنه يه روزی سر باز می کنه و باعث مشکلاتی ميشه مثل همین حالا
    می دونی ویولت این کار تو مثل چی می مونه مثل اینکه آدم خدایی نکرده یه عزیزی رو از دست بده و بعد جنازه ی اون آدم رو بکنه تو کیسه و بندازه رو کولش و سالها دنبال خودش اینور و اونور بکشونه خوب اینکار هیچ فایده ای نداره که هیچ٬ بوی تعفن و ….باعث آزار و بیماریهایی برای خود ادم میشه
    خاطرات بد هم دقيقا همين جوری می مونه بايد همونجا چالش کرد و هر چقدر که لازمه براش وقت گذاشت تا بتونی باهاش کنار بيای و قبولش کنی و مهمتر از همه فراموششون کنی می دونم کار آسونی نيست ولی شدنی هست
    تا حالا اينجور موارد برام اتفاق نيوفتاده ولی می دونم چه حسی داری الان حس می کنی ۱ دنيا تو دلت حرف داری که سالهای سال تو خودت نگهشون داشتی و می خواستی يه روزی به هومان بگی ولی هيچ وقت فرصتش پيش نيومده و الان با ازدواج هومان اون حرفها رو دلت سنگينی می کنه وحس می کنی ديگه هيچ وقت نمی تونی بهش بگی
    من خودم تو اينجور مواقع حرفهايی که هميشه می خواستم به يکی بزنم ولی هيچ وقت نتونستم بهش بگم حالا به هر دليل يا طرف فوت کرده يا ….حرفامو رو يه کاغذ می نويسم و اون رو چند روز می خونم و باز اگه حرفی مونده بود که يادم رفته بهش بگم بهش اضافه می کنم و انقدر اين کار رو تکرار می کنم تا احساس کنم ديگه هيچ حرفی نمونده که نزده باشم و هر چقدر هم که ممکن براش وقت می ذارم حتی شده ۱ ماه طول بکشه و بعد اون کاغذ رو می ندازم تو آب جاری مثل دريا يا رودخونه تا برای هميشه با خودش ببره آدم بعدش احساس با حالی بهش دست می ده احساس می کنه سبک شده اين تکنيک رو از يه دکتر خيلی خوب ياد گرفتم که خيلی دوسش دارم
    اميدوارم تو هم اين خاطرات رو که مثل يه لاشه ۵ سال دنبال خودت کشوندی الان که فرصتش پيش اومده و برای هميشه تموم شده همينجا چالش کنی و هر چقدر هم که فکر می کنی براش زمان بزاری تا برای هميشه فراموشش کنی می دونم سخته ولی تو می تونی #winking
    تو توی پست امروزت نوشتی(يابازم در موردش مي نويسم يا يه مدت سکوت ميکنم تا اين حس بد ته نشين بشه و به مود سابقم برگردم)به نظر من اين احساس نبايد ته نشين بشه چون مثل يه لجنی که تو آب ته نشين ميشه با يه سنگ کوچيکی تو آب می ندازی اون لجن دوباره رو مياد و آب رو کثيف می کنه به نظر من اين احساس رو بايد بريزی بيرون اگه اين کار رو نکنی دوباره يه روز مثل الان مياد رو و فقط خودتو اذيت می کنی
    اميدوارم هر چه زودتر حال روحيت خوب بشه و حتی از قبل هم بهتر#kiss #heart #flower


  44. فرید در 05/28/08 گفت :

    اوه چقدر تايپيدم#surprise #surprise
    ميگم چقدر خسته شدم خودم خبر نداشتم چقدر حرفيدم#grin #grin
    #flower #flower #flower


  45. ويولت در 05/28/08 گفت :

    به نونوش:
    اسمهای مستعاری که اينجا برای افراد ميذارم فقط يه حسه که تو اون موقع برای اون شخصه نه با برنامه ريزيه و نه به معنيش فکر ميکنم واقعا نميدونم هومان يعنی چی اگه فهميدی به منم بگو#smile


  46. ويولت در 05/28/08 گفت :

    فريد نازنين و داداش گوگوليم:
    نه به اون کامنت های مسخره ات#sick نه به اين پند حکيمانه ات#smile ممنون از راهنماييت و دوستت دارم به عنوان يک انسان فهيم#heart هميشه تو زندگيت موفق باشی#kiss


  47. عاطفه در 05/28/08 گفت :

    فقط خدا رو شکر می کنم که شانه هايی برای گريه کردن داری.
    از همه مهمتر کفش آهنينی که نشون ميده می تونی مشکلات رو پشت سر بزاری.
    موفق باشی عزيز#smile


  48. ساناز در 05/28/08 گفت :

    ويولت عزيز بازم خدا رو شکر کن يکی رو داری براش حرف بزنی خيلی ها همين نعمت رو هم ندارن ….به هر حال اتفاقی بود که دير يا زود بايد می يوفتاد ….ميدونی تو سختی ها هميشه يه جمله در گوشم می گم ….اين که می گذرد و چون می گذرد غمی نيست اين نيز بگذرد ….پابرجا باشی ويولت عزيز#heart #kiss #hand


  49. ليلا در 05/28/08 گفت :

    با خواندن اين مطلبت عشقم به تو نازنين بيشتر شد چون ميبينم چقدر صادقانه و با جسارتی که متاسفانه اينروزها کيميا شده حرف دلت رو باخوانندگان وبلاگت و بهتر بگم با دوستان و دوستدارانت مطرح کردی .
    ويولت عزيزم واست ايميل زدم فرصت کردی ببينش .#hug #heart #kiss #flower


  50. ليلا در 05/28/08 گفت :

    با خواندن اين مطلبت عشقم به تو نازنين بيشتر شد چون ميبينم چقدر صادقانه و با جسارتی که متاسفانه اينروزها کيميا شده حرف دلت رو باخوانندگان وبلاگت و بهتر بگم با دوستان و دوستدارانت مطرح کردی .
    ويولت عزيزم واست ايميل زدم فرصت کردی ببينش .
    #heart


  51. دلا در 05/28/08 گفت :

    سلام.
    فقط ميتونم بگم احساست رو با بند بند وجودم درك ميكنم عزيز دل.همين!


  52. بنام خدا. من وقتی ۱۸ سالم بود يه دوست دختر داشتم که دو سال بعد باهاش به هم زدم( من به هم زدم!) بعدش اون با هيچ کس دوست نشد و من با چند نفر ديگه دوست شدم. بعد من ازدواج کردم و باز اون با هيچ کس ازدواج نکرد. تا اينکه دو سال پيش فهميدم ازدواج کرده. راستش منم حالم گرفته شد. اما بعد زدم تو دهن خودم و گفتم برو روتو کم کن!‌ بعد البته يه دست به سر خودم کشيدم و گفتم ميفهمم ناراحت شدی ولی بازم روتو کم کن! خاطره از کودک سی ساله از تهران.
    #party
    من از اين صورتکه خيلی خوشم مياد.اين:#party


  53. صادق در 05/28/08 گفت :

    سلام
    منظورم اين نبود شوهر کنی تو چقدر منحرفی که زود فکرت رفت سراغ اين موضوع
    تلافی می تواند حتی زجر دادن به خودت باشد راستی اين کامنتدونی تو هم کم کم دره به يک سمينار اموزشی تبديل ميشه اون از بحث روژلب اين هم روانشناسی جالبه


  54. غزل در 05/28/08 گفت :

    مي‌دوني چيه عزيزم؟؟ ما ها بايد عادت کنيم که هر وقت داريم کاري انجام مي ديم و يا اتفاقي برامون ميافته ، همون لحظه تعارف و خود سانسوري رو کنار بذاريم و احساس واقعيمون رو بشناسيم و نذاريم که در درونمون سرکوب بشه… مطمئنا تو اون سالها هم يک حسي داشتي که دونسته و يا ندونسته تو خودت کشته بوديش … ولي چه خوب که الآن سر باز کرد و راحتتر شدي،‌شايد که اثراتش حالا حالا ها از بين نره.
    ما بايد ياد بگيريم که اگه نمي تونيم با کسي حرف بزنيم، حتما يک دکتر مشاور براي خودمون انتخاب کنيم.
    بهر حال دست اميد درد نکنه و خدا نگهش داره.دوست خوب، کيمياست.


  55. فرید در 05/28/08 گفت :

    کامنتهای من مسخرست؟#nottalking #sick
    ويولت عزيز من هم تو و اميد رو خيلی دوست دارم و هميشه ازتون خيلی چيزها ياد می گيرم حالا نمی خوام زیاد تعریف کنم که برو بچ فکر کنن ما داریم به هم نون قرض میدیم#grin
    این برای تو:
    #heart #kiss #flower
    اين هم برای اميد:
    #heart #flower
    اميد و ديگه ماچ نکردم دليلشو خودش می دونه#smug #winking


  56. نورا در 05/28/08 گفت :

    از چی ناراحتی از اينکه الان احساس خوشبختی ميکنی؟


  57. ياسمن در 05/28/08 گفت :

    مثل خيلی از کامنت ها منم با تمام وجود ميفهمم چی می گی ٫ همين الان هم خيلی با اين مسله درگيرم ٫ نوشته خودت و کامنت هات خيلی بهم کمک کرد ٫ ممنون


  58. مهدی در 05/28/08 گفت :

    #surprise فرید چقدر حرف زده
    #flower اینم باسه دل شکستت


  59. شهرزاد در 05/28/08 گفت :

    ويولت عزيزم
    سلام…نميدونم وقتی به اينجا ميام
    دلم نمی خواد از تو دلتنگی …ببينم.
    برای من تو و روزهايی که گذروندی ..و
    ….يه اتفاق يا يه سرگذشت يک آدم معمولی نيست. من احساس ميکنم نگاه تو …. و…. احساس تو خيلی بزرگتر از اين تعلقات دنيوی است.
    شايد هومان خواسته در گذر عمر تنها نباشه…شايد خواسته روزهارو …با کسی تقسيم کنه . نميدونم…
    چشماتو ببند…. يه نفس عميق بکش…


  60. الناز در 05/28/08 گفت :

    سلام ويولت جون
    فکر می کنم هر کی به جای تو بود همين احساس رو داشت.ولی می دونم که خيلی زود می تونی اين حس غمو از خودت دور کنی.#flower #kiss


  61. سارا جون در 05/28/08 گفت :

    اميدوارم يه روز يکی از کاغذهايی که فريد توی آب انداخته رو پيدا کنم#devil #devil


  62. آفسايد در 05/28/08 گفت :

    سخت نگير! در بادی امر که ازدواج مجدد بعد ۵ سال جدايی زياد عجيب نيست !‌چی بگم واللا شرايطتون رو کامل درک نکردم


  63. پدر در 05/28/08 گفت :

    حست يه حس زنونه قابل درکه.. و ميشه گفت خيلی طبيعی


  64. مهستا در 05/28/08 گفت :

    از پست دوم شهريور تا ششم شهريورت راهی نيست ….گاهی از بازی های زندگی چيزی نمی فهميم…#worried


  65. محسن در 05/28/08 گفت :

    سلام ويولت جان .من چندوقتيه که نمينوشتم و الان آپ هستم .


  66. مهسا در 05/28/08 گفت :

    #winking salam .khoobe?narahat nabash…ye modat ke begzare khoob mishy….fekresho nakon……..omidvaram movafagh bashy


  67. خودم در 05/28/08 گفت :

    ويلی جون طبق معمول کارت درسته و بهترين کار رو انجام ميدی اينکه ميبينی ته دلت چيه . بيشترين مشکمل آدمها همين دوگانه بودن با دلشونه و اينکه تو کشاکش برحورد با مشکلات اونو جا ميذارن#hug #applause #grin #flower


  68. ساتين در 05/28/08 گفت :

    ,ويولت جان ببخشيدا اما مي خواستم بدونم اين اميد خان از دست شما لباس سالمي براش مونده؟


  69. صدای سبز در 05/29/08 گفت :

    سلام من وقتی نوشتت رو خوندم خودمو گذاشتم جای تو يه لحظه يه عرق سرد نشست رو بدنم و وسط قلبم يهو خالی شد اگه اسد (نامزدم)يه روز با من اين کارو بکنه #worried ميميرم (شايد به ظاهر زندگی کنم ) وقتی آدم خيلی ادعای عشق داره خيلی بايد مواظب حرکاتش باشه. ميدونم اين حرفای من ارزشی برات (شايد) نداشته باشه اما به نظر من يه نفس عميق بکش و تمام غصه هاتم با اونا رها کن و اونو فراموش کرد فراموشی نعمت بزرگيه خدا رو شکر تو اميد رو هم داری
    شرمنده تو اين موقعيت روحی اين حرفو می زنم من لينکتو اضافه کردم خوشحال ميشم تو هم سری به من بزنی (انتظار ندارم اين کارو بکنی )و نظرتو راجب منو نامزدم و وبلاگم بگی به هر حال هر چی باشه تو چار تا لباس بيشتر از ما پاره کردی
    غصه هم نخور فقط به خودت بگو اين نيز بگذرد#kiss #flower #heart


  70. فعلا غريبه در 05/29/08 گفت :

    خيلی خيلی ببخشيدها.آدک بايد منطقی فکرکنه.وقتی شما خودت ازچندوقت پيش يه عاشق ودلداده پيداکردی وهرکاری هم که خواستی باهاش مرتکب شدی حالا چطور از ازدواج شرعی وقانونی همسر سابقت ناراحت ميشی؟نه اصلا حق نداری به هم بريزی.توخيلی بيشترازاون وپسش ترازاون تلافی کردی.موفق باشی#silly #winking


  71. نازمهر در 05/29/08 گفت :

    ويلی جونم درر اين مورد تو اول آروم شدی و بعد توی وبلاگت نوشتی.
    واقعيت اينه که در اين جور موارد که شايد هرکدوم از ما يه جوری تجربش کرديم تنها يه نفری که در جريان تمام زندگی ما هست و ما رو کاملا درک می کنه می تونه کمکمون کنه (البته اين نظر منه ها).
    می دونی ويلی جون وبلاگ خوبه. خواننده های وبلاگ هم همينطور ولی من خودم هروقت داغون بودم تنها که تونسته آرومم کنه کسی بوده که با تمام زوايای روحم آشنا بوده و خواننده ها هم لطف داشتن و يه مسکن بودن برام.
    بهرحال خدا رو شکر به آرامش رسيدی. هيچ وقت هم فکر نکن که تو نتونستی هومان رو نگه داری. شايد خدا انقدر دوستت داشته که خواسته يه عشق عميق تر از هومان رو هم تجربه کنی.
    کسی که تو رو همونجوری که هستی می خواد نه اونجوری که دلش می خواد تو باشی عزيزم.#kiss


  72. ارام در 05/29/08 گفت :

    #sad این احساس طبيعی است خودتو سرزنش نکن. کاری درستی کردی باز هم با اميد حرف بزن و سعی کن همه احساستو بنويسی. اینجوری راحت ميشی.#kiss من هم برات دعا ميکنم.#kiss


  73. ارام در 05/29/08 گفت :

    راستی اميد چه احساسی داره؟؟ حتمن الان خوشحاله چون رقيبشو از دست داده نه#rolling !! حالا بيشتر دوستيشو ابراز ميکنه. اين برای تو خوبه#party #party #heart


  74. نگار در 05/29/08 گفت :

    ترکه پسرش رو می فرسته کلاس ژيمناستنيک بعد از ۶ ماه می بينه هنوز هيچی ياد نگرفته ميره سرکلاس می بينه بچه اش رو کردن خرک دارن از روش می پرن #rolling بخند و شاد باش


  75. نگار در 05/29/08 گفت :

    ترکه پسرش رو می فرسته کلاس ژيمناستنيک بعد از ۶ ماه می بينه هنوز هيچی ياد نگرفته ميره سرکلاس می بينه بچه اش رو کردن خرک دارن از روش می پرن #rolling بخند و شاد باش


  76. الهام در 05/29/08 گفت :

    ويولت عزيزم
    شماها از هم جدا شدين تا راه تازه و بهتری برای ادامه زندگی در پيش بگيرين تا خوشبخت تر باشين. مگه نه؟ فکر ميکنم تو شادی و خوشبختی هومان رو ميخواهی و اون هم برات همين رو آرزو ميکنه … اين چيزيه که تو قلب شماهاست ولی اين ناراحتی تو هم خيلی طبيعيه …
    ما برای هردوتون ( تو و هومان ) اصلا نه هر سه تون ( و اميد عزيز ) دعا ميکنيم که بهترين راه رو در پيش بگيرين و هر روز شادتر و خوشبخت تر از روز قبلتون باشين …#smile