بچه های بم و…

از آنجا ییکه تو خوانندگان بسیارخوبی داری خواهشی ازت دارم که یک پستت را برای کمک و اهداء کمکهای نقدی برای خرید هدیه به بچه های یتیم بم اختصاص دهی
که شاید چند نفر از دوستان نیکت در این مورد توانایی کمک را داشته باشند.
((در صورت تمایل میتوانید کمک های نقدی خود را به حساب شماره 24018 ( دویست و چهل ، هجده ) بانک ملت شعبه زبرجد پاسداران ، کد : 65102 به نام : علیرضا سعیدی واریز فرمایید .
تا درودی دگر بدرود.
جاييه اينکه بدويد اول يا دوم بشيد بريد به بچه های بم کمک کنيد.:nottalking که اصلا نميدونن اينترنت و وبلاگ و وبلاگ نويسی چيه.
در اعتراض به عملکرد بعضی ها نويسنده اين وبلاگ مطلب شخصی نميذاره چون ظاهرا حرص شماره گذاشتن قويتر از خوندن مطلب اين حقيره:cry.
واقعا فکر ميکنيد هر روز آپ کردن کار ساده اييه؟
کامنت دونی مال شما بريد هرکار ميخوايد توش بکنيد.:sad
اينم بگم سوء تفاهم نشه شيطونی با مسخره بازی دو مقوله کاملا جداست.
پيوست:اگه شک دارين ولی دلتون ميخواد کمک هم بکنيد لطفا اينجا رو چک کنيد.


نظرات شما


  1. ساناز در 05/04/07 گفت :

    #nottalking


  2. ارام در 05/04/07 گفت :

    هاله جان من متاسفانه ديروز ديگه نتونستم سر بزنم اينجا و توضيح شما رو ببينم. اما امروز جواب ميدم. دراين دوره زمونه که به کلاسهای موسيقی و … نميشه اعتماد کرد !!به شماره حساب يک غريبه ميشه؟؟؟؟ من ۲ ماه پيش يک موسسه تازه تاسيس که فقط به دليل نزديکی به خونه ام رفتم برای گيتار ثبت نام کردم و ۱۲۰۰۰ تومان هم پول دادم آقا گذاشت و در رفت طوری که هيچ جوری نتونستم پيدايش کنم. هيچکس اونجا نبود. من هم بی خيال شدم. اما پس از ۲ ماه خودش به من زنگ زد و گفت برادرم مرده بود (البته تازه هفتشو داده بودند ) من رفته بودم شهرستان ببخشید. حالا من میتونم بیایم خونه تون درس بدم. گفتم خیر آقا من مدرس خانوم میخواستم ضمنا نه توی خونه!!!! بلکه توی موسسه . رفت که دیگه پیدایش بشه #sick من بگو که فکر ميکردم با مردن برادرش متنبه شده#rolling


  3. سلام ويولت جان
    اين کامنتم مربوط به پست جديدت هست،نميدونم ميبينيش يا نه!!!
    به نظرم خيلی خوب شد که دعوا و جر و بحث تموم شد
    راستش من زياد عادت ندارم جوک تعريف کنم،يکی از دلايلش اينه که نميخوام جوک تکراری بگم که حوصله
    ديگران رو سر ببرم،امروز نشستم همه جوک ها رو خوندم و با خودم گفتم فوقش آخرش هم يدونه من
    ميگم،جوکم هم انتخاب کرده بودم
    امّا خوردم به در بسته#brokenheart ،،اينم خودش يه جور جوک بود#tongue
    به هر حال من جوکم رو اينجا ميگم
    ۱)يه يارو زنگ زد هواشناسی گفت: آقا دستتون درد نکنه… ديروز هوا خيلی خوب بود#hug
    ۲)تركه و اصفهانيه و همدانيه مرحوم ميشن. اون دنيا ميرن جلو در بهشت، تا ميان برن تو يارو دربونه يك نگاه به پروندشون ميكنه، با لگد پرتشون ميكنه بيرون! خلاصه همينجور دم در بهشت ولو بودن، يهو همدانيه ميبينه دارن يك جنازه ميبرن تو بهشت، اينم بدو بدو ميره زير جنازه رو ميگيره و لااله‌الا‌الله گويان ميره تو. يك مدت ميگذره، اصفهانيه ميبينه يك جانباز داره با ويلچر ميره تو، اينم بدو بدو ميره پشت ويلچر رو ميگيره و ميره تو. تركه خيلي شاكي ميشه، هي دور و بر رو نگاه ميكنه، ميبينه پشت بهشت ساختمون سازي دارن، يك فرغون افتاده اون گوشه. خلاصه فروغون خالي رو ور ميداره ميره جلو در بهشت. دربونه ميپرسه: چيكار داري؟ تركه ميگه: كوري نميبيني مفقود الاثر آوردم؟! #surprise
    موفق باشی#flower